چه درد دلست اينچه من درفتادم شاعر : سعدي که در دام مهر تو دلبر فتادم؟ چه درد دلست اينچه من درفتادم به دست تو شوخ ستمگر فتادم؟ چه بد کرده بودم که ناگه ازينسان نبود اختياري ولي درفتادم مرا با چنين دل سر عشقبازي همي تاختم تيز و در سر فتادم به ميدان عشق تو در اسب سودا درين شيوه صد بار ديگر فتادم بدينگونه هرگز نيفتادم ارچه که در موج ديده چو لنگر فتادم ز غرقاب اين غم، رهايي نيابم به سر در گل و مشک و شکر فتادم خيال لب و روي و خلاش بديدم...