مرد بي حاصل نيابد يار با تحصيل را شاعر : سنايي غزنوي جان ابراهيم بايد عشق اسماعيل را مرد بي حاصل نيابد يار با تحصيل را نزد عيسا تحفه چون آري همي انجيل را گر هزاران جان لبش را هديه آرم گويدم غمزه چون بر هم زند قيمت فزايد نيل را زلف چون پرچين کند خواري نمايد مشک را چون شه و فرزين نباشد خاک بر سر فيل را چون وصال يار نبود گو دل و جانم مباش وز لبانش کند گردد تيغ عزراييل را از دو چشمش تيز گردد ساحري ابليس را او به مويي هم روان کرد از دو چشمم نيل...