آموزه هاي قرآني و برنامه هاي توسعه اقتصادي روستائي (2)
نويسندگان: محسن صمدانيان (1)
و محمدرضا زماني (2)
و محمدرضا زماني (2)
10- 3- گسترش و توسعه صنعت در روستاها
قرآن کريم گسترش صنعت را به نفع مردم دانسته مي فرمايد:
- وَ لَقَد اتِينا داوُد مِنَّا فَضلاً يا جِبال اوَّبي مَعَهُ وَ الطَير والِنا لَهَا الحَديد "(سبا، 10) (داود را از سوي خود فضيلتي داديم که: اي کوه ها و اي پرندگان، با او هم آواز شويد. و آهن را برايش نرم کرديم) همچنين گسترش برخي صنايع توسط برخي انبياي الهي نظير حضرت سليمان و حضرت نوح (ع) دليل روشني بر توجه قرآن کريم به امر گسترش صنعت مي باشد. امام علي (ع) وجود صنايع مختلف در شهر و روستا را ضروري مي داند و به مالک اشتر توصيه مي کند چنين مشاغلي را در روستاها و شهرها جهت برآوردن احتياجات مردم ساکن کند، ايشان بعد از ضروري دانستن بسيار از خدمات و مشاغل در شهر و روستاها قوام تمامي اين امور را به وجود بازرگانان و صنعت گران مي داند: "... ولا قوام لهم جميعا الا بالتجار و ذوي الصنعات فيما يجتمعون عليه من مرافقهم، و يقيمونه باسواقهم، و يکفونهم من الترفق بايديهم ما لا يبلغه رفق غيرهم... "(سيد رضي، 1379، / قسمتي از نامه 53) (و گروه هاي ياد شده بدون بازرگانان، و صاحبان صنايع نمي توانند دوام بياورند، زيرا آنان وسائل زندگي را فراهم مي آورند، و در بازارها عرضه مي کنند، بسياري از وسائل زندگي را با دست مي سازند که از توان ديگران خارج است.) امام صادق (ع) نيز وجود صنايع مختلف را امري حياتي شمرده مي فرمايد: "و جعل اسباب ارزاقهم في ضروب الاعمال، و انواع الصناعات، و ذلک ادوم في البقاء واصح في التدبير "(طبرسي، 1403 ق، 84، 2) (خداوند راه رسيدن مردمان را به روزي در کارهاي گوناگون و صنعت هاي مختلف قرار داد و اين چگونگي (روش زندگي) براي بقاء نوع بشر پايدارتر، و براي تدبير امور حيات صحيح تر است)
10- 3 - 1 تعريف صنايع روستايي
10- 3- 2 صنعت گردشگري روستايي
1) "و ما ارسلنا من قبلک الا رجالاً نوحي اليهم من اهل القري افلم يسيروا في الارض فينظروا کيف کان عقابه الذين من قبلهم و لدار الاخره خير للذين اتقوا افلا يعقلون "(يوسف، 109) (و بيش از تو مرداني از اهل شهرها را که به آنها وحي ميکرديم نفرستاديم آيا در زمين نگرديده اند تا فرجام کساني که پيش از آنان بوده اند بنگرند و قطعاً سراي آخرت براي کساني که پرهيزگاري کرده اند بهتر است آيا نمي انديشيد)
2)"افلم يسيروا في الارض فينظروا کيف کان عاقبه الذين من قبلهم کانوا اشد منهم قوه و اثاروا الارض و عمروها و جائتهم رسلهم بالبينات فما کان الله ليظلمهم و لکن کانوا انفسهم يظلمون"(روم، 9) (آيا در زمين نگرديده اند تا ببينند فرجام کساني که پيش از آنان بودند چگونه بوده است آنها بس نيرومندتر از ايشان بودند و زمين را زير و رو کردند و بيش از آنچه آنها آبادش کنند آن را آباد ساختند، و پيامبرانشان دلايل آشکار برايشان آوردند بنابراين خدا بر آن نبود بر آنها ستم کند ليکن خودشان بر خودشان ستم کردند) در اين آيات و آيات مشابه خداوند انسان را به گردشگري و سير در زمين تأکيد شده است. در واقع مي توان گفت که آيات و روايات بطور ضمني به گسترش زير ساختهاي گردشگري نيز توصيه مي کنند. همچنين از داستان ذي القرنين مي توان به خوبي نتيجه گرفت گام نخست در زمينه گردشگري و جهان گردي برخورداري از ابزار و امکانات مناسب است "انا مکنا له في الارض و آتيناه من کل شيء سببا"(کهف، 84) (ما در روي زمين به او امکاناتي داديم و از هر چيزي وسيله اي به او بخشيديم) در جهان امروز که جهان ارتباطات نام گرفته صنعت توريسم جايگاه ويژه اي به خود اختصاص داده است بهره برداري صحيح و سالم از اين صنعت در کشور اسلامي ما بايد با الهام از قرآن و ارزشهاي اسلامي همراه باشد و نخستين شرط موفقيت آن اين است که زمينه هاي جذب توريست را فراهم آوريم بسياري از روستاها در اين زمينه مناطق خوبي براي گردشگري روستايي فراهم کرده است.(رضواني، 338، 1387 - 340)
10- 3- 3 اثرات صنعتي شدن روستاها
يکي ديگر از اثرات گسترش صنعت و گردشگري روستايي تخريب محيط زيست روستايي است که بايد در برنامه ريزي توسعه روستايي مورد توجه جدي قرار بگيرد. اسلام ارزش و جايگاه خاصي به محيط زيست و حفظ آن داده است که در ذيل به آن مي پردازيم:
10- 4- محيط زيست از منظر قرآن و حديث
- "ظهر الفساد في البر و البحر بما کسبت ايدي الناس ليذيقهم بعض الذي عملوا لعلهم يرجعون "(روم، 41) آنچه از دستور سپهري و فرمان آسماني بر مي آيد اين است که تابلوي زيباي آفرينش، امانت الهي به دست بشر است. صنايع تجربي موظفند که در راستاي تأمين سعادت و سلامت بشر جهت گيري کنند، چنان که مکلفند که حقوق طبيعي هر موجود ديگر را اعم از دريا و آبزيان و پرندگان هوا و استنشاق کنندگان از آن و نيز هر پديده طبيعي ديگر، رعايت نمايند و هرگز به هلاکت نسل و حرث رضايت ندهند و گزندگان اجتماعي و اقتصادي و سياسي و مانند آن را از انسان گزيده نمي داند و در تغيير و توبيخ آنها چنين مي گويد: "و اذا تولي سعي في الارض ليفسد فيها و يهلک الحرث و النسل و الله لا يحب الفساد "(بقره، 205) چون ارزش عملي به عمل است هنگامي که فساد محبوب باشد مفسد نيز محبوب خواهد شد. (جوادي آملي، 23، 1386) امام علي (ع) مي فرمايند:
- "اتقوا الله في عباده فانکم مسئولون حتي عن البقاع و البهايم "(سيد رضي، 1379، خطبه 167) (از خدا بترسيد و تقوا پيشه کنيد زيرا شما در پيشگاه خدا مسئول بندگان خدا و شهرها و خانه ها و حيوانات هستيد) و در جاي ديگر مي فرمايد - "تحفظوا من الارض فانها امکم و انه ليس من احد عامل عليها خيرا اوشرا و هي مخبره به "(مجدي، 179، 1369) (از زمين آب و خاک و آنچه در آن است محافظت کنيد به درستي که آن مادر شماست و هر کس کار خوب يا بدي روي آن انجام دهد از آن خبر مي دهد).
يکي از سنت ها و قوانين الهي در طبيعت متعادل و متوازن بودن موجودات عالم است بر هم زدن اين تعادل و توازن برخلاف سنت الهي است.
- "قد جعل الله لکل شيء قدرا؟ (طلاق، 3) (به تحقيق خداوند براي هر چيزي اندازه اي قرار داده است.)
- "وان من شيء الاعندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم"(حجر، 21) (و هيچ چيزي نيست مگر آنکه گنجينه هاي آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه اي معين فرو نمي فرستيم.)
- "و لارض مددناها و القينا فيها رواسي و انبتنا فيها من کل شيء موزون "(حجر، 19) (و ما زمين را گسترانيديم و در آن کوه هاي ثابتي افکنديم و از هر گياه موزون در آن رويانيديم.)
- "و السماء رفعها و وضع الميزان الا تطغوا في الميزان و اقيموا الوزن بالقسط و لاتخسروا الميزان "(الرحمن، 7- 9) (و آسمان را بر افراشت و ميزان و قانون در آن گذاشت تا در ميزان طغيان نکنيد و وزن را بر اساس عدل بر پا داريد و ميزان را کم نکنيد) اين آيات همگي بيانگر وجود تعادل و توازن در عالم خلقت است. که نبايد با تخريب طبيعت و استفاده بيش از حد توان آن توسط انسان توازن آن به هم بخورد.
10- 4- 1 آثار تخريب محيط زيست
- "فغشيهم من اليم ما غشيهم "(طه، 78) (از دريا آنچه آنان را فرو پوشانيد فرو پوشانيد.)
- "فنبذناهم في اليم "(ذاريات، 40) (ما آنها را به دريا فرو ريختيم) گاهي نيز اين آب تحت تأثير انسان خردمند و سيله پرورش جانداران مي شود.
- "و جعلنا من الماء کل شيء حيء "(انبياء، 30) و گاهي باد بر آنها چيره شده، آنان را از بين مي برد چنانچه خداي سبحان فرمود:
- "و سخرنا عليهم سبع ليال و ثمانيه ايام حصوما "(حاقه، 7) (خدا باد را هفت شب و هشت روز پياپي بر آنها بگماشت) و گاهي به صورت هاي ديگر به حيات آنها خاتمه مي دهد. بنابراين رابطه انسان با طبيعت در صورتي که او ارزش وجودي خود را تحصيل و حفظ کرده و امين خدا باشد رابطه تسخيري است؛ يعني او مي تواند چرخ نيلوفري را به زير آورده و ابر و باد و مه و خورشيد و فلک در کارند تا انسان ناني به کف آورده آن را به بي راهه مصرف نکند؛ ولي اگر اين انسان خيانت کند، همه پديده هاي نظام هستي با او برخورد مي کند و از خود عکس العمل نشان مي دهد؛ زيرا همه آنها در برابر اراده الهي خاضع اند و به دستور او کار مي کنند و به فرمان او از پرهيزگار حريم مي گيرند و از تبهکار انتقام خواهد گرفت. (جوادي آملي، 168، 1386).
در تفسير الميزان مي خوانيم : "همه اجزاي عالم مانند اعضاي بدن به يکديگر متصل و مربوط است به طوري که صحت و سقم و استقامت و انحراف يک عضو در صدور افعال از ساير اجزا تأثير داشته و اين تفاعل در خواص و آثار اجزا و اطراف آن جريان دارد (طباطبايي، 195، 8، 1374) در جاي ديگر الميزان آمده: "هر موجودي در ضمن نظام وجودي خاص خود حرکت مي کند و اگر از خط معيني که ساير اجزا براي او معين کرده اند منحرف شود به اختلال نظام آنها منجر خواهد شد در اين حال اجزاي ديگر عالم وجود به پا مي خيزند تا کار اين موجود را تعديل کنند و آن را به خطي برگردانند که با آنها سازگار باشد و شر را از خود دفع کند اگر اين جزء هستي که از راه منحرف شده به استقامت گرايد که چه بهتر وگرنه اسباب خرد کننده طبيعت و مصيبت ها و بلاياي نازله گرفتارش خواهد کرد و اين يکي از نواميس طبيعت است (همو، 247، 8).
پي نوشت ها :
1- استاديار گروه الهيات دانشگاه اصفهان.
2- کارشناس ارشد علوم قرآن و حديث.