اندیشمند مجاهد

آنچه که بيش از همه در منش شهيد دکتر شقاقي مشهود بود، تأکيدهاي جدي وي به تساهل در ميان خود فلسطينيان و استواري و آشتي ناپذير در برابر دشمن صهيونيستي بود. او براي تحقق اين وحدت در ميان تمام نهضت هاي ملي، قومي و اسلامي اولويت خاص قائل بود. محمد علي سبحاني در اين گفتگو بر ويژگي هاي جنبشي
چهارشنبه، 4 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اندیشمند مجاهد

اندیشمند مجاهد
اندیشمند مجاهد


 





 
گفتگو با محمد علي سبحاني، کارشناس امور خاورميانه و سفير سابق ايران دراردن و لبنان

درآمد
 

آنچه که بيش از همه در منش شهيد دکتر شقاقي مشهود بود، تأکيدهاي جدي وي به تساهل در ميان خود فلسطينيان و استواري و آشتي ناپذير در برابر دشمن صهيونيستي بود. او براي تحقق اين وحدت در ميان تمام نهضت هاي ملي، قومي و اسلامي اولويت خاص قائل بود. محمد علي سبحاني در اين گفتگو بر ويژگي هاي جنبشي که شهيد شقاقي بنيان نهاد، از اين به بعد و مرکزيت و محور قرار دادن فلسطين و پرهيز از پرداختن به مسائل حاشيه اي در ميان تمام حرکت هاي اسلامي که شهيد بيش از همه بر آن اصرار مي ورزيد، متمرکز شده و نقطه نظرات خود را چنين بيان مي کند که در ادامه مي خوانيد.
هيچ شکي نيست که دکتر فتحي شقاقي از چهره هاي برجسته و ارزش گذار مبارزات فلسطين عليه رژيم اشغالگر به حساب مي آيد. اگر بخواهيم نام ده نفر از مهم ترين شخصيت هايي که در بين فلسطيني ها از ابتداي مبارزه مطرح بوده اند را ذکر کنيم، حتما نام يکي از آن ها شهيد فتحي شقاقي خواهد بود. لطفاً از اين باب صحبت را شروع کنيد.
او در همان سنين کودکي و نوجواني درغزه، زادگاه خود، مبارزه را شروع کرد. دهه شصت، دوران نوجواني و جواني او، زماني که جمال عبدالناصر در مصر به عنوان يک رهبر عربي مبارزه وظيفه خود را مقابله با رژيم صهيونيستي و حمايت از حقوق مردم فلسطين قرار داد و موج مردم و جوانان عرب را در حمايت از آنان بسيج کرد. طبيعتاً آن زمان جنبش ناسيوناليستي ودر کنار آن جنبش قوم گراي عرب حرف اول و آخر را مي زد و دراين ايام هم تمام مبارزان فلسطين در چارچوب حرکت مي کردند. آن طور که مي توان از زندگي دکتر شقاقي فهميد؛ ايشان از طرفي گرايش زيادي به مبارزات ضد فلسطيني و رهبران قومي و ناسيوناليستي آن و از سوي ديگر هم يک جوان متدين و مسلمان است که گرايش به مسجد و گروه هاي اسلامي که در آن زمان شاخص ترين آنها اخوان المسلمين بود، دارد. در واقع اين قضيه، او را با يک شرايط متضاد مواجه مي کند. او شخصيت پيچيده اي داشت که به نظر مي رسد از اين تضاد دهه شصت شکل مي گيرد. وقتي او وارد دانشگاهي در مصر براي تحصيل در رشته پزشکي مي شود، در آن جا شرايط مناسب تري را ملاحظه مي کند و از همان زمان است که به عنوان رهبر يک جنبش دانشجويي کار خود را آغاز مي کند. از ويژگي هاي او اين است که مسلماني کاملاً معتقد، در عين حال فردي است که مسأله فلسطين را به عنوان يک مسأله مرکزي و اساسي براي امت اسلامي ارزيابي مي کند و براي مبارزه با آن به سازماندهي جوانان در فلسطين مي پردازد.

با شناختي که شما از نهضت هاي آزادي بخش ملي و اسلامي داريد، بفرماييد تفاوت جنبش جهاد اسلامي با ساير جنبش هاي اسلامي سنتي يا ملي منطقه اي درچه بود؟
 

اين موضوع مهم و اساسي در ارزيابي و تحليل نهضت هاي فلسطيني است. در دوره اي که ناسيوناليسم و قوم گرايي عرب حرف اول و آخر را در مبارزه مي زد، نيروهاي مسلمان، چه در قالب انسان هاي آزاده و چه گروه هاي متدين اسلامي با يک شرايط بسيار پيچيده اي مواجه بودند؛ از طرفي اعتقاد داشتند تدين، پاکدامني و اصول اسلامي بايد توسط آن ها رعايت شود. از طرف ديگر قوم گرايي عرب يک نهضت ديني، مذهبي و لاييک است؛ اين نيروهاي مذهبي حتي با عبدالناصر که رهبر مبارزات ضد صهيونيستي هم بود. بعضاً اختلاف و درگيري داشتند. از ميان اين نيروهاي اسلامي کساني پيدا شدند که به فرمولي مي انديشيدند که در آن نه مبارزات ضد اسرائيلي فراموش شود و نه بي توجهي به مباني ديني و مذهبي اتفاق افتد. به نظر من اين گروه، سمبل اين تفکر و نگاه بودند. جالب است توجه کنيم که آن ها به عنوان يک جنبش دانشجويي پا به عرصه گذاشتند و کار، فعاليت و آرزوهاي خودشان را ادامه دادند تا جايي که انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد. امام با تفکرش نشان داد که با يک حرکت مذهبي هم مي شود، به مبارزه با استکبار و استبداد پرداخت و به پيروزي هم رسيد. اين الگو اميد بي نظيري را در دل جوانان فلسطيني به وجود آورد و سازماندهي ملي و تشکيلاتي به مرور به دغدغه اصلي آنان تبديل شد تا جايي که فردي مانند فتحي شقاقي توانست يک گروه تأثير گذار به نام جهاد اسلامي به وجود آورد. در واقع شخصيت، تأثير گذاري و کيفي بودن آن، نقطه عطفي شد که علاوه بر ظرفيت هاي قومي و ملي که در مبارزه ضد صهيونيستي شرکت داشت موج عظيمي از جوانان اسلام گرا به يک سازمان دهي جدي براي مبارزه ضد صهيونيستي دعوت شدند و اين حضور بسيار مبارکي بود و اين قدر مؤثر بود که انتفاضه اول در سال 1987 تحت تأثير چنين حرکتي به وجود آمد و تلاشي که صهيونيست ها براي از بين بردن اين حرکت، که عمق آن را افکار و انديشه هاي امام خميني مي دانستند، کردند باعث انتفاضه اي شد که به نظر من مبناي اساسي در فلسطين جديد شد.

اندیشمند مجاهد

با توجه به شناختي که از اوضاع منطقه و جنبش هاي سياسي فلسطيني داريد، قبول مي کنيد جنبش جهاد اسلامي يک حرکت نوپا واکنشي به جنبش هاي اسلامي سنتي و لاييک است؟
 

من موافق اين گونه تجزيه و تحليل در رابطه با جنبش جهاد اسلامي و ساير جنبش هاي ديگر نيستم. من معتقد نيستم که جنبش اسلامي در مقابل احياناً اسلام گرايان ارتجاعي واپس گرا و يا سفلي تشکيل شده باشد. حتي موافق نيستم که جنبش جهاد اسلامي و جنبش فکري که در ميان جوانان فلسطيني به وجود آمده مبني بر اين که با انگيزه هاي اسلامي هم مي شود مبارزه کرد، لزوماً در مقابل ملي گرايي عرب بايد درست شده باشد. اين يک ضمير آگاهي است که در دل جوان هاي فلسطيني مخصوصاً جوان هاي مؤمن و متدين به وجود آمد که راه صحيح مبارزه، استفاده از همه ابزارهايي است که بتواند اعتقاد به آن را ترويج کند. بهتر است اين طور بگوييم که اگر فلسطيني که بعدها پس از جنبش جهاد اسلامي، جنبش حماس هم به نوعي با تفاوت هاي خاص خودش از دل اخوان المسلمين ظهور کرد و در واقع امروز توانست در اکثريت صحنه ها در فلسطين قدرت، توان و ظرفيت خودش را نشان دهد، بر اساس نيازي بود که جوانان فلسطيني احساس کردند و طبيعتاً بين جنبش اسلام گراي فلسطيني با جنبش ملي گرايي فلسطيني تفاوت هايي وجود دارد.

