فحاشي با اندکي موزيک!
نويسنده: رضا باقري شرف
اشاره:
البته نيازي به اين چشم بسته غيب گويي ها نيست... سلايق و روحيات جنس مذکر و مؤنث تفاوت هاي آشکار بسياري دارد که انتخاب موسيقي در اين اختلاف سلايق، گم مي شود!
دوست روان شناسي دارم که معتقد است تيپ آهنگ هاي مورد پسند آقايان جوان به کلي وارد فضاهاي مسمومي شده که گاهي آدميزاد مطمئن مي شود اين آهنگ ها، با کلي طرح و برنامه ريزي قبلي براي آقايان طراحي و ساخته مي شوند.
* بيش تر چي گوش مي کني؟!
در سمت مقابل هم کشش خانم هاي جوان به سمت موسيقي هايي ست که بيش از اندازه شاد هستند!
* دسته اول؛ اعتراض به زمين و زمان
بعضي از آثار رپ، صرفاً به سياست «توپ را بنداز توي زمين حريف» تکيه مي زنند و مسائلي مثل بيکاري، فقر، افسردگي و... را به طور کامل به گردن دولتمردان مي اندازند و حتي سهم کوچکي را هم براي اشتباهات و قصور خود شخص قائل نيستند.
يک جورهايي در اين آثار مخاطب بهانه دستش مي آيد که هر کاري خواست انجام بدهد، دست آخر هم يک تريلي گلايه و شکايت داشته باشد و به اصطلاح خودمان؛ دو قورت و نيمش هم باقي باشد!
* دسته دوم؛ عشق هاي بي وفا
در اين آثار که نه شعر درست و درماني دارند و نه آهنگي که بشود اسمش را آهنگ گذاشت، متوجه يک نکته خواهيد شد!
بگذاريد اين طور توضيح بدهيم...
سازگاري با محيط!
يعني پشت سياست اين آثار، گذشته از همان بحث «القاي نااميدي» و «بدبيني به همه چيز و همه کس».
يک نکته ديگر هم نهفته، که آرام آرام مخاطبش را مي پزد؛ «نسبت به بي وفايي در روابط عشقي(!) سازگار شويد!»
* دسته سوم؛ دوستي با جنس مخالف به انضمام الفاظ رکيک!
درست است که اين دسته از آهنگ ها هم طرفدارهايي بين خانم هاي جوان دست وپا کرده اند، اما هنوز هم طرفداران مذکر اين دست آهنگ ها بيش تر از طرفداران مؤنثش مي باشد.
هر سه دسته آهنگ هايي که در اين متن بررسي شدند، صرفاً مورد علاقه پسرها نيستند، اما در بين پسرها طرفداران بيش تري دارند. برگرديم به بحث خودمان... دسته سوم آهنگ هايي که متأسفانه بين پسرها طرفدار دارند (البته بيش تر بين پسرهاي نوجوان) باز هم از جنس «رپ» هستند.
اما با دسته اول تفاوت هاي اساسي دارند.
دسته اول مضاميني سياسي دارند و دسته سوم مضاميني غيراخلافي که زشت ترين کلمات ممکن را در متن ترانه هايشان مورد استفاده قرار مي دهند؛ در حالي که فحاشي به هيچ عنوان در ذات شعر جايي ندارد...
اين همه صغري کبري چيديم که بگوئيم، محققان عقيده دارند بعيدترين برنامه هاي ضد اخلاقي را که عقل انسان حاضر به پذيرش آن ها نيست، به کمک علم موسيقي مي توان آرام آرام به خورد عقل داد. طوري که کم کم عقل انسان در مقابل همان چيزي که به هيچ عنوان آن را نمي پذيرفت، تسليم مي شود. يا به عبارت بهتر، عقل با همه بند و بيل و نگهباني اش از حياء و خجالت و رو و آبرو و... مرخص مي شود!
منبع: نشريه ديدار آشنا شماره 121
/ج