مادر مربي اجتماع کوچک ما
نويسنده: فاطمه ظريف جلالي
همراه با پيشرفت جوامع و تبديل آنها از سنتي به صنعتي تغييرات چشمگيري در نقش هاي سنتي زنانه به وجود آمد و زندگي خانوادگي را با شرايط تازه اي مواجه ساخت. تا قبل از صنعتي شدن جوامع زنان مسئول انجام کارهاي متنوعي در منزل بودند. آنها اين کارها را انجام مي دادند بدون آنکه در ازاي آن دستمزدي را به صورت مستقيم دريافت کنند و يا مشارکت قابل توجهي در تصميم گيري هاي اقتصادي داشته باشند. با جدا شدن محيط کار زنان از منزل، زنان به تدريج از ساير اعضاي خانواده مستقل شدند. درآمد مستقلي کسب کردند و در بسياري از امور خانوادگي به عنوان شرکاء فعال پذيرفته شدند. همزمان با اين تغيير خانواده در ارتباط با نهادهاي نوپايي نظير مهدکودک ها قرار گرفت که به مادران امکان مي داد تا فرزندان خود را به محيطي مناسب سپرده و به ايفاي وظايف اجتماعي خود بپردازند. به اين ترتيب به تدريج از کميت ارتباط مادر و فرزند تا حد زيادي کاسته شد. کاهش کميت و ساعات حضور مادر در کنار فرزندان به همراه طرح مساله کيفيت حضور مادر و کسب آگاهي هاي لازم جهت برخورد صحيح با کودک را در مدت زمان موجود مطرح مي سازد. اين امر زماني اهميتي دو چندان مي يابد که به نقش عميق و کليدي مادر در تربيت کودک توجه کنيم.
مادر با گوشزد نمودن اولين نکات تربيتي و بيان نخستين بايد و نبايدها زمينه آشنايي کودک با هنجارها و ارزش هاي اجتماعي را فراهم مي سازد.
فرهنگ و نيروهاي فرهنگي از جمله عوامل تاثيرگذار بر شخصيت کودک به شمار مي روند. هر فرهنگ، الگوهاي رفتاري، ارزش ها و اعتقادات خاص خود را دارد. اين نيروها بر نيازهاي افراد و راه هاي تامين آنها، رابطه افراد با ديگران، خودپنداره فرد، تجربه او از اضطراب و تعارض و واکنش به آنها تاثير مي گذارند. از آنجا که بسياري از ارزش ها و هنجارها و ابعاد فرهنگي شخصيت کودک ابتدا در خانواده شکل مي گيرد لزوم سلامت محيط خانواده، آگاهي والدين به ويژه مادر و نظارت صحيح به ورود پيام هاي فرهنگي از سوي آنان امري ضروري است.
مادر اولين پاسخگو به پرسش هاي کنجکاوانه کودک است و کودک از اين طريق از بسياري از جنبه هاي علت و معلولي محيط خويش آگاه مي گردد.
با آنکه در سال هاي بعدي عواملي نظير تلويزيون، مهدکودک، مدرسه و گروه همسالان و.... بر شخصيت کودک تاثير مي گذارند، اما بايد توجه داشت که نفوذ مادر و شيوه هاي برخورد و تربيت او در سال هاي ابتدايي رشد کودک مي تواند مولد فکر يا صفتي در کودک باشد، که تا سال ها و حتي در بزرگسالي کودک رهنمون او به بسياري از کنش ها و واکنش ها باشد.
مادر به عنوان الگوي کودک رفتارهايي را در پيش مي گيرد و انگيزه انجام آنها را در کودک برمي انگيزد.
مادر با استفاده از الگوي شرطي سازي بر تقويت نکات مثبت رفتاري در کودک و خاموش سازي جنبه هاي منفي ضد ارزش در کودک مي پردازد.
همچنين با ايجاد موقعيت هايي کودک را در شرايطي قرار مي دهد که نوع خاصي از رفتار را در او ايجاد مي کند.
مادر با يادآوري نکاتي به کودک يا جلب توجه او به افراد خاصي اقدام به الگوسازي و ايجاد زمينه هايي براي همانندسازي براي کودک مي نمايد.
مسلماً آگاهي مادران از تاثيرگذاري نقش خود در شکل گيري شخصيت فرزندان و فرهنگ پذيري آنان، موجب افزايش دقت نظر ايشان در خصوص رفتارها و نگرش هايشان شده و زمينه را براي فراگيري نکات مثبت و فضايل اخلاقي و ارزشي در کودکان فراهم مي سازد.
منبع: ماهنامه کودک شماره 63.
مادر و تربيت کودک
جامعه پذيري و دروني کردن فرهنگ
مادر با گوشزد نمودن اولين نکات تربيتي و بيان نخستين بايد و نبايدها زمينه آشنايي کودک با هنجارها و ارزش هاي اجتماعي را فراهم مي سازد.
فرهنگ و نيروهاي فرهنگي از جمله عوامل تاثيرگذار بر شخصيت کودک به شمار مي روند. هر فرهنگ، الگوهاي رفتاري، ارزش ها و اعتقادات خاص خود را دارد. اين نيروها بر نيازهاي افراد و راه هاي تامين آنها، رابطه افراد با ديگران، خودپنداره فرد، تجربه او از اضطراب و تعارض و واکنش به آنها تاثير مي گذارند. از آنجا که بسياري از ارزش ها و هنجارها و ابعاد فرهنگي شخصيت کودک ابتدا در خانواده شکل مي گيرد لزوم سلامت محيط خانواده، آگاهي والدين به ويژه مادر و نظارت صحيح به ورود پيام هاي فرهنگي از سوي آنان امري ضروري است.
مادر و جامعه پذيري کودک
مادر اولين پاسخگو به پرسش هاي کنجکاوانه کودک است و کودک از اين طريق از بسياري از جنبه هاي علت و معلولي محيط خويش آگاه مي گردد.
با آنکه در سال هاي بعدي عواملي نظير تلويزيون، مهدکودک، مدرسه و گروه همسالان و.... بر شخصيت کودک تاثير مي گذارند، اما بايد توجه داشت که نفوذ مادر و شيوه هاي برخورد و تربيت او در سال هاي ابتدايي رشد کودک مي تواند مولد فکر يا صفتي در کودک باشد، که تا سال ها و حتي در بزرگسالي کودک رهنمون او به بسياري از کنش ها و واکنش ها باشد.
مادر ـ الگو
چگونه بر فرهنگ پذيري کودک نظارت داشته باشيم ؟
مادر به عنوان الگوي کودک رفتارهايي را در پيش مي گيرد و انگيزه انجام آنها را در کودک برمي انگيزد.
مادر با استفاده از الگوي شرطي سازي بر تقويت نکات مثبت رفتاري در کودک و خاموش سازي جنبه هاي منفي ضد ارزش در کودک مي پردازد.
همچنين با ايجاد موقعيت هايي کودک را در شرايطي قرار مي دهد که نوع خاصي از رفتار را در او ايجاد مي کند.
مادر با يادآوري نکاتي به کودک يا جلب توجه او به افراد خاصي اقدام به الگوسازي و ايجاد زمينه هايي براي همانندسازي براي کودک مي نمايد.
مسلماً آگاهي مادران از تاثيرگذاري نقش خود در شکل گيري شخصيت فرزندان و فرهنگ پذيري آنان، موجب افزايش دقت نظر ايشان در خصوص رفتارها و نگرش هايشان شده و زمينه را براي فراگيري نکات مثبت و فضايل اخلاقي و ارزشي در کودکان فراهم مي سازد.
منبع: ماهنامه کودک شماره 63.