ويژگي هاي جنبش جهاد اسلامي در مقايسه با ساير جنبش ها چه بود؟
 

فکر مي کنم اگر نگاهي به شکل جنبش جهاد اسلامي و به طور کلي جنبش جوانان اسلام گراي فلسطيني بياندازيم، چند خصوصيت در آن مي بينيم؛ اولاً با نشرياتي که اين جنبش فلسطيني از عصر مختار الاسلامين گرفته تا آن نشرياتي که از آمريکا، اروپا، لبنان و دمشق تحت عناوين مختلفي منتشر شده، به نوعي حمايت جدي از انقلاب اسلامي را ترويج کرد و الهام پذيري، الهام طلبي و الهام گيري از انديشه امام خميني و انقلاب اسلامي را سرمشق خودش قرار داده، تبديل به يک جنبش بيداري در بين جوانان و مردم فلسطين شد و آن يک زمينه سازي براي حرکت هاي جدي و سازماندهي شده داشت. از ويژگي هاي ديگري که جهاد اسلامي و دکتر شقاقي توانست در بين جوان هاي فلسطيني ايجاد کند، اين بود که سازمان ها و تشکل هاي اسلامي و مبارزاتي را ترويج و سازماندهي کرد و به اين معنا که جنبش جهاد اسلامي صرفاً در مرحله تفکر باقي نماند و به سرعت و شدت خودش را به نهادهاي مبارزه مسلحانه نزديک کرد، تا جايي که توانست در کنار جنبش هاي سنتي قوم گرا در فلسطين، مثل جنبش فتح که هنوز هم از ابر قدرت هاي مبارزه فلسطين به حساب مي آيد، خودش را مطرح کند تا سازماني که يک انديشه و فکري به همراه دارد، در کنارش سازماندهي مبارزاتي را هم به وجود آوردند. اگر بخواهيم به دکتر فتحي شقاقي، مجموعه اي که او سازماندهي کرد و امروز فلسطين هم شاهد آن است. مطالبي که جنبش جهاد اسلامي و رهبر آن دکتر رمضان عبدالله مطرح مي کند نگاه ديگري بکنيم، ترويج نوعي از تساهل در ميان فلسطينيان را در تفکر و شخصيت فکري آقاي شقاقي ملاحظه مي کنيم که يک اولويت بسيار مهم او، که هيچ کس ديگري در ميان فلسطينيان به وجود نياورد، چيزي که امروز فلسطيني ها از آن رنج مي برند. من معتقدم بايد يک بازخواني در انديشه فتحي شقاقي در بين جوانان امروز فلسطيني صورت بگيرد تا آنها متوجه شوند که او واقعاً معتقد بود که آن ها به هيچ وجه نبايد با هم درگير شوند. اين ترويج تساهل در بين آنان از ويژگي هاي خاص شهيد شقاقي بود که امروز جهاد اسلامي هم ترويج اين تفکر را مي کند. من خوشحال هستم که دکتر رمضان عبدالله تمام تلاش خودش را به کار مي برد تا درگيري ها و اختلافات بين فلسطيني ها را کاهش دهد.
از ويژگي هاي ديگري که جنبش جهاد اسلامي و شخص دکتر فتحي شقاقي و شايد از تفاوت هاي او با ساير حرکت هاي اسلامي که احياناً گرايش هاي سنتي هم داشت، آن بود که از پرداختن به مسائل حاشيه اي دست برداريم و مرکزيت مبارزه را صرفاً فلسطين قرار دهيم، حتي معتقد بود که اگر چندان با دولت هاي مسلمان هم موافق نيستيم. مبارزه اي با آن ها صورت ندهيم، اشتباهي که گروه هايي مانند القاعده، تکفير و الهجره و جنبش هاي مختلف که در دنياي اسلام هست که نمي خواهم خيلي جزيي شوم، کردند و مسأله مرکزي دنياي اسلام که بحث وجود اين غده سرطاني در منطقه بوده و هست که تا اين اشغال وجود دارد. شخصيت و هويت مسلمانان به چالش کشيده مي شود و بايد همه روي نتيجه بخشي مبارزات ضد صهيونيستي متمرکز شوند. اين اشتباه را بسياري مرتکب شدند اما جنبش جهاد اسلامي و تفکر دکتر فتحي شقاقي به شدت دنبال اين بود که اين انحراف در جنبش هاي مبارزه به وجود نيايد. از ديگر ويژگي هاي دکتر شقاقي رابطه عميق و عاطفي بود که با حضرت امام برقرار کرده بود. او مي گفت که تنها در سايه تفکر و انديشه امام است که مبارزات ضد صهيونيستي مي تواند به نتيجه برسد و دائماً در مقالات، توصيه ها و سازمان هاي فکري و تشکيلاتي که به وجود آورده بود، در اين جهت حرکت مي کرد که يک رابطه معنوي و محکمي را بين امام و انقلاب اسلامي با نهضت اسلامي فلسطين به وجود بياورد و آن را محکم حفظ کند.

شما در آغاز صحبتتان اشاره کرديد که شهيد شقاقي دريچه اي براي انتقال انديشه اي انقلاب اسلامي و ديدگاه هاي امام به کشورهاي انقلاب اسلامي بود. از نظر شما اين حرکت چه دستاوردهايي را درحال حاضر درصحنه فلسطين و خاورميانه به همراه داشته است؟
 

واقعاً معتقدم که يکي از اثر گذارترين افراد براي ايجاد ارتباطي عميق بين انديشه امام خميني و جوانان اسلام گراي منطقه خاورميانه، به ويژه فلسطين، دکتر شقاقي بود. او جزو اولين کساني بود که دائماً در مقالاتش با نوعي اصرار به تجزيه و تحليل عوامل پيروزي انقلاب اسلامي و تأثيرگذاري در نهضت هاي اسلامي و تحولات خاورميانه مي پردازد. البته غير از آقاي شقاقي بسياري از نويسندگان عرب و مسلمان درباره انقلاب اسلامي مقالات و کتاب هاي زيادي نوشتند. اما خصوصيت شهيد شقاقي که رهبر يک سازمان جهادي و رهبر يک گروه فکري در ميان جوانان و دانشجويان فلسطيني بود(اين نکته مهمي است که شقاقي رهبر يک جنبش دانشجويي فلسطيني عرب در مصر هم بود) به عنوان يک انسان اهل قلم يک تأثير استثنايي در به وجود آمدن اين دريچه از انقلاب اسلامي فلسطين به جنبش هاي اسلامي در فلسطين و خاورميانه به حساب مي آيد.

جهت گيري و روند مبارزه جنبش جهاد اسلامي را با حزب الله لبنان چه طور ارزيابي مي کنيد؟
 

اتفاقاً اگر با يک تقارن زماني بررسي کنيم. متوجه مي شويم که شکل گيري اين دو جنبش از نظر محتوا، مضمون و زمان با يکديگر نزديکي دارد؛ يعني جنبش حزب الله لبنان هم يک جنبش جوان و تحت تأثير انديشه امام است. شکل گيري اين جنبش درسال 1982 به عنوان يک جنبش ضد صهيونيستي، براي آزاد کردن سرزمين هاي لبناني و براي حمايت از مبارزه فلسطين بود. در واقع تفاوت جنبش حزب الله لبنان با جنبش هاي ديگر اين بود که مبارزه ضد صهيونيستي را صرفاً به عنوان يک حرکت جزمي مخصوص لبنان ارزيابي نکرد، بلکه صهيونيسم را اين طور تعريف کرد که يک سيستم اشغالگر است که نگاهش کل منطقه، کل مردم اسلام و عرب را هدف قرار داده است. لذا مبارزات ضد صهيونيستي را براي آزادي سرزمين هاي لبناني انجام داد ولي از همان ابتدا به مردم فلسطين هم کمک کرد. يعني آن نگاهي که مرحوم فتحي شقاقي داشت که معتقد بود همه مسلمان ها بايد براي آزادي فلسطين کار کنند و حرف درستي هم بود، چون صهيونيسم فقط آن تعداد جمعيت يهودي که در فلسطين ساکنند. نيستند؛ بلکه صهيونيسم يک حرکت جهاني در مقابل مردم فلسطين و خاورميانه است.
وقتي او روز قدس را مطرح کرد، گفت که راه آزادي قدس اين است که همه مردم، مسلمانان و آزادي خواهان دنيا از فلسطيني ها حمايت کنند، در واقع در آن زمان پايه گذار يک جنبش مردمي جهاني بود و معنايش اين است که مردم فلسطين به تنهايي نمي توانند فلسطين را آزاد کنند. چون صهيونيسم جهاني يک جنبش جهاني است، که بسيار خطرناک است و از طرف بسياري از قدرت هاي بزرگ هم حمايت مي شود. خودش هم يک جنبش انترناسيوناليستي و جهاني است که ريشه دوانده و جايگاه خودش را در اشغال سرزمين فلسطين تثبيت کرده است و امکان ندارد مردم فلسطين بدون حمايت جهاني و بين المللي پيروز شوند. اين نگاه فتحي شقاقي و حزب الله لبنان بود که بايد همه مسلمانان از مردم فلسطين حمايت کنند و گرنه امکان پيروزي براي مردم مسلمان فلسطيني ها وجود ندارد. درحزب الله لبنان همين نگاه که بايد از فلسطين دفاع شود و به صهيونيسم هم به عنوان يک صهيونيسم جهاني نگاه شود هم وجود دارد. هر دو توانستند يک موجي از بيداري را در جوامع لبناني، فلسطيني و اسلامي به وجود آورند که اولاً هدف هاي صهيونست ها چيست؟ دوماً راه مبارزه چيست؟ که در واقع هر دوي اين ها مي تواند به عنوان دو فرزند انقلاب اسلامي و انديشه امام ارزيابي شود و بالاخره اين تفکر را ايجاد کردند که مبارزه با صهيونيست ها راهي جز اين ندارد که مردم خاورميانه بيدار شوند و براي تحقق هدف هاي خودشان به يک سازمان دهي جدي در حوزه هاي مختلف دست بزنند. کاري که آقاي فتحي شقاقي و همه رهبران حزب الله لبنان کردند. امروزه هم خوشبختانه، ثمرات بي نظيري را بر جاي گذاشته که توانسته مانع پيشرفت صهيونيست ها شود، صهيونيست ها در دهه 70 به نيل و فرات مي انديشندند، به هيچ وجه به دنبال ماندن در مرزهاي فلسطين نبودند. اما همين روزها مي بينيم که آن ها به دنبال اين هستند که چگونه مرزهايي که در سال 1948
اشغال کردند را حفظ کنند و آمادگي مذاکره با فلسطيني ها را پيدا کردند. همه اين مسايل تحت تأثير جنبش اسلامي و ملي فلسطيني در کنار هم و حاصل وحدت فلسطيني هاست که بنده همه اين ها را فرزند معنوي امام خميني مي دانم.

به عنوان آخرين سؤال بفرماييد که اقدام رژيم صهيونيستي به ترور اين شخصيت ها آيا مي تواند نطفه انقلاب و نهضت مبارزات ضد صهيونيستي را خاموش کند؟
 

البته شهادت امثال شقاقي را بايد يک ضايعه جبران ناپذير ارزيابي کرد. اما طبيعي است از خون کساني که در فلسطين به شهادت رسيند، يپرواني سر برخواهند آورد که راه اين شهيدان را ادامه خواهند داد. اتفاقاً مرحوم شقاقي بعد از شهادتش مورد توجه جوانان فلسطيني و مسلمان قرارگرفت، روش انديشه و تفکرش بيشتر مورد ارزيابي و بررسي و تحليل قرار گرفت و همرزمان شهيد شقاقي راه او را ادامه دادند. معتقد نيستم که با شهادت آن ها چنان اتفاق سختي بيفتد که مبارزه و نهضت اسلامي از بين برود. همرزمان شهيد شقاقي مثل او فکر مي کنند و در حد و اندازه هاي ايشان چه در داخل فلسطين و چه در خارج از آن، درکنار او مبارزه کردند به هر حال اين مبارزه را ادامه خواهند داد. معروف است که خون شهيدان هر زماني مي تواند رودهاي جاري و رواني را براي تحقق هدف هاي شهدا به وجود بياورد.
نهضت هاي ملي، قومي و نهضت هاي اسلامي بايد بدانند که اولويت اول امروز وحدت و مبارزه با دشمن است. جالب است که يادآوري کنم که امروز جوانان فلسطيني نياز به بهره گيري از تفکر و نقطه نظرات شهيد شقاقي که به نوعي تساهل دربين فلسطيني ها را دائماً تکيه مي کرد. دارند. امروز نياز اول فلسطيني ها تساهل در بين خودشان و محکم ايستادن در مقابل دشمنانشان و دفاع از ارزش هاي فلسطيني است تا بتواند به نتيجه برسند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 26




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط