گفتگو با آيت الله ابوالقاسم وافي
درآمد
اخلاق حسنه شهيد آیت الله صدوقي در كنار محبت خالصانه ايشان نسبت به جوانان، به ويژه طلبه ها و توانائي علمي بالاي وي، از ايشان يكي از زيباترين تصاوير را از مدرسي عالم و يگانه در ياد و خاطره شاگردان او بر جا گذاشته است، بدان گونه كه از پس ساليان دراز، هنوز حلاوت آن در كام جان آنان مانده است.
آشنايي شما با شهيد آيت الله صدوقي از كي و كجا آغاز شد؟
در حدود سال 1330 شمسي در سال هاي اول دبيرستان تحصيل مي كردم كه خبر ورود حضرت آيت الله صدوقي از حوزه علميه قم به شهرستان يزد به گوشم رسيد. با امكانات محدودي كه آن روز مردم داشتند، خود را آماده استقبال از ايشان كردند و طولي نكشيد كه جمعيت انبوهي با شور و شوق فراوان، در مسير ورود آن عالم رباني اجتماع كردند و با سلام و صلوات تا رسيدن به منزل ايشان را همراهي نمودند.
آشنايي من با آن شهيد همام از سال هاي تحصيل در دبيرستان آغاز شد، زيرا در مدرسه علميه خان سكونت داشتم و با طلاب و علما مأنوس بودم و گاه و بيگاه در مدرسه هاي علميه، ايشان را نيز زيارت و در نماز جماعتشان هم شركت مي كردم.
به خاطر دارم از همان وقت، بيان شيرين و اخلاق آن شخصيت بزرگ برايم جاذبه زياد داشت و ادب و تواضع ايشان مرا به ياد بندگان خالص خداوند مي انداخت و شايد بتوانم ادعا كنم كه شان بسيار بالاي علماي بزرگواري چون حضرت آيت الله حاج شيخ غلامرضا فقيه خراساني و تواضع، صفا و صميميت هاي شخصيت هايي چون شهيد محراب و ديگر بزرگاني كه آن روز در گوشه و كنار استان يزد زندگي مي كردند، يكي از عوامل مؤثر در روي آوردن اين ناچيز و دوستانم به تحصيل علوم ديني و فراگرفتن معارف اسلامي است و از اين جهت خود را مرهون آن انسان هاي بافضيلت و وارسته مي دانم. خداوند آنان را با اوليايشان محشور بفرمايد و به ما توفيق تخلص به اخلاق و پيروي از راهشان را عنايت كند.
شمه اي از ويژگي هاي اخلاقي ايشان را بيان كنيد.
نكاتي را كه از اخلاق و روش آن شهيد عزيز بيان مي كنم، برداشتي است كه از آغاز آشنايي ام با ايشان دارم. در مرحله نخست "تواضع و فروتني" از نكات برجسته اخلاقي ايشان بود. انسان در اولين رويارويي با حضرت آيت الله صدوقي احساس مي كرد با كسي روبرو شده كه چون خود اوست، نمي خواهد از او جدا شوند و هرچه را كه بخواهد، مي تواند با ايشان مطرح كند. همه وجودشان براي شنيدن، گوش بود و براي ديدن، چشم و براي حل مشكل، دست و براي دلداري و آرامش بخشيدن، راهنما. انسان با ايشان احساس بيگانگي نمي كرد و حجب و فاصله مانع از بيان مشكلات نمي شد.
در مقابل بچه هاي كوچك چون پدري مهربان، در برابر جوانان چون رفيقي با عطوفت و در رويارويي با عالمان سالخورده و جهانديده، ساكت و متواضع بودند و پاداش فروتني و تواضع هم، رفعت مقام و ترفيع درجه اي بود كه از ناحيه خداوند به اين عزيز عنايت شد.
از ديگر ويژگي هاي ايشان مي توان به "زهد و ساده زيستي" اشاره كرد. كساني كه با زندگي و اخلاق شهيد بزرگوار آشنا بودند، اين دو خصيصه را به خوبي در زندگي ايشان درك مي كردند، چه آنگاه كه به صورت مدرسي عالي قدر در حوزه علميه قم انجام وظيفه مي كردند، چه آن وقت كه از ناحيه مراجع بزرگ تقليد، تقسيم شهريه طلاب را بر عهده داشتند، چه زماني كه در سنگر محراب و منبر به ارشاد و تبليغ مي پرداختند و چه در موقعيتي كه عالم طراز اول استان يزد محسوب مي شدند و بار رهبري فكري و مبارزاتي را به دوش مي كشيدند، در همه اين شرايط، روحيه زهد و زندگي بي آلايش بر شئون زندگي شان حاكم بود، سبكبال بودند، ولي آثار خدمات و بركات وجودي شان در غالب نقاط محروم، از شهر و روستا مشاهده مي شد و اقشار مختلف از سفره احسانشان بهره مند مي گرديدند.
از ديگر صفات مبرز ايشان "رافت و رحمت همراه با شدت و عظمت" بود. حضرت آيت الله شهيد صدوقي نسبت به ضعيفان، مستمندان و مؤمنان به خصوص طلاب و محصلين علوم ديني بيشترين لطف را داشتند و در مجالس پرجمعيتي كه اقشار مختلف حضور داشتند، هرگاه طلبه اي هرچند مبتدي وارد مي شد، تمام قامت جلوي او بلند مي شدند. هرگاه بيچاره و بينوايي به ايشان مراجعه مي كرد تا آنجا كه در توان داشتند، براي رفع مشكل او اقدام مي كردند، ولي در مقابل مستكبران و مرفهين بي درد و بي اعتنايان به قشر ضعيف و گرفتار، با نهايت شدت برخورد مي كردند، يا آنان را عوض و يا از ضربه زدن به ديگران، مايوسشان مي كردند و اين خصلتي است كه در مكتب اميرالمؤمنين(عليه السلام) آموخته بودند كه::كونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا".
به عنوان فردي كه تدريس ايشان را از نزديك ملاحظه فرموده ايد، به چگونگي آموزش ايشان اشاره اي داشته باشيد.
اشتياق به تعليم و تربيت از ويژگي هاي روحي ايشان بود. بسياري از علما و مراجعي كه هم اكنون در حوزه هاي علميه هستند، از خرمن تدريس ايشان بهره گرفتند و از بيانات شيواي ايشان استفاده كردند و مجلس درس و بحث ايشان يكي از پررونق ترين مجالس به شمار مي رفت. طلاب و فضلا چون پروانه وجود ايشان را در بر مي گرفتند و با تدريس جالب ايشان مأنوس بودند.
از ديگر ويژگي هاي ايشان ترويج مكتب با امر به معروف و نهي از منكر بود. كمتر كسي به خاطر دارد كه آن شهيد با منكري روبرو شود و با آن مقابله نكند و يا معروفي متروك شود و ايشان درصدد احياي آن برنيايد و اين از ويژگي هاي بندگان خاص خداوند است كه به زندگي روح و نورانيت مي بخشد.
درباره نحوه اجراي امربه معروف و نهي از منكر توسط ايشان، آيا خاطره اي داريد؟
اصولا مرحوم آيت الله صدوقي رضوان الله عليه روحيه اي داشتند كه در برابر منكرات با بيان و قلم موضع گيري مي كردند. كساني كه در دوران زندگي آن عالم رباني با روش و منش ايشان مانوس بودند، به اين واقعيت اعتراف مي كردند و در دوران سياه پهلوي اول و هنگام حضور آن شهيد گرانمايه در حوزه علميه قم، خاطراتي جالب از برخوردشان با آن دستگاه جبار براي ما نقل مي كردند.
به عنوان نمونه در دوران قبل از انقلاب، يكي از اساتيد دانشگاه كه دكتر دامپزشكي بود، كتابي تاليف كرد كه در آن برداشت هاي غلطي را از برخي آيات قرآن كريم آورده و همه اديان توحيدي از جمله يهوديت، نصرانيت و اسلام را در مسير واحدي دانسته و به نظر خودش، راه همه آنها را به عنوان صراط مستقيم معرفي و تفاوت بين آنها را منتفي دانسته بود. شهيد صدوقي كتابي نوشتند و به عنوان گفتار يكي از دانشجويان، ضمن مردود شمردن نظريه دكتر، با لحني قاطع و منطقي و با تمسك به محكمات قرآن، همه رشته هاي او را پنبه كردند، به گونه اي كه براي بيان مطالب پوچ و بهره برداري از متشابهات، براي كسي زمينه اي نماند.
