شب قدر در سوره قدر (1)

شب قدر، شبی شناخته شده نزد همه روزه داران و آشنایان با رمضان است. این شب، نقطه اوج رمضان و طلایی ترین فرصت برای استجابت دعاها و دست یابی به مقام قرب پروردگار است. اهمیت فوق العاده شب قدر، نامعلوم بودن...
يکشنبه، 25 تير 1391
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حمیده جبل عاملی
موارد بیشتر برای شما
شب قدر در سوره قدر (1)

شب قدر در سوره قدر (1)


 

نویسنده: سید رضا طاهری

 

اشاره
 

شب قدر، شبی شناخته شده نزد همه روزه داران و آشنایان با رمضان است. این شب، نقطه اوج رمضان و طلایی ترین فرصت برای استجابت دعاها و دست یابی به مقام قرب پروردگار است. اهمیت فوق العاده شب قدر، نامعلوم بودن آن را رقم زده و آن را در میان چندین شب، پنهان ساخته تا دلبری خویش را وام دار ناپیدایی خود، و جذابیت و شکوه خود را مدیون پوشیده داشتن همواره جمال خویش باشد. اینکه شب قدر در همه شب های سال، تنها یک شب است. بر قدر و شأن او افزوده و تک بودن آن در میان همه شب های سال، به این شب عظمت و بهایی دو چندان بخشیده است. به تعبیر زیبای سعدی:
اگر شب ها، همه شب قدر بودی، شب قدر، بی قدر بودی:

درباره معنای دیگر لیله القدر، که گفته شد که لیله القدرش گویند چون زمین از ملائکه تنگ شود؛ اعجوبه زمان، خلیل بن احمد رضوان الله علیه، چنین فرموده است. آنچه در این باره می تواند مورد بحث قرار گیرد آن است که از آنجا که ملائکه الله از سنخ عالم طبیعت و مادیت نیستند؛ پس معنای تنگی زمین چیست؟ در پاسخ می گوییم: این یا از باب تمثل یافتن ملائکه است به صور مثالیّه؛ و تنزّل آنهاست از عالم غیب، به عالم مثال.

گر سنگ همه، لعل بدخشان بودی
پس قسمت لعل و سنگ، یکسان بودی (1)

با آنکه درباره شب قدر، زیاد سخن گفته شده است، اما همچنان اهمیت آن ناشناخته است، و این دلیلی دیگر بر ژرفایی عظمت این شب و فراتر از حد معرفت آدمی بودن، این شب است. اگر شب های ماه رمضان، نسیم رحمت خداوند است، شب قدر توفان رحمت الهی است و اگر دیگر لحظه های این ماه، نم نم باران مغفرت و لطف آفریدگار است، شب قدر باران سیل آسای مغفرت و لطف پروردگار است. پس باید از شب های پیش، خود را برای این شب آماده نمود و به برکت صیقلی دادن جان و دل در شب های قبل، آن را آماده دریافت تجلی های گوناگون پروردگار ساخت.
چند سخن درباره شب قدر و اهمیت آن و بیان وظایف ما در این شب که درون مایه این نوشتار را شکل می دهد، می تواند قدمی برای آماده ساختن شدن برای ورود به این شب و دریافت فیض های تعالی بخش و زندگی ساز در آن باشد.
 

1- مفهوم شناسی شب قدر
 

درباره اینکه چرا به شب قدر، گفته اند، چند معنا نقل شده است:
1- بعضی بر آنند که چون صاحب شرف و منزلت است و قرآن صاحب قدر، به وسیله ملک صاحب قدر بر رسول صاحب قدر برای امت صاحب قدر وارد شده است و لیله القدرش می گویند.
2- بعضی گفته اند برای آن به این شب لیله القدر می گویند که در این شب، امور مردم و اجل ها و ارزاق آنان تقدیر می شود.
3- برخی نیز گفته اند چون از کثرت فرشتگان در این شب، زمین تنگ می شود، به همین دلیل به آن قدر می گویند. چنان که در این آیه شریفه، واژه «قدر» به معنای تنگ بودن آمده است: «و من قدر علیه رزقه»و کسی که رزق او بر او تنگ شد». (طلاق: 7) (2) امام خمینی (رحمه الله) در توضیح این معانی یاد شده، می فرماید: «شاید لیله القدر برای آن صاحب «قدر» شده است که شب وصال نبی اکرم و شب وصول عاشق حقیقی به محبوب خود است... و اما احتمال دیگر که للیله القدرش گویند؛ چرا که در آن، تقدیر امور می شود؛ در این باره می گوییم. حقیقت «قضا» و «قدر» و کیفیت آن و مراتب ظهور آن، از اجل و اشرف علوم الهیه است؛ و از باب کمال دقت و لطافت آن، غور در اطراف آن برای نوع مردم، مورد نهی قرار گرفته، موجب حیرت و ضلالت است و از این جهت، این حقیقت را باید از اسرار شریعت و از بحث دقیق در اطراف آن، صرف نظر کرد... در این باره تنها به این نکته بسنده می شود که چون لیله القدر، شب توجه تام ولی کامل و ظهور سلطنت ملکوتیه اوست، یعنی نفس شریف ولی کامل و امام عصر و قلب زمان حضرت بقیه الله فی ارضین، سیدنا و مولنا و امامنا و هادینا، حجت بن الحسن العسکری (اروحنا لمقدمه الفدا)، تغییرات و تبدیلات در عالم طبع (ماده) واقع شود. پس، آن حضرت می تواند هر یک از جزییات طبیعت را که بخواهد کند کند، و یا سریع کند، و هر رزقی را که خواهد توسعه دهد، و هر ذوقی را که خواهد تفتیش کند و البته این اراده، اراده حق است و سایه و شعاع اراده ازلیه و تابع فرامین الهیه است؛ چنانکه ملائکه الله نیز از خود، تصرفی ندارند، و تصرفات همه بلکه تمام ذرات وجود، در حقیقت، تصرف الهی و از سوی آن لطیفه غیبه الهیه است.
و اما درباره معنای دیگر لیله القدر، که گفته شد که لیله القدرش گویند چون زمین از ملائکه تنگ شود؛ اعجوبه زمان، خلیل بن احمد رضوان الله علیه، چنین فرموده است. آنچه در این باره می تواند مورد بحث قرار گیرد آن است که از آنجا که ملائکه الله از سنخ عالم طبیعت و مادیت نیستند؛ پس معنای تنگی زمین چیست؟ در پاسخ می گوییم: این یا از باب تمثل یافتن ملائکه است به صور مثالیّه؛ و تنزّل آنهاست از عالم غیب، به عالم مثال. در نتیجه، مقصود از تنگی زمین، تنگی ملکوت و باطن زمین است، نه همین زمین ظاهری یا از باب تمثل ملکی آنهاست در زمین؛ گرچه باز، این تمثل را چشم های طبیعی حیوانی نمی بیند. بالجمله، تضییق به اعتبار تمثلات «مثالیه» یا «ملکیه» است. (3)
در معانی دیگر لیله القدر، در تفسیر مجمع البیان آمده است: «ابوبکر وراق می گوید: بدان دلیل، شب قدر به این نام خوانده شد که هر کس حق آن شب را پاس دارد و شب زنده داری کند، صاحب مقام و منزلت می گردد و به باور برخی ها، این نام گذاری به خاطر پاداش بزرگ عبادت ها و برنامه های آن شب است». (4)

2- تفسیر عرفانی لیله القدر در بیان امام خمینی (رحمه الله) و صفی علیشاه
 

امام خمینی (رحمه الله) در تبیین عرفانی لیله القدر می فرماید: «اینکه خداوند می فرماید: «و ما ادراک ما لیله القدر؛ و تو چه می دانی که شب قدر چیست». این سخن برای تفخیم و تعظیم و بزرگی مطلب است و عظمت حقیقت لیله القدر. با آنکه خداوند، متکلم است و کسی مانند رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مخاطب است. با این وصف، مطلب [ حقیقت لیله القدر] به قدری با عظمت است که نمی توان آن را با الفاظ و حروف و کلمات، بازگو کرد. کانه می فرماید: تو نمی دانی که لیله القدر، چه حقیقت با عظمتی است؛ حقیقت آن را نتوان بیان نمود و حروف و کلمات، توان نمایاندن حقیقت آن را ندارند. به همین دلیل خداوند در اشاره به حقیقت لیله القدر، تنها به خواص و آثار آن پرداخت، و فرمود: «لیله القدر خیر من الف شهر؛ شب قدر، بهتر از هزار ماه است»، چرا که بیان حقیقت لیله القدر، ناممکن است و از اینجا می توان حدس قوی زد به اینکه حقیقت لیله القدر و باطنش غیر از این صورت و ظاهر است. گرچه این صورت و ظاهر نیز با اهمیت و با عظمت است... و اگر ملاحظه حقیقت لیله القدر شود، «الف شهر»[هزار ماه]، ممکن است کنایه از جمیع موجودات باشد، به اعتبار آنکه «الف» [هزار] عدد کامل است، و مراد از «شهر»[ماه]، انواع است. یعنی حقیقت محمدیه که انسان کامل است، از هزار نوع که جمیع موجودات باشد، بهتر است. و احتمال دیگر لیله القدر، اشاره باشد به مظهر اسم اعظم؛ یعنی وجود تام و کامل محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم)، و «الف شهر»[هزار ماه] عبارت باشد از مظهر اسماء دیگر، و چون از برای حق تعالی، هزار و یک اسم است، و یک اسم «مستأثر» [پنهان] در علم غیب است. از این جهت، لیله القدر نیز مستأثر[پنهان] است و لیله القدر حقیقت محمدیه نیز اسم مستأثر است. از این جهت بر اسم مستأثر، کسی جز ذات مقدس حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اطلاع پیدا نکند».(5)
صفی علیشاه نیز در تفسیر عرفانی لیله القدر می نویسد: «آیا می دانی منظور از شب قدر که از هزار ماه بهتر است چیست؟ همان نسیم کوی یار است... به خصوص اگر که در چنین شبی از آن یار عزیز و محبوب علی الاطلاق این پیام برسد که خانه دل از خود و غیر، خالی کن و دو نیت را کنار بنه و بر در سرای دل در انتظار باش تا با وارد آمدن حال یا خطابی که باعث بسط شود، خانه دلت را به تصرف در آورم و با تجلی خود، انوار اقبال را از افق ذات بر عالم جانت بتابم». (6)

بیشتر بخوانید: جایگاه شب قدر

 

3- پنج تن، معانی باطنی لیله القدر
 

در بررخی روایات، از اهل بیت (علیهم السلام) به منزله باطن و حقیقت لیله القدر یاد شده است: چنان که در حدیثی از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) در تفسیر «حم و الکتاب المبین انّا انزلناه فی لیله مبارکه؛ حاء، میم. سوگند به کتاب روشنگر [که] ما آن را در شبی فرخنده نازل کردیم.» (دخان 1-3) آمده است که «حم»، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است. و اما «کتاب مبین» امیر المومنین علی (علیه السلام) و اما «لیله»، فاطمه زهرا (علیه السلام) است. (7)
در روایتی از امام باقر (علیه السلام) در این باره آمده است: «خانه علی و فاطمه، حجره رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) است و سقف خانه شان عرش رب العالمین.
***
در انتهای خانه شان دریچه ای است که از آن تا عرش، پرده از معراج وحی برداشته شده و ملائکه، صبح و شام، هر ساعتی و هر لحظه با وحی بر آنان نازل می آیند و دسته ای بالا می روند. همانا خداوند تبارک و تعالی برای ابراهیم از آسمان ها پرده برداشت تا آنکه عرش را دید و خدا به قوت دیده او افزود؛ و همانا خداوند بر قوت دیده محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین (علیه السلام) نیز بیفزود؛ چنان که عرش را مشاهده می کردند و جز عرش، سقفی برای خانه هایشان نمی دیدند؛
***
خانه هایشان به عرش رحمان، مسقف است و معراج های ملائکه و روح در خانه های ایشان است؛ به اذن پروردگار من کل امر سلام و آنها باطن لیله القدرند». (8)

4- شگفت آور بودن «کیفیت بالای عبادت» در شب قدر
 

چنان که از اخبار استفاده می شود، چگونگی و ارزش عبادت در شب قدر، فوق العاده و موجب شگفتی انسان است. در این باره از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که آن حضرت درباره یک نفر از اسرائیلیان به نام شمسون، برای مسلمین، صحبت به میان آورد و تعریف کرد که او هزار ماه، سلاح پوشید و در راه خدا به جهاد پرداخت. مسلمین از این موضوع شگفت زده شدند و از پیامبر پرسیدند که ما چگونه می توانیم با این عمر کوتاه، همانند او باشیم؟! اینجا بود که آیه نازل شد که «لیله القدر خیر من الف شهر؛ شب قدر، بهتر از هزار ماه است». این آیه به مسلمین فهماند که عبادت در یک شب قدر، از پوشیدن سلاح آن مرد و جهاد در هزار ماه، برتر و بالاتر است.
در این باره نیز نقل شده است که در میان قوم بنی اسرائیل، مردی بود که شب ها تا صبح به عبادت می پرداخت و روز با دشمنان دین تا به شب به جهاد می گذرانید و این عمل او هزار ماه طول کشید. خداوند این سوره قدر را نازل فرمود و تذکر داد که عمل یک شب قدر از این اعمال، بالاتر است. علی بن عروه می گوید: «چهار نفر در قوم بنی اسرائیل بودند که هشتاد سال خداوند را عبادت نمودند و کوچک ترین گناهی از آنها سر نزد. اینان عبارت بودند از: ایوب، زکریا، حزقیل بن عجوز و یوشع بن نون. اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از این عبادت به شگفت آمدند تا اینکه جبرئیل آمد و سوره قدر را نازل کرد و خاطر نشان کرد که عبادت یک شب قدر، از این عبادت ها بالاتر است».(9)

5- کیفیت گرایی در شب قدر
 

هرگاه که سخن از احیای شب قدر و انجام عبادت در آن به میان آورده می شود، ذهن انسان به طرف نماز و ذکر و تلاوت قرآن می رود و عبادت را به معنای امور یاد شده می گیرد، در حالی که عبادت، تنها در موارد یاد شده خلاصه نمی شود، بلکه عبادت های دیگری نیز وجود دارد که در برخی وقت ها، انجام آن، ارزشمندتر از عبادت های یاد شده بود، به مراتب از کیفیت بالاتری برخوردار می شود. مصداقی از این عبادت، کسب علم در شب قدر است. آیت الله جوادی آملی در این باره می گویند: «چندین هزار نفر، رسول خدا را درک کرده اند، اما همه آنها به یک طرف، علی بن ابیطالب (علیه السلام) یک طرف، دوازده هزار نفر صحابه پیامبر، حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) دیدند، پای منبر آن حضرت سال ها نشستند، پشت سر حضرت، سال ها نماز خواندند، مجالس درس و بحث حضرت را مکرر دیدند، ولی هیچ از آنان به اندازه حضرت علی (علیه السلام) از آن حضرت استفاده نکرد. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) وقتی از مسافرتی بر می گشتند، به حضور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) یار می یافتند و می پرسیدند: چه آیه ای نازل شده و در چه زمینه ای هست. تفسیرش چیست یا اگر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نبود، وقتی از سفر بر می گشتند به دنبال امیر مومنان می فرستادند و می فرمودند در غیاب شما این آیه در این زمینه نازل شد و معنایش این است و خلاصه سخن از فراگیری همواره علم از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از سوی حضرت علی (علیه السلام) است. بر این اساس، در شب های قدر، چیزی بهتر از فراگیری علوم الهی، و گفتن و شنیدن معارف دین نیست. تشکیل یا شرکت در برنامه هایی مانند جلسه تفسیر یا حدیث یا احکام، که خود سعادت و توفیقی است. و اگر چنین برنامه ای نداشت، امر به معروف و نهی از منکر داشته باشد و اگر نتوانست، لااقل ذکر بگوید یکی از بهترین و مهم ترین کتاب های فقه امامیه، کتاب «جواهر» است که مؤلف بزرگوارش آن را در طی سی سال نوشت. در پایان این کتاب، مرقوم فرموده که خدای متعال همچنین مقرر کرد که امشب که شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان است. این کتاب به پایان برسد. شب بیست و سوم که از تمام شب های ماه مبارک رمضان و از شب بیست و یکم و نوزدهم نیز افضل و برتر است، این فقیه نامور، مشغول نوشتن کتاب فقه بوده است، چیزی بالاتر از عالم شدن و آگاه شدن نیست. علم است که زمینه ای برای رسیدن انسان به عقل می شود؛ انسان عاقل هم آسوده است و هرگز در عذاب نخواهد بود. (10)

6- شب قدر، کدام شب از ماه رمضان است؟
 

شب قدر به طور دقیق و مشخص، معلوم نیست و در اینکه کدام شب از شب های ماه رمضان، شب قدر است. دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. مرحوم شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان در این باره می نویسد: «دیدگاه درست این است که شب قدر در ده شب سوم ماه رمضان است. این دیدگاه را شافعی نیز برگزیده است.
از امیرمؤمنان نقل کرده اند که پیامبر گرامی، شب های دهه سوم ماه رمضان را به عبادت و نیایش به سحر می آورد و خاندانش را نیز به این سبک شایسته دعوت می نمود. و از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که پیامبر در دهه سوم ماه رمضان کمر همت را سخت می بست و از همسران خود خداحافظی می کرد و شب ها را تا سپیده دم به عبادت می گذراند. پس از روشن شدن این موضوع که شب قدر در میان شب های دهه سوم ماه خداست، اینک در این مورد که این شب مبارک، کدام یک از این شب هاست، محل بحث و گفتگوست. به باور گروهی از جمله شافعی، شب قدر، شب بیست و یکم ماه رمضان است.
خدری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده است که شب قدر را در دهه آخر ماه رمضان و در شب های طاق [فرد] بجویید. در روایت است که مردی به حضور پیامبر رسید و گفت: «من در خواب دیدم که شب قدر در میان هفت شب آخر ماه رمضان است». آن حضرت فرمود: «خواب شما با شب بیست و سوم هماهنگی دارد؛ از این رو، هر کس از شما می خواهد شبی از شب های رمضان را شب زنده داری کند، شب بیست و سوم را برگزیند...»
امام باقر (علیه السلام) در پاسخ کسی که از شب قدر می پرسید، فرمود: «یکی از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم است». راوی پرسید: «نمی خواهید تعیین فرمایید؟» فرمود: «نمی خواهید هر دو شب را عبادت کنید؟»
از ابوبصیر نقل شده که: «به امام صادق (علیه السلام) گفتم: فدایت گردم. آن شبی که امید می رود شب قدر باشد کدام شب است؟ فرمود: یکی از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم. گفتم: اگر نتوانستم هر دو شب را شب زنده داری کنم؟ چه کنم؟ فرمود: آنچه توانستی از این دو شب را به نیایش و عبادت بپرداز. گفتم: سلیمان بن خالد آورده است که در شب نوزدهم ماه رمضان کسانی که باید در سال آینده برای شرکت در مراسم حج در مکه موفق شوند، مقدر می گردد فرمود: نه تنها آنان که همه نیازها، خواسته ها، رزق ها، گرفتاری ها تا شب قدر آینده نوشته می شود همه اینها را در شب بیست و یکم و بیست و سوم طلب نما. و در هر یک از این شب ها صد رکعت نماز بخوان و اگر توانستی تا سپیده دم دوبار غسل نما. گفتم: اگر نتوانستم چه کنم؟ فرمود: به هر صورتی که توانستی و هر عبادتی را که موفق شدی انجام بده؛ چرا که در ماه رمضان درهای آسمان گشوده می شود و شیطان ها به بند کشیده می شوند و عملکرد مردم با ایمان پذیرفته می شود نیز در روایت آمده است که شخصی به نام «جهنی» به پیامبر گفت: خانه من از مدینه دور است. از این رو مرا به شبی که باید شب زنده داری نمایم هدایت کن تا به مدینه بیایم. پیامبر شب بیست و سوم را به او نشان داد». (11)

7- اشاره به برخی فضیلت های شب قدر
 

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: موسی گفت: «الهی من قرب تو را می خواهم». فرمود: «قرب من از برای کسی است که بیدار باشد در شب قدر». گفت: «الهی رحمت تو را می خواهم». فرمود: «رحمت من برای کسی است که رحم کند بر فقرا در شب قدر.» گفت: «خدایا من گذشتن از پل صراط را می خواهم». فرمود: «این برای کسی است که تصدق کند به صدقه ای در شب قدر». گفت: خدایا از درخت های بهشت و میوه های آن می خواهم.» فرمود: «این برای کسی است که تسبیح کند به ... در شب قدر.» گفت: «خدایا نجات می خواهم» فرمود: «نجات از آتش؟ گفت: «آری» فرمود: «این برای کسی است که استغفار کند در شب قدر». گفت: خدایا رضای تو را می خواهم». فرمود: «خشنودی و رضای من از برای کسی است که دو رکعت نماز بخواند در شب قدر».(12)
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود: «درهای آسمان در شب قدر، گشوده شود، پس نیست بنده ای که نماز بخواند در آن، مگر آنکه خداوند برای او بنویسد از برای هر سجده درختی در بهشت است که اگر صد سال، سواری در سایه آن سیر کند، آن را تمام نکند و به هر رکعتی [رکوعی] خانه ای در بهشت از در و یاقوت و زبرجد و لولو به هر آیه ای تاجی از تاج های بهشت و به هر تسبیحی مرغی از مرغ های نفیس بهشتی، و به هر نشستن در میان دو سجده ای، درجه ای از درجات بهشت و به هر تشهدی، غرفه ای از غرفه های بهشت، و به هر سلامی، حله ای از حله های بهشت، و چون طلوع فجر شود خداوند به او عطا کند از نعمت های رضایت بخش و تحفه ها و هدیه ها و خلعت ها و کرامت ها آنچه نفس او اشتها داشته باشد و طالب آن باشد و آنچه چشم از دیدن آن لذت برد». (13)
امام باقر (علیه السلام) نیز فرمود: «کسی که شب قدر را احیا کند، گناهان او آمرزیده شود، اگرچه به عدد ستارگان آسمان و وزن کوه ها و حجم دریاها باشد». (14)

نمایش پی نوشت ها:
1- کلیات سعدی، تصحیح، محمد علی فروغی، ص 163.
2- روح الله الموسوی خمینی، آداب الصلوه، ص 324.
3- روح الله الموسوی الخمینی، پرواز در ملکوت، ج2، برگرفته از صص 266- 228 (با اندکی تغییر).
4- ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج16، ص 1225.
5- آداب الصلوه، صص 335 و 337 (با اندکی تغییر).
6- صفی علیشاه، شرح جامع تفسیر عرفانی و منظوم قرآن، به اهتمام: دکتر علی رضا منجمی، ج 10، ص 4782.
7- عبدعلی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، تصحیح و تعلیق: سید هاشم رسولی محلاتی، ج 4، ص 623.
8- آداب الصلوه صص 330 و 331؛ به نقل از: سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج4، ص 487.
9- شرح جامع تفسیر عرفانی و منظوم قرآن، ج 10، صص 4779 و 4780.
10- آیت الله جوادی آملی، حکمت عبادات، صص 157 و 158.
11- مجمع البیان، ج 16، برگرفته از صص 1227-1231.
12- مراقبات، ج2، صص 54 و 55.
13- آداب الصلوه، ص 34.
14- همان.
 

منبع:حسینی ایمنی، سید علی؛ اشارات، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، تابستان 1391.




 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط