علی (ع) مولود کعبه (2)

1- : سمعت أبا الفضل الحسن بن یعقوب یقول سمعت أبا أحمد محمد بن عبد الوهاب یقول سمعت علی بن غنام العامری یقول ولد حکیم بن حزام فی جوف الکعبة دخلت أمه الکعبة فمخضت فیها فولدت فی البیت (103) بررسی روایت:
پنجشنبه، 25 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علی (ع) مولود کعبه (2)

علی (ع) مولود کعبه (2)
علی (ع) مولود کعبه (2)


 

نویسنده: مهدی وزنه
منبع اختصاصی:راسخون



 

 

روایت سوم :
 

مسلم بن حجاج (متوفای 261 ه. ق) می‌گوید: قال مُسْلِم بْن الْحَجَّاج: وُلِدَ حَکِیمُ بن حِزَامٍ فی جَوْفِ الْکَعْبَةِ وَعَاشَ مِائَةً وَعِشْرِینَ سَنَةً (102)
«مسلم بن حجاج گفت: حکیم بن حزام در کعبه به دنیا آمد و 120 سال زندگی کرد» بررسی روایت: جناب مسلم این روایت را بدون سند ذکر کرده است. پس نمی‌تواند دلیلی بر تولد حکیم در کعبه باشد.

روایت چهارم:
 

حاکم نیشابوری ( 321 - 405 ه) درکتابش «المستدرک» به دوطریق : تولد حکیم را ذکر کرده:
1- : سمعت أبا الفضل الحسن بن یعقوب یقول سمعت أبا أحمد محمد بن عبد الوهاب یقول سمعت علی بن غنام العامری یقول ولد حکیم بن حزام فی جوف الکعبة دخلت أمه الکعبة فمخضت فیها فولدت فی البیت (103)
بررسی روایت:
یکی از راویان این حدیث : علی بن عثام بن علی، مشهور به علی بن غنام العامری (متوفی 228) می‌باشد که حاکم در تاریخش در مورد او می‌گوید: «أدیب فقیه ... أکثر ما أخذ عنه الحکایات، والزهدیات، والتفسیر، والجرح والتعدیل» (104) (ادیب وفقیه است و بیشتر حکایات و تفسیر و مطالب عرفانی نقل می‌کند...)در نتیجه : روایتی که گذشت داخل در باب حکایات می‌شود و نزد اهل حدیث حجیتی ندارد.
ب: به همین علت ذهبی با آن همه تعصبی که دارد و سعی می‌کند روایات فضائل امیر مؤمنان (ع) را تضعیف کند در تلخیص کتاب حاکم (=المستدرک علی صحیحین) این سخن را نیاورده است.
ج: باز علی بن عثام نمی‌توانسته است شاهد تولد حکیم باشد. در نتیجه حدیث مرسله می‌شود.
2- حدثنا مصعب بن عبد الله، فذکر نسب حکیم بن حزام وزاد فیه : وأمه فاختة بنت زهیر بن أسد بن عبد العزی، وکانت ولدت حکیما فی الکعبة، وهی حامل، فضربها المخاض وهی فی جوف الکعبة، فولدت فیها، فحملت فی نطع وغسل ما کان تحت‌ها من الثیاب عند حوض زمزم، ولم یولد قبله ولا به عده فی الکعبة أحد! قال الحاکم : وهم مصعب فی الحرف الأخیر، فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبة «(105) (مصعب بن عبد الله می‌گوید: حکیم بن حزام مادرش فاخته، فرزندش را در کعبه به دنیا آورد و قبل از او همچنین بعد از او کسی در کعبه به دنیا نیامده است...حاکم می‌گوید: حرف آخر) = لم یولد قبله ولا به عده فی الکعبه» از توهمات مصعب است و داخل در روایت نیست زیرا اخبار زیادی وجود دارد که در آن‌ها تنها مولود کعبه علی بن ابی طالب (ع) معرفی شده است ...
بررسی روایت:
1: مصعب بن عبدالله بن مصعب بن ثابت، الزبیری، عموی زبیر بن بکار (106)، متوفای (236 ه. ق).(107) می‌باشد.
2- خود جناب حاکم می‌گوید حرف اخیر «ولم یولد قبله ولا به عده فی الکعبة أحد» از مصعب است. راجع به مصعب به کتاب علامه اردوبادی مراجعه شود. (108) اگر چه برخی علمای عامه او را ثقه می‌دانند ولی برخی نیز مطالب دیگری دارند: محمد بن ادریس الرازی می‌گوید: .....ونظرا فی حدیثه... (109) (در حدیثش نظر و جود دارد و نمی‌توان سخنش را به راحتی پذیرفت)
3- باز حدیث مرسل است:
حاکم نیشابوری در اول کتابش (المستدرک) مدعی است تمام راویان احادیث کتاب من ثقه هستند: ...وانا استعین الله علی اخراح احادیث رواتها ثقات...(110) (من از خداوند کمک می‌گیرم که تمام احادیثی که نقل می کن درست باشد)
حال این راویان ثقه ای که جریان تولد حکیم را برای مصعب گفته‌اند کجایند.

روایت پنجم:
 

روایت ابو الولید ازرقی (متوفای 223 ه) «.... عن أبیه أن فاختة ابنة زهیر بن الحارث بن أسد بن عبد العزی - وهی أم حکیم بن حزام - دخلت الکعبة وهی حامل، فأدرکها المخاض فیها، فولدت حکیما فی الکعبة، ...(111)»(او مادر حکیم بن حزام است که داخل کعبه شد در حالی که باردار بود ...پس حکیم در کعبه به دنیا آمد)
بررسی روایت:

راویان حدیث: ؟
 

1-محمد بن عبد الله بن أحمد بن محمد بن الولید بن عقبة بن الأزرق الغسانی المکی. ابن ندیم می‌گوید: «أحد الأخباریین وأصحاب السیر، وله من الکتب کتاب مکة وأخبارها وجبالها وأودیتها، کتاب کبیر» (112) (ازرقی یکی از اخباریون است که در باره مکه و تاریخ آن کتاب نوشته است ...)تمام آنچه ابن ندیم گفته، دلالت بروثاقت یا حُسن آقای ازرقی ندارد. وعلمای قبل از ابن ندیم هم هیچ بیانی در مورد ازرقی ندارند؛ و فقط وقتی جد او –یعنی: أحمد متوفای سال ( 212 . یا 217، یا 222 ه -) معرفی می‌کنند یادی از کتاب او می‌کنند. مزی می‌نویسد: أحمد بن محمد ... جد أبی الولید محمد بن عبد الله الأزرقی صاحب تاریخ مکة (113) (احمد بن محمد جد ازرقی که او در تاریخ مکه کتابی تالیف نموده است)

نتیجه:
 

واضح شد در کتابهای خود اهل سنت هم هیچ دلیلی بر پذیرش قول وکلام ازرقی وجود ندارد. خصوصا در مورد خبر شاذ ونادر او در مورد تولد حکیم در کعبه.
2- دومین راوی حدیث ازرقی در باره تولد حکیم در کعبه: أبو عبد الله محمد بن یحیی بن أبی عمر العدنی می‌باشد: أبی حاتم رازی می‌گوید: وقال : سألت أبی عنه فقال : کان رجلا صالحا، وکانت به غفلة، رأیت عنده حدیثا موضوعا (114) (در مورد او از پدرم سؤال کردم: در پاسخ گفت: او مرد خوبی بود ولی غفلت داشت و در نزد او حدیث درغ مشاهده نمودم) بخاری می‌نویسد: مات بمکة لإحدی عشرة بقیت من ذی الحجة سنة ثلاث وأربعین ومائتین (115).و کسی که کتاب ازرقی (اخبار مکه) را بخواند می‌فهمد که بسیاری از روایات کتاب از : محمد بن عمر الواقدی که بسیاری اتفاق بر ضعف وترک حدیثش دارند.
3-عبد العزیز بن عمران.
او: عبد العزیز بن عمران بن عبد العزیز بن عمر بن عبد الرحمن بن عوف الزهری المدنی الأعرج، المعروف بابن أبی ثابت. عبد الله بن أحمد بن حنبل می‌گوید: سألت أبی عن عبد العزیز بن عمران فقال : ما کتبت عنه شیئا، بخاری می‌گوید: لا یکتب حدیثه، منکر الحدیث، نسائی می‌گوید: متروک الحدیث، یحیی بن معین می‌نویسد: لیس بثقة، إنما کان صاحب شعر، ابن حبان می‌گوید: وجدت فی کتاب أخی به خط یده : أبو زکریا ابن أبی ثابت الأعرج المدینی قد رأیته هاهنا به بغداد، کان یشتم الناس ویطعن فی أحسابهم، لیس حدیثه بشئ ابو حاتم رازی می‌گوید: متروک الحدیث، ضعیف الحدیث، منکر الحدیث جدا؛ (116) . (بسیاری از علما مثل: عبد الله بن احمد بن حنبل، بخاری، نسائی، ابن حبان وابو حاتم رازی در باره او می‌گویند: حدیثش را ننویسید، او ثقه نیست، او فقط شاعر است، ضعیف الحدیث است ...)
نتیجه:
ا: اتفاق این أعلام بر ضعف عبد العزیز بن عمران وترک حدیث او، وشهرتش به کذب، وروایت ازمناکیر، وسوء خلقش ما را از تحقیق در بقیه سند بی نیاز می‌کند. پس مُؤلف مجهول الحالی مثل أزرقی وراوی مثل أعرج، نمی‌توان به سخن این دو نفر اعتماد کرد، خصوصا در مورد چنین واقعه ای.
پاسخ به سؤالات:
به فضل خداوند مشخص شد تنها کسی که در کعبه به دنیا آمده امیر المؤنین علی بن ابی طالب (ع) می‌باشد، لیکن برخی سؤالات دیگر مطرح شده که به اختصار پاسخ آنرا ذکر می‌کنیم.

سؤال اول:
 

شما که اثبات کردید راویان روایت تولد حکیم بن حزام، از دروغ گویان، مجهول الحال هستند. در بین راویان تولد علی بن ابی طالب (ع) در کعبه هم یزید بن قعنب وجود دارد که او نیز مجهول الحال است. ومرحوم مجلسی هم آن روایت را نقل کرده است.
جواب:
1: نقل روایت: ابتدا روایتی که مرحوم مجلسی (نقل کرده را ذکر کرده سپس پاسخ سؤال را مطرح می‌کنیم: )
. الدَّقَّاقُ عَنِ الْأَسَدِیِّ عَنِ النَّخَعِیِّ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِینَارٍ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ قَالَ قَالَ یَزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ : کُنْتُ جَالِساً مَعَ الْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ فَرِیقٍ مِنْ عَبْدِ الْعُزَّی بِإِزَاءِ بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ إِذْ أَقْبَلَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ کَانَتْ حَامِلَةً بِهِ لِتِسْعَةِ أَشْهُرٍ وَ قَدْ أَخَذَهَا الطَّلْقُ فَقَالَتْ رَبِّ إِنِّی مُؤْمِنَةٌ بِکَ وَ به ما جَاءَ مِنْ عِنْدِکَ مِنْ رُسُلٍ وَ کُتُبٍ وَ إِنِّی مُصَدِّقَةٌ به کلامِ جَدِّی إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ وَ إِنَّهُ بَنَی الْبَیْتَ الْعَتِیقَ فَبِحَقِّ الَّذِی بَنَی هَذَا الْبَیْتَ وَ به حقِّ الْمَوْلُودِ الَّذِی فِی بَطْنِی لَمَّا یَسَّرْتَ عَلَیَّ وِلَادَتِی قَالَ یَزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ فَرَأَیْنَا الْبَیْتَ وَ قَدِ انْفَتَحَ عَنْ ظَهْرِهِ وَ دَخَلَتْ فَاطِمَةُ فِیهِ وَ غَابَتْ عَنْ أَبْصَارِنَا وَ الْتَزَقَ الْحَائِطُ فَرُمْنَا أَنْ یَنْفَتِحَ لَنَا ...(117).
(یزید بن قعنب می‌گوید: با عباس بن عبد المطلب نشته بودیم که فاطمه بنت اسد آمد نا گاه دیوار پشت کعبه شکافته شد و او وارد کعبه شد ...)طبق این روایت، مستشکل یا سائل نتیجه گرفته است که: چون یزید بن قعنب مجهول است و علمای جرح وتعدیل نامی از او نیاورده اند. پس این حدیث دروغ است.
2: حدیث مجهول چه خبری است: اگر نگاهی به کتابهای علم رجال ودرایه بیفکنیم و حکم حدیث مجهول را
بخواهیم در پاسخ می‌یابیم:

تعریف خبر مجهول:
 

وأما لا یعلم صدقه ولا کذبه : فاما أن یظن صدقه، کخبر العدل. أو یظن کذبه، کخبر الفاسق. أو لا یظن شئ
منهما، فهو خبر المجهول (118) . (خبری که راستی و دروغ بودنش مشخص نیست می‌شود خبر مجهول باشد ...)

حکم حدیث مجهول:
 

بزدودی حنفی می‌نویسد: . ..والجواب أن خبر المجهول من الصدر الأول مقبول عندنا علی الشرط الذی قلنا بشهادة النبی علیه السلام علی ذلک القرن بالعدالة ...(119) (اگر خبر مجهول مربوط به قرن اول باشد قبول می‌شود ...)مارودی شافعی: ...فلما لم یجز قبول خبر المجهول إلا بعد ثبوت إسلامه... (120) (اگر اسلامِ راوی
مشخص شد خبر مجهول قبول می‌شود ...)
علاء الدین بخاری:

...وعندنا خبر المجهول من القرون الثلاثة مقبول لأن العدالة کانت أصلا فی ذلک الزمان به خبر رسول الله علیه السلام خیر الناس قرنی الذی بعثت فیهم ثم الذین یلونهم ثم الذین یلونهم الحدیث ...(121) (در نزد ما خبر مجهول اگر مربوط به سه قرن اول باشد قبول می‌شود ...)

نتیجه:
 

پس مشخص شد 1- حدیث مجهول به معنای حدیث دروغ نیست.
2-چنین حدیثی در غیر از احکام اگر باشد قابل پذیرش است.
3: حدیث تولد علی بن ابی طالب (ع) در کعبه از فضائل است و در مورد سند آن سخت گیری نمی‌شود:
برخی از بزرگان اهل سنت معترف هستند در فضائل اصحاب پیامبر ما سخت گیری نمی‌کنیم. وبه احادیثی که در فضایل اصحاب پیامبر باشد عمل می‌کنیم. مقدسی به نقل از احمد بن حنبل بزرگ حنبلی‌ها می‌نویسد: فصل فی العمل بالحدیث الضعیف وروایته والتساهل فی أحادیث الفضائل دون ما تثبت به الأحکام والحلال والحرام والحاجة إلی السنة وکونها بیانا للقرآن یحب اتباعه ...(122)
(بدان نسبت به احادیثی که در فضایل اصحاب پیامبر باشد سخت گیری نمی‌شود و آن‌ها را می‌پذیریم ...)
4: خبر تولد حضرت امیر المؤنین (ع) منحصر به همین روایت نیست.
ایشان از کتاب بحار الانوار مرحوم مجلسی روایت را نقل کردنند به ایشان وکلیه کسانی چنین شبهاتی مطرح می کنن می‌گوییم: به کتاب شریف (بحار جلد 35 باب : تاریخ ولادته و حلیته و شمائله صلوات الله علیه) رجوع کنند که جریان تولد حضرت را با اسناد مختلفی ذکر کرده‌اند.

سؤال دوم:
 

اگر روایت تولد علی بن ابی طالب (ع) در کعبه درست است چرا مرحوم کلینی در کتاب الکافی (123)، یا شیخ صدوق در کتاب الاعتقاد آنرا ذکر نکرده اند؛ و ذکر نکردن دلیل بر دروغ بودن است. چه آنکه اگر جریان تولد در کعبه نزد این دو عالم درست می‌بود حتما ذکر می‌کردند.
جواب:
1-درصحیح بخاری و صحیح مسلم که از معتبرترین کتاب‌ها در نزد عامه است تولد خلیفه اول و دومشان ذکر نشده. آیا کسی می‌تواند ادعا کند چون بخاری و مسلم در کتاب خودشان اشاره ای به تولد خلیفه اول و دوم نکرده اند پس تولد خلیفه اول و دوم اهل سنت در نظر بخاری و مسلم مجهول است.
2- اما راجع به کتاب کافی:
2/1: کتاب مرحوم کلینی یک کتاب حدیثی است نه تاریخی. خود مرحوم کلینی می‌نویسد: و ذکرتَ أن أمورا قد أشکلت علیک، لا تعرف حقائق‌ها لاختلاف الروایة فیها و أنک تعلم أن اختلاف الروایة فیها لاختلاف علل‌ها و أسبابها و أنک لا تجد بحضرتک مَن تذاکره و تفاوضه ممن تثق بعلمه فیها و قلت إنک تحب أن یکون عندک کتاب کاف یجمع فیه من جمیع فنون علم الدین، ما یکتفی به المتعلم و یرجع إلیه المسترشد، و یأخذ منه من یرید علم الدین و العمل به بالآثار الصحیحة عن الصادقین علیهم‌السلام و السنن القائمة التی علیها العمل و بها یؤدی فرض الله عز و جلّ و سنة نبیه صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و قلت لو کان ذلک رجوت أن یکون ذلک سببا به تدارک الله بمعونته و توفیقه إخواننا و أهل ملتنا و یقبل بهم إلی مراشدهم...و قد یسَّر الله و له الحمد تألیف ما سألت و أرجو أن یکون به حیث توخیت فمهما کان فیه من تقصیر فلم تقصر نیتنا فی إهداء النصیحة إذ کانت واجبة لإخواننا و أهل ملتنا مع ما رجونا أن نکون مشارکین لکل من اقتبس منه و عمل به ما فیه فی دهرنا هذا و فی غابره إلی انقضاء الدنیا. (124) یعنی برادرم! اموری را فرموده بودید که بر شما مشکل گشته و حقایق آن‌ها را نمی‌دانید چرا که روایات مختلفی درباره آن‌ها وارد شده و اختلاف روایات نیز به دلیل اختلاف علل و اسباب آن است و کسی که بتوانی با او مذاکره و مباحثه نمایی نیز در اختیار نداری و گفته بودی دوست داری کتابی داشته باشی که شامل تمام علوم و معارف دین باشد و دانشجو و دانشمند نیز بتوانند به آن مراجعه نمایند و از آن علم دین را فرا گرفته و به آن عمل نمایند و آن گرفته شده از روایات صحیح از ائمه علیهم‌السلام و سنت‌های پا برجایی باشد که به آن‌ها عمل می‌شود و واجبات الهی و سنت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به وسیله آن‌ها عمل می‌شود؛ و گفته بودی که امید واری به یاری و توفیق خداوند این کتاب وسیله‌ای گردد برای مراجعه دیگر برادران و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام و موجب راهنمایی آن‌ها گردد...و خدا را شکر که نگارش کتابی را که درخواست نموده بودید آسان ساخت و امیدوارم که همانگونه باشد که انتظار داشتید و اگر کوتاهی در آن باشد، در خیر خواهی خود هیچ کوتاهی نکرده‌ام چرا که نیت خیر برای برادران دینی و اهل مذهب حق واجب است. به امید آنکه ما نیز در ثواب کسانی که آن را فرا گرفته و به آن عمل می‌کنند در این زمان تا پایان دنیا شریک باشیم 2/2: حدیث تولد حضرت امیر (ع) از مشهورات ومتواترات است، و برای همین جناب کلینی آنرا ذکر نکرده است. نه به دلیل اینکه قبول نداشته بلکه چون جریان تولد حضرت مشهور بوده دیگر ایشان ضرورتی ندیده است که آنرا ذکر کند.
3- اما در مورد کتاب مرحوم صدوق:
مرحوم صدوق یک کتاب مختصری در مورد اعتقادات فرقه امامیه نگاشته است. به نام الاعتقادات، همانگونه از اسم آن مشخص است در این کتاب از اعتقادات شیعه صحبت کرده، و با استفاده از قرآن وحدیث برای آن‌ها استدلال کرده است، و همگان می‌دانند جریان تولد یک امر تاریخی است نه یک اصل اعتقادی. البته شاگرد بزرگوارش جناب شیخ مفید ( -همانطور که قبلا هم اشاره شد- در کتابش) الارشاد تولد حضرت امیر المؤنین (ع) را نقل کرده‌اند.

سؤال سوم:
 

اگر شما می‌گویید علی بن ابی طالب (ع) در کعبه بدنیا آمد، لازمه این سخن شرافت و برتری ایشان است به پیامبر (ص) زیرا ایشان در کعبه دنیا نیامدند.
پاسخ:
حضرت عیسی (ع) بدون پدر به دنیا آمدند، در حالیکه پیامبر (ص) هم پدر داشتند و هم مادر. حال آیا کسی می‌تواند بگوید حضرت مسیح (ع) به خاطر چنان فضیلتی برتر از پیامبر اکرم (ص) هستند!.هر کدام از اولیای خداوند دارای فضیلتی می‌باشند. حضرت محمد (ص) بالاترین فضیلت دارند که با تولدشان تمام آثار شرک و بت پرستی شکست، آتشکده‌ها خاموش شد و...

سؤال چهارم:
 

تولد حضرت علی (ع) در کعبه فضیلتی برای ایشان نیست. زیرا در هنگام تولد ایشان در کعبه 360 بت وجود داشت، تولد ایشان در بتخانه چه فضیلتی دارد.
جواب:
همین کعبه ای که در آن بتهای مشرکین قرار داشت، تا قبل از فتح مکه توسط مسلمانان قبلگاه آنان بود، و پیامبر بزرگوار اسلام (ص) تا قبل از هجرت به مدینه دور همین کعبه طواف می‌کردند. اینکه برخی از موقعیت کعبه سوء استفاده می‌کردند ربطی به فضیلت کعبه ندارد.

نتیجه
 

بعد از بررسی کلمات اهل بیت (و علمای فرقین ثابت شد که تنها مولود کعبه علی بن ابی طالب می‌باشد؛ و روایات موجود در برخی از کتابهای اهل سنت که مولود کعبه را فرد دیگری می‌داند یا مرسل است و سند قوی ندارد یا اینکه در دلالت دچار مشکل است و معرفی این افراد به عنوان مولود کعبه به خاطر تعصب و کینه توزی نسبت به علی ابی طالب می‌باشد که از طرف بنی امیه و عمال و پیروان آن‌ها داخل در این کتاب‌ها شده است)

پي‌نوشت‌ها:
 

1.البته چون برخی از کتاب‌ها در اختیار نویسنده نبود از برخی نرم افزارهای اسلامی استفاده شد. مثل: الجامع الکبیر، المکتبة الشامله، جوامع الکلم، برخی از نرم افزارهای نور.
2.فیروزآبادی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج 1، ص 168.
3.شرح نهج البلاغة - لابن أبی الحدید ج 11، ص 44 عن کتاب «الأحداث» لأبی الحسن علی بن محمد المدائنی
4. همان
5. همان.
6.امینی، الغدیر، ج 7، ص 197
7.همان، ج 10، ص 94
8. فضائل الصحابة، ج 2، ص 591، ح 1002.
9. همان، الاصابة، ج 4، ص 565.
10. فتال نیشابیوریٰ، روضة الواعظین، ج 1، ص 81.
11.شیخ طوسی، امالی، ص 707.
12. ابن مغازلی، مناقب امیر المؤمنین علی بن ابی طالب، ص 26، باب 3، حدیث 3.
13..ابن شاذان، الفضائل، ص 54، مولد الامام العلی (ع).
14.همان، امالی طوسی، ص 707.
15.همان.
16..شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص،819، در زیادات اعمال در ماه رجب.
17.أ ... مِیثَمٍ التَّمَّارِ قَالَ : .... أَیُّکُمُ الْمَوْلُودُ فِی الْحَرَم ...همان، الفضائل، ص 2؛ حسین بن عبد الوهاب، عیون المعجزات، ص 25.
18..ابن شهر آشوب، المناقب، ج 2، ص 172.
19. شیخ مفید، الارشاد، ص 8
20. ابن بطریق، العمدة، ص 24.
21.روضة الواعظین، ج 1، ص 76.
22. اربلی، کشف الغمة، ج 1، ص 59.

23. علامه حلی، نهج الحق، ص 233.
24. دیلمی، ارشاد القلوب، ج 1، ص 5.
25.عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، ص 58.
26.طریحی، جامع المقال، ص 58
27.طبرسی، اعلام الوری، ص 154.
28.المجدی فی انساب الطالبین، ص 11.
29. الخرایج والجرایح، ج 2، ص،888.
30.الکشکول فیما جری علی آل الرسول، ص 189
31..همان، مناقب آل ابی طالب، ج 2، ص 175.
32. التتمة فی تواریخ الأئمة، فصل سوم، مخطوط؛ محمد رضا قمی، کاشف الغمة : 422 «نسخه مؤلف مخطوط ومحفوظة درمجلس شوری، برقم 2000»
33، بستان السیاحة، ص 543، چاپ دوم.
34. محمد بن حسن قمی، تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی بن حسن عبد الملک قمی (در 805)، تحقیق سید جلال الدین تهرانی، ص،192
35.سید محمد رضا حسینی جلالی، ولید الکعبه، ص 241، به نقل از: المجدی فی انساب الطالبین، ص 11.
36. «لم یولد فی الکعبه الا علی» : شهید تستری، احقاق الحق، ج 7، ص 489.
37. «فقد تواترت الأخبار أن فاطمة بنت أسد ولدت أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله وجهه فی جوف الکعبة» حاکم نیشابوری، المستدرک، تحقیق، مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 550.
38..ولد علی فی الکعبة، البیت الحرام: همان، احقاق الحق، ج 17، ص 368، به نقل از: مطالب السؤل، ص 11.
39.همان، ولید الکعبة، به نقل از: کفایة الطالب، ص 407.
40.لم یولد فی الکعبه الا علی همان، ص 245، به نقل از: فرائد السمطین، ج 1، ص 425.
41.ورأیت فی الفصول المهمة فی معرفة الأئمة بمکة المشرفة شرف‌ها الله تعالی لأبی الحسن المالکی أن علیا ولدته أمه به جوف الکعبة شرف‌ها الله تعالی وهی فضیلة خصه الله تعالی بها...صفوری، نزهة المجالس، تحقیق، عبد الرحمن ماردینی، ج 2، ص 418.
42.حلبی، السیرةالحلبیة، ج 1، ص 226.
43. مجله تراثنا، ش،26، ص 16.به نقل از: قادری شافعی، الصراط السوی، ص 152، نسخة المکتبة الناصریة در لکهنو هند.
44. بدخشانی، نزل الابرار، ص 115.
45.علامه امینی، الغدیر، ج 6، ص 36.
46..همان.
47.اخبار مکه ازرقی، ج 1، ص 253؛ محمد بن ضیاء مکی حنفی، تاریخ مکة المشرفة، ص 120
48. شرف نووی، تهذیب الاسماء، ج 1، ص 169.
49. همان، المجموع، ج 2، ص 83.
50. انصاری شافعی، البدر المنیر، ج 6، ص 489.
51. احمد بن الخطیب، وسیلة الاسلام، ص 68.
52. قیسی دمشقی، توضیح المشتبه، ج 3، ص 170.
53.حلبی، السیرة الحلبیة، ج 1، ص 227.
54.زرکلی، الاعلام، ج 2، ص 269(طبق برنامه الشامله).
55. ابی نعیم، معرفة الصحابة، ج 2، ص 701
56.در کتابهایی که مربوط به تاریخ صحابه پیامبر (ص) می‌باشد (البته از اهل سنت) برای دو نفر نوشته‌اند شصد سال در جاهلیت زندگی می‌کردند 1-حسان بن ثابت 2 حکیم بن حزام. البته آقای سخاوی یکی دیگر از علمای عامه سخنی دارد که ثابت می‌کند چنین سخنی دروغ است: ....وعلی کل حال فالتحدید بالستین فی الزمنین لکل منهما فیه نظر أما حسان ...وأما حکیم فلأنه کان مولده کما رواه موسی بن عقبة عن أبی حبیبةمولی الزبیر عنه قبل عام الفیل به ثلاث عشرة سنة وحکی الواقدی نحوه وزاد وذلک قبل مولد النبی به خمس سنین وکان کما حکاه الزبیر بن بکار فی جوف الکعبة وهو غیر ملتئم أیضا بذلک تحدیدا مع أقوال وفاته کما لا یخفی وتحدید وأن مولده قبل النبی به خمس لا یلتئم مع کونه قبل الفیل بثلاثة عشرةمع القول بأن مولده الشریف عام الفیل. ر. ک: به: سخاوی، سخاوی، فتح المغیث، ج 3، صص،331-333.
57.مراد افرادی هستند که با دادن سهمی از زکات به ایشان، دل‌هایشان به طرف اسلام متمایل می‌شود و به تدریج به اسلام درمی‌آیند، و یا اگر مسلمان نمی‌شوند ولی مسلمانان را در دفع دشمن کمک می‌کنند، و یا در برآوردن پاره‌ای از حوائج دینی کاری صورت می‌دهند
58.همان، الاستیعاب، ج 1، ص 362.
59.همان، وسائل الشیعة، ج 17، ص 428؛ کلینی، الکافی، ج 5، ص 165؛ شیخ صدوق، التوحید، ص 389
60.جنگهایی که اعراب بت پرست در ماههای حرام مرتکب می‌شدند
61.همان، تارخ مدینه دمشق، ج 15، ص 96.
62.همان، ج 39، ص 15.
63.کلبی، جمهرة انساب العرب، ص 13.
64.مجله تراثنا، ج 26، ص 25.
65. همان، لسان المیزان، ج 6، ص 196.
66.همان.
67 همان، الانساب، ج 5، ص 85(طبق برنامه الشامله).
68.ر. ک: همان، الفهرست، صص،140-143؛ حموی، معجم الادباء، ج 19، ص 291.
69. نجاشی، رجال نجاشی، ص 434.
70.شاهدی بر این سخن اقامه شده که: ر. ک: به مجله تراثنا، ج 26، ص 26.
71.خطیب بغدادی می‌گوید: وکان ثقة دینا صادقا... همان، تاریخ بغداد، ج 7، ص 296.
72.ابو سعید علائی، جامع التحصیل، ص 26.
73.همان.
74.نووی، التقریب، ص 3
75.مسلم، صحیح مسلم، ج 1، ص 30.
76.عبد الرحمن الشهرزوری، مقدمه ابن صلاح، ص 53.
77.محمد بن ادریس رازی، المراسیل، ص 7.
78.حاکم نیشابوری، معرفة الحدیث، ص 119.
79.همان.
80.همان، مقدمه ابن صلاح، ص 78.
81.احمد بن حنبل، المسند، ج 2، ص 301.
82.محمد بن احمد المدینی، خصائص مسند احمد، ص 18.
83. سیوطی، تدریب الراوی، ج 2، ص 277.
84.همان، معرفة علوم الحدیث، ص 93.
85.ابن ندیم معترف است این کتاب را زبیر تآلیف کرده است: ر. ک: الفهرست، ص 160.
86.زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش و اخبارها، ص 77.
87. همان، تهذیب التهذیب، ج 3، ص 269. البته ابن حجر در توجیه کلام سلیمانی می‌نویسد:
...وهذا جرح مردود ولعله استنکر إکثاره عن الضعفاء مثل محمد بن حسن بن زبالة وعمرو بن أبی بکر المؤملی وعامر بن صالح الزبیری وغیرهم فإن فی کتاب النسب عن هؤلاء أشیاء کثیرة منکرة...
88. مجله تراثنا، ج 26، ص 34، به نقل از: التبیین فی انساب القرشیین، ص 266.
89.سمعانی، الانساب، ج 3، ص 137.
90.همان، الاستیعاب، ج 1، ص 362.
91.البته مشخص شد چنین سخنی درست نیست.
92.بنگرید: ابوالفرج، صفة، الصفوة، ج 1، ص 725؛ همان، تهذیب التهذیب، ج 7، ص 173؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 3، ص 46؛ همان، الاصابة، ج 2، ص 112.
93.جاثیه(45)، آیه 23.
94.سیوطی، تدریب الراوی، ج 2، ص 128.
95.نهج البلاغة، فیض الاسلام، ص 1294.
96.همان، شرح نهج البلاغة، ج 4، ص 102
97.همان، ج 4، ص 79
98.همان، ج 4، ص 63
99.سید جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی، ج 2، ص 159.
100.همان، تاریخ مدینه دمشق، ج 18، ص 397.
101.آل عمران(33)، آیه 4
102.مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج 3، ص 1164.
103.حاکم نیشابوری، المستدرک، ج 3، ص 549.
104.همان، سیر اعلام النبلاء، ج 10، ص 570.
105.همان، ص 550
106.خود زبیر بن بکار می‌گوید: ... الزبیر بن بکار قال حدثنی عمی مصعب بن عبد الله... بنگرید: همان، تارخ مدینه دمشق، ج 3، ص 146.
107.مزی، تهذیب الکمال، ج 28، ص 38.
108. علی ولید الکعبة، ص 1-3، و 125.به نقل از مجله تراثنا، ش 26، ص 37.
109.محمد بن ادریس، الجرح والتعدیل، ج 8، ص 309.
110.همان، المستدرک، ج 1، ص 1.
111. ازرقی، اخبار مکة، ج 1، ص 198 بَابُ مَا جَاءَ فِی فَتْحِ الْکَعْبَةِ وَمَتَی کَانُوا یَفْتَحُونَهَا وَدُخُولِهِمْ إِیَّاهَا وأول من خلع النعل والخف عند دخول‌ها (طبق برنامه جوامع الکلم).
112.همان، الفهرست، ص 162.
113.همان، تهذیب الکمال، ج 1، ص 480.
114.همان، الجرح والتعدیل، ج 8، ص 124
115.بخاری، التاریخ الکبیر، ج 1، ص 265.
116. ر. ک به: همان، التاریخ الکبیر، ج 6، ص 29؛ همان، الجرح والتعدیل، ج 5، ص 390 و 391؛ همان، تاریخ بغداد، ج 10، ص 441، همان، تهذیب التهذیب، ج 6، ص 351؛ همان، میزان الاعتدال، ج 2 ص 632؛ و ...
117.مجلسی، بحارالانوار، ج 35، ص 8.
118.سید حسن صدر، نهایة الدرایة، ص 276
119. بزدودی، اصول البزدودی، ص 167.
120.مارودی، الحاوی الکبیر، ج 1، ص 23.
121.علاء الدین بخاری، کشف الاسرار، ج 2، ص 563.
122.محمد بن مفلح مقدسی، الآداب الشرعیة، ج 1، ص 285.
123.مرحوم کلینی از اعاظم ویزرگان علمای امامیه وکتاب او (=الکافی) از کتب اربعه شیعه است. همچنین شیخ صدوق از افتخارات عالم تشیع است ایشان کتابی به نام الاعتقاد دارند که اعتقادات شیعه در آن منعکس است.
124.کلینی، الکافی، ج 1، ص 8.
 

منابع
1.قرآن
2.نهج البلاغه
3.ابن ابی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغة، محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم،1404 ق
4.ابن بابویه (معروف به شیخ صدوق)، محمد بن علی، التوحید، محقق / مصحح: حسینی، هاشم، جامعه مدرسین، قم،1398 ق، چاپ: اول
5.ابن بطریق، یحی بن حسن، عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، مؤسسة النشر الاسلامی، قم،1407 ق، چاپ: اول.
6.ابن شاذان قمی، شاذان بن جبرئیل، الفضائل، رضی، قم، 1363 ش، چاپ: دوم.
7.ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، علامه، قم،1379 ق، چاپ: اول.
8.ابن عبد البر، یوسف بن عبد الله بن محمد، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق: علی محمد البجاوی، دار النشر: دار الجیل، بیروت، 1412، چاپ اول.
9.ابن عبد الوهاب، حسین بن عبد الوهاب، عیون المعجزات، مکتبة الداوری، قم، بی تا، چاپ: اول.
10.ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، دار الفکر، بیروت،1415 ه ق ...
11.ابو الفرج الندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، دار النشر، دار المعرفة، بیروت، 1398 ه.
12.ابو الفرج، عبد الرحمن بن علی بن محمد، صفة الصفوة، تحقیق: محمود فاخوری و د. محمد رواس قلعه چی، دار النشر، دار المعرفة، بیروت،1399، چاپ دوم.
13.اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق/مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، بنی هاشمی، تبریز،1381 ق، چاپ: اول.
14.اصفهانی، ابی نعیم، معرفة الصحابة، دار النشر، بی تا، بی جا.
15.امینی، عبد الحسین، الغدیر، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، قم، 1416 ه ق، چاپ: اول.
16.انصاری شافعی (معروف به ابن ملقن)، علی بن احمد، البدر المنیر فی تخریج الأحادیث والأثار الواقعة فی الشرح الکبیر، تحقیق: .مصطفی أبو الغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، دار النشر : دار الهجرة للنشر والتوزیع، الریاض،1425 ه، چاپ اول.
17.بخاری جعفی، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، تحقیق: سید هاشم ندوی بخاری، دار النشر، دار الفکر، بی تا.
18.بدخشانی، محمد بن معتمد، نزل الابرار، مکتبه امام امیر المومنین،1403، بی جا
19.بزدوی حنفی، علی بن محمد، أصول البزدوی - کنز الوصول الی معرفة الأصول، دار النشر، مطبعة جاوید بریس، کراتشی، بی تا.
20.حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، معرفة علوم الحدیث، تحقیق: سید معظم حسین، دار النشر، دار الکتب العلمیة، بیروت،1397 ه، چاپ دوم.
21.حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق: مصطفی عبد القادر، دار النشر : دار الکتب العلمیة، بیروت، 1411 ه، چاپ اول ...
22 حسینی جلالی، سید محمد رضا، ولید الکعبة، انتشارات مکتبه حیدریه، بی جا،1425 ه، چاپ اول.
23.حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، قم، چاپ اول،1409 هجری
24.حلبی، علی بن برهان الدین، السیرة الحلبیة فی سیرة الأمین المأمون، دار النشر : دار المعرفة، بیروت، 1400.
25.خطیب بغدادی، احمد بن علی بن ثابت، الکفایة فی علم الروایة، تحقیق: ابراهیم حمدی المدنی، دار النشر، المکتبة العلمیة، المدینة المنورة، بی تا.
26.خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، دار النشر، دار الکتب العلمیة، بیروت، بی تا.
27.خطیب، احمد، وسیلة الإسلام بالنبی علیه الصلاة والسلام، تحقیق: سلیمان عید محامی، دار النشر، دار الغرب الإسلامی، بیروت، 1404 ه، چاپ اول.
28.دیلمی، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب، الشریف الرضی، قم،1412 ق، چاپ: اول.
29.ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، دار النشر، دار الکتب العلمیة، بیروت،1995، چاپ اول.
30.ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، دارالنشر، مؤسسة الرسالة، بیروت،1413، چاپ نهم
31.رازی تمیمی، محمد بن ادریس، الجرح والتعدیل، دار النشر، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1271، چاپ اول.
32.رازی، محمد بن ادریس، المراسیل، تحقیق: شکر الله نعمه الله قو چانی، دار النشر، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1397، چاپ اول.
33.زبیر بن بکار، جمهرة نسب قریش وأخبارها، دار النشر، بی جا، بی تا.
34.زرکلی، خیرالدین، الاعلام، دارالعلم للملایین-بیروت- لبنان،1980 م، چاپ پنجم.
35.سخاوی، محمد بن عبد الرحمن، فتح المغیث شرح ألفیة الحدیث، دار النشر، دار الکتب العلمیة، لبنان،1403 ه، چاپ اول.
36.سرخسی ابو بکر، محمد بن احمد بن ابی سهیل، أصول السرخسی، دار النشر، دار المعرفة، بیروت، بی تا.
37.سمعانی، عبد الکریم بن محمد بن منصور تمیمی، الانساب، تحقیق: عبد الله عمر البارودی، دار الجنان، بیروت، لبنان،1408 ه، چاپ اول.
38.سیوطی، عبد الرحمن، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، تحقیق: عبد الوهاب عبد اللطیف سیوطی، دار النشر، مکتبة الریاض الحدیثة، الریاض
39.شوشتری، قاضی نور الله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، مکتبه آیت الله المرعشی، قم، 1409 ه ق، چاپ: اول شهرزوری، عثمان بن عبد الرحمن، مقدمه ابن صلاح، تحقیق: نور الدین عتر، دار النشر، دار الفکر المعاصر، بیروت، 1397 ه.
40.شیبانی، احمد بن حنبل، مسند الإمام أحمد بن حنبل، دار النشر، مؤسسة قرطبة، مصر.
41.صدر، سید حسن، نهایة الدرایة، تحقیق: ماجد غرباوی، مشعر، بی جا، بی تا.
42.صفوری، عبد الرحمن بن عثمان، نزهة المجالس ومنتخب النفائس، تحقیق: عبد الرحیم ماردینی، دار النشر : دار المحبة - دار آیة - بیروت - دمشق - 2001 / 2002 .
43.طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الأوسط، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد وعبد المحسن بن ابراهیم الحسینی الطبرانی، دار النشر : دار الحرمین - القاهرة - 1415.
44.طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، اسلامیه، تهران،1390 ق، چاپ: سوم.
45. طوسی، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، مؤسسة فقه الشیعة، بیروت، 1411 ق، چاپ: اول.
46.طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، دار الثقافة، قم،1414 ق، چاپ: اول
47.عاملی، سید جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی، دار السیره، چاپ سوم.
48.عسقلانی شافعی، ابن حجر، الإصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: علی محمد البجاوی، دار النشر : دار الجیل - بیروت - 1412 - 1992، چاپ أول
49.عسقلانی شافعی، ابن حجر، تهذیب التهذیب، دار النشر، دار الفکر، بیروت، 1404، چاپ اول.
50.عسقلانی شافعی، ابن حجر، لسان المیزان، تحقیق: دائرة المعرف النظامیه هند، دار النشر، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، 1406، چاپ سوم.
51.علاء الدین بخاری، عبد العزیز بن احمد بن محمد، کشف الأسرار عن أصول فخر الإسلام البزدوی، تحقیق: عبد الله محمود محمد عمر، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول.
52.علائی، ابو سعید بن خلیل بن کیکلدی، جامع التحصیل فی أحکام المراسیل، تحقیق: حمدی عبد المجید السلفی، دار النشر، عالم الکتب، بیروت،1407، چاپ سوم.
53.علامه حلی، حسن بن یوسف، نهج الحقّ و کشف الصدق، دار الکتاب اللبنانی، بیروت،1982 م، چاپ: اول.
54.فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین، انتشارات رضی، قم،1375 ش، چاپ: اول
55.فیروز آبادی، سید مرتضی، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، اسلامیه، تهران،1392 ق، چاپ: دوم
56.قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار النشر، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
57.قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، محقق / مصحح: مؤسسة الإمام المهدی علیه السلام، مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، قم،1409 ق، چاپ: اول.
58.قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی بن حسن عبد الملک قمی (در 805)، تحقیق سید جلال الدین تهرانی، تهران، توس، 1361 ش.
59.القیسی الدمشقی، محمد بن عبد الله بن محمد، توضیح المشتبه فی ضبط أسماء الرواة وأنسابهم وألقابهم وکناهم، تحقیق: محمد نعیم العرقسو سیقیسی دمشقی، دار النشر، مؤسسة الرسالة، بیروت،1993 م، چاپ اول ...
60.کلبی، هشام بن محمد بن سائب، جمهرة أنساب العرب، دار النشر، بی تا، بی جا.
61.کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407 ق، چاپ: چهارم
62.مارودی بصری شافعی، علی بن محمد بن حبیب، الحاوی الکبیر فی فقه مذهب الإمام الشافعی، تحقیق: علی محمد معوض و شیخ عادل احمد عبد الموجود، دار النشر، دار الکتب العلمیة، بیروت، لبنان،1419 ه، چاپ اول.
63.مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، تحقیق: جمعی از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت،1403 ق، چاپ: دوم.
64.مدینی ابو موسی، محمد بن عمر بن احمد، خصائص مسند الإمام أحمد، دار النشر، مکتبة التوبة، ریاض، 1410
65.المزی، یوسف بن الزکی عبدالرحمن، تهذیب الکمال، دارالنشر، مؤسسةالرسالة، بیروت،1400، چاپ اول
66.مفید، محمد بن محمد، الإرشاد، ترجمه: ساعدی، اسلامیه، تهران،1380 ش، چاپ: اول.
67.مقدسی، محمد بن مفلح، الآداب الشرعیة و المنح المرعیة، تحقیق: شعیب ارنؤوط و عمر قیام، دار النشر، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1417 ه، چاپ دوم.
68.نووی، المجموع، دار النشر، دار الفکر، بیروت، 1997 م.
69.نووی، ابن شرف، التقریب، دار النشر، بی تا، بی جا.
70.نووی، محی الدین بن شرف، تهذیب الأسماء واللغات، تحقیق: مکتب البحوث والدراسات، دار النشر: دار الفکر، بیروت، 1996.
71.النووی، یحیی بن شرف، المجموع، دارالنشر، دارالفکر، بیروت،1997 م
72.الواسطی، علی بن محمد (معروف به ابن مغازلی)، مناقب امیر المؤنین علی بن ابی طالب، تحقیق: ابی عبد الرحمن ترکی بن عبد الله الرادعی، دار الاثار، صنعاء، 1424 ه، چاپ اول.
73.یاقوت حموی، معجم الأدباء، دار الغرب الإسلامی، بیروت،1414 ه ق، چاپ: اول.
نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، مؤسسة النشر الاسلامی التابعه لجامعه المدرسین، قم،1365 ش، چاپ: ششم.
74.مجله تراثنا، ش 27، سال 7،1412 ه. ق، مؤسسه آل البیت.
 



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط