عشق جانان در جهان هرگز نبودي کاشکي

عشق جانان در جهان هرگز نبودي کاشکي شاعر : سعدي يا چو بود اندر دلم کمتر فزودي کاشکي عشق جانان در جهان هرگز نبودي کاشکي همچو من معشوقه يک ره آزمودي کاشکي آزمودم درد و داغ عشق باري صد هزار ديده گريان من يک شب غنودي کاشکي نغنويدم زان خيالش را نمي‌بينم به خواب راضيم راضي چنان روي ار نمودي کاشکي از چه ننمايد به من ديدار خويش آن دلفروز دل ربود از من نگارم جان ربودي کاشکي هر زمان گويم ز داغ عشق و تيمار فراق لابه‌هاي زار من يک شب شنودي کاشکي ناله‌هاي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عشق جانان در جهان هرگز نبودي کاشکي
عشق جانان در جهان هرگز نبودي کاشکي
عشق جانان در جهان هرگز نبودي کاشکي

شاعر : سعدي

يا چو بود اندر دلم کمتر فزودي کاشکيعشق جانان در جهان هرگز نبودي کاشکي
همچو من معشوقه يک ره آزمودي کاشکيآزمودم درد و داغ عشق باري صد هزار
ديده گريان من يک شب غنودي کاشکينغنويدم زان خيالش را نمي‌بينم به خواب
راضيم راضي چنان روي ار نمودي کاشکياز چه ننمايد به من ديدار خويش آن دلفروز
دل ربود از من نگارم جان ربودي کاشکيهر زمان گويم ز داغ عشق و تيمار فراق
لابه‌هاي زار من يک شب شنودي کاشکيناله‌هاي زار من شايد که گر کس نشنود
وعده‌هايش را وفا باري نمودي کاشکيسعدي از جان مي‌خورد سوگند و مي‌گويد به دل


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط