تبيين روش هاي تربيت اجتماعي در نهج البلاغه (3)

اين دو روش از مبناي تاثيرگذاري انسان بر شرايط و اصل مسئوليت ناشي مي شود. طبق مبناي تاثيرگذاري انسان بر شرايط، با وجودي كه انسان از شرايط محيطي و اجتماعي تاثير مي پذيرد اما اين امكان را دارد كه در قبال فشار شرايط ايستادگي كند و در حدي فراتر بر شرايط اجتماعي نيز تاثير بگذارد، لذا حس مسئوليت انسان را تحريك مي كنيم و در نتيجه به جاي آن كه او از فشارهاي بيروني پيروي كند، از رهيافت هاي درون خود تبعيت مي كند. براي وصول به اين مقصود، از روش هاي مواجهه با نتايج عمل و ابتلاء بهره مي گيريم.
چهارشنبه، 7 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تبيين روش هاي تربيت اجتماعي در نهج البلاغه (3)

تبيين روش هاي تربيت اجتماعي در نهج البلاغه (3)
تبيين روش هاي تربيت اجتماعي در نهج البلاغه (3)


 

نويسنده: محمدعلي افخمي اردكاني
كارشناس ارشد فلسفه تعليم و تربيت



 

روش هاي تربيتي مواجهه نمودن با نتايج اعمال و ابتلاء
 

اين دو روش از مبناي تاثيرگذاري انسان بر شرايط و اصل مسئوليت ناشي مي شود. طبق مبناي تاثيرگذاري انسان بر شرايط، با وجودي كه انسان از شرايط محيطي و اجتماعي تاثير مي پذيرد اما اين امكان را دارد كه در قبال فشار شرايط ايستادگي كند و در حدي فراتر بر شرايط اجتماعي نيز تاثير بگذارد، لذا حس مسئوليت انسان را تحريك مي كنيم و در نتيجه به جاي آن كه او از فشارهاي بيروني پيروي كند، از رهيافت هاي درون خود تبعيت مي كند. براي وصول به اين مقصود، از روش هاي مواجهه با نتايج عمل و ابتلاء بهره مي گيريم.

الف- روش مواجهه نمودن با نتايج اعمال
 

در روش مواجهه نمودن با نتايج اعمال، بايستي پيامدهاي عمل فرد را به وي يادآور شد. فرد با آگاهي از نتايج مثبت و يا منفي عمل خويش، نسبت به انجام دوباره آن عمل دلسرد و يا تشويق مي شود. «در اين شيوه آن چه فرد را به انجام عمل مطلوب بر مي انگيزد و از مبادرت به خطا مصون مي دارد، همان حب ذات است.» (باقري، پيشين، ص 111).
هنگامي كه فرد بداند عمل وي به زيان اوست، يا آن كه به سود خود اوست، زمينه و انگيزه دروني مناسب نسبت به ترك يا انجام عملي پيدا مي كند. با ايجاد اين انگيزه، الزامي دروني، جايگزين الزام بيروني مي شود. انسان با دانستن عواقب يك عمل، مي كوشد به گونه اي فعاليت كند كه زياني متوجه اش نشود. حضرت علي (ع) تمام اعمال انسان ها را چون كشته اي داراي حاصل و عاقبت دانسته و متذكر سرانجام محتوم تمامي اعمال، يعني پاداش و يا مجازات آن در قيامت مي شود و درواقع ما را به نتايج اعمالمان متوجه مي نمايد و نوعي مواجهه با نتايج را گوشزد مي فرمايد:
«كما تزرع تحصد، و ما قدمت اليوم تقدم عليه غذا، فامهد لقدمك، و قدم ليومك.» (همان، خطبه 153).
«آن گونه كه كاشتي، درو مي كني، آن چه امروز پيش مي فرستي، فردا بر آن وارد مي شوي، پس براي خود در آخرت جايي آماده كن.»
حضرت علي (ع) آزمايش هاي الهي را مواجهه با نتايج اعمال دانسته و ثمره آن را تنبه و بازگشت انسان به حقيقت اعمالش و توبه در درگاه خداوند تلقي نموده و مي فرمايد:
«ان اله يبتلي عباده عند الاعمال السيئه بنقص الثمرات، و حبس البركات و اغلاق خزائن الخيرات، ليتوب تائب و يقلع مقلع و يتذكر و يزدجر مزدجر.» (همان، خطبه 143)
«خداوند بندگان خود را كه گناهكارند، با كمبود ميوه ها و جلوگيري نزول بركات و بستن باب گنج هاي خيرات آزمايش مي كند، براي آن كه توبه كننده اي بازگشت نمايد و گناهكار دل از معصيت بكند و پند گيرنده، پند گيرد، و بازدارنده، راه نافرماني را بر بندگان خدا ببندد.»
در اين روش، مربي موضوع عاقبت انديشي در امور را به متربيان آموزش مي دهد و روشن مي كند كه اگر شخص خواستار سلامت خود مي باشد، بايستي نتايج اعمال خود را بررسي و مراقبت كند و با توجه به دو نكته، اعمال آتي خود را انجام دهد. اول اين كه اگر نتيجه عملي خوب بود، مي تواند دوباره آن كار را انجام دهد و در صورت بد بودن نتيجه عمل، براي حفظ سلامت خود و جامعه، ديگر آن عمل را مرتكب نشود. دوم اينكه با توجه به تجارب و يادآوري ها و تذكرات ديگران راجع به نتايج اعمال، دست به شروع كاري بزند. ضرورت اين امر، يعني آگاهي از عواقب امور وقتي روشن تر مي شود كه كار فرد جنبه اجتماعي داشته باشد. يعني كار نيك او اثرات بسياري در جامعه بر جاي گذارد و بر عكس، كار نادرست او اثرات مضر در پي داشته باشد. اين حقيقت در مسئوليت هاي اجتماعي افراد، بسيار حائز اهميت مي باشد. حضرت علي (ع) در خطبه اي عاقبت انديشي حكام در قبال وظيفه و مسئوليتشان را يادآور شده و با اين كار، پيشاپيش آنها را با عواقب نوع عملكردهايشان مواجه مي كند.
«فليصدق رائد اهله، و ليحضر عقله، و ليكن من ابناء الاخره، فانه منها قدم، و اليها ينقلب، فالنار بالقلب، العامل بالبصر، يكون مبتدا عمله ان يعلم: اعمله عليه ام له، فان كان له مضي فيه، و ان كان عليه وقف عنه. فان العامل بغير علم كالسائر علي غير طريق.» [همان، خطبه 154]
پس بايد امام و راهنماي مردم، به مردم راست بگويد و راه خرد را بپيمايد و از فرزندان آخرت باشد كه از آن جا آمده و بدان جا خواهد رفت. پس آنكه با چشم دل بنگرد، و با ديده درون كار كند، آغاز كارش، آن است كه بيانديشد آيا عمل او به سود اوست يا زيان او؟ اگر به سود اوست ادامه دهد، و اگر زيان بار است توقف كند، زيرا عمل كننده بدون آگاهي چون رونده اي است كه بيراهه مي رود.
اگر انسان به اين معتقد شود كه تمامي وجود وي در گرو كاري است كه انجام مي دهد و بايستي پاسخگوي اعمالش باشد، حتماً احساس وظيفه و مسئوليت خواهد نمود و به احسن وجه، حقوق اجتماعي مردم را ادا خواهد نمود.

ب- روش ابتلاء
 

ابتلاء يعني به امتحان و آزمايش گذاشتن كسي. «ابتلاء در معني آزمودن و امتحان كردن است. بدين ترتيب كه كاري را به كسي پيشنهاد مي كنند و يا او را در حادثه و واقعه اي قرار مي دهند تا بدين وسيله خود را نشان دهد و صفات باطني وي آشكار گردد» (دلشاد تهراني، پيشين، ص525).
گشت و گذاري در موارد استعمال كلمه «بلاء» و مشتقاتش در ادبيات ديني و خصوصاً قرآن، نشان ميدهد كه ابتلاء عاملي در رشد و كمال شخصيت انسان است. «ابتلاء به آزموني گفته مي شود كه گردونه رشد كيفي و پرورش مهارتها و توان ها و استعدادها و نهايتاً شكل گيري و تكوين شخصيت است.
نظام تربيتي جامعه بايستي عقيده به وجود آزمايشها و امتحانات زياد در زندگي را به متربيان خود بياموزند، متربي بايستي بداند كه ابتلائات زيادي، چه از جنبه مادي و معنوي و چه از جنبه فردي يا اجتماعي، زندگي او را در بر مي گيرد پس بايستي هميشه آمادگي آن را داشته باشد كه بتواند تاثير مناسبي به جاي بگذارد. به عبارت ديگر، در آزمايشي كه در آن واقع شده است، بهترين و مناسب ترين تصميمات را بگيرد و عمل كند. پس آزمايش شدن، بهترين عرصه براي ظهور توانمندي هاي انساني است. حضرت علي (ع) موارد زيادي را به عنوان مواضع ابتلاء انسان ها معرفي مي فرمايد و علت آنها را آزمايش انسان و شناساندن بهتر انسان به خودش بيان نموده اند.
«ونبلوكم بالشر و الخير فتنه و الينا ترجعون.» (سوره انبياء، آيه 35)
«ما شما را به بد و نيك مبتلا مي كنيم تا شما را بيازمائيم.»
يكي از موارد گسترده اي كه زمينه ابتلاء انسان ها قرار مي گيرد نعمات دنيايي و فرزندان انسان مي باشد.
«كم من مستدرج بالاحسان اليه، و مغرور بالستر عليه، و مفتون بحسن القول فيه و ما ابتلي الله احدا بمثل الا ملاء له.» (پيشين، حكمت 116)
«چه بسا كسي كه با نعمت هايي كه به او رسيده، به دام افتد و با پرده پوشي بر گناه فريب خورد، و با ستايش شدن، آزمايش گردد؛ و خدا هيچ كس را همانند مهلت دادن نيازمود.»
حتي حضرت تمام انسان ها را در تمام مراحل زندگي دچار ابتلائاتي مي داند و راه گريزي براي آن جز توكل به خدا متصور نمي داند.
«لا يقولن احدكم: اللهم اني اعوذ بك من الفتنه، لانه ليس احد الا و هو مشتمل علي فتنه، و لكن من استعاذ فليستعذ من مضلات الفتن، فان الله سبحانه يقول : و اعلموا انما اموالكم و اولادكم فتنه.» (همان، حكمت 93)
«كسي از شما نگويد خدايا از فتنه به تو پناه مي برم چه هيچ كسي نيست جز اين كه در فتنه اي است، ليكن آن كه مي خواهد به خدا پناه برد، از آزمايش هاي گمراه كننده، پناه ببرد، همانا خداوند مي فرمايد : بدانيد كه اموال و فرزندان شما فتنه هستند.»
طبق بيانات فوق متوجه اين حقيقت مي شويم كه بسياري از انسان ها با كسب مال و به دست آوردن اولاد، مسئوليت هاي برعهده خود را فراموش مي كنند. انسان در ابتلائات يا خود را شكوفاتر نموده و به سمت كمال الهي نزديك تر مي كند و يا اين كه بهره برداري نادرستي از موقعيت حاصل شده به عمل مي آورد و خود را به سقوط و قهقهرا مي كشاند. شايد مسئوليت هاي اجتماعي، مهم ترين موارد ابتلا اجتماعي براي انسان ها باشد. انسان خواسته و ناخواسته در زندگي روزمره اش و در قبال مسئوليت هايش به نوعي آزمايش مي شود. انسانها گاه از نوع ابتلائات آگاهي دارند، مانند ابتلاء به اموال و اولاد كه مورد تاكيد قرآن نيز مي باشد و گاه اصلاً از نوع ابتلاء آگاهي ندارند. حضرت علي(ع) در اين رابطه مي فرمايد:
«و لكن الله يبتلي خلقه ببعض ما يجهلون اصله تمييزا بالاختبار لهم و نفيا للاستكبار عنهم» (همان، خطبه 192)
«اما خداوند مخلوقات خود را، با اموري كه آگاهي ندارند آزمايش مي كند، تا بد و خوب تمييز داده شود، و تكبر و خودپسندي را از آن ها بزدايد.»
حضرت علي (ع) زمينه هاي ابتلاء انسان ها را صحنه هاي نبرد، تنگناها (خطبه 90)، ناهمگوني ياران (خطبه 179،) پست و مقام (نامه 53)، آوازه نيك (حكمت 462) و نشيب و فراز زندگي (حكمت 217) بيان نموده اند. البته حضرت علي (ع) تمام دنياي مادي را محل ابتلاء انسان مي داند و اين امري است كه نظام تربيتي بايستي به متربيان يادآور شود، تا بدانند كه تمام امور زندگي و لحظه به لحظه آن، آزمايش است پس بايستي خود را براي مواجهه با آن آماده نگه دارند. حضرت اين چنين مي فرمايد:
«ابتلي الناس بها فتنه». (همان، خطبه 63)
«... مردم به وسيله دنيا آزمايش مي شوند.»
با توجه به مطالب فوق معلوم مي شود كه روش ابتلاء مبتني بر اصل مسئوليت و ويژگي تاثيرگذاري انسان است. يعني فرد مسئوليت شناس، عليرغم تمام فشارهاي بيروني، مبدا حركت و تحول مي شود. اما با توجه به اين نكته كه در تمام امور فردي و اجتماعي، زندگيش در معرض امتحان الهي است. انسان گوهر وجود خود را در آزمايشگاه ابتلائات و امتحانات الهي نشان مي دهد و خود را به هدف نهايي و اصلي كه همان قرب الهي و آمرزش خداوند است، مي رساند. حضرت علي (ع) راجع به اين هدف تربيتي مي فرمايد:
«و لكن الله يختبر عباده با انواع الشدائد و يتعبدهم بانواع المجاهد و يبتليهم بضروب المكاره اخراجا للتكبر من قلوبهم و اسكانه للتذلل في نفوسهم و ليجعل ذالك ابوابا فتحا الي فضله و اسبابا ذللا لعفوه» (همان، خطبه 192)
«ليكن خدا بندگانش را به سختي هاي گوناگون مي آزمايد، و با مجاهدت ها به بندگي شان وادار مي نمايد، و به ناخوشايندها آزمايششان مي كند تا خود پسندي را از دل هايشان بزدايد و خواري و فروتني را در جان هايشان جايگزين فرمايد، و آن را درهايي سازد گشاده به بخشش او و وسيله هايي آماده بر آمرزش او.»
در اين روش تربيتي، بايستي فرد را در كام عمل و فعاليت افكند تا متربي، مراحل كار و پستي ها و بلندي هاي آن را درك كند و به واسطه آنها، توانايي‌هايي در خود ايجاد نمايد و اين به معناي شكوفا كردن خود است، و اين مهم چيزي جز اداي مسئوليت و تكليف و مقاومت در مقابل شرايط ايجاد شده نيست.
منبع: نشريه النهج شماره 21 و 22



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما