جشن تيرگان
نويسنده : ابراهيم موسي پور
تيرگان، جشن باستاني ايرانيان در سيزدهم تير است. نزد ايرانيان باستان، هر يک از روزهاي ماه نامي داشت و تطابق نام روز و ماه، مناسبتي بود براي برگزاري جشني که نام آن با افزودن پسوند «گان» به آخر نام روز به دست مي آمد.
به باور برخي محققان، تلمود قديميترين منبعي است که در آن، در شمار اعياد کافران، از تيرگان (به عبري: تُريَسکَي Turyaskai نيز سخن به ميان آمده و مراعات آن حرام شمرده شده است. گزارشي از برگزاري جشني به نام شهربگمود Shahrabgmud که با تيرگان مشابهت هايي دارد، از قرن دوم ميلادي در دست است. اين قول که شهر بگمود، اشاعه جشن تيرگان است، موافقان و مخالفاني دارد. در مآخذ ايراني- اسلامي، علاوه بر مناسبت عمومي انطباق نام ماه با نام روز، وجوه ديگري نيز براي وجه تسميه تيرگان آمده که معروفترين آنها تيراندازي آرش کمانگير براي تعيين مرز ايران و توران است. احتمالاً اين منابع پيوند تيرگان را با تيراندازي آرش، از اشاره هاي «تيريشت/ تيشتريشت» اوستا برگرفته اند. در اين يشت، شتافتن ستاره تيشتر به سوي درياي فراخکرت، به شتافتن تيري تشبيه شده که آرش، بهترين تيرانداز آريايي، از کوه آئيريوخشوُث AiryöKh Shütha به کوه خوانونت (Khanvant) انداخت. روشن است که در زمان تدوين اين يشت افسانه تيراندازي آرش آنقدر شهرت داشته که مورد تمثيل قرار گرفته و تنها اشاره اي کوتاه به آن براي مخاطب کافي بوده است.
علاوه بر ابوريحان بيروني که ظاهراً نخستين نويسنده مسلماني است که از تيرگان سخن گفته، برخي ديگر از نويسندگان دوره اسلامي نيز از ارتباط تيرگان با تيراندازي آرش سخن گفته اند، مثل گرديزي و بعدها قلقشندي که نام جشن را به تصحيف «شرکان» آورده است. برخي مانند شهمردان بن ابي الخير، اساساً اين ارتباط را موهوم دانسته و بعضي ديگر، مثل شمس الدين صوفي دمشقي ظاهراً جشن تيرگان را با فروردگان خلط کرده و بازگشت روانهاي مردگان و تکريم آنان را مناسبت اين جشن انگاشته اند.
تنها مأخذي که در آن، برخلاف مأخذ ديگر (مثلاً ابوريحان بيروني که سيزدهم تير، روز افکندن تير را تيرگان کوچک و چهاردهم تير، روز فرود آمدن تير را تيرگان بزرگ گفته است)، روز تيراندازي آرش به جاي سيزدهم تير، ششم فروردين ذکر شده، رساله پهلوي ماه فروردين روز خرداد (بند 22) است. به عقيده احمد تفضلي به احتمال قوي روايت اين رساله، قديمتر است و روايات مآخذ ديگر، بر اثر تشابه اسمي تير (اندازي) با روز و ماه تير و ذکر تيراندازي آرش در تيريشت/ تيشتريشت پديد آمده است. در واقع تير به معناي ابزار جنگي، معادل سهم در عربي، از ريشه تيغري اوستايي و تيگراي پارسي باستان به معناي تيز يا نوک تيز است و با تير به معناي ستاره شعراي يماني، که از ريشه تيشتريه اوستايي/ تيشتر پهلوي است، هيچ ارتباطي ندارد. از سوي ديگر، در گذشته گمان مي شد که نام ماه تير و روز تير، يعني روز سيزدهم هر ماه، برگرفته از نام تيشتر است که در يشت مخصوص آن، از تيراندازي آرش سخن به ميان آمده است ولي امروزه بنابر پژوهشهاي محققاني چون مولتون واشپيگل اين هماني تير و تيشتر پذيرفته نيست. پورداوود نيز به رغم آنکه معتقد است بحث در اين باره به نتيجه رضايت بخشي نخواهد انجاميد، بر دوگانگي تير (= سياره عطارد) و تيشتر (= ستاره شعراي يماني) تصريح کرده است. با اين همه، اختلاط نامهاي تير و تيشتر بايد به زماني بسيار کهن بازگردد.
افزون بر بزرگداشت ستاره تيشتريه که ستاره باران است و در تير طلوع مي کند و تيراندازي آرش، مناسبت ديگر جشن تيرگان را، تعظيم و تکريم دبيران و کاتبان دانسته اند؛ زيرا سياره تير/ عطارد دبير فلک است، هر چند که به اين مناسبت کمتر توجه شده است. به عقيده برخي در جشن تيرگان علاوه بر بزرگداشت کاتبان و دبيران، از منجمان که در ايران باستان از طبقه دبيران بودند، نيز تجليل مي شد و احتمال داده اند که تيرگان را هم مغان اخترشناس ماد بنياد نهاده باشند. در اين صورت، تيرگان نه يک جشن زردشتي که در واقع با سابقه اي بيشتر، جشني مرتبط با سنت ايراني غربي خواهد بود.
از آنجا که تقريباً به گزارش همه مآخذ، برجسته ترين عنصر در جشن تيرگان، آب و بزرگداشت آن و نيز اجراي مراسم اغتسال و آب پاشي مردم به يکديگر است (با اين توضيح که آب تقريباً در همه جشنها وجود دارد) ظاهراً بايد تکريم آب و ستاره باران را مناسبت اصلي جشن تيرگان پنداشت که به جادوي تقليدي براي طلب باران اشاره دارد و اين امر، البته مانع پذيرفتن مناسبتهاي فرعي ديگر نيست. گفتني است که زمان برگزاري جشن ميديوشم(Midyushem)، گاهنبار دوم زردشتي که در بزرگداشت سالگرد آفرينش آب به دست اهوره مزدا برگزار مي شود، نيز پانزدهم تير است.
به روايت ابوريحان بيروني، ايرانيان در روز تيرگان غسل مي کردند؛ زيرا که کيخسرو در بازگشت از جنگ با افراسياب و پس از رويارويي با فرشته اي، بيهوش در کنار چشمه اي افتاد و بيژن- پسر گودرز- با پاشيدن آب به روي او، بيدارش کرد. از آن پس شستشو در آن چشمه و چشمه هاي ديگر رسم شد؛ سفالينه شکستن و گندم و ميوه پختن را نيز از رسوم تيرگان دانسته اند. ابوريحان بين مراسم آب پاشي در تيرگان و آب پاشيهاي نوروز تفکيک قائل شده و علاوه بر اينها به صراحت از جشني به نام آفريجکان/ آبريزگان ياد کرده که در سي ام بهمن، به ياد باران عظيمي که پس از يک خشکسالي طولاني در عهد فيروز اول ساساني (459- 484م) فرو باريد، برگزار مي شود. گرديزي از اين جشن با نام آبريزگان اصفهان ياد کرده است.
برخي فرهنگ هاي فارسي، مثل برهان قاطع (ذيل آبريزان) و فرهنگ جهانگيري جشن آبريزگان را همان تيرگان دانسته و تاريخ برگزاري آن را در سيزدهم تير نوشته اند. بنابر شرح بيست باب ملامظفر (تأليف در 1005 هجري) نيز آبريزان از مراسم روز سيزدهم تير جلالي بوده که به مناسبت خشکسالي و بارش باران در دوره فيروز اول ساساني برگزار مي شد و در زمان نگارش کتاب، اين رسم هنوز در بعضي از شهرهاي عراق و فارس اجرا مي گرديد. برخي رواج و تداوم اين رسم را در اصفهان ناشي از تأثير حکومت زياريان مازندراني با حکام ديلمي انگاشته اند. بعضي متأخران نيز معتقدند آبريزگان که در انيران روز (= سي ام) بهمن برگزار مي شد، همان تيرگان بوده و اين روز در گاه شماريهاي ديلمي و گريگوري در موسم تيرگان (سيزده تير) واقع مي شده است. همچنين گزارشهاي متعددي از دوره صفويه در دست است که بنابر آنها، جشن آب پاشان با حضور شاه عباس اول (حکومت: 996- 1038هـ) در اوايل تير (تحويل سرطان) در اصفهان برگزار مي شد. به نوشته اسکندر منشي در عهد شاه عباس اول، مراسم آب پاشي مربوط به پنجه دزديده در گيلان، به حساب منجمان آن ناحيه، در تير برگزار مي شد. از سوي ديگر تقريباً مقارن همين دوره عبدالحميد لاهوري (متوفي 1065) در پادشاه نامه از برگزاري جشني در تير روز تيرماه ياد کرده و محمد صالح کنبو از مرسوم بودن برگزاري «عيد گلابي» در سيزدهم تير در دربار شاهجهان (پادشاه سلسله ي تيموريان هند، حکومت 1037- 1068هـ) سخن گفته و توضيح داده که نام اين عيد به فارسي، ترکان [تيرگان؟] است، هر چند نورالدين جهانگير (حکومت: 1014- 1037هـ) که در توزوک خود از مجلس گلاب پاشي در تير ياد کرده، متذکر شده است که در قديم اين رسم را آب پاشي مي خواندند.
با اين حال، بنابر روايات ابوريحان بيروني و گرديزي، منشأ و علت آب پاشي در تيرگان يا آبريزگان / آفريجکان يا نوروز يکي نيست، هر چند زمان جشنها بر هم منطبق شده باشد. در واقع آبريزگان جشني مستقل و اساس و محور آن، آب پاشي به يکديگر بود، در حالي که ظاهراً آب پاشي در نوروز يا تيرگان، جزوي از مراسم تلقي مي شده است.
تيروجشن(Tirujashn): جشني که با ويژگيهاي تيرگان ميان زردشتيان ايران مرسوم است و به مدت ده روز، از سيزدهم تا بيست و دوم تير، برگزار مي شود. در اين جشن، زردشتيان ضمن پاکيزه ساختن خانه، بامدادان غسل مي کنند، لباس نو مي پوشند و شيرينيها و خوراکهاي گوناگون فراهم مي سازند. آنان معمولاً در اين ايام به خواندن «خورشيد نيايش» و «ماه نيايش» مي پردازند و در بند هشتم خورشيد نيايش اين عبارت را چندين بار تکرار مي کنند: «تشتر را يومندِ فره مند را مي ستاييم.» بچه ها بند رنگيني به نام تير و باد به مچ دست يا دگمه لباسشان مي بندند و در کوچه ها و بامها مي دوند و ترانه مي خوانند و در پايان روز بيستن و دوم نيز آن را باز کرده، به باد مي سپارند. گفته اند اين عمل کنايه اي از تيراندازي آرش است که تير را رها کرد و به باد سپرد و باد/ ايزدباد، آن را به مسافتي بسيار دور برد. ظاهراً زردشتيان به همين مناسبت، آغاز اين جشن را در تير روز (سيزدهم) و پايان آن را در باروز (بيست و دوم) قرار داده اند. تير و باد را نماد رنگين کمان به هنگام بارندگي دانسته اند. تير و باد را گاه به دور کله قندهايي که در کاغذهاي سبزرنگ پيچيده اند، مي بندند و به خانه نوعروسان و تازه دامادان پيشکش مي فرستند.
يکي ديگر از آداب اين جشن، فال کوزه است که در روزهاي دوازدهم و سيزدهم تير برگزار مي شود. به رسم آب پاشي زردشتيان به يکديگر در اول تير، در جشني به نام آب تيرماهي، اشاره شده است. به عقيده روح الاميني احتمالاً اين جشن نيز جزو تيرگان بوده است.
تيرما سيزّه شو Tirema-Sizzeshu تقويم سنتي مردم مازندران و حومه جنوبي آن در دامنه هاي البرز هنوز بر مبناي گاه شماري باستاني طبري است که در آن، سيزدهم تير بر سيزدهم آبان تقويم جلالي منطبق مي شود. جشن تيرماسيزّه شو(= شب سيزدهم تيرماه)، از معدود جشنهاي باستاني است که هنوز در بخشهايي از مازندران برگزار مي شود و در گاه شماري طبري، پس از نوروز، دومين و در سوادکوه مازندران، پس از نوروز و عيد ما بيستاشش(= بيست و ششم عيد ماه طبري)، سومين جشن مهم محلي شمرده مي شود. اين جشن علاوه بر مازندران، با تفاوتهايي، در گيلان و برخي شهرهاي ديگر کوهپايه جنوبي البرز نيز برگزار مي گردد.
مراسم اين جشن، که برخلاف تيرگان و آبريزگان در شب برگزار مي شود، در مناطق گوناگون کمابيش مشابه است. روز قبل از جشن، خوراکهاي ويژه آن تهيه مي شود که شامل انواع حلوا، شيرينيهاي محلي، نان شامي، گندم برشته و ميوه هايي همچون سنجد و انواع مرکبات است و در مجموع بايد شامل سيزده خوراکي باشد. صبح روز جشن، معمولاً خروسي را سر مي برند و با آن ته چين مي پزند. خوراک اختصاصي اين جشن پيسّه کِندِه است که به صورت گلوله اي از برنج سرخ کرده، آرد برنج، مغز گردوي خرد شده، کنجد و شکر تهيه مي شود. در تيرما سيزّه شو، مانند جشنهاي ديگر، معمولاً با ديوان حافظ و گاه با تعدادي گردو به شماره افراد خانواده يا حاضران در مجلس فال مي گيرند.
در مهمترين آيين تيرماسيزّه شو، تعدادي از نوجوانان و جوانان با افکندن پارچه اي بر سر و صورت، خود را به گنگي مي زنند و «لال» مي شوند. جواناني که قصد اجراي اين آيين را دارند، در روز دوازدهم، معمولاً از شاخه هاي درخت توت، ترکه هاي بلندي تهيه مي کنند که به آنها «لال شيش/ لالِ شيش» (= ترکه ي لال) مي گويند. در ابتداي شب سيزده، لال به همراه عده اي که آوازي ويژه به نام لال اِنه (= لال مي آيد) مي خوانند، به در خانه هاي مردم مي رود، سپس به تنهايي وارد خانه ها مي شود و با يک ترکه به آرامي بر سر و تن اعضاي خانواده ضربه اي مي زند، آنگاه ترکه را در خانه مي اندازد و بيرون مي آيد. اهل خانه معمولاً مقداري خوراکي جشن و گاه از هر سيزده گونه آن در دستمالي پيچيده به يکي از همراهان لال به نام لالِ مار (= مادر يا پرستار لال) مي دهند. در برخي مناطق رسم شال اينگنِي (= شال گذاشتن/ افکندن) وجود دارد که در آن افراد به طور ناشناس، شال، دستمال يا جورابي را با طناب از روزن بام به درون خانه مي فرستند تا صاحبخانه آن را از خوراکيها پر کند. در پايان شب، لال و همراهانش اندوخته هاي خود را تقسيم مي کنند. اعتقاد عوام بر آن است که ترکه ي لال، متبرک است و به ويژه براي شفاي بيماران، باروري زنان و حيوانات و درختانِ نابارور، ازدواج دختران و پيشگيري از چشم زخم مفيد است. از همين رو اهل خانه ترکه اي را که لال در خانه شان مي اندازد تا تيرماسيزّه شوي سال بعد نگاه مي دارند.
بعضي تيرماسيزّه شو را گراميداشت آرش کمانگير و لال شيش را نمادي از تير او دانسته اند. گفتني است که در نواحي مرکزي مازندران به درخت توت، تيردار، و به لال شيش، تيرشيش مي گويند. در جشن تيرماسيزه شو هيچ گزارشي از آب پاشي به يکديگر در دست نيست.
روح الاميني که با شواهد متعدد نشان داده در قرن چهارم و پنجم، ايرانيان تير را جزو ماههاي پاييز مي دانستند. اجرا نشدن مراسم آب پاشي در تيرماسيزه شو را سرماي آبان ذکر مي کند. با اين حال گفته شده که پيشترها لال قبل از آغاز کارش در شب سيزده، غسل مي کرد؛ اما براساس گزارشي لال در برخي مناطق نه براي غسل، بلکه براي آنکه در شب سيزده از شدت سرما توان سخن گفتن نداشته باشد، خود را با آب سرد رودخانه مي شست. در سنگسر سمنان که مراسم لال شيش زدن را سپيده دم اجرا مي کنند، افراد کهنسال پيش از طلوع آفتاب روز سيزده، به چشمه سارها مي روند و ظرفي آب به عنوان لالِ او (= آبِ لالها) برمي دارند که متبرک و شفابخش پنداشته مي شود. (مقايسه شود با گزارشي از قرن چهارم درباره برگرفتن آب جهت استشفا از کوهي در حومه کاشان در روز سيزدهم تير، در کتاب محمد مقدسي و ابوالشيخ). از گونه اي فالگيري مرتبط با آب و چشمه در روز قبل از اين جشن در غرب مازندران، و نيز از اعتقادات عاميانه اي درباره توقفِ آبهاي جاري در شب جشن در دماوند، گزارشهايي در دست است. از ديگر آداب و رسومِ اين جشن، فالگوش ايستادن، شمع افروختن و هديه فرستادن پسران براي نامزدهاي خود با عنوان «سيزدهي» است.
به باور برخي محققان، تلمود قديميترين منبعي است که در آن، در شمار اعياد کافران، از تيرگان (به عبري: تُريَسکَي Turyaskai نيز سخن به ميان آمده و مراعات آن حرام شمرده شده است. گزارشي از برگزاري جشني به نام شهربگمود Shahrabgmud که با تيرگان مشابهت هايي دارد، از قرن دوم ميلادي در دست است. اين قول که شهر بگمود، اشاعه جشن تيرگان است، موافقان و مخالفاني دارد. در مآخذ ايراني- اسلامي، علاوه بر مناسبت عمومي انطباق نام ماه با نام روز، وجوه ديگري نيز براي وجه تسميه تيرگان آمده که معروفترين آنها تيراندازي آرش کمانگير براي تعيين مرز ايران و توران است. احتمالاً اين منابع پيوند تيرگان را با تيراندازي آرش، از اشاره هاي «تيريشت/ تيشتريشت» اوستا برگرفته اند. در اين يشت، شتافتن ستاره تيشتر به سوي درياي فراخکرت، به شتافتن تيري تشبيه شده که آرش، بهترين تيرانداز آريايي، از کوه آئيريوخشوُث AiryöKh Shütha به کوه خوانونت (Khanvant) انداخت. روشن است که در زمان تدوين اين يشت افسانه تيراندازي آرش آنقدر شهرت داشته که مورد تمثيل قرار گرفته و تنها اشاره اي کوتاه به آن براي مخاطب کافي بوده است.
علاوه بر ابوريحان بيروني که ظاهراً نخستين نويسنده مسلماني است که از تيرگان سخن گفته، برخي ديگر از نويسندگان دوره اسلامي نيز از ارتباط تيرگان با تيراندازي آرش سخن گفته اند، مثل گرديزي و بعدها قلقشندي که نام جشن را به تصحيف «شرکان» آورده است. برخي مانند شهمردان بن ابي الخير، اساساً اين ارتباط را موهوم دانسته و بعضي ديگر، مثل شمس الدين صوفي دمشقي ظاهراً جشن تيرگان را با فروردگان خلط کرده و بازگشت روانهاي مردگان و تکريم آنان را مناسبت اين جشن انگاشته اند.
تنها مأخذي که در آن، برخلاف مأخذ ديگر (مثلاً ابوريحان بيروني که سيزدهم تير، روز افکندن تير را تيرگان کوچک و چهاردهم تير، روز فرود آمدن تير را تيرگان بزرگ گفته است)، روز تيراندازي آرش به جاي سيزدهم تير، ششم فروردين ذکر شده، رساله پهلوي ماه فروردين روز خرداد (بند 22) است. به عقيده احمد تفضلي به احتمال قوي روايت اين رساله، قديمتر است و روايات مآخذ ديگر، بر اثر تشابه اسمي تير (اندازي) با روز و ماه تير و ذکر تيراندازي آرش در تيريشت/ تيشتريشت پديد آمده است. در واقع تير به معناي ابزار جنگي، معادل سهم در عربي، از ريشه تيغري اوستايي و تيگراي پارسي باستان به معناي تيز يا نوک تيز است و با تير به معناي ستاره شعراي يماني، که از ريشه تيشتريه اوستايي/ تيشتر پهلوي است، هيچ ارتباطي ندارد. از سوي ديگر، در گذشته گمان مي شد که نام ماه تير و روز تير، يعني روز سيزدهم هر ماه، برگرفته از نام تيشتر است که در يشت مخصوص آن، از تيراندازي آرش سخن به ميان آمده است ولي امروزه بنابر پژوهشهاي محققاني چون مولتون واشپيگل اين هماني تير و تيشتر پذيرفته نيست. پورداوود نيز به رغم آنکه معتقد است بحث در اين باره به نتيجه رضايت بخشي نخواهد انجاميد، بر دوگانگي تير (= سياره عطارد) و تيشتر (= ستاره شعراي يماني) تصريح کرده است. با اين همه، اختلاط نامهاي تير و تيشتر بايد به زماني بسيار کهن بازگردد.
افزون بر بزرگداشت ستاره تيشتريه که ستاره باران است و در تير طلوع مي کند و تيراندازي آرش، مناسبت ديگر جشن تيرگان را، تعظيم و تکريم دبيران و کاتبان دانسته اند؛ زيرا سياره تير/ عطارد دبير فلک است، هر چند که به اين مناسبت کمتر توجه شده است. به عقيده برخي در جشن تيرگان علاوه بر بزرگداشت کاتبان و دبيران، از منجمان که در ايران باستان از طبقه دبيران بودند، نيز تجليل مي شد و احتمال داده اند که تيرگان را هم مغان اخترشناس ماد بنياد نهاده باشند. در اين صورت، تيرگان نه يک جشن زردشتي که در واقع با سابقه اي بيشتر، جشني مرتبط با سنت ايراني غربي خواهد بود.
از آنجا که تقريباً به گزارش همه مآخذ، برجسته ترين عنصر در جشن تيرگان، آب و بزرگداشت آن و نيز اجراي مراسم اغتسال و آب پاشي مردم به يکديگر است (با اين توضيح که آب تقريباً در همه جشنها وجود دارد) ظاهراً بايد تکريم آب و ستاره باران را مناسبت اصلي جشن تيرگان پنداشت که به جادوي تقليدي براي طلب باران اشاره دارد و اين امر، البته مانع پذيرفتن مناسبتهاي فرعي ديگر نيست. گفتني است که زمان برگزاري جشن ميديوشم(Midyushem)، گاهنبار دوم زردشتي که در بزرگداشت سالگرد آفرينش آب به دست اهوره مزدا برگزار مي شود، نيز پانزدهم تير است.
به روايت ابوريحان بيروني، ايرانيان در روز تيرگان غسل مي کردند؛ زيرا که کيخسرو در بازگشت از جنگ با افراسياب و پس از رويارويي با فرشته اي، بيهوش در کنار چشمه اي افتاد و بيژن- پسر گودرز- با پاشيدن آب به روي او، بيدارش کرد. از آن پس شستشو در آن چشمه و چشمه هاي ديگر رسم شد؛ سفالينه شکستن و گندم و ميوه پختن را نيز از رسوم تيرگان دانسته اند. ابوريحان بين مراسم آب پاشي در تيرگان و آب پاشيهاي نوروز تفکيک قائل شده و علاوه بر اينها به صراحت از جشني به نام آفريجکان/ آبريزگان ياد کرده که در سي ام بهمن، به ياد باران عظيمي که پس از يک خشکسالي طولاني در عهد فيروز اول ساساني (459- 484م) فرو باريد، برگزار مي شود. گرديزي از اين جشن با نام آبريزگان اصفهان ياد کرده است.
برخي فرهنگ هاي فارسي، مثل برهان قاطع (ذيل آبريزان) و فرهنگ جهانگيري جشن آبريزگان را همان تيرگان دانسته و تاريخ برگزاري آن را در سيزدهم تير نوشته اند. بنابر شرح بيست باب ملامظفر (تأليف در 1005 هجري) نيز آبريزان از مراسم روز سيزدهم تير جلالي بوده که به مناسبت خشکسالي و بارش باران در دوره فيروز اول ساساني برگزار مي شد و در زمان نگارش کتاب، اين رسم هنوز در بعضي از شهرهاي عراق و فارس اجرا مي گرديد. برخي رواج و تداوم اين رسم را در اصفهان ناشي از تأثير حکومت زياريان مازندراني با حکام ديلمي انگاشته اند. بعضي متأخران نيز معتقدند آبريزگان که در انيران روز (= سي ام) بهمن برگزار مي شد، همان تيرگان بوده و اين روز در گاه شماريهاي ديلمي و گريگوري در موسم تيرگان (سيزده تير) واقع مي شده است. همچنين گزارشهاي متعددي از دوره صفويه در دست است که بنابر آنها، جشن آب پاشان با حضور شاه عباس اول (حکومت: 996- 1038هـ) در اوايل تير (تحويل سرطان) در اصفهان برگزار مي شد. به نوشته اسکندر منشي در عهد شاه عباس اول، مراسم آب پاشي مربوط به پنجه دزديده در گيلان، به حساب منجمان آن ناحيه، در تير برگزار مي شد. از سوي ديگر تقريباً مقارن همين دوره عبدالحميد لاهوري (متوفي 1065) در پادشاه نامه از برگزاري جشني در تير روز تيرماه ياد کرده و محمد صالح کنبو از مرسوم بودن برگزاري «عيد گلابي» در سيزدهم تير در دربار شاهجهان (پادشاه سلسله ي تيموريان هند، حکومت 1037- 1068هـ) سخن گفته و توضيح داده که نام اين عيد به فارسي، ترکان [تيرگان؟] است، هر چند نورالدين جهانگير (حکومت: 1014- 1037هـ) که در توزوک خود از مجلس گلاب پاشي در تير ياد کرده، متذکر شده است که در قديم اين رسم را آب پاشي مي خواندند.
با اين حال، بنابر روايات ابوريحان بيروني و گرديزي، منشأ و علت آب پاشي در تيرگان يا آبريزگان / آفريجکان يا نوروز يکي نيست، هر چند زمان جشنها بر هم منطبق شده باشد. در واقع آبريزگان جشني مستقل و اساس و محور آن، آب پاشي به يکديگر بود، در حالي که ظاهراً آب پاشي در نوروز يا تيرگان، جزوي از مراسم تلقي مي شده است.
تيروجشن(Tirujashn): جشني که با ويژگيهاي تيرگان ميان زردشتيان ايران مرسوم است و به مدت ده روز، از سيزدهم تا بيست و دوم تير، برگزار مي شود. در اين جشن، زردشتيان ضمن پاکيزه ساختن خانه، بامدادان غسل مي کنند، لباس نو مي پوشند و شيرينيها و خوراکهاي گوناگون فراهم مي سازند. آنان معمولاً در اين ايام به خواندن «خورشيد نيايش» و «ماه نيايش» مي پردازند و در بند هشتم خورشيد نيايش اين عبارت را چندين بار تکرار مي کنند: «تشتر را يومندِ فره مند را مي ستاييم.» بچه ها بند رنگيني به نام تير و باد به مچ دست يا دگمه لباسشان مي بندند و در کوچه ها و بامها مي دوند و ترانه مي خوانند و در پايان روز بيستن و دوم نيز آن را باز کرده، به باد مي سپارند. گفته اند اين عمل کنايه اي از تيراندازي آرش است که تير را رها کرد و به باد سپرد و باد/ ايزدباد، آن را به مسافتي بسيار دور برد. ظاهراً زردشتيان به همين مناسبت، آغاز اين جشن را در تير روز (سيزدهم) و پايان آن را در باروز (بيست و دوم) قرار داده اند. تير و باد را نماد رنگين کمان به هنگام بارندگي دانسته اند. تير و باد را گاه به دور کله قندهايي که در کاغذهاي سبزرنگ پيچيده اند، مي بندند و به خانه نوعروسان و تازه دامادان پيشکش مي فرستند.
يکي ديگر از آداب اين جشن، فال کوزه است که در روزهاي دوازدهم و سيزدهم تير برگزار مي شود. به رسم آب پاشي زردشتيان به يکديگر در اول تير، در جشني به نام آب تيرماهي، اشاره شده است. به عقيده روح الاميني احتمالاً اين جشن نيز جزو تيرگان بوده است.
تيرما سيزّه شو Tirema-Sizzeshu تقويم سنتي مردم مازندران و حومه جنوبي آن در دامنه هاي البرز هنوز بر مبناي گاه شماري باستاني طبري است که در آن، سيزدهم تير بر سيزدهم آبان تقويم جلالي منطبق مي شود. جشن تيرماسيزّه شو(= شب سيزدهم تيرماه)، از معدود جشنهاي باستاني است که هنوز در بخشهايي از مازندران برگزار مي شود و در گاه شماري طبري، پس از نوروز، دومين و در سوادکوه مازندران، پس از نوروز و عيد ما بيستاشش(= بيست و ششم عيد ماه طبري)، سومين جشن مهم محلي شمرده مي شود. اين جشن علاوه بر مازندران، با تفاوتهايي، در گيلان و برخي شهرهاي ديگر کوهپايه جنوبي البرز نيز برگزار مي گردد.
مراسم اين جشن، که برخلاف تيرگان و آبريزگان در شب برگزار مي شود، در مناطق گوناگون کمابيش مشابه است. روز قبل از جشن، خوراکهاي ويژه آن تهيه مي شود که شامل انواع حلوا، شيرينيهاي محلي، نان شامي، گندم برشته و ميوه هايي همچون سنجد و انواع مرکبات است و در مجموع بايد شامل سيزده خوراکي باشد. صبح روز جشن، معمولاً خروسي را سر مي برند و با آن ته چين مي پزند. خوراک اختصاصي اين جشن پيسّه کِندِه است که به صورت گلوله اي از برنج سرخ کرده، آرد برنج، مغز گردوي خرد شده، کنجد و شکر تهيه مي شود. در تيرما سيزّه شو، مانند جشنهاي ديگر، معمولاً با ديوان حافظ و گاه با تعدادي گردو به شماره افراد خانواده يا حاضران در مجلس فال مي گيرند.
در مهمترين آيين تيرماسيزّه شو، تعدادي از نوجوانان و جوانان با افکندن پارچه اي بر سر و صورت، خود را به گنگي مي زنند و «لال» مي شوند. جواناني که قصد اجراي اين آيين را دارند، در روز دوازدهم، معمولاً از شاخه هاي درخت توت، ترکه هاي بلندي تهيه مي کنند که به آنها «لال شيش/ لالِ شيش» (= ترکه ي لال) مي گويند. در ابتداي شب سيزده، لال به همراه عده اي که آوازي ويژه به نام لال اِنه (= لال مي آيد) مي خوانند، به در خانه هاي مردم مي رود، سپس به تنهايي وارد خانه ها مي شود و با يک ترکه به آرامي بر سر و تن اعضاي خانواده ضربه اي مي زند، آنگاه ترکه را در خانه مي اندازد و بيرون مي آيد. اهل خانه معمولاً مقداري خوراکي جشن و گاه از هر سيزده گونه آن در دستمالي پيچيده به يکي از همراهان لال به نام لالِ مار (= مادر يا پرستار لال) مي دهند. در برخي مناطق رسم شال اينگنِي (= شال گذاشتن/ افکندن) وجود دارد که در آن افراد به طور ناشناس، شال، دستمال يا جورابي را با طناب از روزن بام به درون خانه مي فرستند تا صاحبخانه آن را از خوراکيها پر کند. در پايان شب، لال و همراهانش اندوخته هاي خود را تقسيم مي کنند. اعتقاد عوام بر آن است که ترکه ي لال، متبرک است و به ويژه براي شفاي بيماران، باروري زنان و حيوانات و درختانِ نابارور، ازدواج دختران و پيشگيري از چشم زخم مفيد است. از همين رو اهل خانه ترکه اي را که لال در خانه شان مي اندازد تا تيرماسيزّه شوي سال بعد نگاه مي دارند.
بعضي تيرماسيزّه شو را گراميداشت آرش کمانگير و لال شيش را نمادي از تير او دانسته اند. گفتني است که در نواحي مرکزي مازندران به درخت توت، تيردار، و به لال شيش، تيرشيش مي گويند. در جشن تيرماسيزه شو هيچ گزارشي از آب پاشي به يکديگر در دست نيست.
روح الاميني که با شواهد متعدد نشان داده در قرن چهارم و پنجم، ايرانيان تير را جزو ماههاي پاييز مي دانستند. اجرا نشدن مراسم آب پاشي در تيرماسيزه شو را سرماي آبان ذکر مي کند. با اين حال گفته شده که پيشترها لال قبل از آغاز کارش در شب سيزده، غسل مي کرد؛ اما براساس گزارشي لال در برخي مناطق نه براي غسل، بلکه براي آنکه در شب سيزده از شدت سرما توان سخن گفتن نداشته باشد، خود را با آب سرد رودخانه مي شست. در سنگسر سمنان که مراسم لال شيش زدن را سپيده دم اجرا مي کنند، افراد کهنسال پيش از طلوع آفتاب روز سيزده، به چشمه سارها مي روند و ظرفي آب به عنوان لالِ او (= آبِ لالها) برمي دارند که متبرک و شفابخش پنداشته مي شود. (مقايسه شود با گزارشي از قرن چهارم درباره برگرفتن آب جهت استشفا از کوهي در حومه کاشان در روز سيزدهم تير، در کتاب محمد مقدسي و ابوالشيخ). از گونه اي فالگيري مرتبط با آب و چشمه در روز قبل از اين جشن در غرب مازندران، و نيز از اعتقادات عاميانه اي درباره توقفِ آبهاي جاري در شب جشن در دماوند، گزارشهايي در دست است. از ديگر آداب و رسومِ اين جشن، فالگوش ايستادن، شمع افروختن و هديه فرستادن پسران براي نامزدهاي خود با عنوان «سيزدهي» است.
منبع:یزدان پرست، حمید؛ (1387) نامه ایران؛ مجموعه مقاله ها، سروده ها، و مطالب ایران شناسی، جلد چهارم، به کوشش حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، چاپ یکم.