زبان بدن
Body language
کسي که پايش را روي پا انداخته و يک از پاهايش را تکان مي دهد، مضطرب است و به مشکل مهمي فکر مي کند. البته فکر کردن او، از نوعي نيست که دنبال چاره باشد و بخواهد مشکل را حل کند بلکه فقط به مشکلش فکر مي کند. مثال: «فردا بايد کرايه خونه بدم و هيچ پول ندارم... آخه چرا مثل دوستاي ديگه م خونه ندارم»؟ اما کسي که همراه تکان تکان دادن پايش، چشم هايش را تگ کرده و آهسته و نرم دارد لبش را مي جود، يعني دارد فکر مي کند که مشکلش را چطور حل کند و دنبال راه چاره مي گردد. مثال: «فردا بايد کرايه خونه بدم، پول هم ندارم، بهتره برم پيش آقاي رئيس و بهش بگم زنم تصادف کرده و بيمارستانه و خرج بيمارستانو ندارم...» کسي که هر دو پايش را به شدت تکان تکان مي دهد، يعني عصبي است و هر لحظه ممکن است از کوره در برود. بهتر است مدتي چنين کسي را تنها بگذاريد و کاري به کارش نداشته باشيد.
پاها را صاف نگه نمي دارد، کفش هايش در يک خط نيست و يکي جلو و يکي عقب است، يکي از پاها پشت پاي ديگر رفته است. ضمناً با يکي از دست ها آرنج دست ديگرش را گرفته، يا دستش را پشت گردنش برده، گردنش را کج گرفته، قوز کرده و ... وقتي که دختري بسيار جوان يا پسري جوان با کسي حرف مي زنند که او را بسيار قبول دارند، ضمن اين که کج و کوله مي ايستد، بي دليل مي خندند.
از شکسته آمدن ريبَت بوَد
وز دليري رفع هر تهمت بود
يعني هنگامي که خطايي روي داده و بعضي ها به شما بد گمانند، اگر سرتان را پايين بيندازيد و قوز کنيد، شک آنها به يقين تبديل مي شود ولي اگر سر و گردن شما برافراشته باشد. همين حالت، برطرف کننده هر تهمتي است (خطاکارها اين بخش را نخوانند).
سکوت کردن به موقع را ياد بگيريد. سعدي دوست داشتني و حکيم مي گويد:
دو چيزه طيره عقل است: دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي (طيره بر وزن زيره)
يعني دو چيز عقل را خوار و خفيف مي کند:
خاموش شدن؛ هنگامي که بايد حرف زد، و حرف زدن؛ هنگامي که بايد سکوت کرد. کسي که در حال حرف زدن با زبان چشم هاست، بايد در برابرش سکوت کنيد و گرنه تمرکز خود را از دست مي دهد، عصبي مي شود، به سردر گمي و رنجش دچار مي شود، و ارتباط متقابل تان با کندي و تاخير انجام مي شود.
منبع: مجله اطلاعات هفتگي ش 3431
زبان پاها و زبان حريم ها
پا روي پا انداختن
کسي که پايش را روي پا انداخته و يک از پاهايش را تکان مي دهد، مضطرب است و به مشکل مهمي فکر مي کند. البته فکر کردن او، از نوعي نيست که دنبال چاره باشد و بخواهد مشکل را حل کند بلکه فقط به مشکلش فکر مي کند. مثال: «فردا بايد کرايه خونه بدم و هيچ پول ندارم... آخه چرا مثل دوستاي ديگه م خونه ندارم»؟ اما کسي که همراه تکان تکان دادن پايش، چشم هايش را تگ کرده و آهسته و نرم دارد لبش را مي جود، يعني دارد فکر مي کند که مشکلش را چطور حل کند و دنبال راه چاره مي گردد. مثال: «فردا بايد کرايه خونه بدم، پول هم ندارم، بهتره برم پيش آقاي رئيس و بهش بگم زنم تصادف کرده و بيمارستانه و خرج بيمارستانو ندارم...» کسي که هر دو پايش را به شدت تکان تکان مي دهد، يعني عصبي است و هر لحظه ممکن است از کوره در برود. بهتر است مدتي چنين کسي را تنها بگذاريد و کاري به کارش نداشته باشيد.
کج و کوله ايستادن
پاها را صاف نگه نمي دارد، کفش هايش در يک خط نيست و يکي جلو و يکي عقب است، يکي از پاها پشت پاي ديگر رفته است. ضمناً با يکي از دست ها آرنج دست ديگرش را گرفته، يا دستش را پشت گردنش برده، گردنش را کج گرفته، قوز کرده و ... وقتي که دختري بسيار جوان يا پسري جوان با کسي حرف مي زنند که او را بسيار قبول دارند، ضمن اين که کج و کوله مي ايستد، بي دليل مي خندند.
راست قامت راه رفتن
از شکسته آمدن ريبَت بوَد
وز دليري رفع هر تهمت بود
يعني هنگامي که خطايي روي داده و بعضي ها به شما بد گمانند، اگر سرتان را پايين بيندازيد و قوز کنيد، شک آنها به يقين تبديل مي شود ولي اگر سر و گردن شما برافراشته باشد. همين حالت، برطرف کننده هر تهمتي است (خطاکارها اين بخش را نخوانند).
حريم شخصي
سکوت کردن به موقع را ياد بگيريد. سعدي دوست داشتني و حکيم مي گويد:
دو چيزه طيره عقل است: دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشي (طيره بر وزن زيره)
يعني دو چيز عقل را خوار و خفيف مي کند:
خاموش شدن؛ هنگامي که بايد حرف زد، و حرف زدن؛ هنگامي که بايد سکوت کرد. کسي که در حال حرف زدن با زبان چشم هاست، بايد در برابرش سکوت کنيد و گرنه تمرکز خود را از دست مي دهد، عصبي مي شود، به سردر گمي و رنجش دچار مي شود، و ارتباط متقابل تان با کندي و تاخير انجام مي شود.
منبع: مجله اطلاعات هفتگي ش 3431