احکام«بادا بادا مبارک بادا»
نويسنده: روح الله حبيبيان
«النکاح سنتي فمن رغب عن سنتي فليس مني »
شايد براي جوانان ايراني بخصوص آرزومندان ازدواج و فيناليست هاي نشستن سر سفره عقد، هيچ روايتي جذاب تر و شيرين تر از همين روايت نبوي نباشد.
روايتي که اگر هزاران بار شنيده باشي باز برايت شيرين است و با هر بار شنيدن آن، چند گيگابايت عکس و تصوير و فيلم و تخيل و توهم در چند ثانيه به ذهن انسان هجوم مي آورد و تصويرگنگي از سفره عقد و نشستن مقابل آينه شمعدان و بوي تند مواد آرايشي و صداي ساييده شدن کله قند و تکرار پشت سر هم فلاش دوربين ها و نيش و کنايه هاي خاله زنک هاي دور سفره و...
آهاي با شما هستم! خواننده محترم! جوان عزيز! به قول ناظم دوران ابتدايي ما، چرا نيشت باز شده؟!(با عرض پوزش شديد بابت اين نقل قول) از دنياي تخيل و توهم بيا بيرون ! اگر بنا باشد هرکس چند کلمه در اين خصوص صحبت کرد شما اين قدر سريع وارد عالم خيالات شويد که ديگر زندگي نمي توانيد بکنيد! به قول عوام «خدا به سر شاهد است» اين مسائل فقط به درد همان فيلم و سريال هاي آبکي تلويزيون مي خورد و خيال پردازي هاي دوران نوجواني. و الا کساني که همين داستان را تجربه کرده اند و به اصطلاح اين شتر در خانه شان خوابيده، مي دانند که وقت خوانده شدن اين حديث و دغدغه و دلهره وجود انسان را گرفته که اصلاً نمي فهمد عاقد چي گفت!
به هر حال جداي از اين مسائل به يقين ازدواج سنت پيامبر اسلام و يکي از با ارزش ترين رفتارهاي انساني است که ضامن سلامت فرد و جامعه و زمينه ايجاد سعادت و خوشبختي در دنيا و آخرت خواهد بود.
اما در عين حال نبايد از ياد برد که توجه و دقت در نکات متعدد شرعي و فقهي اين مساله بسيار مهم و شرط نتيجه گيري مطلوب در اين مسير است و بي توجهي در اين زمينه مي تواند خطرات و ضررهاي جبران ناپذيري را داشته باشد!
در تعابير فقهي به کارهاي مستحب «سنت» گفته مي شود و به کارهاي واجب «فرض» يا «فريضه». در مورد ازدواج هم همواره بر محتسب بودن آن تأکيد مي شود و معمولاً تعبير«سنت ازدواج» در مورد آن به کار مي رود. درحالي که اين وضعيت عادي و طبيعي ازدواج است که به خودي خود کاري مستحب شمرده مي شود. اما همين امر مستحب براي برخي از افراد تبديل به تکليف واجب و ضروري مي گردد.
طبق نظر همه مراجع تقليد اگر کسي بواسطه ازدواج نکردن مبتلا به گناه و معصيت شود بر او واجب است که ازدواج کند. در نتيجه اگر واقع بين باشيم بايد بگوييم کم نيستند جوان هايي که ازدواج کردن براي آن ها تکليفي است واجب، هر چند شرايط ايده ال و متعارف ازدواج براي آن ها فراهم نباشد. در واقع اگر مثلاً جواني خداي نکرده مبتلا به گناه خود ارضايي است و توان ترک اين گناه را هم ندارد، ازدواج کردن برايش واجب است و بايد به هر قيمتي شده زمينه ازدواج را فراهم کند و همان گونه که براي ثبت نام در کلاس ورزشي يا تقويتي و يا خريد گوشي موبايل جديد و جديدترين مد کفش و لباس، آويزان پدر و مادر مي شود و بالا خره به خواسته خود مي رسد، در اين تکليف واجب و ضروري هم بايد از همان فوت و فن ها بهره ببرد و به مقصود برسد.
برهمين اساس والديني هم که از برخي مشکلات فرزندان شان مطلعند، اما زمينه ازدواج آن ها را فراهم نمي آورند به نوعي زمينه ساز گناه و مانع انجام يک تکليف واجب به حساب مي آيند. همانند آن که نگذارند فرزند شان نماز واجبش را بخواند.
البته چنان که مي دانيد ازدواج در اسلام نوعي«عقد» به حساب مي آيدو در عقود اسلامي به جزدرچند مورد نادر،حرام بودن، به معني صحيح نبودن است. در واقع وقتي گفته مي شود ازدواج با محارم حرام است يعني اگر کسي صيغه ازدواج را براي چنين موردي بخواند نتيجه اي ندارد و عقد صحيح شکل نمي گيرد، نه اين که به صرف خواندن صيغه انسان مرتکب گناه شده باشد. البته موارد حرمت ازدواج منحصر در همين مورد محروميت نيست.بلکه موارد ديگري هم هست که به آن ها اشاره مي کنيم. اما در همين مورد محروميت هم مواردي وجود دارد که چندان مورد توجه قرار نمي گيرد. مانند مسأله محروميت ناشي از شير خوردن يا همان «رضاع» ...کم نيستند افرادي که به دلايل مختلف در کودکي از فردي غير مادر خود شير خورده اند که معمولاً اين امر توسط بستگان نزديک انجام مي شود. يعني خاله يا عمه نوزاد مدتي به او شير مي دهند. در اين موارد اگر شرايط و ضوابط معين در کيفيت و کميت شير دهي که در فقه گفته شده حاصل شود، اين خاله و عمه حکم مادر رضاعي کودک را پيدا مي کنند و فرزندان آن ها به اين کودک محرم مي شوند و اين کودک هم به شوهر آن زن. البته مسأله محرميت ناشي از شيردهي جزئيات و ظرافت هاي دقيقي دارد که بايد در موارد مختلف با توجه به اين نکات حکم صادر کرد. اما به طور کلي بايد گفت متأسفانه کم نيستند افرادي که به واسطه شير خوردن با افراد مختلف محرميت پيدا مي کنند،ولي خودشان از اين امر مطلع نيستد.
پيشنهاد ما در اين گونه موارد و همچنين در موارد شيردادن به نوزاد آن است که قبل از انجام هر کاري حتماً به يک روحاني مطلع يا يک کارشناس خبره در مورد اين مسائل مراجعه شود و جزئيات و نتايج اين تصميم ها به طور دقيق و موردي معين شود. البته اين نکته هم قابل ذکر است که اگر در مواردي مثلاً دو نوزاد از يک زن شير خورده اند، اما نمي دانند اين شير خوردن به حد نصاب محرميت رسيده و نمي توانند با هم ازدواج کنند يا نه، اصل بر عدم محرميّت است. هر چند برخي از مراجع در اين مورد احتياط هايي را ذکر فرموده اند.
حالا ببينيد ناآگاهي از برخي احکام شرعي چه مشکلات و دردسرهاي غير قابل جبراني را براي افراد ايجاد مي نمايد.
مثلاً بسيار ديده مي شود که پسران و دختران جوان بعد از اقدام به دوستي و رفاقت هايي که در گذشته نامشروع بودن آن ها را توضيح داديم و بعد از ايجاد تعلق خاطر شديد، براي حل مشکلات گوناگون ناشي از اين روابط دست به تفسير و تأويل دستورات ديني مي زنند و فقه نخوانده در جايگاه فقها مي نشينند.
به عنوان مثال پيش خودشان تحليل مي کنند که آنچه در دين مورد مذمت قرار گرفته و به شدت از آن نهي شده فحشا و بي بند و باري جنسي و گناه است. ولي رابطه ما پاک و آسماني است و مقصدمان هم ازدواج است در نتيجه ما درحقيقت زن و شوهر هستيم و يقيناً خدا خودش از نيت قلبي ما خبر دارد ...بعضي ها هم که قدري زرنگ تر هستند مي گويند«اصل خودمان صيغه محرميت را به شکل فارسي يا حتي عربي مي خوانيم تا هيچ مشکلي وجود نداشته باشد.»
جالب اين که همين دوستان که در اين موارد به راحتي قوانين شرعي را به نفع هوا و هوس خود تاويل مي برند و تغيير مي دهند در ديگر مسائل زندگي خود به هيچ وجه دست به چنين کاري نمي زنند و در آن مسائل ملاک و معيار برايشان قانون است و بسيار هم جدي است. مثلاً هيچ وقت نمي گويند اگر دفترچه انتخاب رشته را به اشتباه پر کرديم مي رويم براي مسؤلين توضيح مي دهيم و به حضرت عباس قسم مي خوريم که منظورمان چيز ديگري بود!؟ يا اگر روز کنکور قدري ديرتر رسيديم سر جلسه و درها بسته بود ميگوييم قانون را ناديده بگيرند چون ما ديشب کار واجب داشتيم و دير خوابيديم...
با توجه به اين نکات که ذکرش قدري لازم بود، بايد خدمت همه دوستان عرض کنيم که اين گونه رفتار ها خودسرانه و از سر هوي و هوس در اکثر موارد رفتارهاي کامل اشتباه و جاهلانه است که گناه و آلودگي و حسرت و ندامتي طولاني را به دنبال دارد و تبعات منفي آن گاهي تا آخر عمر دامن گير انسان باقي مي ماند. پس در هر حال و در هر موقعيت هم نبايد دست به تفسير و تاويل شخصي قوانين ديني زد و حتماً ضرورتاً بايد قبل از هر اقدام عملي در امور درگير با شريعت، با يک کارشناس خبره ديني مشورت نمود.
در پاسخ فارغ از همه نکات توصيه اي و اخلاقي و اجتماعي اين مسأله که فعلاً با آن کاري نداريم بايد گفت بله. چون ازدواج يک عقد و معامله طرفيني است که دو طرف آن هم زن و شوهر هستند و مي توانند اين معامله را بدون وساطت هيچ فرد ديگري انجام دهند و به اصطلاح براي اجراي عقد خودشان وکيل نگيرند. اما به شرطي که ساير شروط را به درستي رعايت بکنند: در واقع اجراي يک عقد صحيح داري شروط و ضوابطي است که بدون ملاحظه آن ها عقد ازدواج صحيح نخواهد بود.
نخست آن که بايد صيغه عقد به شکل عربي صحيح خوانده شود يعني دختر بتواند صيغه «ايجاد» را درست بخواند و پسر هم قبول کند يا اين که پسر وکيل دختر شود در خواندن صيغه ايجاب و از طرف خودش هم صيغه قبول را بگويد. اما اگر صيغه را درستي بلد نيستند يا نمي توانند به عربي صحيح بخوانند، در بين مراجع اختلاف نظر وجود دارد برخي فرموده اند که احتياطاً بايد براي اجراي صيغه وکيل بگيرند و اگر وکيل پيدا نشد خودشان مي توانند صيغه را به فارسي يا هر زبان ديگر بخوانند. ولي بعضي ديگر از مراجع وکيل گرفتن را لازم ندانسته اند و فرموده اند اگر نمي توانند به عربي بخوانند مي شود همان صيغه را به فارسي بگويند.
اما نکته مهم آن است که ترجمه فارسي بايد به گونه اي باشد که معناي دقيق صيغه عربي را منعکس کند و به اصطلاح ترجمه درستي از «زوجت» و«قبلت» باشد.
رسيده باشد که مصلحت خود را تشخيص بدهد و به اصطلاح فقهي «رشيده» باشد.
نکته بعدي آن که لزوم اجازه پدر يا جد پدري تنها در مورد دختران دوشيزه و به اصطلاح «باکره» است و الا دختري که قبلا ازدواج کرده و باکره محسوب نمي شود، ديگر نياز به اجازه گرفتن ندارد به شرطي که رشيده باشد.
همچنين در مورد ماهيت باکره بودن و اين که اگر فردي با گناه يا در حادثه اي بکارت خود را از دست داده يا اصولاً بکارت نداشته، باز هم نيازمند اجازه پدر هست يا خير، نيز در بين مراجع اختلاف نظرهايي وجود دارد که دقت در آن موارد لازم به نظر مي رسد.
منبع : نشريه ديدار آشنا شماره 125
شايد براي جوانان ايراني بخصوص آرزومندان ازدواج و فيناليست هاي نشستن سر سفره عقد، هيچ روايتي جذاب تر و شيرين تر از همين روايت نبوي نباشد.
روايتي که اگر هزاران بار شنيده باشي باز برايت شيرين است و با هر بار شنيدن آن، چند گيگابايت عکس و تصوير و فيلم و تخيل و توهم در چند ثانيه به ذهن انسان هجوم مي آورد و تصويرگنگي از سفره عقد و نشستن مقابل آينه شمعدان و بوي تند مواد آرايشي و صداي ساييده شدن کله قند و تکرار پشت سر هم فلاش دوربين ها و نيش و کنايه هاي خاله زنک هاي دور سفره و...
آهاي با شما هستم! خواننده محترم! جوان عزيز! به قول ناظم دوران ابتدايي ما، چرا نيشت باز شده؟!(با عرض پوزش شديد بابت اين نقل قول) از دنياي تخيل و توهم بيا بيرون ! اگر بنا باشد هرکس چند کلمه در اين خصوص صحبت کرد شما اين قدر سريع وارد عالم خيالات شويد که ديگر زندگي نمي توانيد بکنيد! به قول عوام «خدا به سر شاهد است» اين مسائل فقط به درد همان فيلم و سريال هاي آبکي تلويزيون مي خورد و خيال پردازي هاي دوران نوجواني. و الا کساني که همين داستان را تجربه کرده اند و به اصطلاح اين شتر در خانه شان خوابيده، مي دانند که وقت خوانده شدن اين حديث و دغدغه و دلهره وجود انسان را گرفته که اصلاً نمي فهمد عاقد چي گفت!
به هر حال جداي از اين مسائل به يقين ازدواج سنت پيامبر اسلام و يکي از با ارزش ترين رفتارهاي انساني است که ضامن سلامت فرد و جامعه و زمينه ايجاد سعادت و خوشبختي در دنيا و آخرت خواهد بود.
اما در عين حال نبايد از ياد برد که توجه و دقت در نکات متعدد شرعي و فقهي اين مساله بسيار مهم و شرط نتيجه گيري مطلوب در اين مسير است و بي توجهي در اين زمينه مي تواند خطرات و ضررهاي جبران ناپذيري را داشته باشد!
سنت يا فريضه
در تعابير فقهي به کارهاي مستحب «سنت» گفته مي شود و به کارهاي واجب «فرض» يا «فريضه». در مورد ازدواج هم همواره بر محتسب بودن آن تأکيد مي شود و معمولاً تعبير«سنت ازدواج» در مورد آن به کار مي رود. درحالي که اين وضعيت عادي و طبيعي ازدواج است که به خودي خود کاري مستحب شمرده مي شود. اما همين امر مستحب براي برخي از افراد تبديل به تکليف واجب و ضروري مي گردد.
طبق نظر همه مراجع تقليد اگر کسي بواسطه ازدواج نکردن مبتلا به گناه و معصيت شود بر او واجب است که ازدواج کند. در نتيجه اگر واقع بين باشيم بايد بگوييم کم نيستند جوان هايي که ازدواج کردن براي آن ها تکليفي است واجب، هر چند شرايط ايده ال و متعارف ازدواج براي آن ها فراهم نباشد. در واقع اگر مثلاً جواني خداي نکرده مبتلا به گناه خود ارضايي است و توان ترک اين گناه را هم ندارد، ازدواج کردن برايش واجب است و بايد به هر قيمتي شده زمينه ازدواج را فراهم کند و همان گونه که براي ثبت نام در کلاس ورزشي يا تقويتي و يا خريد گوشي موبايل جديد و جديدترين مد کفش و لباس، آويزان پدر و مادر مي شود و بالا خره به خواسته خود مي رسد، در اين تکليف واجب و ضروري هم بايد از همان فوت و فن ها بهره ببرد و به مقصود برسد.
برهمين اساس والديني هم که از برخي مشکلات فرزندان شان مطلعند، اما زمينه ازدواج آن ها را فراهم نمي آورند به نوعي زمينه ساز گناه و مانع انجام يک تکليف واجب به حساب مي آيند. همانند آن که نگذارند فرزند شان نماز واجبش را بخواند.
ازدواج هاي حرام
البته چنان که مي دانيد ازدواج در اسلام نوعي«عقد» به حساب مي آيدو در عقود اسلامي به جزدرچند مورد نادر،حرام بودن، به معني صحيح نبودن است. در واقع وقتي گفته مي شود ازدواج با محارم حرام است يعني اگر کسي صيغه ازدواج را براي چنين موردي بخواند نتيجه اي ندارد و عقد صحيح شکل نمي گيرد، نه اين که به صرف خواندن صيغه انسان مرتکب گناه شده باشد. البته موارد حرمت ازدواج منحصر در همين مورد محروميت نيست.بلکه موارد ديگري هم هست که به آن ها اشاره مي کنيم. اما در همين مورد محروميت هم مواردي وجود دارد که چندان مورد توجه قرار نمي گيرد. مانند مسأله محروميت ناشي از شير خوردن يا همان «رضاع» ...کم نيستند افرادي که به دلايل مختلف در کودکي از فردي غير مادر خود شير خورده اند که معمولاً اين امر توسط بستگان نزديک انجام مي شود. يعني خاله يا عمه نوزاد مدتي به او شير مي دهند. در اين موارد اگر شرايط و ضوابط معين در کيفيت و کميت شير دهي که در فقه گفته شده حاصل شود، اين خاله و عمه حکم مادر رضاعي کودک را پيدا مي کنند و فرزندان آن ها به اين کودک محرم مي شوند و اين کودک هم به شوهر آن زن. البته مسأله محرميت ناشي از شيردهي جزئيات و ظرافت هاي دقيقي دارد که بايد در موارد مختلف با توجه به اين نکات حکم صادر کرد. اما به طور کلي بايد گفت متأسفانه کم نيستند افرادي که به واسطه شير خوردن با افراد مختلف محرميت پيدا مي کنند،ولي خودشان از اين امر مطلع نيستد.
محرميت هاي مصلحتي
پيشنهاد ما در اين گونه موارد و همچنين در موارد شيردادن به نوزاد آن است که قبل از انجام هر کاري حتماً به يک روحاني مطلع يا يک کارشناس خبره در مورد اين مسائل مراجعه شود و جزئيات و نتايج اين تصميم ها به طور دقيق و موردي معين شود. البته اين نکته هم قابل ذکر است که اگر در مواردي مثلاً دو نوزاد از يک زن شير خورده اند، اما نمي دانند اين شير خوردن به حد نصاب محرميت رسيده و نمي توانند با هم ازدواج کنند يا نه، اصل بر عدم محرميّت است. هر چند برخي از مراجع در اين مورد احتياط هايي را ذکر فرموده اند.
نکبت هاي گناه
حالا ببينيد ناآگاهي از برخي احکام شرعي چه مشکلات و دردسرهاي غير قابل جبراني را براي افراد ايجاد مي نمايد.
فقهاي فقه نخوانده
مثلاً بسيار ديده مي شود که پسران و دختران جوان بعد از اقدام به دوستي و رفاقت هايي که در گذشته نامشروع بودن آن ها را توضيح داديم و بعد از ايجاد تعلق خاطر شديد، براي حل مشکلات گوناگون ناشي از اين روابط دست به تفسير و تأويل دستورات ديني مي زنند و فقه نخوانده در جايگاه فقها مي نشينند.
به عنوان مثال پيش خودشان تحليل مي کنند که آنچه در دين مورد مذمت قرار گرفته و به شدت از آن نهي شده فحشا و بي بند و باري جنسي و گناه است. ولي رابطه ما پاک و آسماني است و مقصدمان هم ازدواج است در نتيجه ما درحقيقت زن و شوهر هستيم و يقيناً خدا خودش از نيت قلبي ما خبر دارد ...بعضي ها هم که قدري زرنگ تر هستند مي گويند«اصل خودمان صيغه محرميت را به شکل فارسي يا حتي عربي مي خوانيم تا هيچ مشکلي وجود نداشته باشد.»
جالب اين که همين دوستان که در اين موارد به راحتي قوانين شرعي را به نفع هوا و هوس خود تاويل مي برند و تغيير مي دهند در ديگر مسائل زندگي خود به هيچ وجه دست به چنين کاري نمي زنند و در آن مسائل ملاک و معيار برايشان قانون است و بسيار هم جدي است. مثلاً هيچ وقت نمي گويند اگر دفترچه انتخاب رشته را به اشتباه پر کرديم مي رويم براي مسؤلين توضيح مي دهيم و به حضرت عباس قسم مي خوريم که منظورمان چيز ديگري بود!؟ يا اگر روز کنکور قدري ديرتر رسيديم سر جلسه و درها بسته بود ميگوييم قانون را ناديده بگيرند چون ما ديشب کار واجب داشتيم و دير خوابيديم...
شريعت بي ديوار!؟
با توجه به اين نکات که ذکرش قدري لازم بود، بايد خدمت همه دوستان عرض کنيم که اين گونه رفتار ها خودسرانه و از سر هوي و هوس در اکثر موارد رفتارهاي کامل اشتباه و جاهلانه است که گناه و آلودگي و حسرت و ندامتي طولاني را به دنبال دارد و تبعات منفي آن گاهي تا آخر عمر دامن گير انسان باقي مي ماند. پس در هر حال و در هر موقعيت هم نبايد دست به تفسير و تاويل شخصي قوانين ديني زد و حتماً ضرورتاً بايد قبل از هر اقدام عملي در امور درگير با شريعت، با يک کارشناس خبره ديني مشورت نمود.
يک عقد با دو مدل
خودت و خودش!
در پاسخ فارغ از همه نکات توصيه اي و اخلاقي و اجتماعي اين مسأله که فعلاً با آن کاري نداريم بايد گفت بله. چون ازدواج يک عقد و معامله طرفيني است که دو طرف آن هم زن و شوهر هستند و مي توانند اين معامله را بدون وساطت هيچ فرد ديگري انجام دهند و به اصطلاح براي اجراي عقد خودشان وکيل نگيرند. اما به شرطي که ساير شروط را به درستي رعايت بکنند: در واقع اجراي يک عقد صحيح داري شروط و ضوابطي است که بدون ملاحظه آن ها عقد ازدواج صحيح نخواهد بود.
نخست آن که بايد صيغه عقد به شکل عربي صحيح خوانده شود يعني دختر بتواند صيغه «ايجاد» را درست بخواند و پسر هم قبول کند يا اين که پسر وکيل دختر شود در خواندن صيغه ايجاب و از طرف خودش هم صيغه قبول را بگويد. اما اگر صيغه را درستي بلد نيستند يا نمي توانند به عربي صحيح بخوانند، در بين مراجع اختلاف نظر وجود دارد برخي فرموده اند که احتياطاً بايد براي اجراي صيغه وکيل بگيرند و اگر وکيل پيدا نشد خودشان مي توانند صيغه را به فارسي يا هر زبان ديگر بخوانند. ولي بعضي ديگر از مراجع وکيل گرفتن را لازم ندانسته اند و فرموده اند اگر نمي توانند به عربي بخوانند مي شود همان صيغه را به فارسي بگويند.
اما نکته مهم آن است که ترجمه فارسي بايد به گونه اي باشد که معناي دقيق صيغه عربي را منعکس کند و به اصطلاح ترجمه درستي از «زوجت» و«قبلت» باشد.
بي اجازه؟!
بي اجازه، بشرطها و شروطها
رسيده باشد که مصلحت خود را تشخيص بدهد و به اصطلاح فقهي «رشيده» باشد.
نکته بعدي آن که لزوم اجازه پدر يا جد پدري تنها در مورد دختران دوشيزه و به اصطلاح «باکره» است و الا دختري که قبلا ازدواج کرده و باکره محسوب نمي شود، ديگر نياز به اجازه گرفتن ندارد به شرطي که رشيده باشد.
همچنين در مورد ماهيت باکره بودن و اين که اگر فردي با گناه يا در حادثه اي بکارت خود را از دست داده يا اصولاً بکارت نداشته، باز هم نيازمند اجازه پدر هست يا خير، نيز در بين مراجع اختلاف نظرهايي وجود دارد که دقت در آن موارد لازم به نظر مي رسد.
منبع : نشريه ديدار آشنا شماره 125