شير درگير
گزارشي از سفر گروه مستند ساز ايراني به پارک ملي گيردرهند، براي ديدار با شير ايراني
ديدار با شير ايراني در کشوري که کيلومتر ها با ما فاصله دارد، از آن کارهايي است که فقط بايد با عشق و علاقه انجام شود. پارک بين المللي «گير» در شمال غربي کشور هند در سال 1383 ميزبان گروهي ايراني بود که براي اين ديدار آمده بودند. «ماني ميرصادقي» - مستند ساز ايراني - به همراه گروهش راهي اين کشور شد تا بتواند تصوير شير ايراني را ضبط و به هموطنانش نشان دهد. اين برنامه قسمت دوم مجموعه تلويزيوني «حيات وحش ايران» بود؛ مجموعه اي 22 قسمتي که هر قسمت آن به يک گونه انقراض يافته يا در حال انقراض اختصاص داشت. ميرصادقي مجموعه مستندهاي ديگري هم با موضوع محيط زيست و اکوتوريسم ساخته که «نگين تتيس»، «سفر سبز» و «جان مرجان» از آن جمله اند. او براي ساخت مجموعه هاي خود جوايز زيادي از جشنواره داخلي و بين المللي کسب کرده که از آن جمله مي توان به جايزه سازمان ملل براي فيلم هاي محيط زيستي، بهترين فيلم علمي از جشنواره فيلم هاي علمي پاريس، جايزه جشنواره حيات وحش ژاپن، دريافت جايزه از جشنواره بين المللي حيات وحش در مونتاناي آمريکا، جايزه خرس پاندا از جشنواره وايد اسکرين در بريستول انگلستان، جايزه بهترين مستند سيما و ديپلم افتخار از جشنواره فيلم فجر اشاره کرد. سعيد اخگان، نويسنده و محقق اين برنامه تلويزيوني و همسر ميرصادقي که در اين سفر با دوربين عکاسي خود به همراه گروه بود، گزارشي از اولين ديدار با شير ايراني را در هند روايت کرده است. عکس هاي اين سفرنامه جدا از عکس هاي موجود از پشت صحنه فيلم شير ايراني، از ميان نماهايي از فيلم هم انتخاب شده اند.
«الو، ببخشيد اونجا وزارت محيط زيست و جنگل هندوستانه؟... من يه مستند ساز هستم که از ايران تماس مي گيرم، مي خواستم بدونم براي گرفتن مجوز تصوير برداري از شير ايراني بايد چه کار کنم ؟.. اِ، يعني همه شيرها در هند از بين رفتن ؟»
با تعجب به مکالمه تلفني ماني گوش مي کنم. ما قرار است براي تهيه فيلمي از شير ايراني که حالا نسلش در همه آسيا منقرض شده و فقط در هند باقي مانده، به آنجا برويم. ولي گويا مسؤولان هندي به هيچ وجه حاضر نيستند، بپذيرند که شيرهاي آنها اسم سرزمين ما را بر خود دارند و هر بار به سرعت جواب مي دهند که ما اينجا شير ايراني نداريم. پافشاري ما بر اين نام و همچنين بوروکراسي اداري پيچيده هند کار را چندين ماه به عقب مي اندازد. ما هم فرصت کمي در اختيار داريم و مي خواهيم تا فصل تغيير نکرده کار را به سرانجام برسانيم. سال هندي ها فقط دو فصل دارد، فصل خشکي و فصل بارندگي. در فصل باراني شاخ هاي پربرگ درختان و باران هاي سيل آسا ديدن شيرها را خيلي مشکل مي کند. اين فصل از اوايل خرداد ماه شروع مي شود و حدود پنج ماه طول مي کشد. قبل از شروع اين فصل بايد خودمان را به پارک ملي گير، در ايالت گواجرات برسانيم، اما مجوزها صادر نمي شود. با مسؤول اداره محيط زيست و جنگل در ايالت «گوجرات» مکاتبه مي کنيم. او تمام اطلاعات لازم از منطقه و سفر را در اختيارمان مي گذارد، ولي مجوزها بايد از مرکز صادر شود.
جنگل «گير» بازمانده جنگل وسيعي است که در اواخر قرن نوزدهم وسعت آن به 3 هزار کيلومتر مربع مي رسيد. در سال 1957 مساحت اين جنگل به 2560 کيلومتر مربع رسيد. اين منطقه در سال هاي بعد باز هم محدودتر شد و به 1452 کيلومتر مربع رسيد. در حدود سال 1955 ميلادي حکومت هند شکار شير را کاملا ممنوع کرد و در سال 1975 بخشي ازاين جنگل به پارک ملي تبديل شد تا مکاني امن براي ادامه زندگي تنها نمونه شير ايراني فراهم آيد. امروزه حدود 300 تا 350 شير ايراني در پارک ملي گير زندگي مي کنند که احتمالا تعداد شيرها بيشتر از ظرفيت پارک است.
از شب تا صبح صداي غرش شيرها به گوش مي رسد. آنها حيوانات شب فعالند و روزها را به خواب و استراحت مي گذرانند. اين صداها شوق ما را براي ديدن شيرها چند برابر مي کند، اما صبح گرفتاري ها شروع مي شود. هزينه مجوز فيلم برداري با دوربين بزرگ براي خارجي ها روزي هزار دلار است. اين هزينه ها به هيچ وجه در پروژه فيلمسازي ما ديده نشده است. بالاخره روز اول با دوربين کوچک (البته حرفه اي) که مجوزش روزانه 150 دلار است به پارک مي رويم. ماشين جيپ کوچک کاملا روباز (چيپسي) و راهنما در اختيارمان قرار مي دهند و وارد پارک مي شويم. آرامش حيوانات برايمان تعجب آور است چون در مناطق طبيعي ايران، حيات وحش به محض ديدن انسان و ماشين پا به فرار مي گذارند، ولي اينجا در پارک گير دسته هاي گوزن، نيلگايي و... همه با آرامش به چرا يا استراحت خود ادامه مي دهند. معلوم مي شود که حيوانات گير خاطره بدي از انسان ندارند.
گوزن چيتال در اينجا از نظر ژنتيک نزديک ترين گوزن به گوزن زرد ايراني است، که روزگاري در منطقه کرخه خوراک شير ايراني بوده است و البته حالا در کرخه نه اثري از شکار هست و نه از شکارچي. گشت و گذار روز اول در «گير» خيلي نااميد کننده است. تمام پارک را زير پا مي گذاريم و خبري از شير نيست. هزينه مجوز را پرداخته ايم و تصويري هم از سمبل ايران نگرفته ايم !
در گشت و گذاري که در منطقه انجام مي دهيم به يکي از جالب ترين نکاتي که در اين پارک وجود دارد بر مي خوريم؛ ديدن کپرها و چند خانواده وسط پارک برايمان خيلي تعجب آور است. اينها تنها بازماندگان قبيله بومي مالدهاري (Maldhari) هستند که اينجا در کنار شيرها زندگي مسالمت آميزي دارند. با آنها طرح دوستي برقرار مي کنيم و از ديدن آرامش شان در اين پارک متعجب مي شويم. اي کاش مردم هم با جانوراني که در کنارشان زندگي مي کردند چنين رفتاري داشتند.
اواخر ارديبهشت ماه که مي رسد، کارمان را به موقع و قبل از شروع بارندگي تمام کرده ايم. خوشبختانه ما در زمان جفت گيري شيرها در گير بوده ايم و از اين اتفاق و همچنين از چند خانواده (شير ماده و توله ها) تصوير برداري کرده ايم. اين تصاوير براي فيلم ما و براي نشان دادن شير ايراني به ملت ايران کافي است. از هند به ايران بر مي گرديم، با هزاران فکر و حسرت و اميد به اينکه شايد لااقل روزي چند شير ايراني به عنوان سمبل و براي آشتي مردم با حيات وحش به وطنمان بازگردانده شود.
توضيح عکس
دعواي خانوادگي
ما در فصل جفت گيري درگير بوديم. براي همين اين شانس را داشتيم تا شير نر را که با ماده هاي خانواده درگير مي شود ببينيم. اين شير ماده چند باري به شير نر حمله کرد و ماهم اين تصوير را ثبت کرديم .
برگرفته از مجله سرزمين من شماره 26 پياپي ؛ شماره جديد 6
ديدار با شير ايراني در کشوري که کيلومتر ها با ما فاصله دارد، از آن کارهايي است که فقط بايد با عشق و علاقه انجام شود. پارک بين المللي «گير» در شمال غربي کشور هند در سال 1383 ميزبان گروهي ايراني بود که براي اين ديدار آمده بودند. «ماني ميرصادقي» - مستند ساز ايراني - به همراه گروهش راهي اين کشور شد تا بتواند تصوير شير ايراني را ضبط و به هموطنانش نشان دهد. اين برنامه قسمت دوم مجموعه تلويزيوني «حيات وحش ايران» بود؛ مجموعه اي 22 قسمتي که هر قسمت آن به يک گونه انقراض يافته يا در حال انقراض اختصاص داشت. ميرصادقي مجموعه مستندهاي ديگري هم با موضوع محيط زيست و اکوتوريسم ساخته که «نگين تتيس»، «سفر سبز» و «جان مرجان» از آن جمله اند. او براي ساخت مجموعه هاي خود جوايز زيادي از جشنواره داخلي و بين المللي کسب کرده که از آن جمله مي توان به جايزه سازمان ملل براي فيلم هاي محيط زيستي، بهترين فيلم علمي از جشنواره فيلم هاي علمي پاريس، جايزه جشنواره حيات وحش ژاپن، دريافت جايزه از جشنواره بين المللي حيات وحش در مونتاناي آمريکا، جايزه خرس پاندا از جشنواره وايد اسکرين در بريستول انگلستان، جايزه بهترين مستند سيما و ديپلم افتخار از جشنواره فيلم فجر اشاره کرد. سعيد اخگان، نويسنده و محقق اين برنامه تلويزيوني و همسر ميرصادقي که در اين سفر با دوربين عکاسي خود به همراه گروه بود، گزارشي از اولين ديدار با شير ايراني را در هند روايت کرده است. عکس هاي اين سفرنامه جدا از عکس هاي موجود از پشت صحنه فيلم شير ايراني، از ميان نماهايي از فيلم هم انتخاب شده اند.
«الو، ببخشيد اونجا وزارت محيط زيست و جنگل هندوستانه؟... من يه مستند ساز هستم که از ايران تماس مي گيرم، مي خواستم بدونم براي گرفتن مجوز تصوير برداري از شير ايراني بايد چه کار کنم ؟.. اِ، يعني همه شيرها در هند از بين رفتن ؟»
با تعجب به مکالمه تلفني ماني گوش مي کنم. ما قرار است براي تهيه فيلمي از شير ايراني که حالا نسلش در همه آسيا منقرض شده و فقط در هند باقي مانده، به آنجا برويم. ولي گويا مسؤولان هندي به هيچ وجه حاضر نيستند، بپذيرند که شيرهاي آنها اسم سرزمين ما را بر خود دارند و هر بار به سرعت جواب مي دهند که ما اينجا شير ايراني نداريم. پافشاري ما بر اين نام و همچنين بوروکراسي اداري پيچيده هند کار را چندين ماه به عقب مي اندازد. ما هم فرصت کمي در اختيار داريم و مي خواهيم تا فصل تغيير نکرده کار را به سرانجام برسانيم. سال هندي ها فقط دو فصل دارد، فصل خشکي و فصل بارندگي. در فصل باراني شاخ هاي پربرگ درختان و باران هاي سيل آسا ديدن شيرها را خيلي مشکل مي کند. اين فصل از اوايل خرداد ماه شروع مي شود و حدود پنج ماه طول مي کشد. قبل از شروع اين فصل بايد خودمان را به پارک ملي گير، در ايالت گواجرات برسانيم، اما مجوزها صادر نمي شود. با مسؤول اداره محيط زيست و جنگل در ايالت «گوجرات» مکاتبه مي کنيم. او تمام اطلاعات لازم از منطقه و سفر را در اختيارمان مي گذارد، ولي مجوزها بايد از مرکز صادر شود.
سفر بي محابا
جنگل «گير» بازمانده جنگل وسيعي است که در اواخر قرن نوزدهم وسعت آن به 3 هزار کيلومتر مربع مي رسيد. در سال 1957 مساحت اين جنگل به 2560 کيلومتر مربع رسيد. اين منطقه در سال هاي بعد باز هم محدودتر شد و به 1452 کيلومتر مربع رسيد. در حدود سال 1955 ميلادي حکومت هند شکار شير را کاملا ممنوع کرد و در سال 1975 بخشي ازاين جنگل به پارک ملي تبديل شد تا مکاني امن براي ادامه زندگي تنها نمونه شير ايراني فراهم آيد. امروزه حدود 300 تا 350 شير ايراني در پارک ملي گير زندگي مي کنند که احتمالا تعداد شيرها بيشتر از ظرفيت پارک است.
در ميان غرش ها
از شب تا صبح صداي غرش شيرها به گوش مي رسد. آنها حيوانات شب فعالند و روزها را به خواب و استراحت مي گذرانند. اين صداها شوق ما را براي ديدن شيرها چند برابر مي کند، اما صبح گرفتاري ها شروع مي شود. هزينه مجوز فيلم برداري با دوربين بزرگ براي خارجي ها روزي هزار دلار است. اين هزينه ها به هيچ وجه در پروژه فيلمسازي ما ديده نشده است. بالاخره روز اول با دوربين کوچک (البته حرفه اي) که مجوزش روزانه 150 دلار است به پارک مي رويم. ماشين جيپ کوچک کاملا روباز (چيپسي) و راهنما در اختيارمان قرار مي دهند و وارد پارک مي شويم. آرامش حيوانات برايمان تعجب آور است چون در مناطق طبيعي ايران، حيات وحش به محض ديدن انسان و ماشين پا به فرار مي گذارند، ولي اينجا در پارک گير دسته هاي گوزن، نيلگايي و... همه با آرامش به چرا يا استراحت خود ادامه مي دهند. معلوم مي شود که حيوانات گير خاطره بدي از انسان ندارند.
گوزن چيتال در اينجا از نظر ژنتيک نزديک ترين گوزن به گوزن زرد ايراني است، که روزگاري در منطقه کرخه خوراک شير ايراني بوده است و البته حالا در کرخه نه اثري از شکار هست و نه از شکارچي. گشت و گذار روز اول در «گير» خيلي نااميد کننده است. تمام پارک را زير پا مي گذاريم و خبري از شير نيست. هزينه مجوز را پرداخته ايم و تصويري هم از سمبل ايران نگرفته ايم !
لحظه ديدار
در گشت و گذاري که در منطقه انجام مي دهيم به يکي از جالب ترين نکاتي که در اين پارک وجود دارد بر مي خوريم؛ ديدن کپرها و چند خانواده وسط پارک برايمان خيلي تعجب آور است. اينها تنها بازماندگان قبيله بومي مالدهاري (Maldhari) هستند که اينجا در کنار شيرها زندگي مسالمت آميزي دارند. با آنها طرح دوستي برقرار مي کنيم و از ديدن آرامش شان در اين پارک متعجب مي شويم. اي کاش مردم هم با جانوراني که در کنارشان زندگي مي کردند چنين رفتاري داشتند.
اواخر ارديبهشت ماه که مي رسد، کارمان را به موقع و قبل از شروع بارندگي تمام کرده ايم. خوشبختانه ما در زمان جفت گيري شيرها در گير بوده ايم و از اين اتفاق و همچنين از چند خانواده (شير ماده و توله ها) تصوير برداري کرده ايم. اين تصاوير براي فيلم ما و براي نشان دادن شير ايراني به ملت ايران کافي است. از هند به ايران بر مي گرديم، با هزاران فکر و حسرت و اميد به اينکه شايد لااقل روزي چند شير ايراني به عنوان سمبل و براي آشتي مردم با حيات وحش به وطنمان بازگردانده شود.
توضيح عکس
دعواي خانوادگي
ما در فصل جفت گيري درگير بوديم. براي همين اين شانس را داشتيم تا شير نر را که با ماده هاي خانواده درگير مي شود ببينيم. اين شير ماده چند باري به شير نر حمله کرد و ماهم اين تصوير را ثبت کرديم .
خانواده اي درگير
ديدار اول
برگرفته از مجله سرزمين من شماره 26 پياپي ؛ شماره جديد 6