تفکرات انطباق ناپذير و رفتارهاي منفي (4)
نويسنده: علي حسين زاده *
توجه به حکمت نعمت هاي الهي
آنها آرزوي دارايي قارون را مي کردند؛ ولي پس از آنکه فرو رفتن او و خانه اش را به قعر زمين مشاهده کردند، متوجه اشتباه خود شدند و دريافتند که خداوند بر اساس لطف خود برخي نعمت ها را از بندگان خود دريغ مي دارد. (قصص: 79)
آنان که ديروز آرزو مي کردند به جاي او باشند، (هنگامي که اين صحنه را ديدند) گفتند: «واي بر ما! گويي خدا روزي را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مي دهد يا تنگ مي گيرد. اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نيز به قعر زمين فرو مي برد». (قصص: 79).
در برخي شرايط، با اينکه خود فرد از تفکر منفي و چشم و هم چشمي گريزان است، ولي همسر وي به دنبال کسب جلوه هاي دنياست و براي رسيدن به اين هدف، فشارهاي زيادي را به همسر تحميل مي کند. در اين شرايط وظيفه ي همسر چيست؟ آيا بايد به دنبال تأمين خواسته ي همسر باشد يا مقاومت کند و ارزش هاي مطلوب خود را پيگيري کند؟
شيوه ي زندگي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) مؤيد مسير دوم است. آن حضرت پس از آن که از جنگ خيبر بازگشتند و گنج آل ابي الحقيق را تصاحب کردند، مورد درخواست همسران خود قرار گرفتند که از پيامبر (صلي الله عليه و آله) خواستار گنج شدند.رسول خدا (صلي الله عليه و آله) فرمود: من آن را ميان مسلمانان تقسيم کردم. همسران پيامبر خشمگين شدند و گفتند: گمان مي کني اگر ما را طلاق دهي ما از بين قوم خود شوهراني براي زندگي نمي يابيم؟ آن حضرت از گفتار آنان ناراحت شدند. بيست و نه روز از ايشان کناره گيري کردند تا آيات زير نازل شد: (1) اي پيامبر، به زنانت بگو: اگر خواهان زندگي دنيا و زينت هاي آن هستيد، بياييد تا شما را بهره مند سازم و به وجهي نيکو رهايتان کنم و اگر خواهان خدا، پيامبر او و سراي آخرت هستيد، خدا به نيکوکاران پاداش بزرگي خواهد داد. (احزاب، 28 و 29) اين رفتار انعطاف ناپذيرانه همراه با موعظه ي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) موجب شد تا آنان خدا و رسول او را اختيار کنند و دست از درخواست هاي نادرست خود بردارند.
البته در مواردي که در خواست همسر دربردارنده ي چشم و هم چشمي و توقعات بيجا نباشد، برآوردن نيازهاي او جايز، بلکه مطلوب است؛ اما در صورتي که فکر منفي، و توقع بيجا و چشم و هم چشمي به شمار آيد، بايد انعطاف ناپذير بود، که البته اين برخورد بايد با منطق، موعظه و بزرگواري همراه باشد.
يکي از بهترين راه هاي کنترل تفکر منفي اين است که درباره ي وقايع ناخوشايند و احساسات ناراحت کننده، زياد فکر نکنيم. هر چه بيشتر بر روي بدي پديده ها تمرکز کنيم، آنها بدتر به نظر مي رسند و در اين موقعيت ما نمي توانيم تفکر خلاق و سازنده اي داشته باشيم. ممکن است گفته شود: مگر مي شود با توجه به هجوم افکار منفي، فرد آنها را ناديده بگيرد و به آنها تمرکز نکند؟ البته اين کار آساني نيست، اما به کمک موارد زير مي توان از نقاط منفي تمرکز زدايي کرد:
تمرکز بر نقاط قوت
ما در ميان خانواده هايي که مي شناسيم و با آنان ارتباط داريم، عموماً حالت مطلقي را نمي بينيم؛ يعني اين گونه نيست که يک خانواده سفيد سفيد و خانواده ي ديگر سياه سياه باشد. طيفي از سياهي و سفيدي در ميان همه ي خانواده ها ديده مي شود؛ البته اين طيف داراي نوسان است. شدت و ضعف و مراتب مختلف در آن ديده مي شود؛ امّا خوش بختي مطلق يا بدبختي مطلق ديده نمي شود. حال براي اينکه گذر از سياهي ها براي انسان آسان شود، يکي از مهارت ها تمرکز بر نقاط قوت است. در بسياري از خانواده هاي پرتنش نيز مي توان نقطه هاي مشترکي را پيدا کرد. وقتي همه ي اعضاي خانواده کنار يکديگر مي نشينند و نظر مي دهند - گرچه نظرات آنان از يکديگر بسيار متفاوت باشد - نشان دهنده ي امري مثبت است و آن اينکه همه ي آنها با اتحاد و همدلي تصميم گرفته اند براي پيشبرد خانواده تلاش کنند و تصميم بگيرند. اين نشان مي دهد اين خانواده خانواده اي بي تفاوت نيست و با مسائلي که بر آنان مي گذرد، سرد و بي روح برخورد نمي کند. در نظر داشتن چنين نقاط مثبتي آرامش انسان را افزايش مي دهد.
توجه به آثار مثبت
گروهي از اصحاب امام صادق (عليه السلام) نزد آن حضرت نشسته بودند و از بلاهايي که به مؤمن مي رسد، سخن مي گفتند. حضرت فرمودند: از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) سؤال شد: چه کساني در دنيا گرفتار بيشترين بلا هستند؟ حضرت فرمودند: پيامبران الهي، و پس از آنها کساني که به پيامبران نزديک ترند. هر کس ايمانش واقعي باشد، بلايش زياد است و هر کس ايمانش ضعيف باشد، بلايش کم است. اجر عظيم به دنبال بلاي عظيم است و خداوند قومي را دوست ندارد، مگر اينکه آنها را به بلا مبتلا مي کند. (2)
در ادامه ي سخن، حضرت مرتبه اي را براي مؤمن ترسيم فرمودند که در آن مرتبه، خداوند هر تحفه اي را که از آسمان به زمين سرازير مي شود، از مؤمن دور مي کند و هر گرفتاري را از ديگران به سوي او مي کشاند. آن گاه فرمودند: مؤمن بر اساس مرتبه ي دينش محل بلا قرار مي گيرد. (3) اين مرتبه تا جايي پيش مي رود که مؤمن بلا را نعمت به شمار آورد. (4)
امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: چهل روز بر مؤمن نمي گذرد مگر اينکه خداوند براي او سختي اي فراهم مي آورد تا او را به سوي خدا متوجه سازد. (5) پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) فرمودند: تب يک روزه، کفاره ي يک ساله است! (6) ثواب صبر بر بلا، سختي هاي مصيبت را از بين مي برد. (7) در يکي از گفت و گوهاي حضرت حق با موسي (عليه السلام)، خداوند متعال به آن حضرت فرمودند: هيچ مخلوقي نزد من محبوب تر از بنده ي مؤمن نيست. من اگر او را گرفتار مي سازم يا سلامتي مي بخشم، خير او را مي خواهم و من به خير او آگاه ترم. پس او بايد بر بلاي من صبر کند، نعمت هايم را شکر گويد و به قضاي من راضي باشد. (8) بنابراين، با توجه به خيري که برايش فراهم مي شود و ارزش فراواني دارد، بايد بر مصيبت صبر کند و اين، يکي از ويژگي هاي هشت گانه اي است که براي مؤمن ضروري است. (9)
البته چنين برداشت نکنيم که فقر از ثروت، بيماري از سلامتي، بلا از امنيت و مرگ از زندگي ذاتاً بهتر است. اينها از آن جهت که بستري براي طاعت بندگان است، ارزش مي يابند. به همين دليل، وقتي امام باقر (عليه السلام) فرمودند: هيچ يک از شما به حقيقت ايمان نمي رسد، مگر اين که در او سه ويژگي باشد: مرگ از زندگي، فقر از ثروت و بيماري از سلامتي نزد او دوست داشتني تر باشد. اصحاب پرسند: مگر چنين کسي هم پيدا مي شود؟ حضرت فرمود: همه ي شما چنين هستيد. شما به من بگوييد: کدام يک از امور زير نزدتان دوست داشتني تر است؟ مردن در راه محبت ما يا ماندن در راه بغض ما؟ اصحاب عرض کردند: به خدا قسم، مردن در راه محبت شما نزد ما محبوب تر است. حضرت فرمودند: آيا فقر و غنا، و بيماري و سلامتي نيز همين گونه است؟ اصحاب گفتند: آري، به خدا قسم همين گونه است. (10) بنابراين، وقتي طاعت خدا اقتضاي مرگ، فقر، بيماري يا بلا داشته باشد، اينها ارزشمند تر از زندگي، ثروت، سلامتي و امنيت اند.
به همين دليل است که لقمان به فرزندش فرمود: پسرم، فقر براي تو بهتر از اين است که ظلم کني و طغيان نمايي. (11)
در حديث ديگري از امام رضا (عليه السلام) نقل شده است که حضرت فرمودند: هر گاه از چيزي ترسيدي، صد آيه از هر جاي قرآن که خواستي بخوان و پس از آن، سه مرتبه بگو: خدايا اين بلا را از من دور کن. (12) خداوند منان از اين طريق ما را از گرفتار شدن مصون نگه مي دارد.
اين نکته نيز قابل توجه است که تحمل سختي ها در گذر زمان، به انسان پختگي و درس زندگي مي آموزد و انسان را براي استفاده ي بهتر از زندگي و فرصت هايي که براي او پديد مي آيد، آماده مي سازد. چنين افرادي از فرصت ها به خوبي استفاده مي کنند. حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد: کسي که جرعه جرعه غصّه ها را مي نوشد، فرصت هاي زندگي خود را درک مي کند و از آنان به خوبي استفاده مي کند. (13)
بهره مندي از فرصت ها و احساس لذت از زندگي، به دليل وجود ناهمواري هاست؛ اساساً کساني که در زندگي سختي نکشيده باشند، راحتي نيز براي آنان معنادار نيست. منظور اين نيست که بگوييم در کنار هر سختي آساني وجود دارد؛ بلکه سخن بالاتر از اينهاست و مي خواهيم بگوييم اصلا بدون احساس سختي، احساس راحتي وجود ندارد. قدر عافيت کسي دارند که به مصيبتي گرفتار آمده باشد. حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد: دو چيز است که تا کسي آن را از دست ندهد، قدر آن را ندارند: يکي جواني است و ديگري تندرستي. (14)
با اين نگاه، هر يک از زن و شوهر اطمينان خاطري پديد مي آيد که وجود بعضي از سختي ها را در زندگي طبيعي مي داند و آن را نه تنها زمينه اي براي ناسازگاري به شمار نمي آورد، بلکه آن را گذرگاهي براي رسيدن به سعادت و خوشبختي مي بيند؛ چرا که راه دستيابي به راحتي ها و خوش بختي ها همين سختي هاست.
نتيجه گيري
2. کساني که از تفکرات ياد شده پيروي مي کنند، بر نکات منفي بسيار تأکيد مي کنند؛ اصولاً در تحليل حوادث بدبين هستند؛ زندگي را در روند طبيعي خود فاقد آرامش مي بينند؛ و نخستين تصويرهاي ذهني آنها، تصاوير سياه است. اين باعث مي شود به تفکرات انطباق ناپذير روي آورند.
3. تفکرات ياد شده از محورهايي پديد مي آيند که مي توان به نمونه هايي از آن اشاره کرد و از اين پژوهش به منزله ي زمينه اي براي پژوهش هاي بعدي بهره برد. نمونه هايي که مي توانند محور باشند، در چارچوب ذهنيت هاي منفي قرار مي گيرند و باعث مي شوند انسان فکر کند، نمي تواند به طور مستقل کاري را انجام دهد و با حمايت هميشگي ديگران نيازمند است. بر اين اساس، گاهي انسان مي پندارد بايد خود را قرباني ديگران کند؛ همواره از رويدادها بترسد؛ و کنترل رفتارهاي خود را از دست بدهد. اين ذهنيت ها بستري براي چنين تفکراتي اند. همان گونه که محروميت عاطفي بستري است که باعث مي شود انسان فکر کند نيازهايش در بعد پرورش، همدلي، عاطفه و مراقبت، هرگز به اندازه ي کافي از سوي ديگران برآورده نمي شوند؛ فکر کند ديگران عمداً مي خواهند به او آسيب بزنند؛ با او بد رفتاري کنند؛ و او را فريب دهند؛ و فکر کند هيچ کس او را دوست ندارد.
4. همان گونه که اين تفکرات با علل و عواملي پديد آمده اند، رويارويي با آن نيز راهکارها و مهارت هايي دارد تا عاملي براي کنترل آن تلقي شوند. راهکارهاي مقابله با تفکرات انطباق ناپذير نيز پژوهش جديدي را مي طلبد. اگر فرد بتواندن با تفکر در علل طبيعي حوادث، آنها را کنترل کند، از باورهاي جديدي را مي طلبد. اگر فرد بتواند با تفکر در علل طبيعي حوادث، آنها را کنترل کند، از باورهاي نادرست دور شود و بفهمد همه جا نمي توان با تغيير مداوم قوانين و مقررات، مشکلات را حل کرد، بلکه بايد تغييري واقعي در ساخت زندگي و نحوه ي نگريستن به آن رخ دهد همچنين معتقد شود مقايسه ها در روابط خود با ديگران بايد خوش بينانه باشد، و گذر زمان عاملي مؤثر براي پيمودن مسير کمال تلقي شود، اينجاست که راهي براي رويارويي با تفکرات نادرست پديد مي آيد. ميان واقع بيني، توجه به نعمت هاي الهي و تمرکز بر نقاط قوت از يک سو و اميد به زندگي از سوي ديگر، رابطه ي مثبت وجود دارد.
پي نوشت ها :
* استاديار دانشگاه کاشان.
1. علي بن ابراهيم قمي، تفسير القمي، قم، ج 2، ص 192.
2. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 2، ص 252.
3. همان، ص 253.
4. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحکم و درر الکلم، ص 88.
5. همان، ص 254.
6. نعمان بن محمد تميمي، دعائم الإسلام، ج 1، ص 217.
7. عبدالواحدبن محمد تميمي آمدي، غرر الحکم و درر الکلم، ص 284.
8. ابوالفضل علي بن حسن طبرسي، مشکاة الأنوار، ص 299.
9. محمدبن يعقوب کليني، الکافي، ج 2، ص 47.
10. محمدبن علي صدوق، معاني الأخبار، ص 189.
11. محمدبن محمد نعمان مفيد، الاختصاص، ص 336.
12. همان، ج 2، ص 621.
13. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحکم و درر الکلم، ص 284.
14. همان، ص 324.
نهج البلاغه، ترجمه ي محمد دشتي، قم، پرهيزگار، 1379.
قمي علي بن ابراهيم، تفسير القمي، قم، مؤسسه ي دار الکتاب، 1404 ق.
ابن طاووس علي بن موسي، جمال الأسبوع قم، رضي، بي تا.
ابن بسطام عبدالله و حسين، طب الأئمة (عليهم السلام)، قم، رضي، 1411.
آمدي، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبليغات، 1366.
تميمي نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، مصر، دار المعارف، 1385 ق.
حرّ عاملي، محمد بن حسن، وسايل الشيعه، قم، مؤسسه ي آل البيت، 1409 ق.
حراني حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه ي مدرسين، 1404 ق.
شيخ بهايي، محمد بن حسين، مفتاح الفلاح، دارالاضواء، بيروت، 1405 ق.
شيخ صدوق محمدبن علي، معاني الأخبار، قم، جامعه ي مدرسين، 1361، ص: 189.
صدوق محمدبن علي، التوحيد، قم، جامعه ي مدرسين، 1398 ق.
صدوق محمدبن علي، عيون اخبار الرضا (عليه السلام)، تهران، انتشارات جان، 1378 ق.
صدوق محمدبن علي، معاني الأخبار، قم، جامعه ي مدرسين، 1413 ق.
صدوق، محمد بن علي، امالي، قم، کتابخانه ي اسلاميه، 1364.
طبرسي ابوالفضل علي بن حسن، مشکاة الأنوار، نجف، کتابخانه ي حيدريه، 1385 ق.
طبرسي احمد بن علي، الاحتجاج، مشهد، مرتضي، 1403 ق.
قمي علي بن ابراهيم، تفسير القمي، قم، مؤسسه ي دار الکتاب، 1404 ق.
کريس. ال. کلينکه، مهارت هاي زندگي، ترجمه ي شهرام محمدخاني، تهران، اسپند هنر، 1383.
کفعمي ابراهيم بن علي، مصباح کفعمي، قم، رضي، 1405.
کلينک کريس، رويارويي با چالش هاي زندگي و فن آوري، ترجمه ي علي محمد گودرزي، تهران، مؤسسه ي خدمات فرهنگي رسا، 1382.
کليني، محمدبن يعقوب، الکافي، دارالکتاب الاسلاميه، تهران، 1365 ش.
کنت، ديويس، خانواده، راهنماي مفاهيم و فنون براي متخصص ياوري، ترجمه ي فرشاد بهاري، تهران، تزکيه، 1382.
گلدارد ديويد، مفاهيم بنيادي و مباحث تخصصي در مشاوره، ترجمه ي سيمين حسينيان، تهران، ديدار، 1374.
مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسسه ي الوفاء، بيروت، 1404 ق.
مستغفري ابوالعباس، طب النبي، قم، رضي، 1362.
مصطفوي جواد، بهشت خانواده، قم، دارالفکر، بي تا.
مفيد، محمدبن نعمان، الاختصاص، قم، کنگره ي شيخ مفيد، 1413 ق.
نوري، حسين، مستدرک الوسايل، قم، مؤسسه ي آل البيت، 1408 ق.
منبع: نشريه روانشناسي و دين شماره 9