نویسنده : مهدی یوسفیان*
روز نهم ربیعالاول، سالروز شروع امامت منجی عالم بشریت، موعود انبیاء، پایان بخش طومار حاکمیت طاغوت و برقرار کننده حکومت عدل الهی در سرتاسر زمین است. از این رو مناسب است که در این زمینه، چند کلمه ای با هم به گفتگو بنشینیم.
1- خداوند برای انسان، هدفی متعالی و بلندمرتبه در نظر گرفته است. رسیدن به این هدف والا ـ که همان مقام قرب الهی است ـ فقط در مسیر عبودیت و بندگی خدا امکانپذیر می باشد: «یا ایتها النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ* ارْجِعِى إِلىَ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً* فَادْخُلىِ فىِ عِبَادِى* وَ ادْخُلىِ جَنَّتىِ».1
2- انسان برای رسیدن به این مقام بلند و هدف برتر، نیازمند راهنمایی و راهبری حجت¬های الهی است. از این رو، خداوند، پیشوایان آسمانی را برای دستگیری مردم در این مسیر فرستاد؛ تا هم هدف را به آنان یادآور شوند و هم راه را در قالب شریعت و دین برای آنان معرفی و تبیین کنند. پیامبران؛ هدف را برای مردم بیان کردند: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت؛ ما در هر امتى، رسولى برانگیختیم که خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید».2
آنان وظیفه داشتند علاوه بر معرفی راه و هدف، آن را برای مردم، به روشنی تبیین و تفسیر کنند: «کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُون؛ همانگونه (که با تغییر قبله، نعمت خود را بر شما کامل کردیم) رسولى از خودتان در میان شما فرستادیم؛ تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما، کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمىدانستید، به شما یاد دهد».3 و به آنان بگویند که سرانجامِ خوش و نیک فقط در سایه اطاعت از خدا و رسول، امکان دارد: «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَنْ یَتَوَلَّ یُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلیماً».4
3- آخرین پیامآور آسمانی، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) از طرف خداوند، مبعوث به رسالت شد: «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَد مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللهُ بِکُلِّ شَیْء عَلیما»5 و خداوند با او قرآن را نازل کرد تا راهنمای همه مردم جهان باشد: « تَبَارَکَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا»6 و آن را معجزه جاوید او قرار داد «لَّا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَینِْ یَدَیْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیم حَمِید».7
4- از تعابیر قرآنی استفاده می¬شود عهد امامت، غیر از مقام نبوت و بالاتر از آن بوده و به برخی از انبیاء عنایت شده است: «وَ إِذِ ابْتَلىَ اِبْرَاهیمَ رَبُّهُ بِکلَمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنىِّ جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتىِ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِین؛ (به خاطر آورید) هنگامى که خداوند، ابراهیم (علیه السلام) را با وسایل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد، خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم» ابراهیم (علیه السلام) عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمىرسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)».8
5- مقام نبوت و رسالت، مقام ابلاغ وحی و معرفی راه سعادت است. انبیا و رسولان الهی فقط وظیفه داشتند تا مسیر بندگی را در قالب دین، برای مردم تبیین کنند؛ خواه مردم آن را بپذیرند و به کار ببندند، و یا رد کنند و به مخالفت بپردازند: «قُلْ أَطیعُوا اللهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطیعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبین؛ بگو: «خدا را اطاعت کنید و از پیامبرش فرمان برید و اگر سرپیچى نمایید، پیامبر، مسئول اعمال خویش است و شما مسئول اعمال خود! امّا اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد؛ و بر پیامبر، چیزى جز رساندن آشکار (پیام الهی) نیست».
اما مقام امامت، مقام رهبری و راهبری و اجرای دین در زندگی مردم است؛ و این، زمانی امکان دارد که مردم، امامت و رهبری امام را بخواهند و با پذیرش حاکمیت و سرپرستی او، راه را برای برقراری امامت حجت آسمانی هموار کنند.
بنابراین، مردم در بعثت انبیاء و ارسال رسولان و ابلاغ وحی، نقشی ندارند، یعنی شرط آمدن پیامبر و بیان پیام الهی، خواست و پذیرش مردم نیست؛ ولی برای تحقق رهبری حجت خدا و امامت در جامعه ـ که بخشی از وظایف امام است ـ مردم، نقش تعیینکننده دارند؛ یعنی اگر مردم نخواهند، امام نمی¬تواند در جامعه نقش حکومتی خود را ایفا کند.
6- همراهی و یاری امام و پذیرش مردمی، به دو شرط اساسی وابسته است:
الف) شناخت امام هم به صورت معرفت شخص امام و هم معرفت نسبت به شخصیت و مقام و منزلت او در جهان هستی و نزد خدا؛
ب) بیعت با امام و زمینهسازی برای حضور ایشان یعنی تعهد به این که او را یاری کنند، اوامرش را انجام دهند و برای هرگونه فداکاری در راه امام و اوامر او آماده باشند.
نگاهی گذرا به تاریخ صدر اسلام به روشنی نقش مردم را در برقراری رهبری جامعه توسط امام، نشان میدهد. عده زیادی از مردم مدینه، با آگاهی از دین اسلام، به آن گرویدند. سپس گروهی از آنان در مراسم حج شرکت کرده و در «عقبه منی» با پیامبر بیعت کرده و مراتب یاری خود را از پیامبر و فداکاری در راه او اعلام کردند. پس از آنکه آمادگی شهر مدینه را برای حضور پیامبر، به ایشان، خبر دادند، مردم مدینه با شنیدن خبر هجرت ایشان، خود را برای استقبال از آن بزرگوار آماده نمودند.
با رحلت پیامبر و کوتاهی مردم، رهبری حکومت از امام علی (علیه السلام) گرفته شد و ایشان، 25 سال خانهنشین شدند. امام حسن (علیه السلام) نیز مجبور به صلح با معاویه شد و امام حسین(علیه السلام) در کربلا همراه یاران باوفایش به شهادت رسید. سایر امامان بزرگوار(علیها السلام) نیز تحت شدیدترین فشارهای حکومت ظالم و فاسد بنیامیه و بنیعباس قرار گرفتند تا در نهایت، غیبت آخرین حجت الهی اتفاق افتاد و امام مهدی (عجل الله تعالی الفرجه الشریف) از دیده¬ها پنهان شد.
اکنون که با جایگاه مردم در برقراری حکومت آشنا شدیم، مناسب است با دقت بیشتری به فرازهایی از دعای «عهد»10 توجه کنیم:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ أَبَدا؛ خداوندا! من در صبح امروز و تا زمانی که زندهام، عهد و پیمان خود را با امام خویش تجدید می¬کنم، و بیعت او را به گردن می¬گیرم و هیچ گاه آن را از نظر دور نمی¬دارم و از یاد نمىبرم».
این بیعت لوازمی دارد که با انجام آنها، بیعت، معنا و مفهوم پیدا می¬کند:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه؛ خداوندا! مرا از یاوران و مدافعین او و کسانی که سعى در انجام مقاصد او دارند و نیز از پشتیبانهاى وى و کسانى که در انجام اراده حضرتش سبقت گرفتهاند و آنان که در رکابش شهید مىشوند قرار ده».
با دقت در این فراز، با لوازم بیعت واقعی آشنا می¬شویم: یاری امام در تحقق اهدافش، دفاع از او و حریم و حرمتش، سرعت داشتن در برآوردن خواسته¬هایش، سبقت گرفتن از دیگران در امتثال خواستهاش، آمادگی هرگونه فداکاری تا مقام جانفشانی و نثار خون در برابرش.
روز نهم ربیع الاول که سالروز امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی الفرجه الشریف) است، این نوید را دارد که آخرین حجت الهی و مصلح عالم بشریت، به مقام امامت رسیده است؛ و اگر ما آماده پذیرش و یاری امام باشیم، پرچم عدل الهی ایشان به اهتزاز در خواهد آمد و با ظهور آن بزرگوار، حکومت در اختیار صاحبش قرار گرفته و دوران سبز زندگی انسانی برای عموم انسانها تحقق می¬یابد.
1- خداوند برای انسان، هدفی متعالی و بلندمرتبه در نظر گرفته است. رسیدن به این هدف والا ـ که همان مقام قرب الهی است ـ فقط در مسیر عبودیت و بندگی خدا امکانپذیر می باشد: «یا ایتها النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ* ارْجِعِى إِلىَ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً* فَادْخُلىِ فىِ عِبَادِى* وَ ادْخُلىِ جَنَّتىِ».1
2- انسان برای رسیدن به این مقام بلند و هدف برتر، نیازمند راهنمایی و راهبری حجت¬های الهی است. از این رو، خداوند، پیشوایان آسمانی را برای دستگیری مردم در این مسیر فرستاد؛ تا هم هدف را به آنان یادآور شوند و هم راه را در قالب شریعت و دین برای آنان معرفی و تبیین کنند. پیامبران؛ هدف را برای مردم بیان کردند: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت؛ ما در هر امتى، رسولى برانگیختیم که خداى یکتا را بپرستید و از طاغوت اجتناب کنید».2
آنان وظیفه داشتند علاوه بر معرفی راه و هدف، آن را برای مردم، به روشنی تبیین و تفسیر کنند: «کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُون؛ همانگونه (که با تغییر قبله، نعمت خود را بر شما کامل کردیم) رسولى از خودتان در میان شما فرستادیم؛ تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاک کند و به شما، کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمىدانستید، به شما یاد دهد».3 و به آنان بگویند که سرانجامِ خوش و نیک فقط در سایه اطاعت از خدا و رسول، امکان دارد: «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَنْ یَتَوَلَّ یُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلیماً».4
3- آخرین پیامآور آسمانی، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) از طرف خداوند، مبعوث به رسالت شد: «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَد مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ وَ کانَ اللهُ بِکُلِّ شَیْء عَلیما»5 و خداوند با او قرآن را نازل کرد تا راهنمای همه مردم جهان باشد: « تَبَارَکَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا»6 و آن را معجزه جاوید او قرار داد «لَّا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَینِْ یَدَیْهِ وَ لَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیم حَمِید».7
4- از تعابیر قرآنی استفاده می¬شود عهد امامت، غیر از مقام نبوت و بالاتر از آن بوده و به برخی از انبیاء عنایت شده است: «وَ إِذِ ابْتَلىَ اِبْرَاهیمَ رَبُّهُ بِکلَمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنىِّ جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتىِ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِین؛ (به خاطر آورید) هنگامى که خداوند، ابراهیم (علیه السلام) را با وسایل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد، خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم» ابراهیم (علیه السلام) عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمىرسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)».8
5- مقام نبوت و رسالت، مقام ابلاغ وحی و معرفی راه سعادت است. انبیا و رسولان الهی فقط وظیفه داشتند تا مسیر بندگی را در قالب دین، برای مردم تبیین کنند؛ خواه مردم آن را بپذیرند و به کار ببندند، و یا رد کنند و به مخالفت بپردازند: «قُلْ أَطیعُوا اللهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطیعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبین؛ بگو: «خدا را اطاعت کنید و از پیامبرش فرمان برید و اگر سرپیچى نمایید، پیامبر، مسئول اعمال خویش است و شما مسئول اعمال خود! امّا اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد؛ و بر پیامبر، چیزى جز رساندن آشکار (پیام الهی) نیست».
اما مقام امامت، مقام رهبری و راهبری و اجرای دین در زندگی مردم است؛ و این، زمانی امکان دارد که مردم، امامت و رهبری امام را بخواهند و با پذیرش حاکمیت و سرپرستی او، راه را برای برقراری امامت حجت آسمانی هموار کنند.
بنابراین، مردم در بعثت انبیاء و ارسال رسولان و ابلاغ وحی، نقشی ندارند، یعنی شرط آمدن پیامبر و بیان پیام الهی، خواست و پذیرش مردم نیست؛ ولی برای تحقق رهبری حجت خدا و امامت در جامعه ـ که بخشی از وظایف امام است ـ مردم، نقش تعیینکننده دارند؛ یعنی اگر مردم نخواهند، امام نمی¬تواند در جامعه نقش حکومتی خود را ایفا کند.
6- همراهی و یاری امام و پذیرش مردمی، به دو شرط اساسی وابسته است:
الف) شناخت امام هم به صورت معرفت شخص امام و هم معرفت نسبت به شخصیت و مقام و منزلت او در جهان هستی و نزد خدا؛
ب) بیعت با امام و زمینهسازی برای حضور ایشان یعنی تعهد به این که او را یاری کنند، اوامرش را انجام دهند و برای هرگونه فداکاری در راه امام و اوامر او آماده باشند.
نگاهی گذرا به تاریخ صدر اسلام به روشنی نقش مردم را در برقراری رهبری جامعه توسط امام، نشان میدهد. عده زیادی از مردم مدینه، با آگاهی از دین اسلام، به آن گرویدند. سپس گروهی از آنان در مراسم حج شرکت کرده و در «عقبه منی» با پیامبر بیعت کرده و مراتب یاری خود را از پیامبر و فداکاری در راه او اعلام کردند. پس از آنکه آمادگی شهر مدینه را برای حضور پیامبر، به ایشان، خبر دادند، مردم مدینه با شنیدن خبر هجرت ایشان، خود را برای استقبال از آن بزرگوار آماده نمودند.
با رحلت پیامبر و کوتاهی مردم، رهبری حکومت از امام علی (علیه السلام) گرفته شد و ایشان، 25 سال خانهنشین شدند. امام حسن (علیه السلام) نیز مجبور به صلح با معاویه شد و امام حسین(علیه السلام) در کربلا همراه یاران باوفایش به شهادت رسید. سایر امامان بزرگوار(علیها السلام) نیز تحت شدیدترین فشارهای حکومت ظالم و فاسد بنیامیه و بنیعباس قرار گرفتند تا در نهایت، غیبت آخرین حجت الهی اتفاق افتاد و امام مهدی (عجل الله تعالی الفرجه الشریف) از دیده¬ها پنهان شد.
اکنون که با جایگاه مردم در برقراری حکومت آشنا شدیم، مناسب است با دقت بیشتری به فرازهایی از دعای «عهد»10 توجه کنیم:
«اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ أَبَدا؛ خداوندا! من در صبح امروز و تا زمانی که زندهام، عهد و پیمان خود را با امام خویش تجدید می¬کنم، و بیعت او را به گردن می¬گیرم و هیچ گاه آن را از نظر دور نمی¬دارم و از یاد نمىبرم».
این بیعت لوازمی دارد که با انجام آنها، بیعت، معنا و مفهوم پیدا می¬کند:
«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ الْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه؛ خداوندا! مرا از یاوران و مدافعین او و کسانی که سعى در انجام مقاصد او دارند و نیز از پشتیبانهاى وى و کسانى که در انجام اراده حضرتش سبقت گرفتهاند و آنان که در رکابش شهید مىشوند قرار ده».
با دقت در این فراز، با لوازم بیعت واقعی آشنا می¬شویم: یاری امام در تحقق اهدافش، دفاع از او و حریم و حرمتش، سرعت داشتن در برآوردن خواسته¬هایش، سبقت گرفتن از دیگران در امتثال خواستهاش، آمادگی هرگونه فداکاری تا مقام جانفشانی و نثار خون در برابرش.
روز نهم ربیع الاول که سالروز امامت حضرت مهدی (عجل الله تعالی الفرجه الشریف) است، این نوید را دارد که آخرین حجت الهی و مصلح عالم بشریت، به مقام امامت رسیده است؛ و اگر ما آماده پذیرش و یاری امام باشیم، پرچم عدل الهی ایشان به اهتزاز در خواهد آمد و با ظهور آن بزرگوار، حکومت در اختیار صاحبش قرار گرفته و دوران سبز زندگی انسانی برای عموم انسانها تحقق می¬یابد.
پی نوشت ها :
*. استاد و پژوهشگر مباحث مهدویت.
1. سوره فجر/27-30.
2. سوره نحل/36.
3. سوره بقره/151.
4. سوره فتح/17.
5. سوره احزاب/40.
6. سوره فرقان/1.
7. سوره فصلت/42.
8. سوره بقره/124.
9. سوره نور/54.
10. در مفاتیح الجنان از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که هر کس آن را چهل صبح بخواند از یاران قائم(عجل الله تعالی الفرجه الشریف) خواهد بود.
منبع:: نشریه امان ،شماره 28 ،اسفندماه 1389