مقاله ای از مصیب رفیعی که با کمترین امکانات دانشجوی پزشکی سراسری گردید

داشتم از مقابل یکی از حوزه های پسرانه کنکور آزمایشی سازمان سنجش رد می شدم که یکهو به سرم زد بروم و دست به یک کار عجیب بزنم، همین کار راهم کردم و رفتم جلو و به یکی از بچه ها که از حوزه بیرون می آمد، بی مقدمه گفتم: «دوست عزیز اجازه هست سؤالات را ببینم و پاسخ دهم!» پسر جوان با تعجب سؤالات را به من داد و من هم از او خواستم جوابهایی را که به سوالات می دهم با پاسخنامه ی تشریحی که در اختیار دارد مطابقت دهد،
چهارشنبه، 12 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مقاله ای از مصیب رفیعی که با کمترین امکانات دانشجوی پزشکی سراسری گردید

عملیات محیرالعقول

داشتم از مقابل یکی از حوزه های پسرانه کنکور آزمایشی سازمان سنجش رد می شدم که یکهو به سرم زد بروم و دست به یک کار عجیب بزنم، همین کار راهم کردم و رفتم جلو و به یکی از بچه ها که از حوزه بیرون می آمد، بی مقدمه گفتم: «دوست عزیز اجازه هست سؤالات را ببینم و پاسخ دهم!» پسر جوان با تعجب سؤالات را به من داد و من هم از او خواستم جوابهایی را که به سوالات می دهم با پاسخنامه ی تشریحی که در اختیار دارد مطابقت دهد، من در ابتدا با دروس ادبیات، عربی و دین و زندگی شروع کردم و چند تا سؤال جواب دادم و خوشبختانه همگی درست درآمد و این باعث شد پسر جوان خیلی تعجب کند و بقیه ی دوستانش را برای مشاهده دعوت نماید، کم کم بقیه ی بچه ها دور ما جمع شدند و من این بار سراغ اختصاصی ها رفتم و به چند سؤال فیزیک جواب دادم و اتفاقا: جواب همه ی آنها هم درست درآمد و به قول معروف این باعث شد، مخ بچه هایی که دورم جمع شده بودند سوت بکشد و بی اختیار مرا تشویق کنند! محسن با خنده پرسید: «سؤالات را قبلاً دیده ای؟» جواب دادم : خیر «رضا» گفت لطفاً یادمان بده چه کار کردی! گفتم:« مشاورت کیه؟ برو از همون یادبگیر!» رضا اخم کرد و گفت :« مشاور ما خودش یک تست هم نمی تواند بزند چطور می تواند به ما تست زدن یاد بدهد؟» «امیر سام» دست راستم را گرفت و گفت :« خصوصی چقدر پول بدهیم یادمان بدهی؟» و البته خیلی های دیگر هم خیلی چیزها ی دیگر گفتند که بماند!» حتماً شما هم تعجب کرده اید اما راز این قدرت در کجاست!؟

 
به جان کنکور قسم

پسر عموی من از تابستان، یعنی دقیقاً بعد از اتمام سال سوم دبیرستان درس خواندن برای کنکور را شروع کرد و حداقل روزی 13 ساعت درس می خواند . او در کنکور امسال موفق به کسب رتبه اول شهر و 300 کل کشور و دانشجوی پزشکی سراسری اهواز شد. اما این، فقط کار «پسرعموی من » نیست کار اکثر کسانی است که در کنکورهای چند سال اخیر طعم شیرین موفقیت و رتبه ی برتر شدن را چشیده اند. کافی است مصاحبه ی رتبه های تک رقمی کنکور را در هفته نامه پیک سنجش مطالعه کنید، حقیقتاً کسی را پیدا نخواهید کرد که برنامه ریزی منسجم و جدی اش را از تابستان قبل از پیش دانشگاهی شروع نکرده باشد.

قضیه، قضیه ی دو دوتا چهار تاست. کافی است یک لحظه، بله فقط یک لحظه چشمان تان را ببندید و به این فکر کنید که تقریباً تمام آن حجم مطالب و فرمول هایی را که در3 سال دبیرستان خوانده اید به علاوه حجم و صفحاتی که در پیش دانشگاهی خواهید خواند در کنکور از شما به صورت کاملاً حرفه ای و مفهومی سؤال خواهد شد. از طرف دیگر فهم عمیق، نیازمند زمان مناسب و کافی برای تمرین، تکرار و تثبیت است. فرصتی که به قول رتبه ی یک کنکور، بشود برای درک روشهای استدلالی یک مسأله و یا یک تست ساعتها وقت صرف کرد. حالا این حرفها را بگذارید کنار هم نتیجه چه می شود؟ بله! یعنی اینکه با یکی، دو ماه درس اصلاً نمی توان در کنکور قبول شد، ولی به جان خود کنکور قسم که من یک ماه جدی درس خواندم و رتبه 2 شهر شدم و اکنون با پسرعمویم هر دو دانشجوی پزشکی سراسری اهواز هستیم.
 


چطور درس خواندم؟

اولاً که حدود چهل درصد از سؤالات کنکور مربوط به دروس پیش دانشگاهی است و در این میان، دروس اختصاصی از اهمیت بیشتری هم برخوردارند، من هم کلیه ی سی دی های تصویری معلمان برتر کنکور تهران را از استاد احمدی گرفته بودم، پس سریعاً در عرض یک هفته همه ی آنها را مشاهده کردم و تست زدم(هر روز یک درس) ثانیاً چون حجم و محتوای کتابهای پیش دانشگاهی به نظر سنگین تر از کتابهای سایر مقاطع دبیرستان است، زمانی که در عرض یک هفته به پایان رسید، تمام وقتم آزاد شد تا بتوانم سه هفته ی آخر را به تست زنی و مطالعه ی مدون و مرور دروس عمومی، فیزیک،‌زیست و شیمی اختصاص دهم. ثالثاً: در تهران کسی را داشتم که مانند کوه پشتیبانم بود و قول داده بود که نجاتم دهد.
 


استاد حسین احمدی

اینجا، تهران، اردوی علمی درسی استاد حسین احمدی است. اینجا همه چیز قطعی است از «شاید» و «اگر» ، «ای کاش» و «چه کنم چه کنم» خبری نیست. تجربه ی موفق 15 سال تربیت رتبه های تک رقمی و تألیف 100 عنوان کتاب کنکور برتر، استاد بی چون و چرای روشهای علمی خلاصه نویسی و تست زنی است که حرف می زند.

مقاله ای از مصیب رفیعی که با کمترین امکانات دانشجوی پزشکی سراسری گردید

اینجا استادی که به من قول داده است که خودش رتبه ی برترکنکور و دانشجوی سراسری تهران بوده است، برادرش رتبه ی یک کنکور بوده است، سال قبل خواهرش رتبه ی دو کارشناسی ارشد کل کشور دانشگاه تهران شده است، هر کسی را که اراده کند، ‌رتبه تک رقمی کنکور کرده است، در سال 1385 فردی را با معدل پایین رتبه ی دو کنکورکرده است، در سال 1384 سیاوش شیخ قمی را در چهار ماه مانده به کنکور نفر پنجم پزشکی کرده است. حبیب عبدالهی پور را از رتبه 506 کنکورآزمایشی به رتبه 2 کنکور و مهندس برق دانشگاه شریف نموده است. اینجا استادی وجود دارد که اعتقاد راسخ دارد که مشکل اصلی داوطلبان کنکور، کمبود وقت نیست، بلکه نحوه ی استفاده ی بهینه از وقت است،‌ اینجا اردوی علمی درسی برنامه ریزی استاد حسین احمدی است. وقتی قرار شد که به اردوی علمی تهران بیایم اولین نفری که مخالفت کرد دایی ام بود که پزشک است و در استان تهران زندگی می کند، او گفت: هزاران مشاور و مؤسسه وجود دارد که می گویند یک ماهه نمی شود ، استاد حسین احمدی چگونه می تواند؟ بعد اطرافیانم،‌فامیلها و بعضی معلمان کنکوری شهرمان بودند، که می گفتند از همین امکانات شهر نتیجه ای نگرفته ای، پس روش استاد احمدی هم نتیجه نمی دهد. پس هزینه ی بیهوده نکن و باعث نشو که در شهر انگشت نما شوی! اما من مصمم بودم و به تهران رفتم و در آنجا مهندس مسعودی در عرض دو روز فیزیک مرا به اوج و به حد 90 رساند، روزهای بعد به کمک استاد حسین احمدی شیوه ی تست زنی سریع ادبیات را آموختم و سپس در روز آخراستاد به من عربی صددرصد زدن را یاد داد و من با انرژی فوق العاده یی به پل دختر برگشتم.

 

روز کنکور

در جلسه ی کنکور وقتی عمومی ها را جواب دادم و مخصوصاً عربی را عالی پاسخ دادم،‌ انرژی فوق العاده ای گرفتم، سپس وقتی دروس اختصاصی، زیست، شیمی و فیزیک را جواب دادم، همانجا احساس کردم که دیگر صددرصد قبول می شوم و حتی اشتباه کردم و ریاضیات را بی خیال شدم و فقط چند تست جواب دادم. به شما توصیه می کنم مثل من ریسک نکنید چون چند روز قبل از اعلام نتایج واقعاً عذاب وجدان داشتم و ترسیده و بسیار پشیمان بودم.

 

پزشکی دانشگاه آزاد

من برای دانشگاه آزاد در رشته ی پزشکی شرکت کرده بودم و حتی سهمیه ی بسیج فعال نیز داشتم و لیکن آنقدر از سراسری خودم مطمئن بودم که در سر جلسه ی دانشگاه آزاد شرکت نکردم،‌ که البته این باعث شد استاد از دستم ناراحت شود، ولی من به خودم ایمان داشتم و این اعتقاد به خود را از استاد احمدی دریافت کرده بودم و خیلی تعجب کردم چرا ایشان از این عمل من ناراحت شد.

انتخاب رشته !
 

و در انتها به لطف خداوند وقتی نتایج آمد و پسرعمویم رتبه ی یک شهر شد، من نیز به قول معلمان کنکوری انگشت نمای شهر شدم و رتبه ی دو شهر شده بودم، من رتبه برتر کشوری شده بودم، اما سریعاً به تهران رفتم و با همفکری استاد حسین احمدی انتخاب رشته ی حرفه ای انجام دادم و در این مورد نیز واقعاً غوغا کردیم و من که رتبه کشوری ام 2 برابر رتبه پسرعمویم بود، با یک انتخاب رشته ی حرفه ای همکلاسی پسرعمویم در دانشگاه سراسری اهواز شدم و به لطف خدا وند بزرگ همه چیز کنکور من به خیر و خوشی به پایان رسید.

این سرنوشت زیبا را از ته قلب برای همه ی شما شاگردان عزیز استاد احمدی آرزو می کنم.

امضاء: مصیب رفیعی پور از پل دختر

برای هر گونه مشاوره و سؤالی با استاد حسین احمدی با شماره ی 09121965702 تماس حاصل فرمایید.


منبع:

7 روز زندگی شماره 84


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.