فقر، علل و راه کارها (4)

علل فقر متعدّد است. برخی از آنها از جانب خالق سبحان است، بعضی از جانب مخلوق و گروهی مربوط به فرد و گروهی مربوط به جماعت است. ما در این فصل به این علل خواهیم پرداخت؛ البته با این آگاهی که اسلام، به عنوان یک نظام، به وجود فقر در جامعه اعتراف نمی کند؛ بلکه آن را در همان آغاز، از طریق نظام تکاملی اش، خاموش می کند.
چهارشنبه، 10 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فقر، علل و راه کارها (4)

 فقر، علل و راه کارها (4)
فقر، علل و راه کارها (4)


 

نویسنده: استاد لبیب بیضون




 
علل فقر متعدّد است. برخی از آنها از جانب خالق سبحان است، بعضی از جانب مخلوق و گروهی مربوط به فرد و گروهی مربوط به جماعت است. ما در این فصل به این علل خواهیم پرداخت؛ البته با این آگاهی که اسلام، به عنوان یک نظام، به وجود فقر در جامعه اعتراف نمی کند؛ بلکه آن را در همان آغاز، از طریق نظام تکاملی اش، خاموش می کند.
 

فصل دوم
 

علل فقر
 

علل فقر متعدّد است. برخی از آنها از جانب خالق سبحان است، بعضی از جانب مخلوق و گروهی مربوط به فرد و گروهی مربوط به جماعت است. ما در این فصل به این علل خواهیم پرداخت؛ البته با این آگاهی که اسلام، به عنوان یک نظام، به وجود فقر در جامعه اعتراف نمی کند؛ بلکه آن را در همان آغاز، از طریق نظام تکاملی اش، خاموش می کند.

اوّل: علل تکوینی
 

و آن عبارت است از علل ناشی از تکوین، که خداوند سبحان برای انسان در نظر گرفته است. بنابراین مردم از زمان خلقت، در برخورداری از مواهب، توانایی ها، استعدادها و امکانات با یکدیگر متفاوتند. این تفاوت شامل صفات ذاتی، فکری و جسمی است. مردم از جهت صبر، شجاعت، قدرت تصمیم گیری، آرزوها، میزات ذکاوت، سرعت، بدیهه گویی، و توانایی برای ابداع و اختراع یکسان نیستند. همچنین در قدرت عضلانی، ثبات اعصاب و روان و دیگر معیارهای شخصیّتی که با درجات متفاوت در افراد توزیع شده است، با یکدیگر اختلاف دارند. این تفاوت و تباین تا حدّی است که با وجود آن، محال است دو نفر را بیابیم که در ذکاوت فهم، عاطفه، عقل، جدیّت، کوشش، احساس و اهتمام با یکدیگر مساوی باشند.
حکمت این تفاوت و اختلاف آن است که زندگی، به واسطۀ طبیعت خاصّ خود، نیاز به افرادی متفاوت دارد که با نیازهای گوناگون حیات متناسب باشند. در غیر این صورت، روند زندگی و تکامل آن غیرممکن می گردد. به عنوان مثال، نسبت کسانی که دارای توانایی هایی برای کسب تخصّص های علمی جهت اکتشاف، ابتکار، پیشرفت و اختراع هستند، حدود 10 درصد است. این در حالی است که بقیّۀ مردم مشغول تأمین نیازمندی های مختلف زندگی و فعالیّت در بخش تولید می باشند. هر کس بر اساس علاقه و تمایل خود به زراعت، صنعت یا تجارت می پردازد و زندگی این چنین به شکل جمعی، به فوائد و بهره وری های خود باز می گردد. از این تفاوت در توانایی ها و تولیدات، تفاوت در کسب و تحصیل سرچشمه می گیرد.

دنیا، سرای آزمایش است
 

از جملۀ علل تکوینیِ مرتبط با مفهوم دینی، آن است که خداوند سبحان انسان را به گونه ای آفریده است که با رسالت و وظیفه نمائی خلقت، در ارتباط باشد؛ چرا که او بیهوده خلق نشده است. بنابراین دنیا برای او محلّ امتحان و آزمایش است که هدف از آن، رسیدن به تکاملی است که در سرای آخرت، یعنی سرای حساب و جزا، مقصود از این تکامل محقّق می گردد. مقتضای این آزمایش آن است که مردم به طور طبیعی در بهره مندی از دنیا و روزی و عطا با یکدیگر متفاوت باشند. متون قرآنی و احادیث شریف بر این حقیقت اساسی تأکید دارد. خدای سبحان می فرماید:
« آن خدایی که مرگ و زندگی را آفرید، تا بیازماید که کدام یک از شما نیکوکردارترید». (40)
امام علی (علیه السلام) نیز در نامه ای می فرمایند:
«به درستی که خداوند سبحان، دنیا را برای مابعد آن، آفریده و در آن اهل دنیا را می آزماید، تا بداند که کدام یک نیکوکردارترند. ما برای دنیا خلق نشده ایم و به سعی و تلاش در آن دستور داده نشده ایم، بلکه فقط در این دنیا قرار گرفته ایم تا به وسیلۀ آن آزمایش شویم». (41) و نیز می فرمایند:
«خداوند از روی خواری از شما یاری نخواسته و به دلیل تنگدستی از شما وام نگرفته است. از شما یاری خواسته، در حالی که سپاهیان آسمان ها و زمین در مالکیّت اوست و او بی نیاز و ستوده است. جز این نیست که او خواسته است شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکردارترید». (42)
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
«خیری از دنیا به بنده عطا نمی گردد و چیزی از او گرفته نمی شود، مگر به هدف آزمایش و امتحان».

تقسیم روزی
 

خداوند، بندگانش را با تقسیم روزی می آزماید. روزی از جانب خداوند متعال مقدّر و سنجیده شده است. خداوند سبحان می فرمایند: «آیا آنهایند که رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟ [چنین نیست]؛ این، ما هستیم که روزی و معیشت آنها را در زندگی دنیا تقسیم می کنیم و برخی را در مرحلۀ بالاتری نسبت به برخی دیگر قرار می دهیم». (43)
امام علی (علیه السلام) می فرمایند:
«همانا فرمان و تقدیر الهی، همچون قطره های باران از آسمان به زمین، برای هر فردی به واسطۀ بهره ای که کم و بیش دارد، نازل می گردد». (44)
و نیز فرموده اند:
«روزی ها را می سنجد و آن را زیاد و اندک می کند و سپس به صورت روزی اندک یا بسیار تقسیم می نماید». (45)
و نیز امام (علیه السلام) فرموده اند:
«روزی دو نوع است: روزی ای که تو به دنبال آن می روی و روزی ای که آن به دنبال تو می آید، و اگر تو به سراغ آن نروی، آن، خود به نزد تو می آید». (46)
شاعر می گوید:
«روزی، همچون باران است که در میان مردم تقسیم شده است. شخصی در این باران غرق می شود و دیگری آرزوی قطره های آن را دارد».
و شاعر دیگری می گوید:
«نه فرمان، فرمان من است و نه تقدیر و سرنوشت در دستان من و نه اموری که بر طبق تقدیر من انجام می شود. من خالقی رازق دارم که هرچه بخواهد، در حقّ من انجام می دهد. او روزی دهد، و علم او قبل از شکل گیری من بر من احاطه داشته است».
و خداوند سبحان و متعال رزق همگی بندگان، حتی حیوانات و جانوران را کفایت نموده است. خداوند سبحان می فرماید:
«و هیچ جنبنده ای در زمین نیست، مگر اینکه رزق و روزی او بر عهدۀ خدا است و جایگاه استقرار و جایگاه نگاهداشت آن را می داند، و همۀ اینها در کتاب روشن ثبت است». (47)
امام علی (علیه السلام) می فرمایند:
«خلایق روزی خوار اویند. روزی هایشان را تضمین کرده و مقدار قوتشان را مشخص نموده است». (48)
و أصم در یکی از اشعارش می گوید:
«چگونه از فقر بترسم؟ در حالی که خدا رازق من و روزی رسان این خلق در هنگام تنگدستی و فراخی است. روزی همۀ خلق را و نیز روزی سوسمار را در صحرا و ماهی را در دریا کفالت نموده است.»
مقدار روزی حکمتی دارد که کسی جز خدا بر آن واقف نیست. چه با عالم عاقلی که فقیر و ناچیز است و چه بسا جاهل فرمایه ای که برخوردار از روزی است.
قیراطی در این مورد می گوید:
«چه بسیار ادیب فرزانه و هوشمندی که در حال کمال بخشیدن به عقل و خرد خویش است، امّا کم روزی و فقیر می باشد؛ و چه بسیار انسان جاهلی که بر مال و ثروت خود می افزاید. این، تقدیر خداوند عزیز و علیم است».

روزی، مشروط به کار و کوشش است
 

درست است که روزی از جانب خداوند متعال تقسیم شده، امّا به دست آوردن آن، مشروط به کار و عدم سستی است. خداوند متعال می فرماید:
«اوست که زمین را برای شما رام نمود. پس در کناره های آن راه بروید و از رزق و روزی او بخورید و بدانید که برانگیختن به سوی اوست». (49)
و نیز می فرماید:
«تا از میوۀ آن و دستاورد خودشان بخورند. پس آیا سپاسگزار نیستند؟» (50)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
«محکم ببند و بعد توکّل کن.» - (یعنی چهارپا را با طناب ببند تا متواری نشود؛ سپس بر خداوند توکّل کن).
امام علی (علیه السلام) می فرمایند:
«روزی شما را کفالت کرده است و به کار و عمل دستور داده شده اید». (51)
و روزی شأن و جایگاهی دارد. هر آنچه خداوند متعال تقدیر نموده و در لوح محفوظ نوشته شده است، یکی از این دو نوع می باشد:
1. روزی مقرّر: و آن روزی ای است که به هر حال می آید و این همان است که امام (علیه السلام) دربارۀ آن چنین تعبیری دارند: «روزی ای تو را طلب می کند و اگر تو به سراغ آن نروی، او به دنبال تو می آید».
2. روزی رها شده (اکتسابی): و این مشروط به عمل و تلاش یا دیگر علل است، که اگر انسان، شروط آن را انجام دهد، مستحقّ آن می شود.
به همین خاطر بر انسان واجب است که کار و کوشش کند و سپس امر خود را به خدا تسلیم نماید.
امام علی (علیه السلام) می فرمایند:
«شایستۀ فرد عاقل نیست که شاخص و برجسته باشد، مگر در سه چیز: اصلاح معاش، یا گام برداشتن در راه معاد، یا لذّت مشروع» (52)
بنابراین امام (علیه السلام) را این چنین می بینی که روزی جستن را از صفات پسندیدۀ مؤمن به شمار آورده و آن را با عبادت خدا قرین می سازد.
امّا حماقت است که انسان آن چنان به کار و رنج چنگ دراندازد که گمان برد روزی او متناسب با این عمل او است. چنین نیست. حرص بسیار و سعی و تلاش بیش از حدّ، فقر را به ارث می گذارد. احادیثی که در این باره نقل شده، چنین است که آن کس که به عنوان اوّلین نفر به بازار می رود و آخر همه از آنجا باز می گردد، روزی اش کم می شود. چه زیباست اعتدال و میانه روی در همۀ امور.
امام علی (علیه السلام) می فرمایند:
«خداوند برای بنده هر چند چاره اندیشی او زیاد و جست و جویش بسیار و ترفندهایش قوی باشد، بیش از آنچه در ذکر حکیم [لوح محفوظ] تعیین نموده است، قرار نمی دهد، و برای بنده نیز ضعف و چاره اندیشی اندک را برای رسیدن به آنچه در ذکر حکیم مقرّر کرده، جایز ندانسته است». (53)
و نیز امام (علیه السلام) در یکی از نامه های خود به عبدالله بن عباس می فرمایند:
«تو نمی توانی از اجل خود پیشی گیری و نیز آنچه را که برای تو نیست، روزی ات نخواهد شد. بدان که روزگار، دو روز است: روزی به نفع تو، روزی به زیانت، و بدان که دنیا، سرایی گردان است. اگر چیزی از آن برای تو باشد، هرچند ناتوان باشی، به نزد تو می آید، و آنچه به زیان تو باشد، هرچند قدرتمند و پرتوان باشی، هرگز توان دفع آن نخواهی داشت». (54)

آزمایش میان فقیر و غنی
 

خداوند سبحان، وجود فقیر و ثروتمند را مایۀ ابتلاء و آزمایش هر یک برای دیگری قرار داده است. وجود فقرا آزمایشی است برای کرم ثروتمندان و میزان شکر و عدم وابستگی آن ها به دنیا و مادّیات آن. همان گونه که وجود اغنیا وسیلۀ آزمایش عفّت و عزّت فقرا است. چه بسیار کسانی که از نظر مالی فقیرند امّا از جهت باطنی و روحی غنی و توانگر؛ همان گونه که خداوند سبحان می فرماید:
«انسان ناآگاه آنها [فقرا] را به علّت پاکدامنی و عفتی که دارند، توانگر می پندارد». (55)
و البته خداوند سبحان در هر دو حالت در حکم خود عادل است.
امام علی (علیه السلام) می فرمایند:
«خداوند سبحان، بندگان مستکبرش را دربارۀ نفوسشان براساس ارزشی که دوستان مستضعفش در نظر آنها دارند، می آزماید». (56) و نیز می فرمایند:
«روزی ها را مقدّر فرموده و آن را زیاد یا کم قرار داده و به حالت تنگی و فراخی تقسیم نموده است. پس عدالت را رعایت نموده است، تا هر که را اراده می کند، با فراخی و تنگی روزی بیازماید و بدین وسیله، شکر و صبر را از جانب غنی و فقیر آزمایش کند». (57)
از آنجا که فقر و توانگری نوعی امتحان است، پس بر توانگر واجب است از ثروتی که در آن است بر حذر بوده و بداند که این مال، تماماً وسیلۀ استدراج و امتحان است. همین طور بر فقیر واجب است که فقر خود را بررسی کند و بداند که آن نیز، وسیلۀ ابتلا و آزمایش است.
امام علی (علیه السلام) می فرمایند:
«چه بسیار منعمی که به واسطۀ نعمتها، دچار استدراج می شود و چه بسیار شخص مبتلائی که به واسطۀ آن گرفتاری و بلا، به او نیکی و لطف داده می شود». (یعنی امتحان او، نیکی ای است که خداوند به او ارزانی می دارد.) (58)
و نیز امام (علیه السلام) فرمودند:
«ای مردم! خدا باید شما را به هنگامِ دادن نعمت، ترسان بیند؛ همان گونه که به هنگام عذاب شما را هراسان می بیند، زیرا کسی که در مالش گشایش حاصل شود و آن نعمت را مایۀ استدراج نبیند، خود را از امر ترسناکی در امان دانسته است، و هر کس که در اموالش، تنگی ای حاصل آید و آن را مایۀ امتحان و آزمون نبیند، پاداشی را که امید آن می رفت، ضایع نموده است». (59)
شک ها و تردیدها در وجود مؤمن ضعیف الایمان، دربارۀ علت ابتلاء او به فقر، نه توانگری، زبانه می کشد؛ هرچند بداند که تبعات توانگری شدیدتر از فقر است. بدین ترتیب او چیزی را که خداوند برایش مقدّر نکرده است، طلب می کند.
در حقیقت خداوند سبحان با ترازوی عدل و وفور علم خود، آنچه را که صلاح است، برای بندۀ خود برمی گزیند. پس اگر بنده ای مؤمن باشد، او را فقیر می گرداند، در حالی که می داند اگر او را توانگر سازد، از مسیر تقوا خارج می شود یا او را توانگر می سازد، با این علم که فقر وی موجب خروج از اطاعتش می شود.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:
«اگر بر غیب اطّلاع داشتم، قطعاً آنچه را که واقعیت دارد و شدنی است، اختیار می کردم».
کسی چه می داند؟ گاهی خدا مؤمن را با سختی و بلا می آزماید تا صبر او بر آن امتحان، کفّارۀ گناهانش باشد و در نتیجه خداوند متعال را در حالی دیدار کند که خطایی بر او نباشد.
اما کافری که خداوند حجّتش را بارها بر او اقامه کرده است و او همچنان در کفر و عناد خود می چرد، خداوند او را با توانگری می آزماید تا بر کفرش بیفزاید، یا با فقر او را امتحان می کند تا بر گناهانش بیفزاید؛ و این مصداق سخن خداوند متعال است که می فرماید:
«آنان که کافر شدند، گمان نکنند که اگر ما به آنها فرصت می دهیم برایشان بهتر است؛ بلکه ما به وسیلۀ سنّت ابتلاء به آنها فرصت می دهیم تا بر گناه خود بیفزایند و عذابی خوارکننده، نصیب آنهاست». (60)
و نیز خداوند جلیل در سورۀ بقره، آیۀ 15 فرموده است:
«و آن ها را مهلت می دهد تا در طغیان و سرکشی بمانند».
از این مبحث چنین برداشت می شود که خداوند هنگامی که بنده ای را به توانگری و ثروت مخصوص می کند هیچ گاه او را بر دیگری که فقر را به او اختصاص داده است، برتری نمی دهد؛ بلکه این، دو شکل از آزمایش و ابتلاء است. اگر در دنیا فقیری یافت نشود، ثروتمندان مستوجب ثوابی نمی شوند.
امام کاظم (علیه السلام) می فرمایند:
«خداوند – عزّوجل – فرموده است، من توانگر را به خاطر کرامت و بزرگداشت از جانب خود، بی نیاز نمی سازم و فقیر را برای خواری و ذلّت از جانب خودم بی چیز و نادار نمی کنم، بلکه اینها از جمله وسایلی است که من با آنها اغنیا را با فقرا می آزمایم و اگر فقرا نبودند، اغنیا مستوجب بهشت نمی شدند». (61)

عقوبت حقیر شمردن فقیر
 

اخبار و روایات چنین اقتضا می کند که هر یک از فقر و توانگری، نعمتی از نعمت های خداوند متعال است که به هر کس از بندگانش که بخواهد، یکی از این دو را اعطا می کند و البته این بر اساس علم به مصالح تکاملی هر انسانی است. از این فراتر، گاهی خداوند، بندگان مقرّب محبوب را به وسیله ای مبتلا به فقری ویژه و خاص می گرداند. امام صادق (علیه السلام) در این باره می فرمایند:
«مصائب، عطایایی از جانب خدا هستند و فقر نزد خدا به منزلۀ شهادت است که آن را جز به بندگانی که آنها را دوست می دارد، عطا نمی کند».
امام منزلت این فقر را با منزلت شهادت در راه خدا مقایسه کرده است، که از جمله مواردی است که خداوند به واسطۀ آن، بندگان مقرّبش را ویژه و خاص می گرداند و روایت شده است که وقتی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدینه وارد شدند، در خانۀ ابوایّوب انصاری فرود آمدند؛ حال آنکه فقیرتر از او در آن شهر نبود. و از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل است که خداوند متعال در شب معراج فرمود:
«ای احمد، محبّت من در محبّت به فقرا است. پس آنان را به خود نزدیک گردان و جایگاه نشستنت را نزدیک آنها قرار ده، تا تو هم نزدیک شوی! و از توانگران دوری کن و جایگاه نشستن خود را از آنها دور دار، چرا که فقرا از دوستان من هستند». (62)
ما قبلاً تعدادی از احادیثی را که بیان کنندۀ جایگاه فقیر صابر است ذکر نمودیم. مسلّم است که انسان فقیر صابر، بیش از توانگر شاکر ثواب می برد. سالم ترین احوال را کسی دارد که از کفاف زندگی برخوردار است و نه فقیر است و نه توانگر. به همین خاطر طلب این نوع زندگی در بیشتر ادعیه وارد شده و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را برای خاندان و عترت خود درخواست نموده اند.
و نیز در روایات از تحقیر فقیر نهی شده است؛ زیرا این کار به معنی استخفاف و تحقیر خداوند سبحان است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند: «بدان که هر کس، فقیر مسلمانی را خوار و حقیر شمرد، قطعاً حق خدا را خوار شمرده است و خداوند او را در روز قیامت خوار می سازد، مگر اینکه توبه کند».
امام رضا (علیه السلام) می فرمایند:
«هر کس فقیر مسلمانی را ببیند و سلام کردنش به او متفاوت با سلام کردن او به توانگر باشد، در روز قیامت، در حالی خدا را ملاقات می کند که خداوند بر او خشمگین است».
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:
«فقرائی را که شیعۀ علی و خاندانش پس از او هستند، خوار نشمارید، که یک نفر از آنها قادر به شفاعت نظیر ربیعه و مضر است».
و آفرین بر کسی که چنین می گوید:
«خداوند در زیر گنبد عرش، گروهی دارد که آنها را از روی بزرگداشت، از چشمان مردم مخفی داشته است. آنها پادشاهانی در کسوت فقر و مسکنت هستند که بر ملک گردون، دامن کشان به پیش می روند».
از جمله دعاهای امام سجّاد (علیه السلام) است که:
«ای خداوند، مرا در امان دار از اینکه به درویشی گمانِ فرومایگی برم، یا به توانگری گمان فضل و شرف؛ زیرا شریف کسی است که فرمانبرداری تو شرافتش بخشیده باشد، و عزیز کسی است که از پرستش تو عزت یافته باشد». (63)

پي نوشت ها :
 

40. ملک، 2.
41. شریف رضی، پیشین، ن 294.
42. همان، خ 181.
43. زخرف، 32.
44. شریف رضی، پیشین، خ 32.
45. همان، خ 89.
46. همان، خ 270.
47. هود، 6.
48. شریف رضی، پیشین، خ 89.
49. ملک، 15.
50. یس، 35.
51. شریف رضی، پیشین، خ 114.
52. همان، ق 390.
53. همان، ق 273.
54. همان، خ 311.
55. بقره، 273.
56. شریف رضی، پیشین، خ 190.
57. همان، خ 89.
58. همان، ق 273.
59. همان، ق 358.
60. آل عمران، 178.
61. کلینی، محمد بن یعقوب، پیشین، ص 265.
62. دیلمی، ابی الحسن محمد، ارشادالقلوب، ص 279.
63. علی بن الحسین زین العابدین (علیه السلام)، صحیفۀ سجادیه، دعای 35، ص 239.
 

منبع: سالنمای النهج 18 – 17 / پاییز / 1385



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.