
تحلیلی بر بازتاب اصلاحات غازانی در روند بازسازی مراکز شهری ایران (703 - 694 هجری)
نويسنده:دکتر فریدون الهیاری*
چکیده
واژه های کلیدی
مقدمه
در دروره ایلخانی هلاکو6630-656 ه.) اباقا(680-663 ه.)در سایه گرایش ایشان به سازندگی و تکاپوی جدی عناصر ایرانی به ویژه خاندان جوینی و خواجه نصیر الدین طوسی، روزنه ای امید بخشی برای سازندگی و رونق دوباره حیات شهری در ایران پدید آمد.اما پس از مرگ اباقا در فاصله سالهای(680 تا 694 ه)به سبب تشدید کشمکش های درونی و رقابت های ویرانگر شاهزادگان و امرای مغولی در ایران نه تنها فرصتی برای سازندگی پدید نیامد، بلکه بر دامنه ویرانی ها نیز افزوده شد.با روی کار امدن غازان سلطان مسلمان(703-694 ه)نقطه عطفی در تاریخ ایلخانی نمودار شد و در پوتو اصلاحات غازانی جریانی فراگیر در سازندگی آغاز شد.مقاله حاضر بر پایه طرحی پژوهشی درباره شهرهای ایران در دوره ایلخانی * به بررسی تأثیر اصلاحات غازانی بر روند سازندگی و رونق زندگی شهری در ایران دوره ایلخانی می پردازد و با بررسی دامنه سازندگی در شهرهای ایران رمز فراگیری سازندگی یا به تعبیری مشارکت جامعه ایرانی در بازسازی دوباره مراکز مدنی را کاوش می کند.
اصلاحات غازانی و زندگی مدنی
حال اول نرفتی که پیش از آن واقعه بود.»(9/ص 28)بدیهی است که جبران چنین ویرانی گسترده ای که به نابودی کامل برخی مناطق شهری و تقریبا کشتار و تخریب در سراسر ایران انجامید با اقدامات پراکنده ایلخانان و صاحب منصبان ایرانی دربار ایشان امکان پذیر نبود و به رویشی نوین از درون جامعه بستگی داشت.رشید الدین فضل اللّه همدانی مورخ برجسته ایرانی و وزیر و ایدئولوگ حکومت ایلخانی که نظریه پرداز اصلاحات غازانی نیز شناخته می شود، درباره ناپایداری و بی بنیادی اقدامات ایلخانان در بازسازی و عمران مراکز مدنی ایران می نویسد:«پیش از این پادشاهان مغول...هوس عمارت داشته اند و در آن شروع کرده، لیکن کمتر به انجام رسانیده چنانکه مشاهده رفته و هر کجا بنیادی نهادند مبالغ اموال بر آن صرف می شد و از ولایات وجوه تا بقور و چهارپای و آلت و مزدور می آوردند و خلایق را زحمات می رسید و اکثر تلف می شد و کسانی که بر سر آن می بودند اللیله حبلی می گفتند و مال از میانه می رفت و زیادت عمارتی میسر نمی شد و آن نیز که کردند بر بیناد نبود و به اندک زمانی خراب گشت» (11/ج 2/ص 70-1369).بی تردید این تعبیر رشید الدین که در بخش مربوط به اصلاحات غازانی کتاب جامع التواریخ آمده کوششی در جهت تبیین ضرورت اصلاح نظام سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دوره ایلخانی و سامان دهی امور ایرانشهر به عنوان عاملی مهم در تسهیل روند بازسازی کشور و رونق و احیای مراکز شهری آن است. سلطان زاده با اشاره به ناکارآمدی و ناپایداری اقدامات ایلخانان و نخبگان ایرانی پیش از غازان علت آن را عدم اتکا بر نیزها و سرمایه های مردم و فقدان قوانین و مقررات کافی برای زندگی شهری بیان می کند(12/ص 115).اما نباید از نظر دور داشت که بی بنیادی امور و ناپایداری اقداماتی که در جهت سازندگی آغاز شد، ناشی از تضادها و تعارضات قومی، اجتماعی، فرهنگی، اعتقادی و معیشتی مغولات غالب و جامعه یکجانشین ایرانی بود که بروز آن در ساختار حکومت و عناصر صاحب نفوذ و قدرت، پیامدهای ناگواری داشت.بی تردید کمترین تأثیر فزونی عناصر صحراگرد مغول در ایران گسترش چراگاهها و مراتع و نابودی روستاها و مراکز یکجانشین ایران بود.تضاد زندگی صحراگردی و یکجانشینی در این تعارض و تفاوت معیشتی محدود نمی شد، بلکه در حوزه های اجتماعی، فرهنگی، اعتقادی و سیاسی شکافهای بزرگی را نمودار می ساخت(3/ص 462).نخبگان ایرانی از آغاز جهانداری مغولان در ایران در چارچوب این چالش به تکاپو برای تعدیل آسیب های ناشی از این تعارض در مناسبات ایلخانان با رعایا و یا به تعبیری حکومت و جامعه پرداختند و در فرایندی تدریجی همسازی شیوه حکومتی قوم غالب با سنت های ملکداری ایرانی را پی گرفتند.
اسلام آوردن غازان فراتر از جنبه اعتقادی، دگرگونی سیاسی مهمی را در حکومت ایلخانی نوید می داد.اگر بدیهی ترین پیامد این رویداد پیوند معنوی ایلخان با جامعه ایرانی بود، اما نسبت مصالح ملک و منافع رعیت بر پایه فرهنگ سیاسی ایرانی و جایگزینی شریعت اسلامی و رسوم کشورداری ایرانی به جای سنتهای یاسایی-اگرچه رهایی عناصر مغولی حتی در دوره پذیرش اسلام از سنت های قبیله ای و یاسایی دشوار به نظر می آمد-در عرصه زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه ایرانی نتایج مهمی به همراه داشت(5/ص 460-459).بنابراین اصلاحات منسوب به غازان کوششی مهم در جهت تبیین نظری تحولی بود که در فرایندی تدریجی از آغاز به وسیله نخبگان ایرانی پیگیری می شد.اگرچه اصلاحات غازانی که در بخش«تاریخ مبارک غازانی»از کتاب ارزشمند جامع التواریخ به تفصیل تبیین شده است، از زوایای مختلفی قابل بررسی است، اما این پژوهش به بازتاب اصلاحات غازانی در زندگی شهری و سازندگی در مراکز مدنی ایران توجه دارد.مروری کلی بر عنوان فصول مختلف اصلاحات غازانی به خوبی رویکرد جدی او را به رعیت پروری، بازساری زیرساخت اقتصاد کشاورزی، سامان دهی امور مالی، تأمین امنیت راهها و مراکز شهری و روستایی ایران و جلوگیری از تعدّی امرا و عناصر مغولی بر ایرانیان نشان می دهد. بی تردید تحقق چنین اهدافی بر پایه اصلاح ساختار حکومت ایلخانی و سازمانهای حکومتی آن ممکن بود.بدین روی غازان در چارچوب فرامینی طرز اندیشه و طرح اصلاحات را در عرصه های مختلف تجویز می کند.اصلاحات غازانی در نهادهای مختلف سیاسی، قضایی، مالی، اداری، نظامی و حوزه های اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و شرعی قابل تأمل است.بی تردید در کنار انگیزه های مختلف یکی از عوامل مهم اهتمام غازان به اصلاحات نسبتا گسترده، شرایط بسیار دشواری بود که غازان در آن به قدرت رسید.
مروری بر تاریخ ایران دوره ایلخانی به خوبی نشان می دهد، ویرانی های ناشی از هجوم مغول، تسلط صحراگردان بیگانه بر جامعه ای با اقتصاد کشاورزی، بازرگانی و صنعت، ناپایداری سیاسی در دوره یلخانی، تعدیات بی کد و حصر عناصر ایلی، هزینه های سنگین نظامی، مال بخشی های بی حساب ایلخانان و مخارج اردوهای خواتین و شاهزادگان، خزانه های گرانبهای ایلخانان را تهی ساخت و ریشه های پر رونق اقتصاد ایران را خشکاند.پیروزیهای سرشار از غنایم و سرزمین های تازه که مدتها منبع اصلی درآمد مغولان و تأمین کننده هزینه های ایشان بود نیز پایان یافته بود.از این رو هنگامی که غازان بر تخت پادشاهی تکیه زد، با خزانه ای تهی، سرزمینی آشوب زده و روستاهای خالی از سکنه و شهرهای بی رونق روبه رو شد.بنا بر گفته وصاف الحضره هنگام جلوس غازان به سبب تغییرات سیاسی آن سال که در مدت هشت ماه سه پادشاه بر تخت نشستند و دو بار در چهارسوی مملکت لشکرکشی بزرگ شد، آن چنان خزانه سلطان خالی بود که برای هزینه سپاه و دفع تجاوز جغتایان در خراسان ناگزیر شد چند تومان زر از ملوک تبریز بگیرد(19/ص 326).بنابراین غازان پس از تسلط بر امور کشور و کوتاه کردن دست مدعیان به سفارش و اندرز مشاوران عالی مرتبه ایرانی تقویت بنیه اقتصادی کشور و به تبع آن نیروی مالی دولت را که مایه ثبات سیاسی و پایداری ملک بود، در دستور کار خود قرار داد.بی تردید در چنین شرایطی که ایلخانان حاکم بر ایران از سرچشمه سرشار غنایم و پیروزیهای نظامی نومید شده بودند، باید بر درآمدهای داخلی تکیه می کردند.رونق اقتصاد داخلی کشور نیز که به کشاورزی و بازرگانی بستگی داشت، در پرتو کوشش و تلاش رعیت ممکن بود.به هر روی در شرایطی که به سبب فقر و بیچارگی رعیت و خرابی شهرها و روستاها ریشه اقتصاد داخلی خشکیده و خزانه ایلخان نیز خالی بود، نخبگان ایرانی فرصتی یافتند تا با بهانه رهیافت حفظ قدرت، که برای فرمانورایان بیگانه حاکم بر ایران حیاتی و پر جاذبه بود، ایلخان مسلمان را متوجه اصلاح امور سازند.طرح این اصل متعارف در فرهنگ سیاسی و اجتماعی ایران که پادشاهی به سپاه به مال و مال به آبادانی به رعیت و رعیت به عدل و عدل به شاهی بستگی دارد(17/ج 1، ص 241 و 261؛16/جزء اول، ج 1، ص 158-157؛10/ص 38-37).می توانست به خوبی پیوند مصالح ملک و منافع رعیت را در نظر فرمانورای مغولی ایران تبیین سازد.بدین روی با چنین پنداری رعیت پروری در اندیشه و عمل غازان معنی یافت.رشید الدین این پندار را با ظرافتی ویژه از زبان غازان این گونه بیان می کند:«و روزی فرمود که من جانب رعیت تاژیک نمی دارم اگر مصلحت است تا همه را غارت کنم، بر این کار من قادر کسی نیست به اتفاق بغارتیم لیکن اگر من بعد تغار و آش توقع دارید و التماس نمایید با شما خطاب عنیف کنم و باید که شما اندیشه کنید که چون بر رعایا زیادتی کنید و تخم ایشان و غله ها بخورانید من بعد چه خواهید کرد.»(11/ج 2، ص 1443).
رشید الدین که در جامع التواریخ به تفصیل اصلاحات غازانی را تبیین می کند، در بیان ضرورت اصلاح امور کشور، وضع فلاکت بار و رقت آمیز رعیت ایرانی را به روشنی گزارش می دهد.فشارهای مالیاتی، سنگینی هزینه سپاهیان مغول که در دوران ناملایمات داخلی و لشکرکشی های خارجی چون طوفان بلد از شهرها و روستاهای مختلف می گذشتند و هستی ناچیز رعیت بیچاره را به تاراج می بردند و رنج و خفت ناشی از فرود ایلچیان و مأمورین مغولی به خانه های رعیت که به مال و ناموس رعایای ایرانی و مزارع و باغات ایشان دست درازی می کردند، آنچنان مشقّت بار و دردآور بود که در پاره ای از شهرها و روستاها رعیت ناگزیر به رهایی خانه و کاشانه نابسامان خود می شد.بنابر گزارش همین نویسنده در یزد اوضاع آنچنان بود که در تمامی دیه ها آفریده ای یافت نمی شود و آنها که ناگزیر به ماندن شده بودند، دیه بانی می گماشتند که به محض دیدن کسی از دوردست خبر می داد تا ساکنان در کهریزها پنهان شوند(11/ ج 2، ص 1421)و«در اکثر شهرها از بیم آنکه ایلچیان را به خانه های ایشان فرود می آوردند، در خانه ها از زیر زمین می کردند و گذرهای باریک تا باشد که ایلچیان به چنان گذرگاه میل نکنند و فرود نیایند، چه هر ایلچی که به خانه کسی فرود می آمد، بیرون از آنکه زیلوها و جامه خواب و تمامت آلات خانه پاره و کهنه می کرد و اگر اندک قوتی و نفقه ای و هیمه ای جمع کرده بودی تمامت می ستدند و درهای خانه به جای هیمه می سوختند و خراب می کردند»(11/ج 2، ص 1421).در سال 695 ه. گروهی از ایلچیان پسر امیر نوروز به خانه یکی از ائمه یزد وارد شدند و پس از غارت و ویرانگری در آن خانه زیبا که نزدیک پنجاه هزار دینار قیمت داشت، درهای خانه را که دو هزار دینار ارزش داشت سوختند.(11/ج 2، ص 22-1421)رشید الدین پس از گزارش این رویداد می نویسد:«چون حال خانه های دستاربندی که مفتی شهر باشد و اسم قضا بر وی بر این منوال بود از آن اهالی و آحاد و رعایا قیاس توان کرد چگونه باشد»(11/ج 2، ص 1422).در چنین شرایطی افزون بر این که انگیزه ای برای سازندگی نبود، بلکه مردم شهرهای مختلف به سبب تعدیات بی حد و حصر و فشارهای مالیاتی ناگزیر به ترک دیار خود می شدند.در قزوین کار به جایی رسیده بود که نماز جمعه در شهر برگزار نمی شد و شهر از جامع درآمد(8/ص 604-603؛18/ص 139).داشتن جامع مهمترین نماد شهرهای ایرانی و اسلامی و تفاوت آن با روستا بود.بنابراین رعیت که بر پایه«چرخه ثبات سیاسی»در فرهنگ ایرانی یکی از ارکان مهم آبادانی و سازندگی بود،
در نگاه صحراگردان مغول هیچ قدر و منزلتی نداشت.رشید الدین درباره ارزش رعیت در نظر حکام مغولی ایران می نویسد:«...کلوخ و خاشاک را در نظر حکام و غیرهم اعتبار بود و رعایا را نه، و خاشاک شوارع آن کوفتگی نمی یافت که رعیت غازان....» (11/ج 2، ص 1443).
بر پایه آنچه گفته شد مهمترین محور اصلاحات غازان تغییر نگرش فرمانروایان مغولی ایران نسبت به رعیت به عنوان عامل اساسی سازندگی و منبع تأمین مالی حکومت و پایه های قدرت آن بود.با چنین ذهنیتی اصلاحات مهم غازانی که رویکردی جدی به مهار تعدیات بسیار بر رعیت و تأمین حداقل مصالح و منافع او داشت در قالب فرامینی اعلام شد.اگر چه بررسی دامنه اعمال و اجرای این فرامین در حوزه حکومت و جامعه و همچنین قلمرو مکانی و زمانی آن قابل تأمل است، اما بی شک اصلاحات غازانی تأثیر مهمی بر روند سازندگی و زندگی شهری در دوره ایلخانی داشت.نویسنده نزهت القلوب که بر پایه منطق حاکم بر تفکر سیاسی نخبگان ایرانی و فرهنگ سیاسی ایرانی نسبتی ویژه بین رعیت، آبادانی و مالیات می شناسد، با تأکید بر معیار مالیاتی-که در انگیزه های اصلاحات غازانی نیز آن گونه که مشاهده شد، تقویت منابع مالی و درآمدی دولت اهمیت ویژه ای داشت-اصلاحات و عدل غازانی را می ستاید و می نویسد:«و در تمامت ایران زمین....حقوق دیوانی آن....بیرون از خراسان که آن را سلطنت علی حده است و حساب آنجا در عهد مغولی داخل جمع ایران نمی کدند و جداگانه نوشتندی به چند نوبت که جامع الحساب ممالک نوشتیم تا اول عهد غازان خان تمغده اللّه بغفرانه، یک هزار و هفتصد و چند تومان بوده و بعد از آن به سبب عدل غازان خان که ولایات روی به آبادانی نهاده بود به مبلغ دو هزار و صد تومان و کسر می رسید...»(9/ص 28-27).بدین روی نویسنده نزهت القلوب بر پایه معیار مالیاتی و حقوق دیوانی ایالات و شهرهای ایران تغییر مهم در روند بازسازی ایران و آبادانی و عمارت مراکز مدنی و روستایی آن را تببین می کند.
دامنه فعالیتهای عمرانی و آبادانی در دوره سلطنت غازان
رشید الدین ممدوح خود غازان را در جامع التوارخ به عنوان پادشاهی خردمند که گرایش به سازندگی چون صفت ذاتی او بود، می ستاید.بر پایه گزارش همین نویسنده گرایش به عمران در ایلخان مسلمان مغول به پیش از سلطنت او باز می گردد.غازان از هنگامی که در خراسان امارت می کرد، به سازندگی متمایل بود.در دوره ای که او اعتقاد بودایی داشت، در خبوشان(قوچان امروزی)که تجدید عمارت آن پس از حمله مغول به نیای او هلاکو باز می گردد(7/ج 3، 105)، بتخانه های معتبری ساخت(11/ج 2، ص 1332).اما پس از ورود به اسلام علاوه بر اینله به دستور او معابد و بتخانه های بودایی ویران و کلیساها و کنیسه ها و دیرهای عیسویان و مجوسان غارت شد(11/ج 2، ص 1259؛1/ص 197)، ایلخان اهتمام ویژه ای به احداث و بازسازی اماکن اسلامی از خود نشان داد.بر پایه حکایت بیست و هشتم«در فنون کمالات و...»که در تاریخ مبارک غازانی آمده به دستور سلطان مقرر شد در تمامی دیه ها و آبادیهای ایران مسجد و حمام بنا کنند، زیرا نبودن مسجد و حمام موجب«خللی در مسلمانی ایشان بود»(11/ ج 2، ص 1502).احتمالا ویرانی مساجد و حمام ها در ایالات ایران مربوط به دوران بودایی گری و رونق کار یهودیان است(5/ج 2، ص 463).بدین روی و به قرب دو سال «د رتمامت ممالک هر کجا نبود بساختند»(11/ج 2، ص 1502).همچنین غازان به سادات و مشایخ نیز ارادت ویژه ای نشان می داد.و رشید الدین در این باره می نویسد:«و جماعت سادات و ائمه و مشایخ را نواخت فرمود و ادارات و صدقات داد و در باب عمارت مساجد و خانقاهها و ابواب البر احکام به مبالغت اصدار فرمود و چون ماه رمضان درآمد با جمعی ائمه و مشایخ به طاعت و عبادت مشغول گشت»(11/ج 2، ص 56-1255).بر پایه گزارش همین نویسنده در جاهای مختلف خانقاه، مدارس، مساجد و دیگر ابواب البر بنیاد نهاد و در ولایت همدان در حدود سفید کوه در دیهی خانقاه معتبری ساخت و املاک بسیاری بر آنجا وقف کرد(11/ج 2، 85-1384).
پس از احداث بناهای بسیار مذهبی، چون خانقاه، مسجد و غیره و تعیین موقوفات بر آنها به دستور غازان در شهرهای مختلف ایران چون تبریز، اصفهان، شیراز و بغداد و دیگر شهرها دارالسیاده ها ساختند و جهت مصالح دارالسیاده ها وجوهی به موجب وقف نامه معین نمود(11/ج 2، ص 1359 و 1385؛14/ص 94-93؛5/ج 2، ص 648).
تبریز و شنب غازانی
اقدام مهم دیگر غازان طرح بنای شهرکی به نام«غازانیه»یا«شنب غازانی»و یا «شام غازانی»در حاشیه غربی تبریز بود که به قول رشید الدین به شهری بزرگتر از تبریز قدیم تبدیل گردید(11/ج 2، ص 1374).در غازانیه نیز سلطان مسلمان مغول ابواب البر و مستحدثات مهمی به وجود آورد.از جمله احداث گنبد و بنایی برای آرامگاه ابدی سلطان اقدامی تازه و مغایر با سنت های مغولی بود.زیرا مغولان پیشتر مقابر شاهزادگان و خوانین را پنهان می ساختند(11/ج 2، ص 1374 تا 1376).و به قول حمد اللّه مستوفی «در تخمه پادشاهان مغول پیش از او هیچ پادشاه را گور آشکار نبود.»(8/ص 606). بی تردید این رویداد، تحول نگرش صحراگردی به یکجانشینی را در بینش و اندیشه غازان، در پرتو گرایش او به اسلام نشان می دهد.اگر چه رهایی از خوی صحراگردی برای مغولان با این سرعت بسیار دشوار به نظر می رسید.رشید الدین این اقدام غازان را متأثر از اسلام پذیری او و مشاهد و مقابر علی بن موسی الرضا(ع)و شیوخ و متصوفه می داند و درباره عظمت بنای آن می نویسد:«...و از گنبد سلطان سنجر سلجوقی به مرو که معظم ترین عمارات عالم است و دیده بود بسیار با عظمت تر بنیاد نهاده و طرح آن بقعه شریفه بر این موجب است که اثبات می باید»(11/ج 2، ص 1376)، مقبره غازان دارای موقوفات مهمی بود.ابن بطوطه در این باره می نویسد: «قبر غازان پادشاه عراق در این محل است بر سر قبر او مدرسه زیبایی با زاویه ای بنا کرده اند و در این زاویه برای صادر و وارد طعام داده می شود.غذای آن عبارت است از نان و گوشت و حلوا و برنجی که با روغن پخته می شود(2/ج 1، ص 283). علاقه مندی غازان به احداث مجمومه شام غازانی به ویژه بنای مقبره او به حدی بود که سلطان بر نحوه کار معماران و سازندگان آن نظارت می کرد و در پاره ای موارد اندیشه و طرحهای راهگشا ارائه می کرد(11/ج 2، ص 1376).
عمران و آبادانی در عراق عرب
اقدامات غازان در دیگر شهرهای ایران
نتیجه
پينوشتها:
* دانشیار دانشگاه اصفهان
1-آیتی، عبد المحمد.تحریر تاریخ وصاف، چاپ دوم، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، تهران، 1372.
2-ابن بطوطه.سفرنامه، ترجمه دکتر علی موحد، چاپ پنجم، جلد اول، آگاه، تهران، 1370.
3-بویل.جی، آ(گردآوردند).تاریخ ایران کمبریج از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان، ج 5، امیر کبیر، تهران، 1366.
4-بیانی، شیرین.دین و دولت در ایران عهد مغول، جلد اول، از تشکیل حکومت منطقه ای مغولان تا تشکیل حکومت ایلخانی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1367.
5-بیانی، شیرین.دین و دولت در ایران عهد مغول، جلد دوم، حکومت ایلخانی؛نبرد میان دو فرهنگ، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1371.
6-بیانی، شیرین.تیسفون و بغداد در گذر تاریخ، جامی، تهران، 1377.
7-جوینی، علاء الدین عطاملک.تاریخ جهانگشا، به سعی و اهتمام و تصحیح محمد بن عبد الوهاب قزوینی، جلد اول و سوم، چاپ چهارم، ارغوان، تهران، 1370.
8-حمد اللّه مستوفی قزوینی.تاریخ گزیده، به اهتمام دکتر عبد الحسین نوایی، امیر کبیر، تهران، 1362.
9-حمد اللّه مستوفی قزوینی.نزهت القلوب، با مقابله و حواشی محمد دبیر سیاقی، کتابخانه طهوری، تهران، 1363.
10-خواندمیر، مأثر الملوک، با ضمیمه خلاصة الاخبار و قانون همایونی، به تصحیح میر هاشم محدث، مؤسسه فرهنگی رسا، تهران، 1382.
11-رشید الدین فضل اللّه همدانی.جامع التواریخ، به تصحیح و تحشیه محمد روشن و مصطفی موسوی، جلد اول و دوم، البرز، تهران، 1373.
12-سلطان زاده، حسین.مقدمه ای بر تاریخ شهرنشینی در ایران، چاپ سوم، امیر کبیر، تهران، 1367.
13-طباطبایی، سید جواد.درآمدی فلسفی بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران، چاپ سوم، کویر، تهران، 1374.
14-القاشانی، ابو القاسم عبد اللّه بن محمد.تاریخ اولجایتو، تاریخ پادشاه سعید غیاث الدنیا و الدین اولجایتو سلطان محمد طیب اللّه مرقده، به اهتمام مهین همبلی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1348.
15-گابریل، آلفونس.تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمه فتحعلی خواجه نوری، تصحیح دکتر هومان خواجه نوری، ابن سینا، تهران، 1348.
16-محمد بن هندوشاه نخجوانی.دستور الکاتب فی تعیین المراتب، متن علمی و انتقادی با خدمات و فهرستها و اهتمام و تصحیح عبد الکریم علی اوغلی علی زاده، جزء اول از جلد یکم، مسکو، 1962 م.
17-مسعودی، ابو الحسن علی بن حسین.مروج الذهب.ترجمه ابو القاسم پاینده، جلد اول، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1374.
18-معین الدین نطنزی.منتخب التواریخ، به تصحیح اوبن، کتابفروشی خیام، تهران، 1336.
19-وصاف الحضره، فضل اللّه بن عبد اللّه شیرازی.تاریخ وصاف الحضره در احوال سلاطین مغول، به اهتمام محمد مهدی اصفهانی، کتابخانه ابن سینا، تهران، 1338.
20-ویلبر، دونالد.معماری اسلامی در دوره ایلخانان، ترجمه عبد اللّه فریار، چاپ دوم، علمی و فرهنگی، تهران، 1365.
نشریه علمی ـ پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه اصفهان) » بهار و تابستان 1383 - شماره 36 و 37 »
ارسال توسط کاربر محترم سایت :afshinnazemi
/ج