3 ـ اميد فرجامين در مسيحيت
اصطلاح«مسيحا باوري» (2) از نام«مسيح» اقتباس شده و ترجمه ي واژه ي عبري«مشياح» (3) به معني«تدهين شده» است. اين واژه در اصل بر پادشاهي که سلطنت او با مراسم مسح و روغن تقدس مي يافت دلالت مي کرد (Ring Geren , Helmeh , «Messiaism«, The Encylopedia of religion, vol. , p.464)) به نظر مي رسد که مسيحيت اوليه بسياري از عقايد و آرمان هاي يهوديان را در خصوص مسيح موعود پذيرفته و آن را عيناً درباره ي عيسي مسيح بکار مي برده است. بر همين اساس، منجي موعود در زبان يوناني«کريستوس» (4) يعني«مسيح» ترجمه شده است؛ لذا مسيحيان، عيسي مسيح را با اميدهايي مسيحايي يهوديت يکسان تلقي کرده اند. (5) بايد توجه داشت که در تعابير مدرن و سکولار مسيحا باوري، انديشه ي مسيحاي شخصي جاي خود را به طور فزاينده اي به عقيده ي«عصر مسيحايي» حاوي صلح، عدالت اجتماعي، و عشق همگاني مي دهد. (سعدي، حسين علي، نجات شناختي تطبيقي، ص 3)
3/1 ـ مسيحاباوري در اناجيل:
بسياري از محققان معتقدند که عيسي (ع) به خاطر بار سياسي اصطلاح«مسيحا»، از به کارگيري آن عمداً خودداري کرده است. مطابق روايت اناجيل، خود عيسي معمولاً اصطلاح غير سياسي«پسر انسان» را ترجيح داده است. (See Ibid, p.647) توجه به تفاوت وحي از ديدگاه مسيحيت با نگرش مسلمانان در اين خصوص حائز اهميت فراوان است. به خلاف مسلمانان که وحي را کلام خفي الهي تعبير مي کنند، از ديدگاه مسيحيان، خود عيسي مسيح«وحي» تلقي مي گردد. لذا از منظر کليسا اناجيل اربعه ي معتبر (6) نيز جز شرح حال و گزارشي از اقوال و اعمال عيسي به نقل از حواريون نمي باشد. بنابراين چون تصورات و سوابق ذهني راويان اناجيل و زمينه هاي فکري مخاطبان آنان در محيط هاي متفاوت از يکديگر شکل گرفته است، اشکال و معاني روايات انجيلي نيز با يکديگر تفاوت دارد.
از طرفي در ديدگاه عهد جديد، انسان نخستين يعني«آدم» موجودي است که با تمرد از فرمان خداوند دچار«گناه ذاتي» شده بود. اين گناه ذاتي آدم، نوع بني بشر را نيز ذاتاً گناه آلود و پليد گردانيد. (عهد جديد، روميان، 14 ـ 12: 6) از طرف ديگر، در انديشه مسيحي تأکيد مي شود که با شريعت و قانون نمي توان از اسارت گناه رهايي يافت. پيامبران قبل از عيسي نيز فقط زمينه را براي نجات بخشي، آماده کرده بودند. پس آن جا که شريعت نمي تواند تاوان گناه ذاتي انسان باشد؛ پسر انسان يعني پسر عيسي مسيح، همان منجي موعود بود که با مصلوب ساختن خويش، گناه ذاتي انسان ها را بازخريد نمود، تا انسان استحقاق نجات را پيدا کند. (سعدي، حسين علي، نجات بخشي تطبيقي)
3/2 ـ بازگشت مجدد مسيح:
در فرهنگ مسيحي«دومين رجعت» (7) مسيح در پايان جهان به عنوان منجي اي که همه ي تبعيض ها، ستم ها، و بي عدالتي ها را از ميان بر مي دارد، بسيار مهم است. با وجود آن که در يکي دو قرن پيش از ميلاد مسيح، انتظار منجي اي از نسل داود، در ميان بني اسرائيل شدت تمام گرفته بود؛ اما همچنان از نظر نخستين پيروان عيسي و مسيحيان اوليه، عيساي مصلوب همان مسيحاي موعود و منتظر بود که به زودي«رجعت» خواهد کرد. (مجتبايي، فتح الله، مسيحيت، دايره المعارف بزرگ، 1/140) گاهي نيز رجعت او در آينده اي بسيار دور و پس از ظهور مسيح هاي دروغين، وقوع جنگ ها و قحط ها و حوادث ديگر، تصور مي شده است. (عهد جديد، متي / 24 ـ 3: 24) البته در موارد ديگر نيز به آينده ي نامعلومي اشاره مي شود که کسي جز پدر از آن آگاه نيست. (همان، مرقس / 32: 13) با اينکه اناجيل و رسالات عهد جديد همگي عيسي را مسيحاي موعود آخرالزمان مي پنداشتند، اما جز در انجيل«يوحنا » وي در هيچ جاي ديگر، خود را صريحاً«مسيحا» نخوانده است. با استناد به انجيل يوحنا و آخرين رساله هاي پولس رسول، مسيح يک شخص معين نيست؛ بلکه اصلي است الهي و فوق طبيعي، فراتر از تاريخ و زمان، که پيش از آفرينش جهان وجود داشته، و بعد از پايان آن نيز همچنان خواهد بود. مسيح علت فاعلي و علت غايي هستي است و آفرينش عالم به واسطه ي او و به خاطر اوست. (رساله پولس به کولسيان / 18 ـ 15: 1)
در جامعه ي مسيحي اوليه، انتظار بازگشت عيسي آن قدر زنده و پويا بود که مسيحيان، دست از زندگي روزمره کشيده و به طور دسته جمعي براي بازگشت او روز شماري مي کردند.
بنابر روايت انجيل هاي مرقس و متي، پيش از ظهور مسيح بايد الياس بيايد. گرچه از محتواي کلام عيسي مي توان دريافت که يحياي معمدان همان الياس است. (نک: مرقص / 13 ـ 11: 9 و متي / 13 ـ 11: 17) در ميان گزارش هاي مورد قبول کليسا، يوحنا تنها انجيل نويسي است که ماجراي مکالمات واپسين عيسي با حواريون را در پايان«شام آخر» نقل مي کند. اين مکالمه ي واپسين چشم اندازي از آينده ي انسان ها است که توسط عيسي ارائه مي گردد. (همان، يوحنا، باب 17 ـ 14)
3/3 ـ فارقليط در دين مسيح:
انجيل يوحنا ـ که بدون ترديد زبانش يوناني است ـ رهبر بعد از عيسي را به زبان يوناني«پاراکلتوس» (8) مي خواند. اين واژه در زبان فرانسه«پارکلت» (رک: بوکاري، مقايسه اي ميان: تورات، انجيل و قرآن و علم، ص 143)، در زبان عربي«فارقليط» و در زبان انگليسي غالباً به واژه ي Helper ترجمه شده است. (See The New Testament. john , 14:15 ـ 16 and 26 , 15:26 , 16:7 ـ 8) مطابق انجيل يوحنا«فارقليط»، عطيه اي الهي است که به درخواست عيسي بر مردم ارزاني مي شود. (يوحنا، 14 ـ 15: 16) شايد اين تعبير، بيانگر چشم انداز آينده ي انسان ها باشد که توسط عيسي ارائه مي گردد. متن فرانسوي انجيل يوحنا يگانگي کلمه انسان ها باشد که توسط عيسي ارائه مي گردد. متن فرانسوي انجيل يوحنا يگانگي کلمه يوناني«پاراکت» را با«روح القدس» مورد تأکيد قرار مي دهد. بدين معنا که رهبر واپسين انسان ها، بعد از فقدان عيسي بايد روح القدس باشد. اما بايد دانست که«پاراکلت» اصطلاحي بوده است که توسط يهوديان يوناني دان در قرن اول ميلادي به معني«شفيع و مدافع» استعمال شده است. پس اگر تعبير انجيلي«فارقليط ديگري براي شما فرستاد» به معني شفيع ديگري براي انسان ها باشد؛ در اين صورت مي توان«فارقليط» مذکور در انجيل يوحنا را موجودي بشري مانند عيسي تلقي کرد. (نک: همان ماخذ، ص 145 ـ 148)
3/4 ـ زمان، شرايط و آثار ظهور منجي در مسيحيت:
در دين مسيحيت زمان ظهور«موعود» مخفي است و هيچ کس حتي فرشتگان نيز از آن اطلاع ندارند. (متي، 26: 24 و 13: 25) اما تأکيد مي شود که قبل از ظهور عيسي اتفاقات عجيبي خواهد افتاد. در خورشيد، ماه و ستارگان علائمي از به هم ريختن نظم و (رک: انجيل لوقا، 23 ـ 25: 21) ثبات آسمان ظاهر مي شود. از لزوم ظهور«دجال» يا فريبکاري که قبل از مسيح نيز ظاهر خواهد شد، چنين خبر مي دهد: «زنهار کسي به هيچ وجه شما را نفريبد ! زيرا تا آن ارتداد اول واقع نشود و آن مرد شرير، يعني فرزند هلاکت، ظاهر گردد، آن روز فرانخواهد رسيد.» (رساله دوم پولس به تسالونيکيان، 3: 2) مسيحيان نيز مانند پيروان ساير اديان بر اين باورند که با آمدن مسيح، ملکوت خدا و پادشاهي پسر انسان برپا خواهد شد، و خير بر شر غلبه مي کند، و جهان در صلح و آرامش به سر خواهد برد.
نتيجه ي بحث
طرح نجات بخشي يا اميد نهايي بشريت يا کامل سازي جهان از اصول محوري و قابل تأمل در همه ي مکاتب و اديان به شمار مي رود. بر همين اساس، در تبيين ديني ـ اعتقادي اين اصل از منظر اديان، وجوه مشترک بسياري براي آن برشمرده که به اهم آنها پرداخته مي شود:
الف. اصول مورد وفاق:
1 ـ همه ي دين ها وسعت عدالت گستري منجيان را در آخرالزمان فراگير و جهان شمول پنداشته و بالاتفاق ظهور نجات بخش را در مقابله باتسري ظلم و ستم و رواج استضعاف در جوامع بشري منوط مي دانند. زيرا جامعه ي آرماني همه ي منتظران، جامعه اي خالي از ظلم و تعدي است.
2 ـ يکي ديگر از نکات قابل تأمل در مباحث تطبيقي نجات بخشي در اديان، آن که در متون و عقايد غير محرف موعود آنان نه تنها جنبه ي الوهي يا مجرد و غير بشري پيدا نمي کند بلکه، تصور منجي همواره انساني و بشري همچون ديگران است که از پدر و مادري انساني زاييده شده يا آن که در آينده از نطفه ي انساني به طرز معجزه آسايي به دنيا خواهد آمد.
3 ـ نجات بخشي ديني همواره در تداوم رسالت انبياي امت هاي مورد نظر و پيروان آن پيامبران تلقي شده است. چنان که حتي ميزان عمر منجي به هنگام ظهور با سن پيامبران آن دين ها به هنگام بعثت مطابقت کامل دارد.
4 ـ با وجود آن که برخي از پيروان اديان به هزاره گرايي اعتقاد دارند، اما همواره تأکيد مي شود که هيچ کس جز حضرت باري تعالي از زمان و عصر ظهور منجي آخرالزمان اطلاع و آگاهي دقيق ندارد.
ب.اصول مورد اختلاف:
با وجود آن که در چارچوب کلي موضوع نجات شناسي به ويژه در نجات شناسي چهار دين يهود«يهود، زردشت، مسيحيت و اسلام» مشترکات بسياري وجود دارد؛ معهذا مهدويت در دين مبين اسلام تفاوت هاي قابل ملاحظه اي با نجات بخشي در ساير مکاتب و اديان دارد.
پي نوشت ها :
1ـ استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد خرم آباد.
2 ـ Messianism
3 ـ Mashiah
4 ـ Christos
5 ـ See Ibid,p.547
6 ـ Canonical
7 ـ The Second Coming
8 ـ Parakletos
منابع:
1 ـ قرآن کريم.
2 ـ کتاب مقدس، انشارات دارالسطنه لندن، 1914 ميلادي.
3 ـ انجيل عيسي مسيح، (ترجمه ي تفسيري عهد جديد)، انتشارات آفتاب عدالت، چاپ دوم خرداد 1364.
4 ـ آذربيگدلي، لطفعلي بيک، ديوان، به تصحيح سادات ناصري و غلامحسين بيگدلي، انتشارات جاويدان، چاپ اول 1366.
5 ـ آيتي، نصرت الله، عدالت مهدوي و اديان، فصلنامه علمي ـ تخصصي انتظار، سال چهارم شماره سيزده، پاييز 1383.
6 ـ بوکاي، مقايسه اي ميان: تورات، انجيل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبيح الله دبير دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ چهارم 1368.
7 ـ تني، مريل سي، معرفي عهد جديد، ترجمه ط. ميکائيليان، انتشارات حيات ابدي، چاپ اول 1362.
8 ـ جان، بي، ناس، تاريخ جامع اديان از آغاز تا کنون، ترجمه علي اصغر حکمت، انتشارات انقلاب اسلامي، چاپ پنجم 1370
9 ـ خسروپناه، عبدالحسين، رويکردهاي جديد کلامي در حکومت مصلح، فصلنامه علمي ـ تخصصي انتظار، سال سوم، شماره ده، زمستان 1382.
10 ـ زرواني، مجتبي، نجات بخشي در دين بودا، مقالات و بررسي ها، نشريه گروه تحقيقاتي دانشکده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران، دفتر 59 ـ 60، سال بيست و نهم 1375
11 ـ سعدي، حسين علي، نجات بخشي (اسلامي ـ مسيحي)، فصلنامه علمي ـ تخصصي انتظار، سال دوم، شماره چهار، تابستان 1381.
12 ـ سعد سلمان، مسعود، ديوان به تصحيح رشيد ياسمي، انتشارات اميرکبير، چاپ دوم 1362.
13 ـ صدرا، عليرضا، عدالت مهدوي و فلسفه تاريخ، فصلنامه علمي ـ تخصصي انتظار، سال چهارم، شماره سيزدهم، پاييز 1383
14 ـ الکليني الرازي، محمد بن يعقوب، الاصول الکافي، تصحيح علي اکبر غفاري، دارالکتب الاسلاميه، 1388ق
15 ـ کهن، ابرام، گنجينه اي از تلمود، ترجمه فريدون گرگاني، انتشارات اساطير، چاپ اول 1382
16 ـ گواهي، عبدالرحيم، واژه نامه ي اديان، ويراسته بهاءالدين خرمشاهي، نشر فرهنگ اسلامي، چاپ اول 1374.
17 ـ مجتبايي، فتح الله، آخرالزمان در دين يهود، دائره المعارف بزرگ اسلامي، انتشارات دائره المعارف بزرگ اسلامي، چاپ دوم 1369ش
18 ـ المجلسي، محمد باقر، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، مؤسسه الوفاء بيروت، الطبعه الثامنه، 1403 ق.
19 ـ مدن يوسف، روان شناسي انتظار، ترجمه علي محمدي، کتاب ماه دين، سال هفتم، شماره 11 ـ 12، شهريور و مهر 1383.
20 ـ نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهيدي، انتشارات انقلاب اسلامي، چاپ اول، 1368ش
22 ـ هاکس، جيمز، قاموس کتاب مقدس، انتشارات اساطير، چاپ اول 1377
23 ـ هيک، جان، فلسفه دين، ترجمه بهرام راد، انتشارات بين المللي، چاپ اول 1372.
24 ـ و.م.ميلر، تاريخ کليساي قديم، ترجمه علي نخستين، انتشارات حيات ابدي، 1981 م.
25.Ring Geren , Helmeg , «Messianism« The Encyclopedia of religion , vol. 9 , Edited by Mercia Eleade , New York , Macmillan Publishing Co London.
Bosorch , c.e, Vandonzet , E. Heinrichs , W, P , vol. I. Leiden , Brill
26.The New Testament , Produced by agreement whit Copright by National bible Press for The Gikons International , Edition 1977.
منبع: فصلنامه فکر و نظر شماره 12و13