احكام ‏الجهاد و اسباب‏ الرشاد

در فقه امامی از انواع سه‏گانه جهاد سخن رفته است: جهاد ابتدایی، جهاد دفاعی و جهاد با اهل بغی. جهاد ابتدایی تنها با حضور امام معصوم، یا نماینده و فرماندهان صاحب اذن امام كه بدون هیچ واسطه‏ای از آن حضرت اذن جهاد دریافت نموده ‏اند
سه‌شنبه، 16 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
احكام ‏الجهاد و اسباب‏ الرشاد

احكام‏الجهاد و اسباب‏الرشاد
 


 

نویسنده: میرزا عیسی قائم‏مقام فراهانی
تصحیح و مقدمه : غلامحسین زرگری‏ نژاد 1





 
در فقه امامی از انواع سه‏گانه جهاد سخن رفته است: جهاد ابتدایی، جهاد دفاعی و جهاد با اهل بغی. جهاد ابتدایی تنها با حضور امام معصوم، یا نماینده و فرماندهان صاحب اذن امام كه بدون هیچ واسطه‏ای از آن حضرت اذن جهاد دریافت نموده ‏اند، واجب می‏شود. 2 با فرا رسیدن دوران غیبت كه امام در دسترس شیعیان قرار نداشت و دریافت جواز و اذن مستقیم از آن حضرت ممكن نبود، جهاد ابتدایی بر شیعیان واجب نیامد. چنین باوری قلمرو جهاد واجب در فقه شیعه پس از غیبت را محدود كرد، اما مانع نشد كه فقهای امامیه، در آثار عدیده فقهی خویش، فصلی را به بررسی انواع جهاد و مسائل فرعی ناشی از آن اختصاص ندهند. این امر ادبیات جهادی در فقه شیعه را شایسته عنایت خاص قرار داده است. به علاوه در دوره‏های مختلف و گاه به دلیل رو به رو شدن فقها با مسائل جدیدتر، این ادبیات گسترش یافت.
با برآمدن سلسله قاجاریه و هجوم روسیه به سرزمین‏های شمالی ایران در جنگ‏های دوره نخست، شاه قاجار ناگزیر به علما و فقهای شیعه متوسل شد و از ایشان برای جلب حمایت‏های نظری و عملی در برابر تهاجم روس و تشویق مردم برای شركت در دفاع از میهن كمك خواست تا با فتوای جهاد و فتوای وجوب مدافعه از سرزمین‏های اسلامی به یاری وی شتابند. 3 دانشمندان شیعه نیز با توجه به بنیان‏های فقه امامی به درخواست فتحعلی شاه پاسخ مثبت دادند و ادب جهادی جدیدی را پی‏ریزی كردند. آقا سیدمحمد مجاهد ازجمله این گروه است كه خود در دوره دوم جنگ‏ها نیز شركت داشت و پس از شكست دولت ایران مورد سرزنش واقع شد، تا آن جا كه از شدت اندوه درگذشت. 4
نگاهی كوتاه به كارنامه جنگ‏های ده ساله ایران و روس نشان می‏دهد كه رهبران مذهبی به دعوت شاه پاسخ مثبت دادند و با پراكندن اعلامیه‏های جهاد با روس كه به «جهادیه» شهرت یافت، با شدت به كفّار روس انتقاد كردند.
آری اگر جامعه شیعی در اعصار پیشین با مسائلی همچون ولایت جور و رهیافت به مشروعیت یا حرمت قبول این ولایت رو به رو شد و ناگزیر بود تا در باب اجرای حدود و اخذ خراج و جوایز سلطان و مباحثی نظیر آنها اظهارنظر كند، در دوره قاجار بخش‏های دیگری از ماهیت اغتصابی حكومت مورد بحث واقع می‏شود؛ ماهیتی كه نه از دید مردم پنهان است و نه از دید اطرافیان حكومت و بدون كتمان در جهادیه‏هایی كه قرار بود به دستور دولت قاجار انتشار یابد، ثبت و ضبط گردیده بود.
در این اثر، مسائلی از این قبیل طرح می‏شود: اقسام حرب مشروع در عهد غیبت كدام است؟ آیا جهاد دفاعی با یقین به كشته شدن و از دست رفتن ارض و ناموس واجب است یا مستحب؟ آیا با گمان تلف شدن مال و كشته شدن فرد، جهاد دفاعی واجب است؟ آیا می‏توان بر كشته جهاد دفاعی در كنار سلطان جور، احكام شهید را جاری ساخت؟ در صورتی كه قصد كفار در هجوم به سرزمین مسلمانان فقط غارت باشد، نه بر كندن بیضه اسلام و تصرف دارالاسلام، آیا با گمان كشته شدن باز هم جهاد دفاعی وجوب می‏یابد؟ آیا واجب است تا در جهاد دفاعی، تمام جنگجویان احكام جهاد را بدانند؟ اگر در هجمه كفار، آهنگ ایشان برخی از مسلمانان باشد و نه همه آنان، آیا دفاع بر تمام مسلمانان واجب است یا تنها بر ساكنان سرزمین‏هایی كه كفار به آنها هجوم آورده‏اند؟ آیا دریافت حقوق دیوانی كه گمان مخلوط بودن آن به مال حرام و غصبی می‏رود، در هنگام جنگ حلال است یا حرام و جز اینها. 5
از گزارش‏های مربوط به این عصر چنین برمی‏آید كه با پیش آمدن شرایط بحرانی دربار و از آن جا كه پس از خروج فرانسوی‏ها از ایران و ورود هیأت انگلیسی هنوز دوره وعده‏های سرهارد فورد جونز و فریبكاری‏هایش برای تأمین نیازهای قشون ایران فرا نرسیده و جدی تلقی نشده بود، دربار تهران همراه با اندیشه میرزا بزرگ قائم‏مقام و عباس میرزا شد و پذیرفت تا برای غلبه بر معضلات مشروعیت نبرد با روس‏ها و نیز مقاومت مردم برای تأمین نیازهای مالی جنگ و بالاخره جهت افزایش همكاری‏های نظامی در نبرد، از فقها و مجتهدان بزرگ و مطلع زمانه استمداد جوید و از آنان صدور فتاوای جهاد با روس‏ها را درخواست كند. این اشارات در نوشته‏های تاریخی این دوران به خوبی انعكاس یافته ولی تاریخ‏های مختلفی برای آن گزارش شده است، ازجمله سال‏های 1220،6 1223،7 12248 و 12319 قمری. از سویی بدون تاریخ بودن رساله‏های جهادیّه، تعیین زمان قطعی این واقعه را دشوار می‏سازد.
