چه دانی که شب قدر چیست؟
از دل این پرسش خداوند پرسشهای بسیار دیگری متولد شده اند که آنها نیز پاسخ می طلبند. معنای محصل قدر و تقدیر و شب قدر و فرود آمدن فرشتگان و روح در این شب چیست؟ از دیر زمان عالمان مسلمان در پی پاسخ به این پرسشها زحمات بسیاری متحمل شده اند. اما تا چه حد موفق شده اند که به پاسخی قانع کننده برسند جای تامل دارد. برای آشنایی بیشتر خوانندگان به برخی از این پرسش و پاسخها که ممکن است در این ایام برای هر کسی پیش آید می پردازیم:
1- شب قدر چیست؟
2- چرا «قدر»؟
در حدیثی معتبر امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرمایند: در این شب خیر و شر، طاعت و معصیت، مرگ و زندگی و روزی سال مسجل می شود. ولی در عین حال مشیت الهی نیز همچنان در کار است.[2] سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که اصولاً مقدر کردن امور سالانه به چه معناست؟ چرا سال به سال؟ مگر در علم ازلی خداوند مقدرات عالم نبوده است که احتیاج به انجام آن در شب های قدر است. آیا عملکرد انسان در این شبها نقش تعیین کننده دارد؟ در این صورت نقش اختیار انسان و عملکرد او در قبل و بعد از این شب، در زندگی او چگونه قابل توجیه است؟ آیا مقدرات الهی چنانچه قرآن کریم می فرماید از ابتدای خلقت بوده است:خلق کل شیء فقدره تقدیرا(25فرقان،2) وکان امر الله قدراً مقدورا(33احزاب،38) و کل شیء عنده بمقدار(13رعد،8) یا اینکه همانگونه که در حدیث شیخ صدوق در معانی الاخبار آمده است همه مقدرات تا روز قیامت در شب قدر انجام گرفته است. ان الله تعالی قدّر فیها ما هو کائن الی یوم القیامه[3] یا به اخبار مربوط به شب قدر توجه کنیم که آن را هر ساله در شب قدر دانسته است. مگر اینکه گفته شود این سه مرتبه از تقدیر الهی است.
در هر صورت مرحوم علامه شعرانی در پاورقی تفسیر منهج الصادقین در ذیل آیه دوم سوره قدر می نویسد: «مقدرات مردم که علم خدا بدان تعلق گرفته است از ازل مبین بود، چون علم خدا ازلی است و آنچه خداوند به سبب دعا و اسباب دیگر محو و اثبات می کند در همه اوقات است و خداوند وعده اجابت را منحصر به شب قدر نساخته است. اینکه تقدیر مقدرات در شب قدر خواهد بود از مشکلاتی است که معنی آن بر ما معلوم نیست. مگر اینکه بگوییم دعا در این شب به اجابت نزدیک تر است.»[4]
3- شب قدر در چه ماهی قرار دارد؟
4- اهمیت شب قدر به چیست؟
هیچ نعمت بشر به لحاظ اهمیت به پای نعمت قرآن که کلام خدا و ظهور حق در عالم ماست نمی رسد. این نعمت سند سعادت و رستگاری آدمیان است. شاید به شکرانه برکت نزول این متن در در این ماه مبارک بوده است که به مسلمانان گفته شده است تمام این ماه را عید بگیرند و در آن روزه بدارند و با قرآن انس گیرند. باشد که به تقوایی نائل شوند که در پرتو پاکی ناشی از آن، تمام سال خود را بیمه کنند.
سفارش به قدر شناسی از این شب کانونی سال، در دستورات دینی نیز در همین راستا قابل توجیه است. که هزار ماه که یک عمر طولانی است و تقریباً برابر حکومت خاندان اموی(1096 ماه) بر اریکه قدرت است با ارزش این شب که همراه قرآن است برابری نمی کند،[6] قرآن کریم ظرفیت عمل آن شب را معادل ظرفیت عمل هزار ماه(83 سال و اندی)دیگر، که در آن شب قدر نباشد، اعلام کرده است. عمل خیر در این شبها از عمل خیر هزار شب بدون قرآن، افزون است.[7] درهای آسمان در این شب با فرود قرآن باز شد و در پرتو آن شیطان در آن شب به زنجیر شد و اعمال بندگان در آن قبول حق گشت.[8]
5- چه چیز قرآن در شب قدر نازل شد؟
الف) از نظر افرادی چون محمد بن اسحاق، شعبی، فخر رازی، زمخشری از اهل سنت و ابن شهر اشوب و شیخ مفید، سید مرتضی، و از معاصرین نعمت الله صالحی و محمد هادی معرفت از شیعه،: هر امر زمانی و تاریخی، شروع و آغازی دارد و شب قدر، شب آغاز نزول قران بوده است. دلیل این قول کلام خداوند است که مىفرمايد : و قال الذين كفروا لو لا نزل عليه القرآن جملة واحدة كذلك لنثبت به فؤادك و رتلناه ترتيلا . کفار گفتند: چرا قرآن به یکباره نازل نشد؟ بدین سان به یکباره فرود نیامده است تا دلت را بدان استوار کنیم و آن را کم کم و پیاپی بر خواندیم. و قرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مكث و نزلناه تنزيلا. قرآن را جدا جدا کردیم تا بر مردم با درنگ بخوانی، و آن را به تدریج نازل کردیم.[9]
ب) احتمالی را فخر رازی و تعدادی از مفسرین دیگر مطرح کرده اند که بر طبق آن: هر سال در ماه رمضان آیات مورد نیاز سال بر پیامبر(ص) نازل شده است. دلیل آنان عام بودن واژه رمضان است که شامل هر ماه رمضان می شود.
ج) در بین مفسرین و اهل حدیث سنی و شیعه مثل طبری، فخر رازی، سیوطی، شیخ صدوق، فیض کاشانی، عیاشی و علامه طباطبایی نظر سومی وجود دارد که در بین عموم این نظر مشهورتر است. بر طبق این نظر قرآن کریم دو نزول داشته است. یک نزول دفعی و یک نزول تدریجی. آنچه در شب قدر نازل شد، نزول قرآن به طور کامل و دفعی بود. همین قرآن یکبار دیگر بطور تدریجی متناسب با شرایط مختلف اجتماعی نازل گردید. این دیدگاه بر طبق روایاتی تنظیم شده است که می گوید قرآن کریم شب قدر به یکباره به بیت العزة در آسمان اول[10] یا بیت المعمور در آسمان چهارم نازل شد[11] سپس بر رسول خدا به مناسبت های مختلف در طول 23 سال یا 20 سال نازل گردید.
محدثین و اخباریین نمی توانند این احادیث را نادیده گرفته و از آنها عبور کنند. اما آنچه فراروی ذهن نقاد وجود دارد سه پرسش است: میزان صحت سندی این روایات در چه حد است؟ دوم محتوای آن تا چه اندازه معقول است و نهایتاً فایده عملی نزول دفعی آنهم از جانب خداوند حکیم که کار بیهوده انجام نمی دهد چیست؟
مرحوم نعمت الله صالحی اسناد و محتوای این روایات را مفصل به نقد کشیده است و چون بحثی فنی است و ممکن است برای خوانندگان سودمند نباشد از آن می گذریم. خلاصه نقد آقای معرفت، از محتوای این احادیث را، به نقل از کتاب «التمهید» به صورت مختصر می آوریم. ایشان می نویسد:
1- شیخ مفید و سید مرتضی می گویند: اصولاً روایات در فهم قرآن دلیل تعبدی نیستند، چون تعبد در عمل است نه در عقیده و درک. از آنجا که روایات نزول یکباره، اخبار واحد و گاه متعارض هستند و نه موجب علم است نه مفید پذیرش تعبدی در عمل، به آن اخبار اعتنا نمی کنیم.2- فهم مردم زمان نزول قرآن از واژه قرآن، قرآن کامل نبوده است بنابراین وقتی قرآن می فرماید: شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن هدى للناس و بینات من الهدی و الفرقان(2بقره،185) منظور، مطابق فهم مخاطبین، تمام قرآن نیست. 3- این قرآن با الفاظ و عبارات و تفصیلات و خصوصیاتش عقلاً نمی تواند یکجا و در یک شب نازل شده باشد. 4- در بسیاری از آیات قرآن اشاره به حوادث گذشته زندگی مسلمانان مثل مهاجرت، مهاجر و انصار، جنگ بدر و احد و تبوک، مسجد ضرار و ...دارد، اگر این آیات در شب قدر نازل شده بود، از نظر ادبی نباید با فعل گذشته به کار می رفت بلکه باید با فعل مستقبل (آینده دور) بیاید. اگر این آیات به چیزی که اتفاق نیفتاده است بگوید قبلاً اتفاق افتاده است، برای پیامبر سخنانی بی معنا و غیر واقعی و کذب نازل شده است. 5- در صورتی که قرآن در شب قدر نازل شده باشد، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، مطلق و مقید در آن معنا نداشت. 6- اینکه قرآن در شب قدر به از یک جایگاه بلند به جایگاه بلند دیگر مثل آسمان چهارم برسد چه اهمیتی دارد که خداوند در قرآن کریم این حادثه را از هزار ماه برتر بداند.
تمام این اشکالات بر نظریه سوم وارد است، مگر اینکه گفته شود: قرآن شب قدر، با قرآن فعلی تفاوت داشته است. بنابراین برای فرار از این انتقادات، برخی از علمای دین دست به تاویل روایات زده اند. شیخ صدوق در کتاب اعتقاداتش بدون هیچ دلیلی می گوید: همه قرآن در آن شب نازل نشد بلکه تنها علمی اجمالی از قرآن به پیامبر(ص) داده شد. فیض کاشانی نیز، بدون هیچ دلیل نقلی، ولی با یک تاویل ذوقی در تفسیر صافی می گوید: بیت المعمور همان قلب پیامبر بوده است و آسمان چهارم مرتبه چهارم عالم ماده است. او جماد، نبات و حیوان را سه آسمان و مرتبه انسانیت را به مرتبه آسمان چهارم تاویل کرده است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان برای نزول دفعی و تدریجی دو استدلال ارائه کرده اند. یکی استدلال لغوی و دیگر استدلالی عقلی. در استدلال لغوی می گویند: فرق ميان انزال و تنزيل اين است كه انزال به معناى نازل كردن دفعى و يك پارچه است ، و تنزيل به معناى نازل كردن تدريجى است. استدلال دوم اینکه: كلمه( قرآن ) اسم كتابى است كه خداى تعالى آنرا بر پيامبر گراميش محمد (صلىاللهعليهوآلهوسلّم) نازل كرده ، و به اين جهت آن را قرآن ناميده كه خواندنى شد. قرآن دارای مراتبی است: یک مرتبه وجود حقیقی و دیگر مرتبه وجود ظاهری، وجود ظاهری آن در قالب الفاظ است[12] ولی وجود باطنی آن کل واحدی است که بر قلب پیامبر(ص) در شب قدر نازل شده است.
مهمترین پرسشی که از تاویل کنندگان اخبار نزول دفعی می پرسیم این است که: آیا خداوند وقتی می خواهد از ماه رمضان و شب قدر و مسئله نزول قرآن در آن شب سخن بگوید به همین قرآن در دست مردم اشاره می کند یا قرآن پنهان از چشم مردم و متفاوت که کسی به آن دسترسی ندارد؟ به چه دلیل شیخ صدوق «قرآن» را نه خود قرآن بلکه علم اجمالی به قرآن معنا می کند؟ چه دلیلی وجود دارد که بیت المعمور همان قلب پیامبر(ص) است؟ چرا مرحوم علامه منظور از قرآن را نه خود قرآن بلکه وجود باطنی دور از دسترس همگان تلقی کرده اند؟ حال آنکه خداوند حکیم به هنگام سخن گفتن با بندگان خود از آنچه قابل فهم مخاطبین است به عنوان قرآن نام می برد. از طرف دیگر در پاسخ به استدلال لغوی مرحوم علامه باید گفت: اکثریت قاطع آیاتی که با واژه انزال در قرآن به کار رفته است، ظهور در نزول تدریجی دارند نه آنگونه که ایشان خواسته اند از لغت استفاده کنند و بگویند انزال به معنای نزول دفعی است. مثلاً این آیه که مخاطب آن عموم مردم هستند، چگونه قابل حمل بر نزول دفعی است؟ لقد انزلنا الیکم آیات مبینات.(24نور، 34) ما برای شما آیاتی روشن نازل کردیم.
6- شروع قرآن در شب قدر (ماه رمضان) بوده است، یا هنگامه بعثت (ماه رجب)؟
7- شب قدر کدام شب از یک از شبهای ماه مبارک رمضان است؟
به نظر می رسد علت اینکه مردم ایران بیشترین اهتمام را به شب نوزدهم و بیست و یکم دارند و کمتر از آن دو شب، به شب 23، که طبق روایات شیعه شب قدر بودن آن بیشتر محتمل است، توجه دارند ارتباط آن با ضربت خوردن مولای متقیان علی علیه السلام است. شب قدر شب مبارکی است و شب شهادت شب حزن و اندوه است.
8- چرا شب قدر مشخص نشده است؟
در هر صورت معصومین شب قدر را مردد بین چند شب نقل کرده اند.[18] و پیامبر اکرم(ص) همه دهه آخر ماه مبارک رمضان را بیدار بودند و رختخواب خود را جمع می فرمودند و خانواده خود را بیدار نگاه می داشتند و به عبادت می پرداختند[19] به خوبی روشن نیست که عدم تشخص شب قدر فقط مربوط به غیر معصومین است[20] یا برای معصومین نیز از امور غیبی محسوب می شده که برای آنان آشکار نبوده است واگر از پنهان بودن آن غرضی داشته اند این مقصد و فلسفه شامل حال معصومین نیز می شده است.
9- شب قدر به زمان نزول اختصاص دارد یا هر سال تکرار می شود؟
پس در هر سال قمرى، در ماه رمضان شب قدرى هست با این تفاوت که در آن شب دیگر قرآن نازل نمی شود بلکه تنها فرشته و روح فرود می آیند، و رحمت الهی را بر بشر فرود می آورند ولی چگونگی آن به درستی و روشنی معلوم نیست.
10- حوادث منقول در مورد شب قدر طبق چه افقی اتفاق می افتد؟
پينوشتها:
[1] محمد حسین طباطبایی، ج2، ص18-25
[2] محمد بن یعقوب کلینی، کافی، دارالکتب الاسلامیه ج4، ص157، ح6، تفسیر نور الثقلین، ج5، ص631، ح 86-81
[3] شیخ صدوق، معانی الاخبار، انتشارات جامعه مدرسین، 1429، ص429
[4] ملا فتح الله کاشانی، منهج الصادقین، کتاب فروشی اسلامیه، چ چهارم، 1346، ج10، ص303
[5] کافی، ج4، ص157، ح7
[6] کافی، ج4، ص157، ح10 و تفسیر نور الثقلین، ج5، ص621، ح43 و 44
[7] کافی، ج4، ص157، ح4 و 6. تفسیر نور الثقلین، ج5، ص632، ح89-94
[8] در المنثور، و کافی، ج4، ص157، ح2
[9] (25فرقان، 32).و (17اسراء،106)
[10] انزل القرآن لیله القدر جمله واحدهً الی السماء الدنیا و وضع فی بیت العزّة ثم انزل نجوماً علی النبی فی عشرین سنه. الاتقان، ج1، 39-49
[11] ابی نصر محمد بن مسعود بن عیاش، ج1، ص80، المکتبه العلمیه الاسلامیه نزل القرآن فی شهر رمضان فی لیله القدر جمله واحدهً الی البیت المعمور فی السماء الرابعه ثم نزل من البیت المعمور فی مده عشرین سنه و ان الله اعطی نبیه العلم جملهً. اعتقادات الصدوق، باب 31
[12] کتاب اُحکمت آیاتهُ ثم فصّلت من لدن حکیم خبیر(هود، 1) انه فی اُم الکتاب لدینا لعلیٌ حکیم. (زخرف، 4) انه قرانٌ کریم فی کتاب مکنون لا یمَسُّهُ الا المطهرون (واقعه،77-79) لقد جئناهم بکتاب فصَّلناهُ علی علمٍ (اعراف، 52)
[13] انما النسیء زیاده فی الکفر یضل به الذین کفروا یحلونه عاماً و یحرمون عاما لیواطئوا عده ما حرم الله زین لهم سوء اعمالهم. 9توبه،37
[14] جلال الدین سیوطی(911)، الدر المنثور، دار احیاء التراث العربی، ص522-533
[15] کافی، ج4، ص156، ح1. تفسیر نور الثقلین، ج5، ص619، ح33و ص625، 55 و 57و58 و ص626، ص61 و ص627، ح66 و67 و ص628، ح70 و 71
[16] کافی، ج4، ص157، ح 8 و 9 و12. حدیث اول عبد الله بن مومن مختلف فیه است. حدیث سوم نیز عده من اصحاب عن رجل نقل کرده اند که حدیث مرسل است.
[17] کافی، ج4، ص157، ح6، نور الثقلین، ج5، ص625، ح56 وص626، ح59
[18] تفسیر نور الثقلین، ج5، ص626، ح60
[19] تفسیر نور الثقلین، ج5، ص629، ح78
[20] تفسیر نور الثقلین، ج5، ص639، ح105
[21] تفسیر نور الثقلین، ج5، ص626، ح59
[22] تفسیر نور الثقلین، ج5، ص637، ح104
[23] کافی، ج4، ص157، ح11 و تفسیر نور الثقلین، ج5، ص627، ح
منبع:http://www.m-nasr.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج