انديشه حكومت اسلامي، نقطه عطفي در نهضت امام خميني (ره)(1)

نهضت پرخروش و اميدبخش امام خميني كه با فريادهاي بيدارگرانه آن رهبر فرزانه در خرداد 1342 آغاز شد، از اواسط دهه 40 به نظر مي رسيد دچار ركود شده و به بن بست رسيده است. عواملي در پيدايش اين وضعيت سهيم بودند كه برخي از انها به اجمال مرور مي شود:
دوشنبه، 3 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انديشه حكومت اسلامي، نقطه عطفي در نهضت امام خميني (ره)(1)

 انديشه حكومت اسلامي، نقطه عطفي در نهضت امام خميني (ره)(1)
انديشه حكومت اسلامي، نقطه عطفي در نهضت امام خميني (ره)(1)


 

نويسنده: مهدي رنجبريان




 

(نگاهي تاريخي به كتاب حكومت اسلامي)
 

نهضت پرخروش و اميدبخش امام خميني كه با فريادهاي بيدارگرانه آن رهبر فرزانه در خرداد 1342 آغاز شد، از اواسط دهه 40 به نظر مي رسيد دچار ركود شده و به بن بست رسيده است. عواملي در پيدايش اين وضعيت سهيم بودند كه برخي از انها به اجمال مرور مي شود:

1. تبعيد رهبري نهضت از كانون مبارزه
 

سخنراني تاريخي امام خميني در 13 خرداد 1342 درمدرسه فيضيه كه دراعتراض به انقلاب سفيد شاه ايراد شده بود، موجب دستگيري ايشان در 15 خرداد گرديد. اعتراضات
گسترده مراجع، علما و عموم مردم سبب شد كه رژيم شاه در تاريخ 12 مرداد 1342 امام را از زندان آزاد كند و در قيطريه تهران تحت نظر قرار دهد. اين مسأله نيز تا 15 فروردين 1343 ادامه يافت و رژيم با توجه به اعتراضات عمومي و فشار علما، ناگزير شد به آزادي كامل امام تن در دهد و ايشان را به قم بازگرداند. دراين نه ماه، هرچند رهبري نهضت در زندان و بعد از آن تحت مراقبت شديد قرار داشت، اما خود اين مسأله به موضوعي براي مبارزه تبديل شده بود و تلاش ها اعتراضات گسترده براي آزادي امام، شعله هاي مبارزه را فروزان تر مي نمود.
لكن مي توان گفت «تبعيد امام»سخت ترين ضربه اي بود كه رژيم شاه مي توانست بر پيكره نهضت وارد آورد. در پي احياي رژيم كاپيتولاسيون و اعلام مصونيت مستشاران امريكايي در 21 مهر 1343، امام سخنراني افشاگرانه اي در 4 آبان آن سال ايراد نمود. رژيم شاه كه قبلا از زنداني كردن آن رهبر آگاه طرفي نبسته بود، اين بار در 13 آبان 1343 امام را به تركيه و سپس به عراق تبعيد كرد. با تبعيد امام و دوري ايشان از كانون نهضت و محدوديت ارتباطات، آرام آرام از هيجان و حرارت نهضت كاسته شد و مي رفت كه اميدها به يأس كشيده شود.

2. نغمه هاي سازشكارانه
 

بلندترين اهداف مبارزاتي برخي احزاب و گروه هاي سياسي كه در آن سال ها فعال بودند، داشتن چند نماينده در مجلس و اجراي قانون اساسي توسط رژيم شاه بود. به طور خاص، سران نهضت آزادي با تأكيد بر تبعيت از قانون اساسي (1)پندار باطل جاودانگي سلطنت پهلوي و لزوم«اصلاح شكلي»به جاي «انقلاب بنيادي»را تقويت مي نمودند. طبيعي است كه اين قبيل اهداف كوته بينانه و كوچك، با شور انقلابي مردم سازگار نبود و موجب سرخوردگي مبارزان مي شد و چه بسا رژيم شاه با هدف ايجاد انحراف در نهضت امام، از اين قبيل ديدگاه ها حمايت مي كرد.

3. ابهام در اهداف نهضت
 

يكي ديگر از مشكلات عمده در آن مقطع ابهام در اهداف نهضت بود. در آن زمان براي بسياري از مبارزان مشخص نبود كه اين نهضت تا كجا ادامه خواهد يافت و در چه نقطه اي متوقف خواهد شد. برخي گمان مي كردند نهضت امام در حد مخالفت با يك يا چند مصوبه است و با عقب نشيني رژيم از اين مصوبات، امام هم از نهضت الهي خود دست خواهد كشيد. شيوع اين پندار باطل در ميان مبارزان چندان هم ناموجه نبود، زيرا در تاريخ نهضت هاي عملا، هيچ گاه براندازي رژيم فاسد و جايگزيني «حكومت اسلامي »، سابقه نداشت و عالمان ديني به رغم اينكه حاكمان را غاصب مي دانستند و تنها حكومت اسلامي را حكومت حق اعلام مي كردند، در راه تحقق اين هدف كوششي به عمل نمي آورند و قيام هاي علما در سده اخير با توجه به محدوديت هاي زيادي كه داشته اند عموما در حد لغو يك امتيازنامه يا مخالفت با يك مصوبه بوده است.
امام نيز نهضت خود را از مخالفت با لوايح شش گانه شاه و بعد رژيم كاپيتولاسيون آغاز كرد و هنوز آفاق بلند نهضت براي عموم تبيين نشده بود. هر چند كه امام سال ها پيش از آن يعني در سال 1323، در كتاب كشف اسرار به مسأله «ولايت فقيه»اشاراتي داشت و بسياري از دلايلي كه در درس هاي سال 1348 براي حكومت اسلامي و ولايت فقيه مطرح كرد در كشف اسرار نيزآورده است. از جمله در بحث مربوط به«حكومت فقيه در زمان غيبت »، توقيع معروف امام عصر (الحوادث الواقعه)، روايت (اللهم ارحم خلفائي)، مقبوله عمربن حنظله و روايت(مجاري الامور و الاحكام علي ايدي
العلما)را مورد بحث قرار داده (2)ودر قسمت هايي لزوم تشكيل حكومت اسلامي را مطرح نموده است. اما هنوز اين مهم براي همگان و حتي بسياري از نخبگان هضم نشده بود.
بر اين همه، فضاي بسته و حاكميت پليسي را نيز بايد افزود. رژيم شاه با ايجاد جو رعب و وحشت، فرصت تحقيق بررسي راجع به حكومت اسلامي و مردود بودن نظام پادشاهي از ديد اسلام را به نخبگان و پژوهشگران نمي داد و طرح چنين بحث هايي در حوزه هاي درسي و حتي بررسي آن به صورت فردي با خطرهايي مواجه بود و چه بسا نوشته هايي پيرامون حكومت اسلامي كه در لابه لاي نوشتجات عالمان ديني قرار داشت و به دست ساواك مي افتاد، موجب سنگيني پرونده و به دادگاه كشيده شدن نويسنده آن مي شد.

تجديد حيات نهضت
 

در چنين فضاي يأس آوري بود كه امام خميني با طرح سلسله مباحث حكومت اسلامي، حيات تازه اي به نهضت بخشيد و با رقه اي از اميد در دل مبارزان افكند. امام اين بحث را از اول بهمن ماه 1348 (13 ذيقعده 1389) آغاز كرد و تا 19 بهمن در دوازده جلسه، (3) در جمع طلاب و
فضلاي حوزه نجف ادامه داد. (4)
اولين جلسه در روز چهارشنبه 1348/11/1 برگزار شد و امام بحث خود را با اين عبارات آغاز كرد:
موضوع ولايت فقيه فرصتي داد كه راجع به بعض امور مربوط صحبت كنم. (5)
امام در همان آغاز، ولايت فقيه را به عنوان موضوعي مطرح كردند كه تصورش موجب تصديق آن مي شود. بعد با اشاره به تبليغات دشمنان و غفلت حوزه هاي علميه از ابعاد اجتماعي و سياسي اسلام، لزوم معرفي چهره واقعي اسلام را يادآور شدند و ضمن نقد قوانين رژيم شاه برلزوم اجراي قوانين اسلامي در تمام زمينه ها تأكيد نمودند و در همان جلسه، نكته قابل توجهي را عنوان كردند:
شما بايد حكومت اسلامي تأسيس كنيد. . . از صفر شروع كنيد. (6)
دومين جلسه در روز شنبه 1348/11/4 برگزار شد. امام در آن جلسه، سيره رسول خدا و اميرالمؤمنين در برپايي حكومت را مطرح كرد، نفوذ اسرائيل را در حكومت ايران هشدار داده و بعد اظهار داشتند:
شما متوقع بوديد كه من كاري به اين حرف ها نداشته باشم، ولايت فقيه را آن طوري كه آقايان ديگر تمام كردند، من هم تمام كنم؟(7)
و بعد توطئه دشمنان در ايجاد تفرقه ميان حوزه و دانشگاه و در سطحي وسيع تر، ميان عموم مسلمانان را گوشزد نمودند.
جلسه سوم در روز يكشنبه 1348/11/5 با اين بحث آغاز شد:
اگر نفس احكام اسلام ملاحظه شود، روشن است كه [هدف]تنها بيان قانون و مسأله نيست. . . بلكه مقصود تشكيل حكوت بزرگي است كه حد و مرزي نمي شناسد مگر حدود و ثغور اسلام. (8)
مسأله مهمي كه در اين جلسه مطرح شد، تبيين تفاوت حكومت اسلامي با انواع حكومت هاي استبدادي، مشروطه و جمهوري بود. سپس «علم به قوانين الهي»و«عدالت»را دو شرط مهم براي زمامداري امور مسلمين عنوان كرده و حدود اختيارات حاكم اسلامي را در حد اختيارات حكومتي رسول خدا مطرح كردند:
اگر فرد لايقي كه داراي اين دو خاصيت [علم به قوانين الهي و عدالت]باشد، به پا خاست و تشكيل حكومت داد، همان ولايتي را كه حضرت رسول در امر حكومت داشت دارا مي باشد و بر همه مردم لازم است كه از او اطاعت كنند. (9)
حكومت از نظر اخبار، از ديگر مباحث مطرح شده در آن جلسه بود.
جلسه چهارم در روز دوشنبه 1348/11/6 با رفع يك اشكال آغاز شد. برخي از شاگردان، از بيان امام راجع به تساوي اختيارات حكومتي فقها با رسول خدا و امامان معصوم، برداشت هاي اشتباهي داشتند كه
امام در آن جلسه به بررسي اشكالات پرداختند:
مثل اينكه ديروز تقرير بنده قدري ناقص بوده آيا آقايان درست تأمل نكرده اند. . . در مسأله ولايت فقيه كه عرض شد آنچه براي امام است براي فقيه هم هست، توهم شده كه امام هر مقامي دارد، فقيه هم آن مقام را داراست. . . ما كجا و ائمه كجا؟(10)
آنگاه با تفكيك «ولايت اعتباري»از«ولايت تكويني»به تبيين موضوع پرداخته و بعد بحث حكومت را از نظر اخبار ادامه دادند.
جلسه پنجم در روز سه شنبه 1348/11/7 با بررسي اخبار و احاديث مربوط به حكومت آغاز شد. در ادامه، امام بار ديگر ضرورت تشكيل حكومت را كه دراولين جلسه مطرح كرده بود، يادآور شد و«تبليغات»را نخستين گام در اين راه عنوان نمود:
آن مطلبي كه در اول بحث عرض كردم كه شما موظفيد براي تشكيل حكومت اسلامي جديت كنيد، راه آن در اولين قدم، تبليغات است. (11)
امام جلسه ششم را در روز چهارشنبه 1348/11/8، با روايتي از اصول كافي كه فقها را «حصون الاسلام»عنوان مي كند آغاز و سند و دلالت آن را بررسي نمود. بعد با اشاره به سيره حكومتي رسول خدا و اميرالمؤمنين به نقد اشرافيت درحكومت ايران پرداخت :
اگر آن تشريفات حكومتي و اين ريخت و پاش ها نبود، بودجه مملكت كسر نمي آمد تا در برابر امريكا خاضع شوند و تقاضاي قرض و كمك كنند. . . اگر اين مفت خوري ها نبود، احتياج پيدا نمي كرد كه از اينجا راه بيفتد برود امريكا در برابر ميز آن مردك (رئيس جمهور امريكا) گردن كج كند كه مثلا به ما كمك كنيد. (12)
امام در اين جلسه با اشاره به مشكلات جهان اسلام جملاتي عنوان نمود كه براي خيلي ها
آشنا بود:(13)
به داد اسلام برسيد، اسلام را دريابيد، اسلام را دارند از بين مي برند.
بعد، لزوم برنامه ريزي هاي دراز مدت را يادآور شده و اظهار داشتند:
من راه نشان مي دهم لكن متوقع نباشيد راهي كه من نشان مي دهم فردا نتيجه دهد. . . شما بايد كاري بكنيد كه نسل بعدي نتيجه بگيرد. (14)
پس از اين فراز ها بار ديگر بر لزوم تبيين صحيح ابعاد اجتماعي و سياسي اسلام تأكيد ورزيد.
جلسه هفتم در روز شنبه 1348/11/11 با روايت «الفقهاء امناء الرسل»آغاز شد. امام در اين جلسه، پس از بحث در دلالت حديث بر مسأله ولايت فقيه، به خطر آخوندهاي درباري اشاره نمود كه در مورد شاه عبارت «جل جلاله» را به كار برده بودند(15)و در مورد آنها مطالبي فرمود كه انعكاس گسترده اي در ميان مبارزان داشت :
اخيرا لقب «جل جلاله»به او [شاه] داده اند اينها فقها نيستند. مردم اينها را مي شناسند. . . در روايت است كه از اين اشخاص بر دين خود بترسيد، اينها دين شما را از بين مي برند. اينها را بايد رسوا كرد، لكه دار و متهم ساخت. . . اگر اينها در اجتماع ساقط نشوند، امام زمان را ساقط مي كنند، اسلام را ساقط مي كنند. بايد جوان هاي ما عمامه اينها را بردارند. عمامه اين آخوندهايي كه به اسم فقهاي اسلام به اسم علماي اسلام اين طور مفسده درجامعه مسلمين ايجاد مي كنند، بايد برداشته شود. من نمي دانم جوان هاي
ما در ايران مرده اند؟كجا هستند؟ماكه بوديم اين طور نبود. چرا عمامه هاي اينها را بر نمي دارند؟(16)
هشتمين جلسه در روز يكشنبه 1348/11/12 برگزار شد. امام در اين جلسه روايت ديگري را مطرح كردند كه برمسأله ولايت فقيه دلالت دارد ودرپايان درس، جشن هاي 2500 ساله شاه را مورد اعتراض قرار دادند:
چرا با مال مسلمين بازي كرديد ؟چرا جشن چند هزار ساله بر پا داشتي ؟چرا مال مردم را صرف تاجگذاري و آن جشن كذائي كردي؟(17)
جلسه نهم در روز دوشنبه 1348/11/13 برگزار شد و در آن مقبوله عمر بن حنظله و آياتي كه در آن روايت مطرح شده، مورد بحث قرار گرفت.
در دهمين جلسه كه در روز سه شنبه 1348/11/14 برگزار شد، امام روايت ابي خديجه را مطرح كرد كه راجع به عدم جواز دادخواهي نزد حكام جوراست و ضمن تأكيد مجدد بر مطالب مطرح شده در جلسات گذشته، به اعتراض هايي اشاره كرد كه به اين درس ها صورت گرفته بود:
من نمي دانم اين حرف هاي من بر بعضي نفوس چقدر گران آمد؟به طوري كه اعراض كردند چرا دست از اين حرف ها بر نمي دارد؟چرا مسأله اش را نمي گويد و رد شود ؟خدا مي داند كه اين صحبت ها از مسائل واجب تر است. اينها مسائلي است كه شما را زنده مي كند. اين وضع نكبت بار شما را تغيير مي دهد. اين تبليغات سوء اجانب است كه شما را اين طور كرده و اين وضع را براي شما پيش آورده است و شما را در بين ملل دنيا گروهي كهنه پرست معرفي كرده اند كه در نجف و قم گرد هم جمع شده اند[و مي گويند اينها]به سياست چه كار دارند!سياست از ديانت جداست. (18)
در يازدهمين جلسه كه در روز چهارشنبه 1348/11/15 برگزار شد، امام اشاره اي داشتند به كساني كه قبلا به بحث ولايت فقيه پرداخته اند و اظهار داشتند:
هر چند موضوع ولايت فقيه اجماعي نمي باشد، ليكن اين طور نيست كه كسي هم قائل نشده باشد. بسياري از فقها مثل مرحوم آقاي نراقي و از متأخرين، مرحوم آقاي نائيني معتقدند كه تمام شئون نبي و ائمه براي فقهاي عادل نيز هست. منتهي ما تفصيل موضوع را بيان كرديم تا مراد آنها كه مي گويند همه شئون امام را فقيه نيز دارا مي باشد، روشن گردد. (19)
سپس بعضي از مؤيدات روايي ولايت فقيه را مطرح نمودند و بار ديگر توطئه ها و نقشه هاي استعمار را براي دور نگه داشتن حوزه هاي علميه و علما از مسائل سياسي و اجتماعي يادآور شده و در پايان خطر«مقدس نماها»را متذكر شدند:
روزي مرحوم آقاي بروجردي، مرحوم آقاي حجت، مرحوم آقاي صدر، مرحوم آقاي خوانساري رضوان الله عليهم براي مذاكره در يك امر سياسي درمنزل ما جمع شده بودند. من به آنان عرض كردم كه شما قبل از هر چيز بايد تكليف اين مقدس نماها را روشن كنيد. با وجود آنها مثل اين است كه دشمن به شما حمله كرده و يك نفر هم محكم دست هاي شما را گرفته است. . . امروز جامعه مسلمين طوري شده كه مقدسين ساختگي جلو نفوذ اسلام و مسلمين را مي گيرند و به اسم اسلام به اسلام صدمه مي زنند. (20)
آخرين جلسه در روز يكشنبه 1348/11/19 با بيان مؤيدات ديگري در مورد اصل ولايت فقيه آغاز شد. پس از آن، امام بار ديگر از حوزه هاي علميه به خاطر سكوتشان در برابر جنايت ها و ظلم هاي رژيم فاسد ايران انتقاد نمودند، اصل امر به معروف و نهي از منكر را يادآور شدند با نقل روايتي، به بي تفاوتي حوزه ها در قبال منكرات اعتراض كردند:
اگر براي پدران شما پيش آمدي كند يا خداي نخواسته كسي نسبت به پدر شما
بي احترامي كند ناراحت مي شويد داد مي زنيد درحالي كه جلو چشمان شما عهدهاي الهي را مي شكنند، اسلام را هتك مي كنند، صدايتان در نمي آيد. (21)
آنگاه به نفوذ اسرائيل در حكومت ايران اشاره كردند:
اسرائيل كه اكنون با مسلمان ها در حال جنگ است و كساني كه او را تأييد كنند آنان نيز با مسلمان ها در حال جنگ مي باشند به طوري كه پر و بالش در مملكت باز شده و به طوري مورد تأييد دستگاه حاكمه قرار گرفته كه نظاميان او براي ديدن تعليمات به كشور ما مي آيند، مملكت پايگاه آنها شده، بازار ما هم دست آنهاست. (22)
در فراز ديگري، لزوم جهاد در راه خدا و آمادگي دربرابر همه مشكلات را با اين تعابير بيان كردند:
چه ترسي داريد ؟جز اين نيست كه شما را زندان مي كنند، بيرون مي كنند و مي كشند. اولياء ما براي اسلام جان دادند، شما هم بايد براي اين امور آماده باشيد. (23)
در پايان درس، ضمن يادآوري سيره علما در عمل به ولايت فقيه واينكه حكم تحريم تنباكو توسط ميرزاي شيرازي بزرگ و نيز حكم جهاد ميرزا محمد تقي شيرازي بر اساس ولايت فقيه بوده است، بار ديگر بر لزوم تشكيل حكومت اسلامي تأكيد كردند و با اين عبارات، سلسله بحث هاي ولايت فقيه را به پايان رساندند:
ما اصل موضوع را طرح كرديم و لازم است نسل حاضر و نسل آينده در اطراف آن بحث و فكر نمايند و راه به دست آوردن آن را پيدا كنند. سستي، سردي و يأس را از خود دور نمايند و ان شاء الله تعالي كيفيت تشكيل و ساير متفرعات آن را با مشورت و تبادل انظار به دست بياورند و كارهاي حكومت و مملكت اسلامي را به دست كارشناسان امين و خردمندان معتقد بسپارند ودست خائن را از حكومت، مملكت و
بيت المال مسلمين قطع كنند و مطمئن باشند كه خداوند توانا با آنها است. (24)
با بررسي مجموع مطالب مطرح شده در اين دوازده جلسه، روشن مي شود كه امام در اين درس ها علاوه بر تبيين مباني فقهي حكومت اسلامي و ولايت فقيه، باانتقاد ازغفلت حوزه هاي علميه از ابعاد سياسي و اجتماعي اسلام و نيز سكوت ايشان در برابر جنايات رژيم شاه، با بياناتي حماسي و تكان دهنده، تلاش كرد تا علما و روحانيون را عملا درجهت تشكيل حكومت اسلامي بسيج كند و نمي خواست اين مباحث در حد كتاب و درس و مباحثه باقي بماند. انتقادهاي صريح از بي توجهي حوزه ها نسبت به ابعاد سياسي اجتماعي اسلام و بي تفاوتي برخي علما نسبت به مشكلات جهان اسلام، ازمسائلي بود كه تقريبا در تمام اين جلسات مطرح شده است. نكته دير هشدار نسبت به وجود دو جريان در بدنه روحانيت بود:
1. مقدس نماها 2. آخوندهاي درباري
اين دو گروه به عنوان دوجرياني كه از درون به روحانيت ضرب مي زنند مورد انتقاد شديد امام در اين جلسات قرار گرفتند.

پي نوشت ها :
 

1. اسناد نهضت آزادي، ج1، ص 17.
2. امام خميني، كشف اسرار، قم، بي تا، ص 187.
3. حجت الاسلام سيد حميد روحاني كه در آن جلسات حضور داشت، و اين بحث ها را در شش جزوه (هر دو درس، يك جزوه) تنظيم كرده است، مي نويسد:
اين بحث ها در دوازده جلسه ارائه شده(سيد حميد روحاني، نهضت امام خميني، عروج، تهران، 1381، دفتر دوم، ص 730)، اما مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني در مقدمه كتاب (امام خميني، ولايت فقيه، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، چاپ نهم، تهران، 1378، ص پنج)و مركز اسناد انقلاب اسلامي در حاشيه هاي توضيحي كه براي منشورات مختلفش تنظيم كرده (از جمله : خاطرات آيت الله طاهري خرم آبادي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران، 1384، ج2، پانوشت ص 58)، سيزده جلسه ذكر كرده اند! اين در حالي است كه جزوات آن درس ها، اسناد ساواك و نيز خاطرات شركت كنندگان در جلسات، مؤيد دوازده جلسه است و اين خطا هر چند اهميت زيادي ندارد اما از مراكز معتبري كه نام آنها ذكر شد، قابل اغماض نيست.
4 طرح بحث حكومت اسلامي در حوزه نجف كه به دلايل تاريخي و شرايط اجتماعي، توجهي به اين قبيل مباحث نداشت، عكس العمل هاي زيادي را در پي داشت و عده اي با آن مخالفت كردند. اما براي حوزه نجف كه بعد از تجربه تلخ نهضت مشروطه، روي خوشي به مسائل اجتماعي و سياسي نشان نمي داد، چنين تكاني لازم بود. شهيد آيت الله سيد مصطفي خميني در اين باره گفته بود:«به نظر من جا داشت حوزه خواب زده نجف، بيش از نيم قرن از وجوهات اسلامي استفاده كند تا امروز خميني بتواند چنين طرحي را در اين حوزه مطرح سازد» سيد حميد روحاني، همان، ص 745.
5. جزوه ولايت فقيه، درس اول، ص 5.
6. همان، ص 18.
7. همان، درس دوم، ص 32.
8. همان، ص 5.
9. همان، درس سوم، ص 16.
10. همان، درس چهارم، ص 24
11. همان، درس پنجم، ص 15.
12. همان، درس ششم، ص 22.
13. يادآور سخنراني پرشور امام در 4 آبان 1343: «اي سران اسلام به داد اسلام برسيد، اي علماي نجف به داد اسلام برسيد، اي علماي قم به داد اسلام برسيد، رفت اسلام. » صحيفه امام، ج1، ص 420.
14. جزوه ولايت فقيه، درس ششم، ص 30.
15. شيخ بهاءالدين مهدوي امام جماعت مسجد سپهسالار. در يكي از گزارش هاي ساواك راجع به او آمده است: آقاي آيت الله مهدوي كه تاكنون كمال همكاري را با ساواك مبذول داشته. . . اظهار مي دارد تنها امام جماعتي بودم كه در جريان رفراندوم رأي داده و با مخبرين جرايد در مورد محاسن مواد شش گانه مصاحبه كردم و بر خلاف ساير روحانيون با كمال افتخار در سلام هاي رسمي شرفياب شدم. . .
16. جزوه ولايت فقيه، درس هفتم، ص 18.
17. همان، درس هشتم، ص 31.
18. همان، درس نهم، ص 34.
19. همان، درس يازدهم، ص 5.
20. همان، ص33.
21. همان، درس داوزدهم، ص 55.
22. همان، ص 57.
23. همان.
24. همان، ص 66.
 

منبع: نشريه 15 خرداد، شماره 8.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.