شهید صدر در قامت یک همسر(1)
درآمد
زندگي شما در عراق چگونه مي گذشت ؟
از نحوه برخورد رفتار شهيدصدر در منزل برايمان بگوييد.
مي نشست و نوشته هايش را با او مرور مي كرد و به سئوالاتش پاسخ مي داد. مدتها از وقت خود را صرف كمك به خواهرش مي كرد. به همسر خود احترام مي گذاشت و از او قدرداني و به احساساتش توجه مي كرد. هميشه مي فرمود، «دوست دارم شرايط و اوضاع و مشغله هاي زيادم را درك كني و در صورتي كه در جايي از من كوتاهي سر زد، مرا ببخشي.»
سيد شهيد با اولاد خود مهربان بود و به امورشان توجه داشت.هر گاه آنها بيمار بودند، هنگام رسيدن به خانه قبل از تعويض لباس نزد فرزند مي رفت و از حالش جويا مي شد و دست مباركش را بر سر او مي گذاشت و نيت شفا، سوره «حمد» را مي خواند. ما هم اكنون در پيروي از او براي شفا يافتن بيمار، سوره حمد را مي خوانيم. با فرزندانش همچون بزرگ ترها رفتار مي كرد. با آنها صحبت مي كرد و هيچگاه آنها را به كاري مجبور نمي كرد. هميشه التزام به نماز اول وقت را تذكر مي داد و مي فرمود: «من بچه ها را كم مي بينم، بنابراين كارهاي اشتباهشان را نزد خودشان براي من بازگو نكنيد تا مجبور به سرزنششان نشوم. دوست ندارم فرندانم مرا در حال سرزنش يا مجازات خود به ياد آورند.» فرزندان از بازگشت پدر به منزل خوشحال مي شدند، با وجود سن كم متوجه شرايط سخت پدر بودند و مي دانستند هر روز كه سيد به سلامت به منزل باز مي گردد ؛ غنيمت است و جاي شكر دارد.
ارادت خاص شهيدصدر با هل بيت، گواه توجه عميق وي به مضامين عالي و جايگاه رفيع خاندان رسالت است. شما كه از نزديك شاهد اين حالتهاي معنوي بوديد، صحنه هايي از آن را براي ما بازگو كنيد.
شهيدصدر بر خواندن زيارت روزانه اميرالمؤمنين (ع) نيز مداومت داشت و متن آن را حفظ بود. مطالب درسي و جزوات خود را به حرم مي برد و در آنجا به مطالعه درسها مي پرداخت. زماني به علت بيماري يك هفته قادر به شرفيابي نشد، فردي به ديدن ايشان آمد وگفت، «درخواب حضرت امير(ع) را ديدم كه فرمود، «پسرم محمد باقر چند روز است كه براي مباحثه و درس نزدم نمي آيد!» ايشان روزهاي عاشورا را بسيار متأثر مي شد و درون و ظاهري حزن انگيز داشت. او پيوسته سعي مي كرد آن روز را در كربلا باشد. حتما در اين روز زيارت عاشورا مي خواند مقتل گوش مي كرد و با صداي بلند مي گريست. خانواده شهيد به همراه ايشان تا ظهر عاشورا از خوردن امساك مي كردند و از خوردن غذاهاي لذيذ در آن روز پرهيز داشتند. روز شهادت اميرالمؤمنين (ع) نيز با كسي ملاقات نمي كرد. شهيد هر شب پنجشنبه، مجلس عزاداري اهل بيت (ع) را در منزل برگزار مي كرد و در سالروز شهادت حضرت امام موسي كاظم (ع) سه شب روضه مي خواند. خداوند متعال به ما چند دختر عطا فرمود. من نذر كردم كه اگر خدا، پسري به ما بدهد، روز شهادت امام سجاد(ع) در منزل روضه بخوانيم و شله زرد بپزيم. الحمدلله سال ديگر خدا سيد محمد جعفر را به ما داد و من هنوز به اين نذر عمل مي كنم.
آن شهيد بزرگوار از غم و اندوه خود تنها به خدا شكايت مي برد و تنها با او مناجات مي كرد. دردهاي خود را تنها با او در ميان مي گذاشت و از او ياري مي جست و در سختي ها و گرفتاري ها متوسل به ائمه اطهار(ع) مي شد، چه بسيار لحظاتي كه اعضاي خانواده، او در حال دعا و راز و نياز با خدا و توسل به اهل بيت(ع) مي ديدند. سيد شهيد، فرزندان خود را هم به اين كار تشويق مي كرد و به آنها مي آموخت كه شكايتها را تنها بايد نزد خدا برد و كمك و ياري را تنها بايد از او خواست.
زماني كه منزل به محاصره درآمد و اوضاع بر خانواده تنگ شد و آنها تنها مي ماندند، آنها را به خواندن دعا و توسل به اهل بيت (ع) دعوت مي كرد. ايشان بر حضور قلب در نماز مراقبت كامل داشت. به گواهي افراد خانواده هر گاه ايشان مشغول نماز مي شد، خانه مالامال از عطر معنويت مي گرديد و آرامش و سكوت عميقي فضا را پر مي كرد. شهيد دور از چشم جمعيت به نماز شب مي ايستاد، شبهاي رمضان تا همه اعمال و ادعيه مربوط به آن شب را تمام نمي كرد، به دفتر كار خود نمي رفت. در ساير مناسبات ديني نيز با وجود مشغله هاي زياد به همين ترتيب عمل مي كرد. زماني كه منزل ما به محاصره درآمد، به خصوص در ايام نزديك به شهادت، فرصتي فراهم شد تا ايشان به شكلي عميق تر و بيشتر به عبادت بپردازيد. فكر مي كنم كم شدن ارتباطات بيروني، زمينه اي شد براي انقطاع الي الله.
گستردگي كارهاي علمي و تأليفات شهيد بزرگوار حاكي از مداومت جدي بر اين امر ست. لطفا از نحوه مطالعه و بحثهاي معظم له نكاتي را بفرماييد.
آيت الله صدر هنگام نوشتن و به دست گرفتن قلم، تا مطلب و منظورش را به جايي نمي رساند ؛ سر از دفتر و نگارش بر نمي داشت. گاهي من به ايشان مي گفتم، «وحي بر شما نازل مي شود كه اين گونه با سرعت مي نويسيد؟» تبسم مي كرد و مي فرمود، «چنين فرض كنيد» گاهي از شدت نوشتن سر انگشتانش متورم مي شد. خميري درست كرده بود و من آن را دور انگشتان ايشان مي پيچيدم، اما آن هم اثري نداشت ؛ ولي شهيد همچنان به نوشتن ادامه مي داد. زماني كه مشغول نوشتن بود، از هيچ سروصدايي متأثر نمي شد. من سعي داشتم بچه ها را ساكت يا از اتاق پدر خارجشان كنم؛ اما ايشان مي گفت، «رهايشان كن! صداي آنها مرا از اذيت نمي كند.»
در زندگي شخصي ايشان چه نكته بارزي توجه شما را بيش از هر چيز جلب مي كرد؟
برخورد رژيم حاكم عراق پس از مرجعيت با ايشان چگونه بود؟
پس از آنكه حكومتيها از سازش پذيري ايشان مأيوس شدند ودانستند كه موضع خود را تغيير نمي دهد، ايشان را به همراه خانواده محكوم كردند تا در منزل اقامت اجباري داشته باشند، حق ملاقات و رفت وآمد با هيچ كس را نداشتيم. اين برنامه ده ما طول كشيد. شهيد در اين مدت مطالب جديد زيادي را به نگارش درآورد. بعضي از سوره هاي قرآن را حفظ كرد و به عبادت پرداخت. او تلاش مي كرد تا خانواده را تسلا دهد و آنها را به صبر و حسن عاقبت وعده مي داد. يك بار از ايشان سئوال كردم،«اگر خداي ناكرده شما را ببرند، ما چه كنيم؟» جواب داد،«شما خداي متعال را داريد و از همه كس بهتر است.من نيز شما را به او مي سپارم.»
هميشه چهره اش خندان بود، با وجود شرايط سخت و هراس آور، با ايمان قوي و عزم راسخ به خدا توكل مي كرد و كاملا خود را تسليم او كرده بود. بارها ميگفت، «شما مي توانيد برويد، صدام و عمالش، فقط مرا مي خواهند و كاري به شما ندارند.» با اين سخنان، دوستي وپيوند اعضاي خانواده نسبت به ايشان بيشتر مي شد. در سالهاي آخر ضعيف ولاغر شده بود و به خاطر بالا بودن فشار خون، از بيشتر غذاها پرهيز مي كرد.
آخرين دستگيري آيت الله صدر چگونه بود؟
تأليفات ايشان بيشتر به چه موضوعاتي اختصاص داشت؟ فعاليتهاي علمي و پژوهشي ايشان به چه نحو بود؟آيا در حال حاضر مؤسسه اي به شكل رسمي روي تأليفات وكارهاي تحقيقاتي آيت الله صدر كار پژوهشي انجام مي دهد؟
آثار علمي ايشان دو ويژگي دارد: يكي دقت فوق العاده و عمق كم نظير و ديگري احاطه بر تمام جوانب مسئله و فراگيري همه مباحث. در هر قسمت كه وارد مي شد، آن چنان گسترده و عميق بحث مي كرد كه مشكل بود كسي بتواند باب جديدي را باز كند. ايشان در علوم ديگري، غير از فقه و اصول، با همان دو ويژگي وارد مي شد و افقهاي جديدي را به روي طلاب مي گشود و مباحث بديع و ارزشمندي را مطرح مي ساخت.
اكنون پژوهشگاه تخصصي شهيد صدر (كنگره شهيد صدر) مشغول انجام تحقيقات علمي روي تأليفات معظم له است و تا به حال 16 جلد از دوره بيست جلدي مجموعه آثار علمي ايشان چاپ شده كه عبارتند از :
1. فلسفتنا، 2. الأسس المنطقيه للاستقراء، 3. اقتصادنا، 4. البنك الاربوي في الاسلام، 5. الاسلام يقود الحياه ؛ المدرسه الاسلاميه؛ رسالتنا، 6. دروس في علم الاصول (حلقه الاولي و الثانيه)، 7. دروس في علم الاصول (الحلقه الثالثه)، 7. دروس في علم الاصول (الحلقه الثالثه)، 8. المعالم الجديده للاصول ؛ غايه الفكر، 10. بحوث في شرح العروه الوثقي، در چهار جلد،11. الفتاوي الواضحه، 12. فدك في التاريخ التشيع و الاسلام؛ بحث حول المهدي (عج)، 13. المدرسه القرآنيه ؛ علوم القرآن(مقامات قرآنيه متفرقه )، 14. ائمه اهل البيت (ع) و دور هم في تحصين الرساله الاسلاميه.
ديگر آثار در دست چاپ عبارتند از : موجز احكام الحجج، تعليقه علي مختصر منهاج الصالحين ؛ تعليقه علي مناسك الحج، التعليقه علي صلاه الجمعه من كتاب الشرائع، 2. منهاج الصالحين، ج1 و 2. برخي از بخشهاي جلد 17،15و 20 براي اولين بار منتشر مي شوند. ويژگي جلد 17 نيز آن است كه شامل مجموعه سخنرانيهاي شهيد صدر درباره حوزه است. تفكرات معظم له براي ايجاد زمينه هاي رشد فكري و معنوي علمي در همين جلد تبيين شده اند. علاوه بر اين مجموعه، يك جلد به عنوان درسهاي رمضان شهيد صدر منتشر خواهدشد كه حاوي سخنرانيهاي شهيد صدر در ماههاي مبارك رمضان سالهاي 1380، 1384، 1389، 1391 ق است.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 18
ادامه دارد...
/ج