القسام؛ از ولادت تاشهادت(3)

انتخاب شهر حيفا به عنوان محل سکونت و زندگي، نقش مهمي در حرکت جهادي شهيد شيخ عزالدين القسام در فلسطين داشته است. البته هيچ مدرکي مبني بر اينکه شيخ پس از بررسي لازم اين شهر را به عنوان پايگاه انتخاب کرده وجود ندارد. ولي بي ترديد ويژگي ها و موقعيت حيفا در فلسطين در زمينه موفقيت فعاليت هاي ديني و جهادي القسام کمک
دوشنبه، 30 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
القسام؛ از ولادت تاشهادت(3)

القسام؛ از ولادت تاشهادت(3)
القسام؛ از ولادت تاشهادت(3)


 

تهيه کننده و مترجم: حسن خامه يار




 

نگاهي به زندگينامه زنده ياد شهيد شيخ عزالدين القسام
 

شهر حيفا پايگاه القسام
 

انتخاب شهر حيفا به عنوان محل سکونت و زندگي، نقش مهمي در حرکت جهادي شهيد شيخ عزالدين القسام در فلسطين داشته است. البته هيچ مدرکي مبني بر اينکه شيخ پس از بررسي لازم اين شهر را به عنوان پايگاه انتخاب کرده وجود ندارد. ولي بي ترديد ويژگي ها و موقعيت حيفا در فلسطين در زمينه موفقيت فعاليت هاي ديني و جهادي القسام کمک شاياني داشته است. موانع و مشکلاتي که در ساير شهرهاي مرکزي فلسطين وجود داشت در حيفا خبري نبوده است.
حيفا بندر زيبائي در ساحل درياي مديترانه است که از طريق دريا به بنادر کشورهاي لبنان و سوريه ارتباط دارد. از زمين نيز با خط راه آهن حجاز وصل بوده که اين شهر را به کشورهاي سوريه و لبنان و اردن و عربستان سعودي پيوند مي داده است. بر اين اساس بندر حيفا به عنوان يک لنگر گاه حياتي و يک مرکز بزرگ تجاري مطرح بود است. بازرگاني از طريق بندر حيفا با دمشق و بيروت و قاهره و ساير شهرهاي مهم دنيا در سطح گسترده اي انجام مي گرفته است.
از سوي ديگر بندر حيفا از درگيري ها و رقابت هاي ناسالم ميان خانواده هاي بزرگ فلسطيني چون الحسيني، النشاشيبي، الخالدي، عبدالهادي، العبوشي و ديگران دور بوده است. اين درگيري ها آسيب هاي جبران ناپذيري به روند مبارزات جنبش ملي فلسطين وارد آورده و وحدت و يکپارچگي ملي را در برابر قيموميت انگليس و طرح جنبش صهيونيستي در اين سرزمين با چالش مواجه ساخته است.
با فروش مساحت هاي وسيعي از اراضي فلسطين توسط خانواده هاي ياد شده به يهوديان بسياري از کشاورزان شمال فلسطين بناچار راهي بازار کار و اشتغال در شرکت هاي دخانيات، راه آهن و شرکت هاي تجاري و حمل و نقل در شهر حيفا شدند. در همان حال در شهر قديمي حيفا بيش از ياده هزار فقير در شرايط بسيار سخت و طاقت فرسا در حلبي آبادها زندگي مي کرده اند. اين قشر فقير جامعه دوستان مورد اعتماد شيخ عزالدين القسام بوده اند که تحت رهبري او نقش مهمي در مبارزات انقلابي فلسطين ايفا نمودند.

قيموميت انگليس بر فلسطين تا سال 1935
 

آرنوک توينبي کارمند اداره اطلاعات و جاسوسي وزارت خارجه انگليس در اکتبر سال 1918با ارسال يادداشتي به وزارت خارجه آن کشور آينده فلسطين را بررسي کرده و در آن چنين گفته است :«دولت انگليس تمايل خاص دارد هرگونه تسهيلات منطقي را براي مهاجرت يهوديان به فلسطين فراهم کند. و به افکار عمومي ملت ها ي عربي و اسلامي اجازه نخواهد داد واکنش نشان دهند و بگويند که انگليس در واگذاري سرزمين هاي آزاد عربي و اسلامي به بيگانگان نقش اساسي داشته است». در بيانيه جيمز آرتور بالفور وزير خارجه انگليس نيز که در نوامبر سال 1917صادر شد بر تمايل و تلاش انگليس براي ايجاد يک ميهن ملي براي يهوديان در فلسطين تاکيد شده است . لذا اين سؤال به ذهن مي رسد که آيا ورود نيروهاي انگليس به فلسطين سرآغاز اجراي اهداف و سياست هاي آن ها بوده است؟
مجمع ملت ها در آن مرحله تاريک، قيموميت انگليس بر فلسطين را به تصويب رساند، و هربرت صمويل صهيونيست را به عنوان اولين کميسر عالي انگليس به فلسطين اعزام کرد. اين مصوبه با صراحت به انگيزه انگليس از قيموميت بر فلسطين اشاره کرده است. در اين مصوبه آمده است که دولت انگليس در برابر شرايط اقتصادي ، سياسي و اداري سرزمين فلسطين و ايجاد يک دولت ملي براي يهوديان مسئوليت دارد.
بلندترين خواسته صهيونيست ها ي مهاجر به فلسطين تصرف اراضي کشاورزي در مناطق هموار و ساحلي و شهرک سازي در آن مناطق بوده است . براي تحقق اهداف صهيونيستها و يهوديان مهاجر، کاپيتان نورمن بنتويچ به سمت مدير کل اداره قانونگذاري در فلسطين منصوب شد. او با وضع قوانيني زمينه تصرف اراضي کشاورزي فلسطيني ها توسط يهوديان را فراهم کرد . به گونه اي که کشاورزان فلسطيني را در شرايطي قرار داد که مجبور به فروش همه يا بخشي از سرزمين هاي خود شدند.
نمايندگان انگليس شيوه هايي را بکار بردند تا انتقال مالکيت اراضي از فلسطيني ها به يهوديان با سهولت انجام گيرد. از آن جمله مي توان به طرح تعيين تکليف برخي اراضي اشاره کرد که در دوران حاکميت عثماني ها بخشي از املاک دولتي محسوب مي شدند. بر اين اساس دادگاه هاي حل اختلاف ، بنچاقهاي اراضي يهوديان ساکن فلسطين در دوران عثماني را معتبر دانستند، و هر زميني را که يهوديان مدعي مالکيت آن را داشتند، دادگاه آن را به نام آنان ثبت مي کرد.
اين در حالي است بنچاق هاي فلسطيني ها را بي اعتبار مي دانستند. لذا وظيفه اصلي مأموران حل اختلاف که اختيارات قضائي وسيعي داشتند، ايجاد شک و شبهه در بنچاقهاي فلسطيني ها بود. از سوي ديگر کشاورزان فلسطيني علاوه بر اينکه يهوديان اراضي آنها را به تصرف خود در آورده بودند، با مشکل بدهي به بانکها مواجه بودند، واين يکي از بزرگترين مشکلات آنان بشمار مي رفت.
در گزارشي که مستر کلاند يکي از کارگزاران اداره انگليس در فلسطين پيرامون شرايط نابسامان اقتصادي تهيه کرده چنين گفته است :«مصيبت عمده کشاورزان فلسطيني در بدهي هاي آنان خلاصه مي شود».در همين حال گزارش هاي رسمي کارگزاران انگليس حاکيست که ميزان بدهي سرانه يک خانواده روستائي فلسطيني 131پوند مي باشد، و اين کشاورز موظف است به ميزان 30درصد بهره بابت بدهي خود بپردازد . همچنين براساس اسناد و مدارک دادگاه مرکزي شهر حيفا64/2درصد از خانواده هاي فلسطيني ساکن اين شهر در دادگاه پرونده بدهي داشتند . اين اسناد حاکي است که در عرض دو ماه از سال 1930دادگاههاي سراسر فلسطين به استثناي استان هاي حيفا و يافا2677کشاورز فلسطيني را که موفق به بازپرداخت بدهي هاي خود نشده بودند به زندان محکوم کردند.
يک کشاورز از شهر طولکرم با انتشار مقاله اي در شماره روز چهاردهم اوت سال 1930روزنامه فلسطين چاپ شهر يافا دلايل ناچاري کشاورزان فلسطيني را که مجبور مي شوند اراضي خود را به يهوديان بفروشند شرح داده است . اين کشاورز چنين نوشته است : من به علت فشارهاي ناشي از پرداخت ماليات سنگين ناچارم اراضي و املاک خود را بفروشم. من براي امرار معاش و ادامه زندگي خانواده ام ناچارم از يک فرد ثروتمند وامي با بهره 50درصددر ماه تقاضا کنم. زماني که قادر به پرداخت اقساط وام نيستم هر بار چک بدهي را تمديد مي کنم و به اين شکل به مبلغ وام و بهره آن افزوده مي شود. در نهايت به علت ناتواني از پرداخت اقسام وام مجبور مي شوم اراضي خود را بفروشم. در گزارش کميته سلطنتي انگليس که در سال 1937صادر شده آمده است : هر کشاورز فلسطيني بدهکار متولد مي شود، بدهکار زندگي مي کند سرتا پا بدهکاري مي ميرد.

مراحل نهضت و ويژگي هاي دروني القسام
 

شهيد عز الدين القسام در شرايط بسيار آشفته و نابسامان وارد سرزمين فلسطين شد، و با فراهم نمودن شرايط روحي و گسترش آگاهي فکري و سياسي کارگران و کشاورزان متعهد و ساير اقشار و گروه هاي مؤمن شهر حيفا زمينه سازي حرکت خود راآغاز کرد. بي ترديد حرکت جهادي القسام در فلسطين در مقايسه با حرکتي که در سوريه آن را رهبري مي کرد از ويژگي ها و ابعاد متفاوتي برخوردار بود . اگر چه جهاد و مقاومت عليه اشغالگران و متجاوزان غربي در ساير مناطق سرزمني هاي اسلامي با يکديگر وجه اشتراک دارند، اما جهاد و مقاومت عليه اشغالگران و متجاوزان غربي در ساير مناطق سرزمين هاي اسلامي با يکديگر وجه اشتراک دارند، اما جهاد و مقاومت فلسطين شرايط بسيار سخت تري داشت. فلسطين نه فقط با تهديد انگليس مواجه بود، بلکه سرنوشت و تاريخ و فرهنگ و همه ارزش هاي اين سرزمين در معرض خطر جدي طرح ها و اهداف جنبش صهيونيستي قرار گرفته بود. لذا مي توان گفت که همه تلاش حرکت رهايي بخش شيخ عز الدين القسام از آغاز شکل گيري مبارزه در مدرسه اسلامي البرج در شهر حيفا تا شهادت او در جنگل هااي يعبد در سال 1935در راستاي مبارزه با اين تهديدها متمرکز بوده است.
البته بررسي مراحل شکل گيري جنبش القسام و آموزه ها و دستاوردهاي آن از نظر کارشناسي کافي به نظر نمي رسد بلکه موشکافي در شخصيت و ساختار فکري، ويژگي هاي شخصي، اخلاق و رفتار شيخ عزالدين که اکنون به نماد مبارزات ملت فلسطين تبديل شده بهتر مي تواند به شناخت حرکت او کمک کند. به هر حال نهضت القسام از سه ويژگي مهم برخوردار بوده که عبارتند :
الف-اصول گرايي، ب-آگاهي و ج-انقلابي

الف-اصول گرايي
 

گمان مي رود نيازي براي ارائه دلايل کافي به منظور بررسي گرايشات اصولگرايانه جنبش مردمي القسام و باورهاي او براي بازگرداندن جامعه اسلامي به سر چشمه هاي اسلام ناب و پويا و پيروزي از پيشينيان صالح به منظور رويارويي با تهديدهاي ناشي از تهاجم فرهنگ غربي وجود ندارد. بي ترديد او معتقد بود که مفاهيم جهادي نهفته در دين مبين اسلام براي مقاومت در برابر پيمان مشترک غرب و صهيونيسم فراوانند. بر اين اساس مباني دعوت و حرکت جهادگرانه شيخ عزالدين القسام بر اصول ديني و ميراث فرهنگي و تجربيات موفق گذشته استوار بوده است. اما برخي پژوهشگران ، گرايشات ديني القسام را ناديده گرفته و در تحليل هاي خود مدعي شدند که هدف او ايجاد دولتي سوسياليستي بوده است و ارتباط او با پيروانش ابعاد سياسي داشته و نه ديني.
اين پژوهشگران روابط القسام با اقشار کارگران و کشاورزان را نتيجه برداشت هاي خود عنوان کرده اند و لي اسناد فراوان تاريخي خلاف نتيجه گيري هاي آنان را اثبات مي کند. شيخ عز الدين القسام با استناد به مفاهيم اصيل اسلامي شعار معروف «هذا جهاد، نصر او استشهاد» را به دليل ارتباط فيزيکي آن با مفاهيم اسلامي مطرح مي ساخت. او با فراخواني مردم به اتحاد در برابر صهيونيست ها و بازگشت به تعاليم پيشينيان صالح همواره نسبت به پيامدهاي اختلاف و تفرقه ميان مسلمانان هشدار مي داد.
ابراهيم الشيخ خليل يکي از نويسندگان مدافع حرکت القسام با اشاره به اساس دعوت قسام و دوري او از نظريات پيچيده مي گويد:«رهبر شهيد، مردم را براساس مباني ديني و جهادي در راه خدا و براي نجات ميهن و رفع ظلم از شهروندان محروم فرا مي خواند. البته جهاد مبتني بر اصول ديني اشکالات و پيچيدگي هاي ايدئولوژيکي يا رواني ندارد. هر مطلبي که با جهاد ارتباط دارد به آيات قرآن مستند ميباشد».اين گواهي براي نشان دادن اصولگرايي شيخ کفايت مي کند.

ب-مرحله تلاش در مدرسه اسلامي البرج
 

شهيد القسام از زمان ورود به شهر حيفا تا زمان تأسيس مدرسه اسلامي البرج توسط انجمن اسلامي، هيچ فعاليت چشمگيري نداشته است. او و يارانش مانند ده ها تبعه سوريه که مورد تعقيب عوامل فرانسه بوده و به شهر حيفا پناهنده شده بودند . در سايه حمايت و ميزباني اهالي حيفا به زندگي خود ادامه مي داد. هنگامي که انجمن اسلامي(مسئول اداره اوقاف اسلامي استان حيفا)مدرسه اسلامي البرج را تأسيس کرد، شيخ عز الدين القسام را براي تدريس در اين مدرسه فراخواند. او از طريق يکي از بستگان خود به نام حاج امين نور الله با اعضاي اين انجمن آشنا شده بود. القسام ابتدا در قسمت دخترانه اين مدرسه تدريس کرد و پس از گذشت مدتي به مدرسه پسرانه منتقل شد.
القسام هنگام تدريس سرگذشت قهرمانان تاريخ اسلام و جنگ هاي صليبي را براي دانش آموزان شرح مي داد . القسام که از عمق توطئه انگليسي ها و صهيونيست ها در سرزمين فلسطين آگاهي داشت دورنماي تاريک آينده را براي آنان تشريح مي کرد و از آن ها مي پرسيد در آينده مي خواهند چه کاره شوند؟ و چه آرزويي در سر مي پرورانند؟ دانش آموزان کلاس جز يک نفرشان آرزو داشتند حرفه و شغل پدرشان را ادامه دهند. در حالي که تنها يک دانش آموز اظهار علاقه مي کرد د ر آينده رهبر شود و در راه خدا و نجات ميهن تلاش کند. القسام نيز با تشويق اين دانش آموز مي کوشيد توجه ساير دانش آموزان را جلب کند. بر اين اساس متوليان مدرسه اطمينان يافته بودند که ايشان يکي از مبلغان خط جهاد و مقاومت بر ضد اشغالگران است.
با اين وصف شيخ با ارائه روش آموزشي کلاسيک آميخته با آگاهي نسبت به تهديدهاي فزاينده که مسلمانان با آن مواجه بودند. موقعيت مردمي برجسته اي ميان اهالي شهر حيفا به دست آورد که به مراتب از جايگاه مردمي شخصيت هاي برجسته حيفا که ده ها سال در آن شهر زيسته اند بيشتر بود. هنگامي مسئله تعيين مفتي براي فلسطين براي جانشيني محمد کامل الحسيني مفتي سابق مطرح گرديد مردم حيفا شيخ عز الدين القسام را در کنار رهبران و شخصيت هاي برجسته اين شهر پيشنهاد کردند. عرف بر اين بود که مردم شهرها و روستاهاي فلسطين براي تعيين مفتي رسمي،ديدگاه هاي خود را به کميسرعالي انگليس ارائه مي دادند . در حقيقت معرفي شيخ براي تصدي مسئوليت دارالافتاءقدس و فلسطين آنهم پس از گذشت چند ماه از ورود او به فلسطين گوياي اين است که او به شدت از آرمان مسلمانان اين سرزمين دفاع مي کرده است.
القسام تا سال 1925در مدرسه اسلامي البرج به تدريس ادامه مي داد . اما در پي بروز اختلاف بين او و شيخ کامل القصاب که در سال 1924اين مدرسه را خريداري کرد و برنامه هاي درسي و آموزشي آن را تغيير داد، شيخ از سمت خود استعفا داد . و به عنوان خطيب و مدرس مسجد جامع الاستقلال در حيفا برگزيده شد.

ج-دوران تلاش در مسجد الاستقلال و انجمن جوانان مسلمان
 

عزالدين القسام با همکاري انجمن اسلامي جوانان شهر حيفا مسجد الاستقلال را ساخت. کار ساخت مسجد از ماه سپتامبر سال 1923آغاز و در اوايل سال 1925پايان يافت. با افتتاح اين مسجد، فعاليت هاي فرهنگي و سخنراني و برنامه هاي وعظ و ارشاد شيخ عز الدين القسام ابعاد تازه تري به خود گرفت. او با سخنراني هاي خود با شيوه هاي گوناگون و ابزارهاي مفيد و علمي به گسترش آگاهي و روشنگري، تلاش هاي دامنه داري به عمل آورد. حساسيت القسام نسبت به چالش ها و شرايط خطرناک آن مرحله در سخنراني هاي او به خوبي آشکار است . در نتيجه سخنراني هاي آتشين او، مسجد الاستقلال در عرض چند سال به يکي از معروفترين مساجد شهر تبديل شد. به گونه اي که نمازگزاران بي شماري از اقشار مختلف و از مناطق گوناگون شهر براي اقامه نماز و استماع سخنراني هاي شيخ به آنجا مي آمدند . القسام از اين استقبال مردمي کم نظير از جوانب مختلف بهره برداري کرد.
1ـ گسترش آگاهي عمومي نسبت به خطر صهيونيسم
2ـ گزينش افراد پيشگام به منظور سازماندهي
3ـ فراخواني مردم به جهاد عليه استعمار و صهيونيسم و آماده سازي براي قيام همگاني
کساني که معاصر شهيد القسام بودند نقل کرده اند که او مردي رشيد، آگاه به مسائل و سخنوري توانا بوده و شنوندگان به راحتي تحت تأثير بيانات و ديدگاه هاي او قرار مي گرفتند. او براي روشنگري و کسب دل شنوندگان به موقع به آيات کلام الله مجيد و احاديث شريف پيامبر اکرم (ص) استناد مي کرده است. شهيد القسام در آن مرحله تنها عالم دين در سرزمين فلسطين بود که در جريان خطبه هاي نماز جمعه عشق به ميهن و ايمان به خدا و جهاد در راه خدا را در دل نمازگزاران تزريق مي کرد. مردم را به قيام و فداکاري و ايثار و نافرماني از دستورات بيگانگان و زمامداران غير مسلمان فرا مي خواند .

هشدار نسبت به خطر صهيونيسم
 

واکنش رهبران ملي گرا نسبت به افزايش مهاجرت يهوديان از مرز اعتراض به کميسارياي انگليس فراتر نرفت. اين افراد نه فقط هيچ اقدامي براي آگاه نمودن مردم در برابر خطر صهيونيسم به عمل نياورده بلکه به روابط دوستانه شان با نماينده دول انگليس ادامه داده و در مراسم رسمي او شرکت مي کردند. اين افراد معلوم الحال و سازشکار گستاخي را به جايي رساندند که هشدارهاي القسام را به باد مسخره گرفتند. اين سهل انگاري و سازشکاري امروز نيز در رفتار سران برخي جناحهاي فلسطيني به روشني تجلي يافته است.
هشدارهاي القسام در جريان سخنراني هاي عمومي او فقط به خطر استعمارگران غربي و صهيونيسم در فلسطين محدود نبوده بلکه معتقد بود که دشمنان قسم خورده به ساير منابع و ثروت هاي طبيعي سرزمين هاي اسلامي چشمداشت دارند. او با تشريح اوضاع سوريه، لبنان ، فلسطين ، عراق، اردن،مصر، سودان، شمال آفريقا و جزيره العرب ملت هاي مسلمان را به حفظ وحدت و يکپارچگي دعوت مي کرد.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 55



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.