ايشان از نظر بيان و جهاد با زبان نيز چه هنگام تبليغ و چه در موضع گيري عملي، بسيار قاطع بودند. در مسير حركت آن شهيد از منزل تا مسجد روضه محمديه، هرگاه منكري وجود داشت، افراد قبل از رسيدن ايشان، آثار منكر را از بين مي بردند و اگر صاحب آن گناه متوجه حضور ايشان نمي شد، در مقابل مغازه با توقفي كوتاه و نگاهي تند، او را وادار به عذرخواهي مي كردند.
عموما چهره هاي برجسته يا اهل خطابه هستند يا اهل قلم. به نظر شما آيت الله صدوقي در زمره كداميك بودند؟
ايشان هم خطيبي توانا و هم نويسنده اي زبردست بودند. شهيد صدوقي پرشورترين خطابه ها را ايراد مي كردند و در ايام و ليالي خاص، مردم را با بيانشان به وظايف خود آشنا مي ساختند. در فن نويسندگي مهارت كاملي داشتند، آن هم قلمي كه مدادش برتر از خون شهيدان بود. هرگاه نويسنده اي به خاطر ناآگاهي و يا از روي غرض به معارف اسلامي حمله مي كرد و يا مطالب ديني را منحرف مي نمود با قلمي روبرو مي شد كه چون سيل خروشان، خار و خاشاك بافته هايش را نابود مي كرد و حق را به جاي آن مي نشانيد.
از ارتباط آيت الله صدوقي با حضرت امام نكاتي را ذكر كنيد.
شهيد محراب بيش از چهل سال سابقه دوستي و همنشيني با بنيان گذار جمهوري اسلامي را داشتند. بر اساس اين سابقه آشنايي با حضرت امام (رحمه الله عليه)، همراهي شهيد صدوقي با ايشان در همه مراحل مبارزاتي مشهود است. ايشان از همان آغاز نهضت در سال 1341 وارد ميدان مبارزه شدند. در 15 خرداد 1342 از اولين علما بلاد بودند كه به خاطر دستگيري امام از يزد به تهران هجرت و در مجمع بزرگ علما و مراجع شركت كردند و اين تلاش به انحاء مختلف تا پيروزي انقلاب ادامه پيدا كرد. بيانيه ها، موضع گيري ها و روشنگري هاي حضرت آيت الله صدوقي، علاوه بر اينكه در آماده سازي مردم شهيد پرور استان يزد مؤثر بود، موجي را در سراسر كشور ايجاد و روحيه مقاومت و ايثار را در همگان زنده و نقشه شوم دشمنان و توطئه منافقان را خنثي مي كرد. در اين زمينه حدود دويست بيانيه و تلگرام (غير از سخنراني و خطبه) از ناحيه آن شهيد مجاهد در طول چهار سال به جاي مانده است. نقش ايشان در پيروزي انقلاب در بهمن 1357 و قيام مردم يزد بر كسي پوشيده نيست و در كتاب ها و مقالات به ثبت رسيده است.
از فعاليت هاي شهيد صدوقي در دوران پس از انقلاب چه خاطراتي داريد؟
پس از انقلاب نيز آمادگي ايشان براي دفاع مقدس، حمايت از رزمندگا و نيروهاي مخلص بسيار برجسته بود. هنگامي كه جنگ بعث عراق و استكبار جهاني به انقلاب و ملت عزيز ايران تحميل شد، شخصيت شهيد ما در زمره اولين چهره هايي بود كه روحيه مقاومت و پيروزي را در ملت تقويت و در تاريخ 59/7/2 بيانيه اي كوتاه و كوبنده را صادر و مردم را به توسل به خداوند دعوت كرد. اين اطلاعيه با جمله: "بسم الله قاصم الجابرين، الاسلام يعلو و لا يعلي عليه" شروع و به جمله «... بدانيد خدايتان يار و نگهبان خواهد بود، ناراحتي به خود راه ندهيد و خدا را فراموش نكنيد." ختم مي شود. در دوره دفاع مقدس تا آن زمان كه در قيد حيات بودند، با همه وجود سپاه اسلامي را پشتيباني و روحيه آنان را تقويت مي كردند. در عمليات حساسي كه عليه دشمنان بعثي آغاز مي شد، اين پيرمرد مجاهد با چهره اي نوراني در خط مقدم جبهه ها حضور داشت.
ايشان علاوه بر كمك هاي معنوي، خدمات رفاهي و مادي بسياري را توسط اميران لشگر اسلام به مجاهدين در راه حق ارائه مي دادند و در آخرين خطبه نماز جمعه اي كه در روز 61/4/11، يعني دقايقي قبل از شهادت ايراد مي كنند مي فرمايند: '' الحمد لله نيروي اسلام بالاترين نيروهاست و نشان داديد كه با نيروي الله و گفتن الله اكبر بر همه مشكلات فايق خواهيد آمد،'' انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين'' عراقي كه در كمال قدرت نيروي زميني بود، به خصوص از جهت تجهيزاتش، با آن قدرت همه را از بين برديد و نابودش كرديد. بدانيد كه بر اسرائيل هم فائقيد''
نگاه ايشان به مقوله ولايت فقيه چگونه بود؟
آن شهيد بزرگوار در برابررهبر و اطاعت از مقام ولايت، تسليم بود. ايشان كه آثار ايمان به غيب و ولايت اوليا خداوند در همه شئون فردي، اجتماعي و سياسي اش مشاهده مي گرديد، به مسئله رهبري و ولايت فقيه اعتقاد كامل داشت و در برابر امر ونهي و خواست امام بزرگوار تسليم بود. توطئه منافقين را در تضعيف ولايت فقيه قبل از همه احساس مي كرد و با كمال قدرت به مقابله با آن برمي خاست، از كيان روحانيت مبارز و متعهد دفاع مي كرد، مردم را از دو دستگي و افتراق برحذر مي داشت، مقتضيات زمان را به خوبي درك و براي هر دردي، درماني مناسب ارائه مي كرد، از بنيان گذار جمهوري اسلامي با تعبير ''زعيم عالي قدر جهان اسلام''، «قائد بزرگوار و نائب حضرت بقيه الله ارواحنا فداه'' ياد مي كردند و نصرت و پيروزي ملت را مرهون انفاس قدسيه و دعاهاي نيمه شب آن جناب مي دانست و پيوسته مردم را به پيروزي رهبري و تقويت ولايت فقيه دعوت مي كرد. در جملات پاياني آخرين خطبه هاي نماز جمعه روز 61/4/11، لحظاتي قبل از رسيدن به فوز شهادت، خطاب به مردم مي فرمايند: «پشتيباني كامل از فرمان امام براي همه ضرورت دارد، همه ما يك جهت مي گوئيم: '' فرمان، فرمان توست اي امام بزرگوار.'' آنچه را تو دستور مي دهي، دستورات تو را بر سر مي گذاريم و با جان و دل فرمانت را اطاعت مي كنيم...'' و خطبه را با دعا براي امام امت، پيروزي رزمندگان و نابودي دشمنان به خصوص آمريكا و صدام به پايان مي رساند و پس از اداي نماز جمعه بلافاصله همانند مولايش اميرالمؤمنين (ع) در خانه خداوند به فوز شهادت نائل مي شود و به شهداي راه حق و فضيلت مي پيوندند.
آيا از نقش آيت الله صدوق در تدوين قانون اساسي و اضافه نمودن جايگاه ولايت فقيه در آن نيز نكاتي در خاطر داريد؟
پس از پيروزي انقلاب و تشكيل مجلس خبرگان قانون اساسي، ايشان از استان يزد به مجلس خبرگان راه يافتند و در تدوين قانون اساسي و تثبيت اصل ولايت فقيه و مقابله با غرب زده ها و ليبرال ها بسيار نقش موثري را ايفا نمودند. بر همين اساس نهضت آزادي و رييس جمهور مخلوع و فراري بني صدر از موضع گيري قاطع شهيد وحشت زيادي احساس مي كردند و با كمترين حركت براي پياده كردن مقاصدشان با برخورد جدي و عملي شهيد روبرو مي شدند و بساطشان را بر مي چيدند.
مواجهه ايشان با جريان هاي ضد انقلاب چگونه بود؟
شهيد صدوقي شايد يكي از اولين شخصيت هايي بودند كه توانستند سراب را از آب و سره را از ناسره جدا و به ملت معرفي كنند. شناخت خطوط التقاطي و ملي گرايان كم مايه و غرب زده و مقابله با آنها از اين جمله بود. موضع گيري هاي صريح و بي پرده ايشان با نهضت آزادي و ليبرال ها زبانزد خاص و عام است. بني صدر در همه مراكز استان ها دفاتري را افتتاح كرده بود، ولي از نقاطي كه دفتر بني صدر فراري و تشكيلات او نتوانستند جاي پايي داشته باشند، استان يزد بود. شهيد به محض اطلاع از تاسيس دفتر در استان يزد دستور دادند به فاصله بسيار كوتاهي آثار آن محو شود و چنين شد كه وحشت، عاملين دفتر را فرا گرفت و از اعمال مقاصد شوم خود منصرفشان كرد.
ايشان با مسئولي كه توان خدمت گزاري خالصانه را نداشت به گونه اي روبرو مي شدند كه فرار را بر قرار ترجيح مي داد. در مقابل جوسازي ها با همه وجود مي ايستادند و در حالي كه ضعف و نقاهت دوران پيري بر وجودشان حاكم بود، صلابت و قدرت كم نظيري داشتند.
از خدمات ايشان به مردم يزد مصاديقي را بيان فرماييد.
در اين زمينه مي توان به احداث مساجد و مدارس علوم ديني، اعزام مبلغ و رسيدگي به مناطق محروم اشاره كرد. روح بزرگ، همت والا، دورانديشي و آينده نگري حضرت آيت الله شهيد، در عملكرد گسترده و همه جانبه آن مرحوم تأثير زيادي داشت و شعاع خدمات ايشان را در بسياري از استان ها گشاينده بود.
تعداد مساجدي كه به دستور ايشان بنا شده و مدارس علوم اسلامي و كتابخانه هايي كه با همت آن مرحوم به بهره برداري رسيده، بيش از آن است كه در اين مختصر نامي از آنها برده شود. روضه محمديه در مركز استان يزد و بنياد عظيم صدوق در حوزه علميه قم و ده ها مركز ديگر در استان ها، شهرها و روستاها، باقيات صالحاتي هستند كه از آن شهيد والامقام به جا مانده اند. اعزام مبلغ به مناطق محروم و روستاهاي دورافتاده و تفقد از حال مستمندان و بي نوايان و تهيه آذوقه براي مناطق مرزي جنوب كشور و ساخت و ساز منازل براي زلزله زدگان استان كرمان و تهيه سرپناه و مسكن براي مناطق جنگزده استان ها را بايد جلوه اي از بركات وجودي اين شهيد بزرگوار دانست.
در پايان اگر نكته ديگري در خصوص آن شهيد بزرگوار باقي مانده است، بيان كنيد.
از پروردگار مسئله دارم ملت ما به خصوص نسل جوان عزيز جامعه را با مكتب اسلام و معارف قرآن آشنا و دست خائنين و مهاجمين بي انصاف به فرهنگ ناب تشيع را با قدرت و اراده خود قطع كند، مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي "دام ظله العالي" و همه خدمت گزاران مخلص به نظام را تا زمان ظهور حضرت ولي عصر "ارواحنا فداه" از خطرات محافظت فرمايد و ذريه اين شهيد بزرگوار، به خصوص فرزند صالح و خدمتگزارش حضرت حجت الاسلام آقاي شيخ محمدعلي صدوقي امام جمعه محترم يزد را در زنده نگاه داشتن افكار بلند و راه مستقيم سلف صالح خود بيش از پيش موفق بدارد. ان شاءالله.
از پيشگاه شهيد به خاطر قصور و نقصي كه در اين بيان وجود دارد و نمي تواند منعكس كننده ملكات اخلاقي، فضائل نفساني و صفات عاليه ايشان باشد معذرت مي خواهم. سلام عليهم يوم ولد و يوم قتل في سبيل الله و يوم يبعث حيا.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 34