مي خواهم زنده بمانم!
نويسنده: ليلا سيف
غير از عوامل محيطي و طبيعي، تغذيه نامناسب از مهم ترين عوامل بيماري و مرگ در جواني است؛ توصيه هاي متخصصان تغذيه را جدي بگيريد
يک روزهايي بود که جوان ها اصلاً نمي مردند؛ يعني نه اينکه اصلاً نميرند؛ ولي صبر مي کردند پير شوند و به مرگ طبيعي مردند، حالا اگر اين وسط پيمانه يک نفر در60-70 سالگي هم پر مي شد، به اش مي گفتند جوانمرگ. اگر هم مي زد و جواني به صورت کاملاً اتفاقي در ايام شباب رخت بر مي بست که ديگر واويلا بود. اما در روزگاري که ما در آن زندگي مي کنيم و با سبک زندگي اي که ما براي خودمان ساخته ايم، جوانمرگي شده يکي از اتفاقات هر روزه. ديگر خبر فوت ناگهاني جوان ناکام، از آن خبرهايي است که کمتر آدم را مي ترساند از فرط تکرار.
حالا وسط همه عواملي که عزمشان را براي جوانمرگ کردن ما جزم کرده اند و هيچ جوري هم نمي شود جلويشان را گرفت، عواملي هم هستند که اتفاقا خيلي هم دست خود مانند.
در ميان پزشکان نظريه اثبات شده اي وجود دارد که مي گويند وقتي يک جنين تشکيل مي شود، عمر طبيعي براي او 120 سال است. فکرش را بکنيد؛ 120 سال! و اگر اين چنين بعد ها که قدم رنجه مي کند به دنيا، حواسش را جمع کند، مي تواند شيرين 120 را پرکند. توجه کنيد، شيرين که مي گوييم يعني در کمال صحت و سلامت.
در جريان پرونده اين شماره هم وقتي نظريه اثبات شده 120 به گوشمان خورد رفتيم سراغ دکتر حميد مسچي ـ مشاور تغذيه و رژيم درماني که برنامه هاي تلويزيوني اش حسابي طرفدار دارد ـ و رک و پوست کنده از دکتر پرسيدم: « آقاي دکتر چه کار کنيم که نميريم لطفا؟»
عاملي که نوک انگشت اتهام دکتر مسچي اول از همه سينه او را نشانه مي گيرد. اين طور که او مي گويد در ميان پزشکان چاقي مادر همه بيماري هاست؛ آن هم در جواني؛ « چاقي سرآغاز خيلي از بيماري هاست که بيشترشان هم به مرگ منجر مي شوند؛ بيماري هايي مثل فشار خون، نارسايي قلب، گرفتگي عروق، نارسايي کليه، آرتروز و ديسک هاي زود رس، اختلالات هورموني و مشکلات دستگاه گوارش ».
البته اين طور که معلوم است اگر بيماري ديگري هم در دنيا وجود داشت چاقي دستي هم در آتش آنها گرم مي کرد. اما در حال حاظر منوي چاقي همين هاست که مشاهده مي کنيد.
دکتر مسچي با توجه به مراجعان زيادي که در مرکز مشاوره اش دارد، يکي ديگر از مشکلات چاق ها را مشکلات روحي اي مي داند که کم کم برايشان پيش مي آيد و اتفاقا به سختي هم درمان مي شود؛ « اين جوان ها ـ چه به صورت ژنتيکي چاق باشند و چه به مدد شکمشان گرد شده باشند ـ کم کم به گوشه گيري تمايل پيدا مي کنند، گوشه گيري و انزوا هم زمينه ساز مشکلات روحي شديد مي شوند که آخرش به بد جايي مي رسد.»
حالا فکرش را بکنيد آدم چاق باشد، گوشه گير هم بشود. ولي خدايي اش چاقي که يک گوشه نشسته خيلي هم دوست داشتني است و آدم هر کاري مي کند مسخره اش نمي آيد. اما گذشته از مسخره کردن، امراضي که هديه چاقي را فقط « تغذيه صحيح » مي داند؛ همين و بس.
جمله اي که آدم وقتي مي خواهد با آن از خودش يک معادله دو مجهولي « چي مي خورم و چي هستم » بسازد، با توجه به خوردني هايش احساس بدي پيدا مي کند؛ يعني من توده اي از ژامبون و سيب زميني سرخ کرده و نوشابه ام ؟
دکتر مسچي بزرگ ترين مشکل تغذيه نسل ما را ترک کردن عادت هاي غذايي سنتي مي داند؛ « افزايش سکته قلبي در ميان جوانان کاملاً به عادت نا صحيح تغذيه آنها بستگي دارد. اين طوري که بسياري از مواد غذايي اي که جوان ها روزانه مصرف مي کنند، پر از عوامل بيماري زا هستند ».
اما غير از غذاهاي ناجور که اين روزها مد شده اند، نشناختن مواد سالم غذايي و ندانستن اهميت آنها در زنجيره مواد غذايي و باورهاي غلطي که درباره بعضي مواد غذايي وجود دارد هم از ديگر دلايلي است رژيم غذايي جوان ها را تهديد مي کند. دکتر مسچي به اين باورهاي غلط خيلي حساسيت دارد؛ باورهايي مثل اينکه تخم مرغ کلا براي بدن مضر است و عسل را مي شود در حد يک خرس گرسنه خورد و گوشت قرمز سرطان زاست و اينها.
« گوشت، لبنيات، چربي ها، ميوه، سبزيجات و نشاسته ها شش گروه مواد غذايي اند که وقتي همه شان را بشناسيم و مقدار لازم از هر گروه براي بدن را بدانيم، به سلامت بدن و رسيدن به يک اندام متناسب کمک مي کنند.»
مواد غذايي اي که براي شناختشان يا بايد رفت سراغ يک دکتر تغذيه يا کتاب خواند يا به هر راه ديگري آمارشان را درآورد تا کمتر دستشان براي آزار دادن باز باشد.
اما در کنار چيزهايي که بايد بخوريم. يک سري « نبايد بخوريم » هم وجود دارند که ديگر از فرط تکرار همه مان فهرستشان را حفظيم. فست فودها، روغن هاي جامد، غذاهاي فريز شده، نوشابه هاي گازدار، شکلات ها و تنقلات کم ارزش که اين روزها جانمان به جانشان بسته شده. جان آدم هم که به جان چنين قاتل هاي خاموشي بسته باشد، ديگر آخر کار معلوم است؛ جوانمرگي!
خيلي غمگين است اما يک جورهايي هم واقعيت دارد. دکتر مسچي مي گويد: « جوان 28 ساله اي که به خاطر چاقي و بي تحرکي انواع و اقسام بيماري ها را دارد و در بهترين سال هاي عمرش با اين مرض ها دست و پنجه نرم مي کند، يک جورهايي مرده متحرک است؛ در حالي که نشاط و شادابي از نگاه، پوست و حرکات يک جوان سالم به خوبي مشاهده مي شود ».
دکتر مسچي يکي از راه هاي دور شدن از مرگ مدل دوم را ورزش کردن صحيح مي داند؛ « هر عاملي که باعث تحرک بدن شود، به سرعت عوامل آسيب رسان را دور و عوامل مفيد را جايگزين آنها مي کند »؛ به همين سادگي. البته دکتر راه هر گونه دليل تراشي براي عدم تحرک راه مي بندد. ورزشي که از آن حرف مي زنيم، فقط مدل حرفه اي در باشگاه ها و به کمک مربي نيست. هر کسي مي تواند با پياده روي در زمان هاي صحيح، تحرک لازم براي بدنش را تأمين کند. حتي قدم زدن در اتاقتان هم ورزش محسوب مي شود.
دکتر در پايان بحث ورزش به نکته اي اشاره مي کند که خيلي جالب است؛ « طبق تحقيقات دانشمندان در مغز ماده اي وجود دارد که مثل مواد مخدر عمل مي کند و نشئه آور است. اين ماده همين طوري در مغز فعال نيست اما بعد از ورزش کردن در مغز ايجاد مي شود و حالت سر خوشي طبيعي و سالمي که بعد از ورزش کردن به انسان دست مي دهد در اثر همين ماده است ».
در گذشته سکته هاي قلبي را فقط براي افراد مسن تصور مي کردند ولي امروزه به خاطر زندگي شهري و تغيير افراد، مصرف چربي زياد، راحت طلبي، آسايش بيشتر و در مقابل از دست دادن آرامش، اين بيماري در سنين پايين هم اتفاق مي افتد.
اگر در قديم ها مي گفتيم سکته قلبي فقط در افراد بالاي 50 سال رخ مي دهد امروز در جوانان 20 ساله هم شاهد آن هستيم. به خصوص مرگ در اثر آريتمي ( ساعت اوليه بعد از سکته قلبي ) بين جوان ها شايع تر است چون جوان هستند و خانواده و حتي پزشک هم کمتر به اين فکر مي افتد که يک جوان 25 ساله سکته کرده باشد؛ پس دير تشخيص داده مي شود و دير اقدام مي شود و مرگ سريعتر اتفاق مي افتد.» دکتر قاروني در ادامه تهديد اتش مي گويد : « ما در سال هاي اخير شاهد مرگ ناگهاني جوانان زيادي در اثر اين مساله بوده ايم و تقريبا هر هفته يک مورد از اينها را داريم. همين هفته پيش جوان 19 ساله اي را آوردند که مصرف آمفتامين شيشه، اوردوز کرده بود و من از اين بابت خيلي نگرانم که نکند جوانان ما به خاطر ندانم کاري و مصرف مواد مخدر و... به مرگ زودرس دچار شوند ».
يک روزهايي بود که جوان ها اصلاً نمي مردند؛ يعني نه اينکه اصلاً نميرند؛ ولي صبر مي کردند پير شوند و به مرگ طبيعي مردند، حالا اگر اين وسط پيمانه يک نفر در60-70 سالگي هم پر مي شد، به اش مي گفتند جوانمرگ. اگر هم مي زد و جواني به صورت کاملاً اتفاقي در ايام شباب رخت بر مي بست که ديگر واويلا بود. اما در روزگاري که ما در آن زندگي مي کنيم و با سبک زندگي اي که ما براي خودمان ساخته ايم، جوانمرگي شده يکي از اتفاقات هر روزه. ديگر خبر فوت ناگهاني جوان ناکام، از آن خبرهايي است که کمتر آدم را مي ترساند از فرط تکرار.
حالا وسط همه عواملي که عزمشان را براي جوانمرگ کردن ما جزم کرده اند و هيچ جوري هم نمي شود جلويشان را گرفت، عواملي هم هستند که اتفاقا خيلي هم دست خود مانند.
در ميان پزشکان نظريه اثبات شده اي وجود دارد که مي گويند وقتي يک جنين تشکيل مي شود، عمر طبيعي براي او 120 سال است. فکرش را بکنيد؛ 120 سال! و اگر اين چنين بعد ها که قدم رنجه مي کند به دنيا، حواسش را جمع کند، مي تواند شيرين 120 را پرکند. توجه کنيد، شيرين که مي گوييم يعني در کمال صحت و سلامت.
در جريان پرونده اين شماره هم وقتي نظريه اثبات شده 120 به گوشمان خورد رفتيم سراغ دکتر حميد مسچي ـ مشاور تغذيه و رژيم درماني که برنامه هاي تلويزيوني اش حسابي طرفدار دارد ـ و رک و پوست کنده از دکتر پرسيدم: « آقاي دکتر چه کار کنيم که نميريم لطفا؟»
بالشتک هاي شادي مرگ آور!
عاملي که نوک انگشت اتهام دکتر مسچي اول از همه سينه او را نشانه مي گيرد. اين طور که او مي گويد در ميان پزشکان چاقي مادر همه بيماري هاست؛ آن هم در جواني؛ « چاقي سرآغاز خيلي از بيماري هاست که بيشترشان هم به مرگ منجر مي شوند؛ بيماري هايي مثل فشار خون، نارسايي قلب، گرفتگي عروق، نارسايي کليه، آرتروز و ديسک هاي زود رس، اختلالات هورموني و مشکلات دستگاه گوارش ».
البته اين طور که معلوم است اگر بيماري ديگري هم در دنيا وجود داشت چاقي دستي هم در آتش آنها گرم مي کرد. اما در حال حاظر منوي چاقي همين هاست که مشاهده مي کنيد.
دکتر مسچي با توجه به مراجعان زيادي که در مرکز مشاوره اش دارد، يکي ديگر از مشکلات چاق ها را مشکلات روحي اي مي داند که کم کم برايشان پيش مي آيد و اتفاقا به سختي هم درمان مي شود؛ « اين جوان ها ـ چه به صورت ژنتيکي چاق باشند و چه به مدد شکمشان گرد شده باشند ـ کم کم به گوشه گيري تمايل پيدا مي کنند، گوشه گيري و انزوا هم زمينه ساز مشکلات روحي شديد مي شوند که آخرش به بد جايي مي رسد.»
حالا فکرش را بکنيد آدم چاق باشد، گوشه گير هم بشود. ولي خدايي اش چاقي که يک گوشه نشسته خيلي هم دوست داشتني است و آدم هر کاري مي کند مسخره اش نمي آيد. اما گذشته از مسخره کردن، امراضي که هديه چاقي را فقط « تغذيه صحيح » مي داند؛ همين و بس.
جنگ سنت و مدرنيزه !
جمله اي که آدم وقتي مي خواهد با آن از خودش يک معادله دو مجهولي « چي مي خورم و چي هستم » بسازد، با توجه به خوردني هايش احساس بدي پيدا مي کند؛ يعني من توده اي از ژامبون و سيب زميني سرخ کرده و نوشابه ام ؟
دکتر مسچي بزرگ ترين مشکل تغذيه نسل ما را ترک کردن عادت هاي غذايي سنتي مي داند؛ « افزايش سکته قلبي در ميان جوانان کاملاً به عادت نا صحيح تغذيه آنها بستگي دارد. اين طوري که بسياري از مواد غذايي اي که جوان ها روزانه مصرف مي کنند، پر از عوامل بيماري زا هستند ».
اما غير از غذاهاي ناجور که اين روزها مد شده اند، نشناختن مواد سالم غذايي و ندانستن اهميت آنها در زنجيره مواد غذايي و باورهاي غلطي که درباره بعضي مواد غذايي وجود دارد هم از ديگر دلايلي است رژيم غذايي جوان ها را تهديد مي کند. دکتر مسچي به اين باورهاي غلط خيلي حساسيت دارد؛ باورهايي مثل اينکه تخم مرغ کلا براي بدن مضر است و عسل را مي شود در حد يک خرس گرسنه خورد و گوشت قرمز سرطان زاست و اينها.
« گوشت، لبنيات، چربي ها، ميوه، سبزيجات و نشاسته ها شش گروه مواد غذايي اند که وقتي همه شان را بشناسيم و مقدار لازم از هر گروه براي بدن را بدانيم، به سلامت بدن و رسيدن به يک اندام متناسب کمک مي کنند.»
مواد غذايي اي که براي شناختشان يا بايد رفت سراغ يک دکتر تغذيه يا کتاب خواند يا به هر راه ديگري آمارشان را درآورد تا کمتر دستشان براي آزار دادن باز باشد.
اما در کنار چيزهايي که بايد بخوريم. يک سري « نبايد بخوريم » هم وجود دارند که ديگر از فرط تکرار همه مان فهرستشان را حفظيم. فست فودها، روغن هاي جامد، غذاهاي فريز شده، نوشابه هاي گازدار، شکلات ها و تنقلات کم ارزش که اين روزها جانمان به جانشان بسته شده. جان آدم هم که به جان چنين قاتل هاي خاموشي بسته باشد، ديگر آخر کار معلوم است؛ جوانمرگي!
انجمن زندگان مرده!
خيلي غمگين است اما يک جورهايي هم واقعيت دارد. دکتر مسچي مي گويد: « جوان 28 ساله اي که به خاطر چاقي و بي تحرکي انواع و اقسام بيماري ها را دارد و در بهترين سال هاي عمرش با اين مرض ها دست و پنجه نرم مي کند، يک جورهايي مرده متحرک است؛ در حالي که نشاط و شادابي از نگاه، پوست و حرکات يک جوان سالم به خوبي مشاهده مي شود ».
دکتر مسچي يکي از راه هاي دور شدن از مرگ مدل دوم را ورزش کردن صحيح مي داند؛ « هر عاملي که باعث تحرک بدن شود، به سرعت عوامل آسيب رسان را دور و عوامل مفيد را جايگزين آنها مي کند »؛ به همين سادگي. البته دکتر راه هر گونه دليل تراشي براي عدم تحرک راه مي بندد. ورزشي که از آن حرف مي زنيم، فقط مدل حرفه اي در باشگاه ها و به کمک مربي نيست. هر کسي مي تواند با پياده روي در زمان هاي صحيح، تحرک لازم براي بدنش را تأمين کند. حتي قدم زدن در اتاقتان هم ورزش محسوب مي شود.
دکتر در پايان بحث ورزش به نکته اي اشاره مي کند که خيلي جالب است؛ « طبق تحقيقات دانشمندان در مغز ماده اي وجود دارد که مثل مواد مخدر عمل مي کند و نشئه آور است. اين ماده همين طوري در مغز فعال نيست اما بعد از ورزش کردن در مغز ايجاد مي شود و حالت سر خوشي طبيعي و سالمي که بعد از ورزش کردن به انسان دست مي دهد در اثر همين ماده است ».
آخرين هشدارها
هشدار متخصص مغز و اعصاب
سکته مغزي جوان ها جدي است
هشدار متخصص قلب و عروق
20 ساله ها هم سکته قلبي مي کنند
در گذشته سکته هاي قلبي را فقط براي افراد مسن تصور مي کردند ولي امروزه به خاطر زندگي شهري و تغيير افراد، مصرف چربي زياد، راحت طلبي، آسايش بيشتر و در مقابل از دست دادن آرامش، اين بيماري در سنين پايين هم اتفاق مي افتد.
اگر در قديم ها مي گفتيم سکته قلبي فقط در افراد بالاي 50 سال رخ مي دهد امروز در جوانان 20 ساله هم شاهد آن هستيم. به خصوص مرگ در اثر آريتمي ( ساعت اوليه بعد از سکته قلبي ) بين جوان ها شايع تر است چون جوان هستند و خانواده و حتي پزشک هم کمتر به اين فکر مي افتد که يک جوان 25 ساله سکته کرده باشد؛ پس دير تشخيص داده مي شود و دير اقدام مي شود و مرگ سريعتر اتفاق مي افتد.» دکتر قاروني در ادامه تهديد اتش مي گويد : « ما در سال هاي اخير شاهد مرگ ناگهاني جوانان زيادي در اثر اين مساله بوده ايم و تقريبا هر هفته يک مورد از اينها را داريم. همين هفته پيش جوان 19 ساله اي را آوردند که مصرف آمفتامين شيشه، اوردوز کرده بود و من از اين بابت خيلي نگرانم که نکند جوانان ما به خاطر ندانم کاري و مصرف مواد مخدر و... به مرگ زودرس دچار شوند ».
هشدار دانشيار بيمارستان سينا
جوان ها بيشتر قرباني حوادث مي شوند
پي نوشت:
* دکتر وفا رحيمي موقر ( دانشيار جراحي مغز و اعصاب مرکز تحقيقات تروما و جراحي بيمارستان سينا )