نخستين دوره ي تاريخي امامت(6)

عمار ياسر در جنگ صفين ملتفت شد در يك گوشه ي لشكر همهمه است، خودش را رساند، ديد يك نفر آمده وسوسه كرده كه: «شما با چه كساني داريد مي جنگيد؟»، طرف مقابل شما مسلمانند و نماز مي خوانند و جماعت دارند. او فتنه را دفع كرد و فتنه را افشاكرد. عمار جمله‌اي به اين مضمون گفت كه جنجال نكنيد، حقيقت را بشناسيد، اين پرچمي
دوشنبه، 20 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نخستين دوره ي تاريخي امامت(6)

نخستين دوره ي تاريخي امامت(6)
نخستين دوره ي تاريخي امامت(6)


 






 

عمار ياسر، دافع فتنه
 

عمار ياسر در جنگ صفين ملتفت شد در يك گوشه ي لشكر همهمه است، خودش را رساند، ديد يك نفر آمده وسوسه كرده كه: «شما با چه كساني داريد مي جنگيد؟»، طرف مقابل شما مسلمانند و نماز مي خوانند و جماعت دارند. او فتنه را دفع كرد و فتنه را افشاكرد. عمار جمله‌اي به اين مضمون گفت كه جنجال نكنيد، حقيقت را بشناسيد، اين پرچمي كه در مقابل شماست، من ديدم كه سه بار به جنگ پيامبر (ص) آمد، يعني اوعمر و عاص است و حامل اين پرچم سرخ است كه سه بار به جنگ پيامبر(ص) آمد و من او را ديدم و اكنون با همين پرچم به جنگ علي (ع) آمده است. درباره ي حقانيت علي (ع) شك نكنيد و در انحراف جبهه ي مقابل دچار ترديد نباشيد.
اين، بصيرت عمار ياسر را نشان مي دهد. بصيرت، چيز خيلي مهمي است. من در تاريخ هرچه نگاه كردم، اين تقش را در عمار ياسر ديدم، مواردي كه عمار ياسر خودش را براي روشنگري رسانده بود، خداوند اين مرد را از زمان پيامبر(ع) براي زمان اميرالمؤمنين (ع) ذخيره كردتا در اين مدت و در اين گرداب هاي مهم به روشنگري و بيان حقايق بپردازد (مقام معظم رهبري، سيماي معصومين در آيينه نگاه رهبري، 1383، 24- 21).

امامت امام حسن مجتبي (ع) وتحليل ماجراي سياسي و مقوله ي صلح شهادت علي (ع)
 

«دست فتنه گر خوارج و اتحاد پنهاني جبهه هاي نفاق و اصحاب صفين باعث شد كه علي (ع)، در صبحگاه نوزدهم ماه مبارك رمضان سال چهلم هجرت، توسط ابن ملجم مرادي ملعون، ضربتي برفرق مباركش وارد شود و به سبب آن ضربت در بيست و يكم رمضان همان سال ، به درجه ي عظماي شهادت نائل شود، شهادتي كه خود آن حضرت (ع)، در هنگام ورود ضربت ابن ملجم بر فرقش، فرمود: «فزت و رب الكعبهًْ»؛ به خداي كعبه رستگار شدم» (خامنه‌اي، 1377، 142).

انتقال امامت به امام حسن مجتبي (ع)
 

پس از شهادت پدر بزرگوارش علي بن ابي طالب (ع) و مادرش، بهترين زنان عالم انسانيت، فاطمه زهرا (س) دخت گرامي پيامبر اكرم (ص) است، كه در واقع پر شرافت تر از اين، نسبي وجود ندارد.
آن گرامي «در شهرمدينه، شب نيمه ي ماه رمضان سال سوم هجرت تولد يافت و فرزند نخستين پدر ومادرش بود. رسول اكرم (ص) بلافاصله پس از ولادتش او را گرفت. در گوش راستش اذان و در گوش چپش وزن موي سرش كه يك درهم و چيزي افزون بود، نقره به مستمندان داد. دستور داد تا سرش را عطر آگين كنند و از آن هنگام آيين عقيقه و صدقه دادن به هم وزن موي سر نوزاد پديد آمد» (شيخ راضي آل ياسين، خامنه‌اي1354، 37).
«لقب هايش سبط و زكي و مجتبي و تقي است. مردم، ازدواج هاي مكرري را به او نسبت داده كه نوعي بازگويي دسيسه هاي امويان در حق اوست. هيچ كس از نظراخلاق و سيما همتاي او نبود. در عبارت، شهره ي زمان خويش بود. بيست و پنج بار حج پياده كرد، سه نوبت دارايي اش را با خدا تقسيم كرد. هيچ كس به بلندي قدرش نرسيده است. بخشش و كرمش شهرهي آفاق بود و به كريم اهل بيت (ع) موسوم شد، او سرور جوانان اهل بهشت و يكي از دو نفري است كه دودمان نبي، انحصاراً از آنهاوجوديافته اند»(همان،ص 37).
«پس از شهادت پدرش علي (ع)، مسلمانان با او بيعت كردند، در همان مدت كوتاه حكومتش به بهترين شكل كارها را اداره كرد پانزدهم جمادي الاولي سال 41، با معاويه قرار صلح منعقد ساخت و با اين كار هم دين را حفظ كرد و هم مؤمنان را از قتل نجات داد. اين كار، بر طبق آموزش خاصي كه به وسيله ي پدرش از پيامبر(ص) دريافت كرده بود، عمل نمود. دوران خلافت و امامت رسمي و ظاهري او هفت ماه و بيست وچهار روز بود. پس از امضاي قرارداد صلح، به مدينه باز گشت و در آن شهر اقامت گزيد و در سال 49 هجرت، باسمي كه همسرش به او خورانيد، به شهادت رسيد» (همان، 9-8-7-46).

بررسي زندگي سياسي، مبارزاتي امام حسن مجتبي (ع)
 

واقعيات دوران امامت امام مجتبي(ع)، واقعياتي عبرت آموز و در عين حال تلخ مي باشند، زيرا اين دوره «در شمار مهم ترين فاصله هاي زماني است... به اين دليل كه در اين فاصله، خلافتي وجود داشته است كه در تاريخ خلافت هاي ديگر بي نظير و نمونه است، و هم در اين فاصله،شالوده ي جدايي ميان حكومت ها و قدرت هاي معنوي و روحي و حكومت هاي موسمي، ريخته شده و پيش گويي پيامبر اسلام (ص)، كه پس از سي سال زمام كار به دست پادشاهي سخت گزنده خواهد افتاد (معاويه)،... و باز در اين فاصله، كينه توزي ها ي قبايلي، متبلور گشته است» (همان، ص 28).

1)شكل گيري جريان مخالف
 

اين دوره،چنان كه اشاره شد، دوره‌اي است كه يك جريان مخالف و معاند، به شكل صريح رودرروي انديشه ي تابناك اسلامي قرار گرفت و به وجود آمد، كه سختي تلاش امام مجتبي (ع)، در اين دوره را توضيح مي دهد. «در دوران امام حسن (ع) جريان مخالف آن چنان رشدكردكه توانست به صورت يك مانع ظاهر بشود، البته اين جريان مخالف، در زمان امام مجتبي (ع) به وجود نيامده بود، سال ها قبل به وجود آمده بود. اگر كسي بخواهد قدري دور ازملاحظات اعتقادي و صرفاً متكي به شواهد تاريخي حرف بزند، شايد بتواند ادعا كند كه اين جريان، حتي در دوران اسلام به وجود نيامده بود، بلكه ادامه‌اي بود از آن چه كه در دوران نهضت پيامبر(ص)، يعني دوران مكه وجود داشت. بعد از آن كه خلاف در زمان عثمان كه از بني اميه بود به دست اين قوم رسيد، ابوسفيان، كه در آن وقت، نابينا هم شده بود، با دوستانش دور هم نشست بودند، پرسيد: چه كساني در جلسه هستند؟ پاسخ شنيد كه فلاني و فلاني و فلاني. وقتي كه خاطر جمع شد، همه خودي هستند و آدم بيگانه‌اي در جلسه نيست، به آنها خطاب كرد و گفت: «تلقفوها تلقف مكرهًْ» ( اين ابي الحديد، 1976، 9/ 53)؛ يعني مثل توپ، حكومت را به هم پاس دهيد و نگذاريد از دست شما خارج شود. اين قضيه را سني و شيعه تقل كرده اند،و من فقط جنبه ي تاريخي و سياسي آن را مطرح مي كنم، البته ابوسفيان، در آن زمان مسلمان بود و اسلام آورده بود، منتها اسلام بعد از فتح يا مشرف به فتح اسلام، دوران غربت و ضعف نبود، اسلام بعد از قدرت اسلام بود. اين جريان، در زمان امام حسن مجتبي (ع) به اوج قدرت خودش رسيد. همان جرياني بود كه به شكل معاديهًْ بن ابي سفيان در مقابل امام حسن مجتبي (ع) ظاهر شد. اين جريان معارضه را شروع كرد، راه را بر حكومت اسلامي بريد و قطع كرد و مشكلاتي فراهم نمود، تا آن جا كه عملاً مانع از پيش روي جريان حكومت اسلامي شد» (سيماي معصومين در آيينه نگاه رهبري، 1383، ص 196).

2) رنجي جانكاه
 

امام حسن (ع)، با پيدايش اين جريان معاند، در رنجي جانكاه و غصه‌اي گلوگير فرو رفت.
«حسن (ع)، فرزند ارشد علي (ع) و وليعهد وي و شريك غم و شادي و خوشي و ناخوشي او بود، درد او را احساس مي كرد و از رنج او رنج مي برد. با دنيايي كه پدرش را احاطه كره بود، قوم و عشيره، عامه ي ملت، دشمنان و مخالفان به طور كامل آشنايي داشت... همه ي رنج ها را مشاهده كرد، انحراف ها،شهادت ياران پدرش، عمار ياسر، خزيمهًْ بن ثابت ذوالشهادتين، حذيفهًْ بن اليمان، عبدالله بن بديل، خباب ابن الارث، محمد بن ابي بكر، ابو الهيثم بن تيهان، هاشم بن عتبهًْ بن ابي و قاص (مرقال)، سهل بن حنيف، ثابت بن قيس انصاري، كعب بن عمر و انصاري، فرضهًْ بن كعب انصاري و... مرداني كه ظلم را تقبيح مي كردند و... به سوي مرگ در راه خدا از يكديگر پيشي مي جستند... همه ي اين ها دشواري هاي آن دوره و رنج هاي امام (ع) است. از همه تر، جنايت آن معاند، تحميل صلح، از دست نهادن ياران انحرافات پيش آمده، همه رنج هاي جانكاه امام مجتبي (ع) هستند» (شيخ راضي آل ياسين، سيد علي خامنه‌اي ، 1354، 59).
«امام مجتبي (ع)، پس از شهادت پدر بزرگوارش پيوسته در رنج بود؛ رنجي كه نشان مي داد جريان حاكم و معاندي كه برسر كار است، در صدد است همه ي آرمان هاي پيامبر(ص) را زير پا نهد. افراد وابسته به دربار اموي همچون عمر و بن حريث، عمارهًْ بن الوليد، حجربن عمر، عمي بن سعد، ابوموسي اعري، اسماعيل و اسحاق، پسران طلحه، و... همه از كساني بودند كه بدون چون و چرا دستورات باند اموي را موبه مو اجرا مي كردند و در آن هرگز مماشاتي نشان نمي دادند و شايد، خود نيز شديد تر در همان ماجرا برخورد مي كردند».
«اين ها، در خفا، مراتب فرمانبرداري و همراهي خود را به معاويه نوشتند و او را به حركت به سوي كوفه تحريك و تشويق نمودند و ضمانت نمودند كه هرگاه سپاه او به حسن بن علي (ع) نزديك شود، حسن را دست بسته تسليم او كنند يا ناگهان او را بكشند» (مفيد، 1348، 170).
«علاوه بر اين، قراردادهايي را معاويه با خيانتكاراني منعقد ساخت كه حوزه ي حاكميت حسن بن علي (ع) را به هم بريزد و لذا جواسيسي را گماشتند و به ايجاد اضطراب و تنش و آلوده ساختن فضاي موجود پرداختند».
معاويه به جاسوسان مي نگاشت: «اگر حسن را بكشي، پاداش تو صد هزار درهم است با فرماندهي يكي از لشكرهاي شام، و زناشويي با يكي از دخترانم» (شيخ راضي آل ياسين سيد علي خامنه‌اي، 1354، 101).
با چنين نماي سياسي در آن جامعه، به خوبي در مي يابيم كه اين دسته زشت ترين جنايتي را كه خائنان فرصت طلب مي بايد انجام دهند، انجام دادند.
رنج امام مجتبي (ع) را مي توان از چند سأله مشاهده كرد.
1)شهادت پدرش و انحراف امامت به خلافت سلطنتي و موروثي، كه نشانه هاي آن هم براي حضرت (ع) نموداربود.
2) حاكميت تيره ي اموي، به عنوان كساني كه پيامبر (ص)، پيش بيني كرده بود كه «اذابلغ بنو ابي العاص ثلاثين اتخذ وامال الله و لا و عبادالله خولا و الصالحين حزباً والفاسقين حزباً» (صبحي صالح، 1387هـ)؛ هنگامي كه فرزندان عاص به سي نفر رسند، مال خدا را به دست خود مي چرخانند، و بندگان خدا را برده مي خواهند و با صالحان از در ستيزه و جنگ در مي آيند و فاسقان را در حزب خود قرار مي دهند.
چنان كه به عضويت اين حزب و افراد فاسق اشاره داشتيم.

3) فتنه ي خوارج
 

خوارج، همان افرادي بودند كه در ماجراي حكميت، بر اثر جهالت شد يدي كه داشتند و براثر برداشت هاي غلطي كه از دين در ذهن عليلشان پيدا شده بود، به يك جريان فاسد تبديل شده بودند. رؤساي اين گروه هم، خود افراد فاسقي بودند، همچون «عبدالله وهب راسبي، شبث بن ربعي، عبدالله بن الكواء، اشعث بن قيس، شمربن ذي الجوشن و...» (شيخ راضي آل ياسين ، سيد علي خامنه‌اي، 1354، 102).
آنان هنگام امامت حسن بن علي (ع) خواستند با شرط نبرد كامل با معاويه، بيعت كنند و با شرايطي ديگر، كه حضرت (ع) از قبول بيعت آنان سرباز زد. اين ها همواره در برابر حسن بن علي (ع)، فتنه گري مي كردند.
مغيرهًْ بن شعبه، كه خود از دست ي مخالفان است، درباره ي آنها چنين مي گويد:
«اگر دو روز در شهري بمانند، هركس را با آنان معاشرت كند فاسد مي سازند» (شيخ راضي آل ياسين سيد علي خامنه‌اي، 1354، 103).

4) وجود شكاك هاي فتنه گر
 

«شكاك هايي هم بودند چرا كه براثر نداشتن يك هدف مشخص، تيره‌اي از آنان تحت تأثير تبليغات شاميان قرار داشتند و تيره‌اي هم تحت تأثير خوارج قرار گرفتند. اينان جمعي از ساكنان كوفه و فرومايگان آن اجتماع بودند كه خود به خود نه قصد نيكي داشتند و نه توانايي بدي.با اين وصف، وجود آنان، خود مايه ي شر و وسيله ي فساد و آلت بي اراده‌اي در دست اخلال گران و فتنه جويان بود (شيخ راضي آل ياسين، سيد علي خامنه‌اي، 1354، 104).

5) وجود حزب الحمراء
 

اينان مردان مسلح فراواني داشتند كه درهنگام تقسيم بندي كوفه، در قسمتي قرارگرفتند كه هم پيمانان آنها «طايفه ي بني عبدالقيس، در آنجا واقع شده بودند... اين ها درفتنه ها شمشير به دست مي گرفتند، چنان كه همين ها و پاسبانان زياد بن ابيه بودند كه در سال 51 هجري، آن فجايع را نسبت به شيعه مرتكب مي شدند... اينان در برابرمزد به هر جنايتي تن مي دادند» (شيخ راضي آل ياسين، سيد علي خامنه‌اي،1354، 105).
«در محيطي كه سراسر آن را تمايلات گوناگون و متضاد فراگرفته و فتنه گري ها و تبليغات رنگارنگ آنان را به هيجان در آورده بود، براي حسن بن علي (ع) آينده ي كار و مولود اين شبان آبستن حوادث پوشيده و مستور نبود...» (شيخ راضي آل ياسين، سيد علي خامنه‌اي، 1354، 107).
«در داخل قلمرو حكومت و امامت آن حضرت(ع)هم مسائل ديگرفراوان بودند، همچون ياران سست عنصر، ياراني كه هر چند به ظاهر در كنار او بودند اما به لحاظ روح و معنا و هدف و انگيزه، فرسنگ ها از او فاصله داشتند.از همه ي اين ها مهم تر اين بود كه در مركز حكومتش مردمي زيست مي كردند كه غرائز برآنها حاكم و حرص و آز و دست تطاول برآنها خود را گشوده بود و به اندك تطميعي پشت پا به همه ي آرمان هاي بلند مي زدند. آنان در واقع، به آلت و ابزاري براي مكر و فساد تبديل شده بودند و با هر آواز و ندايي هم صدا مي شدند. البته از منافقان درورويي كه هيچ خيري در آنان سوسو نميزد نيز نمي توان چشم پوشيد كه در كوفه متمركز شده بودند» (همان، 108).

فطانت و زيركي امام(ع)
 

امام حسن مجتبي (ع) در برابرهمه ي اين جريان ها، حزب ها، تمايلات و نگرش ها، «آن چنان نبوغي از خود نشان داد كه اگر آن حوادث و مصائي ناگهاني و غيرقابل محاسبه پيش نمي آمد، يقيناً پيروزي درخشاني را به دست مي آورد» (همان ، 109).
«اين همان دورانديشي و دوربيني ويژه ي حسن بن علي (ع) بود كه در جنگ و صلح و در هر گامي كه با دشمنان يا دوستانش بر داشته، نشانه ي آن را مي توان يافت... بالاخره همان موارد نادري كه از سيره ي زندگي وي به دست مي آيد، بيننده را به سياست ماهرانه ي مؤمن و مطمئن مي سازد، چه او در وضعي آن چنان نامتعادل وبحراني، به قدري حكيمانه و مدبرانه فرماندهي كرد كه بهترازآن درچنان وضعي امكان پذير نبود» (همان، 109).
پيچيدگي اوضاع را در فرازهاي بالا به خوبي ادراك كرديم. امام(ع) در سخنراني ها و خطابه هايي، اين رنج ها و درد دل ها را با زيركي و فطانتي خاص بيان داشته اند.
«اهل كوفه و رنگارنگي و فرست طلبي آنان را شناختيم، هيچ يك از آنان كه فاسد باشد به كار من نمي آيد، آنان را وفانيست و به كردار و گفتار خود عمل نمي كنند.آنان با هم اختلاف دارند و معروف است كه قلوبشان با ماست و شمشيرهايشان برما... دين شما پيشاپيش دنيا يتان بود و اينك طوري شده ايد كه دنيايتان پيشاپيش دينتان است. با ما بوديد و اينك برضد ماييد (عادل اديب، 1374، 109. )
منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط