پشت اين نقاب هاي مرموز چيست؟

در اينکه معيارهايي مثل حقه هاي دنياي تصوير، گريم و جلوه هاي ويژه در جذب مخاطب جزء اصلي ترين معيارها هستند کوچک ترين شکي نيست. گريم هاي متفاوت، بازيگر را هم براي ارائه بازي بهتر آماده مي کند. گاهي اوقات يک گريم خوب مي تواند به فيلم اعتبار و ارزش بدهد؛ مثلاً بعضي وقت ها گريم ها در بعضي فيلم هاي پر از زد و خورد و صحنه هاي
چهارشنبه، 1 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پشت اين نقاب هاي مرموز چيست؟

پشت اين نقاب هاي مرموز چيست؟
پشت اين نقاب هاي مرموز چيست؟


 

نويسنده: ميترا شکري




 
گريم و حقه هاي آن يکي از مهيج ترين موضوعات در سينماست؛ در اين مقاله پشت صحنه گريم هاي جالب سينماي جهان را بررسي مي کنيم
در اينکه معيارهايي مثل حقه هاي دنياي تصوير، گريم و جلوه هاي ويژه در جذب مخاطب جزء اصلي ترين معيارها هستند کوچک ترين شکي نيست. گريم هاي متفاوت، بازيگر را هم براي ارائه بازي بهتر آماده مي کند. گاهي اوقات يک گريم خوب مي تواند به فيلم اعتبار و ارزش بدهد؛ مثلاً بعضي وقت ها گريم ها در بعضي فيلم هاي پر از زد و خورد و صحنه هاي خون و خونريزي آن قدر طبيعي به تصوير کشيده مي شوند که بيننده باورش مي شود دل و روده و مغز طرف واقعاً کف زمين پخش شده و حسابي حال آدم را به هم مي زند. چون تماشاگراني که اين روزها پاي فيلم و سريال ها مي نشينند آن قدر حرفه اي هستند که اگر گريمور يک سر و صورت نقاشي شده به جاي گريم تحويلشان دهد آن را پس مي زنند و مي روند سراغ فيلمي ديگر. پس گريمورها کارشان سخت تر از قبل شده؛ آنها بايد هرچه در چنته دارند براي ارائه يک کار خوب رو کنند. در فيلم ها و سريال هاي زيادي ديده ايم که گريم ها بسيار عجيب بوده اند، بازيگران زيبا زشت شده اند يا برعکس، مردها به زن تبديل شده اند و وزن ها به مرد و جوان ها به پير و کلي اتفاق ديگر که راز و رمزش را فقط مي توان در کار گريمورها جست و جو کرد. در اين پرونده پر و پيمان کلي ماجراي جالب درباره گريم هاي معروف و عجيب سينماي جهان برايتان آشکار مي کنيم؛ مثل بازيگري که به جاي براد پيت در فيلم سينمايي« مورد عجيب بنجامين باتن» بازي کرد يا بازيگر مردي که با چند گريم مختلف بالاخره راضي شد نقش يک پيرزن بانمک را بازي کند و ده ها مورد شنيدني ديگر.

پشت اين نقاب هاي مرموز چيست؟

تپه ها چشم دارند
 

اولين نسخه فيلم ترسناک « تپه ها چشم دارند»، در سال 1995 اکران شد؛ فيلمي که در آن انسان هاي تغيير ژن يافته ترسناکي از تپه ها بيرون مي آمدند تا دست به آدمکشي بزنند. در اين فيلم نشان داده مي شود که استفاده از سلاح هاي شيميايي در يک منطقه باعث تغيير ژنتيکي در انسان ها شده و آنها علاوه بر تغيير افتضاح قيافه شان آن قدر بي رحم شده اند که دست به کشتار مي زنند. در نسخه دوم اين فيلم که سال 2007 ساخته شد گريم ها نسبت به قبل حرفه اي تر بودند و ترس بيشتري را منتقل مي کردند. در اين داستان بابا هادس( با بازي مايکل بالي اسميت) و پسرش کاملون( با بازي درک ميرس) به انسان هايي که به منطقه آنها مي آيند حمله مي کنند و جانشان را به بدترين شکل ممکن مي گيرند. در فيلم تپه ها چشم دارند اصلي ترين عامل ترس، گريم تهوع آور اين انسان هاست که در عکس هاي زير مراحل انجام گريم هادس را مي بينيد.

سالت
 

فيلم جديد و اکشن با بازي آنجلينا جولي به نام « سالت»( salt) که سر و صداي زيادي هم به پا کرده، داراي صحنه هاي بسيار جالب و هيجان انگيزي است. يکي از نکات جالب اين فيلم استفاده از گريم هاي متفاوت است. اگر سالت را نديده ايد مطمئن باشيد که يک رودست واقعي مي خوريد، چون تغيير چهره فقط به مردها مربوط نمي شود، جولي در اين فيلم با يک اتفاق عجيب تماشاگران را شوکه کرد؛ او با استفاده از ماسکي که از جنس لاتکس ساخته شده بود خودش را به شکل يک مرد درآورد.
فيلم سالت به کارگرداني فيليپ نويس تابستان امسال اکران شد. جولي در اين فيلم نقش يک جاسوس سازمان سيا را بازي مي کند که اتفاقات زيادي را پشت سر مي گذارد. ابتدا قرار بود نقش اول سالت را تام کروز بازي کند اما کارگردان ترجيح داد اين شخصيت را از مرد به زن تبديل کند تا جذابيت داستان بيشتر شود. علاوه بر اين گريم، جولي توانست به زبان روسي هم مسلط شود.

دايه مکفي
 

با وسواسي که زنان نسبت به سن و چهره و ظاهرشان دارند بعيد به نظر مي رسد که زير بار تبديل شدن به يک زن بدقيافه بروند و بايد بگوييم که هرکسي آن را قبول نمي کند ولي، اما تامپسون- بازيگر اسکاري فيلم « دايه مکفي» - ترجيح داد اين ريسک را بپذيرد و در اين فيلم با نقشي متفاوت ظاهر شود. در اين فيلم بيني و گوش هاي تامپسون به اندازه زيادي بزرگ شد، روي صورتش را پر از کک و مک کردند، ابروهايش را به طرز خنده داري آرايش کردند، لب هايش آن قدر نازک شده بود که حتي ديده نمي شد، دندان هايش کمي جلوتر آمد و موهاي مجعد و زبري هم روي سرش گذاشته شد تا مايه هاي طنزي که در کاراکتر او وجود داشت به بهترين شکل اجرا شود؛ اما او را بعد از اين تغييرات نمي شد به راحتي شناخت، پيتر کينگ- طراح آرايش او- از يوپي اس يکي از مراکز طراحي آرايش معروف آمد و هر روز ساعت ها براي او وقت مي گذاشت.

گرينچ کريسمس را دزديد
 

يکي از گريم هاي جالب و شگفت انگيزي که در چند سال اخير در سينماي هاليوود اتفاق افتاد و مي توان از آن در پرونده شگفت انگيزمان ياد کرد گريم جيم کري در فيلم « چگونه گرينچ کريسمس را دزديد» به کارگرداني ران هاوارد است. اين فيلم درباره گرينچ با بازي جيم کري است که سال ها پيش در هوويل به دنيا آمد اما به خاطر قيافه ترسناکش از آن سرزمين رانده شد و حالا مي خواهد با دزديدن کريسمس از آنها انتقام بگيرد.
جيم کري در اين فيلم با گريم و قيافه اي شبيه شده به ميمون به ايفاي نقش پرداخت و بايد هر روز ساعت هاي زيادي خودش را در آن لباس تحمل مي کرد. بازيگر کمدي و کهنه کار سينماي هاليوود از اينکه بايد در اين هيبت ظاهر مي شد دل خوشي نداشت چون او بايد روزي سه ساعت آن ماسک عجيب را که از جنس لاتکس و شبيه صورت ميمون بود، تحمل مي کرد. جيم از تکنيک هاي مشاوره براي افزايش صبر و تحمل کمک گرفت تا بتواند در طول فيلم برداري اين ماسک را همراه خود داشته باشد.
يکي از مشخصه هاي گرينچ بدقيافه در اين فيلم چشم هاي روشن مايل به زردش بود که براي نمايش آن بايد از لنز زردرنگ استفاده مي کردند اما روزهايي که جيم ديگر تاب و تحمل نگه داشتن اين لنز در چشمانش را نداشت، مجبور مي شدند که رنگ چشم هاي او را به کمک جلوه هاي بصري رايانه اي زرد کنند.
موهايي که در اين فيلم روي بدن گرينچ مشاهده مي کنيد، از موهاي گاو کوهان دار درست شده اند که طراحان لباس تمام آنها را يکي يکي روي يک کت و شلوار شيک و مارک دار دوخته بودند تا آقاي بازيگر کمتر سختي بکشد. قبل از جيم کري، ادي مورفي و جک نيکلسون براي اين نقش کانديدا شده بودند که به احتمال زياد خود کارگردان هم متوجه شده بود که هيچ کدام از آنها صبر و طاقت جيم کري خنده رو را براي تحمل سختي هاي اين کار نداشتند.

اسپري مو
 

تبديل بازيگري با قد و قامت مردانه جان تراولتا به يک زن که صرف نظر از هيکل درشتش ظرافت زنانه دارد و بايد مثل يک زن رفتار کند کار سختي است. طراحاني که براي اين پروژه کار مي کردند، مدت زيادي براي ساخت لباسي که تراولتا به تن مي کرد وقت گذاشتند. علاوه بر آن قسمت هايي از بدن تراولتا با پشم شيشه، بانداژ و سيليکون ساخته شد. او با اينکه عاشق ايفاي نقش در قالب کاراکترهاي متفاوت است اما قطعاً دلش نمي خواست در قالب يک زن فوق العاده چاق ظاهر شود و تن به آرايش کردن بدهد. عوامل کار روزي يک ساعت براي جان وقت مي گذاشتند تا صورت و موهايش را آرايش کنند.

رابين ويليامز
 

رابين ويليامز در نقش خانم دابت فاير در فيلمي به همين نام مثل تراولتا تن به يک گريم زنانه کمدي داد. او طراح گريم اين کار را کلافه کرد. آنها يک روز تمام را صرف زدن اتودهاي مختلف کردند تا بالاخره يکي از آنها به دل ويليامز نشست. گريم اول يک زن سن و سال دار با موهاي دودي رنگ بود که به گفته ويليامز نمي توانست شخصيت کمدي اي را که او مي خواست بازي کند باورپذير نشان بدهد؛ براي همين قرار شد سنش کمتر شود و رنگ موهايش گرم تر. اما گريم دوم آن قدر جوان و جلف بود که رابين را کلاً از ايفاي نقش پشيمان کرد و آنها بالاخره به يک گريم متعادل رسيدند که در عکس هاي زير مشاهده مي کنيد.

چارليز ترون
 

فيلم « هيولا» در سال 2003 پيش توليدش را آغاز کرد و اسم چارليز ترون- بازيگر هاليوود- به عنوان بازيگر اصلي آن مطرح شد. آن زمان همه انتظار داشتند به محض اکران، ترون را با همان چهره آشنا ملاقات کنند اما اين اتفاق نيفتاد و اين بازيگر جوان با قيافه اي که مثل اسم فيلم شبيه هيولاها بود ظاهر شد. ترون در فيلم هيولا نقش قاتل زنجيره اي فلوريدا به اسم آيلين ورنوس را بازي کرد؛ کسي که هفت مرد را کشته و در زندان منتظر اعدام شدن است. او براي بازي در نقش اين قاتل 13 کيلو به وزنش اضافه کرد و گريم سنگيني روي صورت ريز نقشش اجرا شد.

شواليه تاريکي
 

هيث لجر يکي از بازيگران با استعدادي بود که در اوج جواني بعد از ايفاي نقش در فيلم« شواليه تاريکي» در آپارتمان شخصي اش به علت مصرف قرص از دنيا رفت. اين بازيگر برنده جايزه اسکار يکي از به يادماندني ترين بازي هايش را در نقش جوکر ايفا کرد. قبل از اينکه کريستوفر نولان دست روي هيث لجر بگذارد و نقش مهمش را به او بسپارد بازيگران مشهور ديگري براي اين نقش انتخاب شدند اما عوامل سازنده اين فيلم دنبال يک بازيگر شوخ طبع و بذله گو بودند تا بتواند از عهده ايفاي نقش جوکر برآيد. هيث لجر براي شش هفته تک و تنها خودش را در يک اتاق حبس کرد تا بتواند به نقشش نزديک شود. او تصميم داشت حرکات صورت، اندام و نوع خنده تلخ جوکري را که کارگردان مي خواهد، در اين مدت تمرين کند. او بارها به صداي جوکري که جک نيکلسون در سال 1989 بازي کرد گوش داد تا بتواند صدايش را با همان لحن و به همان اندازه حرفه اي از گلويش خارج کند. از صدا و نوع بيان که بگذريم به گريم صورت هيث مي رسيم که هر روز بايد آن را تحمل مي کرد تا دست آخر لبخندي عميق، قرمز و غمگين روي لبانش نقش ببندد. آرايش صورت او هر روز وقت زيادي از گروه مي گرفت تا اينکه هيث ترجيح داد از پروتز استفاده کند و به جاي آنکه هر روز يک ساعت از وقتش را صرف کارگذاشتن سيليکون ها روي صورتش کند، تا آخر فيلم برداري آنها روي ناحيه اطراف لبش چسبيده شده و هميشه براي گريم آماده باشد. هيث بازيگر خوش ذوقي بود. او براي طراحي صورتش يک روز بدون آنکه به کسي بگويد به داروخانه رفت، پودر سفيد و لوازم آرايش موردنظرش را خريد و در خلوت خودش بارها چهره اش را شبيه جوکر آرايش کرد تا به نتيجه دلخواه رسيد. در طول کار گروه گريم فقط هر روز آن را تجديد کردند، در واقع هيث، جوکر فيلم شواليه تاريکي را خودش طراحي کرد. او براي بازي در اين نقش بهترين جوايز آن سال را درو کرد. اسکار بهترين بازيگر نقش مرد از آکادمي اسکار، جوايز گلدن گلاب، بافتا و... هم به اين بازيگر رسيدند که همگي بعد از مرگ او به دختر خردسالش تقديم شدند.

پشت اين نقاب هاي مرموز چيست؟

هل بوي
 

جک گاربر طراحي شخصيت پسر جهنمي را برعهده داشت که با اندامي شبيه يک غول و سر و صورتي عجيب، اولين حسي که به مخاطب القا مي کرد ترس بود. ران پرلمن- بازيگر اين کاراکتر- هر روز بايد پوششي از پلاستيک را روي بدن و صورتش تحمل مي کرد تا بتواند نقش مورد نظر را ايفا کند. پرلمن هر روز بايد صورتش را اصلاح مي کرد تا ماسک بهتر با چسب مخصوص روي صورتش چسبانده شود. او که با دو برآمدگي روي پيشاني اش معروف بود هر روز گريم مي شد و تن پوش و ماسک قرمز رنگي را مي پوشيد و کلاه گيس سامورايي اش را به سر مي گذاشت تا نقش پسر جهنمي را به بهترين شکل ايفا کند. در عکس زير مراحل آماده شدن پسر جهنمي را مي بينيد که بسيار جالب است.

پشت اين نقاب هاي مرموز چيست؟

راز کوچک بنجامين باتن
 

جلوه هاي ويژه و گريم بنجامين باتن مثل نام فيلمش يک مورد عجيب و غريب و البته جالب است
بنجامين باتن در 13 رشته نامزد جايزه اسکار شد که يکي از آنها جلوه هاي ويژه بود که توانست اسکار را از آن فيلم ديويد فينچر کند و همين نشان مي دهد در اين فيلم تحول خاصي در جلوه هاي ويژه ايجاد شده است. اين فيلم که در سال 2009 اکران و با استقبال خوبي رو به رو شد داستان زندگي عجيب يک مرد بود. او در بدو تولد پير به دنيا آمد و هر روز از سنش کم مي شد و زماني که به سن بچه يک روزه رسيد از دنيا رفت. گذشته از بازي هاي خوب برادپيت، کيت بلانشت و ... جلوه هاي ويژه و گريم در اين کار حرف اول را مي زد. براد پيت در نقش بنجامين باتن توانست مراحل مختلف زندگي انسان از نوجواني تا پيري را به بهترين شکل تجربه کند. به جز مراحلي که مي شد پيت را گريم کرد، مراحل ديگر با بازي يک نفر ديگر و صداي پيت تصويربرداري مي شد. يک نفر به اسم مارکومالدانادو که جثه مورد نظر عوامل فيلم را داشت جاي بنجامين باتن کهنسال بازي مي کرد و بعد به وسيله جلوه هاي بصري رايانه اي چهره مارکو را به صورت مورد نظر خودشان- که شبيه سازي شده برادپيت بود- نزديک مي کردند. براد پيت با ايفاي نقش در قالب مردي که مورد عجيبي در زندگي اش داشت، گريم هاي سخت و سنگيني را متحمل شد. در تمام پلان هاي اين فيلم چه در زمان کودکي و چه در زمان نوجواني و پيري، همگي حالات مختلف چهره برادپيت بود که توسط گروه ويژوآل افکت( جلوه هاي ويژه رايانه اي) طراحي شد. در عکس هاي زير مي توانيد مراحل گريم، بازي و شبيه سازي هاي کامپيوري را ببينيد. با يک حساب سرانگشتي مي توان گفت برادپيت در اين فيلم حضور فيزيکي نداشته و بيشتر، صورت هاي شبيه سازي شده او را بازي کرده اند. بيخود نيست که اين فيلم توانسته اسکار را از آن خودش کند. طراحان و چهره پردازان اين فيلم سينمايي حتي به شکل و رنگ دندان ها هم توجه داشته اند. اينها دندان هاي مختلفي هستند که براي دوره هاي سني خاص در دهان پيت گذاشته شدند. در اين عکس ها مارکو و برادر را مي بينيم که با هم هماهنگ مي شوند و کار تصويربرداري شروع مي شود. صدا و تصوير آنها به کمک جلوه هاي بصري کنار هم قرار مي گيرند.

پشت اين نقاب هاي مرموز چيست؟

هيولاهاي مختارنامه
 

در سينماي ما خبري از گريم هاي ترسناک و دهان پر کن نيست، هرچه هست آرايش هاي معمولي يا گريم هاي متوسط است ولي از مدتي قبل که سريال مختارنامه روي آنتن رفت بعد از مدت ها گريم هايي را ديديم که حرفي براي گفتن داشتند. ماسک هاي سه بعدي اي که عبدالله اسکندري ساخته بود تا توهمات مختار را در اين فيلم به تصوير بکشد، يکي از تجربه هاي کم نظير گريم در کشورمان محسوب مي شوند. او که يکي از گريمورهاي معروف ايران است و در اغلب کارها تيم طراحي جلوه هاي ويژه را برعهده دارد قدم بزرگي در پيشرفت گريم سينماي ايران برداشته است. اسکندري درباره فرق گريم هاي سه بعدي با گريم هاي معمولي مي گويد:« کسي که گريم سه بعدي انجام مي دهد بايد مجسمه سازي بلد باشد و بايد به مسائل لابراتواري شيميايي مسلط باشد. اما گريم معمولي به اين چيزها نيازي ندارد. مثلاً در سريال مختارنامه سکانس هايي مربوط به تخيلاتي است که مختار در ذهن دارد. ساخت و به تصوير کشيدن اين تخيلات بعضاً ترسناک را من بر عهده داشتم. بعضي از اين قسمت ها را بايد مي ساختيم و بعضي ها را مي توانستيم با گريم بازيگران به تصوير بکشيم.»
او درباره سخت ترين گريمي که تا الان انجام داده است مي گويد:« گريم آقاي محمود بصيري سخت ترين کاري بود که تا به حال انجام داده ام. او در فيلم پيرزن دستفروش نقش يک پيرزن را بازي مي کرد. هر بار که ايشان سر صحنه آفيش بودند، سه ساعت برايش وقت مي گذاشتم تا به نتيجه دلخواه برسم.»

پشت اين نقاب هاي مرموز چيست؟

منبع: همشهري سرنخ، شماره 73



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط