آموزش زندگی به نوجوانان
نویسنده : سزاوار
یادگیری روابط صحیح اجتماعی باعث افزایش اعتماد به نفس افراد و کاهش رفتارهای پرخطر می شود. این درحالی است که برخی نهادهای اجتماعی و خانواده ها درباره آموزش مهارت های زندگی در جامعه بین جوانان بسیار ضعیف عمل می کنند.
روابط اجتماعی مسیرهای جامعه پذیری را برای جوانان مهیا می کند به نحوی که آنان همانند یک عضو صالح و سالم وارد جامعه می شوند و از رفتارهای انحرافی نوجوانان و جوانان جلوگیری می شود.
یعنی درواقع جوانان یاد می گیرند چگونه تصمیم گیری کنند و تفکر خلاق و انتقادی داشته باشند، چگونه احساس مسئولیت پذیری را در خود افزایش دهند و از همه مهم تر چگونه نحوه رفتار مناسب با همسالان را یاد بگیرند.
از کارکردهای اصلی مهارت های زندگی ارتقای سلامت روحی- روانی افراد است و جوانان در طول اجرای برنامه های مدون آموزش هایی درباره افزایش خودآگاهی، تصمیم گیری حل مسئله، تفکر انتقادی، تفکر خلاق، کنترل هیجان ها در افراد فرا می گیرند.
این آموزش ها بیشتر از سوی نهادهای درگیر با مسائل اجتماعی به جوانان داده می شود. همچنین آموزش های پیش از ازدواج و برخورد با مسائل حساس زندگی از دیگر آموزش های مهارت های اجتماعی است.
با توجه به مسائل و بحران های پیش روی جوانان ضروری است که اقدام های اساسی تری در این بخش انجام شود.
الیس مک رابیس محقق و جامعه شناس انستیتو اوکلاهاما درباره ضرورت طرح مهارت های اجتماعی می گوید: تحقیقات نشان می دهد که 50درصد از کودکانی که آموزش مهارت های زندگی دیده اند در برخورد با مشکلات با اعتماد به نفس بیشتری مواجه شده اند.
این محقق با اشاره به مسئله طلاق و اعتیاد می گوید: براساس آمارها 30درصد از طلاق ها در سال اول و 60 درصد آن نیز در 7 سال اول زندگی اتفاق می افتاد. عمده مشکلات طلاق نیز به دلیل نداشتن آگاهی از زندگی زناشویی است. در بحث اعتیاد نیز فرد نمی تواند بر استرس ها و نگرانی اطراف خود به طور مناسب تسلط یابد. ولی فراگیری مهارت های زندگی نقش به سزایی در کاهش استرس و افزایش اعتماد به نفس فرد دارد.
آموزش روابط اجتماعی نوعی تزریق واکسن روانی برای نوجوان است که به ارتقای سلامت اجتماعی و خانوادگی او کمک می کند.
شناخت روابط اجتماعی اصلی ترین مباحث تربیتی است که از سوی والدین و مربیان آموزشی به فرزندان آموخته می شود. معیارهای انتخاب دوست به عنوان همراه، هم کلاسی و همدم نخستین گام برای آغاز روابط اجتماعی است.
از سوی دیگر گفتن نه به خواسته ها و مطالبات نامعقول و غیرمنطقی اطرافیان یکی از کارکردهای مهم آموزش مهارت های زندگی است.
بسیاری از فرزندان از پاسخ منفی خجالت می کشند و در پاسخ به درخواست های نامعقول دوستان خود جواب مثبت می دهند و در نتیجه دچار مشکلات بسیاری در زندگی می شوند.
بسیاری از نوجوانان هم به دلیل ترس از نیشخند یا مسخره کردن دوستان دست به کارهای نامعقول می زنند و در نتیجه با دوستان ناباب به گرداب اعتیاد، انزوا، ترک تحصیل و خودکشی سقوط می کنند.
برای از بین بردن بحران هویت، پیروی از پوشش های ناهنجار و انجام آرایش و پیرایش های مخصوص افراد منحرف غربی نیازمند افزایش شاخص های اجتماعی در جامعه هستیم و فرزندان با این آموزش ها می آموزند که در برابر تمام ناهنجاری ها و خواسته های نامعقول «نه» بگویند.
با این همه ورود به اجتماع، رعایت حقوق دیگران در تمام ابعاد، احترام به معیارهای شهروندی، حرکت در چارچوب ضوابط اجتماعی، انتخاب همسر، شغل و آینده و شرایط زندگی از مقوله های فراگیری مهارت های اجتماعی است.
والدین و مربیان اصلی ترین نقش را در فراگیری مهارت های اجتماعی دارند. والدین باید از تحقیر، مقایسه و تبعیض فرزندان به طور جدی خودداری کنند و تصور نکنند که دوست بودن با فرزندان موجب شکستن حرمت ها و مبانی سنتی میان آنها و فرزندان می شود.
درواقع افراط و تفریط عاطفی و تربیتی یا سخت گیری های انضباطی و تحصیلی، و هدف تحمیلی براساس سلیقه پدر و مادر و نه استعداد و توانایی فرزندان موجب سرخوردگی و کاهش اعتماد به نفس فرزند می شود.
این آموزش ها از سوی خانه و مدرسه بسیار پراهمیت و مهم تلقی می شود، علاوه بر آنها رادیو و تلویزیون در آموزش مستمر مهارت ها می توانند بسیار کارساز باشند که متأسفانه برخی از ارگان ها در ارتباط با بحث مهارت های اجتماعی کوتاهی می کنند.
شاید علاوه بر رسانه های گروهی نهاد خانواده و مدرسه به عنوان نهادهای مسئول غیرقابل انکار باشد و در مجموع تمام نهادهای اجتماعی اگر وظیفه ای پررنگ تر از خانواده نداشته باشند مسلما مسئولیت کم تری نخواهند داشت بنابراین با آموزش صحیح زندگی به سادگی می توان از بسیاری مشکلات اجتماعی جوانان پیشگیری کرد.
بگذارید تصمیم گیری کند
اشتباه در تصمیم گیری های ریز و درشت زندگی از جمله معضلاتی است که بسیاری از جوانان درگیر آن می شوند. در واقع تصمیم گرفتن دارای مراحل متفاوتی است. ما تصور می کنیم که تصمیم گرفتن تنها در لحظات حساس و مهم زندگی ما معنا پیدا می کند و در لحظات کوچک و کم ارزش تر از هیچ شأنی برخوردار نیست.
الکس وارتر روانشناس مؤسسه رابینسون کالیفرنیا می گوید: تصمیم گیری یک رفتار مهم اجتماعی است. حتی در طول یک روز، چندین بار با شرایطی مواجه می شویم که باید تصمیم های مهم را اتخاذ کنیم. برای عده ای از افراد طریقه تصمیم گیری و اعتماد به تصمیم هایی که اتخاذ نموده اند، امری غریزی به شمار می رود. این دسته از افراد به طور خدادادی از توانایی های بالایی در تصمیم گیری برخوردار هستند.
در مقابل بعضی جوانان هم هستند که به هیچ عنوان از توانایی تصمیم گیری برخوردار نیستند. برای این دسته از افراد حتی کوچک ترین تصمیم گیری ها کاری بس دشوار و آزاردهنده به شمار می رود.
معمولا به کودکانی که خود را درگیر تصمیم گیری می کنند، ایراد می گیریم و تصور می کنیم که نگهداری از این کودکان به این دلیل که فقط به دنبال جلب توجه بزرگ ترها هستند، اندکی مشکل به نظر می رسد.
مادر و پدرها باید کمی نگران فرزندانی باشند که حتی توانایی ندارند ناهار مورد علاقه شان را انتخاب کنند و یا نمی دانند در کدام قسمت از ماشین بنشینند. نامطمئن بودن فرزندان در تصمیم گیری و دمدمی بودن آنها خون معلم ها را به جوش می آورد. بعضی از کودکان هستند که حتی نمی دانند با کدام مداد بنویسند و چه کتابی را بخوانند.
بسیاری از جوانان و حتی بزرگسالان در نحوه چیدمان مبلمان اتاق نشیمن با مشکل مواجه هستند، برای خرید یک دست کت و شلوار ساعت ها و چه بسا روزها وقت صرف می کنند و در آخر هم به هیچ نتیجه ای نمی رسند.
این در حالی است که سایرین تصمیمات مهمی را در مورد زندگی جوامع بشری اتخاذ می کنند. معمولا افرادی که قدرت تصمیم گیری ندارند تا سنین بزرگسالی متوجه این معضل نمی شوند و تصور می کنند که فقط توانایی رسیدن به آرزوهایشان را ندارند.
به این دلیل که توانایی تصمیم گیری معمولا جزو خصوصیات ذاتی انسان ها به شمار نمی رود، باید به فرزندان خود آموزش دهیم که چگونه می توانند خود را با شرایط مختلف وفق داده و ارزیابی درستی از آنها داشته باشند. آنها باید بتوانند نیازهای خود و تصمیم مورد نظرشان را تشخیص دهند و قادر باشند تا از میان چند گزینه معقول ترین را انتخاب کنند.
نباید تصمیم های فرزندتان در خانه به غذا، لباس و اسباب بازی محدود شود. اگر بتوانیم این گزینه ها را افزایش دهیم، حس کنجکاوی و در نتیجه اعتماد به نفس در تصمیم گیری را در آنها افزایش داده ایم.
نوجوانی که نمی تواند در مورد صبحانه اش تصمیم بگیرد، به طور قطع در آینده با مشکل مواجه خواهد شد. او نمی تواند از بین کره، پنیر و مربا یکی را انتخاب کند پس در آینده چگونه می خواهد در مواجهه با مشکلات زندگی جان سالم به در برد.
با فراهم آوردن راهنمایی های آموزنده، حق انتخاب های سازنده، و شرایط منطقی شما می توانید قدرت تصمیم گیری در فرزندان خود را افزایش دهید.
با شروع کردن انتخاب هایی نظیر غذای مورد علاقه برای صبحانه و یا لباس مورد علاقه برای رفتن به مدرسه، فرزند شما کم کم با مقوله تصمیم گیری آشنا می گردد و رفته رفته با آن انس می گیرد. پیشنهاد کردن چند غذا، لباس و یا کتاب مختلف کودک را هدفمند می سازد و از رویارویی با چند گزینه مختلف احساس سردرگمی نمی کند.
شاید هدایت نوجوانان به سمت تصمیم گیری اندکی دشوار به نظر رسد، اما باید سعی کنید که آنها را وادار به این کار کنید. چند لباس مختلف را پیش روی او قرار دهید و سپس سعی کنید که او را ناخودآگاه به تصمیم گیری وادارید. او می تواند هرکدام از لباس ها را که نمی پسندد به ترتیب از دور خارج کند تا به هدف مورد نظر دست پیدا کند و یا می تواند ویژگی های لباس مورد علاقه اش را مطرح کند تا از این طریق سریعتر به نتیجه پایانی نزدیک شود.
اگر نوجوان شما تصمیم عجولانه و مخربی را گرفت او را محدود نکنید. اجازه دهید با عواقب احتمالی آن روبه رو شود. اگر تصمیم گرفت که به دلیل سیر شدن بقیه غذایش را نخورد پس بنابراین جایی برای دسر هم نخواهد داشت. اگر لباس مورد علاقه برادرش را بر تن می کند، باید خودش آن را بشوید و از این بابت از برادرش عذرخواهی هم کند.
یکی از مهم ترین نکات در هنگام تصمیم گیری دارا بودن اعتماد به نفس بالا است. اگر فرزند شما به توانایی هایش در مورد کاری که انجام می دهد، اطمینان نداشته باشد، هیچ گاه قادر نخواهد بود که به منظور تصمیم گیری مسائل مختلف را موشکافی کند.
باید از توانایی های جوان خود پشتیبانی کنید و او را به خاطر تصمیم گیری هایش تشویق نمایید؛ چنین کارهایی به عنوان ابزاری برای بالا بردن اعتماد و اطمینان در کودک شناخته می شوند. تشویق آنها اطمینان خاطر دوباره ای را در ذهنشان بیدار می سازد که: آری، آنها هم قادر به تصمیم گیری هستند.
اگر می خواهید فرزندانتان کاملا مطمئن باشند، باید به آنها اجازه داده شود که تصمیمات مختلفی در مورد موضوعهای متفاوت بگیرند. یک فرد کم سن و سال باید متوجه شود که در هر لحظه از زندگی باید تصمیم های مهمی بگیرد. انتخاب های آنها مواردی هستند که پایه تصمیم های مهم تری را که او قرار است در آینده برای زندگیش بگیرد را طرح ریزی می کنند.
برای او خاطرنشان سازید که سؤال کردن و کمک خواستن در مواقع حساس بلامانع است. اما در عین حال باید تنها براساس عقاید و اعتقادات خود عمل کند. برایش روشن کنید که هر روز تصمیم های زیادی می گیرد و تمام آنها به عنوان تمرین هایی برای آمادگی که برای سال های آتی لازم دارد، به شمار می روند.
زمانی که او بالاخره تصمیم خود را می گیرد و برای بیان آن به سوی شما می آید، اگر مکرراً از او ایراد بگیرید و کارهایش را به چشم یک منتقد نگاه کنید، مسلماً اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و شما نیز از هدف اصلی خود که همان ایجاد اطمینان در تصمیم گیری است، دور خواهید شد.
به نقاط مثبت تصمیم او نگاه کنید و انگشت خود را فقط بر روی اشکالات و کاستی های قضیه نگذارید. او را به خاطر تصمیمش تشویق کنید، اما در عین حال زیرکانه او را به سمت انتخاب مجدد رهنمون سازید.
منبع:روزنامه کیهان
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
روابط اجتماعی مسیرهای جامعه پذیری را برای جوانان مهیا می کند به نحوی که آنان همانند یک عضو صالح و سالم وارد جامعه می شوند و از رفتارهای انحرافی نوجوانان و جوانان جلوگیری می شود.
یعنی درواقع جوانان یاد می گیرند چگونه تصمیم گیری کنند و تفکر خلاق و انتقادی داشته باشند، چگونه احساس مسئولیت پذیری را در خود افزایش دهند و از همه مهم تر چگونه نحوه رفتار مناسب با همسالان را یاد بگیرند.
از کارکردهای اصلی مهارت های زندگی ارتقای سلامت روحی- روانی افراد است و جوانان در طول اجرای برنامه های مدون آموزش هایی درباره افزایش خودآگاهی، تصمیم گیری حل مسئله، تفکر انتقادی، تفکر خلاق، کنترل هیجان ها در افراد فرا می گیرند.
این آموزش ها بیشتر از سوی نهادهای درگیر با مسائل اجتماعی به جوانان داده می شود. همچنین آموزش های پیش از ازدواج و برخورد با مسائل حساس زندگی از دیگر آموزش های مهارت های اجتماعی است.
با توجه به مسائل و بحران های پیش روی جوانان ضروری است که اقدام های اساسی تری در این بخش انجام شود.
الیس مک رابیس محقق و جامعه شناس انستیتو اوکلاهاما درباره ضرورت طرح مهارت های اجتماعی می گوید: تحقیقات نشان می دهد که 50درصد از کودکانی که آموزش مهارت های زندگی دیده اند در برخورد با مشکلات با اعتماد به نفس بیشتری مواجه شده اند.
این محقق با اشاره به مسئله طلاق و اعتیاد می گوید: براساس آمارها 30درصد از طلاق ها در سال اول و 60 درصد آن نیز در 7 سال اول زندگی اتفاق می افتاد. عمده مشکلات طلاق نیز به دلیل نداشتن آگاهی از زندگی زناشویی است. در بحث اعتیاد نیز فرد نمی تواند بر استرس ها و نگرانی اطراف خود به طور مناسب تسلط یابد. ولی فراگیری مهارت های زندگی نقش به سزایی در کاهش استرس و افزایش اعتماد به نفس فرد دارد.
آموزش روابط اجتماعی نوعی تزریق واکسن روانی برای نوجوان است که به ارتقای سلامت اجتماعی و خانوادگی او کمک می کند.
شناخت روابط اجتماعی اصلی ترین مباحث تربیتی است که از سوی والدین و مربیان آموزشی به فرزندان آموخته می شود. معیارهای انتخاب دوست به عنوان همراه، هم کلاسی و همدم نخستین گام برای آغاز روابط اجتماعی است.
از سوی دیگر گفتن نه به خواسته ها و مطالبات نامعقول و غیرمنطقی اطرافیان یکی از کارکردهای مهم آموزش مهارت های زندگی است.
بسیاری از فرزندان از پاسخ منفی خجالت می کشند و در پاسخ به درخواست های نامعقول دوستان خود جواب مثبت می دهند و در نتیجه دچار مشکلات بسیاری در زندگی می شوند.
بسیاری از نوجوانان هم به دلیل ترس از نیشخند یا مسخره کردن دوستان دست به کارهای نامعقول می زنند و در نتیجه با دوستان ناباب به گرداب اعتیاد، انزوا، ترک تحصیل و خودکشی سقوط می کنند.
برای از بین بردن بحران هویت، پیروی از پوشش های ناهنجار و انجام آرایش و پیرایش های مخصوص افراد منحرف غربی نیازمند افزایش شاخص های اجتماعی در جامعه هستیم و فرزندان با این آموزش ها می آموزند که در برابر تمام ناهنجاری ها و خواسته های نامعقول «نه» بگویند.
با این همه ورود به اجتماع، رعایت حقوق دیگران در تمام ابعاد، احترام به معیارهای شهروندی، حرکت در چارچوب ضوابط اجتماعی، انتخاب همسر، شغل و آینده و شرایط زندگی از مقوله های فراگیری مهارت های اجتماعی است.
والدین و مربیان اصلی ترین نقش را در فراگیری مهارت های اجتماعی دارند. والدین باید از تحقیر، مقایسه و تبعیض فرزندان به طور جدی خودداری کنند و تصور نکنند که دوست بودن با فرزندان موجب شکستن حرمت ها و مبانی سنتی میان آنها و فرزندان می شود.
درواقع افراط و تفریط عاطفی و تربیتی یا سخت گیری های انضباطی و تحصیلی، و هدف تحمیلی براساس سلیقه پدر و مادر و نه استعداد و توانایی فرزندان موجب سرخوردگی و کاهش اعتماد به نفس فرزند می شود.
این آموزش ها از سوی خانه و مدرسه بسیار پراهمیت و مهم تلقی می شود، علاوه بر آنها رادیو و تلویزیون در آموزش مستمر مهارت ها می توانند بسیار کارساز باشند که متأسفانه برخی از ارگان ها در ارتباط با بحث مهارت های اجتماعی کوتاهی می کنند.
شاید علاوه بر رسانه های گروهی نهاد خانواده و مدرسه به عنوان نهادهای مسئول غیرقابل انکار باشد و در مجموع تمام نهادهای اجتماعی اگر وظیفه ای پررنگ تر از خانواده نداشته باشند مسلما مسئولیت کم تری نخواهند داشت بنابراین با آموزش صحیح زندگی به سادگی می توان از بسیاری مشکلات اجتماعی جوانان پیشگیری کرد.
بگذارید تصمیم گیری کند
اشتباه در تصمیم گیری های ریز و درشت زندگی از جمله معضلاتی است که بسیاری از جوانان درگیر آن می شوند. در واقع تصمیم گرفتن دارای مراحل متفاوتی است. ما تصور می کنیم که تصمیم گرفتن تنها در لحظات حساس و مهم زندگی ما معنا پیدا می کند و در لحظات کوچک و کم ارزش تر از هیچ شأنی برخوردار نیست.
الکس وارتر روانشناس مؤسسه رابینسون کالیفرنیا می گوید: تصمیم گیری یک رفتار مهم اجتماعی است. حتی در طول یک روز، چندین بار با شرایطی مواجه می شویم که باید تصمیم های مهم را اتخاذ کنیم. برای عده ای از افراد طریقه تصمیم گیری و اعتماد به تصمیم هایی که اتخاذ نموده اند، امری غریزی به شمار می رود. این دسته از افراد به طور خدادادی از توانایی های بالایی در تصمیم گیری برخوردار هستند.
در مقابل بعضی جوانان هم هستند که به هیچ عنوان از توانایی تصمیم گیری برخوردار نیستند. برای این دسته از افراد حتی کوچک ترین تصمیم گیری ها کاری بس دشوار و آزاردهنده به شمار می رود.
معمولا به کودکانی که خود را درگیر تصمیم گیری می کنند، ایراد می گیریم و تصور می کنیم که نگهداری از این کودکان به این دلیل که فقط به دنبال جلب توجه بزرگ ترها هستند، اندکی مشکل به نظر می رسد.
مادر و پدرها باید کمی نگران فرزندانی باشند که حتی توانایی ندارند ناهار مورد علاقه شان را انتخاب کنند و یا نمی دانند در کدام قسمت از ماشین بنشینند. نامطمئن بودن فرزندان در تصمیم گیری و دمدمی بودن آنها خون معلم ها را به جوش می آورد. بعضی از کودکان هستند که حتی نمی دانند با کدام مداد بنویسند و چه کتابی را بخوانند.
بسیاری از جوانان و حتی بزرگسالان در نحوه چیدمان مبلمان اتاق نشیمن با مشکل مواجه هستند، برای خرید یک دست کت و شلوار ساعت ها و چه بسا روزها وقت صرف می کنند و در آخر هم به هیچ نتیجه ای نمی رسند.
این در حالی است که سایرین تصمیمات مهمی را در مورد زندگی جوامع بشری اتخاذ می کنند. معمولا افرادی که قدرت تصمیم گیری ندارند تا سنین بزرگسالی متوجه این معضل نمی شوند و تصور می کنند که فقط توانایی رسیدن به آرزوهایشان را ندارند.
به این دلیل که توانایی تصمیم گیری معمولا جزو خصوصیات ذاتی انسان ها به شمار نمی رود، باید به فرزندان خود آموزش دهیم که چگونه می توانند خود را با شرایط مختلف وفق داده و ارزیابی درستی از آنها داشته باشند. آنها باید بتوانند نیازهای خود و تصمیم مورد نظرشان را تشخیص دهند و قادر باشند تا از میان چند گزینه معقول ترین را انتخاب کنند.
نباید تصمیم های فرزندتان در خانه به غذا، لباس و اسباب بازی محدود شود. اگر بتوانیم این گزینه ها را افزایش دهیم، حس کنجکاوی و در نتیجه اعتماد به نفس در تصمیم گیری را در آنها افزایش داده ایم.
نوجوانی که نمی تواند در مورد صبحانه اش تصمیم بگیرد، به طور قطع در آینده با مشکل مواجه خواهد شد. او نمی تواند از بین کره، پنیر و مربا یکی را انتخاب کند پس در آینده چگونه می خواهد در مواجهه با مشکلات زندگی جان سالم به در برد.
با فراهم آوردن راهنمایی های آموزنده، حق انتخاب های سازنده، و شرایط منطقی شما می توانید قدرت تصمیم گیری در فرزندان خود را افزایش دهید.
با شروع کردن انتخاب هایی نظیر غذای مورد علاقه برای صبحانه و یا لباس مورد علاقه برای رفتن به مدرسه، فرزند شما کم کم با مقوله تصمیم گیری آشنا می گردد و رفته رفته با آن انس می گیرد. پیشنهاد کردن چند غذا، لباس و یا کتاب مختلف کودک را هدفمند می سازد و از رویارویی با چند گزینه مختلف احساس سردرگمی نمی کند.
شاید هدایت نوجوانان به سمت تصمیم گیری اندکی دشوار به نظر رسد، اما باید سعی کنید که آنها را وادار به این کار کنید. چند لباس مختلف را پیش روی او قرار دهید و سپس سعی کنید که او را ناخودآگاه به تصمیم گیری وادارید. او می تواند هرکدام از لباس ها را که نمی پسندد به ترتیب از دور خارج کند تا به هدف مورد نظر دست پیدا کند و یا می تواند ویژگی های لباس مورد علاقه اش را مطرح کند تا از این طریق سریعتر به نتیجه پایانی نزدیک شود.
اگر نوجوان شما تصمیم عجولانه و مخربی را گرفت او را محدود نکنید. اجازه دهید با عواقب احتمالی آن روبه رو شود. اگر تصمیم گرفت که به دلیل سیر شدن بقیه غذایش را نخورد پس بنابراین جایی برای دسر هم نخواهد داشت. اگر لباس مورد علاقه برادرش را بر تن می کند، باید خودش آن را بشوید و از این بابت از برادرش عذرخواهی هم کند.
یکی از مهم ترین نکات در هنگام تصمیم گیری دارا بودن اعتماد به نفس بالا است. اگر فرزند شما به توانایی هایش در مورد کاری که انجام می دهد، اطمینان نداشته باشد، هیچ گاه قادر نخواهد بود که به منظور تصمیم گیری مسائل مختلف را موشکافی کند.
باید از توانایی های جوان خود پشتیبانی کنید و او را به خاطر تصمیم گیری هایش تشویق نمایید؛ چنین کارهایی به عنوان ابزاری برای بالا بردن اعتماد و اطمینان در کودک شناخته می شوند. تشویق آنها اطمینان خاطر دوباره ای را در ذهنشان بیدار می سازد که: آری، آنها هم قادر به تصمیم گیری هستند.
اگر می خواهید فرزندانتان کاملا مطمئن باشند، باید به آنها اجازه داده شود که تصمیمات مختلفی در مورد موضوعهای متفاوت بگیرند. یک فرد کم سن و سال باید متوجه شود که در هر لحظه از زندگی باید تصمیم های مهمی بگیرد. انتخاب های آنها مواردی هستند که پایه تصمیم های مهم تری را که او قرار است در آینده برای زندگیش بگیرد را طرح ریزی می کنند.
برای او خاطرنشان سازید که سؤال کردن و کمک خواستن در مواقع حساس بلامانع است. اما در عین حال باید تنها براساس عقاید و اعتقادات خود عمل کند. برایش روشن کنید که هر روز تصمیم های زیادی می گیرد و تمام آنها به عنوان تمرین هایی برای آمادگی که برای سال های آتی لازم دارد، به شمار می روند.
زمانی که او بالاخره تصمیم خود را می گیرد و برای بیان آن به سوی شما می آید، اگر مکرراً از او ایراد بگیرید و کارهایش را به چشم یک منتقد نگاه کنید، مسلماً اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و شما نیز از هدف اصلی خود که همان ایجاد اطمینان در تصمیم گیری است، دور خواهید شد.
به نقاط مثبت تصمیم او نگاه کنید و انگشت خود را فقط بر روی اشکالات و کاستی های قضیه نگذارید. او را به خاطر تصمیمش تشویق کنید، اما در عین حال زیرکانه او را به سمت انتخاب مجدد رهنمون سازید.
منبع:روزنامه کیهان
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج