علت تكريم والدين در آيات وحى
منبع:روزنامه جوان
كودك كه بودم، ترس از سفيدشدن گيسوى سياه پدر و مادرى كه با آنها، شور و نشاط جوانى شان را تجربه كرده بودم، كابوس تلخ كودكى ام بود. حال من مانده ام و رشته هاى بى شمار سپيدى كه نمى توان شمرد. از آن هنگام پيوسته كلام قرآن كريم در تعظيم والدين برايم حرمتى آسمانى داشته است. كمتر موضوعى را درقرآن مى توان يافت كه از نظرميزان اهميت و اعتبار، در رديف اصولى چون توحيد، نبوت ومسايلى از اين دست قرارگرفته باشد و اين درحالى است كه لزوم احترام و احسان به والدين دراكثر موارد در كنار آيات توحيدى مطرح شده است. بنابر فرمايش پيامبراكرم(ص)، منظور ازاحسان به والدين درقرآن، نيكويى به پدر ومادر است، يعنى با آنها خوش سلوكى و خوشرفتارى كردن و اينكه فرزند نگذارد تا والدين از او سوال كنند چيزى را كه محتاج به آن هستند اگر چه خودشان هم مستغنى و دارنده باشند ولى اگر فقير باشند با قدرت اولاد واجب است به آنها كمك كرد.
علاوه بر متن مقدس قرآن، در سخنان پيشوايان دينى، به موضوع رعايت حقوق والدين توجه فراوانى شده است، چنانكه پيامبر مكرم اسلام بر (نيكويى) به والدين را پس از نماز اول وقت و پيش از جهاد در راه خدا به عنوان يكى از محبوب ترين اعمال در نزد خداوند معرفى فرموده اند. همچنين ايشان در روايتى ديگر حقوق والدين را بر فرزندان چنين بيان فرموده اند كه فرزند نبايد والدين خود را به نام صدا بزند و در راه رفتن و نشستن بر آنها سبقت گيرد و موجب توهين ديگران به ايشان شود. در سوره بقره، آيه ،۸۳ خداوند مى فرمايد: و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لاتعبدون ال ا الله و بالوالدين احسانا. . .
و به ياد آوريد زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز الله را عبادت نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد. بررسى آيه ياد شده نشان مى دهد كه از منظر قرآن كريم اين موضوع جايگاه ويژه اى در بين مفاهيم اخلاقى ديگر دارد. لحن خطابى و نيز آمرانه به كار رفته در اين آيات و نيز عبارات تاكيدآميز آنها مويد اين مدعاست. بحث هاى متعددى پيرامون لزوم احترام به والدين، رعايت ادب درمحضر آنان ومواردى از اين قبيل صورت گرفته است، اما كمتر بحثى را مى توان يافت كه درآن دليل وجوب احترام به والدين، ابعاد و دامنه هاى آن مورد توجه وبحث قرار گرفته باشد. شايد دراين مجال بتوان به چند مورد ازمهمترين دلايل تاكيد قرآن درشناخت جايگاه منحصر به فرد والدين و لزوم احترام و كرنش درمقابل آنها اشاره نمود.
شايان ذكر است كه در دو آيه از سه آيه اى كه شامل علت احترام به والدين هستند به زحماتى كه مادر در دوره باردارى و پس از آن متحمل مى شود اشاره شده است و اين البته شايد اشاره لطيفى باشد به نقش برتر و زحمت بيشتر مادر نسبت به نقش و زحمت پدر در امر تولد و تربيت فرزندان اين نكته در آيات ۱۴سوره لقمان و ۱۵سوره احقاف قابل مشاهده است: و وصينا الانسان بوالديه حملته امه وهنا على وهن و فصاله فى عامين.... به انسان در حق والدينش سفارش كرديم زيرا كه مادرش او را با ضعف روزافزون (در دوران باردارى)حمل كرد و تا دو سال پس از تولد،به او شير داد. و وصينا الانسان بوالديه احسانا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حتى اذا بلغ اشده. . . . به انسان در حق والدينش سفارش كرديم زيرا كه مادر(در دوران باردارى)به دشوارى و ناراحتى او را حمل كرد و به دشوارى و ناراحتى او را به دنيا آورد و اين درحالى بود كه دوران جنينى و شيرخوارگى انسان سى ماه طول كشيد تا آن گاه كه به كمال رشدش برسد.
نظريك كارشناس
عذرا آقا زاده سلطانى،مدير واحد خواهران در موسسه دارالتحفيظ قرآن كريم و عضو هيات مديره انجمن قرآنى بانوان،در مصاحبه با ايكنا در اين باره مى گويد: پرخاش و بى احترامى به والدين، باعث ازهم گسيختگى ارتباطات خانوادگى شده است، خانواده اى كه مى تواند كانون مهر و محبت باشد، چراكه جمعى صميمى تر از آن يافت نمى شود و با بى توجهى وسهل انگارى نسبت به قوانين واحكام شرع و قرآن، متاسفانه از دست رفته است. ريشه اصلى تمامى مشكلات اجتماعى به خانواده بر مى گردد و تمام اين مسايل با توجه به اصول، قوانين واخلاق قرآنى قابل حل مى باشد كه متاسفانه به علت دور شدن از تربيت قرآنى وبى اطلاعى از آنها، عوارض ناهنجار آن جامعه را گرفتار كرده است. ايشان در پاسخ به اين سوال كه چه بايد كرد تا در برخورد با والدين، دررعايت ادب واحترام، با آرامش وصبر بيشتر با ايشان برخورد نمود، مى گويد: به اعتقاد من بايد دربرنامه هاى شخصى خود، اوقاتى كامل و وى ژه را نيز براى والدين برنامه ريزى كنيم و حتى آن را دراولويت كارى خود قرار دهيم و قطعا با اين عمل، بركات واثرات خير آن را در زندگى مشاهده خواهيم كرد. تمام افعال و اعمال انسانها بر اساس بينش و ديدگاه آنهاست بنابراين اگر بينش ما كه مسلمانيم، مطابق با اصول قرآن كه مى فرمايد: و بالوالدين احسانا باشد، هيچگاه نسبت به والدين بى حوصله وپرخاشگر نخواهيم بود. ازآنجا كه بى احترامى به والدين جزو گناهان كبيره محسوب مى شود، اين عمل عوارض ناخوشايندى درتمام شئون زندگى بر جاى مى گذارد كه به هيچ عنوان قابل حل نخواهد بود، همچنانكه خداوند مى فرمايد: حتى قبولى طاعات شما بستگى به رضايت والدين دارد.
در ميان مردم
على خانى،كارشناس فلسفه اسلامى در اين باره مى گويد: دو ماه قبل پدرم به علت حمله مغزى درگذشت. هيچگاه فكر نمى كردم اين گونه و اينقدر زود او را از دست بدهم. در اين شرايط آنچه كه بيش از همه مرا آزار مى دهد، تمامى كم كارى هايى است كه در حق او انجام داده ام و در اين لحظه، ناخواسته اشك از چشمانش جارى شد. او ادامه مى دهد، بارها در برخود با پدرم با عصبانيت جواب او را دادم درحاليكه اصلا نيازى به پرخاش نبود. او در پاسخ به اين سوال كه دليل تاكيد قرآن براحترام گذارى به والدين چيست،مى گويد: دلايل متفاوتى مى تواند داشته باشد. از نظر من مهمترين علت آن، زحمت ورنج فراوانى است كه آنها در پرورش فرزندان متحمل آن مى شوند. از او مى پرسم،اگر روزى صاحب فرزند شود از آنها انتظار دارد كه چگونه با او رفتار كنند وچنانچه فرزندش در رفتار با او درست مثل پدرش رفتار كند، واكنش او چگونه خواهد بود كه او درجواب مى گويد:
چون فرزندم را بسيار دوست خواهم داشت لذا از او انتظار ادب و احترام كامل دارم، لحظه اى سكوت كرده و ادامه مى دهد، اما هرگز دلم نمى خواهد رفتارى مشابه با آنچه كه خود با والدينم داشته ام را با من پياده كند. از آن روز كه پدرم را ازدست داده ام رفتارم با مادرم بسيار بهتر از قبل شده است. حسرت مى خورم از اينكه در اين شرايط پدرم را از دست دادم اى كاش زنده بود تا با ديد فعلى ام، جبران مافات مى كردم. مريم تاجبخش اسلامى،كارشناس ارشد فقه وعلوم اسلامى نيز مى گويد: در جاى جاى قرآن ما امر به احترام به والدين شده ايم و اين در وهله اول به دليل رنجى است كه آنها براى تربيت و پرورش ما متحمل آن شده اند. علت بعدى آن، نقشى است كه به عنوان معلم و مربى در ابتدايى ترين مقاطع رشد اخلاقى و شخصيتى ما بر عهده دارند. ما در پاره اى از موارد چيزهايى را از والدين مى آموزيم كه در شخصيت و حافظه ناخودآگاه ما براى ابد باقى خواهد ماند وچه بسا اگر اشتباهى در اين آموزه ها از سوى والدين ما صورت پذيرد، جبران نتايج ناخواسته آن در دوران بعدى زندگى در مواردى كاملا ناممكن خواهد بود. در روايات اسلامى بارها سفارش شده ايم تا به كسانى كه از آنها علم مى آموزيم احترام بگذاريم، با اين وضعيت به اعتقاد من اهميت احترام به والدين با اين پيش فرض، بيش از پيش خواهد شد.
سخن آخر
آرى، احترام به والدين از حقوق انسانى است،از حقوق دائمى است، نه از حقوق موسمى و موقت. در روايات مى خوانيم كه احسان به والدين در همه حال لازم است، هرچند والدين خوب باشند يا بد، زنده باشند يا مرده. در قرآن تماثيل و تشبيهات زيبايى درخصوص لزوم كرنش در برابر والدين و احترام ويژه به آنها يافت مى شود. خداوند در آيات ۸۳ سوره بقره، ۳۶ سوره نساء ، ۱۵۱ سوره انعام و ۲۳ سوره اسراء در رابطه با احسان به والدين سفارش بسيارى به مومنان نموده است ولى در سوره لقمان، احسان به والدين به صورت وصيت الهى مطرح شده است. به انسان امر شده تادربرابر پدر و مادر خويش همچون كبوترى باشد كه بالهاى تواضع و فروتنى را گسترده است. همچنين ازماخواسته تا در گفتارمان نسبت به آنها، حتى از گفتن كوچكترين عبارتى كه موجب بى ادبى و بى احترامى به آنها شود، خوددارى نماييم. قرآن اين كتاب انسان ساز، با شيوه خاصى كه براى تربيت انسان برگزيده است، با تعيين ارزشها وتاكيد برميزان اهميت آنها، دروهله اول شيوه ونوع رفتاراو را دردو بعد فردى واجتماعى معلوم ساخته ودر گام بعدى، با تعيين قواعدى بر رفتار او، راه نيل به زندگى سعادتمند در دو جهان را براى او مهيا نموده است. با اين حال دامنه تاكيد و ارزشگذارى قرآن براى مسائل و موضوعات مختلف با يكديگر داراى تفاوتهاى فاحشى است و اين مساله بر هيچ ذهن روشنى پوشيده نيست.
جايگاه احترام به والدين درساير اديان الهى
مطالعه متون دينى مختلف نشان مى دهد كه احترام به پدر و مادر همواره به عنوان فضيلتى اخلاقى در حوزه مسايل دينى مطرح بوده است. در عهد عتيق(تورات) مى بينيم كه حضرت يعقوب (ع)، از برخى فرزندانش به خاطر انجام اعمالى كه آبروى ايشان را خدشه دار كرده است بيزارى مى جويد و آنها را سرزنش مى كند.همچنين در بين ده فرمانى كه خداوند به حضرت موسى(ع) وحى فرموده بود اين فرمان نيز وجود داشت كه پدر و مادر را احترام كن تا در سرزمينى كه خداوند به تو خواهد بخشيد، عمر طولانى داشته باشى. در عهد جديد (انجيل)نيز ديده مى شود كه حضرت عيسى(ع)، بزرگان يهود را به خاطر تحريف فرمان ياد شده مورد عتاب قرار مى دهد. حضرت عيسى، بنا بر روايت انجيل، لوقا وهمچنين قرآن، در هنگام تكلم در گهواره، پس از معرفى خود و رسالت خويش، به مردم مى گويد كه وصيت شده تا زمانى كه زنده است به مادر خويش احترام بگذارد.جايگاه والدين در اسلام
آيهو اخفض لهما جناح الذ ل من الر حمة. . . : و بالهاى تواضع خويش را از روى رحمت و مهربانى در برابر پدر و مادرفرود آر، زيبا ترين عبارتى است كه در اين زمينه مى توان يافت كرد. تعبير استعارى فرود آوردن بال رحمت در اين آيه بر حد اعلاى تواضع (قولى و فعلى) در برابر والدين دلالت مى كند، چنان كه آغاز شدن آيه با فعل امراخفض (پايين بياور) نيز تاكيد بر اين امر است. از اين گذشته امر به نيكوكارى به والدين بلافاصله پس از امر به پاييندى به مفاهيم اساسى و اعتقادى چون عبادت خداوند و شرك نورزيدن به ذات او خود از اهميت والاى اين موضوع در آموزه هاى قرآنى خبر مى دهد. چنين مطالبى با مراجعه به آيات ۳۶ سوره نساء، ۱۵۱ سوره انعام، ۸ سوره عنكبوت و ۱۵ سوره هاى لقمان و احقاف نيز قابل اثبات است.علاوه بر متن مقدس قرآن، در سخنان پيشوايان دينى، به موضوع رعايت حقوق والدين توجه فراوانى شده است، چنانكه پيامبر مكرم اسلام بر (نيكويى) به والدين را پس از نماز اول وقت و پيش از جهاد در راه خدا به عنوان يكى از محبوب ترين اعمال در نزد خداوند معرفى فرموده اند. همچنين ايشان در روايتى ديگر حقوق والدين را بر فرزندان چنين بيان فرموده اند كه فرزند نبايد والدين خود را به نام صدا بزند و در راه رفتن و نشستن بر آنها سبقت گيرد و موجب توهين ديگران به ايشان شود. در سوره بقره، آيه ،۸۳ خداوند مى فرمايد: و اذ اخذنا ميثاق بنى اسرائيل لاتعبدون ال ا الله و بالوالدين احسانا. . .
و به ياد آوريد زمانى را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز الله را عبادت نكنيد و به پدر و مادر نيكى كنيد. بررسى آيه ياد شده نشان مى دهد كه از منظر قرآن كريم اين موضوع جايگاه ويژه اى در بين مفاهيم اخلاقى ديگر دارد. لحن خطابى و نيز آمرانه به كار رفته در اين آيات و نيز عبارات تاكيدآميز آنها مويد اين مدعاست. بحث هاى متعددى پيرامون لزوم احترام به والدين، رعايت ادب درمحضر آنان ومواردى از اين قبيل صورت گرفته است، اما كمتر بحثى را مى توان يافت كه درآن دليل وجوب احترام به والدين، ابعاد و دامنه هاى آن مورد توجه وبحث قرار گرفته باشد. شايد دراين مجال بتوان به چند مورد ازمهمترين دلايل تاكيد قرآن درشناخت جايگاه منحصر به فرد والدين و لزوم احترام و كرنش درمقابل آنها اشاره نمود.
الف-والدين، پايه گذاران كانون خانواده
بنا به فرموده پيامبر (ص)،در اسلام هيچ امرى مقدس تر از ازدواج نبوده و هيچ نهادى، داراى شان و جايگاهى قابل قياس با كانون خانواده نيست، لذا پرواضح است كه زوجين به عنوان شكل دهندگان اوليه نظام خانواده كه بنابر امرالهى وسفارش سنت، اقدام به ازدواج نموده اند ازمنظر اسلام وقرآن به چشم احترام نگريسته شده وداراى جايگاه خاصى مى باشند. با اين توضيح، خانواده به عنوان كوچك ترين مجموعه تشكيل دهنده جامعه در اعتلا و يا انحراف آن نقش موثرى دارد كه به اعتلا و يا انحراف خود خانواده پيوند خورده است. بر اين اساس يكى از عواملى كه موجب ثبات و اعتلاى خانواده خواهد شد آن است كه اعضاى اين مجموعه ى كوچك حقوق يكديگر را رعايت كنند. اين امر در نهايت موجب رعايت حقوق جامعه از سوى افراد خانواده و بالعكس رعايت حقوق ايشان از سوى جامعه خواهد شد. احترام فرزندان به حقوق والدين نيز در همين حوزه قرار مى گيرد كه پدر و مادر را در ايفاى نقش راهبرى خانواده تقويت و ترغيب خواهد كرد و در نتيجه موجب تقويت نقش خود خانواده در پيشبرد اهداف متعالى جامعه خواهد شد.ب-والدين،نخستين معلمان
بشر به عنوان موجودى نيازمند به تعليم وآموزش، درنخستين مراحل رشد وتكوين خرد وشعور خويش، تحت آموزش والدين خود قرار مى گيرد. ازاين ديدگاه دراسلام، پدر ومادر به عنوان اولين معماران پيكره شخصيتى فرزندان خود، داراى موقعيتى بس حساس وممتاز اند ودليل تمركز قرآن برتربيت درست انسان ها بدين علت است. درواقع تاثيرات متقابل فرد وجامعه بر يكديگر، برهيچ كسى پوشيده نيست. قرآن، اين منبع آگاه به ساختارهاى پيچيده نظام هاى فردى واجتماعى، با علم به دامنه وحوزه اين تاثير وتاثرات، اهتمام خاصى به تربيت افراد به مثابه اجزاى جامعه اسلامى نموده است. دراين ساختار گسترده و پيچيده، چنانچه والدين بتوانند درنقش مربيانى زبده وآگاه، اصول وارزشهاى اساسى اسلام را به فرزندان خويش منتقل نمايند، خودبه خود اصلاح جامعه وتشكيل مدينه فاضله،محقق خواهد شد كه اين امر كمال مطلوب اسلام وخواسته موكد خداوند درمورد احترام به والدين مى باشد. دور از ذهن نيست كه تربيت ناصحيح نسل بشر وعدم اهتمام كافى در تعليم اصول اساسى دين و ارزشهاى اجتماع به آنها، درنهايت ايجاد فساد وتسهيل در گرايش به آنرا در چنين جوامعى مهيا خواهد نمود كه اين امر در تضاد كامل با اهداف عالى اسلامى است. علم قرآن به آنكه از طريق تعليم وتربيت، مى توان به بسط و گسترش مفاهيم اصيل اسلامى كمك كرد، سبب شده است تا به والدين به عنوان نخستين مربيان افراد بشر،به ديده احترام نگريسته شود. در اين تعريف، صرف پيدايش فرد از پدر ومادر مد نظر نيست، چه بسا افرادى كه پس از تولد، به دلايلى يك يا هردو والد خويش را از دست داده باشند اما امر تعليم آنها بانظارت عده اى ديگر انجام گرفته باشد كه اين افراد داراى جايگاه و ارزشى برابر با والدين آنها مى باشند و لذا ضرورت احترام به آنها باز هم صادق است.ج-مشقات پرورش فرزند
محبت به فرزند و ميل به توجه ومراقبت از او، خصوصا در اولين سالهاى رشد و نمو، مهمترين و عالى ترين وديعه ايست كه خداوند درقلب بشر به يادگار نهاده است. و قل رب ارحمهما كما ربيانى صغيرا بگو بار پروردگارا،به آن دو(پدر و مادر)رحمت آر، چنان كه در خردسالى مرااز روى رحمت و مهربانى پروراندند. در موارد متعددى از قرآن، تشكر از والدين در كنار تشكر از خدا مطرح شده و در بعضى موارد نيز به زحمات طاقت فرساى مادر اشاره شده است. قرآن مجيد علاوه بر توصيه به رعايت حقوق والدين، دليل اين توصيه ها را نيز متذكر شده است كه همانا زحماتى است كه والدين (به ويژه مادران) در امر تربيت و نگهدارى فرزندان متحمل مى شوند.شايان ذكر است كه در دو آيه از سه آيه اى كه شامل علت احترام به والدين هستند به زحماتى كه مادر در دوره باردارى و پس از آن متحمل مى شود اشاره شده است و اين البته شايد اشاره لطيفى باشد به نقش برتر و زحمت بيشتر مادر نسبت به نقش و زحمت پدر در امر تولد و تربيت فرزندان اين نكته در آيات ۱۴سوره لقمان و ۱۵سوره احقاف قابل مشاهده است: و وصينا الانسان بوالديه حملته امه وهنا على وهن و فصاله فى عامين.... به انسان در حق والدينش سفارش كرديم زيرا كه مادرش او را با ضعف روزافزون (در دوران باردارى)حمل كرد و تا دو سال پس از تولد،به او شير داد. و وصينا الانسان بوالديه احسانا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حتى اذا بلغ اشده. . . . به انسان در حق والدينش سفارش كرديم زيرا كه مادر(در دوران باردارى)به دشوارى و ناراحتى او را حمل كرد و به دشوارى و ناراحتى او را به دنيا آورد و اين درحالى بود كه دوران جنينى و شيرخوارگى انسان سى ماه طول كشيد تا آن گاه كه به كمال رشدش برسد.
نظريك كارشناس
عذرا آقا زاده سلطانى،مدير واحد خواهران در موسسه دارالتحفيظ قرآن كريم و عضو هيات مديره انجمن قرآنى بانوان،در مصاحبه با ايكنا در اين باره مى گويد: پرخاش و بى احترامى به والدين، باعث ازهم گسيختگى ارتباطات خانوادگى شده است، خانواده اى كه مى تواند كانون مهر و محبت باشد، چراكه جمعى صميمى تر از آن يافت نمى شود و با بى توجهى وسهل انگارى نسبت به قوانين واحكام شرع و قرآن، متاسفانه از دست رفته است. ريشه اصلى تمامى مشكلات اجتماعى به خانواده بر مى گردد و تمام اين مسايل با توجه به اصول، قوانين واخلاق قرآنى قابل حل مى باشد كه متاسفانه به علت دور شدن از تربيت قرآنى وبى اطلاعى از آنها، عوارض ناهنجار آن جامعه را گرفتار كرده است. ايشان در پاسخ به اين سوال كه چه بايد كرد تا در برخورد با والدين، دررعايت ادب واحترام، با آرامش وصبر بيشتر با ايشان برخورد نمود، مى گويد: به اعتقاد من بايد دربرنامه هاى شخصى خود، اوقاتى كامل و وى ژه را نيز براى والدين برنامه ريزى كنيم و حتى آن را دراولويت كارى خود قرار دهيم و قطعا با اين عمل، بركات واثرات خير آن را در زندگى مشاهده خواهيم كرد. تمام افعال و اعمال انسانها بر اساس بينش و ديدگاه آنهاست بنابراين اگر بينش ما كه مسلمانيم، مطابق با اصول قرآن كه مى فرمايد: و بالوالدين احسانا باشد، هيچگاه نسبت به والدين بى حوصله وپرخاشگر نخواهيم بود. ازآنجا كه بى احترامى به والدين جزو گناهان كبيره محسوب مى شود، اين عمل عوارض ناخوشايندى درتمام شئون زندگى بر جاى مى گذارد كه به هيچ عنوان قابل حل نخواهد بود، همچنانكه خداوند مى فرمايد: حتى قبولى طاعات شما بستگى به رضايت والدين دارد.
در ميان مردم
على خانى،كارشناس فلسفه اسلامى در اين باره مى گويد: دو ماه قبل پدرم به علت حمله مغزى درگذشت. هيچگاه فكر نمى كردم اين گونه و اينقدر زود او را از دست بدهم. در اين شرايط آنچه كه بيش از همه مرا آزار مى دهد، تمامى كم كارى هايى است كه در حق او انجام داده ام و در اين لحظه، ناخواسته اشك از چشمانش جارى شد. او ادامه مى دهد، بارها در برخود با پدرم با عصبانيت جواب او را دادم درحاليكه اصلا نيازى به پرخاش نبود. او در پاسخ به اين سوال كه دليل تاكيد قرآن براحترام گذارى به والدين چيست،مى گويد: دلايل متفاوتى مى تواند داشته باشد. از نظر من مهمترين علت آن، زحمت ورنج فراوانى است كه آنها در پرورش فرزندان متحمل آن مى شوند. از او مى پرسم،اگر روزى صاحب فرزند شود از آنها انتظار دارد كه چگونه با او رفتار كنند وچنانچه فرزندش در رفتار با او درست مثل پدرش رفتار كند، واكنش او چگونه خواهد بود كه او درجواب مى گويد:
چون فرزندم را بسيار دوست خواهم داشت لذا از او انتظار ادب و احترام كامل دارم، لحظه اى سكوت كرده و ادامه مى دهد، اما هرگز دلم نمى خواهد رفتارى مشابه با آنچه كه خود با والدينم داشته ام را با من پياده كند. از آن روز كه پدرم را ازدست داده ام رفتارم با مادرم بسيار بهتر از قبل شده است. حسرت مى خورم از اينكه در اين شرايط پدرم را از دست دادم اى كاش زنده بود تا با ديد فعلى ام، جبران مافات مى كردم. مريم تاجبخش اسلامى،كارشناس ارشد فقه وعلوم اسلامى نيز مى گويد: در جاى جاى قرآن ما امر به احترام به والدين شده ايم و اين در وهله اول به دليل رنجى است كه آنها براى تربيت و پرورش ما متحمل آن شده اند. علت بعدى آن، نقشى است كه به عنوان معلم و مربى در ابتدايى ترين مقاطع رشد اخلاقى و شخصيتى ما بر عهده دارند. ما در پاره اى از موارد چيزهايى را از والدين مى آموزيم كه در شخصيت و حافظه ناخودآگاه ما براى ابد باقى خواهد ماند وچه بسا اگر اشتباهى در اين آموزه ها از سوى والدين ما صورت پذيرد، جبران نتايج ناخواسته آن در دوران بعدى زندگى در مواردى كاملا ناممكن خواهد بود. در روايات اسلامى بارها سفارش شده ايم تا به كسانى كه از آنها علم مى آموزيم احترام بگذاريم، با اين وضعيت به اعتقاد من اهميت احترام به والدين با اين پيش فرض، بيش از پيش خواهد شد.
سخن آخر
آرى، احترام به والدين از حقوق انسانى است،از حقوق دائمى است، نه از حقوق موسمى و موقت. در روايات مى خوانيم كه احسان به والدين در همه حال لازم است، هرچند والدين خوب باشند يا بد، زنده باشند يا مرده. در قرآن تماثيل و تشبيهات زيبايى درخصوص لزوم كرنش در برابر والدين و احترام ويژه به آنها يافت مى شود. خداوند در آيات ۸۳ سوره بقره، ۳۶ سوره نساء ، ۱۵۱ سوره انعام و ۲۳ سوره اسراء در رابطه با احسان به والدين سفارش بسيارى به مومنان نموده است ولى در سوره لقمان، احسان به والدين به صورت وصيت الهى مطرح شده است. به انسان امر شده تادربرابر پدر و مادر خويش همچون كبوترى باشد كه بالهاى تواضع و فروتنى را گسترده است. همچنين ازماخواسته تا در گفتارمان نسبت به آنها، حتى از گفتن كوچكترين عبارتى كه موجب بى ادبى و بى احترامى به آنها شود، خوددارى نماييم. قرآن اين كتاب انسان ساز، با شيوه خاصى كه براى تربيت انسان برگزيده است، با تعيين ارزشها وتاكيد برميزان اهميت آنها، دروهله اول شيوه ونوع رفتاراو را دردو بعد فردى واجتماعى معلوم ساخته ودر گام بعدى، با تعيين قواعدى بر رفتار او، راه نيل به زندگى سعادتمند در دو جهان را براى او مهيا نموده است. با اين حال دامنه تاكيد و ارزشگذارى قرآن براى مسائل و موضوعات مختلف با يكديگر داراى تفاوتهاى فاحشى است و اين مساله بر هيچ ذهن روشنى پوشيده نيست.