تعارض و تضاد سازماني(1)
نويسنده:حميد رضا مرادي
هر کس در هر محيطي که زندگي مي کند، بايد بتواند با آن سازگار شود. ناسازگاري فرد با محيط زندگي، در نهايت به نابودي او منجر مي شود. سازگاري با محيط زندگي، زماني امکان پذير مي شود که عوامل مؤثر موجود در محيط، نظم داشته و فرد بتواند رفتار خود را با آن تطبيق دهد اما مي دانيم که نظم طبيعت و اجتماع همواره ثابت نمي ماند و در طول عمر يک فرد، بارها دستخوش تغييرات مي شود و اين تغييرات معمولاً از پيش، قابل پيش بيني نيست تا شخص بتواند رفتار خود را با آن تطبيق دهد.
زندگي اجتماعي، سازماني و فردي همواره با نيروها و کشش هاي متضادي همراه بوده است. در سطح اجتماع، از يک طرف با نياز به تغيير و تحول رو به رو هستيم و از سوي ديگر، حفظ و ثبات اجتماعي را هدف مطلوب مي دانيم و در برابر تغييرات اجتماعي، مقاومت مي کنيم (تضاد اجتماعي). در سطح سازمان، تضاد بين مديريت و کارکنان جلوه گرست (تضاد سازماني). در سطح زندگي شخصي، تضاد رايج و هميشگي بين زن و شوهر را مي توان جست و جو کرد (تضاد فردي).
تعارضي ست که در درون فرد رخ مي دهد و حالتي ست که نقش مورد انتظار افراد با ارزش ها و عقايد پسنديده ي آنان برابر نباشد.
ب) تعارض ميان افراد:
تعارضي ست که بين دو شخص يا بيش تر بر سر موضوعات مختلف به وجود مي آيد. يکي از دلايل مهم اين تعارض، اهداف و روش هايي ست که افراد دنبال مي کنند. در اين نوع تعارض، افراد داراي خصوصيات و طرز تلقي هاي متفاوت، داراي نظرهاي مختلفي هستند که با اهداف و نظرات ديگران در تناقض است. اگر اين تعارض به خوبي اداره نشود، مي تواند از هر کوششي جهت رسيدن به اهداف مؤثر سازمان و گروه جلوگيري کند.
ج) تعارض ميان اشخاص و گروه ها:
اشخاصي که اهداف، ارزش ها و راهي که گروه تعقيب مي کند، مورد قبول شان نباشد و آن را نپذيرند، به حال تعارض با گروه درخواهند آمد. اين تضاد ممکن است بين مدير و کارکنان او به عنوان گروه ايجاد شود و يا بين رهبر گروه و ديگر اعضا.
ادامه دارد...
منبع: نشريه شادکامي- شماره 76
زندگي اجتماعي، سازماني و فردي همواره با نيروها و کشش هاي متضادي همراه بوده است. در سطح اجتماع، از يک طرف با نياز به تغيير و تحول رو به رو هستيم و از سوي ديگر، حفظ و ثبات اجتماعي را هدف مطلوب مي دانيم و در برابر تغييرات اجتماعي، مقاومت مي کنيم (تضاد اجتماعي). در سطح سازمان، تضاد بين مديريت و کارکنان جلوه گرست (تضاد سازماني). در سطح زندگي شخصي، تضاد رايج و هميشگي بين زن و شوهر را مي توان جست و جو کرد (تضاد فردي).
تعارض بين گروه هاي سازماني:
انواع تعارض هاي سازماني:
تعارضي ست که در درون فرد رخ مي دهد و حالتي ست که نقش مورد انتظار افراد با ارزش ها و عقايد پسنديده ي آنان برابر نباشد.
ب) تعارض ميان افراد:
تعارضي ست که بين دو شخص يا بيش تر بر سر موضوعات مختلف به وجود مي آيد. يکي از دلايل مهم اين تعارض، اهداف و روش هايي ست که افراد دنبال مي کنند. در اين نوع تعارض، افراد داراي خصوصيات و طرز تلقي هاي متفاوت، داراي نظرهاي مختلفي هستند که با اهداف و نظرات ديگران در تناقض است. اگر اين تعارض به خوبي اداره نشود، مي تواند از هر کوششي جهت رسيدن به اهداف مؤثر سازمان و گروه جلوگيري کند.
ج) تعارض ميان اشخاص و گروه ها:
اشخاصي که اهداف، ارزش ها و راهي که گروه تعقيب مي کند، مورد قبول شان نباشد و آن را نپذيرند، به حال تعارض با گروه درخواهند آمد. اين تضاد ممکن است بين مدير و کارکنان او به عنوان گروه ايجاد شود و يا بين رهبر گروه و ديگر اعضا.
علل بروز تعارض در سازمان:
تفاوت هاي ادراکي (تفاوت در ادراک و شناخت):
منابع محدود و مشترک (تخصيص منابع محدود):
تفاوت در شخصيت، تربيت و سبک افراد:
تغيير اجتماعي و سازماني:
ابهام در حيطه ي مسؤوليت ها:
ادامه دارد...
منبع: نشريه شادکامي- شماره 76