آیا موسیقی و غنا استثنا دارد؟
شمول مفهوم غنا
کلام کاشف الغطاء
در عرف جدید، غنا را به غیر قرآن، دعا، ذکر، اذان، تعزیه و مدح پیامبر و ائمه (ع) اختصاص داده اند.در حالی که از تتبع کلمات اهل لغت و حالات بنی امیه و بنی عباس معلوم می شود که، در آن زمان، در قرآن و امثال آن نیز غنا مطرح بوده و از نظر مضمون کلمات تفاوتی نداشته که حق باشد یا باطل، زیرا ملاک تحقق غنا و عدم تحقق آن در کیفیت صدا می باشد، نه در ذات کلمات و مضمون آنها.
پس واژه «غناء» از مواردی است که عرف جدید در فهم معنای آن به خطار رفته و آن را منحصر به غیر قرآن، دعا و... دانسته است، در حالی که در قرآن، دعا و... نیز غناء تحقق می یابد و نباید آن را به معنای عرف جدید حمل کرد.(1)
بنابراین، روشن شد که، مفهوم موضوع غنا عام است و به همه آهنگ های طرب انگیز مناسب مجالس لهو و لعب - چه در کلام حق باشد یا باطل- شامل می شود و استثنا هم ندارد، ولی آیا از حکم غنا چیزی استثنا شده یا نه؟ در زیر به آن می پردازیم.
آیا حرمت غنا یا موسیقی استثنا دارد؟
در پاسخ می گوییم: ما تابع دلیل هستیم؛ هم چنان که حرمت غنا و موسیقی را با دلیل اثبات کردیم، اگر در موردی دلیل محکمی بر جواز غنا یا موسیقی وجود داشته باشد خواهیم گفت: در این مورد خاص جایز است، ولی باید توجه داشت که، چون اصل حرمت غنا و موسیقی ذاتی است و به همه انواع غنا و موسیقی شامل می شود، با دلیل های غیر معتبری نمی توان چیزی را از آن استثنا کرد، بلکه باید دلیل معتبری برای استثنا وجود داشته باشد. هم چنان که امام خمینی (قدس سره) پس از بیان دلایل حرمت غنا می فرماید:
فتحصل من جمیع ذلک حرمه الغناء بذاته، فلابد من التماس دلیل علی الاستثناء؛
از مجموع دلایل مذکور، حرمت ذاتی غنا به دست آمد، پس اگر کسی بخواهد موردی را استثنا کند باید دلیل محکمی اقامه نماید.(2)
با این مقدمه، به بررسی مواردی می پردازیم که بعضی ها به احتمال مستثنا بودن آنها، خواسته اند غنا یا موسیقی را در آن موارد، جایز بدانند.
اول: قرائت قرآن و دعا
از کسانی که قائل به استثنای غنا در قرائت قرآن شده، محقق سبزواری است که در مقام جمع بین روایات حرمت غنا و روایات تلاوت قرآن، قائل به جواز غنا در قرائت قرآن، دعا و اذکار شده است.(4)
بررسی مطلب
رجوع محقق سبزواری (قدس سره) از نظریه قبلی خود
ایشان در مقدمه رساله خود می گوید: در این رساله، بیشتر آیات قرآن و روایاتی که از حضرات معصومین (ع) در تحریم غنا رسیده است ذکر کردم... در این جا حرف دلم و عقیده ام را گفتم؛ حق خدای سبحان نیز بر زبان انسان همین است.(5)
ایشان پس از استدلال به آیاتی از قرآن کریم برای اثبات حرمت غنا می نویسد:
غرض این نیست که با هر کدام از این آیات به تنهایی برای حرمت غنا استدلال شود، بلکه غرض این است که با ضمیمه کردن این آیات، حرمت غنا تأیید شود و روشن ترین دلیل بر این حکم،روایاتی است که از طریق سنی و شیعه وارد شده و به حد استفاضه و بلکه به حد تواتر رسیده است و ما فقط به ذکر روایات شیعه اکتفا می کنیم.(6)
همو پس از نقل تعدادی از احادیث در حرمت غنا می فرماید:
ما نمی خواهیم با تک تک این روایات بدون ارتباط با هم دیگر استدلال کنیم (و با هر یک از این روایات، حرمت غنا را اثبات نماییم) بلکه هدف ما این است که با ضمیمه کردن این روایات به یک دیگر، غرض (حرمت غنا ) تأمین شود (و این مجموع غرض ما را تأمین می کند) پس ضعف سند یا نارسایی دلالت برخی از آنها نیز ضرری ندارد و روایات درباره حرمت غنا بسیار است و این مجموعه ای که ما نقل کردیم برای جویندگان حق کافی است و هر کس که با دلیل اندک (قابل قبولی) قانع نشود، دلایل فراوانی نیز برای او مفید نخواهد بود.(7)
ایشان درباره غنا در قرائت قرآن نیز می فرماید:
برخی برای حلیت غنا در قرآن تعلیل هایی می آورند، گاهی گویند: در قرآن - که حکمت و موعظه است- غنا راه ندارد. یک بار می گویند: حقیقت غنا را عرف تشخیص می دهد و عرف چنین مواردی را غنا نمی نامد. گاهی گویند: غنا بودن این مورد ثابت نشده است، و اصل در اشیا اباحه است.
آن گاه با پاسخی طولانی این تعلیل ها را از درجه اعتبار ساقط کرده و در حرمت غنا در قرائت قرآن و امثال آن را اثبات کرده است.(8)
در خلال بحث نیز برای اثبات لزوم احتیاط درباره غنا، بیان جامعی دارد که خلاصه اش چنین است:
همه مکلفین، موظف به اجتناب از طبیعت غناء شده اند و طبیعت هر چیز فقط در صورتی منتفی می شود که همه افراد آن منتفی شده باشد و در مورد غنا نیز وقتی انسان می تواند ادعا کند که، به وظیفه اجتناب از غنا عمل کرده است که، از همه اقسام غنا اجتناب کرده باشد و با ارتکاب اقسام مشکوک آن امتثال دستور مولی حاصل نمی شود. پس انسان باید از همه انواع غنا اجتناب نماید و با این بیان، تمسک به اصل برائت برای عدم وجوب اجتناب از موارد مشکوک منتفی می شود ( وبهذا التقریر یندفع التمسک بالاصل فی عدم وجوب الافراد المشکوکه).(9)
ایشان در پایان رساله، ضمن تشویق به احتیاط در دین، دستور العمل مفیدی برای تمام مجتهدان و مقلدان بیان کرده است.(10)
نتیجه
اقرا والقران بالحان العرب و اصواتها، و ایاکم ولحون اهل الفسق واهل الکبائر؛ فانه سیجیء من بعدی اقوام یرجعون القرآن ترجیع الغناء والنوح و الرهبانیه لا یجوز تراقیهم، قلوبهم مقلوبه، و قلوب من یعجبه شانهم؛
قرآن را با آهنگ و صدای عرب بخوانید و از آهنگ اهل فسق و گناهان کبیره دوری کنید، افرادی پس از من می آیند که قرآن را با ترجیع (زیر وبم) و آهنگ غنا و نوحه و رهبانیت می خوانند؛ قرآن از حنجره آنان تجاوز نمی کند (به قلبشان اثر نمی گذارد، زیرا) قلب آنها و قلب کسانی که از برنامه آنها خوششان بیاید وارونه است.(11)
دوم: مرثیه
مقدس اردبیلی (قدس سره) در این باره می فرماید:
مرثیه امام حسین (ع) را از حرمت استثنا کرده اند، ولی دلیلش معلوم نیست، شاید دلیلش این باشد که دلیل حرمت غنا، اجماع است و آن فقط حرمت غنای غیر مرثیه را اثبات می کند و روایات نیز به گونه ای نیست که هم از نظر سند صحیح باشد و هم از نظر دلالت، برحرمت مطلق غنا صریح باشد. پس غنا در مرثیه امام حسین (ع) در تحت اصل جواز باقی می ماند.
ایشان احتمال فوق را با ذکر موارد زیر تأیید کرده است:
1. گریه برای امام حسین (ع) مطلوب بوده و ثواب عظیم دارد و غنا کمک به گریه است.
2. از زمان گذشته، در میان مسلمانان عزاداری همراه با غنا مرسوم بوده و کسی نهی نمی کرده و آن غالباً دلیل بر جواز می باشد.
3. تحریم غنا به خاطر طرب انگیر بودن آن است (علی الظاهر) و در مرثیه طرب نیست، بلکه چیزی در آن وجود ندارد جز حزن و اندوه. (12)
آیا غنا در مرثیه جایز است؟
وانت خبیر بان شیئاً مما ذکر لاینفع فی جواز الغناء؛
خودت می دانی که هیچ کدام از مطالب مذکور نمی تواند دلیل برجواز غنا در مرثیه باشد.(13)
شیخ انصاری پس از این پاسخ اجمالی، به بیان پاسخ تفصیلی پرداخته است که در بررسی زیر به گوشه هایی از آن اشاره خواهیم کرد.
بررسی مطالب مقدس اردبیلی (قدس سره)
اما احتمال انحصار دلیل حرمت غنا، بر «اجماع» و عدم وجود روایت صحیح دال بر حرمت غنا، احتمالی است که او در مبحث تجارت (جلد هشتم کتابش) مطرح کرده، ولی خودش - هم چنان که در فصل ششم گذشت - در مبحث شهادات (جلد دوازدهم کتابش ) از این احتمال عدول کرده و به وجود روایات صحیح درباره حرمت غنا تصریح نموده است.(14)
اما کمک بودن غنا به گریه، درست نیست، زیرا غنا ( صدای لهوی یا صدای طرب انگیز) منافات با گریه بر امام حسین (ع) دارد، چون طرب حاصل از غنا اگر طرب سرور و شادی باشد، گریه آور نخواهد بود، و اگر طرب حزن و اندوه باشد، گریه بر اهل بیت (ع) نمی باشد، بلکه آن گریه حاصل از طرب، گریه بر فقدان مشتهیات نفسانی خود گریه کننده است. بر فرض اگر غنا کمک کننده به گریه مطلوب هم باشد، باز مجوز غنا در مرثیه نخواهد بود، زیرا دلایل حرمت غنا اطلاق دارد و شامل همه انواع و اقسام غنا می شود و مقدمه یک عمل مستحب یا مباح قرار گرفتن قسمی از آن، دلیل حلیت آن نخواهد، زیرا دلیل استحباب هرگز نمی تواند مزاحم دلیل حرمت باشد، چرا که دلیل غیر الزامی قدرت تعارض با دلیل الزامی ندارد.(15)
اما مرسوم بودن عزاداری همراه با غنا در میان مسلمانان، آن نیز نمی تواند مجوز غنا در مرثیه باشد، زیرا اولاً: با وجود فتوای فقهای عظام برحرمت غنا به طور مطلق و بدون استثنای چیزی از آن، چنین سیره ای را نمی توان اثبات کرد، زیرا چیزی که میان مسلمانان رواج داشته و دارد، عزاداری بدون غنا می باشد، اگر در جایی همراه با غنا باشد علما و متدینان شرکت نمی کنند و اگر شرکت کردند، نهی از منکر می کنند و یا از مجلس خارج می شوند، در مواردی که خارج نمی شوند، از جهت شک در غنا بودن آن آهنگی است که خوانده می شود.
ثانیاً: بر فرض، اگر چنین سیره ای (غنا در مرثیه ) در میان مسلمان وجود داشته باشد حجت شرعی نمی باشد، زیرا به زمان معصومین (ع) اتصال ندارد تا کاشف از نظر معصوم باشد؛ چرا که در زمان امامان معصوم (ع) در اثر ترس از خلفای جور، مجالس عزاداری رواج نداشت تا معلوم شود تا در آن مجالس، غنا بوده یا نه؟ و در صورت وجود غنا، آیا مورد تأیید امام معصوم نیز بوده است یا نه؟(16)
کلام شیخ انصاری (قدس سره) و حسینی نجومی مد ظله.
از کلام مقدس اردبیلی (قدس سره) معلوم می شود که، نظر ایشان به مرثیه های متعارف میان متدینان بوده که جز حزن، گریه و عزاداری اهل بیت (ع) هدف دیگری ندارند، گویا در زمان ایشان هنوز پیدا نشده بود. مرثیه هایی که در زمان ما شایع شده که اهل لهو و لعب، و مردان و زنان هوس ران در مجالس آنها حاضر می شوند و گاهی با نواختن آلات موسیقی و با غنا و آواز خوانی عزاداری می کنند!
همان گونه که پیامبر (ص) نظیر آن را خبر داده است:
زمانی خواهد آمد که مردم قرآن را با آلات موسیقی و با آهنگ آن می خوانند.(17)
گویا کلمات پیامبر (ص) نیز مثل آیات قرآن درباره موردی وارد می شود و در موارد مشابه نیز جریان پیدا می کند.(18)
سید مرتضی حسینی نجومی مدظله پس از نقل مطلب فوق از شیخ انصاری، می افزاید:
و یا لیت الشیخ کان حیاً فی زماننا حتی یری عجائب لا یتصورها و لا تخطر بباله. و ما عشت اراک الدهر عجباً؛
ای کاش! شیخ انصاری زنده بود تا در زمان ما عجایبی می دید که به ذهن او خطور نمی کرد و در زمان او قابل تصور نبود. آری، هر چه زنده بمانی، روزگار در هر زمان چیز عجیبی به تو نشان خواهد داد.(19)
شیخ انصاری (قدس سره) در بخش دیگر از کلام خود بیانی دارد که خلاصه آن چنین است:
در حرمت غنا فرقی نیست که در کلام حق باشد یا باطل، بنابراین، خواندن دعا و قرآن و مرثیه، با صدایی که در آن به گونه لهوی ترجیع شود حرام خواهد بود، و عقاب آن نیز بیشتر می گردد، زیرا آن معصیتی است در مقام اطاعت و نوعی استحفاف و توهین به قرآن، دعا و مرثیه محسوب می شود.
از واضح ترین اغواهای شیطان این است که، گاهی شخصی را که قصد پنهان سازی گناه خود را دارد، به منظور خوشحالی و بهره وری از لذت نفسانی، به زمزمه لهوی که موجب نشاط وی می گردد وا می داد و او زمزمه مزبور را در بیتی از اشعار حکمت آمیز یا مرثیه و مانند آنها قرار داده و با آن شعر، خوانندگی می کند، یا نزد کسی حاضر می شود که چنین آوازی برای او بخواند، و چه بسا مجلسی را جهت حضور صاحبان آهنگ، تشکیل داده و آن را مجلس روضه و مرثیه می نامد و بر اثر آوازهایی که در آن مجلس خوانده می شود نشاط و انبساطی به وی دست می دهد که در اثر فقدان خواسته های قوای شهوی خود، در دل او انباشته شده است گریه می کند خیال می کند که در مرثیه اهل بیت (ع) گریسته، و به مرتبه عالی نائل گردیده، در حالی که به پایین ترین مراتب دوزخ سقوط کرده است. پس باید گفت: از شر شیطان ملعون و نفس اغواگر، پناهگاهی جز خدا نیست. «فلا ملجا الا الی الله من شر الشیطان والنفس الغاویه».(20)
کلام بهبهانی (قدس سره)
و الحاصل ان من الامور ما هو بین رشده، و منها ما هو بین غیه، ومنها ما هو مشتبه حاله، فمن ترک الشبهات نجا من المحرمات، والاحتیاط (کما عرفت) امر مرغوب و مطلوب محبوب «دع ما یریبک الی ما لا یریبک، و خذ الحائطه لدینک» و لاجل تحصیل الثواب لاتهلک نفسک و لاتفتح علیها باب العذاب و العقاب؛
خلاصه، برخی از اعمال به گونه ای است که حلیت و مایه رشد بودن آن معلوم و روشن است، و برخی به گونه ای است که حرمت و مایه ضلالت بودن آن آشکار است و برخی دیگر مشتبه است که حلیت و حرمت آن معلوم نیست، هر کس شبهات را ترک نماید از محرمات نجات خواهد یافت و احتیاط یک روش خوب و مطلوب است، اعمالی که در حلیت آن تردید داری رها کن و مشغول اعمالی باش که در حلیتش تردیدی نداری و در دین خویش احتیاط را پیشه خود کن و به بهانه تحصیل ثواب، خود را به هلاکت مینداز و راه ورود عذاب و عقوبت اخروی را به روی خود مگشای.(21)
کلام شیخ زین العابدین مازندرانی (قدس سره)
سؤال: حقیقت غنا در شرع شریف چیست و دیگر آن که، آیا غنا در مراثی امام حسین (ع) خواه هندی و خواه عجمی و خواه عربی و هم در قرآن خواندن، نزد آن جناب جایز است یا نه؟
جواب: بسم الله و له الحمد. غنا این است که در عرف بگویند که خوانندگی می کنند و در مراثی بدتر است، بلی، اگر به طوری بخوانند که نگویند خوانندگی می کند و نگویند که مرثیه به طور خوانندگی می خواند ضرر ندارد.(22 )
سؤال: صوت لهوی مرکب از پستی و بلندی با ترجیع یا بی ترجیع، که در عرف خاص و عام، همه آنها را غنا گویند، اگر در مرثیه و قرآن و اذان داخل کنند و بخوانند، خواندن و شنیدن جایز است یا نه؟
جواب: جایز نیست، بلکه در قرآن و اذان و مرثیه گناهش بیشتر است.(23)
کلام ابن عبدالعظیم (قدس سره)
وبالجمله، لا یریب من لم یکن ذهنه مشوبا بالشبهه ان فی ارتکاب المحرمات تحصیلاً للمستحبات؛ عذاباً و عقوبه اکد واشد منه حال کونها غیر متوصل بها الی المستحبات، فلا ینبغی الحکم بجواز ارتکاب امثال هذه الملاهی الموجیه للفسق والفتنه والفساد، کما شاهدناه فی بعض البلاد؛
خلاصه، کسی ذهنش با شبهات آلوده نشده باشد، تردیدی در این نمی کند که، عذاب ارتکاب محرمات به بهانه تحصیل ثواب مستحبات، شدیدتر از مواردی است که چنین بهانه ای در میان نباشد، پس نمی توان به جواز ارتکاب این نوع لهویاتی که نمونه اش در بعضی از شهرها مشاهده می شود و موجب فسق مردم، فتنه و فساد می گردد، حکم کرد.(24)
کلام آیه الله حائری (قدس سره)
سؤال: هرگاه روضه خوان خوش صوت باشد و در مصائب حضرت سید الشهدا اشعار را به صورت خوش بخواند، ولی قصدش خوانندگی نباشد غناست یا خیر؟
جواب: معیار در غنا صوت خوش نیست، بلکه کیفیت خاصه ای است از صوت که مناسب مجالس اهل طرب است، که در عرف تعبیر از آن به آوازخوانی می شود.(25 )
سؤال: در تعزیه حضرت سید الشهدا(ع) شبیه شهدای کربلا را آوردن و همین طور شبیه اسرا را آوردن، و تشبیه طایفه ذکور به زنان امام (ع) و طبل و کوس زدن جایز است یا نه؟
جواب: اقامه تعزیه سید الشهدا (ع) از جمله مستحبات مؤکده است به شرط آن که بر طبل و کوس مشتمل نباشد و احوط آن است که مشتمل بر تشبیه متداوله نیز نباشد.(26)
فتوای آیه الله بروجردی و برخی از فقها
- آوازی که مخصوص مجالس لهو و بازیگری است غنا و حرام می باشد و اگر نوحه یا روضه یا قرآن را هم با غنا بخوانند حرام است، ولی اگر آن را با صدای خوب بخوانند که غنا نباشد اشکال ندارد.(27)
- سینه زدن در کوچه و بازار با این که زن ها عبور می کنند در صورتی که سینه زن پیراهن پوشیده باشد اشکال ندارد و نیز اگر جلوی جمعیت عزادار بیرق و مانند آن ببرند مانعی ندارد، ولی باید استعمال آلات لهو نشود.(28)
فتوای آیه الله گلپایگانی (قدس سره)
تعزیه و شبیه خوانی اگر مشتمل بر آلات لهو از قبیل طبل و شیپور و سنج نباشد و اشعار دروغ و غنا نخوانند و مرد لباس زن نپوشد و اجتماع مرد و زن در یک جا نباشد، اشکال ندارد، ولی سزاوار است که به تعزیه خوانی تنها اکتفا نکنند و مجالس روضه که در آنها علاوه بر ذکر مصائب حضرت خامس آل عبا (ع) معارف و عقاید اسلامی و تفسیر آیات و احادیث و احکام شرعیه بیان می شود. نیز تشکیل دهند.(29)
آیه الله صافی گلپایگانی مدظله
سؤال: نظر مبارک راجع به طبل و سنج جهت هماهنگ نمودن سینه و زنجیر زدن در عزاداری ماه محرم چیست؟
جواب: مراسم عزاداری حضرت سید الشهدا(ع) که به صورت مجالس روضه و سخنرانی و حرکت هیئت های عزا برگزار می شود از شعایر بزرگ مذهب و موجب احیای آثار اهل بیت (ع) و از علائم شعور دینی و تبلور احساسات مذهبی است باید مظاهر آن، مظاهر ایمانی بوده و هر چه از آلایش استعمال این وسائل و آلات منزه تر باشد و ساده و بی پیرایه ها و آلایش ها خصوصاً استفاده از آلات لهو که شرعاً ممنوع است از حال عزا و سوگواری و توجه به مفاهیم بلند و آموزنده ی این مراسم مانع می شود. امید است در برگزاری این شعایر همگان موفق و مشمول عنایات خاصه حضرت بقیه الله ارواح العالمین له الفداء باشند.(31)
سؤال: در مراسم تولد یا رحلت ائمه اطهار (ع) آیا زدن نی اشکال دارد یا نه؟
جواب: در موارد مذکوره و غیر آن مطلقاً حرام است.(32)
پاسخ آیة الله فاضل لنکرانی مدظله به یک سؤال
جواب: استعمال آلات لهو و لعب مطلقاً حرام است.(33)
پاسخ آیه الله علوی گرگانی مدظله به یک سؤال
جواب: بر مؤمنین و عزاداران است که از آلات و ابزاری که چه بسا در مجالس لهو و لعب از آنها استفاده می شود که بعضاً هم حرام است، اجتناب بنمایند و حرمت مجالس عزاداری را حفظ کنند.(34)
استفاده از آلات موسیقی در عزاداری
پاسخ آیات عظام
تبریزی: استفاده از آلات موسیقی در عزاداری حرام است.
صافی گلپایگانی: جایز نیست.
بهجت: آن چه موجب وهن عزاداری است باید اجتناب شود، استعمال آلات موسیقی در عزاداری خالی از اشکال نیست مطلقاً.
فاضل لنکرانی: احوط ترک آن است.(35)
نی زدن در عزاداری
پاسخ آیات عظام
تبریزی: جایز نیست، نی زدن، استعمال آلات لهوی است و لو آن که غم انگیز باشد.(37)
خامنه ای: اگر مطرب ملهی نباشد، اشکال ندارد.(38)
سیستانی: اگر مناسب مجالس لهو و لعب نباشد، حرام نیست.(39)
مکارم شیرازی: در پاسخ سؤال: «نی زدن اگر موجب فساد نباشد، چه حکمی دارد؟» مرقوم فرموده اند: اگر از قبیل آهنگ هایی باشد که مناسب مجالس لهو و فساد است، حرام است.(40)
سوم: حُداء
نبینی شتر بر حدای عرب
که چونش به رقص اندر آرد طرب
برخی از علما، حدا را از حرمت غنا استثنا کرده اند و برای اثبات آن به روایاتی استدلال نموده اند.
بیهقی (از علمای اهل سنت) در سنن خود، بابی در این باره منعقد کرده و در آن، ده حدیث آورده که مضمون آنها حاکی از این است که، افرادی از قبیل عبدالله بن رواحه، انجشه، براء بن مالک و عامر بن اکوع در برخی از سفرها در حضور پیامبر (ص) برای شترها «حداء» خوانده اند و آن حضرت نه تنها نهی نکرده، بلکه در مواردی تأیید هم فرموده است.(41)
از آن جا که «حداء» در زمان ما چندان مورد ابتلا نیست، وارد بحث تفصیلی آن نمی شویم و تنها یک نکته را متذکر می شویم که، اطلاق عنوان غنا بر «حداء» معلوم نیست، در این صورت «حداء» از موضوع غنا خارج بوده و حکم حرمت شامل آن نمی گردد، ولی اگر حدا را به گونه ای بخوانند که غنا باشد، دلیل معتبری بر استثنای آن در دست نیست، از این رو، حکم حرمت شامل آن نیز می گردد.
چهارم: ایام عید
نبینی شتر بر حدای عرب
که چونش به رقص اندر آرد طربربان و ایام سرور و شادی، غنا خواندن جایز است؟ «سالته عن الغناء، ایصلح فی الفطر والاضحی والفرح یکون؟»
امام (ع) در جواب فرمود: « لا باس ما لم یزمر به؛ (42 ) در صورتی که مناسب مزمار و آهنگ آلات موسیقی نباشد اشکال ندارد.»
2. در قرب الاسناد، از عبدالله بن حسن و او از جدش علی بن جعفر نقل کرده که فرمود:
سالته عن الغناء: هل یصلح فی الفطر والاضحی والفرح؟
قال: لاباس به ما لم یعص به.(43)
اگر چه در برخی الفاظ با روایت قبلی تفاوت دارد، ولی ترجمه اش مثل آن است، جز یک مورد در جواب امام (ع) که فرمود: «در صورتی که با آن معصیت نشود اشکال ندارد.»
اما از نظر سند: روایت اول، چون در کتاب مسائل علی بن جعفر آمده و انتساب آن به علی بن جعفر ثابت است و جلالت شأن و وثاقت ایشان نیز مورد قبول همه است، معتبر می باشد، و روایت دوم از جهت این که عبدالله بن حسن از سوی علمای علم رجال توثیق نشده، ضعیف است، ولی چون مضمونش مطابق روایت اول بلکه عین آن است که با سند دیگر نقل شده است، معتبر و مورد قبول می باشد.
آیا روایت علی بن جعفر دلالت بر جواز دارد؟
خلاصه: شاید از مضمون این روایت، چنین برداشت شود که علی بن جعفر از برادرش امام کاظم (ع) سؤال کرده: آیا در ایام عید می توان شعر یا مطلب دیگری را با صدای خواب خواند؟ امام (ع) جواب داده است:
اگر مطالب باطل نخوانند و کیفیت صدا مشتمل بر ترجیع مطرب نباشد، اشکال ندارد، زیرا صدای خوب اگر به صورت غنا نباشد اشکال ندارد.
بعضی از فقهای بزرگ مانند شیخ مرتضی انصاری (قدس سره)،(44) آیه الله موسوی گلپایگانی (قدس سره)، (45) آیه الله سید مرتضی حسینی نجومی مدظله (46) نظیر مطلب فوق را از روایت مذکور برداشته نموده و هر کدام با بیانی توضیح داده اند که حاصل همه آنها مطلبی است که در بالا توضیح داده شد.
صاحب جواهر (قدس سره) درباره روایت مذکور، توجیهاتی را مطرح کرده که خلاصه آن چنین است:
اولاً: متن روایت اضطراب دارد، چون در یکی «ما لم یزمربه» و در دیگری «ما لم یعص به» است.
ثانیاً: در معنای روایت چند احتمال وجود دارد:
1. از روی تقیه باشد.
2. عروسی در عید فطر یا قربان باشد که برای زن ها با شرایطی غنا جایز گردد.
3. معنای روایت این است: شعری را به گونه ای با صدای خوب بخواند، ولی به حد غنا نرسد (این نظیر همان معنایی است که در بالا توضیح دادیم.).
4. توجیه دیگری پیدا کنیم، زیرا توجیه روایت بهتر از رد کردن آن است.
اگر هیچ کدام از توجیهات فوق را نپذیرفتی، ناچار باید این روایت و هر روایتی که حرمت غنا را فقط به غنای همراه با آلات موسیقی اختصاص می دهد، رد کنیم، زیرا چنین روایتی نمی تواند با آن همه روایات متواتر که دلالت بر حرمت ذاتی غنا دارد، معارضه کند.(47)
از میان احمالات صاحب جواهر، احتمال اول و دوم را شیخ حر عاملی نیز مطرح کرده (48) ولی بعید به نظر می رسد و احتمال سوم که مورد تأیید عده ای از فقهای بزرگ نیز قرار گرفته است (هم چنان که بیان شد) قوی تر به نظر می رسد، در صورت عدم پذیرش این احتمال، نوبت به آخرین راه حل می رسد که این روایت را( که خبر واحد است) به دلیل مخالفت با روایات متواتر و اضطراب متن، مردود بدانیم.
آیه الله حسینی نجومی پس از توجیه روایت ( به آن معنایی که در بالا توضیح داده شد) می نویسد:
فظهر ان مثل هذه الروایات ایضاً یکون مناقیاً لحرمه الغناء الذانیه، بل مویده لها و لا یکون استثناء عن اطلاقاتها و مطلقاتها؛
از بیان ما معلوم شد که، این نوع روایت ها نیز با حرمت ذاتی غنا منافات ندارد، بلکه مؤید آن است و نمی تواند چیزی را از اطلاق حرمت غنا استثنا نماید.(49)
نتیجه
آری، روز عید هم، نباید آوازخوانی کرد، یا به آن گوش داد؛ زیرا روز عید و شب آن زمان مناسبی برای عبادت و دعا می باشد (50) روز عید روز حزن آل محمد(ع) است زیرا یادآور تسلط ظالمان بر حقوق مسلم آنان می باشد،(51) حتی در برخی از روایات، بازی و خندیدن نیز در آن روز، مذموم شمرده شده است که با نقل نمونه ای از آن روایت، این مطلب را به پایان می بریم.
شیخ صدوق (قدس سره) روایت کرده است: امام حسن (ع) در روز عید فطر جماعتی را دید که بازی می کنند و می خندند (یلعبون و یضحکون)، رو به اصحاب خود کرد و فرمود:
ان الله عزوجل جعل شهر رمضان مضماراً الخلقه یستبقون فیه بطاعته الی رضوانه فسبق فیه قوم، فقازوا، و تخلف آخرون، فخابوا، فالعجب کل العجب من الضاحک اللاعب فی الیوم الذی یثاب فیه المحسنون و یخیب فیه المقصرون، وایم الله لو کشف الغطاء لشغل محسن باحسانه و مسیء باساءته؛ (52)
خداوند متعال ماه رمضان را زمان مسابقه مخلوقاتش قرار داده است که در آن به وسیله اطاعت خدا برای رسیدن به رضوان او مسابقه می دهند، عده ای سبقت گرفتند، پیروز شدند و به نتیجه مطلوب رسیدند و عده ی دیگر عقب ماندند و محروم گشتند، کمال تعجب از کسی است که در روزی که نیکوکاران به پاداش می رسند و مقصران محروم می شوند، او مشغول خنده و بازی کردن است ! به خدا قسم! اگر پرده کنار می رفت (و هر کس از ملکوت موجودات باخبر می شد) نیکوکار به عمل نیک خود و بدکار به عمل بدخود مشغول می شد.
پنجم: زفاف
بعضی از فقهای بزرگ مثل سید علی طباطبائی، (53) شیخ یوسف بحرانی، (54) محقق حلی، (55) شهیدین (شهید اول و ثانی )،(56) شیخ مرتضی انصاری، (57) امام خمینی، (58) آیه الله خویی (59) و... رضوان الله علیهم - با شرایطی فتوا به جواز داده اند و در عین حال فرموده اند: احتیاط آن است که آن نیز ترک شود، ولی بعضی دیگر از فقهای بزرگ، استثنا را نپذیرفته و به طور کلی فتوا به حرمت داده اند که در آینده به اسامی آنان اشاره خواهد شد.
مستند مجوزان
التی یدخل علیها الرجال حرام، والتی تدعی الی الاعراس لیس به باس، و هو قول الله عزوجل (و من الناس من یشتری...)؛
کسب زن خواننده ای که مردها به مجلس او وارد شوند حرام است، ولی اگر به عروسی دعوت شود اشکال ندارد.(60)
2. ابوبصیر از امام صادق (ع) روایت می کند که فرمود:
المغنیه التی تزف العرائس لاباس بکسبها؛
کسب زن خواننده ای که مراسم زفاف عروسی ها را اجرا می کند اشکال ندارد.(61)
3. ابوبصیر می گوید: امام صادق (ع) فرمود:
اجر المغنیه التی تزف العرائس لیس به باس، و لیست بالتی یدخل علیها الرجال؛
مزد زن خواننده ای که مراسم زفاف عروسی ها را اجرا می کند اشکال ندارد، ولی نه آن زنی که مردها به مجلس او وارد شوند.(62)
حدیث اول و دوم از نظر سند مشکل دارد، ولی سند حدیث سوم صحیح است.
بررسی روایت ابوبصیر
در هر صورت، اکثر فقها با استناد به این روایت (با یک روایت) فرموده اند: بعید نیست که خوانندگی زن برای زن ها در زفاف، با شرایطی جایز باشد، ولی احتیاط اقتضا می کند که به طور کلی ترک شود.
شرایط استثنای زفاف
در تعداد شرایط نیز در میان علما اختلاف جزئی وجود دارد، ولی مجموع آنها را یکی از فقهای بزرگ (شیخ زین العابدین مازندرانی (قدس سره) (متوفای 1309 هـ. ق) رئیس حوزه علمیه کربلا که از شاگردان مبرز صاحب جواهر و شیخ انصاری بوده در هشت شرط بیان کرده است که در زیر ملاحظه می فرمایید:
اول: عروسی شرعی باشد، نه آن که زن غیر را یا در عده غیر، با علم و اطلاع عروسی نماید.
دوم: غنا کننده زن باشد، نه مرد، بلکه احتیاط این است که کنیز باشد.
سوم: تکلم به باطل نکند. (مطلب مورد غنا سخن باطل یا دروغ نباشد).
چهارم: استعمال آلات لهو مثل تار و طنبور و نی و دف یا سنج ننماید.
پنجم: مرد داخل بر ایشان نشود. (هیچ مردی، حتی اگر با خواننده محرم هم باشد به آن مجلس وارد نشود).
ششم: اجنبی صوت زن را نشنود. (حتی نباید به وسیله ضبط صوت و امثال آن صدا را ضبط کنند که بعداً مردها گوش بدهند).
هفتم: در نکاح دائم باشد، نه منقطع و ملک یمین و تحلیل.
هشتم: در حال زفاف، که وقت داخل کردن عروس به خانه داماد است، باشد یا در وقت متعارف از عروسی در بلاد باشد.(64)
خوانندگان محترم ملاحظه می فرمایند که برای مردها هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی خوانندگی و یا گوش دادن به آن جایز نمی باشد، فقط برای زن ها با شرایط مذکور- طبق فتوای مشهور فقها - جایز است، ولی خود فقهای قائل به جواز تأکید فرموده اند که، اگر زن ها نیز احتیاط کنند (خوانندگی و گوش دادن به آن را ترک نمایند) بهتر است.
امام خمینی (قدس سره) پس از بیان حرام بودن غنا و خوانندگی و کسب کردن با آن و حرمت گوش دادن به آن و شمول حکم حرمت به همه موارد، حتی قرائت قرآن، دعا و مرثیه، می فرماید:
نعم، قد یستثنی غناء المغنیات فی الاعراس و هو غیر بعید، و لا یترک الاحتیاط بالاقتصار علی زف العرائس و المجلس المعد له مقدماً و موخراً لا مطلق المجالس، بل الاحوط الاجتناب مطلقاً؛
آری، غنا در همه جا حرام است، فقط غنای زن های خواننده در عروسی ها گاهی استثنا می شود و آن بعید نیست، ولی احتیاط ترک نشود که فقط به زمان ورود عروس به خانه داماد و مجلس مربوط به آن، که اندکی قبل و بعد از آن تشکیل می گردد اکتفا شود، نه همه مجالس مربوط به عروسی، بلکه احتیاط آن است که به طور کلی و همیشه از غنا و گوش دادن به آن اجتناب گردد.» (65)
قائلان به عدم استثنای زفاف
1. شیخ صدوق (قدس سره) (متوفای 381 هـ. ق) در مقنع و هدایه، در مبحث کسب های حرام می فرماید: «کسب المغنیه حرام؛ کسب و درآمد زن آواز خوان حرام است.» ( 66)
2. شیخ مفید (قدس سره) ( متوفای 413 هـ. ق) نیز می فرماید: « کسب المغنیات حرام؛ کسب و درآمد زنان آواز خوان حرام است.» (67)
3. ابوالصلاح حلبی (قدس سره) ( متوفای 447 هـ.ق) پس از بیان حکم آلات موسیقی هم چنان که در فصل ششم گذشت - می فرماید: « والغناء کله؛ همه انواع غنا حرام است.» (68)
4. سلار دیلمی (قدس سره)( متوفای 448 هـ.ق ) نیز می فرماید: « و کسب المغنیات؛ یکی از کسب های حرام، کسب زن های آواز خوان است.» (69)
از آن جا که در عبارت های مذکور، کسب و درآمد زن های آواز خوان و همه انواع غنا به طور کلی تحریم شده و هیچ چیز استثنا نشده است می توان گفت: این چهار فقیه بزرگ و فقهای دیگری که کسب زن های خواننده یا مطلق آواز خوانی را حرام دانسته و چیزی از آن استثنا نکرده اند، جواز غنای زن در زفاف را قبول ندارند و بعضی از فقهای شیعه به بیان کلی اکتفا نکرده، بلکه پس از نقل استثنای غنای زن در زفاف، آن را رد کرده و به حرمت آن فتوا داده اند، که به عبارت بعضی از آنان نیز اشاره می گردد.
5. ابن ادریس حلی (قدس سره) ( متوفای 598 هـ.ق ) پس از اشاره به استثنای غنای زن در زفاف، آن را قبول نکرده و می فرماید: «والأظهر ان الغناء محرم ممن کان؛ ظاهرتر [به نظر من] این است که، غنا از هر کسی باشد حرام است».(70)
منظورشان این است که در حرام بودن غنا فرق نمی کند که خواننده زن باشد یا مرد و در مجلس زفاف باشد یا غیر آن.
6. علامه حلی (قدس سره) ( متوفای 726 هـ. ق) اگر چه در برخی از تألیفاتش استثنای غنای زن در زفاف را پذیرفته و فتوا به جواز داده است، ولی در کتاب تذکره الفقهاء - که شش سال قبل از وفات نوشته و شاید آخرین تألیف فقهی او باشد - از این نظر عدول کرده و نظر ابن ادریس را - که فتوا بر حرمت داده - تأیید کرده است (و منعه ابن ادریس و هوالمعتمد).(71)
7. فخر المحققین (قدس سره) ( متوفای 771 هـ.ق) فرزند علامه حلی نیز پس از نقل نظر ابوالصلاح حلبی، شیخ مفید و ابن ادریس در مورد حرمت هر نوع غنا، حتی در زفاف، می نویسد:
و هو الاقوی عندی؛ لان هذه الروایه من الاحاد فلا یعارض الدلیل المانع؛ لتواتره؛
به نظر من حرمت غنای زفاف قوی تر است، زیرا این روایت ابوبصیر خبر واحد است، نمی توان با روایات متواتر دال بر حرمت، معارضه نماید.(72)
8. آیه الله سید احمد خوانساری (قدس سره) ( متوفای 1405 هـ. ق) پس از نقل روایت ابوبصیر و تأیید سند آن چنین می نویسد:
لکنه یشکل الاخذ بمضمونها من جهه اباء ادله التحریم بقول مطلق عن التخصیص؛
ولی عمل به مضمون این روایت مشکل است، زیرا دلایل حرمت مطلب غنا، غیر قابل تخصیص است.(73)
ایشان در مبحث شهادات نیز همین مضمون را با عبارت دیگر،بیان کرده است.(74)
9. آیه الله موسوی گلپایگانی (قدس سره) ( متوفای 1414 هـ.ق) آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی (قدس سره) در وسیله النجاه پس از بیان حکم حرمت غنا، فرموده است: « استثنای غنای زن در عروسی بعید نیست، اگر چه احتیاط در ترک آن است.» ولی آیه الله گلپایگانی در حاشیه آن می نویسد:
مشکل، والاحوط ترکه، کما ان الاحوط علی فرض الارتکاب الاقتصار بالمغنیه المملوکه دون الحره والرجل او الغلام بشرط أن لایستعمل معها آلات اللهو، و لا یکون المستمع رجلاً، و لا یدخل علیهم الرجال، و یکون النکاح دائمیاً، و کان فی حال الزفاف و هو حال دخول المرئه فی بیت زوجها:
قبول استثنای غنای زن در عروسی مشکل است و احتیاط واجب در ترک آن است، هم چنان که به فرض اگر کسی بخواهد مرتکب چنین عملی شود - بنابراحتیاط واجب باید فقط به موردی اکتفا کند که دارای شرایط زیر باشد: 1. خواننده زن مملوکه ( کنیز) باشد، نه زن آزاد، و مرد یا پسر بچه.
2. همراه با آلات موسیقی نباشد.
3. هیچ مردی به صدای آن گوش ندهد.
4. مردها به آن جمع وارد نشوند.
5. عروسی در نکاح دائمی باشد.
6. فقط در حال زفاف بخواند، حال زفاف، همان حال ورود عروس به خانه شوهر می باشد.(75)
10. آیه الله شیخ محمد علی اراکی (قدس سره) ( متوفای 1415 هـ.ق) در پاسخ استفتائی، استثنا را قبول نکرده و ترک غنا در عروسی را احتیاط واجب دانسته است.
سؤال: غنا در مجالس عروسی از حرمت غنا استثنا شده و جایز است یا خیر؟
جواب: احوط ترک است.(76)
11. آیه الله شیخ ناصر مکارم شیرازی مد ظله در پاسخ به سؤال های زیر، استثنا را نپذیرفته است:
سؤال: بنابر قول بعضی از فقها، غنا در مجالس عروسی استثنا شده است، نظر مبارک حضرت عالی چیست؟
جواب: فرقی میان مجالس عروسی و غیر عروسی (بنابراحتیاط ) نیست.(77)
سؤال: دایره زدن در مجالس عروسی و غیر عروسی چه حکمی دارد؟
جواب: حکم دایره زدن حکم سایر آلات موسیقی است و فرقی میان مجالس عروسی و غیر آن نمی باشد (بنابراحتیاط واجب ).(78)
سؤال: آیا حکم جواز غنا در مجلس زفاف و عروسی، در مجلس شب عقد نیز جاری است؟
جواب: تفاوتی بین شب عقد و عروسی و سایر شب ها نیست و آهنگ ها و موسیقی های مناسب مجالس لهو و فساد، در هر حال حرام است.(79)
سؤال: متأسفانه در یکی دو سال اخیر، عده ای برای عروسی فرزندان خود از افرادی به نام «مطرب» که دارای ابزار و آلات موسیقی بوده و در عروسی ها ضمن آواز خواندن به رقص و پایکوبی نیز می پردازند، دعوت به عمل می آورند ! با توجه به آثار منفی حضور مطربان، دعوت از چنین افرادی و پول دادن به آنها شرعاً چه حکمی دارد؟
جواب: دعوت کردن از مطرب حرام است و پول دادن به آنها گناه دیگری است علاقه مندان به اسلام و شیعیان اهل بیت اطهار (ع) بایستی از این اعمال پرهیز کنند.(80)
ملاحظه می فرمایید که ایشان در جواب دو سؤال اول، عدم استثنای عروسی را احتیاط واجب دانسته اند، ولی در جواب سؤال سوم و چهارم به صورت فتوا بیان کرده اند و چون از نظر زمان، سؤال سوم بعد از اول و دوم بوده است از این رو، مقلدان ایشان باید جواب سؤال سوم را که فتوا است معیار عمل قرار دهند.(81)
12. آیه الله سید موسی شبیری زنجانی مد ظله در پاسخ به چند استفتای زیر، استثنا را مردود دانسته و بر حرمت غنا در عروسی فتوا داده است:
سؤال: آواز خواندن به نحو غنایی برای خانم ها در شب عروسی چه حکمی دارد؟
جواب: اجتناب از آن چه مطرب باشد لازم است.
سؤال: در شب عروسی با چه شرایطی آواز خواندن به نحو غنایی برای زنان جایز است؟
جواب: غناء مطرب حرام است.
سؤال: نواختن موسیقی مطرب برای زنان با وسائل آلات لهو و لعب در شب عروسی چه حکمی دارد؟
جواب: حرام است.
سؤال: آیا مجلس عقد و عروسی اگر با هم باشد جایز است خانم ها با شرایطی که ذکر می کنید آواز خوانی غنایی بکنند؟
جواب: آواز خواندن اگر مطرب باشد حرام است.
سؤال: آیا گذاشتن نوار ترانه در شب عروسی در مجلس مخصوص زنانه اشکال دارد؟
جواب: جایز نیست.(82)
فتاوای فقهای معاصر درباره استعمال دایره در عروسی
پاسخ آیات عظام
بهجت: جایز نیست.
سیستانی: فرقی ندارد و زدن به کیفیت لهوی حرام است.
تبریزی: استعمال آلات لهو به نحو لهوی جایز نیست ولو در مجالس جشن و عروسی و فرقی نمی کند پلاستیکی یا شیشه ای یا غیر آن بوده باشد.
صافی گلپایگانی: استفاده از آن حرام است و فرقی بین پوستی و شیشه ای و پلاستیکی آن نیست.
فاضل لنکرانی: اگر به نحو مطرب نواخته شود حرام است، فرقی نمی کند.
مکارم شیرازی: کلیه صداها و آهنگ هایی که مناسب مجالس لهو و فساد است حرام و غیر آن حلال است و تشخیص آن با مراجعه به اهل عرف خواهد بود.(83)
پی نوشت ها :
1. کشف الغطاء، بخش اصول الفقه، مقصد اول، البحث الرابع، ص 22.
2. امام خمینی، مکاسب محرمه، ج 1، ص 217.
3. برخی از این روایات را شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه، کتاب الصلاه، ابواب قرائه القرآن، باب 22و 24 نقل کرده است.
4. محقق سبزواری، کفایه الاحکام، کتاب التجاره، ص 86.
5. میراث فقهی 1، غنا، موسیقی، ج 1، ص 15.
6. همان، ص 19.
7. همان، ص 30.
8. میراث فقهی 1، ج1، ص 44.
9. همان، ص 49.
10. ر. ک: همان، ص 51- 59.
11. وسائل الشیعه، ج 6، ص 210؛ ابواب قرائه القرآن، باب 24، حدیث 1 (77541)
12. مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ج 8، ص61.
13. مکاسب، ج 1، ص 311.
14. مجمع الفائده و البرهان، ج 12، ص 334 و 335.
15. مکاسب، ج 1، ص 311؛ حسینی نجومی، الرسائل الفقیه (رساله الغناء)، ص 181- 183.
16. الرسائل الفقهیه، ص 183.
17. وسائل الشیعه، ج 15، ص 348 و 349؛ ابواب جهاد النفس، باب 49، حدیث 22 ( 20705)، این حدیث طولانی است و جملات زیر در آن به چشم می خورد: «ان من اشراط القیامه اضاعه الصلاه... فعندها یکون اقوام یتعلمون القرآن لغیرالله فیتخدونه مزامیر... یتغنون بالقرآن...».
18. مکاسب، ج 1، ص 312.
19. الرسائل الفقهیه، ص 187.
20. مکاسب، ج 1، ص 297 و 298.
21. میراث فقهی 1، ج 2، ص 829؛ رساله فی الغناء، ص 21.
22. همان، ج 3، ص 3- 1802، به نقل از ذخیره المعاد فی تکالیف العباد.
23. میراث فقهی 1، ج 3، ص 1806.
24. همان، ج 2، ص 851؛ رساله فی الغنا، ص 15.
25. میراث فقهی 1 (غنا، موسیقی)، ج 3، ص 1830.
26. همان.
27. توضیح المسائل محشی، ص 590، مسئله 2827.
28. همان، ص 591؛ مسئله 2831؛ آیات عظام حکیم، (امام ) خمینی، خوانساری، خویی، شاهرودی، گلپایگانی، مرعشی نجفی و میلانی که بر رساله مذکور حاشیه زده اند، هر دو مسئله فوق را پذیرفته اند.
29. گلپایگانی، توضیح المسائل، ص 485، مسئله 2833.
30. صافی، توضیح المسائل، ص 569 و 570، مسئله 2832 و 2833.
31. جامع الاحکام، ج 2، ص 133 و 134، سؤال 1602.
32. همان، ص 129، سؤال 1586.
33. جامع المسائل، ج 1، ص 254؛ سؤال 991.
34. اجویه المسائل، ج 1، ص 396، سؤال 9.
35. مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 4، ص 39.
36. توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 781، بخش ملحقات، مسائل متفرقه (آیه الله بهجت)، مسئله 20.
37. انسان، غنا، موسیقی، ص 139، س 14.
38. انسان، غنا، موسیقی، ص 101، س 17.
39. همان، ص 154، س 15.
40. همان، ص 149، س 25.
41. السنن الکبری، ج 10، ص 226- 228؛ باب لا بأس باستماع الحداء و نشید الاعراب.
42. مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، ص 156، حدیث 219.
43. وسائل الشیعه، ج 17، ص 122؛ ابواب ما یکتسب به، باب 15، حدیث 5( 22148).
44. مکاسب، ج 1، ص 304- 306.
45. کتاب الشهادات، ص 102.
46. الرسائل الفقهیه، ص 160.
47. جواهر الکلام، ج 22، ص 45.
48. وسائل الشیعه، ج 17، ص 122.
49. الرسائل الفقهیه، ص 160.
50. وسائل الشیعه، ج 7، ص 478؛ ابواب صلاه العید، باب 35؛ استحباب احیاء لیلتی العیدین.
51. همان، ص 475، باب 31؛ استحباب استثمار الحزن فی العیدین لاغتصاب آل محمد حقهم.
52. همان، ص 480 و 481؛ ابواب صلاه العید، باب 37، حدیث 3 ( 9910).
53. ریاض المسائل، ج 8، ص 157.
54. الحدائق الناظره، ج 18، ص 116.
55. مختصر النافع، ص 116.
56. شرح لمعه (چاپ سنگی)، ج 1، ص 309.
57. مکاسب، ج 1، ص 314.
58. مکاسب محرمه، ج 1، ص 232.
59. مصباح الفقاهه، ج 1، ص 491.
60. وسائل الشیعه، ج 17، ص 120؛ ابواب ما یکتسب به، باب 15، حدیث 1(22144). در سند این حدیث، علی بن ابی حمزه بطائنی واقفی است و توثیق نشده است.
61. همان، حدیث 2( 22145). در سند این حدیث، حکم بن ایمن خیاط (حناط) توثیق نشده است.
62. همان، حدیث 3 (22146). سند این حدیث، صحیح است.
63. امام خمینی، مکاسب المحرمه، ج 1، ص 132: «فان الظاهر ان الروایات الثلاث عنه روایه واحده».
64. میراث فقهی 1، ج 3، ص 5- 1804؛ به نقل از ذخیره المعاد فی تکالیف العباد، شایان ذکر است که توضیح های داخل پرانتز در مورد شرط سوم، پنجم و ششم از مؤلف است.
65. تحریر الوسیله، ج1، ص 497، مسئله 13.
66. المقنع، ص 362؛ الهدایه، ص 314.
67. کتاب المقنعه، ص 588.
68. الکافی فی الفقه، ص 281.
69. المراسم العلویه، ص 172.
70. کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج 2، ص 224.
71. تذکره الفقهاء ( چاپ قدیم)، ج 2، ص 581.
72.ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، ج 1، ص 405.
73. جامع المدارک، ج 3، ص 20.
74. همان، ج 6، ص 113؛ «یشکل العمل بما دل علی اباحه اجر المغنیه فی العرائس مع صحة الخبر».
75. اصفهانی، وسیله النجاه، (با تعلیق گلپایگانی )، ج 2، ص 8، مسئله 13؛ مطلب فوق در کتاب الشهادات - که تقریر مباحث ایشان است - نیز ذکر شده است.
76. اراکی، توضیح المسائل، ص 598.
77. مکارم، استفتائات جدید، ج 1، ص 147؛ سؤال 523.
78. همان، ج 1، ص 148، سوال 528.
79. همان، ج 3، ص 156، سؤال 463.
80. همان، ص 155، سؤال 461.
81. سؤال اول و دوم درجلد اول استفتائات آمده است که چاپ دوم آن، که نزد مؤلف موجود است در سال 1376 ش، منتشر شده است، ولی سؤال سوم و چهارم در جلد سوم استفتائات آمده که چاپ اول آن در سال 1383 ش، انتشار یافته است.
82. استفتاء
83. مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 4، ص 217.