ديدار مي‌نمايي و پرهيز مي‌کني

ديدار مي‌نمايي و پرهيز مي‌کني شاعر : سعدي بازار خويش و آتش ما تيز مي‌کني ديدار مي‌نمايي و پرهيز مي‌کني ور قصد جان کني طرب انگيز مي‌کني گر خون دل خوري فرح افزاي مي‌خوري شايد که خنده شکرآميز مي‌کني بر تلخ عيشي من اگر خنده آيدت کهنگ خون من چه دلاويز مي‌کني حيران دست و دشنه زيبات مانده‌ام فرياد بلبلان سحرخيز مي‌کني سعدي گلت شکفت همانا که صبحدم
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ديدار مي‌نمايي و پرهيز مي‌کني
ديدار مي‌نمايي و پرهيز مي‌کني
ديدار مي‌نمايي و پرهيز مي‌کني

شاعر : سعدي

بازار خويش و آتش ما تيز مي‌کنيديدار مي‌نمايي و پرهيز مي‌کني
ور قصد جان کني طرب انگيز مي‌کنيگر خون دل خوري فرح افزاي مي‌خوري
شايد که خنده شکرآميز مي‌کنيبر تلخ عيشي من اگر خنده آيدت
کهنگ خون من چه دلاويز مي‌کنيحيران دست و دشنه زيبات مانده‌ام
فرياد بلبلان سحرخيز مي‌کنيسعدي گلت شکفت همانا که صبحدم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.