تحليل شواهد و تجليات عيني رفتارهاي دين مدارانه براساس آموزه هاي تربيتي قرآن کريم
1ـ شواهد و تجليات عيني رفتارهاي دين مدارانه بنابر آموزه هاي تربيتي قرآن کريم در سه محور؛ انجام عبادات، عمل به واجبات و پرهيز از منهيات قابل توجه مي باشند .
2ـ در محور انجام عبادات بنابر آموزه هاي تربيتي قرآن کريم مولفه هايي چون؛ نماز ، روزه، زکات، خمس، حج، دعا و نيايش و تهجد قابل توجه مي باشند .
3ـ در محور عمل به واجبات بنابر آموزه هاي تربيتي قرآن کريم مولفه هايي چون؛ امر به معروف و نهي از منکر، جهاد، تولي و تبري، احسان به فقرا و نزديکان، احسان به والدين، اداي امانت، رفق و مدارا با مردم، قضاوت عادلانه بين مردم، حفظ حدود، حفظ حريم ديگران، حفظ حريم اولياي دين و اکرام به يتيمان قابل توجه مي باشند .
4ـ در محور پرهيز از منهيات بنابر آموزه هاي تربيتي قرآن کريم مولفه هاي پرهيز چون؛ زنا، سرقت، ربا، کم فروشي، قتل نفس، حيف و ميل مال يتيم، خيانت در امانت، اذيت مومن، ظلم و ستم، همکاري در گناه، پشتيباني از خائن، شکستن عهد، خدعه و حيله، عمل فحشاء، قمار و شراب، جنگ با ولي خدا، فرار از جهاد، سحر و جادو، اسراف، تهمت زدن، حکم ناحق، خوردن مردار، خون و گوشت خوک قابل توجه مي باشند .
کليد واژه ها: قرآن، شواهد، تجليات عيني، رفتار، دين مدارانه .
مقدمه
برخورداري (1384)نيز، تربيت را جهت دادن و تنظيم افکار، اميال، رفتارها و جلوگيري از ترکيب نابجا، رشد نابجا و حذف نابجاي آنها متناسب با شرايط موجود براي رسيدن به وضع مطلوب دانسته است .
دلشاد تهراني(1378)تربيت را رفع موانع و ايجاد مقتضيات براي آن که استعدادهاي انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود، تعريف نموده است. از اين رو مجموعه تدابير و روشهايي براي به فعليت در آوردن ابعاد گوناگون انسان است(شريعتمداري1372و شعاري نژاد1376).
تبيين، معيار، تحرک دروني و نقادي عناصر اساسي فرايند به فعليت در آوردن ابعاد گوناگون انسان است. بصيرت و آگاهي فرد، نسبت به تغييراتي که قرار است در وي ايجاد شود، تبيين است که دامنه آن از روشن ساختن دليل و حکمت يک رفتار يا حالت معين تا به دست دادن قواعد و معيارهاي کلي گسترش مي يابد. پس قواعد کلي در نظر است که اعمال و رفتار را برحسب آنها مي سنجيم . معيارها مي توانند هر نوع وضعيت مطلوب و نامطلوب را در جريان تربيت مشخص کند(باقري،1379). ملاحظه انگيزه هاي عمل توسط خود فرد تحرک دروني را مي رساند و هنگامي که تبيين، به دست دادن معيارها و حرکت موجود باشد به طور طبيعي نقادي آشکار مي گردد(شريعتمداري،1378)
دين در لفظ قرآن مجيد به معناي شريعت(آل عمران،19)و در زبان عرب به معناي مذهب و شريعت بکار برده شده است(طبيبي،1366). بسياري معتقدند که ارائه تعريفي جامع از دين ميسر نيست .
هميلتون و همکاران(1379)معتقدند، ماکس وبر از دين پژوهان متقدم، ضمن خودداري از ارائه هر گونه تعريفي از دين مي گويد؛ هر چقدر هم که پهنه امور مذهبي را مشخص کنيم، باز هم هميشه حوزه بينابيني باقي مي ماند و به دشواري مي توان تعيين کرد که مرز جدا کننده دين و غير دين در کجا واقع شده است(هميلتون و همکاران، ترجمه ي تدين، 1379).
کاشفي (1382)دين را مجموعه حقايق هماهنگي در نظام اعتقادي، ارزشي و عبادي مي داند که براي هدايت و تعالي انسان در دو قلمرو فردي و اجتماعي و در قالب وحي، توسط رسولان الهي آورده شده است. همچنين، دين متضمن اعتقادات،جهت گيريها و عواملي است که بشر را به عوامل فوق طبيعي يا حقايق مقدس و متعالي مربوط سازد(رونالدمک گرين4به نقل از کاشفي،1382).
فريزر مردم شناس که تحقيقات زيادي در خصوص دين، سحر و جادو در ميان اقوام مختلف انجام داده ، دين را سازش با قوائي افضل و برتر از انسان که به گمان آدمي اين نيروها، طبيعت و زندگي بشر را اداره مي کند و در اختيار خود دارد، تعريف نموده است (طبيبي،1366).
مولفه هاي تدين بايد در بستر تبيين، عرضه معيارها، تحرک دروني و نقادي جريان يابد و به نظر مي رسد که تربيت ديني بايد با چنين ويژگي هاي اصلي خود جلوه گر شود. زمينه هاي اعتقادي و فکري، تجربه دروني، التزام دروني و عمل از الزامات تحقق تربيت ديني است . فرد بايد زمينه هاي ديني را فهميده و با روشن بيني عقلاني نسبت به آنها متقاعد شده باشد . التهاب ها و هيجان هاي دروني انسان مبين تجربه دروني است، شخص دين دار يک رشته هيجان هاي دروني را که به طور غالب در ارتباط با مبدأ جهان ظهور مي کند، تجربه مي کند .
شلاير ماخر(1834-1768)معتقد است ، دين تجربه شهودي است که اعتبارش قائم به خود و مستقل از مفاهيم و تصورات، اعتقادات يا اعمال مي باشد. اين تجربه نوعي«احساس»است و از حد تمايزات مفهومي فراتر مي رود بنابراين، نمي توانيم آن را توصيف کنيم، چون نوعي تجربه حسي و عاطفي و نه معرفتي است (مايکل پترسون و ديگران،1377).
از لوازم متدين شدن، التزام دروني است که متضمن انتخاب نسبت به چيزي و پايبندي نسبت به آن است. نهايتاً اينکه عمل آخرين مولفه تدين است و متدين کسي است که به اقتضاي اعتقادات و ايمان به خدا اقدام به انجام عملي کند .
علامه جعفري(ره)معتقدند؛ تربيت ديني فرايندي است که آدمي را براي حيات معقول مهيا مي سازد. اين نحوه زندگي، برمبناي اصول، قواعد و راهبردهاي از پيش تعيين شده اي شکل مي گيرد که از طريق دين و در قالب شريعت به آدمي عرضه شده است(رحيمي،1362)
مسئله اساسي پژوهش حاضر،تبيين شيوه هاي ايجاد و تحکيم عملکرد ديني بنا برنص صريح قرآن کريم بوده و سعي خواهد شد با بهره گيري از روش علمي تحليل محتوي، محورهاي ايجاد و تحکيم عملکرد ديني به همراه مولفه هاي مطرح در هر يک از محورها و همچنين، زمينه هاي مصداقي هر يک از آنها استخراج، دسته بندي و به شيوه اي نظام مند ارائه شود .
براين اساس و به منظور بررسي موضوع حاضر، سؤالهاي ذيل طرح و مورد بررسي قرار گرفته است :
1ـ محورهاي مطرح در شواهد و تجليات عيني رفتارهاي دين مدارانه بنا بر مفاد آيات قرآن کريم کدام است؟
2ـ هر يک از محورهاي شواهد و تجليات عيني رفتارهاي دين مدارانه بنا بر مفاد آيات قرآن کريم شامل چه مولفه هايي مي باشند؟
3ـ بنابر مفاد آيات قرآن کريم هر يک از محورهاي شواهد و تجليات عيني رفتارهاي دين مدارانه به دست آمده، شامل چه مصاديقي مي باشند؟
روش
روش پژوهش
جامعه، نمونه و روش نمونه گيري
ابزار گردآوري داده ها
نحوه اجراي ابزار و گردآوري داده ها
روش تحليل داده ها
يافته هاي پژوهش
بررسي سوال اول پژوهش
بنابر نتايج تحليل هاي انجام شده، محورهاي شواهد و تجليات عيني رفتارهاي دين مدارانه شامل؛ انجام عبادات، عمل به واجبات و پرهيز از منهيات مي باشند(مشروح محورهاي مطرح طي جداول شماره يک تا سه مقاله و در تحليل سوالهاي دوم و سوم پژوهش آمده است ).
بررسي سوال هاي دوم و سوم پژوهش
2ـ هر يک از محورهاي شواهد و تجليات عيني رفتارهاي دين مدارانه بنابر مفاد آيات قرآن کريم شامل چه مولفه هايي مي باشند؟
3ـ بنا بر مفاد آيات قرآن کريم هر يک از محورهاي شواهد و تجليات عيني رفتارهاي دين مدارانه به دست آمده، شامل چه مصاديقي مي باشند؟
همانطور که در پاسخ به سوال اول پژوهش تصريح گرديد، نتايج حاصل از تحليل انجام شده بيانگر وجود سه محور در شواهد و تجليات عيني رفتارهاي دين مدارانه براساس آيات قرآن کريم است. در اينجا پس از ذکر هر يک از سه محور مذکور به جهت دست يابي به انسجامي جامع در نتايج، مولفه هاي مطرح شده در هر يک از محورها و نيز، زمينه هاي مصداقي هر يک از مولفه ها مطرح خواهد شد تا بدين ترتيب، نتايج بررسي سوالهاي دو و سه، البته به همراه مشروح نتايج سوال يک همزمان ارائه گردد .
1محور انجام عبادات
1-1-نماز
در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سيئات(و آثار آنها را)از بين مي برند؛ اين تذکّري است براي کساني که اهل تذکّرند!
أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمسِ إِلي غَسَقِ اللَّيلِ وَ قرآنَ الفَجرِ إِنَّ قرآنَ الفَجرِ کانَ مشهوُداً(اسراء؛78)
نماز را از زوال خورشيد(هنگام ظهر)تا نهايت تاريکي شب[=نيمه شب]برپا دار؛ و همچنين قرآن فجر[=نماز صبح]را؛ چرا که قرآن فجر، مشهود (فرشتگان شب و روز )است!
1-2-روزه
اي افرادي که ايمان آورده ايد!روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کساني که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهيزکار شويد .
1-3-زکات
و نماز را بپا داريد، و زکات را بپردازيد، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنيد( و نماز را با جماعت بگزاريد)!
وَ جاهِدُوا في اللهِ حقَّ جِهادِهِ هُوَ اجتَباکُم وَ ما جَعلَ عَلَيکُم فِي الدِّينِ مِن حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيکُم إِبراهيمَ هُوَ سَمّاکُمُ المُسلمينَ مِن قبلُ وَ في هذا لِيَکونَ الرَّسُولُ شهيداً عَلَيکُم وَ تَکوُنوا شُهَداءَ عَلَي النّاسِ فَأَقيموُا الصَّلاةَ وَ آتُوا لزَّکاةَ وَ اعتَصمُوا باللهِ هُوَ مَولاکُم فَنِعمَ المَولي وَ نِعمَ النَّصيرُ(حج؛78)
و در راه خدا جهاد کنيد، و حقّ جهادش را ادا نماييد!او شما را برگزيد، و در دين (اسلام)کار سنگين و سختي بر شما قرار ندارد؛ از آيين پدرتان ابراهيم پيروي کنيد؛ خداوند شما را در کتابهاي پيشين و در اين کتاب آسماني«مسلمان»ناميد، تا پيامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان برمردم! پس نماز را برپا داريد، و زکات را بدهيد، و به خدا تمسّک جوييد، که او مولا و سرپرست شماست!چه مولاي خوب، و چه ياور شايسته اي !
1-4-خمس
بدانيد هر گونه غنيمتي به دست آوريد، خمس آن براي خدا، و براي پيامبر، و براي ذي القربي و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه(از آنها)است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايي حق از باطل ، روز درگيري دو گروه(با ايمان و بي ايمان)[=روز جنگ بدر]نازل کرديم، ايمان آورده ايد؛ و خداوند برهر چيزي تواناست !
1-5-حج
در آن، نشانه هاي روشن، از (جمله)مقام ابراهيم است؛ و هر کس داخل آن[=خانه خدا] شود؛ در امان خواهد بود، و براي خدا برمردم است که اهنگ خانه (او)کنند، آنها که توانايي رفتن به سوي آن دارند و هر کس کفر ورزد(و حج را ترک کند، به خود زيان رسانده)، خداوند از همه جهانيان بي نياز است .
1-6-دعا و نيايش
و هنگامي که بندگان من، از تو درباره من سؤال کنند،(بگو:)من نزديکم!دعاي دعا کننده را، به هنگامي که مرا مي خواند، پاسخ مي گويم!پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند (و به مقصد برسند)
وَ اذکُر رَبَّکَ في نَفسِکَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةٌ وَ دُونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ بِالغُدُوِّ وَ الآصالِ وَ لا تَکُن مِنَ الغاِفِلينَ(اعراف؛205)
پروردگارت را در دل خود، از روي تضرع ارام، صبحگاهان و شامگاهان، ياد کن؛ و از غافلان مباش !
وَ قالَ رَبُکُمُ ادعُوني أَستَجِب لَکُم(غافر؛60).پروردگار شما گفته است :«مرا بخوانيد تا(دعاي )شما را بپذيرم
1-7-تهجد
و پاسي از شب را (از خواب برخيز، و)قرآن (و نماز)بخوان! اين يک وظيفه اضافي براي توست؛ اميد است پروردگارت تو را به مقامي در خور ستايش برانگيزد!
جدول شماره 1؛محور انجام عبادات، مولفه ها و مصاديق آن
موله هاي شواهد و تجليات
محور عيني رفتارهاي دين مدارانه مصاديق/زمينه ها
نماز (هود؛114)،(اسراء؛78)
روزه (بقره؛183)
زکات (بقره؛43)،(حج؛78)
خمس (انفال؛41)
حج (ال عمران؛97)
دعا و نيايش (بقره؛186)
(اعراف؛205)،(غافر؛60)
تهجد (79)
2محور عمل به واجبات
2-1-امر به معروف و نهي از منکر
بايد از ميان شما، جمعي دعوت به نيکي، و امر به معروف و نهي از منکر کنند!و آنها همان رستگارانند .
2-2جهاد
نماز (هود؛114)،(اسراء؛78)
روزه (بقره؛183)
زکات (بقره؛43)،(حج؛78)
خمس (انفال؛41)
حج (ال عمران؛97)
دعا و نيايش (بقره؛186)
(اعراف؛205)،(غافر؛60)
تهجد (79)
2محور عمل به واجبات ِ اللهِ اثّاقَلتُم إِلَي الأَرضي أَرَضيتُم بِالحياةِ الدُّنيا مِن الاخرَةِ فَما مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا فِي الآخرَةٍ إِلّا قَليلٌ(توبه؛38)
اي کساني که ايمان آورده ايد!چرا هنگامي که به شما گفته مي شود: به سوي جهاد در راه خدا حرکت کنيد!»بر زمين سنگيني مي کنيد (و سستي به خرج مي دهيد)؟!آيا به زندگي دنيا به جاي آخرت راضي شده ايد؟!با اينکه متاع زندگي دنيا، در برابر آخرت، جز اندکي نيست!
2-3تولي و تبري
محمد(ص)فرستاده خداست؛ و کساني که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شديد ، و در ميان خود مهربانند؛ پيوسته آنها را در حال رکوع و سجود مي بيني در حالي که همواره فضل خدا و رضاي او را مي طلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است؛ اين توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است، همانند زراعتي که جوانه هاي خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محکم شده و برپاي خود ايستاده است و بقدري نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتي وا مي دارد؛ اين براي آن است که کافران را به خشم آورد(ولي )
کساني از آنها را که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمي داده است .
2-4-احسان به فقرا و نزديکان
نيکي،(تنها) اين نيست که (به هنگام نماز،)روي خود را به سوي مشرق و (يا)مغرب کنيد؛( و تمام گفتگوي شما، درباره قبله و تغيير آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازيد؛)بلکه نيکي (و نيکوکار)کسي است که به خدا، روز رستاخير، و فرشتگان، و کتاب(آسماني)، و پيامبران، ايمان آورده؛ و مال(خود)را، با همه علاقه اي که به آن دارد، به خويشاوندان و يتيمان و مسکينان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، اتفاق مي کند، نماز را برپا مي دارد و زکات را مي پردازد؛ و(همچنين)کساني که به عهد خود- به هنگامي که عهد بستند-وفا مي کنند؛ و در برابر محروميتها و بيماريها و در ميدان جنگ، استقامت به خرج مي دهند؛ اينها کساني هستند که راست مي گويند؛و(گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛)و اينها هستند پرهيزکاران!
وَ آتِ ذَا القُربي حَقَّهُ وَ المِسکينَ وَ ابنَ السَّبيلِ وَ لا تُبذِر تَبذيراً(اسرا؛26)
و حقّ نزديکان را بپرداز، و (همچنين حق)مستمند و وامانده در راه را ! و هرگز اسراف و تبذير مکن،
2-5-احسان به والدين
و بالهاي تواضع خويش را از محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو:«پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکي تربيت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!»
وَ وَصَّينَا الإِنسانَ بِوالدَيهِ حُسناً وَ إِن جاهَداکَ لِتُشرِکَ بي ما لَيس لَکَ بِهِ عِلمٌ فَلا تُطعهُما إِليَّ مَرجِعُکُم فَأُنَبِّئُکُم بِما کُنتُم تَعمَلُونَ(عنکبوت؛8)
ما به انسان توصيه کرديم که به پدر و مادرش نيکي کند، و اگر آن دو (مشرک باشند و)تلاش کنند که براي من همتايي قائل شوي که به آن علم نداري، از آنها پيروي مکن!بازگشت شما به سوي من است، و شما را از آنچه انجام مي داديد با خبر خواهم ساخت !
2-6-اداي امانت
خداوند به شما فرمان مي دهد که امانتها را به صاحبانش بدهيد!و هنگامي که ميان مردم داوري مي کنيد، به عدالت داوري کنيد! خداوند، اندرزهاي خوبي به شما مي دهد!خداوند، شنوا و بيناست .
2-7-رفق و مدارا با مردم
(به هر حال)با آنها مدارا کن و عذرشان را بپذير، و به نيکي ها دعوت نما، و از جاهلان روي بگردان(و با آنان ستيزه مکن )!
2-8-قضاوت عادلانه بين مردم
خداوند به شما فرمان مي دهد که امانتها را به صاحبانش بدهيد!و هنگامي که ميان مردم داوري مي کنيد، به عدالت داوري کنيد!خداوند، اندرزهاي خوبي به شما مي دهد!خداوند، شنوا و بيناست .
يا أَيُّهاَ الَّذينَ آمَنوا کُونُوا قَوّامين لِلهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ وَ لا يَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلي أَلّا تَعدلوُا اعدِلوُا هُوَ أَقربُ لِلتَّقوي و اتَّقوا الله إِنَّ الله خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ(مائده؛8)
اي کساني که ايمان آورده ايد!همواره براي خدا قيام کنيد، و از روي عدالت گواهي دهيد!دشمني با جمعيتي، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند!عدالت کنيد ، که به پرهيزگاري نزديکتر است!و از (معصيت)خدا بپرهيزيد، که از آنچه انجام مي دهديد، با خبر است!
2-9-حفظ حدود
اي کساني که ايمان آورده ايد! شعائر و حدود الهي و مراسم حج را محترم بشمريد!و مخالفت با آنها)را حلال ندانيد! و نه ماه حرام را، و نه قربانيهاي بي نشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد خانه خدا براي به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودي او مي آيند!اما هنگامي که از احرام بيرون آمديد، صيد کردن براي شما مانعي ندارد. و خصومت با جمعيّتي که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حديبيه)باز داشتند، نبايد شما را وادار به تعدّي و تجاوز کند!و(همواره)در راه نيکي و پرهيزکاري با هم تعاون کنيد!و(هرگز)در راه گناه و تعدّي همکاري ننماييد! و از (مخالفت فرمان)خدا بپرهيزيد که مجازات خدا شديد است !
2-10-حفظ حريم ديگران
اي کساني که ايمان آورده ايد!در خانه هايي غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر اهل آن خانه سلام کنيد؛ اين براي شما بهتر است؛ شايد متذکّر شويد!
فَإِن لَم تَجِدواُ فيها أَحَداً فَلا تَدخُلُوها حَتّي يُؤذَنَ لَکُم وَ إِن قيلَ لَکُمُ ارجِعُوا فَارجِعُوا هُوَ أَزکي لَکُم وَ اللهُ بِما تَعمَلُونَ عَليمٌ(نور؛28)
و اگر کسي را در آن نيافتيد، وارد نشويد تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر گفته شد:«بازگرديد!»باز گرديد؛اين براي شما پاکيزه تر است؛ و خداوند به آنچه انجام مي دهيد آگاه است!
2-11-حفظ حريم اولياي دين
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَرفَعُوا أَصواتَکُم فَوقَ صَوتِ النَّبيِ وَ لا تَجهَروُا لَهُ بِالقَولِ کَجَهرِ بَعضکُم لِبَعضٍ أَن تَحبَطَ أَعمالُکُم وَ أنتم لا تَشعُرُونَ(حجرات؛2)
إِنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ أَصواتَهُم عِندَ رَسوُلِ اللهِ أُولئِکَ الَّذينَ امتَحَنَ اللهُ قُلُوبَهُم للِتَّقوي لَهُم مَغفِرَةٌ وَ أَجرٌ عَظيمٌ(حجرات؛3)
اي کساني که ايمان آورده ايد!چيزي را برخدا و رسولش مقدّم نشمريد(و پيشي مگيريد)، و تقواي الهي پيشه کنيد که خداوند شنوا و داناست !
اي کساني که ايمان آورده ايد ! صداي خود را فراتر از صداي پيامبر نکنيد ، و در برابر او بلند سخن مگوييد(و داد و فرياد نزنيد)آن گونه که بعضي از شما در برابر بعضي بلند صدا مي کنند،مبادا اعمال شما نابود گردد در حالي که نمي دانيد!
آنها که صداي خود را نزد رسول خدا کوتاه مي کنند همان کساني هستند که خداوند دلهايشان را براي تقوا خالص نموده، و براي آنان آمرزش و پاداش عظيمي است!
2-12-اکرام به يتيمان
و امّا هنگامي که براي امتحان، روزيش را بر او تنگ مي گيرد (مأيوس مي شود و )مي گويد:«پروردگارم مرا خوار کرده است!»
کَلّا بَل لا تُکرِمُونَ اليَتيمَ(فجر؛17)
چنان نيست که شما مي پنداريد ؛ شما يتيمان را گرامي نمي داريد،
وَ يُطعِمُونَ الطَّعامِ عَلي حُبِّهِ مِسکيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً(انسان؛ 8)
و غذاي (خود)را با اينکه به آن علاقه(و نياز)دارند، به «مسکين»و«يتيم»و«اسير»مي دهند!
جدول شماره 2؛محور عمل به واجبات، مولفه ها و مصاديق آن
3محور پرهيز از منهيات
3-1-زنا
و نزديک زنا نشويد، که کار بسيار زشت، و بد راهي است!
3-2-سرقت
دست مرد دزد و زن دزد را، به کيفر عملي که انجام داده اند، بعنوان يک مجازات الهي ، قطع کنيد!و خداوند توانا و حکيم است.
3-3-ربا
فَإِن لَم تَفعَلُوا فَأذَنُوا بِحَربٍ مِنَ اللهِ وَ رَسُولهِ وَ إِن تُبتُم فَلَکُم رُؤُسُ أَموالِکُم لا تَظلِمُونَ وَ لا تُظلمُونَ(بقره؛279)
اي کساني که ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان)خدا بپرهيزيد، و آنچه از (مطالبات)ربا باقي مانده، رها کنيد؛ اگر ايمان داريد !
اگر (چنين)نمي کنيد، بدانيد خدا و رسولش، با شما پيکار خواهند کرد! و اگر توبه کنيد، سرمايه هاي شما، از آنِ شماست[=اصل سرمايه، بدون سود]؛نه ستم مي کنيد، و نه برشما ستم وارد مي شود
3-4-کم فروشي
آنان که وقتي براي خود پيمانه مي کنند، حق خود را بطور کامل مي گيرند ؛ اما هنگامي که مي خواهند براي ديگران پيمانه يا وزن کنند، کم مي گذارند!
3-5-قتل نفس
به همين جهت، بر بني اسرائيل مقرّر داشتيم که هر کس، انساني را بدون ارتکاب قتل يا فساد در روي زمين بکشد، چنان است که گويي همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انساني را از مرگ رهايي بخشد، چنان است که گويي همه مردم را زنده کرده است . و رسولان ما ، دلايل روشن براي بني اسرائيل آوردند، اما بسياري از آنها، پس از آن در روي زمين ، تعدّي و اسراف کردند .
وَ مَن يَقتُل مُؤمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ الله ُ عَلَيهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً(نساء؛93)
و هر کس، فرد با ايماني را از روي عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است؛ در حالي که جاودانه در آن مي ماند؛ و خداوند بر او غضب مي کند؛ و او را از رحمتش دور مي سازد؛ و عذاب عظيمي براي او آماده ساخته است .
3-6-حيف و ميل مال يتيم
و به مال يتيم، جز به بهترين راه نزديک نشويد، تا به سر حد بلوغ رسد!و به عهد(خود)وفا کنيد، که از عهد سؤال مي شود!
3-7-خيانت در امانت
اي کساني که ايمان آورده ايد!به خدا و پيامبر خيانت نکنيد!و(نيز)در امانات خود خيانت روا مداريد، در حالي که مي دانيد(اين کار، گناه بزرگي است)!
3-8-اذيت مؤمن
و آنان که مردان و زنان با ايمان را به خاطر کاري که انجام نداده اند آزار مي دهند؛بار بهتان و گناه آشکاري را به دوش کشيده اند .
3-9-ظلم و ستم
(خداوند به آنان مي گويد: ببينيد)اين معبودان، شما را در آنچه مي گوييد تکذيب کردند!اکنون نمي توانيد عذاب الهي را برطرف بسازيد، يا از کسي ياري بطلبيد!و هر کس از شما ستم کند، عذاب شديدي به او مي چشانيم!
إِنَّمَا السَّبيلُ عَلَي الَّذِينَ يَظلِمُونَ النّاسَ وَ يَبغُونَ فِي الأَرضِ بِغيرِ الحقّ أُولئکَ لَهُم عَذابٌ أَليمٌ(شورا؛42)
ايراد و مجازات برکساني است که به مردم ستم مي کنند و در زمين بناحق ظلم روا مي دارند؛ براي آنان عذاب دردناکي است!
3-10-همکاري در گناه
اي کساني که ايمان آورده ايد! شعائر و حدود الهي(و مراسم حج را محترم بشمريد!و مخالفت با آنها)را حلال ندانيد! و نه ماه حرام را، و نه قربانيهاي بي نشان و نشاندار را ، و نه آنها را که به قصد خانه خدا براي به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودي او مي آيند! اما هنگامي که از احرام بيرون آمديد، صيد کردن براي شما مانعي ندارد. و خصومت با جمعيّتي که شما را از آمدن به مسجد الحرام(در سال حديبيه )باز داشتند، نبايد شما را وادار به تعدّي و تجاوز کند!و(همواره)در راه نيکي و پرهيزگاري با هم تعاون کنيد!و(هرگز)در راه گناه و تعدّي همکاري ننماييد!و از (مخالفت فرمان)خدا بپرهيزيد که مجازات خدا شديد است !
3-11-پشتيباني از خائن
ما اين کتاب را بحق بر تو نازل کرديم؛ تا به آنچه خداوند به تو آموخته ، در ميان مردم قضاوت کني ؛ و از کساني مباش که از خائنان حمايت نمايي!
3-12-شکستن عهد
و هنگامي که با خدا عهد بستيد، به عهد او وفا کنيد! و سوگندها را بعد از محکم ساختن نشکنيد، در حالي که خدا را کفيل و ضامن بر(سوگند)خود قرار داده ايد، به يقين خداوند از آنچه انجام مي دهيد، آگاه است!
3-13-خدعه و حيله
مي خواهند خدا و مؤمنان را فريب دهند؛ در حالي که جز خودشان را فريب نمي دهند؛(اما)نمي فهمند.
مَن کانَ يُريدُ العِزَّةَ فَللهِ العِزَّةُ جَميعاً إِلَيهِ يَصعَدُ الکَلِمُ الطَّيِّبُ وَ العَمَلُ الصّالحُ يَرفَعُهُ وَ الَّذينَ يَمکُرونَ السَّيِّئاتِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ وَ مکرُ أُولئِکَ هُوَ يَبُورُ(فاطر؛10)
کسي که خواهان عزّت است (بايد از خدا بخواهد چرا که)تمام عزّت براي خداست؛ سخنان پاکيزه به سوي او صعود مي کند، و عمل صالح را بالا مي برد؛ و آنها که نقشه هاي بد مي کشند، عذاب سختي براي آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه)آنان نابود مي شود(و به جايي نمي رسد)!
3-14-عمل فحشاء
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديکان فرمان مي دهد؛ و از فحشا و منکر و ستم، نهي مي کند؛ خداوند به شما اندرز مي دهد، شايد متذکّر شويد!
3-15-قمار و شراب
اي کساني که ايمان آورده ايد!شراب و قمار و بتها و ازلام[=نوعي بخت آزمايي]پليد، و از عمل شيطان است، از آنها دوري کنيد تا رستگار شويد!
3-16-جنگ با ولي خدا
کيفر آنها که با خدا و پيامبرش به جنگ برمي خيزند، و اقدام به فساد در روي زمين مي کنند،(و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مي برند،)فقط اين است که اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا(چهار انگشت از)دست(راست)و پاي (چپ )آنها، بعکس يکديگر، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايي آنها در دنياست؛ و در آخرت، مجازات عظيمي دارند .
3-17-فرار ازجهاد
وَمَن يُوَلِّهِم يَومَئذٍ دُبُرَهُ إِلّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَو مُتَحَيِّزاً إِلي فِئَةٍ فَقَد باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللهِ وَ مأواهُ جَهَنَّمُ وَ بئسَ المَصيرُ(انفال؛16)
اي کساني که ايمان آورده ايد! هنگامي که با انبوه کافران در ميدان نبرد رو به رو شويد، به آنها پشت نکنيد و(فرار ننماييد)!
و هر کس در آن هنگام به آنها پشت کند -مگر آنکه هدفش کناره گيري از ميدان براي حمله مجدد، و يا به قصد پيوستن به گروهي (از مجاهدان)بوده باشد-(چنين کسي)به غضب خدا گرفتار خواهد شد؛ و جايگاه او جهنم، و چه بدجايگاهي است!
3-18-سحرو جادو
و (يهود)از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم مي خواندند پيروي کردند. سليمان هرگز (دست به سحر نيالود؛ و)کافر نشد؛ ولي شياطين کفر ورزيدند؛ و به مردم سحر آموختند.(و نيز يهود)از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت»و«ماروت»،نازل شد پيروي کردند.(آن دو، راه سحر کردن را، براي آشنايي با طرز ابطال آن، به مردم ياد مي دادند. و)به هيچ کس چيزي ياد نمي دادند، مگر اينکه از پيش به او مي گفتند:«ما وسيله آزمايشيم کافر نشو!(و از اين تعليمات، سوء استفاده نکن!)»
3-19-اسراف
اي فرزندان آدم! زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود برداريد!و(از نعمتهاي الهي)بخوريد و بيا شاميد، ولي اسراف نکنيد که خداوند مسرفان را دوست نمي دارد !
3-20-تهمت زدن
و کسي که خطا يا گناهي مرتکب شود، سپس بيگناهي را متهم سازد، بار بهتان و گناه آشکاري بردوش گرفته است .
3-21-حکم ناحق
اهل انجيل[=پيروان مسيح]نيز بايد به آنچه خداوند در آن نازل کرده حکم کنند! و کساني که بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم نمي کنند، فاسقند .
3-22-خوردن مردار ، خون، گوشت و خوک
گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حيواناتي که به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنها که براثر پرت شدن از بلندي بميرند، و آنها که به ضرب شاخ حيوان ديگري مرده باشند. و باقيمانده صيد حيوان درنده-مگر آنکه (بموقع به آن حيوان برسيد، و)آن را سر ببريد- و حيواناتي که روي بتها (يا در برابر آنها)ذبح مي شوند،(همه)بر شما حرام شده است؛ و(همچنين)قسمت کردن گوشت حيوان به وسيله چوبه هاي تير مخصوص بخت آزمايي؛ تمام اين اعمال، فسق و گناه است-امروز، کافران از (زوال)آيين شما، مأيوس شدند؛ بنابر اين، از آنها نترسيد!و از(مخالفت)من بترسيد!امروز، دين شما را کامل کردم؛ نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان)شما پذيرفتم-امّا آنها که در حال گرسنگي ، دستشان به غذاي ديگري نرسد، و متمايل به گناه نباشند،(مانعي ندارد که از گوشتهاي ممنوع بخورند؛)خداوند، آمرزنده و مهربان است .
جدول شماره 3:محور پرهيز از منهيات ،مولفه ها و مصاديق آن
بحث و نتيجه گيري
1ـ قرآن کريم سرشار از نکا ت ارزنده و دستور العملهاي عيني و هميشگي رفتارهاي اجتماعي است که وابسته به گذشته نيست. به عبارت ديگر فراتر از زمان و مکان و ارائه کننده قواعد عمومي و اصول کلي در زمينه اعتقادات، اخلاق و جنبه هاي مختلف شريعت و رفتارهاي انساني مطلوب و هميشگي است. قرآن بدليل جامعيت ، اصالت و اينکه ريشه در وحي دارد، هم اينک نيز براي ايجاد ساختاري قوي و نظام مند به منظور بهبود روابط اجتماعي مي تواند بسيار موثر و راهگشا باشد .
2ـ نتايج پژوهش، تبيين نظري مولفه هاي شواهد و تجليات عيني رفتارهاي دين مدارانه و مصاديق آنها براساس آموزه هاي تربيتي قرآن کريم است لذا براي استفاده از نتايج آن در نظام هاي اجتماعي و به خصوص تربيتي کشور بايد دست اندرکاران و برنامه ريزان با انتخاب مباني تربيت اسلامي به عنوان استراتژي بلند مدت، به تدوين برنامه هاي مناسب آموزشي و درسي همسو با اهداف تربيت اسلامي و روش هاي تدريس مناسب آن ها پرداخته و فعاليتهاي آموزشي را چنان برنامه ريزي نمايند که اين فعاليتها مهملي براي تحقق انسانيت حقيقي دانش آموزان به معناي انسان کامل باشند .
3ـ با عنايت به درجه اهميت انسان سازي، کليه دستگاههاي آموزشي و تربيتي حاضر در جامعه اعم از آموزش و پرورش، دانشگاه و در مجموع، انواع آموزشهاي رسمي، غير رسمي و مستمر ضمني بايد اذعان داشت، برنامه ريزان تربيتي در سطوح مختلف با عنايت به نتايج پژوهش ، لازم است به سه محور شواهد و تجليات عيني رفتارهاي دين مدارانه شامل؛انجام عبادات، عمل به واجبات و پرهيز از منهيات توجه داشته و با عنايت به مولفه هايگوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حيواناتي که به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنها که براثر پرت شدن از بلندي بميرند، و آنها که به ضرب شاخ حيوان ديگري مرده باشند. و باقيمانده صيد حيوان درنده-مگر آنکه (بموقع به آن حيوان برسيد، و)آن را سر ببريد- و حيواناتي که روي بتها (يا در برابر آنها)ذبح مي شوند،(همه)بر شما حرام شده است؛ و(همچنين)قسمت کردن گوشت حيوان به وسيله چوبه هاي تير مخصوص بخت آزمايي؛ تمام اين اعمال، فسق و گناه است-امروز، کافران از (زوال)آيين شما، مأيوس شدند؛ بنابر اين، از آنها نترسيد!و از(مخالفت)من بترسيد!امروز، دين شما را کامل کردم؛ نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان)شما پذيرفتم-امّا آنها که در حال گرسنگي ، دستشان به غذاي ديگري نرسد، و متمايل به گناه نباشند،(مانعي ندارد که از گوشتهاي ممنوع بخورند؛)خداوند، آمرزنده و مهربان است .
بحث و نتيجه گيري
2ـ شريعتمداري ،علي(1372)،تعليم و تربيت اسلامي، چاپ هشتم، تهران، انتشارات اميرکبير.
3ـ شريعتمداري، علي(1378).«اصول و فلسفه تعليم و تربيت»تهران، انتشارات اميرکبير.
4ـ شعاري نژاد علي اکبر(1377)،فلسفه آموزش و پرورش، تهران، انتشارات اميرکبير،چاپ پنجم.
5ـ طباطبايي، محمد حسين(1364)،تفسير الميزان، ترجمه محمد تقي مصباح يزدي(بنياد علمي و فکري علامه طباطبايي چاپ دوم تابستان .
6ـ قرآن کريم، ترجمه آيت الله مکارم شيرازي، چاپ دارالقرآن الکريم دفتر مطالعات و تاريخ و معارف اسلامي
7ـ کاشفي، محمد رضا(1382).«مباني فلسفي و قرآني جهانشمولي اسلام»مجموعه مقالات جهانشمولي اسلام و جهان سازي،جلد3،چاپ اول، تهران، انتشارات مجمع تقريب مذاهب اسلامي .
8ـ کريمي عبدالعظيم، (1374)،دين دهي و دين يابي، مجموعه مقالات همايش آسيب شناسي تربيت ديني در آموزش و پرورش، انتشارات دفتر همکاري مشترک مساجد (سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي و جهاد دانشگاهي).
9ـ مايکل ، پترسون و ديگران(1377)«عقل و اعتقاد ديني»ترجمه احمد نراقي و ابراهيم سلطاني، چاپ دوم، تهران، انتشارات طرح نو.
10ـ مطهري ، مرتضي(1369)تعليم و تربيت در اسلام، تهران، انتشارات صدرا
11ـبرخورداري، رمضان(1384)«بررسي تحليلي روشهاي تربيت ديني»پايان نامه کارشناسي ارشد، دانشگاه تهران.
12ـ دلشاد تهراني، مصطفي(1378)«ماه مهر پرور تربيت در نهج البلاغه »تهران، انتشارات خانه انديشه جوان .
13ـ رابرتسون، دونالد(1380)«جهاني شدن»،ترجمه کمال پولادي، تهران، نشر ثالث.
14ـ مهر محمدي، محمود، صمدي(1382)پروين«بازنگري در الگوي آموزش ديني جوانان و نوجوانان در دوره تحصيلي متوسط»فصلنامه نوآوريهاي آموزشي شماره 3
15.,A Hutton,W and Giddens,(ed)(2001)on the edge Living with Global capitalism,london,p.64
16.McGrew A.G and Held,Daviad (2002).GLobalizotion/ anti globalizolion, combridge:polity
17- (McGrew,A(1992)conceptualizing global politics. Cambridge p23
18- Robetson,R(1992)Globazation.london,SAGE,p.147
19-walker,George)Globalization and Education International baccalaureate organization. Gezeva news publishing company
20-waters,M.(1995)globalization.london, Routledge,p.2
21- wood,barry D(2000)the globalization question Eurpe,Dee available on:www.wacsf.org/library/readings/bib/asilomar.1.htm
منبع:تبریز، دانشگاه علوم پزشکی ، قرآن و روانشناسی علوم تربیتی ، موسسه انتشاراتی بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه،1385