اگرچه تمامی منابع تاریخی به تمایلات خاص عباس میرزا برای اخذ فتاوای جهادی از علمای شرع اشارتی ندارند، اما حقیقتاً كه نایب‏السلطنه بیش از شاه به اخذ فتواها و تبدیل ماهیت جنگ از نظامی به اعتقادی و میهنی علاقه داشت و درصدد بود تا با مشروعیت بخشیدن به حكومت و نیز تحكیم پایگاه دینی خود، كفایت خویش را به دیگر شاهزادگان بنمایاند. 10
به هر صورت علما فتوا دادند كه جنگ با روس دفاع و جهاد، و شاه در حكم مجاهد فی‏سبیل‏الله است. 11 نام علمایی كه فتوای مستقل صادر كردند و رساله جداگانه در مجادله و مقاتله با روسیه نگاشتند و به ملامحمدباقر سلماسی و صدرالدین تبریزی دادند بدین قرار است: شیخ محمدحسن نجفی كاشف‏الغطاء كه در احكام الجهاد از او به شیخ‏المجتهدین یاد می‏شود؛ میرزا ابوالقاسم قمی، ملقب به محقق قمی كه در احكام‏الجهاد با لقب علامة‏العملاء شناسانده شده است؛ آقاسیدعلی طباطبایی صاحب ریاض‏المسائل، احكام‏الجهاد با نام سیدالمجتهدین از او نام می‏برد؛ سیدمحمدبن علی طباطبایی مشهور به مجاهد آقا سیدمحمد در رساله‏ای به نام الجهادالعباسیة؛ شیخ محمدحسن قزوینی؛ حاج میرمحمد حسین اصفهانی كه در احكام‏الجهاد، سلطان المجتهدین خطاب شده است؛ ملاعلی‏اكبر اصفهانی؛ آقا شیخ هاشم كعبی در رساله‏ای به نام العباسیة الحداد فی جهاد اهل الشرك والالحاد؛ ملا محمدرضا همدانی؛ ملااحمد نراقی.
این‏گونه رساله‏ها در سال‏های 1223 تا 1224 قمری به دست میرزا بزرگ فراهانی رسید و وی به تدوین و تبویب آنها همت گمارد؛ چرا كه خواندن و آگاهی یافتن بر مطالب چندین رساله كه برخی از آنها به زبان عربی نگارش یافته بود برای همگان مشكل می‏نمود. میرزا بزرگ مطالب موجود در رساله‏ها را به صورت چكیده و همراه با شرح و مقدمات لازم و آرای علمای متقدم شیعه درباره جهاد فراهم آورد. البته با توجه به اشاراتی در مذمّت صلح، شاید این اثر سال‏ها پیش از عقد عهدنامه گلستان به سامان رسیده باشد. 12
همچنین وجود كلمات دعایی طاب ثراه در مقابل نام شیخ جعفر كاشف‏الغطاء، تاریخ تكمیل نهایی این كتاب را به سال‏های پس از مرگ كاشف‏الغطاء نجفی یعنی 1228 قمری بدین سو می‏كشاند. 13 گزارش صاحب مآثر سلطانیه نیز در باب این كتاب بسیار راه‏گشا است كه می‏گوید: «احكام‏الجهاد ابتدا نوشته شد ولی كتابت (نسخه‏برداری) نشد، آن گاه قائم‏مقام كتاب را به صورت خلاصه درآورد تا آن كه مقبول افتاد و كتابت شد». 14 البته تلخیصی كه در مآثر سلطانیه از آن یاد می‏شود، تلخیص سوم از احكام‏الجهاد است؛ چرا كه به جز متن اولیه احكام‏الجهاد یا «جهادیه كبیر» و جهادیه صغیر كه همان رساله‏ای است كه پذیرفته شد. متن خلاصه شده دیگری از احكام‏الجهاد در دست است كه خلاصه‏تر از «جهادیه كبیر» و طولانی‏تر از جهادیه صغیر است. این تلخیص‏های پی در پی از آن رو است كه فتحعلی شاه قاجار در برهه‏ای از زمان دل به مستشاران نظامی انگلیس بسته و از انتشار فتوای علما هراسان بود.
نباید از نظر دور داشت كه حتی جهادیه صغیر هم تا پس از مصالحه مرحله اول مورد بی‏اعتنایی بود تا آن كه در ذی‏حجه 1234 به كوشش عباس میرزا نایب‏السلطنه به چاپخانه تبریز رفت و به صورت سنگی منتشر شد. این چاپ سنگی بعدها به مناسبت دویستمین سال ولادت قائم‏مقام فراهانی و به كوشش جهانگیر قائم‏مقامی افست شده است. 15 جهادیه صغیر نیز به دلیل نایاب شدن نسخه‏های چاپی آن، در پایان چاپ حاضر با تصحیحات گوناگون درج شده است. اما از احكام‏الجهاد كه در غالب منشآت میرزا ابوالقاسم فراهانی، مقدمه آن به نام پسرش ضبط شده16چندین نسخه خطی شناخته شده است:
1. كتابخانه مركزی آستان قدس رضوی، شماره 137/2347، بدون تاریخ كتابت، 209 برگ.
2 و 3. كتابخانه مجلس شورای اسلامی، دو نسخه.
4. كتابخانه آیت‏الله نجفی در اصفهان، بدون شماره 17.
تصحیح حاضر دو نسخه موجود در كتابخانه مجلس را اصل قرار داده و با نسخه كتابخانه آستان قدس نیز مقابله كرده و از نسخه خطی چهارم غفلت ورزیده است.
اختلاف نسخه‏ها در پایان كتاب مذكورافتاده 18 و بسیار اندك است. گاه به سبب ناخوانا بودن نسخه‏ها به جهادیه وسطی نیز رجوع شده است؛ مصحح گرامی معانی تمام آیات، اشعار و جملات عربی را در پاورقی آورده ولی مصادر اشعار را استخراج نكرده است؛ همچنین اغلاط چاپی فراوان و ناهمخوانی فهرست مطالب با سرفصل‏ها، بی‏نظمی مقدمه تصحیح كه گویی چندین بار و در زمان‏های مختلف به نگارش درآمده از ایرادات قابل ذكر این چاپ است.

پی نوشت ها :
 

1. غلامحسین زرگری‏نژاد متولد سال 1329 ش. در بجنورد است ازجمله پژوهش‏های به چاپ رسیده او رسائل مشروطیت؛ خاطرات امیر احمدی، رسائل سیاسی دوره قاجار و تاریخ صدر اسلام است.
2. كشف‏الغطاء، ص 392.
3. مآثر سلطانیه، ص 145.
4. وحید بهبهانی، ص 262.
5. احكام‏الجهاد، ص 309-330.
6 . مآثر سلطانیه، ص 146.
7. ناسخ‏التواریخ، ج 1، ص 184.
8. تاریخ منتظم ناصری، ج 3، ص 93.
9. گنجینه نشاط، ص 107.
10. «مكاتبه میان دولت شاه با كنسول فرانسه در بصره»، مجله بررسی‏های تاریخی، سال سوم، ص 167-168.
11. تاریخ منتظم ناصری، ج 3، ص 93.
12. مخالفت‏های قائم‏مقام با صلح با كفار بنی‏الاصفر (روس‏ها) بسیار چشمگیر است؛ وی می‏نویسد: «روسیه را هم نقض عهد و پیمان‏شكنی سرشته طبیعت، و قانون ملت است»؛ احكام‏الجهاد، ص 86.
13. تاریخ وفات كاشف‏الغطاء در كشف‏الغطاء، ص 473 به اشتباه 1227 ق. ضبط شده است.
14. مآثر سلطانیه، ص 145.
15. تهران، بدون تاریخ، رقعی، مصور.
16. منشآت، ص 195-247.
17. قبیله عالمان دین، ص 225.
18. احكام‏الجهاد، ص 386-395.

ارسال مقاله توسط کاربر محترم سایت sm1372:



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط