توکل

توکل در اصل از ماده «وکالت» به معناي انتخاب کردن است، و مي دانيم که يک وکيل خوب کسي است که حداقل داراي چهار صفت باشد: آگاهي کافي، امانت، قدرت و دلسوزي. توکل يعني اعتماد و اطمينان دل در همه امور به خداوند و بيزاري جستن از هر قوه و قدرتي. و اين منوط بر اين است که در عالم هستي جز خداوند فاعلي وجود ندارد؛ و هيچ کس قوه و قدرتي ندارد مگر به واسطه او، تمامي علم و
دوشنبه، 28 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
توکل

توکل
توکل


 

نويسنده: اعظم پورپونيه




 
توکل در اصل از ماده «وکالت» به معناي انتخاب کردن است، و مي دانيم که يک وکيل خوب کسي است که حداقل داراي چهار صفت باشد: آگاهي کافي، امانت، قدرت و دلسوزي.
توکل يعني اعتماد و اطمينان دل در همه امور به خداوند و بيزاري جستن از هر قوه و قدرتي. و اين منوط بر اين است که در عالم هستي جز خداوند فاعلي وجود ندارد؛ و هيچ کس قوه و قدرتي ندارد مگر به واسطه او، تمامي علم و قدرت امور بندگان در دست اوست، و به هر يک از بندگان عطوفت و عنايت و رحمت تام دارد، فوق علم او علمي نيست و فراتر از عنايت او عنايتي، پس هر کس چنين اعتقادي داشته باشد البته به خداوند اعتماد دارد و به غير او به کسي حتي به خودش هم توجهي ندارد.

مقام توکل
 

توکل درجه اي از درجات دين و مقامي از مقامات مردم بايقين است.
اگر بخواهيم توکل را از راه علم ثابت کنيم، از مسئله مشکلي است که نمي توان به زودي به ان دست پيدا کرد. و از نظر عمل هم اگربخواهند به آن متوجه شوند کاري بس دشوار و پر مشقت، علت مشکل بودن آن از نظر علم اين است که هرگاه بخواهيم اسباب را درآن دخيل بدانيم و به آنها اعتماد کنيم به طورمسلم راه شرکي براي خود ايجاد کرده ايم که با توحيد سازگاري ندارد و شرع مقدس از چنين معنايي کاملاً جلوگيري کرده است. امّا توجه کردن به اسباب چنان است که در بحر بيکران جهل فرو رفته باشيم.
نقل است که در روزگاران گذشته زاهدي از شهر بيرون رفت و در غاري نشست و توکل کرد تا روز ي او برسد، يک هفته گذشت و نزديک بود که از گرسنگي هلاک شود. به پيامبر آن زمان وحي شد که به وي بگويد به عزتم قسم که: «روزي ندهم تا به شهر نروي، و در ميان خلق نايستي». وقتي به شهر آمد، از هر جايي چيزي آوردند، و اين راز را در درون خويش مخفي داشت. وحي آمد که به وي بگو خواستي به زهد خويش، حکم من باطل کني، ندانستي که چون روزي بندگان خويش از دست بندگان ديگر همدوست تر دارم از آنکه از دست خويش.
هرکس پروردگار خويش را باعظمت و کبريايي و قدرت مطلق که دارد بشناسد، به طور طبيعي خوف و خشيت او بر دلش چيره مي شود و از اينکه کاري از او سر زند که اورا مطرود درگاه الهي گرداند، سخت بيمناک مي شود. و هرچه به معرفتش افزوده مي شود بر خوف و خشيت او افزوده مي گردد. تا آنجا که بزرگترين خائفان مقرب ترين بندگان خداوند، يعني انبياء الهي هستند.
ثمره اين خوف، توبه و بازگشت به سوي درگاه حق، زهد و بي رغبتي به دنيا و صبر و شکيبائي در مخالفت با هواي نفس است.حاصل و ثمره اين فضائل، صدق و اخلاص ومواظبت بر افکار و اذکار است که، موجب پيدايش محبت در دل بندگان مي شود.
هرچه محبت فزوني گيرد، همچنين بر شدت اخلاص بنده افزوده مي شود و ريشه هاي شرک و نفاق با شعله هاي فروزان محبت مي سوزد و از بين مي رود. از اين رو، رسيدن به اخلاص و درجات والاي آن جز در سايه محبت امکان پذير نيست.

نمونه هايي از توکل در قرآن
 

پيامبر اسلام(ص) و توکل:
 

(لقد جاءکم رسول من انفسکم عزيز عليه ما عنتم حريص عليکم بالمؤمنين رئوف رحيم فان تولوا فقل حسبي الله لا اله الا هو عليه توکلت و هو رب العرش العظيم) (سوره توبه، آيات 128 و 129)
«قطعاً شما را رسولي از جنس خودتان آمد که آنچه رنج مي بريد بر او گران است، و بر هدايت و راهنمايي شما حريص است و به مؤمنين رئوف و مهربان است. پس اگر روي برگرداندند بگو خداوند مرا بس است، معبودي جز او نيست، بر او توکل مي کنم و او پروردگار عرش بزرگ است».

حضرت نوح(ع) و توکل:
 

(واتل عليهم نبا نوح اذ قال لقومه يا قوم ان کان کبر عليکم مقامي و تذکيري بايات الله فعلي الله توکلت فاجمعوا امرکم و شرکاء کم ثم لا يکن امرکم عليکم غمّه ثم اقضوا الي و لا تنظرون)(سوره يونس، آيه 71)
«خبر نوح را بر اينها بخوان که به قوم خود گفت: اگر ماندن من (در ميان شما) و ياد آوريم از آيات خدا بر شما گران (و سخت) است من به خدا توکل مي کنم و شما هم با شريکانتان تصميم خود را درباره من بگيريد (و آن را قطعي کنيد) تا کار بر شما پنهان و پوشيده نماند، و کار مرا يکسره کنيد و مهلتم ندهيد».
منبع:‌ نشريه بشارت شماره 76.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.