جایگاه قرضالحسنه در پیشبرد اهداف جهاداقتصادی
منبع : اختصاصی راسخون
قرضالحسنه یک بحث بسیار مهم اقتصادی است، که دین مبین اسلام به آن اهمیّت فراوان داده است. قرض به معنای بریدن است واینکه به وام قرض میگویند برای این است که انسان قسمتی ازمال خود را میبرد و به دیگری میدهد. اسلام به این امرتوجه فراوان نموده وحدود سیزده آیه قرآن کریم پیرامون قرض است که بیشترآنها به قید (حسن) مقیدشده است که به معنای قرض نیکو و اشاره به جدا کردن مال ومصرف در راه خیر است. قرضالحسنه با مشخصههای خاصی نظیر اخلاص، بدون ریابودن، از مال حلال قرض دادن، بدون منت بودن، شناخته میشود. در این اوراق به هفت آیه از قرآن اشاره شده است؛ که در همهی آنها صحبت از قرض دادن به خداست. خدائی که غنی مطلق است وداراییهای آسمان و زمین ازآن اوست، ازانسانی که نیازمند مطلق است طلب وام میکند و به او وعده میدهد که چندین برابر به او بر میگرداند و اورا مورد اجر کریم خود قرارداده، از او تشکر میکند وگناهان او را میآمرزد. پاداش قرض از صدقه بیشتر است، چرا که صدقه به دست غیر نیازمند هم میرسد ولی وام را فقط نیازمند میگیرد. رسول اکرم فرمودند: بر دربهشت نوشته شده که ثواب صدقه ده برابر است و ثواب قرض هجده برابر. ونیزفرمودند:کسی که بتواند امّا به دیگران وام ندهد، بوی بهشت را هم استشمام نمیکند. البته قرض گیرنده هم وظایفی دارد، باید سر فرصت معیّن بدهی خود را پرداخت کند و از قرضدهنده قدردانی کند، ولی بر طلبکار هم لازم است که به شخص تنگدست فرصت دهد، تابدهیاش را ادا کند؛ در روایت است: هر که میخواهد دعایش مستجاب شود، واندوهش رفع گردد، به تنگدست مهلت دهد. قرض دادن آثار اجتماعی موثری مانند اصلاح جامعه، ایجاد الفت، وکاهش روح تکاثرورزی را به همراه دارد؛ لذا باید قرضالحسنه، به یک فرهنگ و سنت نیکو در جامعه تبدیل شود تا بتوان به یک جامعهی پویا، بدون فقر و فاصلهی طبقاتی دست پیدا کرد.
واژگان کلیدی: قرض، وام، حسنه.
مقدمه.
در روند پر خیر و برکت نامگذاری سالهای شمسی از سوی رهبر معظم انقلاب، معظمله سال 1390 را به نام «جهاد اقتصادی» مزین کردند تا ملت و دولت با حرکتی جهادگونه در امور اقتصادی کشور، بتوانند پیشرفت و عدالت را نهادینه کنند. یکی از مهمترین نمادهای جهاد اقتصادی در جامعه، قرضالحسنه است. اسلام به این امر توجه فراوان نموده و حدودسیزده آیه ازقرآن کریم پیرامون قرض است که بیشتر آنها به قید (حسن) مقید شده است که به معنای قرض نیکو با مشخّصههای خاصی نظیراخلاص، بدون ریا، از مال حلال وپاک و...است. در آیات قرآن خداوند قرض را به خود نسبت داده تا ارزش این کار را بالا ببرد. در آیات قرآن علاوه بر آن که خدا وعده داده که قرض را چندین برابر برمیگرداند، بلکه موهبتهای خاصی را نظیر این که به آنها اجر کریم میدهد، از آنها تشکر میکند، درآخرت پاداش عظیم به آنها عطا میکند، گناهان آنها را میبخشاید و ... را به افرادی که قرض میدهند عطا میکند. ائمه هدی به این مساله اهمیت فراوان دادهاند. رسول اکرم فرمودند: دیدم بر دربهشت نوشته ثواب صدقه ده برابر و ثواب قرض هجده برابر است. همچنین فرمودند:کسی که توانائی قرض دادن دارند ولی از آن اعراض کند، بوی بهشت راهم استشمام نمیکند. کسی هم که به نیازمندی قرض میدهد اگربدهکارسروعد معیّن نتوانست بدهی خود را بپردازد، طلبکار باید به او فرصت بدهد و در روایت است کسی که چنین کند روز قیامت که سایهای جز سایهی رحمت خدا نیست، خدا او را زیر سایهی خود قرار میدهد. البته فرد بدهکار نیز باید سعی کند بدهی خودرا سر موعد مشخص پرداخت کند. امید است این عمل خداپسندانه هرچه بیشتر و بهتر در جامعه نهادینه شود.
معنای قرضالحسنه.
قرضالحسنه در قرآن.
1-مَّن ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْسُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (3) كيست كه خدا را قرضالحسنه دهد تا خدا بر او به چندين برابر بيفزايد؟ و خداست كه مىگيرد و مىدهد، و همه به سوى او باز گردانده مىشويد.
2 .مَّن ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ (4).
آن كيست كه به خدا قرض نيكو دهد (يعنى قرضالحسنه و صدقه دهد و احسان به فقيران كند) تا خدا بر او چندين برابر گرداند و او را پاداشى با لطف و كرامت باشد؟ إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ (5) -3 همانا مردان و زنانى كه در راه خدا (به فقيران) صدقه و احسان كنند و به خدا قرض نيكو دهند (يعنى به محتاجان قرضالحسنه دهند) احسان آنها را چندين برابر سازند و پاداش با لطف و كرامت نيز خواهند داشت.)
4-وَ لَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنىِ إِسرَْ ءِيلَ وَ بَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنىَْ عَشرََ نَقِيبًا وَ قَالَ اللَّهُ إِنىِّ مَعَكُمْ لَئنِْ أَقَمْتُمُ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَيْتُمُ الزَّكَوةَ وَ ءَامَنتُم بِرُسُلىِ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَّأُكَفِّرَنَّ عَنكُمْ سَيَِّاتِكُمْ وَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تجَْرِى مِن تحتها الْأَنْهَرُ فَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَالِكَ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ (6) و همانا خدا از بنى اسرائيل عهد گرفت و از ميان آنها دوازده نفر بزرگ برانگيختيم (كه پيشواى هر سبطى باشند) و خدا بنى اسرائيل را گفت كه من با شمايم هر گاه نماز به پا داريد و زكات بدهيد و به فرستادگان من ايمان آوريد و آنها را اعزاز و يارى كنيد و خدا را قرض نيكو دهيد، در اين صورت گناهان شما بيامرزم و شما را در بهشتى داخل گردانم كه زير درختانش نهرها جارى است. پس هر كس از شما پس از عهد خدا كافر شد سخت از راه راست دور افتاده است. إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ (7)
5- گر به خدا (يعنى بندگان محتاج خدا) قرض نيكو دهيد خدا براى شما چندين برابر گرداند و هم از گناه شما در گذرد و خدا بر شكر و احسان خلق نيكو پاداش دهنده است و (بر گناهشان) بسيار بردبار است.
6-اِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنىَ مِن ثُلُثىَِ الَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طَائفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ الَّيْلَ وَ النهََّارَ عَلِمَ أَن لَّن تحُْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكمُْ فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَانِ عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكمُ مَّرْضىَ وَ ءَاخَرُونَ يَضْرِبُونَ فىِ الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَ ءَاخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّكَوةَ وَ أَقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَ مَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِكمُ مِّنْ خَيرٍْ تجَِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَيرًْا وَ أَعْظَمَ أَجْرًا وَ اسْتَغْفِرُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمُ (8) خدا به حال تو آگاه است كه تو و جمعى هم از آنان كه با تواند (اغلب) نزديك دو ثلث يا نصف يا (لا اقل) ثلث شب را هميشه به طاعت و نماز مىپردازيد، و خدا (گردش) شب و روز را مقدّر مىكند، خدا مىداند كه شما هرگز تمام ساعات شب را (به عبادت) ضبط نخواهيد كرد لذا از شما (اوقات خواب و كارهاى ديگر را) در گذشت تا هر چه (از شب را بىمشقت و) آسان است به تلاوت قرآن پردازيد. خدا بر احوال شما آگاه است كه برخى مريض و ناتوانند و برخى به سفر از كرم خدا روزى مىطلبند و برخى در راه خدا به جنگ و جهاد مشغولند، پس در هر حال آنچه ميسّر و آسان باشد به قرائت قرآن پردازيد و نماز به پا داريد و زكات مالتان (به فقيران) بدهيد و به خدا قرض نيكو دهيد (يعنى براى خدا به محتاجان احسان كنيد و قرضالحسنه دهيد)، و هر عمل نيك براى آخرت خود پيش فرستيد (پاداش) آن را البته نزد خدا بيابيد و آن اجر و ثواب آخرت (كه بهشت ابد است، از متاع دنيا) بسى بهتر و بزرگتر است، و دايم از خدا آمرزش طلبيد كه خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. اضعاف «جمع» ضعف « (بر وزن شعر) به معنى دو يا چند برابر كردن چيزى است، و با توجه اينكه اين واژه به صورت جمع در آيه آمده و با كلمه» كثيرة «تاكيد شده، به علاوه جمله» يضاعف «نيز تاكيد بيشترى را از يضعف مىرساند (آن چنان كه ارباب لغت گفتهاند) (9) از مجموع اين جهات، استفاده مىشود، كه خداوند، براى انفاق كنندگان پاداش بسيار فراوانى قرار داده، و انفاق در راه خدا همچون بذر مستعدى است كه در زمين آمادهاى افشانده شود، و به وسيله بارانهای پى در پى آبيارى گردد، و دهها و گاه صدها برابر، نتيجه دهد.» كثير در كنار كلمه «اضعاف»، نشانهى پاداش بسيار زياد است؛ و جمله «فَيُضاعِفَهُ» بجاى «يضعفه» رمز مبالغه و ازدياد است. (10) ازآیات مذکور چند نکتهی مهم میتوان برداشت کرد:
الف:قرض را خداوند در این آیات به خودنسبت داده است.
گویی قرض دهنده با خدا معامله میکند. معناى كلمه «قرض» معروف است، خداى تعالى هزينهاى را كه مؤمنين در راه او خرج مىكنند، قرض گرفتن خودش ناميده، و اين به خاطر همان است كه گفتيم مىخواهد مؤمنين را بر اين كار تشويق كند، و هم براى اين است كه انفاقهای نامبرده براى خاطر او بوده، و نيز براى اين است كه خداى سبحان به زودى عوض آن را چند برابر به صاحبانش بر مىگرداند. (11) درآيات بالا در مورد انفاق در راه خدا تعبير به قرض و وام دادن به پروردگار آمده است، و اين نهايت لطف خداوند نسبت به بندگان را از يك سو و كمال اهميت مساله انفاق را از سوى ديگر مىرساند، با اينكه مالك حقيقى سراسر هستى او است، و انسانها تنها به عنوان نمايندگى خداوند، در بخش كوچكى از آن، تصرف مىكنند چنان كه در آيه 7 سوره حديد مىخوانيم: آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ: «ايمان به خدا و رسولش بياوريد و از آنچه خداوند شما را در آن نماينده خود ساخته، انفاق كنيد» ولى با اين حال بر مىگردد و از بنده خود استقراض مىكند، آن هم استقراضى با چنين سود بسيار فراوان، «كرم بين و لطف خداوندگار»! در نهج البلاغه آمده است كه مىفرمايد:و استقرضكم و له خزائن السموات و الارض و هو الغنى الحميد و انما اراد ان يبلوكم ايكم احسن عملا خداوند از شما در خواست قرض كرده درحالى كه گنجهای آسمان و زمين از آن او است و بى نياز و ستوده، (آرى اینها نه از جهت نياز او است) بلكه مىخواهد شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد (12).با اينكه وجود ما و هر چه داريم از خداوند است، امّا خداوند گاهى خود را مشترى و گاهى قرض گيرنده معرفى مىكند تا ما را به اين كار تشويق نمايد. (13) مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ كيست كه در راه خدا و اطاعت او انفاق كند و منظور از اين تعبير «امر» است نه درخواست قرض از روى احتياج آن چنان كه يهود پنداشتهاند كه خداوند از ما قرض میکند از روى نادارى و او فقير است و ما بىنياز!! بلكه خداوند «انفاق» را قرض ناميد از باب لطف در امر به نيكى و انفاق و از نظر تأكيد در اينكه حتماً پاداش خواهد داشت مانند قرض كه بايد پرداخت شود. ممکن است منظور، قرضالحسنه به بندگان خدا باشد و بعضى از مفسرين گفتهاند معنى آيه چنين است كه كيست قرض دهد محتاجين از بندگان خدا ظاهرا از سياق آيه چنين بر میآید كه مقصود آن انفاقتی است كه زائد بر قدر واجب باشد. (14).
خدای جل جلاله غنی بالذات است.
ورا به خلق نیاز وبه غیر حاجت نیست.
خدابرای چه ازبنده قرض میخواهد.
خدا وقرض؟ مسلّم بدون حکمت نیست.
ب:قرض دادن در این آیه هم پایهی جهاد است:
لازم به ذکر است که آیهی قبل از آن (244 بقره) در مورد جهاد است. جهاد، گاهى با جان است كه در آيه قبل مطرح شد و گاهى با مال است كه در اين آيه مطرح شده است. پس از آنكه خداوند تحريض بر جهاد نمود و جهاد گاهى با جان است و گاهى با مال به دنبال آن، مردم را به كارهاى نيك و انفاق در راه خير میخواند. به گفته بعضى از مفسران، منظور انفاقهایی است كه در راه جهاد مىشود، زيرا در آن زمان تهيه هزينههاى مختلف جهاد، بر دوش مبارزان مسلمان بود؛ و اصولا انفاق در راه خدا، و كمك به نيازمندان و حمايت از محرومان، همان كار جهاد را مىكند، زيرا هر دو مايه استقلال و سربلندى جامعه اسلامى است. (15) كه اين آيه به دنبال آيه قبل كه مردم را به جهاد تشويق مىكرد، مؤمنان را به انفاق و وام ترغيب مىنمايد. زيرا همانگونه كه براى امنيّت و صيانت جامعه، نياز به جهاد و تلاش مخلصانه است، همچنين براى تأمين محرومان و تهيه وسايل جهاد، نياز به كمكهاى مادّى مىباشد (16). البته باید دانست که انجام کارهای نیک وانفاق های مالی به توفیق الهی ووارستگی انسان بستگی دارد؛ و انسان باید دل از مال دنیا ببرد. زیرا اگر انسان به ثروت دنیا وابسته باشد وازآن دل نکند هرگزحاضر نمیشود به دیگران وام بدون بهره بدهد. همچنین عبادت به دو گونه است: مالی، غیر مالی. عبادت غیر مالی مانندنمازوروزه وعبادت مالی نظیرخمس وزکات وقرضالحسنه است. درعبادت مالی بایست دست در جیب کرد و از علاقه به پول ومال برید؛ زیرا گذشتن از مال وثروت دشوار است. با توجه به مفهوم جهاد اقتصادی، جهاد وقتی محقق میشود که مبارزهای در راه خدا صورت بگیرد؛ ووقتی انسان بادل و نفس خود مقابله کرده ودر راه خدا انفاق کند، وبه دیگران قرض دهد، اینگونه یک نوع جهاد اقتصادی، تحقق مییابد.
ج:پاداشی که خداوند عطا میکند چندین برابر است
خدا در آخرت قرض خود را به اضعاف مضاعف ادا مىكند، و اجرى كريم هم مىدهد و اجر كريم، اجرى است كه در نوع خودش پسنديدهترين باشد و اجر اخروى همين طور است، چون اجرى است ما فوق آنچه ممكن است به تصور در آيد، و در هنگام حاجتى است حياتىترين هنگام حاجتى كه تصور شود.(17) نیز براى ترغيب مردم به كارهاى خير، تشويق لازم است. «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً» از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه وقتى آيه «مَنْ جاءَبِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها(18) (كسى كه كارى نيك انجام دهد پس براى اوست پاداش بهتر از آن) نازل شد رسول اكرم گفت: پروردگارا بر پاداش خود بيفزا، پس خداوند اين آيه را فرستاد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (19) (كسى كه كار نيكى انجام دهد خداوند ده برابر آن را پاداش میدهد) باز رسول اكرم عرضه داشت خدايا بيفزا: و اين آيات نازل شد: مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ ... و «كثيراً» يعنى آن مقدارى كه بشمار نمیآید و جز خدا كسى اندازه آن را نمیداند.و اين زيادتى راجع به فوائد و انتفاعات دنيوى است كه در اثر انفاق مترتب بر مال میگردد و البته ثواب اخروى كه تفضلا خداوند به محسنين عنايت میکند زيادتر است. (20)
د:قرض را خدا طلب کرده،پاداشش هم به عهدهی خداست
تعبيرِ قرض به خداوند، نشان دهنده آن است كه پاداش قرض الحسنة بر عهده خداوند استإ ِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» و به سوی او باز میگردید. و اين جمله براى تأكيد در پاداش گرفتن از خدا است.پاداش قرض،بخشش گناهان از جانب خداست: لَّأُكَفِّرَنَّ عَنكُمْ سَيَِّاتِكُمْ. وآنها را دربهشت های پرنعمت داخل می کندوَ لَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تجَْرِى مِن تحتها الْأَنْهَرُ.
ه:قرض دادن از مال شما کم نمیکند؛بلکه خدا به بیشتر از آن برمی گرداند
( وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ» يعنى خدا گاهى روزى را از بعضى مردم میگیرد و زندگى را بر آنان سخت میگرداند ولى بر مردمى ديگر روزى را زياد كرده و به آنان وسعت و گشايش زندگى عنايت مینماید. بعضى گفتهاند يعنى خداوند صدقات را گرفته و پاداش آن را فراوان میدهد يا در دنيا و به صورت فورى و يا در آخرت و در آينده دورتر و يا در هر دو؛ بعضى ديگر «يقبض» را گرفتن روزى به مرگ كسى و (يبسط) را گشايش دادن در روزى ورثه او معنا كردهاند .(21)اشاره به اينكه تصور نكنيد انفاق و بخشش، اموال شما را كم مىكند زيرا گسترش و محدوديت روزى شما به دست خدا است و او توانايى دارد در عوض اموال انفاق شده، به مراتب بيش از آن را در اختيار شما قرار دهد، بلكه با توجه به ارتباط و به هم پيوستگى افراد اجتماع با يكديگر، همان اموال انفاق شده در واقع به شما باز مىگردد.(22).گرچه در آيه، قبض و بسط به خداوند نسبت داده شده است، ولى در روايات میخوانیم:هر كه با مردم گشاده دست باشد، خداوند به او بسط مىدهد و هر كس با مردم بخل ورزد، خداوند نسبت به او تنگ مىگيرد.
و:این امر به قدری مهم است که آن را پس از نماز،زکات،ایمان ویاری رساندن به رسولان خداذکرمی کند.
أَقَمْتُمُ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَيْتُمُ الزَّكَوةَ وَ ءَامَنتُم بِرُسُلىِ وَ عَزَّرْتُمُوهُمْ وَ أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا. ودر آیه 20مزمل بعد از زکات ونماز،به عنوان سومین دستور ذکر شده است. اين چهار دستور (نماز، زكات، انفاقهای مستحبى، و استغفار) به ضميمه دستور تلاوت و تدبر در قرآن كه در جملههاى قبل آمده بود مجموعا يك برنامه كامل خودسازى را تشكيل مىدهد كه در هر عصر و زمان به خصوص در آغاز اسلام تاثير انكارناپذيرى داشته و دارد.پس قرضالحسنه پس از نماز وزکات به عنوان سومین،نشانگر اهمیّت آن است؛واین اصل مقدس،مانند زکات ونماز باید در سطح وسیع وهمگانی مورد توجه قرار گیرد.باید توجه داشت که خطاب آیه به عموم مردم اعم اززن ومرد است. ذكر استغفار در پايان اين دستورات ممكن است اشاره به اين باشد كه مبادا با انجام اين طاعات خود را انسان كاملى بدانيد و به اصطلاح طلبكار تصور كنيد، بلكه همواره بايد خود را مقصر بشمريد، و عذر به درگاه خدا آوريد،" و رنه سزاوار خداوندش كس نتواند كه بجا آورد .(23)
ز:خدا از انسانی که قرض میدهد تشکر میکند
وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ.،ا و نيز از ما تشكر مىكند، لطف و محبت بالاتر از اين تصور نمىشود، و بزرگوارى و رحمت فراتر از اين ممكن نيست، ما چه هستيم و چه داريم كه به او وام دهيم؟ و تازه چرا اين همه پاداش عظيم بگيريم؟!وخداازما تشکّرکند؛ اینها همه نشانه اهميت مساله ی انفاق از يك سو و لطف بىپايان خدا در به اره بندگان از سوى ديگر نيست؟
پيشگامان در ايمان و جهاد و انفاق
شكى نيست كه قوت و شوكت هر ملل و جامعهاى به ثروت آن جامعه و بذل مال و مواسات و انفاق بين اهل آن جامعه صورت میگیرد؛ چنانچه معروف و مشهور بين تمامى ملل اسلامى است بلكه به اعتراف تمام دانشمندان عالم دين اسلام به دو چيز قوت گرفت: يكى شمشير على عليه السلام و ديگرى مال خديجه.اين است كه در اين آيات خداوند پس از آن كه امر میفرماید به جهاد با كفار، توصيه میفرماید به انفاق و اين قدر انفاق مالى را اهميت میدهد كه گويا خود را مديون به حساب مىآورد، و شايد اشاره به این باشد كه كسى كه مال خود را در راه قوت و شوكت جامعه اسلامى مصرف نمايد، گويا وام به خدا داده؛ زيرا كه يارى دين خدا يارى اوست چنانچه فرموده إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ كه چنين تفسير شده كه مقصود از يارى كردن خدا يارى كردن دين خدا است.(24)بدون شك كسانى كه در ايمان و اعمال خير بر ديگران مقدم مىشوند، هم شجاعت و آگاهى بيشترى دارند، و هم ايثار و فداكارى فزونتر، و به همين دليل در پيشگاه خدا يكسان نيستند، و لذا در آيات فوق روى همين مساله تكيه شده بود كه كسانى كه قبل از فتح (فتح مكه يا حديبيه، و يا مطلق فتوحات اسلامى) انفاق كردند و جهاد نمودند در پيشگاه خدا با ديگران يكسان نيستند..اين نكته نيز قابل توجه است كه منظور از قرض دادن به پروردگار هر گونه انفاق در راه او است كه يكى از مصاديق مهم آن كمك كردن به پيامبر ص) و امام مسلمين مىباشد تا در مصارف لازم براى اداره حكومت اسلامى به كار گيرد.(25)لذا در روايتى در كافى از امام صادق ع نقل شده است كه فرمود:ان اللَّه لم يسئل خلقه مما فى ايديهم قرضا من حاجة به الى ذلك، و ما كان للَّه من حق فانما هو لوليهخداوند از بندگانش وامى مطالبه نكرده است به خاطر احتياج او، آنچه از حقوق براى خدا است براى ولى و نماينده او است و در حديث ديگرى از امام كاظم ع ذيل آيه مورد بحث (مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ ...) آمده است كه: نزلت فى صلة الامام المعصوم اين آيه در مورد هديه و كمك به امام نازل شده است.(26)از مصاديق قرض به خداوند، كمك مالى به امام معصوم است. ا مام کاظم (ع)فرمود:
شرایط قرضالحسنه
الف: شرایط از جانب قرض دهنده
قرض دادن باید با انگیزهی الهی،در راستای خشنودی خدا،وبه دور از ریا باشد . امام صادق فرمودند:هیچ مسلمانی نیست که به مسلمانی قرض دهد وخشنودی خدا را بخواهد،مگر آنکه خداوند همانندپاداش صدقه به وی بخشد تاآنگاه که قرض را به او باز گرداند.(27)
2.بد ون پیش شرط
ازاین رو قرض دهنده میتواند مثل یا قیمت آنچه که داده را پس بگیردوشرط کردن هر گونه زیادت در قرض ربا و حرام است.امام باقر (ع) میفرمایند:هر گاه کسی پولی را به دیگری قرض داد(برای دریافت)بیش از مقدارداده شده شرط نکند.(28)
3- نیازمند بودن مقترض
به کسی قرض دهد که نیازمند باشد.امام صادق(ع)فرمودند:بردربهشت نوشته شده که صدقه ده برابرپاداش دارد وقرض،هجده برابر.چون که قرض تنها به نیازمند میرسد وصدقه چه بسا در دست غیر نیازمند قرار گیرد.(29) البته ممکن است دلیل دیگری نیز داشته باشد.ازجمله:صدقه باعث گدا پروری میشود،ولی قرض قدرت تولید وکاررابالا میبرد.همچنین،اصل مال در صدقه از دست میرود ولی در حالت قرض محفوظ میماند ومی توان آن را به تعدادی دیگر قرض داد.
4 - مخفیانه باشد.
خدای تعالى میفرماید: وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ درصورتی که مخفیانه انفاق کنید،به رایتان نیکو تر است.امام علی (ع)میفرماید:بر آوردن نیاز نیازمندان به کمال نمیرسد مگر با سه خصلت:.....سوم آنکه پنهانش کنی.(30)
5-سرعت در قرض دادن
امام صادق(ع)فرمود:قرض دادن به مومن غنیمت و فرصت است وشتاب کردن در نیکی است. (31).ا مام علی (ع)میفرماید:بر آوردن نیاز نیازمندان به کمال نمیرسد مگر با سه خصلت:اول آن که شتاب در برآوردن آن تا گوارا باشد.... (32)
6-بدون منّت و اذیّت باشد.
قوله تعالى لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى. صدقاتتان را با منت واذیت باطل نکنید.
7.با مدارا وآرامش باشد.
قرض دهنده، دردریافت طلبش باید سختگیری نکند. پرداختن قرض در وقت خود لازم وضروری است و تاخیر عمدی در پرداخت دین، معصیت است، ولی اگر مقروض توانایی ادای قرض را نداشت باید به او مهلت دهید، قرآن کریم میفرماید:اگر بدهکار قدرت پرداخت نداشت، او را تا هنگام توانایی مهلت دهید. اگر هم ببخشید بهتر است برای شما اگر بدانید. (33)ائمه هدی به این مسئله اهمیت فراوان میدادند وحتی گاهی خودشان قرض میگرفتند تا قرضهای مستضعفان را ادا کنند.پیامبر اکرم میفرمایند: هر کس تنگدستی را مهلت دهد،در هر روز برای او ثواب صدقهای بر ابر با طلبی که از او دارد بر عهده خداست تا زمانی که مال خود را دریافت کند .(34)ونیز فرمودند: هر کس به تنگدستی مهلت دهد، خداوند در روزی که هیچ سایهای جز سایه او نیست . وی را در سایه خود درآورد. ونیز فرمودند:هر کس تنگدستی را مهلت دهد یا بر او ببخشد خداوند وی را از گرمای سوزان دوزخ نگه دارد.(35)همچنین فرمودند : هر که میخواهد دعایش مستجاب شود و اندوهش برطرف شود، به تنگدست مهلت دهد.(36) در روایتی دیگر نیز فرمودند: همچنان که بدهکار تو اگر توانگر نباشد روا نیست در پرداخت بدهیش به تو تعلل ورزد،برتو نیز روانیست که اگر بدانی تنگدست است، او را تحت فشار قرار دهی .(37)امام رضا (ع)میفرماید :...اگر مقروضی قرض خودرا به موقع نپردازد،هر روزی که بگذرد ثواب یک دینار صدقه برایوام دهنده که مهلت داده محسوب میشود.(38)ولی گاهی در جامعه شاهد آن هستیم که افراد طلبکار با اینکه میدانند که طرف مقابل در تنگدستی و سختی است، ولی به طور ظالمانه اموال، خانه و وسایل ضروری زندگی آنها را توقیف میکنند،آیا در قیامت هم خداوند با آنها میتواند از در بخشش وکرم وارد شود؟
ب: شرایط از جانب قرض گیرنده
1.-قرض گرفتن به هنگام ضرورت
قرض گرفتن موجب اندوه است ودر روایات تاکید شده که تا انسان در بن بست ونیاز سخت وشدید قرار نگرفته است، زیر بار قرض گرفتن نرود.زسول خدا فرمود:از قرض گرفتن به پرهیزید که مایه رسوایی دین است. (39)امیر مومنان فرمودند:از قرض گرفتن پرهیز کنید.چون قرض موجبند وه در شب وخواری در روز است. (40)امام صادق از قول پیامبر نقل میکند:هیچ دردی به شدت چشم درد نیست و هیچ غمی همچون شدت غم بدهکاری وقرض نمیباشد. (41)امام کاظم(ع)فرمود:هر کس در طلب روزی حلال تلاش کند ولی کفایتش نکند،با ضمانت و تکیه بر خدای بزرگ وام بگیرد. (42)
2.پرداخت به موقع وکوتاهی نکردن در پرداخت
این مسأله آنقدر اهمیّت دارد که اگر در بین نماز طلبکار،طلبش را درخواست کرد،بدهکار باید نمازش را قطع کند. رسول اکرم (ص) میفرماید:...برای بدهکار اگرتوانگرشده،جایزنیست پرداخت دینش رابه تأخیر اندازد.(43) قرض نوعی امانت است که باید آن را حفظ کرده. در روایات و شیوه زندگی معصومین به پرداختن بدهی در وقت خود فوق العاده تاکید شده است . ومسلمان نباید در ادای دین خود مسامحه وسهل انگاری کند .امام صادق فرمودند:دزدها سه دستهاند:ترک کننده زکات، حلال داننده مهریه زن و نپرداختن آن، کسی که قرض بگیرد و ادا ننماید . (44)پیامبر فرمودهاند : کسی که در مورد ادای حق کسی امروز و فردا کند با این که توانایی پرداخت آن را دارد ؛ هر روز گناه ربا خوار بر گردن او خواهد آمد .(45)امام باقر فرمودند:نخستین قطره خونی که از پیکر شهید به زمین میریزد،کفاره وپاک کننده همه گناهان اوست،مگر قرض وبدهکاری که که کفاره آن فقط ادای آن است. (46)
3.رفتار نیکو
بدهکار باید رفتار حسنه داشته باشدواگر هم توان پرداخت ندارد،طلبکارراراضی به مهلت کند.موقع پرداخت نیز تشکّر کند.پیامبر فرمود:هرکس ازشما قرض گرفت،آنرا با ثنا ستایش بپردازد(47)ونیز فرمود:بهترین مردم کسی است که قرض خود را به گونهای بهتر اداکند.(48)
آثار وفوائداجتماعی قرضالحسنه
1.کاهش روح تکاثرورزی و زراندوزی
2.تالیف قلوب
3.اصلاح جامعه :
نتیجه :
قرضالحسنه از مسائل مهم اقتصادی – اسلامی است که دین اسلام برای آن اهمیت فراوان، متاهل است هدف از قرضالحسنه نوع دوستی مبتنی بر ایمان با هدف تقرب به خدا بدون هیچ گونه سود جوئی، افزون طلبی است . آیات زیادی در قرآن و احادیث معصومین به این امر مهم تاکیددارد .وام دادن از صدقه دادن ارزشمند تر است . چون حتما به دست نیازمند میرسد . و گداپروری در جامعه به وجود نمیآید قرض دادن شرایطی برای قرص دهنده مثل، عدم منت، عدم آزار و اذیت، عدم ریا، اخلاص و.....و برای قرض گیرنده شرایطی مثل پرداخت به موقع، همراه با نیکی و ستایش را به همراه دارد. برای قرض میتوان آثاری نظیر : رحمت الهی، مغفرت، اجر اخروی و بهشت، استجابت دعا، اصلاح اجتماع و تالیف قلوب را در نظر گرفت .
راهکار :
1.توابها و آثار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و معنوی قرضالحسنه باید برای جامعه بازگو گردد که این کار از طریق رسانهها، بروشور و پوستر امکان پذیر است .
2.افراد متمکن که توانایی مالی خوبی دارند در این امر مقدس همکاری نموده و در این صندوقها حساب باز کنن، تا ا جر اخروی و پاداشهایالهی نصیبشان شود .
3.در مکانهایی نظیر مدارس، قرضالحسنه دانش آموزی در حوزههای علمیه : قرضالحسنه طلاب، و در مکانی دیگر قرضالحسنه های گروهی تشکیل دهند .
4.در خانوادهها، قرضالحسنه خانوادگی راه بیندازند و به افراد نیازمند خانواده وامهای کوتاه و بلند مدت بدهند .
5.مسئولان قرضالحسنه سعی کنند با مردم رفتار نیکو داشته باشند و از برخورد مالکانه پرهیز کرده و در کمال دقت و اخلاص کار کنند .
پي نوشت ها :
1.فضل بن حسن طبرسی،تفسیر مجمع البیان،ج3ص71
2.محمد کلینی،اصول کافی ج2ص196
3.بقره/245
4.حدید/11
5.حدید/18
6.مائده/12
7.تغابن/17
8.مزمل/20
9..فضل بن حسن طبرسی،تفسیر مجمع البیان،ج3ص71
10. آلوسی،تفسیر روح المعانی
11.محمد حسین طباطبایی،تفسیر المیزان،ترجمه سید محمدباقر موسوی،ج2ص432
12.ناصر مکارم شیرازی،تفسیر نمونه،ج2،ص225
13.محسن قرائتی، تفسیر نور
14.بانو نصرت امین،تفسیر مخزن العرفان،ج2ص362
15.ناصر مکارم شیرازی،تفسیر نمونه،ج2ص225
16.محسن قرائتی، تفسیر نور به نقل از تفسیر کبیر وکاشف و نمونه
17.محمد حسین طباطبایی،تفسیر المیزان،ترجمه سید محمدباقر موسوی،ج19ص272
18.قصص/84
19.انعام/60
20. بانو نصرت امین،تفسیر مخزن العرفان،ج2ص362
21.فضل بن حسن طبرسی،تفسیر مجمع البیان،ج10ص74
22. ناصر مکارم شیرازی،تفسیر نمونه،ج2ص225
23. ناصر مکارم شیرازی،تفسیر نمونه،ج25ص197
24. بانو نصرت امین،تفسیر مخزن العرفان،ج2ص362
25. ناصر مکارم شیرازی،تفسیر نمونه،ج32ص326
26.ملامحسن فیض کاشانی تفسیر صافی ص522
27.حر عاملی،وسائل الشیعه،ج18ص330
28.همان ج11ص357
29.شیخ حر عاملی،مستدرک الوسائل،ج12ص356
30.نهج البلاغه حکمت 101
31.همان
32. حر عاملی،وسائل الشیعه،ج18ص330
33.بقره/280
34.محمد محمدی ری شهری،میزان الحکمه،ترجمه حمید رضاشیخی،حدیث16686
35.همان ح 16687
36.همان ح 16691
37.همان ح 16695
38. حر عاملی،وسائل الشیعه،ج18ص330
39.همو،ج13ص77
40.همان
41.محمد باقر مجلسی بحار الانوار،ج103ص142
42.محمد صدوق،من لا یحضره الفقیه،ج3ص182
43. محمد باقر مجلسی بحار الانوار،ج100ص139
44.همان،ج103ص146
45.همان
46. حر عاملی،وسائل الشیعه،ج13ص85
47.کنز العمال،ج6ص250
48.المعجم الکبیر،ج1ص309
49.همزه/1-3
50.جعفر گل محمدی،فصلنامه ی وام،شماره 51
1.قرآن کریم
2.نهج البلاغه
3.آلوسی،محمود،تفسیر روح المعانی،نشردارالکتب العلمیه،بیروت،1415ق،چاپ اول.
4.امین،بانو نصرت، تفسیر مخزن العرفان،نشر نهضت زنان مسلمان،تهران،1361،بی جا.
5. صدوق،محمد، من لا یحضره الفقيه،انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،بی تا،بی جا.
6.طباطبایی،محمدحسین، تفسيرالميزان،ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،قم،1374،چاپ پنجم.
7.طبرسی،فضل بن حسن،تفسیرمجمع البیان،ترجمه مترجمان،نشرفراهانی،تهران،1360،چاپ اول.
8.عاملی،حر،وسائل الشیعه.
9.همو،مستدرک الوسائل.
10.فیض کاشانی،ملا محسن،تفسیرصافی،نشر الصدر،تهران،1415ق،چاپ دوم.
11.قرائتی،محسن،تفسیر نور، انتشارات موسسهی درسهایی از قرآن،تهران،1382،چاپ هفتم.
12. کلینی،محمدبن یعقوب،الکافی، انتشارات دارالکتب الاسلامیه،تهران،1375،چاپ ششم.
13. مجلسی محمد باقر،بحار الانوار،
14. محمدی ری شهری،محمد،ميزان الحكمه،ترجمه حمیدرضا شیخی،انتشارات دار الحدیث،قم،1381،چاپ دوم.
15.مکارم شیرازی،ناصر، تفسیرنمونه،، انتشارات دارالکتب الاسلامیه،تهران،1374،چاپ اول.
16. جعفر گل محمدی،فصلنامه ی وام،شماره51
/ع