رسالت هاي صدا و سيما در موضوع نماز

در رابطه با نقش و تأثير رسانه هاي مُدرن در تحولات ديني جوامع، ديدگاه هاي متنوعي وجود دارد که همه آن ها در جايگاه خود به بعدي از ابعاد اين مسئله اشاره مي کنند. - صاحبنظراني از موضع ضرورت رويکرد رسانه ها به تبليغ دين از نقش فراگير، توده اي، مستمر و اثرگذار آن ياد کرده و بهره گيري از اين رسانه را براي تبليغ و تعميق باورها، ارزش ها و
چهارشنبه، 1 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رسالت هاي صدا و سيما در موضوع نماز

رسالت هاي صدا و سيما در موضوع نماز
رسالت هاي صدا و سيما در موضوع نماز


 

نويسنده: دکتر حسن بنيانيان




 

نسبت دين و رسانه
 

در رابطه با نقش و تأثير رسانه هاي مُدرن در تحولات ديني جوامع، ديدگاه هاي متنوعي وجود دارد که همه آن ها در جايگاه خود به بعدي از ابعاد اين مسئله اشاره مي کنند.
- صاحبنظراني از موضع ضرورت رويکرد رسانه ها به تبليغ دين از نقش فراگير، توده اي، مستمر و اثرگذار آن ياد کرده و بهره گيري از اين رسانه را براي تبليغ و تعميق باورها، ارزش ها و رفتارهاي ديني اجتناب ناپذير مي دانند.
از جمله اين افراد امام خميني و رهبر معظم انقلاب هستند، اشاره به بعضي از فرازهاي مهم از سخنان حضرت آيت الله خامنه اي مسئله را روشنتر مي کند:
«صدا و سيما، هادي، پيشوا و مدرس است، عنوان دانشگاه براي صدا و سيما، بيان حکيمانه حضرت امام بود و بر اساس آن دست اندرکاران اين دانشگاه بايد خط مشي روشني را در زمينه دين و سياست مشخص کنند و مجموعه طيف فکري کشور را به سمت اين خط سوق دهند». (1)
«عمده ترين هدف هاي تشکيل - اين دستگاه در نظام جمهوري اسلامي ايران چند چيز است: اول نشر اسلام، دوم تحکيم انقلاب، سوم اعتلاي فرهنگ عمومي، چهارم زمينه سازي اخلاق و معنويت، پنجم رشد آگاهي هاي سياسي و اطلاعات سياسي در همه مردم، ششم زبان گوياي مديريت جامعه و دستگاه اجرا کننده و اداره کننده کشور و بالاخره ايجاد جاذبه اي براي اينکه همه اين برنامه ها در ذهن و دل مردم به نحو صحيحي جايگزين شود» (2).
گروهي ديگري با طرح نقاط ضعف حضور رسانه در عرصه دين با ورود رسانه ها در اين حوزه مخالفت مي کنند و يا قيد و شرط هايي را مطرح مي سازند و دلايلي را ذکر مي کنند که اهم آن عبارت است از:
- ناتواني رسانه هاي مدرن در ايجاد شناخت کامل از دين در مخاطبان خود و سطحي کردن دين در ابعادي که رسانه امکان توجه و طرح آن را دارد.
- ايجاد خستگي و زدگي نسبت به دين در بخشي از افراد جامعه، به دليل ضرورت ساده سازي مفاهيم ديني براي فهم عامه مردم و طرح مباحث روبنايي دين.
- گسترش دانش ديني بدون تبديل کردن آن به يک اعتقاد و ايمان رفتارساز و از بين بردن شيريني و زيبايي دين از اين جهت.
- وجود تضاد بين مفاهيم ديني مطرح شده با ساير فعاليت هايي که خود رسانه ناچار به انجام آن است.
- ورود رسانه هاي جمعي در عرصه دين و کاهش رونق نهادهاي اصيل فرهنگي جوامع که مي توانند متناسب با مخاطبان خاص برنامه هاي موثرتري داشته باشند.
- غالب شدن يک نگرش خاص به دين و بي رنگ شدن ساير نگاه ها.
- برجسته کردن بخشي از دين که سياست هاي روزمره ايجاب مي کند و به حاشيه رفتن بخش هاي ديگر دين و از دست رفتن جامعيت و تناسبات دروني دين.
با توجه به عدم فرصت پرداختن به اين گونه اظهارنظرها، آنچه را مي توان به عنوان يک ضرورت مورد توجه قرار داد، اين است که بهره گيري از صدا و سيما براي تبليغ دين، کار ساده و آساني نيست که بتوان با ضبط بعضي از سخنراني ها و پخش آن در تلويزيون در برخي مناسبتها يا ايجاد بعضي از شبکه هاي خاص براي عرضه مباحث ديني، رسالت صدا و سيما را تمام شده تلقي کرد. بلکه توجه به ديدگاه هاي مخالف و موافق روشن مي سازد که بايد در ساختار صدا و سيما، مرکزيتي خاص همواره رويکردهاي رسانه را نسبت به دين مورد مطالعه و بررسي عالمانه قرار دهد و در محدوده اي که بيشترين نفع و کمترين ضرر را دارد وارد عرصه تبليغات ديني بشود و براي پيدا کردن اين محدوده مناسب، بايد به چند سر فصل زير توجه کرد:
1. جامعيت دين اسلام و پيچيدگي هاي فهم سطوح مختلف دين و کارکرد رسانه در ابعاد مختلف دين.
2. ظرفيت هاي رسانه هاي مدرن در زمينه هاي مثبت و منفي آن در تبيين و تبليغ دين.
3. جايگاه سازمان ها و نهادهاي ديگر فرهنگي و نقشي که رسانه در تحولات دروني آنها و توسعه و تقويت آنها دارد.
4. قدرت و نفوذ رقباي خارجي رسانه ملي.
5. تحولات عام فرهنگي مورد نياز براي پيشرفت همه جانبه کشور.
6. حق انتخاب داشتن مخاطبان آينده بين صدها رسانه رقيب.
آنچه در اين مقاله مي توان به صورت خلاصه بدان پرداخت، تبيين نسبت صدا و سيماي جمهوري اسلامي با نظام فرهنگ ساز اصيل اسلامي است که به منظور دست يابي به رويکردي مناسب مطرح مي شود.

نسبت صدا و سيماي جمهوري اسلامي با نظام فرهنگ ساز اصيل اسلامي
 

حضور صدا و سيما در تنها کشوري از جهان که به مفهوم واقعي اراده کرده است اعتقادات، احکام و اخلاق آخرين دين الهي را در ارکان نظام اجتماعي حاکم کند، مسئوليت ها و پيچيدگي هايي را بر مديريت اين رسانه تحميل مي کند که طرح آن نيازمند بحث مستقلي است، اما اجمال آن اين است که بايد نوعي از مديريت راهبردي براي توليد برنامه هاي صدا و سيما شناسايي و تعريف کرد که بر اساس آن:
1- نظام فرهنگ ساز کشور روز به روز گسترش بيشتر و موثرتري پيدا کند.
عناصر اين نظام فرهنگ ساز داخلي عبارتند از:
1-1- نظام اصيل فرهنگ ساز ديني که از گذشته به ارث رسيده است و مختصات آن در اين مقاله به تفصيل بيان شد.
1-2- نظام هاي مدرني که در دو قرن اخير وارد کشور شده، شامل آموزش و پرورش، آموزش عالي، انواع هنرهاي مدرن که لازم است با کمک صدا و سيما تحولات کيفي آن در جهت انطباق با نيازهاي جامعه ديني تسريع شود.
1-3- سازمان ها، نهادها و تشکل هاي مردمي که در عرصه فعاليت هاي فرهنگي فعال هستند و ضرورت دارد بيشتر از گذشته در خدمت تقويت فرهنگي ديني قرار گيرند.
1-4- کارکردهاي فرهنگي که پيامد تحولات سياسي، اقتصادي و اجتماعي جامعه هستند و بايد به نحوي بر آثار فرهنگي آن ها مديريت شود و آنها را در راستاي تحقق جامعه اسلامي هدايت کرد.
طبيعي است که اگر اين رويکرد مورد پذيرش قرار گرفت، انتظار است با توجه به اينکه همه اين نهادها با مردم در تعامل هستند، از رهگذر نفوذي که رسانه روي هدايت توقعات مردم دارد، زمينه دو تحول زير را به طور همزمان فراهم سازد:
1. ايجاد آمادگي در مردم براي تقويت نظام اصيل فرهنگ ساز.
2. کمک به نهادهاي اصيل نظام فرهنگ ساز براي پاسخگويي به نياز مردم.
بر اساس آنچه در مدل تصويري شماره 1 مطرح شد، به رسالت صدا و سيما در رابطه با زير نظامِ «نماز، مسجد، مردم و روحانيت» مي پردازيم.

رسالت صدا و سيما با نظام (نماز، مسجد، مردم و روحانيت)
 

با اين رسالت مي توان دو گونه برخورد کرد: انفعالي و فعال. منظور از برخورد انفعالي، پاسخگويي به فشارهاي بيروني بر مديريت صدا و سيما مبني بر لزوم کمک به نهادهاي مذهبي و تسليم شدن آنها از طريق دعوت از روحانيان به صدا و سيما براي حضور در ميزگردها، نشان دادن تصاوير نماز جماعات موفق و ... که البته همه اين موارد در جاي خود آثار مثبت و ارزشمندي دارد که موضوع بحث ما نيست.
منظور از برخورد فعال، حرکتي آگاهانه براي اداي مسئوليت بر اساس شناخت مسئله براي کشف بهترين راه حل هاست که در اين صورت بايد با شکل دهي يک دفتر پژوهش دائمي با حضور برجسته ترين متفکران اين عرصه، ابتدا نظريه هاي موجود را شناسايي و نظريه مناسب براي جامعه امروز و فرداي ايران گزينش شود.
با بررسي دو نظريه کلي مي توان نقطه بهينه و اجرايي را گزينش کرد. يک نظريه اين است که شرايط انقلاب، ايران و محتواي اسلام ايجاب مي کند اصل را بر تقويت و بازسازي نهادهاي اصيل گذشته قرار دهيم و نگاه به رسانه هاي مدرن، نگاه مکمل باشد و بر اساس اين نگاه مديريت راهبردي فرهنگ جامعه را سامان دهيم.
نظريه ديگر مي گويد پذيرش حاکميت رسانه هاي مدرن اجتناب ناپذير است و بايد اصل را تقويت رسانه هاي فراگير داخلي گذاشت و بقيه نهادها و سازمان ها، نقش مکمل ايفا کنند (چيزي که در عمل در حال رخ دادن است).
در هر دو رويکرد، بايد اصل ضرورت جاذبه دار بودن برنامه هاي صدا و سيما براي جذب مخاطب و امکان رقابت با رسانه هاي بيگانه مدنظر باشد.
اما اگر نظريه اول مورد پذيرش قرار گيرد، بايد منابع کشور را به نحوي مديريت کنيم که با تحول در حوزه هاي علميه و مساجد و محور قرار دادن نظامِ «نماز، مسجد، مردم، روحانيت» انتظار داشته باشيم بخش مهمي از برنامه هاي رسانه ملي حاصل فعاليت هاي علمي و فرهنگي حوزه هاي علميه و فعاليت هاي فرهنگي و هنري پيرامون مساجد با حضور جوانان و هنرمندان متدين جامعه تامين شود و بر اساس اين رويکرد روابط جديدي را در سازمان صدا و سيما براي ايجاد ارتباط سازماندهي کنيم.
بديهي است که اين رويکرد هنگامي تحقق پيدا مي کند که دو جريان تحول در حوزه ها و نظام روحانيت و کارکرد مساجد و تحول در سازمان صدا و سيما به موازات يکديگر و بر اساس يک برنامه جامع راهبردي پيش برود.
اگر نظريه محوريت رسانه را پذيرفتيم، بايد با بررسي پيامدهاي مثبت و منفي آن، تصويري از مسائل آينده جامعه و مختصات فرهنگي آن پيش بيني کنيم، همان طور که بايد «مختصات ديني» اي که مي تواند از رهگذر محوريت رسانه در جامعه شکل گيرد نيز مورد بررسي قرار گيرد.
بايد به اين نکته توجه کرد که اگر براي تبليغ دين، محوريت رسانه هاي مدرن را پذيرفتيم (و يا نپذيرفتيم و در عمل اين واقعيت رخ داد) و متأثر از اين مسئله، به صورت اجتناب ناپذير نظام هاي اصيل گذشته تضعيف شدند، آيا در بلند مدت رسانه هاي داخلي مي توانند با انبوه رسانه هاي مهاجم مقابله کنند.
به نظر مي رسد، محدوديت شرعي و شرايط خاص جامعه، سقف جاذبه هاي رسانه هاي داخلي ما را محدود مي سازد و امکان رقابت را براي حفظ مخاطب از ما مي گيرد و در اين ميدان مبارزه، مزيت ما نظام اصيل فرهنگي و تربيتي خودمان است. همچنين نگاه واقع بينانه ايجاب مي کند که از نظام روحانيت انتظار داشته باشيم با احياي مساجد و گسترش حضور خود در بين همه گروه هاي اجتماعي و درپيوند با نهاد خانواده، نقش اساسي خود را براي تقويت پايه هاي اعتقادي و اخلاقي جامعه ايفا کنند.
همچنين بايد از صدا و سيما و آموزش و پرورش همه انتظار داشته باشيم در ادامه راه نظام روحانيت، با تقويت ارزشها، رفتارها و نمادهاي مبتني بر آن، اعتقادات و تاثيرگذاري بر محيط عمومي جامعه، نظام فرهنگي کشور را تقويت کنند.
آنچه در اين ميان حائز اهميت است اين است که صدا و سيما رسالت تبيين همين مباحث را در سطح جامعه به عهده دارد و خود به عنوان بازوي ولايت بايد تحول در آموزش و پرورش، رسالت خانواده ها و تقويت رابطه مردم با روحانيت را وجهه خدمت خود قرار دهد، همان طور که بايد با طرح مطالبات رهبر انقلاب در قالب بحث مهندسي فرهنگي، مسئوليت همه نهادهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي را به اصلاح کارکرد فرهنگي سازمان خود را يادآوري کند.

پي نوشت:
 

1. سخنراني رهبر معظم انقلاب در جمع کارکنان صدا و سيما در 74/8/9.
2. سخنراني رهبر معظم انقلاب در جمع کارکنان صدا و سيما در 64/9/10.
 

منبع: پاسدار اسلام، شماره 349



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.