تلویزیون و رفتارسازی کودک

کودکی دوران فطرت و پاکی و بی پیرایه بودن است، آن چنان که کودک در این دوران پذیرای هر نقش و روکننده به هر سو می باشد. لذا والدین باید برای رساندن کودک به ترقی و کمال، او را با برنامه ریزی صحیح، از بسیاری از خطراتِ اثرپذیر مصون دارند. از جمله این خطراتِ اثرگذار، رسانة تصویری (تلوزیون) است که نقش مؤثر در روح و روان کودک
چهارشنبه، 13 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تلویزیون و رفتارسازی کودک

تلویزیون و رفتارسازی کودک
تلویزیون و رفتارسازی کودک


 

نویسنده : احمد ابراهیمی هرستانی
منبع : اختصاصی راسخون




 

چکیده:
 

کودکی دوران فطرت و پاکی و بی پیرایه بودن است، آن چنان که کودک در این دوران پذیرای هر نقش و روکننده به هر سو می باشد. لذا والدین باید برای رساندن کودک به ترقی و کمال، او را با برنامه ریزی صحیح، از بسیاری از خطراتِ اثرپذیر مصون دارند. از جمله این خطراتِ اثرگذار، رسانة تصویری (تلوزیون) است که نقش مؤثر در روح و روان کودک می گذارد و او را به سمت زیانهایی همچون؛ پرخاشگری ، تندخویی با والدین، بلوغ زودرس و ... می کشاند.
کلید واژه: تربیت-کودک-رسانه-الگو-اثرپذیری-مسئولیت

مقدمه:
 

کودکان در فطرتی پاک و ساده و بی آلایش به سر می برند ولی بر اثر تأثیرات خارجی بر وجودشان این فطرت امکان تخریب شدن را دارد و لذا امر تربیت صحیح برای والدین از مسائل با اهمیت محسوب می شود و باید مورد توجّه قرار گیرد که هر گونه سهل انگاری در امر تربیت یا عدم برنامه ریزی درست به این فطرت پاک کودکانه ضرر وارد می-سازد. لذا والدین در امر تربیت نقش بسزایی را ایفا می کنند و یکی از مسئولیتها در مورد تربیت کودکان تنظیم و تدبّر والدین در مورد برنامه های تلوزیون است. از آن جا که عصر، عصر بحران و تهاجم است عوامل مفسده انگیز رو به گسترش و فزونی است باید متوجه نقش تلوزیون به عنوان اثرگذارترین عامل های اجتماعی برای کودک را فراموش ننمود که ما در این مقاله به تحلیل روند بین کودک و تلوزیون پرداخته عواملی را همچون رکود خلاقیت کودک، تندخویی و پرخاشگری، بلوغ زودرس و ... را به عنوان اثرپذیری کودک از تلوزیون شرح خواهیم داد تا والدین با دقت و تدبر بیشتر توان خود را برای تنظیم روحیة کودک انجام دهند تا کودک دچار چنین اختلالاتی نگردد.

تربیت چیست؟
 

«تربیت عبارت است از مجموعه روشها و فنونی که از آغاز تولد انسان، بلکه مدتها قبل از تولد باید به کار گرفته شود، تا استعدادهای درونی بشر رشد و نمو لازم را یافته و در مسیر تکامل و تعالی قرار گیرد.اساساً برای ساختن جامعه ای نمونه و تربیت انسان هایی کامل و سالم از نظر جسمی و روحی، اصول و روشهایی لازم است که انسان در پرتو آنها بتواند به دور از هر گونه انحراف، مسیر سعادت و کمال را بپیماید. این روش ها تحت عناوین احکام و دستورات زندگی شناخته می شوند که برخی قبل از تولد و برخی دیگر بعد از آن و در طول رشد کودک اعمال می شود. انتخاب همسر، نحوة تشکیل خانواده، شرایط انعقاد نطفه، حالات و رفتار مادر در دوران بارداری، نامگذاری کودک، توجه به نیازهای روحی و جسمی او، حفظ شخصیت و احترام فرزند، نظارت بر انتخاب دوستان، شیوة تعلیم و تربیت و دقت در معاشرتهای کودکان و نوجوانان و ده ها شیوة دیگر از جمله نکات ریز و ظریفی هستند که در حالات، ویژگی های شخصیتی و خوی و خصلت ها و انتخاب های یک کودک در آینده مؤثر می باشند.به عبارت دیگر تربیت عبارت است از مجموعه اعمال و رفتار و شیوه-هایی که قوای جسمانی، روانی و عقلانی انسان را شکوفا ساخته تا آن قوا با نظام و سازمان ویژه ای و با استمداد از درون متربی و به مدد تلاش های او به میزان توانایی و استعداد خود، رشد و پیشرفت نماید. بنابراین تربیت صحیح علاوه بر تلقینات و آموزش های مستقیم و غیرمستقیم به کوشش ها و تحرک متربی نیز مربوط می شود. در این میان آنچه اهمیّت دارد، ارائه کاملترین و سالم ترین و مطمئن ترین روش های تربیتی است که علاوه بر دربرداشتن همه ابعاد و نیازهای زندگی انسان او را به سعادت حقیقی و زندگی جاودانه و فلاح و رستگاری نزدیک می کند و از وضع موجود به کمال مطلوب برساند. این شیوه ها و اصول تربیتی اطمینان بخش را می توان از زندگی اسوه های حقیقی بشر و پیشوایان راستین الهی به دست آورد».(1)

ضرورت تربیت
 

انسان موجودی ترقی خواه و دارای استعداد کمال است و برای سیر تکاملی خویش نیازمند پیروی از یک روش تربیتی قوی و کامل می باشد و بدون آن انسان فاقد تربیت بوده و ماهیت انسانی خود را از دست می دهد. امام مجتبی علیه السلام فرمودند: «عجبت لمن یتفکر فی ماکوله کیف لا یتفکر فی معقوله فیجنب بطنه ما یوذیه و بودع صدره ما یردیه»(2)تعجب می کنم از فردی که در غذای جسمانی خود فکر می-کند اما در غذای روح و جان خویش نمی اندیشد، در نتیجه شکم خود را از غذاهای زیانبخش حفظ می کند ولی برایش اهمیتی ندارد که افکار پلید و ناپسند در او وارد شده و وجودش را در معرض افکار انحرافی قرار دهند. آری تربیت روح و روان یک انسان، خیلی مهمتر از پرورش جسم اوست. و بالخصوص تربیت روحی یک کودک از همان ابتدای کودکی اگر ضربه روانی ببیند در سال های آتی آن به سختی قابل جبران خواهد بود، و این بخاطر اهمیت و ظرافت و پیچیدگی روح و روان انسان است که باید مربیان و اولیاء کودک به روح و روان حساس فرزندان خویش توجه کنند تا شخصیت آینده آنان مخدوش نگردد.

بهترین دوران تربیت
 

امام علی علیه السلام فرمودند:«و انما قلب الحدث کالأرض الخالیه ما القی فیها من شی قبلته فبادرتک بالأدب قبل أن یقسموا قلبک و یشتغل لبک»« قلب کودک نورس مانند زمین خالی و آماده کشت است. هر دانه ای که در آن کاشته شود قبول نموده و پرورش می دهد.» عزیزم! من از دوران کودکی تو استفاده کردم و قبل از آن که دل تربیت پذیر تو، سخت شود و عقلت را مسائل دیگری به خود مشغول نماید و تعلیم و تربیت تو اقدام نمودم. طبق رهنمود امیرالمؤمنین علی علیه السلام بهترین دوران فراگیری راه صحیح زندگی ایام طفولیت است. زیرا قدرت تقلید و اقتباس و حس قبول آموزه های روش زندگی در دوران کودکی بسیار شدید است، به طوری که کودک می تواند تمام اعمال و رفتار و گفتار مربی را به بهترین صورت حفظ کند و خود را به آن عادت دهد.(3)

وظیفه تربیت بر عهدة کیست؟
 

«اینکه تربیت حق کودک وسهل انگاری درباره آن مسولیت آور است ،امری است مسلم وحتمی و روایات اسلامی در این زمینه سخن بسیار گفته اند، اما این حق بر عهدة کیست؟ پاسخ این سؤال این است که قبلاً باید دید کودک از آنِ کیست؛ -کودک از آنِ دولت نیست بدانگونه که طرفداران طرز فکر کمونیسم می گویند.کودک از آن جامعه نیز نیست بدانگونه که طرفداران اندیشه سوسیالیسم بدان عقیده دارند.کودک از آن والدین هم نیست از آن بابت که آنها حق ندارند هر گونه تربیتی را درباره او اعمال کنند.او از آن خودش هم نیست تا بتواند درباره خود بهر گونه ای که بخواهد تصمیم بگیرد.از دید اسلام، کودک ملک خدا و از آن اوست. امانتی است بدست دولت، جامعه مردم، والدین و خودش که حق اولویت در تربیت، با زمینة جهت دهی مثبت بعهده والدین و بعدها بر عهدة خودش است. دولت و جامعه هم در طریق تکامل او وظیفه خدمت دارند نه خیانت».(4)

تربیت کودک فریضه مذهبی است.
 

پرورش صحیح فرزندان نه تنها یک مسئولیت ملی و مملکتی است، بلکه این وظیفه مقدّس روحانی یک فریضه اجتناب ناپذیر شرعی و مذهبی است. پیشوای شیعیان حضرت امام سجاد علیه السلام پرورش اخلاقی و ایمانی کودک را از وظایف مسلم مذهبی آنان دانسته و خاطرنشان نموده است که تربیت های پسندیده پدران مانند ادای یک فریضه مذهبی اجر و پاداش در پیشگاه خداوند است و پرورش های ناپسند مانند ترک واجب یا ارتکاب گناه، پدران را مستحق عقاب و کیفر الهی خواهد کرد. امام صادق علیه السلام فرمود: « تجب للولد علی والده ثلاث خصال: اختیار، لوالدته و تحسین اسمه و المبالغه فی تاءدیبه»(5)در این حدیث نیز امام صادق علیه السلام مراقبت شدید پدران را در تربیت فرزندان از حقوق واجب آنان دانسته است.
حضرت امام سجاد علیه السلام از پیشگاه پروردگار برای حسن تربیت فرزندان خود استمداد می کند: «و اعنی علی تربیتهم و تاءدیبهم و برهم»(6) بار خدایا مرا در تربیت و تاءدیب فرزندانم یاری و مدد بفرما. چه بسیار والدینی که فرزندان خود را از دوران کودکی به آداب زشت و رفتار بد پرورش دادند و آنان را برای تمام عمر دچار بدبختی و تیره روزی نمودند.حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در این زمینه فرمودند: «یا علی لعن الله والدین حملا ولدها علی عقوقهما»(7). ای علی جان لعنت خدا بر پدر و مادری که فرزند خویش را بد تربیت کنند و موجبات عاق خود را فراهم نمایند.

وظایف و مسئولیت های متولیان تربیت
 

در عصری که، عصر بحران ها و تهاجم ها نامیده شده است، عوامل آشوب آفرین و مفسده جو رو به گسترش و فزونی هستند. از آنجا که دشمن برای مبارزه با انقلاب اسلامی ترفند جنگ افروزی را بکار بسته است، جبهة جدیدی با چهرة فرهنگی گشوده که بسیار خطرناک است. و آسیب زننده تر از جبهة نظامی می باشد . در چنین شرایطی مسئولیت متولیان امر تربیت سنگین تر است. در شرایط موجود سه وظیفه بر عهده آنان قرار دارد:

1-شناخت درد
 

ضروری است که متولیان تربیت، پیش از هر چیز درد را بشناسند و بدانند در جامعه و در سطح نسل کودک و جوان و خانواده ها چه می-گذرد. نگاهی به رفتار و کردار اخلاق فردی و اجتماعی داشته و آن را با خطوط و تعالیم اسلامی ارزیابی کنند، آنگاه بر خود و نسل خویش بیدار باشند و دریابند که جامعه چه سمت و سویی دارد و نسل ها در معرض چه خطراتی قرار دارد.

2-ارزیابی و تخمین
 

ارزیابی حقایق و واقعیت ها و هم چنین تأمل در آن ها و پاسخ به این سئوالات ضروری است که آیا شیوه های رفتار و گفتار، پوشش ها و کوشش ها، عملکردها و مواضه در جامعه ما همان است که اسلام خواستار آن است؟ آیا نظم و انضباط، پایبندی نسل جوان به باورها و اعتقادات همان است که اسلام می خواهد؟ شیوة تربیت کودک ما غربی است یا اسلامی؟ چگونه باید فرهنگ خودی و فرهنگ بیگانه را شناخت؟ به چه میزانی کودک ما و جوانان ما از آرمان ها و رنگ الهی به دور افتاده اند و برای بازگشت آنان به سیر واقعی به چه امکاناتی نیازمندیم؟

3-برنامه ریزی در جهت اصلاح
 

امروز ما بیش از هر عصر و دوره ای نیاز به نسلی با اراده و مقاوم در برابر تهاجمات داریم تا فرزند در برابر صدمه آفرینی خصم جای خالی نکند، ما در عرصه علم و عمل نسلی مبارز را نیاز داریم تا از این طریق تهاجم نامطلوب فرهنگی را ریشه کن نمائیم. بنابراین برنامه ریزی و اصلاح راهکارها و برنامه مقاوم سازی را پایدار می نماید و این از همان ابتدای کودکی امکان پذیر است. کودکی را که در برابر خستگی، گرسنگی،ورزیده ننموده ایم، اینها ریشه مقاومتشان محکم نیست و در برابر دشواری ها و رنج و زحمت های جوانی و تهاجمات فراوانی هیچ جنبشی از خودشان نشان نمی دهند. پس برای تربیت نسل جامعه امروزی، برنامه ریزی و اصلاح از همان کودکی لازم و ضروری است، که چگونه کودک رشد یابد و از خود بیگانه نگردد.(8)
برای آنکه والدین بتوانند برنامه ریزی صحیحی در جهت تربیت کودک خود داشته باشند موارد زیر را به اختصار یادآوری می نمائیم که عبارتند از:
1-پذیرش کودک: بسیاری از والدین نسبت به جنس کودک حساسیت نشان می دهند، فی المثل علاقه مندند که پسر داشته باشند و شاید هم بعضی علاقه مندند که فرزندشان دختر باشد.از حقوق کودکان این است که بدون توجه به جنس او، وی را بپذیرد و از او استقبال کنند. امام سجاد علیه السلام به هنگامی که صاحب فرزندی می شد، پیش از آن که از دیگر خصایص کودک بپرسد از خلقتش می پرسید که آیا کودک سالم است یا نه؟ و آنگاه می فرمود: «الحمدلله الذی لم یخلق منی شیئاً مشوّهاً»(9) سپاس خداوندی راست که از من نسلی گرفتار و ناقص نیافرید. برای رفع حساسیت در برابر جنس، پیامبر راجع به دخترش می فرمود: «ریحانه اشمّها و رزقها علی الله»(10) دختر چون گلی خوشبوست که آن را می بویم و روزی آن با خداست. و نیز او دست دخترش را می بوسید و می فرمود: دختر هدیه خداست.
2-تسمیّه کودک: انتخاب نام خوب برای کودک اهمیت بسیار دارد مخصوصاً از آن باب که اگر او در آینده شخصیتی شود. نام در ایجاد غرور یا حقارت فرد مؤثرند بهتر است نامی انتخاب شود که او با آن احساس سرافرازی و وابستگی به پاکان و قدرتمندان کند و توصیه شده است که نام کودک از نام خاندان پیامبر باشد.
3-انجام مراسم مذهبی: پس از تولد می بایست در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه خواند و در روایات اسلامی این امر را پناهی در برابر لغزشهای شیطانی ذکر کرده اند و اینکه این عمل در ایجاد روح دینی در کودک مؤثر است. از دیگر مسائل مربوط به کام برداشتن کودک با آب فرات و عقیقه دادن و تصرف هموزن موی سر او از طلا و نقره دادن است.
4-احترام به کودک: قبلاً گفتیم که کودک امانت خداست، بخدا وابسته است هم چون اسباب بازی نیست که درباره اش تحقیر روا شود. او چون وابسته به خدای بزرگ است و صاحب کرامت است باید به گریه و فریادش توجه کرد، باید با او به احترام رفتار نمود.روزی که سخن می گوید به سخنش باید گوش فرا داد در کار و تنهائیش نباید زیاد دخالت کرد. حکومت و تسلط او را بر اسباب بازیهایش نباید بر هم زد. او باید حس کند که شخص بزرگی است در نزد دیگران احترام دارد و او را می پذیرند.
5-محبت به کودک: محبت نیروی لازم برای ادامه حیات طفل است و روح کودک از طریق آن آسایش و آرامش پیدا می کند کودکانی که در کودکی محبت نبینند در بزرگی افرادی خشن و ناهموار و عقده ای خواهند بود.این محبت نباید بستگی به موقعیت نسبی او داشته باشد فی-المثل نباید مربوط به زیبائی کودک، رشد او، رنگ مو و چشم او داشته باشد بلکه کودک را فقط از آن باب که وابسته به والدین است باید محبت کرد. ضمناً نباید فراموش کنیم که کار محبت ها به افراط نکشد زیرا آن خود موجب نابسامانیهای دیگری خواهد شد.
6-تغذیه کودک: هیچ غذائی برای کودک بهتر از شیر مادر نیست روی این اصل توصیه شده است که اگر مادر برای شیر کودک حق الزحمه می-خواهد بپردازید. مادر به هنگام شیر دادن تنها سلول های تن او را تغذیه نمی کند بلکه با او مهر و عاطفه هم رد و بدل می نماید. کودکانی که از شیر مادر استفاده می کنند ساختمانهای سازندة پادزهر، بدن کودک را تغذیه می کنند علاوه بر احساس امنیت و درک این نکته که چقدر مورد توجه اند، یک حالت نشاط و خوشحالی مخصوصی دارند.
7-پوشاندن کودک: لباس فراخ باشد تا محدودیتی برای رشد او ایجاد نکند، جامه کودک سفید و دیگر لباسهایش بهتر است رنگین باشد به پسر جامه ابریشمی نپوشند و تنش را به نرمی و لطافت عادت ندهند و بر عکس چندان خشن نباشد که جسمش را بیازارد.
8-بهداشت کودک: در جنبه جسم، دور داشتن او از آلودگی ها و برکنار داشتنش از عوارض جسمی و این راه بهداشتی در محیط و غذای طفل امکان پذیر است. و از جنبة مغز، دور داشتن او از بدآموزی-هاست از آن بابت که مغز او مخزنی قیمتی است و باید در آن چیزهای گرانبها قرار داد.
9-پرورش اجتماعی: منظور آن است که والدین به کودک آداب معاشرت بیاموزند. طرز زندگی در جمع را به او یاد دهند بدانگونه که او بتواند زندگی دسته جمعی را تحمّل کند، روابطش با جمع بر اساس تفاهم مشروع باشد در راه خدمت به جامعه گام بردارد عدالت اجتماعی را رعایت کند.آماده کردن فرد برای ورود در زندگی تا سن 21 سالگی ادامه خواهد داشت و از طریق شرکت دادن او در کارهای خانوادگی، در شورای خانوادگی، همراه بردن او به مجامع امکان پذیر است.
10-پرورش دینی: به مفهوم عام آن از همان روزهای اول تولد آغاز می شود. در سه سالگی فرم سجده کردن را می آموزد، در 5 سالگی ادای شهادتین در 7 سالگی نماز و از این قبیل کار از راه عمل والدین و شرکت دادن کودک در مجامع دینی امکان پذیر است.
11-مسکن کودک: کودک محلی را لازم دارد تا در آن بتواند تنها باشد و در عالم خود سیر کند. اگر تهیه اطاقی برای او ممکن نیست لااقل گوشه ای از اطاق مسکونی باید در اختیار او باشد تا در آن بتواند اسباب بازیش را ردیف کند و در عالم خود با خود سرگرم بماند. در سنین بالاتر لازم است که محل خواب او از پدر و مادر و خواهر جدا باشد.
12-تربیت برای زندگی: زندگی همیشه غذای گرم و بستر نرم نیست همیشه راحت و فراغ نیست. گاهی محرومیتهایی وجود دارد که طفل باید با آنها مأنوس شود روی این نظر اصراری نداشته باشیم که کودک همه وقت متنعم به کل نعمتها باشد و نیز اصرار نکنیم که زندگیش همیشه توأم با موفقیت باشد. لازم است او مزه شکست، گرما و سرما، تشنگی و گرسنگی، آسایش و رنج را بچشد و برای زندگی دنیای آینده که توأم از این تضادهاست آمادگی یابد.لغزیدن، افتادن، مجروح شدن، درد، خوشی، جزو زندگی است لازم نیست کودک همیشه و همه وقت در این زمینه ها حمایت ببیند چون در آن صورت فردی بی عرضه و ناتوان خواهد شد. از دیگر مسائل، آموزش خوش بینی نسبت به زندگی است. نباید وضعی به وجود آید که آواز زندگی احساس دلسردی کند. والدین نباید از زندگی در برابر کودک شکوه کنند و در نتیجه او را به آینده بدبین نمایند.

الگو پذیری تربیتی
 

الگوپذیر بودن یکی از مسائل مهم تربیتی در کودک است بطوریکه از طریق ارائه الگو به سرعت و آسانی می توان مسائل را مرکوز ذهن کودکان قرار داد و آنان را به عمل واداشت مخصوصاً از آن بابت که حسن تقلید در کودکان بسیار قوی است، پس دقت والدین در ارائه الگو قابل توجه است بطوریکه می توان گفت تقلید کودک همیشه از روی شعور و آگاهی نیست بلکه گاهی خالی از شعور است بدین سان باید در ارائه الگو کمال توجه را مبذول داشت. اما الگو پذیر بودن کودک ابتدائاً از والدین در خانواده شکل می گیرد و سپس محیط اطرافش کشیده می شود و از این طریق مستقیم یا غیرمستقیم تحت عوامل قرار می گیرد و عمل خود را طبق این الگوها میزان و اعتدال می بخشد. و حفظ و صیانت از الگوهایی که آمیخته با صفات زشت و القائات ناپسند است بر عهدة والدین است که باید هم خود و هم الگوهای دیگر را مواظبت نماید تا کودک بنای حیات زندگی خود را نادرست نپیماید. یکی از الگوهایی که بر کودک اثر عملی و پیام-های درست و نادرست به همراه دارد رسانه تصویری که ما در این مقاله به تأثیر آن بر کودک سخن به میان آورده و واکنشهای متقابل میان کودک و تلوزیون را تحلیل نموده ایم.

رسانه همه جا حاضر!
 

هر کسی می داند که تلوزیون در کلیة کشورها همه جا حاضر است. در اغلب خانه ها یک دستگاه تلوزیون وجود دارد و در یک خانوادة متوسط این دستگاه در روز تقریباً پنج ساعت روشن است. و پیشرفتهای تکنولوژیک اخیر نیز نتوانسته است جایگاه محوری تلوزیون را در زندگی مردم تغییر دهد و با اینکه بازیهای کامپیوتری در خانه ها افزایش یافته است، اما شواهدی وجود دارد که حاکی از این است که این وسایل هنوز بسیار کم هستند و نرخ پذیرش آنها خانه ها را اشباع نکرده است. به علاوه راههای واکنش متقابل فرد با بازیهای کامپیوتری و نوع محتوای آنها کاملاً با نوع محتوای برنامة تلوزیون تفاوت دارد و در نتیجه این وسایل در زندگی کودکان نقشی متفاوت از نقش تلوزیون ایفا می کنند. همه جا حاضر بودن، و ساخته و پرداخته بودن محتوای تلوزیون بیانگر آن است که این رسانه می تواند در زندگی مدرن امروزی بسیار سودمند یا زیانبخش باشد. این رسانه به خاطر قابلیتهای تکنولوژیک، توان آن را دارد که برنامه هایی با محتوای مشابه زندگی، ارائه دهد و جذابیت و مفهومش را با استفاده از انواع تکنیکهای تولیدی تشدید کند.این رسانه، نه تنها می تواند آگاه کند، بیاموزد، روشن کند، ترغیب کند، الهام ببخشد، بلکه همچنین می تواند آسیب برساند و گمراه کند.

شناخت کودک از جهان
 

یکی از ویژگیهای مهم کودکان شناخت محدوة آنها از کلیة جنبه های جهان مادی و اجتماعی است که در آن زندگی می کنند. همة ما شناخت دربارة جهان را در طول زندگی به دست می آوریم؛ اما مهمترین بخش فراگیری معمولاً در دوران کودکی صورت می گیرد. زیرا، کودکی دورانی است که افراد باید چیزهایی را که عمل به آنها در حیطة فرهنگشان لازم است فرا گیرند. آنها یاد می گیرند چگونه باید با مردم، حیوانات، گیاهان، اشیاء برخورد کنند. بنابراین کودکان در حالی به تلوزیون روی می آورند که در مقایسة با بینندگان بزرگسال و سازندگان برنامه های تلوزیونی شناخت کمتری در مورد جهان مادی و معنوی دارند.(11)آری کودکان ممکن است در صورت نداشتن آگاهی از محتوای برنامه، آن را غلط ادراک نمایند. یا آنکه محتوای برنامه را به عنوان اطلاعات دقیق پذیرا شوند ولی وقتی از انگیزه ها و محتوای مختلف پخش برنامه تلوزیون آگاه می شدند احتمالاً توجه شان به آن متفاوت می گردید.

ایدیولوژی حاکم بر تلوزیون
 

معضلات اجتماعی و مسائل تلوزیون به عنوان وسیله ای برای شکل دادن افکار عمومی، با زیر پوشش قرار دادن تفریحی و نمایشی اش، نقش خود را می نمایاند. این ایدیولوژیک منعکس کننده وضع ملّی، فرهنگی و سیاسی خاص هر کشور است، به عنوان مثال ایدیولوژی حاکم بر تلوزیون های غرب، سرمایه داری است. و در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز این ایدیولوژی باید در راستای تقویت تعهد و تدیّن باشد و زمانی که خارج از این ایدیولوژیک (دینی) به فعالیت بپردازد آسیبی همه جانبه به پرورش جامعه زده است. بنابراین همانطور که تلوزیون بخش مهمی از اوقات مردم را فراگرفته است باید به کارکردهای آن در زمینة محتوای دینی و مذهبی بودنش فعالیت های زیادتری صورت گیرد. چرا که شکل گیری شخصیت کودک و تأثیرپذیری آن از تلوزیون منحنی است که بسیاری از محققان خارجی هم بدان اذعان دارند.

تلوزیون؛ عامل رکود یا خلاقیت کودکان
 

طبق بررسی هایی که محققان در شهرک کوچک ناتل کانادا در نیمه دوم قرن بیستم انجام دادند، مشخص شد که ورود تلوزیون به این شهر، خلاقیت کودکان ساکن آن را تقلیل داده است. بسیاری از روان شناسان و جامعه شناسان عقیده دارند که ارتقای محتوای برنامه های تلوزیونی به جای اینکه مشکل را حل کند، آن را پیچیده تر می کند، زیرا رشد ذهنی و احساسی و اندامی کودکان به فعالیت هایی نیاز دارد که مشاهده طولانی مدت تلوزیون، دیگر وقتی برای انجام این فعالیت ها باقی نمی گذارد. بسیاری از محققان دربارة تأثیرات تلوزیون دست به ابتکاری زدند تا از طریق آنها مشخص کنند آیا مشاهده برنامه های خشونت آمیز، کودکان را پرخاشجوتر می کند یا رفتار اجتماعی تری از خود بروز می دهند. آنها به این نتیجه رسیدند بسیاری از برنامه های تلوزیونی کودک را به حال تغییر روحی و رفتاری می کشاند و در حقیقت به جز تلوزیون در زندگی کودک، هیچ تجربه دیگری وجود ندارد که تا این اندازه نیرویش را تماماً جذب کند و ارگانیسم او را تحت تأثیر قرار دهد.(12)

رشد تخیّل کودک از طریق رسانه تصویری
 

در کودکی زمان اثرپذیری از محیط اطراف نسبت به بقیه دورانها بیشتر است. و یکی از عواملی که امروزه اثر فراوانی بر فکر و اندیشه کودک می گذارد رسانة تصویری است. تلوزیون به عنوان یک محرک کودک در عرصة فعالیتهای ذهنی سهم فراوان دارد. از این نظر وقتی کودکان به سراغ تماشای تلوزیون می روند در کناری بدون هیچ فعالیتی و اندیشه ای به سکون هستند و فقط چشم آنهاست که به تصویر می نگرد و پیامی از داستان به تصویر کشیده شده برای خودش می پندارد. حال اگر والدین به خاطر رهایی کودک از رنجش خود او را تشویق به تماشای تلوزیون می کنند سخت در اشتباهند زیرا که کودک بسیاری از برنامه های تلوزیون را که مربوط به جامعه هست را به واقعیت می انگارد در حالی که بسیاری از فیلم های تلوزیونی غیر واقعی و تصنعی بوده و کودک چون شناخت به آن ندارد آن را واقعی می پندارد و در زندگی خود مظهری از آن را به صورت واقعی پایبند می شود و این همان کودک رشد یافتة تخیّلی و بدون فعالیت خاص دیگری در جامعة اجتماعی امروز است. و برای رفع این مشکل والدین باید به این نکته اهمیت بسزایی بدهند که اولاً کودک را برای رهایی خود به تلوزیون تشویق ننمایند و ثانیاً در کنار آنها بنشینند و برنامه های تلوزیون را با پیامی کودکانه و تحلیلی درست برای آنها بیان کنند و آنچه را که او نباید به تماشا بنشیند را برای او بازگو نمایند. و ثالثاً امکاناتی را فراهم نمایند تا کودک شما به جای آنکه بیشترین اوقات خود را صرف سرگرمی با رسانه کند به فعالیت های فکری و تحرک های فراوان بپردازد تا ذهن او فعّال شده و از رکود باز بماند. آری تماشای برنامه های مختلف تلوزیون کودک را مجذوب بازی ها و حرکات خاص که در برنامه ها به نمایش گذارده می شود، می کند لذا کودک تصویرسازی خلاقانه و تخیلی خود را به تدریج از دست می دهد و تنها در پی تقلید و شبیه سازی برآمده و خلاقیت و نوآوری خود را به کار نمی-گیرد.

تلوزیون موجب بلوغ زودرس کودکان
 

« روانشناسان می گویند: تلوزیون به تربیت کودکان ضربه شدیدی می-زند تا جائی که در دسترس بودن و عدم محدودیت استفاده از آنها در منزل موجب بلوغ زودرس در کودکان شده است.تلوزیون نقش کلیدی در کاهش ترشح هورمون ملاتونین دارد. وظیفه این هورمون تنظیم ساعت درونی بدن است و سرعت رشد بلوغ جسمی را کنترل می کند. ملاتونین شبها در بدن تولید می شود و علت خواب آلودگی در شب بر همین هورمون است. اما تحقیقات نشان داده است صفحة درخشان تلوزیون اجازه تولید و ترشح این هورمون در شب را نمی دهد و میزان این هورمون در خون افرادی که تا نیمه شب پای تلوزیون می-نشینند، بسیار کمتر از حد معمول است. هورمون ملاتونین نقش اساسی در تنظیم زمان بلوغ دارد و کاهش این هورمون در بدن، سن بلوغ را در نوجوانان به شدت کاهش داده است. نرخ کاهش سن بلوغ در نوجوانان انگلیسی برابر با نرخ افزایش محبوبیت تلوزیون در دهه 1950 است. این یعنی جامعه ای از نوجوانان که هنوز هیچ بلوغ احساسی و شخصیتی در آنها روی نداده است».(13)

رواج خشونت پذیری کودک از رسانه
 

آنچه که کودک به عنوان بیننده برنامه های تلوزیونی می بیند نمایش الگوهای عدالت و کیفر در موضوعات آن می باشد و کودک تماشاگری است که تحت تأثیر مضامین نهفته در برنامه ها قرار می گیرد و دانشمندان معتقدند که واکنشهای کودکان نسبت به تلوزیون متضمن تفسیر آنچه می بینند است و نه فقط ثبت محتوای برنامه های آنها به این دلیل نگرشهای آنها در عملکرد برنامه دیده شده که در آن خشونت به نمایش گذاشته می شود، نگرشی تفسیری است. و کیفیت و اثر قطعی آن در خارج امر تقلیدی کودکانه است که در مقابل رفتار الگویی و نامناسب خشن و تند در تصویر رسانه ای اتفاق می افتد و پایه اصلی مسئله خشن کودک را به بار آورد و نه تنها کودک را خشن و تند می کند بلکه روی اعصاب کودک مؤثر واقع می شود. و سیستم اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک آن را دچار تخریب می نماید و در نهایت ممکن است کودک به انجام عملیات جرم زا سوق داده شود.«اکثر تصاویر تلوزیونی کودک را مجذوب توانائیهای خارق العاده شخصیت های واهی و غیرواقعی کرده و تصاویری را ارائه می دهند که در زندگی عادی واقعیتی ندارد. گفتنی است که امروزه در بعضی از کشورها، جرائم ارتکابی اطفال و نوجوانان افزایش یافته و روز به روز مطبوعات این کشورها و همچنین تلوزیون آنها منعکس کننده این واقعیت تلخ هستند زیرا نمونه های زیادی دیده شده، که کودکان، تحت تأثیر فیلم های تلوزیونی، دست به سرقت، آدم کشی و ... زده-اند. امروزه نقش تلوزیون در وقوع اعمال خشونت آمیز بسیار دیده شده است به گونه ای که کودکان بر سر مدت زمان و مشاهده تلوزیون با والدین خود به مشاجره می پردازند. چنین کودکانی در واقع اجازه داده اند تا تلوزیون به جای آنها بیاندیشد و تصمیم بگیرد و متأسفانه کودکان امروزه حرف چنین رسانه هایی را بیشتر از پند والدین خود می پذیرند. بدین ترتیب فیلمهای تلوزیونی که با کشش-های داستانی خود بچه ها را سرگرم می کند، به شکل خطرناکی در روحیه کودکان تأثیر گذاشته و نوعی خشونت، بی انضباطی، عصیانگری را بوجود می آورند که برای آینده یک جامعه بسیار خطرناک خواهد بود. بنابراین اگر تصویر فاقد جنبه های منفی و تخریبی باشد، مسلماً پدیدة مفیدی برای اجتماع خواهد بود. هر چند امروزه در تلوزیون کشور اسلامی، برنامه های تلوزیونی کودکان از آن حالت مخرب خارج شده است ولی در گذشته این گونه نبود. و کودکان را بسوی انحراف و ارتکاب جرم می کشاند.»(14)

تماشای تلوزیون باعث می شود کودک اوقات بازی را از دست بدهد
 

کودکان اوقاتی را برای تخلیه انرژی های درونی خود نیاز دارند که اگر به موقع به این نیاز جواب داده نشود عوارض سنگینی را به ارمغان می آورد از جمله، ایجاد اختلال در نحوة برقراری ارتباط با دیگران، افسردگی و لذت نبردن از زندگی را اشاره کرد. اگر ما تلوزیون را به نفع بازی خاموش کنیم به کودکمان کمک زیادی کرده-ایم. بازی کودک، باعث رشد مهارتهای شناختی، رشد احساسات و حرکات فیزیکی و بدنی می شود، در حقیقت، همه فعالیتهای معمولی کودکان قبل ازدورة دبستان در زمرة بازی قرار می گیرند. زمانی که یک کودک سه ساله، به همراه کودکی دیگر با آجر، یک قلعه می سازد، این فعالیت او به آسانی، به عنوان بازی تعریف می شود. همچنین زمانی که کودکی، همه کتابها را از قفسه کتاب خارج می کند، یا مثل بزرگترها وانمود می کند که دارد اتاق را جارو می کند یا تلفن را برمی دارد یا با یک خرس عروسکی در زیر تختخواب پنهان می شود، باز هم این کودک دارد بازی می کند. حال با این اوصاف آیا به نفع کودک است که انرژی او را در سکون قرار داده، فعالیت و بازی او را با دوستانش یا با والدین دچار تزلزل نمائیم. بطوریکه با نشستن او در کنار تلوزیون اوقات خوش بازی گونه او را از بین می-بریم.(15)

حمایت از کودکان در برابر رسانه در کنوانسیون حقوق کودک
 

پیمان نامه سازمان جهانی ملل متحد در مورد حقوق کودک، در سال 1989، منعقد شده که در ماده 170 خود، به بیان چهارچوب بین المللی در ارتباط با رسانه های جمعی و کودک پرداخته است، در وهله اول این ماده به بیان تکلیف حکومت ها در فراهم آوردن زمینه مناسب برای دستیابی کودکان به منابع اطلاع رسانی ملی و بین المللی پرداخته است. اما در عین حال دولت های عضو پیمان را مکلّف به استفاده از ابزارهایی در جهت حفاظت از کودکان در برابر آسیب های احتمالی ناشی از رسانه های همگانی دانسته است. امروزه در چهار گوشة جهان، تلاش های فراوانی در راستای اتخاذ تدابیری بر مبنای این ماده صورت گرفته که برای دستیابی به این اهداف جلب توجه جهانی به خشونت در رسانه های تصویری و نقش آن در زندگی کودکان و نوجوانان، تشویق به مبارزه با خشونت و کمک به شکل گیری پایه های بهتر برای تنظیم سیاست های مربوط به این حوزه در زندگی اجتماعی نقش اساسی دارد.(16) بنابراین در این قانون تأثیر آسیب-زای رسانه را بر کودکان به رخ جهانیان می کشاند به گونه ای که ماده ای را برای تدبیر این نوع برنامه های خاص کودکانه اتخاذ کرده اند.

نتیجه:
 

زندگی کودکان را با حمایت های والدین و زمینه سازی آنها در امر تربیت صحیح زمانی صورت حقیقی و واقعی پیدا می نماید که از برنامه ریزی قوی برای آسیب زدایی آن برخوردار باشد. والدین باید خود، آگاه از این نکته باشند که جامعه به چه سمتی در حرکت است و کودکان در معرض چه خطراتی هستند و چگونه باید فرهنگ خودی را از بیگانه تشخیص داد. آن وقت با یک ارزیابی می توانند کودک خود را به سمت تعالی و ترقی سوق دهند. امروزه یکی از اثرگذارترین عوامل بر روحیه و جسم کودکان، رسانه تصویری (تلوزیون) است که با هجوم گسترده برنامه های آن اوقات بسیار زیادی را از کودکان ما می گیرد و خطراتی را برای آنها از جمله رکود اخلاقی و از بین بردن خلاقیت و ابتکار و بلوغ زودرس، خشونت های فراوان به همراه دارد. که با تربیت و برنامه ریزی مدبرانه والدین و قرار دادن الگوهای تربیتی صحیح برای آنها از جمله داستان گوئی، شعر، خلاقیتهای فکری و هنری، و سرگرمی های مفید و تنظیم وقت برای آنها، و همچنین همراه بودن با کودک و تحلیل و تفکیک برنامه های خوب و بد و پیام های زشت و زیبای آن از همدیگر او را راهنمایی کنند تا دچار چنین اختلالاتی نگردد.

پي‌نوشت‌ها:
 

1.تربیت در سیره و سخن امام مجتبی علیه السلام ، ص2
2.همان ص 8
3.همان ص 12
4. پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان، ص14
5.بحار الأنوار ج75ص2366
6.صحیفه سجادیه دعاوه للولد
7.من لا یحضر الفقیه ج4 ص372
8.سلوک علوی، ص 69
9. عده الداعی ونجاح الساعی ،ابن فهد حلی ،ص86،دار الکتب الاسلامیه
10.بر گرفته از کتاب پرورش مذهبی کودکان، ص 108 و 109 و 110
11.تلوزیون و کودکان، ص 8
12.برگرفته از فصلی از کتاب ماهنامه سیاحت غرب، شماره 41
13.برگرفته از مقاله مسعود طلوعی ص 9
14. برگرفته از کتاب بزهکاری اطفال و نوجوانان ص 195
15.سایت حوزه نت. قم
16. برگرفته از روزنامه همشهری، سائلی بهنود
منابع و مآخذ:
1.اثر سینما بر کحودک ونوجوان،مظلومیان ،رضا ،مجله مکتب امام ،مهر 1355،ش82
2. ثواب الاعمال وعقاب الاعمال ،شیخ صدوق نشر دار الرضی
3.اثر سینما بر کودک و نوجوان-مظلومیان، رضا-مجلة مکتب امام_مهر 1355،شماره 82
4.تلوزیون و کودکان، رستمی، علی
5.تعلیم و تربیت، شکوهی، غلامحسین، انتشارات آستان قدس رضوی- چاپ 14- مشهد
6.بزهکاری اطفال و نوجوانان-شامبیاتی، هوشنگ-نشر پاشنگ
7.کودک از نظر وراثت، فلسفی محمدتقی،نشر فرهنگ اسلامی
8.تربیت در سیره و سخن امام مجتبی علیه السلام، پاک نیا، عبدالکریم،عروج
9.پرورش مذهبی کودکان، قائمی، علی
10.وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی،بیروت
11روزنامه همشهری، مقاله، سائلی، بهنود، 13/11/89، انجمن حمایت از حقوق کودکان
12.سایت حوزه علمیه قم
13.خبرگزاری موج
14.روانشناسی عمومی ،احمدی ،علی اصغر، نشر کتب درسی
15.تربیت از دیدگا وحی ،رشید پور عبد المجید ،ناشر مولف
16.والدین ومربیان مسئول ،فرهادیان،رضا،نشر، بوستان کتاب
17.تربیت به کجا ره می سپارد؟ترجمه منصور ،محمود ودکتر رخ دستان ،پری ،نشر آموزش
18.کودک ووالدین ،پروفسورکورنیلیا کوارتی




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما