تصویر عشق

گفت:من همین رو میخوام.میخوام وقتی برمیگردم، سوغات ببرم شهرمون.زن اشک می ریخت و با نگاه ملتمسانه می گفت: اگر ببرم خوشحال میشه. گفتم: این فقط یه تصویر نقاشیه، نقاشی گوشه ای از پنجره فولاد، بدردت نمی خوره.تازه! پرده ای به این بزرگی رو کجا میخوای ببری؟
پنجشنبه، 21 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تصویر عشق

تصویر عشق
تصویر عشق


 





 
گفتم:برات می فرستمش.
گفت:من همین رو میخوام.میخوام وقتی برمیگردم، سوغات ببرم شهرمون.زن اشک می ریخت و با نگاه ملتمسانه می گفت: اگر ببرم خوشحال میشه.
گفتم: این فقط یه تصویر نقاشیه، نقاشی گوشه ای از پنجره فولاد، بدردت نمی خوره.تازه! پرده ای به این بزرگی رو کجا میخوای ببری؟
بی اعتنا به حرفهایم زیر لب زمزمه کرد: روزی که از طرف کمیته امداد بهم خبردادن که میخوان بیارنم زیارت، از فرط خوشحالی خندیدم و اشک ریختم. باورم نمی شد که بعد از این همه سال به زیارتش میام. نفهمیدم چطور ساکم رو بستم...و او همون طور با چشماش منو نظاره می کرد. حتما توی دلش می گفت کاش می شد می آوردمش؛ ولی چطور با خودم می آوردمش؟ راهی شدم. مسیر کرمونشاه تا مشهد رو نفهمیدم چطور طی کردم. وقتی برای اولین بار پا برهنه پا توی صحنش گذاشتم، بهت زده شده بودم. یکباره نگاه بچه ام که در گوشه ی خانه دراز کشیده بود از جلو چشمام گذشت. از همه پرس و جو کردم که ضریح آقا کجاست؟
میخواستم جمعیت رو کنار بزنم و خودم رو به ضریحش برسونم، اما دیدم دردهای دیگرون از درد خودم کمتر نیست. رفتم پشت پنجره فولادش، مریض ها رو که دیدم دوباره بچه ام به نظرم اومد؛ ولی باز هم مریضی او در برابر مریضی دیگرون که توی چله زمستون دخیل بسته بودند معنایی نادشت..تازه، با کدوم پول می آوردمش؟ مونده بودم چی از آقام بخوام. به آقام چی بگم. وقتی میخواستم بیام ، کلی حرف و پیام داشتم، نمی دونم چی شده بود که زبونم بند اومده بود.
توی شلوغی ها گم شده بود.اما امشب یک شب دیگه ای شده بود. نمایش شما، کبوتراتون، پنجره فولاد نقاشی شده ، پارچه های سبزی که از پرده نمایش آویزون شده بود و شمع های سوخته تون...دلم رو برد پشت پنجره فولاد. انگار که صحن رو برام قرق کرده بودند. حالا بهم بده با خودم ببرمش. ناامیدم نکن. مگه توی نمایش نگفتید این درگه درگه ناامیدی نیست؟ بچه ام چشم انتظاره، منتظر سوغات سفره؛ میخوام بچه فلجم رو پشتش دخیل ببندم، بهش نگاه کنم و پارچه سبزش رو بدست بچه ام ببندم و بگم؛ آقا اگه پول ندارم که بیارمش، لااقل می تونم این پرده رو توی خونه کاهگلی خودم ، آویزون کنم و هر روز و هر شب بیام توی صحنت و دلم رو به دیدارت خوش کنم...حالا چی؟ بهم می دی یا نه؟!
اشک توی چشم هایم حلقه زده بود؛ بغض توی گلویم گیر کرده بود و داشت خفه ام می کرد. دوباره به او نگاه کردم. شرمم می آمد به او بگویم : نه! در دلم گفتم: این همه سادگی و صفا از کجا آورده؟ نشست پشت پرده نقاشی پنجره فولاد و گفت: همین جا می شینم تا یه پرده کوچیک مثل این برام بکشی تا به یادگار ببرم. به نداریم نگاه نکن، دعات می کنم.
پاهایم عزم رفتن کردند، با هزینه گروه نمایش، پرده ای کوچک طراحی کردیم؛ پرده ای که نقش یک پنجره فولاد داشت با کبوترهای زیاد در آسمان آبی اش؛ پرده ای که دل هر بیننده ای را با خودش می برد حرم امام رضا(ع).
زمانی رسیدیم که اتوبوس ها در حال رفتن بودند. پرده را از پنجره اتوبوس به او دادیم و او در حالی که خوشحالی در چشمانش برق می زد، برایمان دست تکان داد، چرا که تصویر عشق را به یادگار با خودش می برد. غم عظیمی روی دلم سنگینی می کرد. باران نم نم می بارید و من به باران رحمت امام رضا(ع) می اندیشیدم.
منبع:شبکه جوانان رضوی
ارسال توسط کاربر محترم سایت : webnevesht




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا