کم رویی، ترس و خجالت

بزرگ ترین دشمن انسان ترس است، چنانچه همه، این ضرب المثل معروف را شنیده اید که «ترس برادر مرگ است!» بله این جمله، بسیار صحیح و مهم است؛ چرا که اگر شخص از هر چیز یا هر کس، ترس داشته باشد، از او دور شده و...
يکشنبه، 31 ارديبهشت 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کم رویی، ترس و خجالت

کم رویی، ترس و خجالت
کم رویی، ترس و خجالت


 

نویسنده: حسن مانیان




 
کم رویی، ترس و خجالت

چکیده
 

بزرگ ترین دشمن انسان ترس است، چنانچه همه، این ضرب المثل معروف را شنیده اید که «ترس برادر مرگ است!» بله این جمله، بسیار صحیح و مهم است؛ چرا که اگر شخص از هر چیز یا هر کس، ترس داشته باشد، از او دور شده و در مقابل آن شیء یا شخص دست به هیچ اقدامی نمی زند؛ او مجبور است در تمام زندگی خویش، تابع دیگران باشد و همیشه در یک سطح، باقی مانده و درجا بزند. البته عده ای نام این عمل را عوض کرده می گویند «ما که ترس نداریم، فقط کمی خجالتی هستیم.» این اشخاص باید بدانند که خجالت، همان ترس از مقابله و رویارویی با دیگران است و به هر حال در جامعه انسانی یک معضل بزرگ شناخته می شود.
بدین خاطر، ما بر خود لازم دانستیم طی مباحثی این معضل را بررسی کرده و راه-کارهایی نسبتاً اصولی، برای پیشگیری و درمان ترس، خجالت و کم رویی ارائه نماییم. مباحث قابل طرح و بررسی عبارتند از: ترس و خجالت در روایات، چیستی کم رویی و حقارت اجتماعی، عقده حقارت، خواستگاه کم روئی و خجالت، جلوه های رفتار منفعل یا کم روئی، مشخصات و مزایا و قوانین جرأت مندی، تقویت اراده، صراحت و رُک گویی و...
کلید واژه: کم رویی، ترس، دلهره، خجالت، حقارت، اضطراب، جرأت، صراحت.

مقدمه
 

در هر جامعه درصد قابل توجهی از کودکان، نوجوانان و بزرگ سالان بدون آن که تمایلی داشته باشند، ناخواسته خودشان را در حصاری از کم رویی محبوس و زندانی می کنند و شخصیت واقعی و قابلیت های ارزشمند ایشان در پس توده ای از ابرهای تیره کم رویی، ناشناخته می ماند. خجالت شکل واحدی ندارد، بلکه بسیار متنوع است و می توان عمیق و جدی یا ملایم و بی اهمیت باشد. حتی می توان گفت که ما به تعداد افراد خجالتی، خجالت داریم. درست است که برخی از تجلیّات مشکل خجالت در افراد مختلف به هم شبیه است، اما خجالت آن چنان با گذشته خاص شخص مرتبط است که می توان گفت هر کس خجالت خاص خود را دارد. گاهی اوقات رخداد مشخصی دلیل بروز خجالت است. در برخی دیگر از موارد، به ویژه اگر تجلیات خجالت خیلی ملایم باشد، به زحمت می توان منشأ آن را یافت. گاهی خجالت دلایل پنهان یا متعددی دارد که نمی توان به روشنی آن را تشخیص داد، چون برخی از جنبه های آن با ضمیر ناخودآگاه فرد رابطه دارد.

ترس و خجالت در روایات
 

امام حسن مجتبی (ع) می فرمایند: «جُبن آن است که در برابر دوستان جسور و در برابر دشمنان ناتوان باشی»! (1)
امام علی (ع) می فرمایند: «شجاعت عزت حاضر است و جبن ذلت آشکار»! (2)
نیز در جای دیگر می فرمایند: «شدت ترس از ناتوانی روحی و ضعف یقین سرچشمه می-گیرد»! (3)
نیز در نهج البلاغه می فرمایند: «هنگامی که از چیزی می ترسی خود را در آن بیفکن که آن ترس، از خود آن سخت تر و وحشتناک تر است»! (4)
باز امام متقین می فرمایند: «چه شجاع است انسان پاکدامن و چه ترسوست انسان مسئله دار»! (5)
در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم: «اگر اشیاء از هم جدا شوند صدق و راستی همراه شجاعت خواهد بود و ترس، همراه دروغ»! (6)
نیز در جای دیگر می فرمایند: «شجاعت زینت است و ترس عیب است». (7)
و نیز همان حضرت می فرمایند: «سخاوت و شجاعت صفات شریفی است که خداوند سبحان آن را در وجود کسانی که دوستشان دارد و آزموده است قرار می دهد». (8)

کم رویی چیست؟
 

کم رویی یکی از اختلالات روان شناسی است که نام علمی آن هراس اجتماعی است. افراد مبتلا به کم رویی از حضور در موقعیت های اجتماعی یا عمل کردی می ترسند. کم-رویی درجات مختلفی دارد، برخی از افراد کم رو از حضور در اکثر موقعیت های اجتماعی اجتناب می کنند و برخی دیگر، فقط از برخی از موقعیت ها مثل سخنرانی در جمع اجتناب می کنند. این افراد در صورتی که به اجبار در یک موقعیت اجتماعی قرار گیرند شدیداً مضطرب می شوند. کم رویی یک مشکل مزمن و بسیار ناتوان کننده است و به ندرت به صورت خود به خود درمان می شود. افراد مبتلا به کم رویی، مشکلات جدی در مسائل اجتماعی، شغلی و تحصیلی دارند. این اختلال به «اختلال از دست دادن فرصت ها» معروف است، چون فرد کم رو نمی تواند استعدادهایش را شکوفا کند و به موقعیت هایی که لیاقتش را دارد، برسد. (9)

اضطراب اجتماعی
 

اضطراب اجتماعی نتیجه ای است از احتمال یا وقوع نوعی ارزیابی شخصی در موقعیت-های مختلف اجتماعی. به دیگر سخن فردی که دچار اضطراب اجتماعی است، هیچ گونه تمایلی به آغاز ارتباط با دیگران ندارد و با احساسی از ترس و پایداری غیر معقول، از هر موقعیتی که ممکن است در معرض داوری دیگران قرار گیرد، اجتناب می ورزد. برداشت یا تصور شخص از موقعیت های اجتماعی که احتمال دارد شخصیت او مورد سرزنش و ارزشیابی قرار گیرد، می تواند واقعی و یا خیالی باشد. در واقع شخصی که به شدت دچار اضطراب اجتماعی است، تصور می کند در هر موقعیت یا شرایط اجتماعی فرد یا افرادی به محض مواجه شدن با او رفتار و شخصیتش را مورد نقادی و ارزشیابی قرار خواهند داد و یا ممکن است طوری رفتار کند که مورد تحقیر دیگران واقع شود و در فشار و مخمصه قرار گیرد. (10)

عقده حقارت
 

یکی از خصوصیات بارز آدمی، اجتماعی بودن اوست. ارزش ها همه، نسبی هستند و هیچ ارزش مطلقی برای آدمی نمی توان قائل شد. و این ارزش های ذهنی است که انسان ها را از یکدیگر متفاوت می کند. به عنوان مثال، فرض کنید شخصی پرش از ارتفاع جالب و استثنائی انجام داده و قهرمان شده است. او به عنوان بهترین پرنده در میان گروهی از انسان ها و آن هم برای مدتی کوتاه می تواند مطرح باشد و کاملاً مطمئن است که به زودی رکورد او شکسته خواهد شد؛ بنابر این ارزش عمل او نسبی است برای بررسی مسئله در یک زمینه عمومی تر، می توان گفت هر فردی همیشه نسبت بر بعضی، برتر و از گروهی کِهتر است. این مسئله نه تنها در یک گروه از انسان ها، بلکه در عین حال در تمام نظام های مشخص شده، صدق می کند. پرندۀ مورد نظر ما ممکن است دارای اطلاعات تاریخی بسیار قوی است، ممکن است در حل یک مسأله ساده جبر ناتوان باشد. فلان شخص پولدار ممکن است نتواند یک کار فنی بسیار ساده را انجام دهد. کِهتر یا برتر بودن نسبت به دیگران، به خودی خود، نه پیروزی بخش است و نه مایه ضعف. عقده حقارت از این وضعیت ایجاد نمی شود بلکه قول آدلر از تفکر منفی فرد نسبت به آن احساس، به وجود می آید، یک خجالتی به دلیل ضعف خود، افرادی که خیلی خوش مشرب و اجتماعی هستند را برتر می داند.
عقده حقارت معمولاً معلول یکی از علت های زیر است:
الف: حقارت جسمی؛ ب: اجبارهای دوران کودکی؛ ج: حقارت های محیطی؛ د: شکست های ایجاد شده.

تمرین
 

به پرسش های زیر فقط پاسخ بله یا خیر دهید:

الف: حقارت جسمی:
 

- آیا در تن خود، نقطه ضعفی احساس می کنید؟
- قد خیلی بلند یا کوتاه دارید؟
- بینی بیش از اندازه بزرگ، صورت نا متناسب یا دندان های زشت و نامرتبی دارید؟
- آیا خیلی لاغر، یا بیش از حد چاق هستید؟
- آیا می لنگید؟

ب: اجبارهای دوران کودکی:
 

- آیا در زمان کودکی؛ اجبارهای خاصی از سوی والدین یا معلمین به شما تحمیل شده است؟
- آیا بدون هیچ نرمش و ملایمت؛ فقط با تنبیه و فشار بزرگ شده اید؟
- آیا شما را دائماً مجبور می کرده اند که کودک عاقلی باشید؟
- آیا در خانواده، فردی که دارای موقعیت اخلاقی، رفتاری و... بالاتری نسبت به شما بوده، وجود داشته است؟ در صورت مثبت بودن جواب، آیا اعضای خانواده همیشه رفتارهای شما را با او مقایسه می کرده اند و با سر کوفت به شما تلقین می کرده اند که هرگز مثل او نخواهید شد؟
- آیا با شما غالباً به عنوان احمق، بی شعور، ناتوان و بی مصرف رفتار کرده-اند؟
- آیا برادر یا خواهری که از شما با استعدادتر بوده و او را برای شما الگو قرار داده باشند دارید؟

ج: حقارت های محیطی:
 

- آیا در محیطی متحول شده اید که همان محیط قبلی بزرگ شدن شما نبوده است؟
- آیا همیشه با اشخاص ثروتمند و یا دارای مقام اجتماعی بالا همنشین بوده اید؟
- آیا شما از نظر شغلی همیشه با افرادی در تماس بوده اید که به نحو محسوسی از شما برتر بوده اند؟
- آیا دارای مقام یا وضعیت ویژه ای هستید که خود را لایق آن نمی دانید؟
- آیا علل دیگری نیز وجود دارد؟
به پرسش نامه زیر، پس از آنکه به خوبی فکر کردید و معنای هر سؤال را کاملاً دریافتید به صورت صادقانه و واقع بینانه پاسخ دهید. این عمل به شما کمک خواهد کرد تا خود را بهتر بشناسید و بفهمید چه کسی هستید. همچنین می توانید از این پرسش نامه، برای انجام مقایسه بین خود و افرادی که ظاهراً برتر از شما هستند نیز استفاده کنید.

الف: موقعیت تحصیلی و شغلی:
 

- آخرین مدرک تحصیلی شما چیست؟
- اطاعات عمومی شما چگونه است؟
- آیا باز هم می توانید مطالعه خود را بیشتر کنید؟
- چه مشاغلی را می توانید انجام دهید؟
- شغل مورد علاقه خود بیان کنید.
- آیا از شغلی که در حال حاضر دارید؛ کاملاً راضی هستید؟ چرا؟
- آیا می توانید وضعیت شغلی بهتری برای خود ایجاد کنید؟
- آیا می توانید شغل خود را تغییر دهید؟
- حقوق ماهانه شما چقدر است؟
- آیا امکان افزایش حقوق شما وجود دارد؟ چگونه؟
- اگر نه، چرا؟

ب: از نظر جسمی:
 

- آیا در سلامت کامل به سر می برید؟
- در غیر این صورت، دقیقاً چه مشکلی دارید؟
اگر همیشه احساس ضعف، خستگی و کوفتگی می کنید، برای مراجعه به پزشک تردیدی به خود راه ندهید. شما تنها در صورتی می توانید خجالت خود را درمان کنید که از سلامت کامل برخوردار باشید.
 
- آیا ورزش می کنید؟ چه ورزشی؟
- در غیر این صورت، چه ورزشی را می توانید انجام دهید؟
استفاده از یک رشته ورزشی، بسیار مفید است. از میان ورزش های مناسب برای شما می توان پیاده روی، شنا، ایروبیک، شمشیربازی و تنیس را نام برد. (در صورت نیاز، با پزشک خود خود برای توصیه یک ورزش مناسب مشورت کنید.)

ج: در زمینه های اخلاقی و روحی:
 

- آیا بدبین هستید؟ چرا؟
- آیا مشکلاتی داشته اید تعداد آن از میانگین آنچه برای انسان های معمولی اتفاق می افتد، بیشتر بوده است؟
- این سختی ها و مشکلات را به چه نسبت می دهید؟
- به نظر شما، چه چیزی می تواند روحیه شما را تقویت کند و به شما شجاعت بخشیده، اعتماد به خود را در شما به وجود آورد؟
- چگونه می توانید به این درک دست پیدا کنید؟
- آیا می توانید سریعاً به آنها برسید؟
اگر پاسخ مثبت است، از امروز شروع کنید. (11)

ویژگی های رفتاری افراد کم رو
 

برخی از ویژگی های بالینی و رفتاری افراد کم رو به طور قابل ملاحظه ای متفاوت از دیگران بوده، به سادگی قابل تشخیص است. از نظر زیستی و فیزیولوژیکی نشانه ها یا علائم مشترکی در میان این افراد مشاهده می شود. بدیهی است که نشانه های فیزیولوژیک در افراد کم رو عمدتاً روان- تنی است و در نتیجه شرایط خاص روانی حاکم بر رفتار ایشان ظاهر می گردد. در این ارتباط می توان به علائم فیزیولوژیکی نظیر: تشدید ضربان قلب، سرخ شدن چهره، حالت های اضطرابی، اختلال در ریتم تنفسی، تنش عضلانی (به علت خودتوجهی فوق العاده زیاد)، تغییر در تن صدا، اختلال در کنش های بعضی از غدد درون ریز و برون ریز و... اشاره کرد.
همچنین بعضی رفتارهای اضطرابی و یا رفتارهای روانی- حرکتی در بین این افراد دیده می شود. برخی از این ویژگی ها مانند: گریه کردن، رو برگرداندن از غریبه-ها و چسبیدن به فرد آشنا، بیشتر در کودکان کم رو مشاهده می شود. علاوه بر این، فرار کردن از جمع غریبه ها، مخفی کردن خود از انظار اطرافیان غریبه و ناآشنا، خجالت کشیدن و به لکنت افتادن، با حداقل کلمات سخن گفتن، بریده و کم حرف زدن، بیشتر عبوس بودن و کمتر لبخند زدن، مضطرب و دستپاچه شدن، گوش خود را کشیدن، با انگشتان خود بازی کردن، با لباس خود ور رفتن، از این پا به آن پا شدن، سر را خم کردن و زیر چشمی نگاه کردن، عدم برقراری ارتباط بصری مستمر و طبیعی با دیگران، غرق در افکار خود شدن، خود توجهی بیش از حد و گاهی اوقات دقایقی از وقایع محیط غافل شدن، تمایل به سر و کار داشتن بیشتر با کتاب و اشیاء و لوازم مختلف به جای آدم ها، علاقه به بازی با کودکان آشنا و کوچک تر از خود، عدم برخورداری از یک رابطه دوستانه با آشنایان، با صدای آهسته و غیر طبیعی سخن گفتن و شخصیتی انفعالی داشتن، گرفته و نگران بودن، خام و بی لطافت برخورد کردن در ارتباطات اجتماعی به خصوص با افراد غریبه، بی زاری از دعوت کردن و دعوت شدن و سر انجام تمایل به تنها بودن، بی-زاری شدید از نگاه های نقادانه دیگران، فقر شدید در انگیزه فعالیت اجتماعی، ضعف اعتماد به نفس، عدم برخورداری از ابتکار عمل و ارائه خلاقیت های ذهنی، بی-جرآت و بی شهامت بودن در عین توانایی و قدرت و... از دیگر ویژگی های افراد کم-رو است. (12)
جلوه های رفتار منفعل یا کم روئی (13)
اگر چه در رفتار منفعل، به نظر می رسد که فرد از حق خود می گذرد ولی در دراز مدت چنین فردی احساس می کند مورد ستم واقع شده و از دیگران عصبانی و به دنیال تلافی کردن است. افراد منفعل یا کم رو ویژگی هائی از این دست دارند.
1. داشتن رفتاری که بیانگر مُحِقّ بودن دیگران است.
2. دوری از تعارض با دیگران و اجتناب از رفتارهائی که ممکن است دیگران را دلخور و عصبانی کند.
3. عزت نفس پائین و عدم احترام به خود.
4. پنهان کاری و در مواردی توسل به فریب دیگران؛ برای این که آنها به احساسات فرد کم رو پی نبرند.
5. گذشتن از حق خود و ترجیح حق دیگران بر حق خود.

خواستگاه کم روئی و خجالت
 

روان کاوان به منظور تبیین مجموعه دلایل و عوارضی که در مبحث خجالت دخیل هستند از مفهوم «بازداری همه» استفاده می کنند. به نظر آنها واژه خجالت به خصلت هایی مربوط می شود که حوزه محدودی را در برمی گیرد.
این خصلت ها عبارتند از: 1. واهمه، سرآغاز همه چیز؛ 2. احتیاط بیش از حد؛ 3. وابستگی بیش از حد؛ 4. تصویر نگران کننده از جهان بیرون و اطرافیان؛ 5. رابطه غالب و مغلوبی به عنوان الگوی واحد؛ 6. عواملی که از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد؛ 7. مادر خجالتی، سبب دختر خجالتی؛ 8. کمبودهای عاطفی و تربیتی؛ 9. شرم؛ 10. والدین مستبد؛ 11. خلق و خوی بی ثبات برخی والدین؛ 12. والدین خشن؛ 13. تک فرزند؛ 14. عقده به دلیل مشکلات جسمی؛ 15. پذیرفتن تفاوت-ها و غیر عادی بودن؛ 16. تفاوت نژادی یا اجتماعی؛ 17. آسیب ها و ترس از آبرو ریزی. (14)

سه اصل مهم پی ریزی
 

1. شناخت دقیق خود: آیا شما خود را به خوبی می شناسید؟ مسلماً خیر! شما خیال می کنید که خود را می شناسید. در واقع از خودتان فقط نقاط منفی را می شناسید که آنها را با نقاط قوت دیگران سنجیده اید. و چون شخصیت ضعیف، وادارتان می-کند در دیگران فقط آن چیزهای را که نسبت به شما برتر است ببینید، در نتیجه همیشه خود را پایین تر و بی ارزش تر از دیگران می یابید.
2. تغییر رفتار خود بدون تلاش: (کلمه بدون تلاش حتی نیازی به اراده هم ندارد.)
مسلماً شما دچار عادات مختلفی هستید. مانند: صبح در ساعت معینی بیدار شدن، ظهر ناهار و شب شام خوردن (یا نخوردن) و اینکه صبح ها ضمن فشردن دست همکاران خود به طور اتوماتیک بگوئید: صبح بخیر، حال شما خوب است؟ و غیره. تمام این عادات به دلیل انفعالی بودن، ناپسند می باشند. این موارد، معمولاً از انواع عادات راحتی است که آنها را حتی می توان احمقانه نامید؛ زیرا بر هیچ گونه دلیل منطقی استوار نیست. این عادت، معمولاً در اثر واکنش مشروطی (شرطی سازی پاولف) به وجود می آید که انسان را به یک حیوان شبیه می سازد. گاهی اوقات، شما به حدی در عادت های خود غرق می شوید که گوئی در رودخانه ای افتاده اید و حالت خفگی در شما ایجاد شده است. اما آیا به طور کلی هر عادتی مضر است؟ شاید بتوان گفته ژان ژاک روسو را در اینجا به عنوان پاسخ بیان کرد: «تنها عادتی که باید اجازه دهیم یک کودک به آن خو کند، این است که به هیچ چیز عادت نکند!» البته عادت های خوبی نیز وجود دارد که شخص می تواند آن را در خود توسعه دهد.
3. انجام تمرینات عملی و مؤثر: انجام تمرینات عملی، لازم و ضروری است و شما هرگز با خواندن چند مقاله یا کتاب نخواهید توانست به هدف خود برسید. البته با مطالعه کردن، می توان مسائلی نظیر تاریخ یا جغرافیا را آموخت. ولی ریاضیات یا درمان خجالت را نمی توان صرفاً با مطالعه یاد گرفت. البته شما با هیچ مشکلی برای انجام این تمرینات که کاملاً مورد بررسی، مطالعه و آزمایش قرار گرفته اند، رو برو نخواهید شد.
امرسون: «آیا تأیید نشدن از طرف دیگران، تا این اندازه مهم است؟ برخی از بزرگان مانند سقراط، کوپرنیک، گالیله و بسیاری دیگر از دانشمندان، در زمان خود مورد تأیید دیگران نبودند. بزرگ بودن، یکی از شروط اولیه برای تأیید نشدن از طرف توده مردم است.» (15)

مرا جدی بگیرید.
 

طیف وسیعی از مردم، از این که جدی گرفته نمی شوند، ناراحت هستند.
* کسی را پیدا کنید که مشکل شما را داشته باشد و منابع، شیوه ها، و راه حل ها را با یکدیگر در میان گذارید تا دید بهتری پیدا کنید.
* این وضعیت، مشکل مقطعی نیست که مربوط به یک اظهار نظر و یا مشکل ارتباطی یک نفری باشد. بنابر این رفع آن نیازمند وقت، انرژی و انعطاف بیشتر است.
* لازم است که دقیقاً برای خود، روشن کنید که چه اتفاقی باید بیفتد تا احساس کنید که شما را جدی گرفته اند. در این صورت، وقتی به هدف خود نزدیک شوید، متوجه خواهید شد. اگر رفتارهای دیگران را که دلیل جدی گرفتن شماست، مشخص کنید، کارتان ساده تر می شود. در غیر این صورت هر نوع عکس العمل دیگران را ممکن است دلیلی برای جدی نگرفتن تلقی کنید.
* اگر مختصر و مفید و مشخص سخن بگوئید و کلمات اضافی، جزئیات اضافی، اظهار تردید و عذر خواهی ها را حذف کنید؛ مهمترین اصول ارتباطی را مراعات کرده اید.
* ایمان و اعتماد خود را از دست ندهید. این وضعیت ها، در طول زندگی برای هر کس پیش می آید. بیشتر اشخاص، بعدها به این وقایع می خندند. (16)

جرأت مندی چیست؟
 

مهارت جرأت مندی یا همان رفتار جرأت مندانه، رفتار یا مهارتی است که به افراد توانائی می دهد از خودشان در موقعیت های مختلف محافظت و دفاع کنند. کسانی که این مهارت را دارند، با رفتار جرأت مندانه خود قادرند دیگران را از عقاید و احساسات شان مطلع کنند و اجازه ندهند که آنها بنا به میل خود رفتار کنند. این افراد قادرند دیگران را در موضعی قرار دهند که ضمن احترام به حق خود، به حق آنها نیز احترام بگذارند. این رفتار به این دلیل در جهت مخالف با رفتار پرخاشگرانه یا منفعلانه یا منفعل- پرخاشگر قرار دارد که در آن افراد در یک تعامل برنده- برنده قرار گیرند؛ یعنی ضمن احترام و حفظ حقوق دیگران اجازه نمی دهند که به آنها بی احترامی شود یا نادیده گرفته شوند. چنانچه در رفتار پرخاشگرانه، فرد برای احقاق حقوق خود؛ حقوق دیگران را زیر پا می گذارد و از آنجا که خود مورد بی احترامی قرار گرفته، یا تصور می کند که به او بی احترامی شده یا خواهد شد، در صدد رفتار متقابل برمی آید و ممکن است به جای یک ضربه متحمل شده، ده ها ضربه را به طرف مقابل وارد کند.
بر عکس، افراد منفعل و تابع به رغم این که شاهد تضییع حقوق خود و بی احترامی دیگران نسبت به خود هستند، از ترس اینکه مبادا با اعتراض اوضاع را بدتر کنند یا خشم طرف مقابل را برانگیزند، سکوت می کنند و حتی در مواردی تن به پست ترین کارها می دهند، تا مبادا دیگران را از خود نا امید کنند و در نتیجه آن، طرد شوند.
بنابر این، با رشد رفتار جرأت مندانه، افرادی می آموزند که بدون خشم یا رفتار پرخاشگرانه و گستاخانه، حقوق خود را احیاء کنند یا از تضییع آن جلوگیری کنند. جرأت مندی، مهارتی آموختنی است. این مهارت به افراد کمک می کند تا در ارتباط با دیگران به آگاهی و اعتماد به نفس دست یابند. رفتار جرأت مندانه معطوف به زمان حال است. بگذارید با یک مثال آن را روشن تر کنیم. دوستی می-خواهد کتابی را که برای امتحان روز بعد به آن نیاز دارید از شما قرض بگیرد. در صورت فقدان رفتار جرأت مندانه، شما کتاب را به او می دهید، ولی بعد دچار این احساس می شوید که کاش این کار را نمی کردم ، پس خودم برای فردا باید چه کار کنم، همانطور که ملاحظه می کنید، در این مثال زمان ها معطوف به گذشته (کاش این کار را نمی کردم و آینده (فردا چه کار کنم) است؛ در حالی که چنانچه به این دوست تفهیم می کردید که کتاب را برای امتحان فردا نیاز دارید، هیچ یک از دو حالت ذکر شده رخ نمی داد و مشکل را در همان زمان و به موقع حل کرده بودید. (17)

سخن گفتن با صراحت
 

اگر ساکت بنشینید، دیده نخواهید شد و تا هنگامی که دیده نشوید تأثیر اندکی بر جمع خواهید گذاشت و احتمال ارتقاء مقام، پیشرفت و اجرای طرح های شما ناچیز خواهد بود. لازم نیست صدایتان را بلند کنید و نفرت دیگران را بر انگیزید اما سعی کنید در گفتگو راحت باشید و در سخن گفتن و صراحت بیان کوتاه گوئی و اظهار نظرهای مکرر، ممارست داشته باشید.
* با سرعت در تغییر افکار منفی بکوشید. اندرزهای خوبی را به خودتان یادآور شوید.
* جزء اولین نفراتی باشید که در جلسه سخن می گویند. مطلب تان را خلاصه بگوئید. آنچه می گوئید چندان اهمیتی ندارد. اما همین که چیزی بگوئید صدای تان آزاد می-شود و احتمال اینکه بعداً مطلب مهمی را اظهار کنید، افزایش می یابد.
* سعی کنید برای بیان فکر خود از کلمات کمتری استفاده کنید. خلاصه گوئی و واضح گویی و استفاده از جمله های «من آغاز» باعث می شود که راحت تر سخن بگوئید؛ زیرا می دانید که صحبت شما چندان طولانی نخواهد بود.
* با همکاران صمیمی مشورت کنید که آیا بهتر است بلندتر سخن بگوئید، بایستید یا زیر و بم صدایتان را برای رفع یکنواختی و جلب توجه جمع، تغییر دهید. (18)

مزایای جرأت مندی
 

جرأت مندی نوعی نگرش صادقانه و کمکی به خود و دیگران است. فرد جرأت مند به خواسته دیگران و به خواسته خود احترام می گذارد. چنین فردی اعتماد دارد که در هر تعاملی، نه او باید ببازد و نه دیگران مجبور به باخت هستند. در برابر افراد پرخاشگر، دیگران بازنده می شوند، افراد منفعل نیز، همواره خود را بازنده می دانند.
فرد جرأت مند با دیگران مستقیم و بدون ابهام برخورد می کند؛ به خود اعتماد دارد و رفتارش بر شرایط و محیط مؤثر است؛ او به حقوق دیگران تجاوز نمی کند و از دیگران انتظار ندارد که خواسته ها و نیازهای وی را بی درنگ پاسخگو باشند؛ از تعارض اجتناب نمی کند و تلاش می کند تا آن را حل نماید. انسانی که به دلیل رفتارش شرمنده نمی شود، از ترس واکنش دیگران نیز کنار نمی کشد، فرصت ها را ازدست نمی دهد و عزت نفس و اعتماد به نفس مناسبی از خود بروز می دهد. چون اعتماد به نفس و عزت نفس، حاصل عملکرد فرد در موقعیت های مختلف است، و از آنجا که رفتار جرأت مندانه معطوف به هدف مشخصی است، بنابراین در پی هر رفتار جرأت مندانه، فرد از اینکه در آن موقعیت، از خود رفتار مناسبی نشان داده، خشنود خواهد بود. برای مثال، نوجوانی که تسلیم خواسته دوستش برای مصرف سیگار یا هر گونه ماده مضر دیگری نشده، بعدها از این که گرفتار عواقب آن نیست، خود را فرد توانمندی ارزیابی می کند. (19)

ارتباط خوب
 

بی تردید رکن اساسی هر ارتباط خوب، خواه در محل کار و خواه در خارج از آن، هنر خوب گوش کردن است. دوّمین شرط لازم، راستگوئی و بدون ابهام و پیچیدگی سخن گفتن است که آن را صراحت بیان می نامیم. حتی در شرایطی که صراحت بیان شیوه مناسبی نباشد، دانستن شیوه و دانستن اینکه قادریم منظور خود را بدون ابهام بیان کنیم به ما اعتماد به نفس می بخشد تا شیوه غیر مستقیم تری را به کار بگیریم. شیوه ای که اگر با صراحت بیان آشنایی نداشتیم هرگز مؤثر واقع نمی شد. (20)

تقویت اراده
 

به نظر می رسد که اراده به آسانی قابل تعریف باشد، هنگامی که خود را در برابر مشکلی می یابیم (حال این مشکل مربوط به خجالت یا غیر آن باشد)، تصور می کنیم که می توان با یک پاسخ بله یا نه، مشکل را حل کنیم. به عنوان مثال، شما می خواهید یک روز مرخصی از رئیس خود بگیرید. فرض کنیم شما برای این کار، یک دلیل جدی (سوگواری، تصادف، بیماری و غیره) ندارید و فقط می خواهید این روز را استراحت کرده یا کاری در منزل انجام دهید. از اینجا به بعد مشکل برای شما شروع می شود:
- آیا تقاضای مرخصی کنم؟
فکر می کنید با سرعت، پاسخ مثبت یا منفی را به خود خواهید داد؟ مسلماً خیر؛ زیرا این کار پیچیده تر از آن است که ابتدا به نظر می رسد. در ذهن شما دو نوع گرایش جدا از هم شکل می گیرد:
- گرایش به سمت پاسخ بله:
«من نیاز به استراحت دارم.»، «اعصابم واقعاً خسته است»، «رئیس با آن موافقت می کند»، «همکارم نیز با من موافق است» و غیره.
- گرایش به پاسخ نه:
«یک روز مرخصی می تواند برای رئیس ضرر داشته باشد»، «من واقعاً دلیل قانع کننده ای ندارم»، «همکاران من چه فکری خواهند کرد؟» و غیره. جنگ در می گیرد! جنگی که در ضمیر ناخودآگاه شما انجام می شود. مسلماً نتیجه نهائی بیشتر بر روی پاسخ منفی سیر می کند؛ زیرا هنگامی که مبارزه ای در ذهن یک فرد خجالتی درمی گیرد، همیشه پاسخ منفی پیروز می شود. چرا؟ چون نه، ساده تر از بله است و تمام دلایل، هر اندازه هم غیر منطقی باشد، شخص را به سمت عمل نکردن سوق می-دهد. در واقع اگر شما خجالتی نبودید، نیازی به اندیشیدن به این مسئله نداشتید. در مثالی که برایتان مطرح کردم، شما مستقیماً برای دیدن رئیس خود راه می افتید و برای یک روز مرخصی نیز با شما موافقت می شود؛ زیرا شما برای «ادامه حیات دنیا» ضروری نیستید و یا حداقل «بیشتر از بقیه ضرورت ندارید». بهترین دلیل، این است که ما هر روز شخصیت های با ارزشی را در دنیا از دست داده و برای آنها متأسف می شویم و ناگهان درمی یابیم ایشان چه ارزشی داشته اند ولی با این وجود، زمین بدون آنها هم به گردش خود ادامه می دهد! به خاطر داشته باشید که هر عملی را در برهه خاصی از زمان می توان انجام داده اگر شما زمان لازم برای عمل را به فکر کردن بگذارانید، فرصت را از دست می دهید بدون اینکه کاری کرده باشید. (این کاری است که یک خجالتی انجام می دهد) همچنین اگر عملی بدون فکر انجام دهید نیز کار درستی نکرده اید؛ زیرا یک حرکت بدون تفکر، معمولاً عواقب مناسبی ندارد و پس از گذشت زمان، جبران بسیاری از اشتباهات غیر ممکن خواهد بود. بهترین راه حل، این است که سعی کنیم همیشه حد واسط را در پیش بگیریم یعنی قسمتی از فرصت خویش را به تفکر، و بقیه آن را به اقدام کردن اختصاص دهیم. (21)

تمرین (22)
 

به پرسش های زیر فقط پاسخ بله یا خیر دهید:
1. آیا صبح زود، به راحتی از خواب بیدار می شوید؟
2. هنگامی که قصد انجام کاری نظیر یک ملاقات ناخوشایند یا یک کار نه چندان دلچسب و مشکل را دارید:
* آن را یک دفعه و به طور ناگهانی برای خلاص شدن انجام می دهید؟
* آیا آن را تا حد امکان به تأخیر می اندازید؟
3. هنگامی که تصمیمی می گیرید:
* آیا جداً آن را در نظر داشته و با شدت و بدون انحراف از مسیر، دنبال می-کنید؟
* معمولاً نظر خود را عوض کرده و از تصمیم خویش به سادگی منصرف می شوید؟
4. آیا در زندگی روزمره از شخصی بدتان می آید؟
5. آیا از انجام برخی اعمال متنفرید؟
6. هنگامی که در جمعی هستید:
* آیا خود را از جمع کنار می کشید و از شرکت در گفتگوهای جمعی خودداری می-کنید؟
* سعی می کنید با حالتی تمسخرآمیز نقاط ضعف خود یا دیگران را مورد انتقاد قرار دهید؟
7. در یک گفتگوی عمومی:
* آیا نگاه شما همیشه خیره روی یک نقطه از اتاق باقی می ماند؟
* آیا نگاهتان خیلی متحرک بوده و به سرعت از یک فرد به فرد دیگری منتقل می شود؟

مشخصات رفتار جرأت مندانه
 

افراد جرأت مندانه دارای چنین ویژگی هائی هستند:
1. غالباً از پس کسانی که آنها را مسخره می کنند و دست می اندازند، برمی آیند.
2. افراد سرزنش کننده را در حاشیه نگه دارند، به عبارتی رفتارشان تابع آن چه افراد سرزنش کننده می خواهند نیست.
3. بر سر مسائل واقعی تمرکز می کنند نه مسائل خیالی.
4. عقاید دیگران را در نظر دارند.
5. با دیگران ارتباط روشنی دارند.
6. موضع خود را حفظ می کنند.
7. طالب حل تعارض با دیگرانند و در چنین مواقعی، حتی از بیان مشکلات ابا ندارند.
8. پیامد رفتار دیگران را به آنها گوشزد می کنند.
9. دیگران را برای مشکلاتی که خود گرفتار آنند سرزنش نمی کنند.
10. از کوچک نشان دادن خود یا انتقاد طلبی یا خشم تلافی جویانه پرهیز می کنند.
11. صریح و رک گو هستند.
12. خواسته ها و انتظارات شان منطبق بر شرایط و امکانات شان است.
13. قاطعانه صحبت می کنند و از این که درباره خود و احساسات شان صحبت کنند هراس ندارند. برای مثال، جملاتی اینچنین به کار می برند:
* من احساس می کنم که ...... * من فکر می کنم که ...... * به عقیده من ...... * من می خواهم با تو درباره ...... صحبت کنم. * من از اینکه تو ...... ممنون هستم ولی ...... * من ناراحت می شوم وقتی تو ...... (23)

صراحت، کِی و کجا مؤثر است؟
 

همشه نباید شیوه صراحت بیان را برگزید. اما شرایط زیر، نشان دهنده این است که باید از بیان راحت، صادقانه و صریح استفاده کنید:
* دیگران به شما می گویند که باید صریح تر صحبت کنید؛
* دیگران از شما می خواهند که مشخص تر صحبت کنید؛
* دیگران به شما می گویند که مطالب را خلاصه کنید و حاشیه نروید؛
* دیگران به شما می گویند که فکر شما برای خودتان روشن نیست. چه می خواهید بگوئید؛
* ظاهراً خیلی ها شما را درک نمی کنند؛
* دیگران از شما می ترسند و یا فکر می کنند به آنها تشر زده اید؛
* غالباً به نظر می رسد که دیگران شما را نادیده می گیرند؛
* غالباً احساس می کنید که دیگران از شما خوششان نمی آید؛
* از دیگران توقعاتی دارید که انجام نمی شود؛
* گفتگوی شما با شخصی تمام شده است، اما مسائل حل نشده، حتی بعد از چند روز، در ذهنتان راه می روند؛
* غالباً دچار کمر درد و سر درد هستید، شانه هایتان تحت فشار است. یا حس می-کنید که در شکمتان غده ای دارید؛
* انتظار دارید که خواسته یا پیشنهاد شما را به شخص مورد نظرتان منتقل کنند، اما این کار انجام نشده است؛
* شخص مورد خطاب شما رک گو و صریح اللهجه است؛
موارد دیگری هم هست که در آنها صراحت بیان و رک گوئی، مؤثر واقع نمی شود. پس در چنین مواردی از صراحت بیان خودداری کنید:
* شخص مورد نظر، بی اندازه آرام، ترسو و کم رو است؛
* شخص مورد نظر، مخالف گو است و حالت بسیار خصمانه دارد؛
* شخص مورد نظر، متعلق به فرهنگی است که به صراحت بیان، بها نمی دهد، یا اینکه شما متعلق به اقلیت هستید و در جامعه زندگی می کنید که صراحت بیان در آنجا مرسوم نیست. (24)

اولین سنگ بنای صراحت بیان و «نه» گفتن
 

برای «نه» گفتن راه صحیحی وجود ندارد. اما راه های غلط، فراوان است. به عنوان مثال: «دلم می خواهد؛ اما نمی توانم» یا «کاش می توانستم؛ اما مادرم مریض است» اینها جمله هایی هستند که نباید گفت. ساده ترین، کوتاه ترین و مطمئن-ترین راه برای کسانی که نمی توانند، «نه» بگویند، این است که جمله خود را با «نه» شروع کنند و به دنبال آن دلیل کوتاهی بیاورند. مثلاً «همکارتان از شما می خواهد که روزهای شنبه یکی دو ساعت زودتر سرکار بیائید. شما واقعاً با این موضوع موافق نیستید و فکر نمی کنید، اجبار یا نیازی داشته باشید. به او می-گویید: «خیر، من نمی خواهم این هفته این کار را انجام دهم» اگر اصرار کرد از جملات زیر استفاده کنید. مثلاً «مقدور نیست»، «راه دستم نیست» و...
اگر می خواهید پاسخ منفی شما قدری ملایم تر شود، می توانید به دنبال آن از جملات زیر بیفزائید. مثلاً «دفعه بعد به من خبر دهید»، «شاید فردا برایم مناسب تر باشد»، «دلم می خواهد بتوانم در فرصت های بعدی کمکی به شما بکنم».
باید، چه به عنوان پاسخگو و چه به عنوان آغازگر سخن، «نه» بگوئید. پس از اینکه در این کار ماهر شدید، اعتماد به نفس پیدا خواهید کرد تا شیوه های پیچیده تری را هم به کار گیرید. این شیوه ها چندان دشوار نیستند. ولی توان «نه» گفتن و مقاومت در برار خواسته دیگران کلید صراحت بیان، بدون جلب دشمنی و به شکل سازنده است.
* اولین سنگ بنای صراحت بیان، این است که بتواند چه به عنوان آغازگر و چه به عنوان پاسخگو «نه» بگوئید. این کار را جدی بگیرید تا در آن ماهر شوید. بقیه کارها تا حدودی آسان می شود.
* اولین جمله ای که می گوئید، با کلمه «نه» آغاز شود، مطمئناً خواسته قلبی خود را راجع به اینکه نمی توانید، یا نمی خواهید کاری را انجام دهید، بر زبان خواهید آورد.
* برای کلمه «نه» فقط یک دلیل بیاورید نه دلایل متعدد.
* وقتی در این کار ماهر شدید و اعتماد به نفس پیدا کردید، می توانید به دلخواه خود «نه» را ملایم تر یا خشن تر بر زبان آورید.
* اگر در مورد «نه» گفتن، آغازگر سخن باشید و منتظر نشوید تا آن را در پاسخ درخواستی به زبان آورید، احتمال این زیاد می شود که بتوانید هر کاری را که دلتان خواهد به طریقی که دوست دارید، انجام دهید. (25)

آموزش قدرت اراده از نظر روانی
 

این نوع بازسازی، بستگی به نوع خجالت شما دارد.

* نوع اوّل
 

خجالت شما کاملاً توسعه یافته و عمیق است. ترسو هستید. عمل نمی کنید و با کوچکترین مشکلی همه درها را به روی خود بسته می بینید. شما یک خجالتی به معنای واقعی هستید. دفعه بعد که با یک تذکر، انتقاد و یا یک واکنش ناراحت کننده، روبرو شدید، به جای سرخ شدن و فرو رفتن در لاک خود، سعی کنید در مورد آن بیندیشید که:
- تذکر یا انتقاد از سوی چه کسی است؟
- آیا او خود فردی با تجربه و آگاه است؟
- آیا شخصی بی ملاحظه و بی توجه (که هر چه را می اندیشد بر سر زبان می آورد و به سرعت آن را فراموش می کند) از شما انتقاد کرده است؟
- آیا انتقاد از طرف شخصی بدجنس و بدخواهِ دیگران است؟
- و اصولاً آیا انتقاد وارده، منطقی است؟
به هر حال، هیچ کس کامل نیست و شما هم ممکن است مثل دیگران دچار اشتباه شوید. پس سعی کنید مسأله را منصفانه مورد بررسی قرار دهید. شاید این انتقاد از جهاتی صحیح باشد، (که معمولاً هم همین طور است) اگر اشتباه از طرف شماست، سعی کنید اشتباه خود را جبران کنید. در غیر این صورت، بررسی کنید که چگونه می توانید صحت کار یا نظر خود را به اثبات برسانید.

شروع صحبت و بحث:
 

برای شروع، همیشه از این جمله استفاده کنید: «البته شما حق دارید، (حتی اگر خلاف این را می اندیشید).» این جمله طرف مقابل را خلع سلاح کرده و به شما به دلیل حذف هر گونه احتمال خشونت در بحث، اطمینان خواهد بخشید. و سپس همراه با طرف مقابل خود، نکته به نکته اشتباهاتی را که به شما نسبت داده شده، بررسی کنید و در مورد آنها توضیح دهید. قبول کنید که شما نیز می توانید اشتباه کنید و هیچ گونه آبروریزی در این مورد پیش نخواهد آمد. اگر کسی اشتباهات خود را بپذیرد، یقیناً دارای روحیه متعالی است. تنها افراد خودخواه به دلیل اینکه نمی خواهند حقایق را قبول کنند، به لجاجت می پردازند. این کار بزرگی است که من از شما خواستار انجام آن هستم. البته کاملاً و ضروری است که این کار را انجام بدهید. هر بار چنین حالتی ایجاد شد (که مسلماً باز هم اتفاق خواهد افتاد)، همین کار را انجام بدهید؛ زیرا این وضعیت در افراد خجالتی به وفور اتفاق می افتد.
یک راه حل:
در برخورد با شخصی که خشمگین شده یا با انتقاد خود، خود را عصبانی کرده است، لبخند بزنید. خود را با تمام انرژی، مجبور به لبخند زدن بکنید. البته لبخند شما نباید به پوزخندی توهین آمیز تبدیل شود. این لبخند باید روشن، صادقانه و صلح جویانه باشد. مرتب به خود تلقین کنید که: «من رفتار شما را می-بخشم و می خواهم با هم دوست باشیم.» در این حالت، لبخند شما طبیعی به نظر رسیده و طرف مقابل، فوراً دگرگون خواهد شد. (26)

* نوع دوّم
 

خجالت شما از نوع تعدیل شده است. به طور ناگهانی و با خشونت از خود واکنش نشان می دهید. معمولاً دچار عصبانیت های شدیدی می شوید تا به اطرافیان و خصوصاً به خودتان بقبولانید که شخصی با اراده هستید (به هر صورت، این کار، دیگران را به اشتباه نمی اندازد). بنابر نوع خجالت شما، تمرینات نیز متفاوت است. خجالت شما از نوع تعدیل شده است. در وهله اوّل، شما نمی توانید خجالت خود را دائماً تعدیل و کنترل کنید. اکثر تمریناتی که در صفحات گذشته ارائه داده شده، را می توانید انجام دهید. یک تذکر دردناک، یک انتقاد تند یا یک توبیخ، باعث خشم شدید شما شده و اطرافیان را خواهد ترساند و احساس قدرت را در شما توسعه خواهد بخشید. ولی آیا شما واقعاً قوی هستید؟ مسلماً خیر، تا زمانی که خشم شما ادامه دارد قوی خواهید بود، (حداقل تا زمانی که طرف مقابل از شما خشن تر نباشد.) اما خشم شما نمی تواند تا ابد ادامه پیدا کند و به محض فروکش آن، شما دوباره در خود احساس حقارت خواهید کرد.
گفتن هر چیز آن چنان که هست.
* اظهار نظرهای صریح و مثبت و منفی، بخشی از وظایف هر فرد است.
* اگر بدانید که بیشتر افراد از اظهار نظرهای صریح و روشن خوششان می آید، در آن صورت بهتر می توانید بر موانع درونی گفتن حقیقت، آنچنان که هست، غلبه کنید.
* استفاده از شیوه بیان منظور و یا یک جمله ساده «من آغاز» بهترین شیوه اظهار نظر مستقیم نسبت به عملکرد افراد است.
* گفتن مطلب، آنچنان که هست؛ یعنی طوری پیام را می رساند که شنونده می تواند آن را دریافت کند. این منظور جز با صداقت محض، حاصل نمی شود. (27)

قوانین جرأت مندی
 

افراد حق دارند که:
1. به خودشان احترام بگذارند. احترام به خود یعنی شناخت نیازها، نقاط ضعف و قوت ها، و به رغم همه ویژگی هایشان، پذیرش این امر که «من» فرد ارزشمند و قابل احترامی هستم».
2. نیازهای شان را به عنوان یک فرد بشناسند. (جسمانی، عاطفی، اجتماعی) و حدود مشروع آنها را برآورده کنند. کامیابی بدون تعرض به حقوق دیگران، حق هر کسی است.
3. اجازه داشته باشند در بیان احساس، افکار و عقایدشان از ضمایر «من» و «ما» استفاده کنند. برای مثال «بابا من دوست ندارم شما رنگ لباس مرا انتخاب کنی» یا «مامان من از اینکه تو از طرف من قول دادی که به بچه دوستت در درس هایش کمک کنم، ناراحت شدم.»
4. اجازه اشتباه داشته باشند و متوجه اشتباه خود بشوند. هیچ کس کامل نیست. انسان باید مجاز به اشتباه کردن باشد و فرصت جبران آن را داشته باشد.
5. فرصت تغییر به آنها بدهید. هیچ چیز ثابت نیست. تغییر همیشه میسر است و انسان ها می توانند تغییر کنند. همین طور انسان می توان، تغییر عقیده و فکر بدهد.
6 به آنها فرصت بدهید تا درباره تصمیم یا موقعیتی فکر کنند. این فرصت و وقت فکر کردن به افراد برای این که انتخاب درست داشته باشند، آنها را افراد مسئول و مصممی بار می آورد. وقتی برای کسی تصمیم گرفته می شود، و دیگران قادر نخواهند بود تا در سایر موقعیت های زندگی خود تصمیم بگیرد. برای همین، چنین فردی همواره دیگران را مسئول بدبختی خود می داند. نسبت به آنها خشمگین می شود و خود نیز جرأت تصمیم گیری ندارد. شما از این دسته والدین نباشید.
7. از موفقیت هایشان قدردانی شود. باید به آنها اجازه داده شود تا از موقعیت-های خود مطلع شوند، لذت ببرند و برخود ببالند، در مقام والدین در شادی کودکانتان سهیم شوید و برای داشتن آنها به خود ببالید، انسان ها همواره نیازمند تأیید دیگران هستند. مهمترین فرصت برای تأیید دیگران وقتی است که آنها به موفقعیت هایی دست می یابند.
8. برای آنها فرصت هایی فراهم آورید تا خواسته های شان را مطرح کنند. فراموش نکنید که آنها افرادی مستقل با خواسته های منحصر به فرد خود هستند. حتی ممکن است فرصتی برای برآورده کردن خواسته های فرزندانتان فراهم نباشد، ولی وقتی به آنها امکان بیان خواسته ها و نیازهایشان را می دهید، عزت نفس آنها را تقویت کرده اید و به آنها فهمانده اید که برای خواسته و نظرشان احترام قائل هستید.
9. خواسته هایتان را با آنها در میان بگذارید. رفتار جرأت مندانه برخلاف رفتار پرخاشگرانه و رفتار منفعلانه متضمن بُرد و باخت نیست، بلکه یک تعادل برنده- برنده است. وقتی کودکان می آموزند که باید خواسته خود را بیان کنند، این اصل را هم خواهند آموخت که دیگران هم خواسته هایی دارند باید آنها را مطرح و در صورت امکان برآورده کنند.
10. به آنها بیاموزید که فقط مسئول رفتار خود باشید و نه رفتارهای دیگران. بسیاری از والدین فرزندان خود را به خاطر رفتار خواهر، برادر، یا رفتار خودشان مورد بازخواست قرار می دهند. واقعیت آن است که اگر در جهان هر کس بپذیرد که مسئول رفتار خود است، جهان همچون بهشت خواهد شد. نیازی نیست که افراد مسئول رفتار دیگران باشند. اگر هر کسی مسئول رفتار خود باشد، می-توانیم بهشت را تجربه کنیم. دستاورد پذیرش مسئولیت فردی، درک این نکته است که من اگر بتوانم، خودم را تغییر می دهم. نه این که سعی کنم کس دیگری را تغییر دهم. همیشه تغییر خود به مراتب آسان تر از تغییر دیگران است.
11. برای آنها این فرصت را فراهم آورید که رفتار جرأت مندانه شما و دیگران را ارج نهند و به آن احترام بگذارند. (28)

تمرین
 

به پرسش های زیر فقط پاسخ بله یا خیر بدهید:
آیا من این حق را دارم که:
1. به خودم احترام بگذارم؟
2. نیازهایم را به عنوان فردی مستقل بشناسم؟
3. در توصیف احساسات و افکارم عبارت «من» را به طور صریح بیان کنم؟
4. به خودم اجازه دهم اشتباه کنم؟
5. افکار و نگرشم را تغییر دهم؟
6. اعلام کنم که در مورد مسئله مورد نظر، نیاز به زمان دارم تا فکر کنم؟
7. به خودم اجازه دهم تا از موفقیت هایم لذت ببرم؟
8. خواسته هایم را خودم بیان کنم به جای اینکه منتظر باشم دیگران خودشان متوجه شوند؟
9. بدانم که من مسئول رفتار دیگران نیستم؟
10. به دیگران و حقوق آنها برای جرأت مند بودن احترام بگذارم و در عوض، از آنها نیز انتظار همین برخورد را داشته باشم؟ (29)
رهنمودهای زیر می تواند در زمینه کم رویی کمک نماید: (30)
1. قبل از هر چیز، به دنبال این باشید که چرا کم رو شده اید. آیا از آن چه دیگران در زمینه ظاهر شما بگویند، می ترسید؟ توجه داشته باشید که همیشه دلیلی زیربنایی برای رفتار شما وجود دارد. اولین گام در غلبه بر کم رویی، دانستن پویایی و عوامل ایجاد کننده آن است.
2. سعی کنید رفتار خود را بشناسید و یک اسم درست برای آن انتخاب کنید؛ زیرا یکی از مشکلاتی که افراد کم رو دارند، این است که مشکل خود را نمی شناسند.
3. طوری تمرین کنید که انگار کم رو نیستید. وقتی تنها هستید، طوری عمل کنید که اعتماد به نفس کافی دارید. افرادی که از خود اطمینان ندارند، با دیگران با کم رویی و اضطراب برخورد می کنند. چانه را بالا بگیرید، سینه خود را جلو بدهید و محکم صحبت کنید. اگر چه در ظاهر امر ممکن است خنده دار باشد، اما نتایج سودمندی خواهد داشت.
4. طوری تمرین کنید که بتوانید در رویاروئی با دیگران، لبخند اجتماعی و برخورد نگاه را اضافه کنید. با صحبت کردن در زمینه هوا، یک واقعه جاری و مانند آن، موضوعی برای گفتگو پیدا کنید.
5. سعی کنید به ظاهر و قیافه خود برسید. یکی از راه های این که فکر نکنید دیگران به شما نگاه می کنند، حفظ قیافه و کاهش دادن انتقاد از خود است.
6. ترس از ترد شدن را با تجسم بدترین شرایطی که ممکن است اتفاق بیفتد، کاهش دهید.
7. راه های کنار آمدن با کم رویی را از تماشای دوستان و آشنایان که کم رو نیستند، یاد بگیرید.
8. احساستان را درباره خود عوض کنید و سعی نمائید احساس ناکامی خود را کاهش دهید.
9. یک دفترچه روزانه تهیه و موفقیت هایتان را، هرچند جزئی باشد، در آن یادداشت کنید. بنویسید که چه اتفاقی افتاد و چگونه با موفقیت کنار آمدید.
10. دنبال فرصت هایی باشید تا با به چالش انداختن خود، مهارت هایتان را بهبود بخشید. موقعیت هایی را که قبلاً در آنها موفقیت نداشته اید یا برایتان احساس بدی ایجاد شده است جستجو و سعی کنید با ایجاد انگیزه ای قوی، بر آنها غلبه کنید.
11. تصمیم بگیرید از همین امروز با این مشکل خود مقابله نمائید. سعی کنید بعضی از موقعیت ها را در خانه تمرین کنید تا وقتی به موقعیت وارد شدید، برای آنها تدارک کافی داشته باشید.
12. از تمرین های آرام سازی بدنی و روانی استفاده کنید تا بتوانید تنش موجود و نتیجه منفی آن را بر روی خودتان کاهش دهید.
13. اطمینان حاصل کنید برای به چالش انداختن و مقابله با این مشکلات، به اندازه کافی آمادگی قبلی داشته باشید. وقتی بدانید در یک موقعیت چه بگویید یا چه بکنید، اعتماد به نفس شما بالا خواهد رفت.
14. سعی کنید از ضمیر شخصی «من» کمتر استفاده کنید؛ زیرا وقتی می گویید «من» دیگران نیز به روی آن تمرکز می یابند که باعث ایجاد کم رویی می شود.
15. درباره دیگران از آنها سؤال کنید و وقتی پاسخ می دهند، به دقت گوش کنید و به خاطر بسپارید تا درباره آنها بعداً یا در یک موقعیت دیگر، بتوانید گفتگو کنید.
16. در موقعیت های اجتماعی، سعی کنید کمتر رفتار خود را زیر نظر بگیرید و به دنبال وارسی کردن آن نباشید. توجه خود را به اطراف و دیگران متمرکز کنید.
17. شروع به ایجاد این احساس در خودتان بکنید، نشانه های بیرونی اضطراب حتی برای شما نیز مشهود نیستند، دیگران که جای خود را دارند.
18. به دیگران توجه کنید و ببینید می توانید نشانه های اضطراب را در آنها ببینید.
19. سعی کنید به این فکر کنید که در یک موقعیت، شما مرکزیت توجه نیستید.
20. گاهی سعی کنید از کمی شوخی نیز استفاده کنید که باعث جلب توجه و علاقه دیگران می شود.
21. در صورت لزوم، به یک متخصص روان شناس مراجعه کنید.
هفت راه حل فوری برای از بین بردن دلهره و اضطراب (31)
1. تنفس کامل: ابتدا هوای داخل ریه ها را کاملاً بیرون دهید. (ایستاده پاها را کمی از هم باز کنید. به سمت جلو خم شوید و دست ها را تا حد امکان به سمت داخل بدن و بیرون آوردن، قرار دهید. اکنون دست ها در طول بدن قرار می گیرند. این تمرین را چندین بار و به آرامی انجام دهید.
2. شبکه خورشیدی: انقباض عصبی، خصوصاً در سطح شبکه خورشیدی انجام می گیرد. بنابر این باید ابتدا این قسمت را از حالت انقباض بیرون آورده. برای این کار، آن را با کف دست، مالش بدهید.
3. انگشت سبابه: قسمت انتهای انگشت سبابه راست خود را بین دندان های آسیا به مدت چند لحظه محکم فشار بدهید.
4. ضربه ژاپنی: با تیغه دست راست، محکم و پنج بار پشت سر هم به کف دست چپ بکوبید سپس این حرکت را به صورت معکوس انجام بدهید.
5. لبخند: در یک محل آرام، لبخندی اغراق آمیز (که نشان دهنده یک حالت اجباری است) بزنید. در این وضعیت به مدت 10 ثانیه باقی بمانید و سپس رها کنید. این کار را چندین بار پشت سر هم انجام دهید.
6. دست فولادی: دست های خود را محکم درهم فشار دهید. (با انگشت های درهم فرورفته) این کار را 20 ثانیه انجام داده سپس رها کنید، تمرین را چندین بار تکرار کنید.
7. یک حرکت: سر پا بایستید، دست ها را به صورت افقی در دو طرف بدن باز کنید. بدن شما شکل حرف تی (T) را به خود می گیرد. بالا تنه خود را به سمت راست بچرخانید بدون اینکه پاها بچرخند. کمی فشار بیاورید و سپس همین کار را از طرف چپ انجام دهید. این تمرین را هشت بار تکرار کرده و هر بار کمی بیشتر فشار بیاورید.
مقابله غیر مستقیم با نیستی ها
* اگر می توانید، خوب است که اظهار نظرهای نیش دار و غیر مستقیم اهمیت ندهید.
* اگر خود را در معرض انتقاد دیدید و به علت پیام مختلط، گیج شدید به قلب خود اعتماد کنید.
* از پرسش های که با کلمه «چرا» آغاز می شوند، خودداری کنید.
* ساده ترین شیوه مقابله با نیش های غیر مستقیم، بیان یک جمله ساده «من آغاز» است.
* بیان منظور و استفاده از جملات صریح و قاطعانه و کوتاه برای برهم زدن الگوی فکری خوب است، ولی ممکن است بیش از آنچه مایلید، درگیر شوید. (32)

هفت تمرین مهم و کاربردی (33)
 

* تمرین اول
 

لبخند دروازه باز موفقعیت در کارها و شکست دادن خجالت است. از دو فروشنده، آنکه لبخند می زند، حتی اگر تجربه چندانی نداشته باشد بیش از دیگری فروش خواهد داشت و در یک جمع، آنکه لبخند می زند، تمام افراد مثبت را به سوی خود جذب خواهد کرد. بنابر این یاد بگیرید که لبخند بزنید.

* تمرین دوم
 

هنگامی که می خواهید از فردی تقاضائی بکنید، سخنرانی کنید یا به یک ملاقات خیلی رسمی بروید و... و به طور خلاصه، قصد انجام کاری را دارید که معمولاً از آن وحشت داشته یا حتی صرف نظر می کنید، قبل از اقدام به عمل، در ذهن خود انجام آن کار را با آرامش و خونسردی مجسم کنید. سپس ببینید با چه افرادی و یا چه جمعی روبرو هستید. نقاط ضعف و قوت آنها کدام است؟ دقیقاً چه چیزی می-خواهید بگوئید؟ آنچه قصد و نیت آن را دارید، باید در ذهن شما روشن و دقیق باشد. چند تمرین عملی آسان، به شما امکان خواهد داد پیشرفت های خود را مشاهده کنید.

* تمرین سوم
 

یک عابر را در خیابان متوقف کرده و از او سؤالی بکنید (پرسیدن آدرس یا ساعت) او را وادار سازید، به سؤالات شما پاسخ دهد و سپس صحبت را خاتمه دهید. (باز هم لبخند). صحبت خود را به عنوان مثال با چنین جمله ای خاتمه دهید: متشکرم، خیلی لطف کردید.

* تمرین چهارم
 

یک فروشگاه یا بوتیک را بر حسب اتفاق انتخاب کرده و وارد شوید و چند مدل از لباس های آن را برای دیدن از فروشنده بخواهید. با دیدن هر مدل، بگوئید که این برای شما مناسب نیست. (عیبی روی لباس نگذارید، بلکه فقط بگوئید از آن خوشتان نمی آید.) سپس بوتیک را بدون خرید و ضمن تشکر از صبر فروشنده ترک کنید. بیشتر از سه مدل را امتحان نکنید. اولاً به دلیل اینکه شما ممکن است بیش از این نتوانید، تأثیر فروشنده های خوب را تحمل کنید، یا اینکه عادت کنید، اصلاً تحت تأثیر آنها قرار نگیرید. ثانیاً، این تمرین با انتخاب سه مدل در سه فروشگاه، تأثیر بیشتری می گذارد تا نُه مدل در یک بوتیک. و سرانجام، به دلیل اینکه فروشنده ها آنجا نیستند تا خجالت شما را درمان کنند! بنابر این، در این کار اغراق نکنید. (یک توصیه: کیف پولتان را همراه نبرید!)

* تمرین پنجم
 

شما تنها زندگی نمی کنید. قطعاً در بطن یک خانواده یا جمع هستید و به هر حال همسایگان یا همکارانی دارید.
خود را وادار کنید رفتاری صمیمی داشته و با افراد متعددی که تا کنون با آنها برخورد نداشته و فقط به خاطر حفظ ادب با آنها سلامی رد و بدل می کرده-اید، به گفتگو بپردازید. این افراد را بشناسید و خصوصاً بگذارید تا آنها صحبت کنند. در همان حال، نشان دهید که آنچه می گویند مورد توجه شماست و به دقت به حرف های آنها گوش می دهید.
 
در این هنگام شاید تمایل پیدا کنید که سریعاً از آنها جدا شوید و یا اینکه بر عکس، زندگی خود را به طور کامل برایشان تعریف کنید؛ اما شما باید جلوی خود را بگیرید. به گوش کردن ادامه دهید و سپس این افراد را باز هم با یک لبخند دوستانه ترک کنید.

* تمرین ششم
 

اگر دشمنی دارید، و اگر روابط تان با کسی تیره شده است، تمرین قبلی را نیز در این مورد به کار ببرد. همیشه گام اول را شما بردارید. از دشمنان خود دوست ساختن، بزرگترین موفقیتی است که می توانید به دست بیاورید. اثبات این مطلب، تثبیت موفقیت ما در این مسیر است.

* تمرین هفتم
 

در یک کلوپ یا باشگاه ورزشی ثبت نام کنید (در رشته ای که برایتان مناسب تر است) در چنین مکانی، شما با افرادی از طبقات مختلف آشنا خواهید شد و این کاره به شخصیت جدید شما امکان شکوفائی خواهد داد. اگر به هر دلیل ممکن نمی-توانید به چنین محلی بروید، خود با جمع آوری دوستان و همکارانی که نقطه نظرهای مشترکی در یک رشته خاص (ورزش، عکاسی، تآتر و ...) دارند، چنین محفلی تشکیل بدهید. از تنهائی بگریزید. سعی کنید تمایل به نزدیک شدن، شناختن و درک بهتر دیگران را در خود ایجاد کنی.

نتیجه گیری
 

مباحثی که در این مقاله به آنها پرداخته شد و نتایجی که از این مقاله عاید ما می گردد به شرح ذیل می باشد:
1. عقده حقارت، معلول یکی از علت های زیر است: الف: حقارت جسمی؛ ب: اجبارهای دوران کودکی؛ ج: حقارت های محیطی؛ د: شکست های ایجاد شده.
2. اگر چه در رفتار شخص خجالتی، به نظر می رسد که فرد از حق خود می گذرد ولی در دراز مدت چنین فردی احساس می کند مورد ستم واقع شده و از دیگران عصبانی و به دنیال تلافی کردن است.
3. سه اصل مهم پی ریزی: 1. شناخت دقیق خود؛ 2. تغییر رفتار خود بدون تلاش؛ 3. انجام تمرینات عملی و مؤثر.
4. رفتار جرأت مندانه، رفتار یا مهارتی است که به افراد توانائی می دهد از خودشان در موقعیت های مختلف محافظت و دفاع کنند.
5. راه های کنار آمدن با کم رویی را از تماشای دوستان و آشنایان که کم رو نیستند، یاد بگیرید.
6. اگر ساکت بنشینید، دیده نخواهید شد و تا هنگامی که دیده نشوید تأثیر اندکی بر جمع خواهید گذاشت و احتمال ارتقاء مقام، پیشرفت و اجرای طرح های شما ناچیز خواهد بود.
7. اولین سنگ بنای صراحت بیان، «نه» گفتن است.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. میزان الحکمه، ج 1، ص 370
2. غررالحکم و دررالکلم، ج 7، ص 171
3. شرح غررالحکم و دررالکلم، ج 4، ص 185
4. نهج البلاغه، حکمت 175
5. غررالحکم و دررالکلم، شماره 9626
6. شرح غررالحکم و دررالکلم، ج 7، ص 172
7. شرح غررالحکم و دررالکلم، ج 7، ص 171
8. غررالحکم و دررالکلم، شماره 1820
9. غلبه بر کم رویی، صص 19 و 20
10. روان شناسی کم رویی و روش های درمان، صص 16 و 17
11. درمان خجالت در سه هفته، صص 51 - 54
12. روان شناسی کم رویی و روش های درمان، صص 16 و 17
13. فرزندان خجالتی یا پرخاشگر، ص 82
14. چرا این بچه این قدر خجالتیه؟، صص 53 و 54
15. درمان خجالت در سه هفته، صص 13- 16
16. سخن گفتن بدون ترس و خجالت، ص 162
17. فرزندان خجالتی یا پرخاشگر، صص 25 و 26
18. سخن گفتن بدون ترس و خجالت، صص 114 و 115
19. فرزندان خجالتی یا پرخاشگر، ص 58
20. سخن گفتن بدون ترس و خجالت، ص 19
21. درمان خجالت در سه هفته، صص 21- 23
22. درمان خجالت در سه هفته، صص 24 و 25
23. فرزندان خجالتی یا پرخاشگر، ص 83
24. سخن گفتن بدون ترس و خجالت، صص 24 و 25
25. سخن گفتن بدون ترس و خجالت، صص 76 و 97
26. درمان خجالت در سه هفته، صص 44- 46
27. سخن گفتن بدون ترس و خجالت، ص 132
28. فرزندان خجالتی یا پرخاشگر، صص 59 تا 62
29. فرزندان خجالتی یا پرخاشگر، صص 62 و 63
30. روان شناسی کم رویی(ویژگی ها، ارزیابی و شیوه های درمان)، صص 223- 226
31. درمان خجالت در سه هفته، صص 96- 99
32. سخن گفتن بدون ترس و خجالت، ص 144
33. اقتباس از درمان خجالت در سه هفته، صص 80 - 92
 

منابع پایانی
1. افروز، غلام علی، روان شناسی کم رویی و روش های درمان، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هشتم، تهران، 1383ش.
2. امیدوار، احمد، روان شناسی کم رویی(ویژگی ها، ارزیابی و شیوه های درمان)، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اوّل، مشهد، 1389ش.
3. امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب(ع)، غررالحکم و دررالحکم، ترجمه محمد علی انصاری قمی، انتشارات مهر آئین، بی چا، بی جا، 1378ش.
4. امیرالمؤمنین، علی بن ابیطالب(ع)، نهج البلاغه، انتشارات مرکز البحوث السلامیه، بی چا، بیروت، 1387ق.
5. تینگلی، جودیت، سخن گفتن بدون ترس و خجالت، ترجمه مهدی مجرد زاده، انتشارات راه بین، چاپ سوم، تهران، 1380ش.
6. حسینی بهشتیان، محمد، غلبه بر کم رویی، انتشارات بهشتیان، چاپ اوّل، تهران، 1389ش.
7. ریگون، امانوئل، چرا این بچه این قدر خجالتیه؟، ترجمه دکتر آذین حسین زاده، انتشارات قطره، بی چا، تهران، 1388ش.
8. شارتیه، ژان، درمان خجالت در سه هفته، ترجمه ساعد زمان، انتشارات فراوان، چاپ سوم، تهران، 1383ش.
9. محدث، جلال الدین، شرح غرر و درر تمیمی آمدی، ترجمه محمد علی انصاری، انتشارات دانشگاه تهران، بی چا، تهران، 1346ش.
10. محمد خانی، پروانه، فرزندان خجالتی یا پرخاشگر، انتشارات قطره، بی چا، تهران، 1388ش.
11. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، قم، 1375ش.



 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط