خانواده، ‌نهاد بهينه ساز فرصت جواني از منظر قرآن و روايات (1)

خانواده نهادي است كه با ايمان و دلسوزي و اخلاص براي بهينه سازي و بهره گيري از فرصت جواني برنامه ريزي مي كند و با ارائه برنامه و جهت و نظارت و مراقبت و انتقال تجارب راه را براي بهره مندي مطلوب تر از فرصت...
سه‌شنبه، 5 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خانواده، ‌نهاد بهينه ساز فرصت جواني از منظر قرآن و روايات (1)

خانواده، ‌نهاد بهينه ساز فرصت جواني از منظر قرآن و روايات (1)
خانواده، ‌نهاد بهينه ساز فرصت جواني از منظر قرآن و روايات (1)


 

نويسندگان: دكتر محمدرضا ستوده نيا* و اسماعيل رضايي**




 
خانواده نهادي است كه با ايمان و دلسوزي و اخلاص براي بهينه سازي و بهره گيري از فرصت جواني برنامه ريزي مي كند و با ارائه برنامه و جهت و نظارت و مراقبت و انتقال تجارب راه را براي بهره مندي مطلوب تر از فرصت جواني هموار مي سازد. آنچه پيوسته موجب سعادت و يا شقاوت انسان مي گردد، ‌عمر و لحظه هاي زندگي اوست، ‌اين امر لزوم تاكيد و دقت در برنامه ريزي خانواده ها را مشخص مي سازد چرا كه با برنامه ريزي اين مهم، بسياري از ابعاد زندگي اصلاح مي گردد. اين مقاله در برگيرنده ي برنامه هائي است كه در استفاده ي بهينه از فرصت جواني، انسان را ياري مي نمايد كه شامل موارد زير است:
تفكر قبل از عمل، ‌همنشيني با نيكان، ‌مشورت، ‌استفاده از تجارب ديگران، استفاده از تجارب خود، ‌مشخص كردن اهداف، ‌تلاش، ‌اراده و همت عالي، شور و اشتياق، نظم در امور، مراقبه و محاسبه، استفاده از فرصتها، راه صحيح كارها، هماهنگي، ‌سرعت عمل، فن آوري پيشرفته، ‌بهره مندي از نشاط جواني، ‌كارهاي مهم، تخفيف در كارها، ‌اجتناب از عوامل اتلاف وقت، ياد مرگ. كه در هر مورد به بيان ارتباط آنها با خانواده پرداخته ايم.

كليد واژه:
 

خانواده، بهينه سازي وقت، عمر

مقدمه:
 

فرصت جواني، در حقيقت كل عمر انسان است كه به صورت لحظات و دقائق به گونه هاي مختلف سپري مي شود. بديهي است عمر و بهتر بهره گرفتن از آن تنها سرمايه اي است كه در اختيار انسان قرار گرفته و همين لحظات و دقايق زودگذر ارزشمند است كه سرنوشت انسان را تعيين مي سازد. خانواده مي تواند با ترسيم نقشه اي جامع و چشم اندازي روشن و با ارائه برنامه اي قابل اجراء نوجوان و جوان را در مسيري قرار دهد كه بتواند بهترين استفاده را از فرصت جواني نموده و رهتوشه لازم را براي رسيدن به رشد و كمال فراهم آورد.

راه هاي بهينه سازي فرصت جواني:
 

والدين با آگاهي از اهميت فرصت جواني سعي در ارائه بهترين راه ها براي بهينه سازي فرصت جواني دارند تا سعادت جوان خود را تضمين كنند. بديهي است پربار كردن جواني و استفاده بهينه از اين فرصت مانند اغلب مهارت هاي انساني، ‌پس از آگاهي، نياز به تمرين در جهت تحقق بخشيدن به اين آگاهي ها دارد و خانواده بهترين بسترگاه براي تحميل، تلقين، تمرين، تكرار و تثبيت برنامه ها و راهكارهاي بهينه سازي فرصت جواني مي باشد.

1)تفكر قبل از عمل:
 

خانواده قرآني اولين راهكار و برنامه را تثبيت روحيه تفكر قبل از عمل مي داند (الذين يذكرون الله قياماً‌ و قعودا و علي جنوبهم و يتفكرون في خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانك فقنا عذاب النار) (آل عمران3: 191) همانان كه خدا را (در همه احوال) ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده ياد مي كنند، و در آفرينش آسمانها و زمين مي انديشند (كه:)پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريده اي منزهي تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار(فولادوند1415 ق.ص75).
تاكيد اسلام و قرآن مبني بر تفكر و تعقل است و خداوند متعال بندگان را در قرآن بسيار به تفكر و تعقل فرا مي خواند، ‌به همين دليل، نبايد بدون انديشه دست به كار شد و بهتر است ابتدا همه ي جوانب كاملاً ‌سنجيده شود. در غير اين صورت نتيجه ي مطلوب به خواهان سعادت و موفقيت خويش هستيد بايد از قدرت فكر بهره مند شويد و با استفاده از انديشه هاي مثبت، ‌كمبودهاي خود را جبران كنيد. (چرا كه) غوطه ور شدن در افكار، نه توهمات- روح را تقويت مي كند زيرا تفكر يك نوع آموزش به ضمير ناخودآگاه است. با تفكر، حالات باطني تقويت و قدرتهاي روحي آشكار مي شود. در صورت خوگرفتن به تفكر، ‌قدرت فكر و نيروي تمركز، ‌بيشتر مي شود. در نتيجه وهم و خيال ضعيف شده و اثر تبليغات و تلقينات گمراه كننده ي شيطان و دشمنان تضعيف مي گردد» (مجتهدي سيستاني 1386، ‌ص 17 با تلخيص)
اگر جوان درباره ي سرانجام كاري كه در پي آن است بينديشد در كارها به نتيجه مطلوب مي رسد و گرفتار پشيماني و افسوسهاي كشنده نمي شود. امام علي (عليه السلام) مي فرمايند: «اذا قدمت الفكر في جميع افعالك، ‌حسنت عواقبك في كل امر؛ اگر پيش از همه ي كارهايت درباره آن بينديشي سرانجام و عاقبت تو در هر امري نيكو خواهد بود»
(آقا جمال الدين خوانساري 1366، ج6. ص454)

2) همنشيني با نيكان
 

همنشيني و معاشرت، ‌سفارش شده ي مردان بزرگ و انديشمندان نامي است. زيرا تاثيرات پربركتي دارد. « جالس الابرار فانك اذا فعلت خيراً‌ حمدوك و ان اخطات لم يعنفوك؛ با نيكان نشست و برخاست نما كه اگر كار خوبي انجام دهي، ‌تو را مي ستايند و اگر خطا كني با تو به خشونت برخورد نمي نمايند» (كرمي 1384.ص255) همنشيني با نيكان، روح انسان را صيقل داده و قلب و افكار آدمي را روشن مي سازد. بنابراين يافتن دوست خوب ارزش آن را دارد كه وقت و دقت زيادي صرف آن نمود. زيرا دوستان و همنشينان خوب، ‌ياران نيكويي در راه رسيدن به سعادت هستند و با دادن انرژي مثبت به انسان در بهره مند شدن از وقت تاثير به سزايي مي گذارند.
«انرژي و نيروهاي معنوي اينگونه شخصيت ها، در همنشينانشان نفوذ مي كند. گاهي اين نفوذ در برخي افراد سريع تر مي باشد و احتياج به زمان طولاني ندارد بلكه يك نشست، ‌يك نگاه و يك گفتار، وضعيت فكري و اعتقادي ديگران را شكوفا مي سازد. چرا كه هاله اي كه اطراف بدن انسان را فراگرفته است ميدان هايي از انرژي است كه انسان ها به وسيله وجود همين هاله ها مي توانند در اثر همنشيني و مجالست با يكديگر اثرات مثبت و منفي بر يكديگر داشته باشند.

3) مشورت
 

در هنگامه ي نياز، مشورت كردن با افراد آگاه و متعهد كه داراي شرايط مشاوره هستند، مانند استفاده از تجهيزات سالم در كوهنوردي است و كناره گيري از مشورت مانند كوهنوردي بدون تجهيزات و يا با امكانات ناسالم مي باشد، ‌از اين رو خداوند به پيامبر اعظم خود سفارش مي كند كه در كارها با صاحبان خرد مشورت نمايد:« و شاورهم في الامر فاذا عزمت فتوكل علي الله ان الله يحب المتوكلين» (آل عمران 159:3) و در كار [ها] با آنها مشورت كن، ‌و چون تصميم گرفتي بر خدا توكل كن، ‌زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست مي دارد (فولادوند 1415 ق. ص71)
امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: شاور في امورك مما يقتضي الدين من فيه خمس خصال، ‌عقل و حلم و تجربه و تقوي...؛ در امور خود كه از نظر دين جايز باشد با كسي مشورت كن كه در او پنج خصلت وجود دارد:
1- عقل 2- حلم 3- تجربه 4- نصيحت گويي 5- تقوا.
بنابراين بهتر است از افرادي که اين صفات در آنان نيست، پرهيز كرد وگرنه ممكن است انسان به جاي هدايت به ضلالت و گمراهي كشيده شود.
مشورت كردن، وقت و بهره مندي از آن را پربارتر مي كند و به اين ترتيب اولاً‌ احتمال اشتباه كمتر مي شود و ثانياً‌ زماني را كه بايد صرف يافتن نتيجه اي كرد را تقليل مي دهد و اين فرصت را به وجود مي آورد كه به كارهاي ديگر پرداخته شود و البته اگر طريق مشورت صحيح باشد و به راه معقولي منتهي شود بايد اهل عمل بود تا وقت مشورت دهنده و خود شخص، ‌مثمر ثمر گردد.

4) استفاده از تجارب ديگران:
 

عمر آدمي بسيار كوتاه تر از آن است كه بتوان هر تجربه اي را به عينه كسب كند. در واقع تمام يافته هاي جديد علمي بر پايه ي تجارب گذشتگان است. حتي وقتي كتابي خوانده مي شود و يا سخنراني اي ايراد مي گردد تجربه ي نويسنده و سخنران به آموخته هاي شخص اضافه مي شود. به اين طريق، نيازي به صرف وقت در تجربه كردن هر مسئله توسط خود فرد و يافتن راه حل نمي باشد. از اين روي امام علي (سلام الله عليه) در ولايت نامه ي خود به مالك اشتر چنين مي فرمايند: «... و توخ منهم اهل التجربه و الحياء من اهل البيوتات الصالحه؛ ... و از ميان كارگزاران، ‌اهل تجربه و حيا را كه از خاندانهاي صالح هستند، انتخاب نما» (دشتي1379.ص576)
«اگر انسان بخشي از عمر خود را صرف گردآوري تجارب ديگران كند، ‌هرگز زيان نكرده است، ‌چون تجربه هاي افراد كه حاصل يك عمر زيستن و فراز و نشيبها و موفقيتها و ناكامي هاي زندگي است، در تجربه خلاصه مي شود و راه ميان بر به شمار مي آيد و بر غني شدن اوقات كمك مي كند» (محدثي 1386. ص35)

5)استفاده از تجارب خود:
 

افراد، با تجربه هايي كه در طول زندگيشان كسب مي كنند پخته و ورزيده تر مي شوند و به خاطر سپردن اين تجربه ها از عوامل موفقيت انسان است. «لا حكيم الا ذو تجربه؛ حكيم نيست مگر كسي كه داراي تجربه باشد» (كرمي 1384، ‌ص463).
« همه تجربه هاي تلخ و شيرين شخصي و استفاده از آنها در موارد لازم، ‌دليل بر خردمندي انسان است، ‌زيرا به ياد داشتن تجربه ها و درس آموختن از آنها از نيروي عقل سرچشمه مي گيرد. بهتر است نگذاريد با غفلت از تجربه هاي گذشته، ‌تاريخ زندگي تان، ‌تكرار شود و پس از گذشت سالها همان نتايج و تجربه هايي را كه قبلاً ‌ديده بوديد و دو مرتبه با آنها روبرو شويد (چون، عاقل از يك سوراخ دوبار گزيده نمي شود. به اين ترتيب) مي توانيد از وقت و فرصتي كه داريد استفاده بيشتري نموده و توفيقات ارزنده تري را نصيب خود گردانيد»(مجتهدي سيستاني1386.ص149) استفاده نكردن از آنچه بر اثر تجربه نصيب هر شخصي مي شود، در واقع هدر دادن تجربه و زماني است كه صرف كسب آن تجربه شده و نيز موجب اتلاف زماني است كه با به كار بستن تجربه بايد در آن صرف جويي مي شد.

6) مشخص كردن اهداف:
 

هر انساني به اندازه ي هدفش بزرگ مي شود. پس براي اينكه وقت خود را صرف كاري كرده باشد كه در آينده از صرف وقت در انجام آن كار پشيمان نشود بهتر است ابتدا هدف خود را شناسائي كرده تا كاملاً‌ واقف باشد كه عمر خود را صرف چه امري مي كند. «من طلب شيئا ناله او بعضه؛ ‌هر كس چيزي را طلب كند، ‌به همه ي آن يا مقداري از آن نائل مي شود» (آقا جمال الدين خوانساري 1366.ج5. ص305). «چه هدف هايي در زندگي براي خود داريد؟ دلتان مي خواهد، ‌سه سال آينده را چگونه بگذرانيد؟ اگر مي دانستيد تا شش ماه آينده خواهيد مرد، ‌اين شش ماه را چگونه مي گذرانديد؟
نوشتن يك سري اهداف اساسي عمر بر روي كاغذ شما را ياري خواهد داد تا در بيابيد واقعاً در زندگي خود چه مي خواهيد، اين كار شما را جهت دار مي كند. به شما اين احساس را مي دهد كه بر سرنوشت خود مسلط هستيد و به منزله ي پايه و معياري مي شود كه ساير فعاليتهاي جنبي را با آن مي سنجيد و مي توانيد در جهات مختلف زندگي خود تعادل برقرار سازيد. به اين ترتيب با آگاهي از اينكه دوست داريد عمر خود را چگونه صرف كنيد از بروز بسياري از موانع و ناسازگارهاي بعدي جلوگيري خواهيد كرد.

7) تلاش، ‌اراده و همت عالي:
 

انسان براي رسيدن به هدفي كه دارد بايد زماني براي انجام آن در نظر بگيرد و تلاش كند. زيرا داشتن اهداف والا و گذر زمان، ‌به تنهايي، انسان را به سعادت نمي رساند بلكه به اراده و تلاش فراوان نياز دارد. خداوند متعال مي فرمايد: «و ان ليس للانسان الا ما سعي» (نجم53: 39) و اينكه براي انسان جز حاصل تلاش او نيست (فولادوند 1415 ق. ص527).
تلاش كردن عاملي براي رشد و شكوفايي هر كسي است. از اين روي حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايند: «... فشدوا عقد المآزر، ‌واطووا فضول الخواصر، ‌و لا تجتمع عزيمه و وليمه. ما أنقض النوم لعزائم اليوم...؛ ... پس كمربندها را محكم ببنديد، ‌و دامن همت بر كمر زنيد، ‌كه به دست آوردن ارزش هاي والا با خوشگذراني ميسر نيست! چه بسا خواب هاي شب كه تصميم هاي روز را از بين برده....» (دشتي 1379.ص477). بدون تلاش و اراده و همت عالي نمي توان انتظار سعادتمندي را كشيد بلكه بايد با ثبات قدم و تلاش مستمر از وقت و عمر بهره جست تا دريچه هاي موفقيت را يكي پس از ديگري گشود. «بسياري از مواقع كارها خوب آغاز مي شود ولي يا به انجام نمي رسد و يا بد تمام مي شود. آنان كه روحيه استقامت در كار و پايداري تا به انجام رسيدن آن را ندارند هرگز به مقصد نمي رسند.
«... واستقم كما امرت و لا تتبع اهواءهم...» (شوري42:15) ... و همان گونه كه مأموري ايستادگي كن، ‌و هوسهاي آنان را پيروي مكن... (فولادوند 1415 ق.ص484) از آنجا كه هوا و هوسها، ‌بزرگترين مانع حركت (انسان به سوي تعالي) و سر راه برنامه [هاي] اوست خداي تعالي فرمان پيروي نگردن از هوا و هوسها را مي دهد» (دلشاد تهراني 1373. ص348 و 349)

8) شور و اشتياق:
 

اثر شور و اشتياق بر هيچ كسي پوشيده نيست. اغلب انسان ها در طي زندگيشان حداقل چندين بار درباره ي برخي مسائل شور و اشتياق فراوان پيدا مي كنند و اين احساس خود را اگر مربوط به مسئله ي صحيحي باشد، ‌تمجيد كرده و جزء خاطرات شيرينشان ثبت مي كنند. «امام صادق (سلام الله عليه) مي فرمايند: مثل المشتاق مثل الغريق، ‌ليس له همه الا خلاصه و قد نسي كل شي دونه؛ ‌مثل شخصي كه مشتاق است، مثل كسي است كه غرق شده باشد و اراده اي جز خلاصي ندارد و هر چيزي را غير آن فراموش مي كند. بنابراين كسي كه اشتياق به چيزي را در دل خود ايجاد مي نمايد غير آن را فراموش مي كند و تمامي اراده و همت خويش را براي رسيدن به آن قرار مي دهد» (مجتهدي سيستاني 1386.ص83).
اشتياق داشتن و علاقه نشان دادن به هر امري موجب آساني آن مي شود و اراده ي انسان را براي تلاش تقويت مي كند و گذشته از آن با تمركزي كه روي كار ايجاد مي نمايد باعث مي شود وقت خود را با شيريني و جديت بيشتري در راستاي بهره مندي سپري كرد.

پي نوشت ها :
 

*استاد گروه الهيات دانشگاه اصفهان
*دانشجوي كارشناسي ارشد علوم قرآن و حديث دانشگاه اصفهان
 

منبع: فصلنامه قرآني کوثر شماره 40



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما