القسام؛ از ولادت تاشهادت(6)

در اواخر سال 1932و در پی اعدام مصطفی الاحمد و شناسایی عاملان حمله به شهرک صهیونیست نشین نهلال، جنبش القسام فعالیت های مسلحانه اش را به طور موقت متوقف کرد. این آرامش تا اوائل سال 1935ادامه داشت تا اینکه فلسطین با اوضاع دشواری مواجه شد. و این اوضاع به شهید عز الدین القسام انگیزه داد تا پیکار را دوباره از سر گیرد. زیرا در
دوشنبه، 30 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
القسام؛ از ولادت تاشهادت(6)

لقسام؛ از ولادت تاشهادت(6)
القسام؛ از ولادت تاشهادت(6)


 

تهیه کننده و مترجم: حسن خامه یار




 

نگاهی به زندگینامه زنده یاد شهید شیخ عزالدین القسام
 

القسام برای جهاد آماده می شود
 

در اواخر سال 1932و در پی اعدام مصطفی الاحمد و شناسایی عاملان حمله به شهرک صهیونیست نشین نهلال، جنبش القسام فعالیت های مسلحانه اش را به طور موقت متوقف کرد. این آرامش تا اوائل سال 1935ادامه داشت تا اینکه فلسطین با اوضاع دشواری مواجه شد. و این اوضاع به شهید عز الدین القسام انگیزه داد تا پیکار را دوباره از سر گیرد. زیرا در 1934حدود (359.42)مهاجر یهودی ، زیر نظر دولت استعماری انگلیس و به طور رسمی وارد فلسطین شده ودر شهرک های صهیونیست نشین اسکان یافتند . در آن مرحله هزاران یهودی نیز به طور قاچاق به فلسطین هجرت می کردند. در همان سال از طریق دولت دست نشانده و دلالان محلی حدود 114هزار هکتار از اراضی کشاورزی فلسطینی ها به یهودیان مهاجر واگذر گشت و این مسئله نشاندهنده آوارگی هر چه بیشتر کشاورزان فلسطینی بوده است.
لذا شهید القسام به منظور رویارویی با این اوضاع در آغاز سال 1935تماس با انجمن جوانان مسلمان شهر صفوریه را از سر گرفت، و برای آنان پنج قبضه تفنگ و تعدادی نارنجک دستی ارسال کرد، و از آنان خواست منتظر دستورات بعدی باشد. او هنگام شرکت در کنگره علمای فلسطین که در ماه ژانویه همان سال در قدس برگزار گردید با تعدادی از آنان از جمله مفتی قدس جلسه محرمانه تشکیل داد و کوشید آن ها را به اجرای عملیات مسلحانه بر ضد یهودیان و انگلیسی ها متقاعد کند. ولی بجز مفتی قدس همه علمای حاضر با پیشنهاد او مخالفت کردند. القسام در این گفت و گوها، علمای فلسطین را به خاطر موضع بی تفاوت شان و سهل انگاری در امر اعلام جهاد نکوهش کرد و آنان را مسئول اوضاع ظالمانه فلسطین دانست. القسام به آنان چنین گفت :« از عمامه مسلمانان صدر اسلام خون غلیظ جاری می شد ، ولی از عمامه های شما چرک زخم تراوش می کند».
شیخ عز الدین القسام به رغم اینکه جاسوسان انگلیسی و خبرچین های آژانس یهود مراقب رفتار و کردار او بودند ، ولی او به کار گزینش مجاهدان جوان ادامه می داد. القسام در نشستی که درژانویه سال 1935در حیفا تشکیل شد به برخی از نزدیکان خود گفت که تا آن لحظه حدود 200جوان مجاهد و آماده شهادت در جنبش سری او سازماندهی شده اند.
القسام در همان سال با مشورت رشید الحاج ابراهیم و صبحی الخضره، یکی از مجاهدان ارشد جنبش به نام حسن ابراهیم البایر را به ترکیه اعزام کرد تا چند مربی نظامی به فلسطین احضار کند. البایر یک افسر سرشناس ترک را همراه خود به فلسطین آورد و کار آموزش جوانان برای جهاد با اشغالگران را آغاز کرد. افسر مزبور پیش از زمامداری مصطفی کمال آتاتورک در سازماندهی برخی گروه های نظامی در ترکیه فعالیت می کرده است. القسام این افسر را به فرماندهی نیروهای جنبش تعیین کرد و برای او حقوق ماهیانه در نظر گرفت.
شهید عزالدین القسام در واکنش به بی تفاوتی علمای فلسطین و نیز رویارویی با اشغالگران انگلیسی و ورود انبوه مهاجران در ماه اکتبر سال 1935تصمیم گرفت از شهر حیفا خارج شود و به روستاها و کوهستان ها برود و به طور علنی مردم را به قیام همگانی فراخواند. می توان انگیزه خروج ایشان و اعلام زود هنگام قیام و انقلاب را به دلایل ذیل ذکر کرد:
1ـافزایش میزان مهاجرت یهودیان و گسترش دامنه اراضی غصب شده.
2ـگسترش دامنه اختلافات و کشمکش های درونی میان احزاب سیاسی تشکیل دهنده جنبش ملی فلسطین به ویژه میان هواداران حاج امین الحسینی مفتی قدس که از حزب عربی فلسطین حمایت می کرد، و هواداران راغب النشاشیبی دبیر کل حزب دفاع. این احزاب در پی ناآرامی های سال 1932مبارزه را کنار گذاشته و سرگرم کشمکش های داخلی خود شدند. عجاج نویهض نویسنده فلسطینی در مقاله ای که در تاریخ 1936/1/15منتشر کرد، موقعیت جنبش ملی فلسطین پیش از قیام القسام را اینگونه شرح داده است :آتش جنبش ملی فلسطین به مدت دو سال خاموش، راکد، بایکوت و تسلیم اشغالگر غاصب شده بود. خود را به مسائل حاشیه ای سرگرم کرده بود. بازیچه زورمداران قرار داشت. آنگونه که بازیکنان توپ را شوت می زنند. تا اینکه القسام و همرزمان او سوگند یاد کردند. اسلحه به دست گرفتند و در کوهستان های یعبد به لقاءالله پیوستند.
احمد الشقیری در تشریح اوضاع آن روزگار در خاطرات خود چنین نوشته است:پیش از سال 1935مردم در سایه رقابت های ناسالم و کشمکش های احزاب لائیک سرافکنده و سرگردان بودند تا اینکه فراخوانی جهاد و قیام همگانی توسط عالم جلیل القدر و مجاهد بزرگی به نام عزالدین القسام اعلام شد، ایشان با خون خود صفحه جدیدی را در تاریخ ملت فلسطین رقم زد.
3ـ القسام احساس کرده بود که عوامل انگلیس و یهود به شدت مراقب حرکات او هستند و امکان دارد دیر یا زود او و سایر برادران مجاهدش را بازداشت کنند. ابراهیم الشیخ خلیل تاریخ نگار فلسطین دلایل اعلام زودهنگام قیام القسام را چنین تشریح کرده است : در اوایل سال 1935شیخ شهید احساس کرد که استعمارگران تحرکات مجاهدان عضو جنبش را به دقت زیر نظر دارند و امکان دارد با بازداشت هسته های اصلی جنبش، طرح قیام بکلی لو رود و قیام ناکام شود. به همین دلیل تصمیم گرفت قیام را از روستاها و کوهستان ها آغاز کند. لذا مردم را به تهیه اسلحه و آماده شدن برای شرکت در قیام همگانی تشویق نمود.
حسن شبلاق یکی از یاران نزدیک القسام درباره دلایل اعلام زود هنگام قیام توسط شیخ شهید گفته است :شیخ از بیم بازداشت به کوهستان انتقال یافت. زیرا جنبش موقعیت مناسبی نداشت، و هر گاه احتمال می رفت مورد هجوم نظامیان انگلیسی قرار گیرد و موجودیت آن به خطر افتد.
4ـقاچاق اسلحه برای یهودیان. منابع تاریخی فلسطین اقدام آژانس یهود به قاچاق محموله های بزرگ اسلحه به فلسطین را یکی از مهمترین و مؤثرترین عواملی می دانند که به القسام انگیزه داد تا زودهنگام قیام را اعلام نماید . منابع جنبش اطلاع یافتند که آژانس یهود در تاریخ 1935/10/16یک کشتی بزرگ باری حامل اسلحه در بندر یافا تخلیه کرده است. عربی البدوی یکی از اعضای جنبش القسام در خاطرات خود نوشته است که منابع انگلیسی مدعی شده بودند که در بارنامه کشتی«لئوبولد2«تصریح شده که کشتی حامل 537بشکه سیمان بلژیکی است. ولی منابع فلسطینی در پی تحقیقات دامنه داری اطلاع یافتند که در بشکه های محموله کشتی انواع اسلحه از جمله هزاران مسلسل، هزاران کلت کمری و مواد منفجره جاسازی شده و این یکی از شگردهای یهودیان برای قاچاق اسلحه به فلسطین بوده است.
البته پیش از کشف این محموله، آژانس یهود با شیوه های گوناگون و با موافقت اشغالگران انگلیسی هزاران تن اسلحه در پوشش 1666بشکه سیمان به طور قاچاق وارد سرزمین فلسطین کرده بود. منابع فلسطینی بر این باورند که چشم پوشی انگلیسی ها از قاچاق اسلحه به فلسطین در راستای اجرای وعده بالفور وزیر خارجه انگلیس مبنی بر ایجاد میهن قومی برای یهودیان بوده است. اصولا استعمارگران انگلیسی از سال 1931شهرک نشینان صهیونیست را به انواع اسلحه مجهز می کرده اند، و دست آن ها را برای کشتار فلسطینی ها باز می گذاشتند.
کشف محموله های اسلحه قاچاق با واکنش های تندی در سرتاسر فلسطین مواجه شد. حاج امین الحسینی مفتی قدس این اقدام را برسرنوشت فلسطین بسیار خطرناک توصیف کرد و احزاب فلسطینی را به حفظ اتحاد و یکپارچگی فرا خواند. در پی این فراخوانی کمیته مشترکی از نمایندگان احزاب ملی گرای فلسطینی در تاریخ 1935/10/21تشکیل شد. اعضای این کمیته در ملاقات با کمیسر عالی انگلیس در فلسطین خواستار جمع آوری اسلحه از شهرک های صهیونیست نشین و اجرای تحقیق به منظور بازداشت قاچاقچیان اسلحه و اتخاذ تدابیر حفاظتی لازم در سواحل فلسطین برای جلوگیری از قاچاق هرگونه اسلحه در آینده شدند.
ولی نماینده دولت انگلیس نه فقط هیچ ترتیبی برای رسیدگی به تقاضای احزاب ملی فلسطین انجام نداد بلکه با برگزاری اعتصاب و تظاهرات اعتراض آمیز فلسطینی ها به شدت مخالفت کرد. زیرا انگلیسی ها از میزان شکاف میان مردم خشمگین و سران سازشکار احزاب سیاسی به روشنی آگاه بودند. هنگامی که نشستی در شهر نابلس به منظور رسیدگی به مسلح شدن یهودیان برگزار شد، نظامیان انگلیسی تعدادی از شرکت کنندگان آن را بازداشت کرده و از روزنامه های کثیر الانتشار فلسطین خواستند در گزارش های خود هیچ اشاره ای به موضوع قاچاق اسلحه نکنند. ولی روزنامه ها در مخالفت با این تقاضا یک هفته اعتصاب کردند. در این میان مهمترین و شجاعانه ترین موضع را شهید شیخ عزالدین القسام اتخاذ کرد و به مردم گفت:«اگر امروز به یهودیان حمله نکنیم، فردا به ما حمله خواهند کرد».

تصمیم القسام به قیام همگانی
 

شیخ عزالدین القسام خشم عمومی در برابر قاچاق اسلحه را فرصتی برای اعلام قیام همگانی علیه اشغالگران انگلیسی و یهودیان غاصب یافت. اما هنگامی که موضوع قیام زودهنگام را با برخی دوستان نزدیک همچون رشید الحاج ابراهیم در میان گذاشت آنان به او توصیه کردند که بهتر است منتظر پاسخ کمیسیر عالی انگلیس به خواسته های سران احزاب ملی گرای فلسطینی برای رسیدگی به موضوع کشف اسلحه در بندر یافا باشد. اما شیخ اعتقاد داشت که نباید فرصت لرزاندن پایه های قدرت انگلیس و یهود را از دست داد و شایسته است هر چه سریعتر وارد عمل شوند. براین اساس شیخ با صلاحدید خود تصمیم گرفت به تنهائی اقدام کند. لذا تصمیم قطعی خود را باهمسر و سایر اعضای خانواده در میان گذاشت، و از نظر روحی آنان را در صورت دریافت خبرشهادت آماده کرد. شیخ پول و طلاهای همسرش را از او به قرض گرفت و با آن اسلحه خریداری کرد. آنگاه با یاران مجاهد خود تماس گرفت و تصمیم خود را برای آغاز قیام با آنان در میان گذاشت.
عربی البدوی در تشریح جزئیات و چگونگی آغاز قیام می گوید:پیش از اعلام رسمی قیام به مدت یک هفته در منازل دوستان گرد هم می آمدیم و به گفت و گو و رایزنی می پرداختیم ، و در نهایت تصمیم گرفتیم در کنار القسام بر ضد انگلیسی ها و یهودیان قیام کنیم . شیخ شهید ابتدا حسن البایر را به منظور مشورت به سوی خلیل محمد عیسی اعزام کرد.(خلیل محمد عیسی به اتهام شرکت در عملیات مسلحانه در شهرک صهیونیست نشین نهلال 15سال را در زندان سپری کرده بود)حسن البایر به خلیل محمد عیسی گفت که شیخ نظرتان را درباره اعلام قیام جویا شده است ؟خلیل در پاسخ به پرسش حسن البایر گفت:هرگاه شیخ تصمیمی اتخاذ کند وظیفه دارم آن را اجرا کنم. من شاگرد مکتب شیخ هستم و نظری جز نظر ایشان ندارم. البایر به سمت شیخ بازگشت و نتیجه را به استحضار ایشان رساند.
شیخ عزالدین القسام پیش از اعلام قیام و به منظور تدارک اسلحه و مهمات مورد نیاز جنبش، پیامی توسط محمد سالم المخزوعی برای حاج امین الحسینی مفتی قدس فرستاد و به او گفت که شرایط قابل تحمل نیست . یهودیان مسلح می شوند. اکنون اعلام جهاد و جنگ با اشغالگران و یهودیان یک تکلیف شرعی است. من به زودی جهاد اعلام می کنم. شما به عنوان رئیس شورای عالی اسلامی موظف هستید بر حسب امکانات اداره اوقاف هزینه تأمین اسلحه مجاهدان را تأمین نمایید. عربی البدوی در این باره تصریح کرده که حاج امین الحسینی بدون استفاده از موقعیت و نفوذ قوی خود در منطقه مرکزی فلسطین از اعلام جهاد خودداری کرد، ولی مبالغی پول به دست المخزومی برای القسام فرستاد.
آنگاه شیخ شهید از ریاست انجمن جوانان مسلمان حیفا استعفا داد و برای آخرین بار در مسجد الاستقلال به سخنرانی برای نمازگزاران پرداخت، و با صدای هیجان زده و با لحنی حماسی و چشمانی که از شجاعت موج می زد آیه کریمه(آیا با قومی که عهدو پیمان خود را شکستند و کوشیدند رسول خدا را از وطن خود بیرون کنند. نمی جنگید در صورتی که آن ها آغازگر جنگ بودند. آیا از آن ها بیم دارید؟حال آنکه سزاوارتر است که از خدا بترسید . اگر اهل ایمان هستید)تفسیر کرد.
یوسف الشایب که در آن جلسه حضور داشت آخرین کلمات شیخ شهید را که به یادش مانده چنین نقل کرده است:ای مردم امور دین تان را به شما آموختم ...تا جایی که هر یک از شما به آن دانا و آگاه شده است ...روحیه میهن دوستی را در شما تقویت کردم ...تاجائی که جهاد بر یکایک شما واجب گردیده است...آیا این پیام را ابلاغ کردم؟خداوندا تو گواه باش که من ابلاغ کردم...پس مسلمانان به جهاد بشتابید...
شخص دیگری که در آخرین جلسه سخنرانی القسام در مسجد الاستقلال حضور داشته در خاطرات خود نوشته است :به محض اینکه سخنرانی القسام پایان یافت، مردم به گریه و زاری افتاده و به سوی او شتافته و بردستان او بوسه زدند و با او عهد بستند در رکاب او با دشمنان بجنگند. ساعتی نگذشته بود که مأموران انگلیسی به منظور دستگیری و محاکمه القسام به جستجو پرداختند . ولی همه چیز تمام شده بود. شیخ با خانواده اش خدا حافظی کرده بود و با حمل اسلحه و مهمات به اتفاق همرزمانش راهی کوهستان های یعبد شده بود.
القسام پیش از خروج نهایی از شهر حیفا برای رشید الحاج ابراهیم نامه نوشت و به او چنین گفت:من اطمینان کامل دارم که این حرکت متوقف نخواهد شد. صدای من همه جا بازتاب خواهد داشت . تو را به خدا می سپارم، و از او مسئلت دارم ما را در راه نجات میهن موفق بدارد.

حرکت به سوی یعبد
 

شیخ عز الدین القسام و شماری از مجاهدان همان شب شهر حیفا را به سوی کوهستان های یعبد ترک کردند. تعداد دقیق مجاهدان در منابع تاریخی ذکر نشده است . ولی با استناد به خاطرات عربی البدوی و با رجوع با آرشیو روزنامه های آن مرحله از تاریخ فلسطین ، اسامی مجاهدانی که القسام را همراهی کردند به این شرح است:
1ـ یوسف عبدالله الزیباوی از روستای الزیب.
2ـ عطیفه احمد المصری ، مصری تبار و از ساکنان حیفا.
3ـ محمد ابو قاسم خلف، از روستای حلحول.
4ـنمر السعدی از شهر شفا عمرو.
5ـ حسن البایر از روستای برقین.
6ـاحمد الحاج عبدالرحمن حسن از روستای عنبتا.
7ـ محمد یوسف از روستای سولم.
8ـ اسعد مفلح الحسین از شهرام الفحم.
9ـ محمود سالم از روستای زرعین.
10ـ صالح اسعد از صفوریه.
11ـ داود خطاب از روستای الکبابیر.
12ـ معروف الحاج جابر از روستای یعبد.
13ـ یوسف ابو دره از روستای الحارثیه.
14ـ داود الشیخ احمد از روستای بیتا.
15ـ حاج احمد الخلیل.
16ـ عربی البدوی از روستای قبلان.
همان گونه که ملاحظه می شود این مجاهدان به روستاهای مختلف استان جنین و دشت مرج بن عامر وابسته بودند. شاید هدف القسام از گزینش این افراد زمینه سازی برای بازدید از روستاهای گوناگون منطقه و بسیج هر چه بیشتر نیروهای مسلح به منظور آزاد سازی شهر حیفا بوده است .
صبحی یاسین از برخی مجاهدانی که همراه القسام بودند نقل کرده است که رهبری جنبش در آغاز حرکت تصمیم گرفت در اولین نبرد شهر حیفا را به عنوان بزرگترین بندر فلسطین که تأسیسات نفتی در آن قرار داردآزاد کند. و این اقدام یک دستاورد راهبردی تلقی می شود. زیرا آزاد سازی حیفا امکان دارد احساسات ملت فلسطین را برانگیزد و زمینه پیوستن او را به قیام همگانی فراهم کند. همچنین آزاد سازی حیفا می تواند این پیام را به اشغالگران انگلیسی و یهودیان غاصب برساند که قیام همگانی آغاز شده و آنان باید بساط شان را از فلسطین جمع کنند و از این سرزمین خارج شوند.
القسام و مجاهدان همراه او در آغاز حرکت وارد روستای نورس شده و آنجا شیخ فرحان السعدی و تعدادی از مجاهدان نیز به او پیوستند. در منابع تاریخی گفته شده که القسام در مسیر خود در منطقه ای به نام عین جالود جایی که در آن نبرد سرنوشت سازی میان نیروهای مغول و مسلمانان به فرماندهی الظاهر بیبرس روی داده بود توقف کرد. او در جمع مجاهدان ایستاد و پس از ستایش خداوند بزرگ به همرزمان خود گفت : به نام خدای بزرگ و از این مکان تاریخی قیام را علیه اشغالگران انگلیسی آغاز می کنیم.
آهرون کوهین عضو پیشین آژانس یهود در گزارشی در این باره نوشته است :القسام و هفت تن از یارانش روز هفتم نوامبر به سمت روستای فقوعه حرکت کرده و بیش از یک ساعت آنجا نماندند. سپس از آنجا به سمت ارتفاعات فقوعه حرکت کرده و وسائل و تجهیزات خود را در غاری در کوه فقوعه گذاشتند. این غار در نزدیکی روستای نورس واقع شده است زیرا روستاهای فقوعه و نورس در حاشیه کوه فقوعه قرار دارند. آنان یک ساعت پس از غروب آفتاب به شلیک تیر هوایی اقدام کردند تا کشاورزان یهودی را از خانه های خود در مزرعه هحوجیم بیرون بکشانند و آن ها را درو کنند. اما کسی از خانه اش بیرون نیامده، و گروه القسام دوباره به سمت عین جالود پایین آمده و به چیدن میوه های گریب فروت از مزارع عین حاروده و پراکنده سازی آن در مسیر منتهی به پایگاه هشان در غار اقدام کردند.
کوهین در ادامه این گزارش احتمال را داده که گروه القسام با این هدف میوه ها را در جاده پراکنده کردند تا کشاورزان یهودی به جستجوی افرادی بپردازند که میوه ها را چیده اند. گروه القسام گمان کرده بودند که کشاورزان یهودی برای یافتن مزاحم ها دست به دامن پلیس نمی شوند و به طور مستقیم به جستجو آنان می پردازند . فلسطینی ها از گرایشات ماجراجویانه و تمایل یهودیان برای دامن زدن به درگیری مستقیم با فلسطینی ها آگاهی کامل داشتند و به همین دلیل گروه القسام گمان کرده بودند که با چیدن میوه می توانند کشاورزان یهودی را از خانه شان بیرون بکشانند . هنگامی که موشه روز نفیلد کشاورز یهودی همراه یک پلیس فلسطینی دنبال گریب فروت ها به کوه فقوعه صعود کرد افراد گروه القسام با شلیک گلوله او را از پای در آوردند.
تحقیقات دامنه دار پلیس دولت دست نشانده انگلیس که در پی این اقدام مسلحانه انجام گرفت نشان داد که محمود سالم و مجاهد دیگری از روستای زرعین در این اقدام دست داشته اند. شهید القسام از این اقدام شتابزده که با طرح ها و برنامه ریزی های او منافات داشت بسیار خشمگین شد . زیرا می دانست چنانچه به حیفا بازگردد او را به اتهام دست داشتن در عملیات مسلحانه دستگیر و محاکمه می کنند. بنابراین جز ادامه راه جهاد و مبارزه مستقیم با دشمنان راه دیگری در برابر او نمانده است.
خلیل محمد عیسی که در چارچوب دسته ای در شهر حیفا مانده بود حادثه قتل موشه روز نفیلد را اینگونه روایت کرده است :شبی افراد ناشناسی به یکی از مزارع یهودیان تیراندازی کردند. با مداد روز بعد یک تیم سه نفره متشکل از یک انگلیسی، یک یهودی و یک پلیس فلسطینی با یک قلاده سگ اثر یاب که در حال گشت زنی از منطقه بودند ناگهان محمود سالم به سوی آنان تیراندازی کرد و یهودی عضو تیم گشت زنی را از پای در آورد. شیخ که صدای تیر اندازی را شنید علت آن را جویا شد. او پس از شنیدن داستان حادثه ، مجاهدان را فراخواند و به آنان گفت که باید این محل را فوری ترک کنیم تا با نیروهای انگلیسی برخورد نکنیم . براین اساس شیخ و گروه همراه از منطقه دور شدند، در حالی که دولت دست نشانده انگلیس انبوه مأموران و جاسوسان خود را به منطقه گسیل داشته بود، و زمانی که القسام و همراهانش به جنگل های یعبد رسیدند سرتاسر منطقه کاملا به محاصره در آمده بود.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 55



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.