آموزش ذکر و دعا به کودکان
مقدمه
قل ما يعبؤا بکم ربي لولا دعآؤکم (فرقان، 77)؛ بگو پروردگارم به شما توجهي ندارد اگر او را نخوانيد.
و نيز مؤمنان را به ذکر فراوان فرا مي خواند:
يأيها الذين ءامنوا اذکروا الله ذکراً کثيراً * و سبحوه بکرهً و أصيلاً (احزاب، 41 و 42)؛ اي کساني که ايمان آورده ايد! خدا را بسيار ياد کنيد و او را در بامدادان و شامگاهان تسبيح بگوييد.
در روايات نيز بر دعا و ذکر خدا تأکيد شده است. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: «الدعاء مخ العبادهً (محمدي ري شهري، 1362 - 1363، ج 3، ص 245)؛ دعا، مغز عبادت است».
در اين مبحث سيره اهل بيت (عليهم السلام) را در آموزش ذکر و دعا بررسي و مطالب را ذيل اين عناوين ارائه مي کنيم: 1. روش هاي آموزش دعا؛ 2. نکاتي در آموزش دعا. در روش هاي آموزش دعا نيز از روش هاي 1. دعوت عملي به دعا و ذکر؛ 2. توصيه به ذکر و دعا؛ 3. تشويق کساني که اهل دعا و ذکر بودند؛ 4. ايجاد انس با دعا و ذکر بحث شده است.
1. روش هاي آموزش دعا و ذکر
1-1. دعوت عملي به دعا و ذکر
و کان أميرالمؤمنين (عليه السلام) رجلاً دعاء (کليني، 1365، ج 2، ص 467)؛ اميرمؤمنان علي (عليه السلام) مردي بسيار دعا کننده بود.
و نيز مي فرمايد:
پدرم بسيار ذکر مي گفت. من با او راه مي رفتم در حالي که ذکر خدا مي گفت، با او غذا مي خوردم در حالي که ياد خدا مي کرد و با مردم سخن مي گفت و اين کار، او را از ذکر خدا باز نمي داشت و مي ديدم زبانش به کامش چسبيده، مي گفت: «لا إله إلا الله». (1)
تجربه نيز نشان داده است که دعوت با عمل و رفتار بيش از دعوت با زبان و گفتار مؤثر است. شايد بدين سبب است که احتمال و امکان ظاهر سازي و فريب در عمل بسيار کمتر از گفتار است؛ چرا که سخن گفتن کم هزينه و آسان است. با زبان به آساني مي توان رفتارهاي نيکو را توصيف و در فوائد آن سخن ها گفت و به آن امر کرد و متخلفان را مذمت نمود، ولي چه بسا به عمل درآوردن همان گفته ها بسيار سخت و طاقت فرسا و مستلزم غلبه بر موانعي عظيم است که از عهده ي هر کسي ساخته نيست. بنابراين، رفتار بسيار بيشتر از گفتار مي تواند ميزان صداقت و در عين حال توانايي شخص را نشان دهد و از اين رو مؤثرتر است.
1-2. توصيه به ذکر و دعا
به هر حال، در بيشتر موارد، هنگامي که انسان خير و صلاح خود را، گرچه با واسطه ي دوست يا مربي يا والديني خيرخواه، تشخيص بدهد، خود به خود در صدد تأمين آن بر مي آيد؛ چرا که هر انساني به دنبال خير و صلاح خويش است، گرچه بدخواه ديگران باشد. معصومان (عليهم السلام) در ترغيب مردم به ذکر و دعا از همين روش استفاده کرده و پيروان خود را به دعا و ذکر توصيه مي کردند.
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به مردي برخورد که در مزرعه اش درخت مي کاشت. ايستاد و به او فرمود: آيا مي خواهي تو را به اصله هايي راهنمايي کنم که بادوام تر، زودبارده تر و ميوه هايشان گواراتر و پايدارتر است؟ مرد گفت: آري، راهنمايي ام کن. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: صبح و شام بگو: «سبحان الله و الحمدلله و لا إله إلا الله و الله أکبر». اگر اين ذکر را بگويي، در قبال هر تسبيح، ده اصله از انواع درختان ميوه اي که دائمي هستند، در بهشت به تو داده مي شود. مرد گفت: اي رسول خدا! تو را شاهد مي گيرم که اين مزرعه را وقف فقرا کردم. (2)
همچنين اميرمؤمنان علي (عليه السلام)، امام حسن (عليه السلام) را به ياد خدا سفارش مي کند و مي فرمايد:
اوصيک بتقوي الله يا بُني و لزوم امره و عماره قلبک بذکره (محمدي ري شهري، 1362 - 1363، ج 3، ص 417)؛ اي پسرم! تو را به تقواي خدا و پاي بندي به دستورهاي او و آباد کردن قلبت به ياد او سفارش مي کنم.
امام رضا (عليه السلام) نيز به ياران خود مي فرمود:
از سلاح انبيا بهره گيريد. به او گفته شد: سلاح انبيا چيست؟ فرمود: دعا. (3)
1-3. تشويق اهل ذکر و دعا
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) عربي را ديد که در نمازش خدا را مي خواند و با عبارت هاي عميق و مضمون هاي عالي، به خدا تقرب مي جست. کلمات محکم و عبارات شيواي او حاکي از آگاهي و درجه ي بالاي ايمان و کمال او بود. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) شخصي را معين کرد تا منتظر بماند و بعد از اتمام نماز، او را نزد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بياورد. همين که عرب از نماز فارغ شد، نزد پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمد و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) قطعه اي طلا به او هديه کرد... و فرمود: آيا مي داني چرا اين طلا را به تو هديه دادم؟ عرب گفت: به سبب خويشاوندي و نزديکي. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: خويشاوندي حقي دارد، اما اين طلا را به تو هديده دادم، زيرا خداوند عزوجل را خوب ثنا مي گفتي. (4)
1-4. ايجاد انس با دعا و ذکر
[پدرم] ما را جمع مي کرد و امر مي کرد ذکر خدا بگوييم تا خورشيد طلوع کند (کليني، 1365، ج 2، ص 498).
همچنين زيد، پسر امام زين العابدين (عليه السلام) مي گويد:
امام زين العابدين در شب نيمه شعبان همه را جمع مي کرد و شب را به سه قسمت تقسيم مي کرد. سپس يک قسمت از آن را با ما نماز مي خواند، آنگاه دعا مي کرد و ما آمين مي گفتيم، سپس استغفار مي کرد و ما هم استغفار و دعا مي کرديم، تا فجر طلوع کند. (5)
همچنين روايت شده است:
امام صادق (عليه السلام) به ابوهارون فرمود: اي ابوهارون! ما کودکانمان را به تسبيحات فاطمه (عليهاالسلام) امر مي کنيم، چنان که آنان را به نماز امر مي کنيم. [به اين ذکر] پاي بند باش که هيچ بنده اي اين ذکر را رها نکرد جز آنکه بدبخت شد. (6)
ممکن است اين پرسش ذهن شما را آزار دهد که انجام يک عمل از روي عادت، به ويژه اگر آن عمل عبادت باشد، امري نامطلوب است، چرا که در اين صورت، انسان مقهور و مطيع عادت مي شود، در حالي که مقصود تربيت ديني، که تربيت عبادي جزئي از آن است، پرورش انساني است که با اراده و خواست خود تنها و تنها در برابر خدا و دستورهاي او سر تسليم فرود آورد.
در پاسخ بايد گفت عادت هميشه مخالف تسليم ارادي بودن انسان در برابر خداوند نيست. بلکه فراوان است مواردي که عادت ياور انسان در مسير بندگي و در راه عملي کردن خواسته و دستور خداوند است. به ديگر سخن، انسان به حکم مخلوق و ضعيف بودنش نمي تواند هر آنچه را اراده مي کند به اجرا درآورد، چرا که در مقابل اراده ي او اراده هاي ديگري هم صف کشيده اند. مطابق برخي روايات، در وجود انسان دو لشکر صف آراسته و با يکديگر در حال نبردند: لشکر عقل و لشکر جهل. هر يک از اين دو لشکر که توانايي بيشتري داشته باشند در اين نبرد پيروز مي شود. يکي از عوامل تقويت کننده ي لشکر عقل در اين نبرد، عادت به کارهاي نيک است. عادت به عبادات توانايي اراده متربي را در انجام دستورهاي خداوند متعال تقويت مي کند و به اين ترتيب مانع غلبه ي سستي، تنبلي و لذت هاي مادي (از لشکريان جهل) بر لشکريان عقل مي شود.
2. نکات
2-1. آموزش متن دعاها و ذکرها
دعا و ذکر و مناجات با خدا بيش از همه شامل حمد و ثنا و ستايش او و درخواست کمک از اوست. کسي مي تواند بهتر از ديگران خداوند را حمد و ثنا گويد و بستايد که خدا را بهتر از ديگران شناخته باشد و کسي مي تواند بهترين خواسته ها را از خداوند بخواهد که انسان را به خوبي شناخته باشد: از ضعف هاي انسان، نيازمندي هاي انسان، و موانع موجود بر سر راه سير کمالي انسان به خوبي آگاه باشد. بديهي است معصومان (عليهم السلام) در اين زمينه دست بالا را دارند و بيش از هر کس خدا و انسان و نيازمندي هاي آدمي را مي شناسند؛ از اين رو بهتر از هر کس مي توانند پاسخ اين پرسش ها را به دست دهند. دعاهايي نيز که از ايشان باقي مانده و به دست شيعيان رسيده بهترين دعاهاست و نظير آنها - اگر نگوييم در آموزه هاي هيچ ديني يافت نمي شود - در کمتر ديني يافت مي شود. بدين سبب، شيعيان از روزگاران قديم براي دست يافتن به بهترين دعاها و مناجات ها و ذکرها به آنان مراجعه کرده، آموزه هاي آنان را مکتوب در اختيار نسل هاي پس از خود قرار داده اند. سيره هاي متعددي از معصومان (عليهم السلام) در دست است که نشان مي دهد آنان ابتدائاً يا پس از درخواست اصحاب، دعاها و اذکاري را به آنان آموخته يا املا کرده اند. براي نمونه مي توان از دعاي کميل نام برد. کميل از ياران خاص اميرمؤمنان علي (عليه السلام) مي گويد:
با اميرمؤمنان (عليه السلام) در مسجد بصره نشسته بودم و گروهي از ياران ايشان نيز حضور داشتند و سخن از دعاي خضر به ميان آمد. هنگامي که ايشان از مسجد رفتند و پاسي از شب گذشته بود، خدمت ايشان رسيدم و ايشان فرمود: چه کارم داري؟ عرض کردم دعاي خضر را مي خواهم. فرمود: کميل، بنشين. هرگاه اين دعا را حفظ کردي هر شب جمعه يا در هر ماه يا در هر سال يا در عمرت يک بار با اين دعا خدا را بخوان... کميل، دوستي طولاني من با شما اقتضا مي کند خواسته ات را به خوبي برآورده کنم. سپس فرمود: بنويس.... (7)
سپس امام (عليه السلام) همين دعاي معروف کميل را به وي املا کردند و کميل آن را نوشت.
همچنين امامان (عليهم السلام) ذکرهايي را نيز به ياران خود آموزش داده اند. کميل مي گويد: اميرمؤمنان علي (عليه السلام) به وي فرمود:
کميل، در هر سخني بگو: «لا حول و لا قوه إلا بالله العلي العظيم»، تا خداوند آن را برطرف کند و هرگاه نعمتي به تو رسيد بگو: «الحمدلله» تا خدا آن را فراوان کند. (8)
2-2. آموزش آداب دعا
مردي وارد مسجد شد و قبل از حمد و ثناي خداوند و درود بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به بيان خواسته هاي خود از خداوند پرداخت. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: آن بنده در بيان درخواستش از خداوند عجله کرد. سپس مرد ديگري وارد شد و حمد و ثناي خداوند عزوجل را گفت و بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) درود فرستاد. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به او فرمود: از خدا بخواه که عطا مي کند. (9)
در روايت ديگري آمده است که
يکي از ياران امام صادق (عليه السلام) به امام عرض کرد که در کتاب خداوند عزوجل دو آيه است که من آنها را مي جويم ولي نمي يابم. امام (عليه السلام) فرمود: کدام دو آيه؟ گفت: «ادعوني أستجب لکم». ما خدا را مي خوانيم. و پاسخي نمي بينيم. امام (عليه السلام) فرمود: به نظر شما خداوند خلفت وعده کرده است؟ گفتم: نه. فرمود: پس به چه سبب دعاي تو مستجاب نمي شود؟ گفتم: نمي دانم. فرمود: اما من مي گويم. کسي که دستورهاي خداوند عزوجل را اطاعت کند؛ سپس او را چنان که بايد، بخواند و دعا کند، جوابش مي دهد. گفتم: «چنان که بايد» چگونه است؟ فرمود: نخست خداوند را ستايش مي کني و نعمت هايي را که به تو ارزاني داشته يادآور مي شوي، بعد او را سپاس مي گويي و بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) درود مي فرستي و گناهانت را يادآوري و به آنها اقرار مي کني و از آنها به خداوند پناه مي بري. «چنان که باد» اين است. (10)
بر پايه ي اين دو سيره، برخي مسلمانان نمي دانستند که دعا کردن و از خدا خواستن آدابي دارد که اگر رعايت نشود، خداوند به دعا کننده توجهي نمي کند. از اين رو، از امام (عليه السلام) درباره ي علت مستجاب نشدن دعاي خود مي پرسد که امام (عليه السلام) علت را بيان و آداب دعا را به وي گوشزد مي کند.
مطابق رواياتي که از اهل بيت (عليهم السلام) به دست ما رسيده است مهم ترين آداب دعا به شرح ذيل است:
1. حمد و ثناي خداوند: در روايات متعددي حمد و ثناي خدا را اولين ادب از آداب دعا به شمار آورده اند. در روايتي از امام صادق (عليه السلام) مي خوانيم: «هرگاه يکي از شما حاجتي از خدا مي خواهد، بايد او را ثنا گويد و بستايد. چنان که هرگاه مردي از پادشاهي خواسته اي داشته باشد، بهترين سخناني را که در توان اوست، براي بيان خواسته ي خود آماده مي کند. پس هرگاه از خدا خواسته اي داشتيد، خداوند عزيز و جبار را تمجيد کنيد و مدح بگوييد و بستاييد و بگوييد: اي بخشنده ترين عطا کنندگان و اي بهترين کسي که از او چيزي مي طلبند و...» (کليني، 1365، ج 2، ص 485).
2. درود بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت (عليهم السلام): يکي ديگر از آداب دعا که در بسياري از روايات به آن تصريح شده درود فرستادن بر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت (عليهم السلام) است. در روايتي از امام صادق (عليه السلام) آمده است: «دعا پيوسته در پرده است [و بالا نمي رود] تا اينکه بر محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و آل او (عليهم السلام) درود بفرستد» (همان، ج 2، ص 491).
3. يادآوري گناهان، اقرار به آنها و استغفار: سومين ادب دعا اين است که انسان گناهان خود را به ياد آورد و به آنها اقرار کند و از خدا بخشش آنها را بخواهد. امام باقر (عليه السلام) فرمود: به خدا سوگند، کسي از گناه رهايي نمي يابد، مگر آنکه به آن اقرار کند.» (همان، ص 426).
4. بيان خواسته: بيان خواسته ها يکي ديگر از آداب دعا است. امام صادق (عليه السلام) فرمود: «هنگامي که بنده اي دعا مي کند، خداوند مي داند بنده اش از او چه مي خواهد. اما دوست دارد بندگانش حاجت هاي خود را نزد او ببرند. پس هرگاه دعا کردي، حاجتت را بگو» (همان، ص 476).
البته، بايد توجه داشت که دعا افزون بر آداب، شروطي هم دارد که بدون رعايت آنها دعا بي پاسخ مي ماند. مهم ترين شروط دعا عبارت اند از:
1. همراه بودن با عمل: کسي که از خدا خواسته اي بخواهد ولي براي دست يافتن به آن فعاليتي نکند، دعايش مستجاب نمي شود. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در سفارش هايش به ابوذر مي فرمايد: «اي ابوذر، حکايت دعا کننده ي بدون عمل، حکايت تيرانداز بي کمان است» (شيخ طوسي، 1414، ص 533). با وجود اين، عمل بي دعا نيز هميشه قرين موفقيت نخواهد بود. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: «دو نفر که هر دو يک شغل دارند، وارد بهشت مي شوند و مي بينند مقام يکي بالاتر از ديگري است. کسي که مقامش پايين تر است مي گويد: خدايا، چرا به او مقام بالاتري عطا کردي، با اينکه کار و بار ما هر دو يکي بود؟ خداوند متعال مي فرمايد: او دعا مي کرد و از من مي خواست و تو دعا نمي کردي» (ابن فهد حلي، 1407، ص 42).
2. مخالف نبودن دعا با سنت هاي الهي: علم و آگاهي انسان اندک و کاسه ي صبرش کم گنجايش است و به همين سبب ممکن است چيزي را از خداوند بخواهد که هم مخالف سنت خداوند و هم به زيان خود اوست: «و يدع الإنسان بالشر دعآءه بالخير و کان الإنسن عجولا» (اسراء، 11)؛ از اين رو، اميرمؤمنان علي (عليه السلام) به دعا کننده سفارش مي کند: «اي دعا کننده، چيزي را که شدني نيست و چيزي را که حلال نيست از خدا مخواه» (حراني، 1404، ص 122).
3. توبه و دوري از گناهان: در روايتي از امام باقر (عليه السلام) آمده است: «همانا بنده از خداوند متعالي حاجتي را مي خواهد که شأن آن اين است که خداوند آن را در آينده اي دور يا نزديک برآورده سازد. ولي بنده گناهي مرتکب مي شود و خداوند به فرشته مي فرمايد: حاجت او را برآورده نکن و محرومش کن که او متعرض غضب من شده و سزاوار محروميت است» (کليني، 1365، ج 2، ص 268).
البته، در برخي موارد ممکن است کسي همه ي آداب و شروط دعا را رعايت کند، ولي دعاي او مستجاب نشود. امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: «بنده اي دعا مي کند و خداوند عزوجل به دو ملک مي گويد: دعايش مستجاب است ولي آن را برآورده نکنيد. چرا که دوست دارم صداي او را بشنوم» (کليني، 1365، ج 2، ص 489). همچنين در سفارش اميرمؤمنان علي (عليه السلام) به امام حسن (عليه السلام) آمده است: «دير اجابت شدن دعايت، تو را از رحمت خداوند نوميد نکند... چه بسا اجابت دعايت به تأخير بيفتد تا پاداش دعا کننده بيشتر شود و عطاي اميد دارنده به رحمت الهي افزون تر گردد و بسا چيزي را بخواهي و به تو داده نشود، اما در آينده ي دور يا نزديک بهتر از آن به تو عطا شود» (نهج البلاغه، ص 397). بنابراين، در چنين مواردي يا دعا مستجاب شده، ولي بنا به دلائلي به تأخير افتاده است، يا بدين سبب که برآوردن خواسته، به مصلحت وي نبوده، خداوند چيز ديگري به او عطا کرده است. به هر حال، اگر به هر دليلي خواسته ي دعا کننده برآورده نشود، خداوند «به اندازه ي دعايش گناهانش را مي آمرزد» (مجلسي، 1404، ج 90، ص 378).
خلاصه مبحث
پي نوشت ها :
1. قال: و کان أبي (عليه السلام) کثير الذکر؛ لقد کنت أمشي معه و أنه ليذکر الله، و آکل معه الطعام و أنه ليذکر الله، و لقد کان يحدث القوم و ما يشغله ذلک عن ذکر الله و کنت أري لسانه لازقاً بحنکه يقول: «لا إله إلا الله» (کليني، 1365، ج 2، ص 499).
2. عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: مر رسول الله برجل يغرس غرساً في حائط له: فوقف له و قال: ألا أدلک علي غرس أثبت أصلاً و أسرع إيناعاً و أطيب ثمراً و أبقي؟ قال: بلي، فدلني يا رسول الله. فقال: إذا أصبحت و أمسيت فقل: «سبحان الله و الحمدلله و لا إله إلا الله و الله أکبر»؛ فإن لک إن قلته بکل تسبيحه، عشر شجرات في الجنه من أنواع الفاکهه، و هن من الباقيات الصالحات. قال: فقال الرجل: فإني اُشهدک يا رسول الله أن حائطي هذا صدقه مقبوضه علي فقراء المسلمين (همان، ص 367).
3. عن الرضا (عليه السلام) أنه کان يقول لأصحابه: عليکم بسلاح الأنبياء. فقيل: و ما سلاح الأنبياء؟ قال: الدعاء (محمدي ري شهري، 1362 - 1363، ج 2، ص 468).
4. لقد رأي النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) أعرابياً يدعوا في صلاته و يتزلف إلي الله تعالي بعبارات عميقه و مضامين عاليه، لقد أثرت کلمات المتينه و عباراته المشيره إلي وعي صاحبها و الکاشفه عن درجه الإيمان و الکمال التي هو عليها. فالنبي (صلي الله عليه و آله و سلم) عين شخصاً لانتظار الأعرابي حتي يفرغ من صلاته، فيأتي به إليه. و ما إن فرغ الأعرابي حتي مثل بين يديه، فأهداه النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) قطعه من لذهب، ثم سأله من أين أنت؟ قال: من بني عامر بن صعصعه. قال النبي (صلي الله عليه و آله و سلم): هل عرفت لماذا أعطيتک الذهب؟ قال لما بيننا من القرابه و الرحم. فقال النبي (صلي الله عليه و آله و سلم): إن للرحم حقا ولکن وهبته لک لحسن ثنائک علي الله عزوجل (طبراني، 1415، ص 172).
5. و عن زيد بن علي قال: کان علي بن الحسين (عليه السلام) يجمعنا جميعاً ليله النصف من شعبان، ثم يجزي الليل أجزاء ثلاثه، فيصلي بنا جزءاً، ثم يدعو، فنؤمن علي دعائه، ثم يستغفرالله و نستغفره، و نسأله الجنه حتي ينفجر الفجر (مجلسي، 1404، ج 80، ص 115).
6. عن أبي هارون المکفوف، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: يا أباهارون، إنا نأمر صبياننا بتسبيح فاطمه (عليهاالسلام) کما نأمرهم باصلاه؛ فألزمه، فإنه لم يلزمه عبد فشقي (کليني، 1365، ج 3، ص 343).
7. قال کميل بن زياد کنت جالساً مع مولاي أميرالمؤمنين (عليه السلام) في مسجد البصره و معه جماعه من أصحابه فقال بعضهم ما معني قول الله عزوجل: «فيها يفرق کل أمر حکيم» قال (عليه السلام): ليله النصف من شعبان و الذي نفس علي بيده إنه ما من عبد إلا و جميع ما يجري عليه من خير و شر مقسوم له في ليله النصف من شعبان إلي آخر السنه في مثل تلک الليله المقبله و ما من عبد يحييها و يدعو بدعاء الخضر (عليه السلام) إلا أجيب [له] فلما انصرف طرقته ليلاً فقال (عليه السلام): ما جاء بک يا کميل؟ قلت: يا أميرالمؤمنين، دعاء الخضر. فقال: اجلس يا کميل، إذا حفظت هذا الدعاء فادع به کل ليله جمعه أو في الشهر مره أو في السته مره أو في عمرک مره تکف و تنصر و ترزق و لن تعدم المغفره يا کميل أوجب لک طول الصحبه لنا أن نجود لک بما سألت ثم قال اکتب (ابن طاووس، 1367، ص 706).
8. عماد الدين الطبري في بشاره المصطفي، في وصيه أميرالمؤمنين (عليه السلام) لکميل! احمدلله تعالي و المؤمنين علي ذلک و علي کل نعمه. يا کميل، قل عند کل شده لا حول و لا قوه بالله العلي العظيم تکفها و قل عند کل نعمه الحمدلله [تزد منها] و إذا أبطأت الأرزاق عليک فاستغفر الله يوسع عليک فيها (نوري، 1408، ج 5، ص 313).
9. عن أبي کهمس قال سمعت أباعبدالله (عليه السلام) يقول دخل رجل المسجد فابتدأ قبل الثناء علي الله و الصلاه علي النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) فقال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) عاجل العبد ربه ثم دخل آخر فصلي و أثني علي الله عزوجل و صلي علي رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) فقال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) سل تعطه ثم قال إن في کتاب علي (عليه السلام) إن الثناء علي الله و الصلاه علي رسوله قبل المسأله و إن أحدکم ليأتي الرجل يطلب الحاجه فيحب أن يقول له خيراً قبل أن يسأله حاجته (کليني، 1365، ج 2، ص 486).
10. عن عثمان بن عيسي عمن حدثه عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: قلت: آيتان في کتاب الله عزوجل أطلبهما فلا أجدهما؟ قال: و ما هما؟ قلت: قول الله عزوجل ادعوني أستجب لکم فندعوه و لا نري إجابه. قال: أفتري الله عزوجل أخلف وعده؟ قلت: لا. قال: فمم ذلک؟ قلت: لا أدري. قال: لکني أخبرک؛ من أطاع الله عزوجل فيما أمره ثم دعاه من جهه الدعاء أجابه. قلت: و ما جهه الدعاء؟ قال: تبدأ فتحمدلله و تذکر نعمه عندک ثم تشکره قم تصلي علي النبي (صلي الله عليه و آله و سلم) ثم تذکر ذنوبک فتقر بها ثم تستعيذ منها فهذا جهه الدعاء. ثم قال: و ما الآيه الذخري؟ قلت: قول الله عزوجل و ما أنفقتم من شيء فهو يخلفه و هو خير الرازقين و إني أنفق و لا أري خلفا. قال: أفتري الله عزوجل أخلف وعده؟ قلت: لا. قال: فمم ذلک؟ قلت: لا أدري. قال: لو أن أحدکم اکتسب المال من حله و أنفقه في حله لم ينفق درهما إلا أخلف عليه (کليني، 1365، ج 2، ص 486).