كمال الدين محمود بخاري و معماي جذر أصمّ (2)

كمال الدين محمود بن نعمة الله (نعيم) بخاري (885ه .ق / 1480 م ـ 947 ه .ق/1540م) از مدرسان و محققان قرن دهم هجري است. وي در سنت تفكر فلسفي و كلامي شيراز تربيت يافته و در همان سنت به تحقيق و تدريس پرداخته است. اگر چه آقا بزرگ تهراني يكي از رسائل وي را بعنوان اثري از شيعه در الذريعه آورده است اما در احياء
چهارشنبه، 31 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
كمال الدين محمود بخاري و معماي جذر أصمّ (2)

كمال الدين محمود بخاري و معماي جذر أصمّ (2)
كمال الدين محمود بخاري و معماي جذر أصمّ (2)


 

نويسنده: احد فرامرز قراملكي




 

مغالطات بخاريه و شرح آن
 

كمال الدين محمود بن نعمة الله (نعيم) بخاري (885ه .ق / 1480 م ـ 947 ه .ق/1540م) از مدرسان و محققان قرن دهم هجري است. وي در سنت تفكر فلسفي و كلامي شيراز تربيت يافته و در همان سنت به تحقيق و تدريس پرداخته است. اگر چه آقا بزرگ تهراني يكي از رسائل وي را بعنوان اثري از شيعه در الذريعه آورده است اما در احياء الداثر به اسم وي اشاره‌يي نميكند. نيكلاس رشر به استناد به بروكلمان[9] از وي بعنوان يكي از منطق‌دانان فارسي كه حوالي سال 1520 ميلادي از مراجع فلسفي كلامي بوده است نام ميبرد.[10]
كمال الدين بخاري، بنا به تصريح خود در رساله مغالطات نزد قرا داوود خواجوي (حدود 948-880 ه .ق) از مدرسان معروف منطق و كلام آن دوره درس خوانده است. قرا داود از اهالي تبريز است اما درس خوانده شيراز و مانند همه تحصيل كردگان شيراز در آن دوره بر تهذيب المنطق تفتازاني و حواشي ميرسيد شريف جرجاني بر شرح مطالع، حاشيه و تعليقه دارد.[11]
بخاري آثار متعددي دارد از جمله: حاشيه بر شرح شمسيه، حاشيه بر شرح مطالع، رساله‌يي در علم[12] و رساله‌يي در مغالطات كه به نام المغالطات البخاريه معروف است و فرزند وي، عصمةالله بخاري بر آن تعليقه‌يي مفصل نوشته است كه متن و شرح بتفصيل گزارش ميشود.
رساله مغالطات به سبك بخش انضمامي شرح القسطاس تدوين شده است. بخاري ابتدا بمنزله مقدمه به تعريف مغالطه ميپردازد. وي تعريف ميرصدرالدين دشتكي را از حواشي وي بر شمسيه نقل كرده و مورد نقادي قرار ميدهد اما به طبقه‌بندي اسباب مغالطه نميپردازد. آنگاه معماهاي منطقي را در دو بخش ـ دقيقاً بتبع سمرقندي در قسطاس ـ طرح ميكند: مقصد اول مغالطات عام است و بخش دوم مغالطات خاص. مراد از مغالطات خاص معماهاي متعلق به علوم و فنون متعدد است. بخش اول (مغالطات عام) خود بر دو قسم، معما مشتمل است: معماهايي كه به اجتماع نقيضين مي‌انجامد و معماهايي كه به ارتفاع نقيضين مي‌انجامد.
نسخ متعددي از اين رساله در دست است[13] و تعدد نسخه نشانگر اهميت آن است. بنا به گزارش آقا بزرگ تهراني، متن درسي بوده است. بعنوان مثال قاضي نظام از مدرسان منطق، اين رساله را تدريس ميكرده و ملاحظات تكميلي وي بر رساله بخاري را يكي از شاگردانش تدوين كرده است و نسخه‌يي از آن در كتابخانه مدرسه عالي شهيد مطهري (به شماره 2/6685) موجود است. از شرح فرزند بخاري بر رساله مغالطات نيز نسخ متعددي وجود دارد[14] كه در حال حاضر مجموعه رساله مغالطات بخاري، شرح فرزند وي و تقرير درس قاضي نظام در دست تصحيح است.[15]
فرزند مؤلف، محمد عصمت الله بخاري تعليقه‌يي مفصل بر رساله پدر نوشته است، اين تعليقه بعنوان شرح رساله مغالطات بخاريه معروف است. دليل اين شهرت به سبك شارح بر ميگردد. وي اگر چه تعليقه‌يي بصورت ]قوله «»[ نگاشته است اما براي حفظ كليت رساله عبارتهاي مؤلف را به صورت كامل در آغاز هر مبحثي با تعبير قال رحمه الله مي‌آورد و به تعليقه خود صورت شرحي قال، أقول ميدهد.
جهت گيري تعليقات‌وي بيان توضيحاتي بر آراء مؤلف و رفع انتقادهاي ‌وارد برآن ‌است ‌و بندرت متضمن ملاحظات انتقادي است. همانگونه كه برخي از محشيان ذكر كرده‌اند، تعليقه محمدعصمت‌الله نشانگراين نيست كه وي بر مباني منطقي و تاريخ تطور مسائل آن وقوف لازم داشته باشد.

معماي دروغگو و رساله مغالطات
 

كمال الدين بخاري هشتمين مغالطه از قسم نخستِ مغالطاتِ بخش اول را به معماي جذر اصم اختصاص داده است. يعني آن را بعنوان مغالطه عام و رافعِ اصلِ امتناع اجتماع نقيضين ميداند. تقريري كه او ارائه ميدهد، صورت ساده متداول است:
الوجه الثامن انه إذا قال قائل «كل كلام صدر عنّي في هذا اليوم فهو كاذب» و لم يصدر عنه إلا هذا الكلام، يلزم اجتماع النقيضين لأنّ هذا الكلام إنْ فُرض صدقه يلزم كونه كاذباً لكونه فرداً من افراد الموضوع فيقوله «كل كلام صدر عنّي في هذا اليوم فهو كاذب».
«و إنّ فرض كذبه كان صادقاً لثبوت نسبة الكذب إلي موضوعه في نفس الامر في هذا اليوم. فيلزم علي تقدير صدقه كذبه و علي تقدير كذبه صدقه. و هو اجتماع النقيضين».
راه حل بخاري اين است: در اين ترديد كه گزاره يادشده صادق است يا كاذب با انتخاب هر دو طرف ميتوان معما را حل كرد؛ و اين راه حل آشكارا با ديدگاه كساني چون خواجه طوسي، دشتكي و دواني كه معتقدند اين گزاره نه صادق‌است و نه كاذب، فرق دارد. بخاري در خصوص شقّ اوّل توضيحي نميدهد و به دعوت به تأمل جدّي بسنده ميكند اما درخصوص شقّ دوم سخني دارد كه دقيقاً ديدگاه كاتبي در شرح كشف الحقائق و شرح الملخص است:[16]
وحلّهُ أنّ نختار الشقَ الثاني. إذْ صدقُ هذه القضيةِ عبارةٌ عن اجتماع صدقها و كذبها معاً فيكون كذبها بانتفاءهذاالمجموع و لايلزم من انتفاء هذا المجموع أنْ يكون هذه القضية صادقة؛ تأمل. و يمكن حلّه باختيار الشق الاول أيضاً بالتامل التّام، فتأمل جدّاً.
پيش از اين در خصوص اين راه حل و مواضع خلل آن بحث شده است[17] كه بهمين علت به ذكر عين عبارتهاي بخاري كه برگرفته از كاتبي قزويني است (به استثناء ويمكن حلّه باختيار الشق الاول) بسنده ميشود.
روشن ‌است كه بخاريبرخلاف سنّت‌ رايج ‌درآغاز حوزه فلسفي شيراز راه‌حل‌هاي پيشينيان را گزارش نكرده و به كسي‌از جمله كاتبي ‌ارجاع نداده ‌است. همچنين روشن است كه رساله بخاري در اين مسئله پيشرفت قابل اشاره‌يي را نسبت به دوره آغازين حوزه شيراز نشان نميدهد.

توضيحات شارح
 

شارح رساله مغالطات نكات متنوعي را در خصوص معماي دروغگو بيان كرده است:
1. شارح به صعوبت و سختي اين معما اشاره كرده و سخن تفتازاني را با ارجاع به وي نقل ميكند: «هذه مغلطة تحيّر في حلّها عقول العقلاء و فحول الاذكياء».[18]
2. وجه تسميه اين معما به اسم شبهه جذر اصم از مباحث جالب شارح است. شارح سه ديدگاه را محتمل دانسته است:
ديدگاه اول: حل معماي دروغگو همانند جذر عدد اصم داراي صعوبت است و از اينرو آن را جذر اصم ناميده‌اند. اين ديدگاه را وي از تفتازاني نقل ميكند امّا توضيحي كه مي‌آورد نشانگر تصور ناقص از جذر و اصم بعنوان مفاهيم رياضي است (اين نكته را برخي از محشيان شرح نيز گفته‌اند). گزارش عبارت شارح خالي از نكته نيست :«و ذلك بناء علي عجز العقلاء عن حلّها كعجزهم عنمعرفة الجذر الاصم.[19] و الجذر اصل الشيء و قال في المهذب الجذر اصل الحساب و الأصم عدد ليس له كسر من النصف الي العشر كأحد عشر و ثلث عشر. و نُقل عن بعض كتب علم الحساب انه لا تعرف الجذر الاصم إلا الله و نقل عن بعض الحكماء انّه يسبّح بقوله سبحان من لا يعرف الجذر الأصم إلا هو».
ديدگاه دوم: شارح در وجه تسميه نقل ميكند كه جذر اصم در لغت بمعناي بركندن بُن و ريشه است و چون اصل امتناع اجتماع نقيضين بُن و ريشه انديشه است و اين معما در مقام بر كندن چنين ريشه‌يي است، از اينرو آن را جذر اصم ناميده‌اند.
بر مبناي چنين تحليلي از واژه‌هاي جذر و اصم ـ كه شارح به استناد به صراح آن را به ميان مي‌آورد ـ احتمال ديگري نيز ميتوان داد و آن اينكه معماي جذر اصم در واقع بر شاخه نشستن و ريشه را كندن است. مثالي كه در ادبيات اخلاقي و زهدي رايج است.
ديدگاه سوم: در وجه تسميه از نظر شارح، تسميه شيء به اسم مبدع و مخترع آن است. طرّاح معماي جذر اصم، فردي بود جذر نام كه شنوايي خود را از دست داده بود و از اينرو جذر اصم ناميده ميشد و بهمين ترتيب معما را جذر اصم ناميده‌اند. مانند تصوري كه از وجه تسميه ايساغوجي پنداشته شده است. شارح اين احتمال را قابل قبول نميداند زيرا طراح اين معما ابن‌كمونه بغدادي[20] از ملحدان است.[21]
3. شارح همچنان تقرير مؤلف از معما راتوضيح مي‌دهد و به تقرير ديگر و صورتهاي تقويت شده معما اشاره نميكند.
4. شارح در بحث از حل معما به گزارش راه‌حلهاي ديگران ميپردازد، گويي راه حل مصنف را قريب به توفيق نمييابد. راه حلهايي كه وي گزارش ميكند: بيان تفتازاني، راه حل صدرالدين دشتكي و تدبير جلال‌الدين دواني است. البته پيش از اين نگارنده در خصوص هر سه ديدگاه بتفصيل سخن گفته[22] و رساله‌هاي دشتكي[23] و دواني[24] در حل معماي جذر اصم را در دسترس اهل تحقيق قرار داده است ‌و بالأخره لازم به ‌ذكر است كه شارح هيچگونه ملاحظه تكميلي يا انتقادي بر راه حلهاي ياد شده ارائه نمي كند.

پي نوشت ها :
 

[9]. Brockelmann, carl. Geschichte der arabischen litteratur, Weimar, 1980, vol.I, 466.
[10]. Rescher, Nicholas, the Development of Arabic Logic, university of Pittsburgh press, 1964, p.250.
و نيز: رشر نيكلاس، تطور المنطق‌العربي، ترجمه الدكتور محمد مهران (دارالمعارف، مصر، 1985)، ص552.
[11] . حاجي خليفه، كشف‌الظنون عن اسامي الكتب و الفنون، بيروت، چ2، ص1717.
[12] . بركلمان و رشر نامي از اين رساله نبرده‌اند. نسخه‌يي از اين رساله در كتابخانه آية‌الله مرعشي نجفي در قم موجود است.
[13]. از جمله، نسخه‌يي در استان قدس رضوي، تحت عنوان رسالة في‌المغالطات الغريبه، نوشتة محمود بن نعيم بخاري كه در قرن دوازدهم با خط شكستة بدون نقطه نوشته شده است. اين نسخه جزو اهدايي و وقف مقام معظم رهبري به تاريخ 1374 با شمارة 22021 ثبت شده است.
[14]. از جمله، نسخه آستان قدس رضوي با خط نستعليق به شماره 1104.
[15]. مجموعه ياد شده توسط مينا فخاري و به راهنمايي نگارنده و مشاورة دكتر مقصود محمدي بعنوان پايان‌نامه كارشناسي ارشد در دانشكده الهيات دانشگاه آزاد اسلامي كرج در دست تصحيح و تحقيق است.
[16] . كاتبي، جامع الدقائق في كشف‌الحقائق (ابهري)، نسخه خطي مجموعه 162 دارالكتب المصرية، ورق 703 و 704 و كاتبي، المنصص في شرح الملخص (فخررازي)، منطق، بخش دوم، تصحيح قربانعلي رحيم اوغلي، به راهنمايي احد فرامرز قراملكي، كرج، 1375، ص383. كاتبي اين راه‌حل را وامدار استاد خود ابهري در كشف الحقائق است.
[17] . فرامرز قراملكي، احد، «معماي جذر اصم نزد منطق‌دانان قرن هفتم»، خردنامه صدرا، ش7، خرداد1376، ص75ـ77.
[18] . تفتازاني، شرح‌المقاصد، (بيروت، 1409 هـ . ق)، ج1، ص286، 287.
[19]. تعبيرالجذر الاصم دليل بر تصور ناقص شارح از اين مفهوم رياضي است. البته همه نسخ چنين است و تكرار آن دو عبارت شارح نشانگر صحت نسخ است. تعبير درست جذرالاصم است به صورت مضاف و مضاف‌اليه.
[20] . در نقد اينكه طراح اين معما ابن‌كمونه است به گفتار نگارنده متن در اين باب مراجعه كنيد: فرامرز قراملكي، احد، «معماي جذر اصم نزد متكلمان»، خردنامه صدرا، ش6، ص67، 73.
[21] . در نقد ملحد انگاري ابن‌كمونه بغدادي مراجعه كنيد به مقدمه مصحح التنقيحات: ابن‌كمونه، التنقيحات في شرح التلويحات، مقدمه و تصحيح سيد حسين سيد موسوي، به راهنمايي دكتر ابراهيمي ديناني، دانشگاه تهران، 5ـ 1374.
[22] . فرامرز قراملكي، احد، «معماي جذر اصم در حوزه فلسفي شيراز». خردنامه صدرا، ش4، ص80ـ85.
[23] . ميرصدرالدين دشتكي رساله‌هاي متنوعي در باب معماي جذر اصم نوشته است. رساله‌يي كه شارح از آن نقل كرده است در اصل حواشي وي بر شرح جديد تجريد (شرح قوشچي) است: ميرصدرالدين دشتكي، رسالة في شبهة جذرالاصم، تصحيح و مقدمه احد فرامرز قراملكي، خردنامه صدرا، ش6 و 5، ص84ـ72.
[24] . جلال‌الدين، دواني، نهاية‌الكلام في حل شبهة جذرالاصم، تصحيح و مقدمه احد فرامرز قراملكي، نامه مفيد، ش5، بهار 1375، ص113ـ122.

منبع:www.mullasadra.org



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما