![کمونیسم در خاور دور کمونیسم در خاور دور](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/0025346.jpg)
ترجمه: سید حامد رضیئی
چین کمونیست و چین ملی- تابستان 1947 نقطه عطفی در جنگ های داخلی چین بود. ملی گراها پیشرفت اندکی در منطقه هونان داشتند و با وجود کمک آمریکایی ها نتوانستند موقعیت خود را حفظ کنند. کمونیست ها بعد از اینکه شمال چین را متصرف شدند، در بیست و دوم ژانویه 1949 وارد پکن و در بیست و پنجم مه همین سال وارد شانگ های شدند. چانک کای چک (1) به جزیره فرمز (تایوان) پناه برد و کشور وسیع چین در اختیار مائو تسه تونگ قرار گرفت که در اول اکتبر سال 1949 موجودیت «جمهوری خلق چین» اعلام شد.
این جمهوری یکی دیگر از حلقه های جنگ سرد بود که به دلیل تضادهای ایدئولوژیکی بین دو چین پدیدار شد و جزایر کموی، ماتسو، تاشن در سواحل جنوب چین همچنان در اختیار ملی گراها قرار داشت. مشکلات ناشی از دیپلماسی موجود بین دو چین بیست و پنج سال تمام بر روابط بین المللی تأثیر گذاشته بود. آیا باید چین کمونیست را به رسمیت شناخت؟ کشورهای غربی نمی خواستند چانک کای چک را رها کرده و از مائو طرفداری کنند. انگلستان در ژانویه 1950 رژیم کمونیست را به خاطر حضور دائمی در هنگ کنگ، به رسمیت شناخت. جمهوری های خلق اروپای شرقی، جمهوری خلق چین را به رسمیت شناختند و اتحاد جماهیر شوروی با به رسمیت شناختن چین امکان کمک های لازم امنیتی به این کشور را فراهم کرد ولی چین ملی عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد بود.اتحاد چین و شوروی به افزایش دیدگاه های آن ها علیه ایالات متحده آمریکا و متحدان آن ها منجر شد و در چهاردهم فوریه 1950 «قرارداد مودت و همکاری های متقابل» بین استالین و مائو به امضا رسید. شوروی متعهد شد ناحیه منچوری و پورت - آرتور را تخلیه کرده و به چین در برنامه اقتصادی، فنی و مالی کمک کند. با این اقدامات موقعیت در خاوردور دگرگون شد و بعد از آن جمهوری خلق چین نقش مهم و فعالی در هندوچین و کره داشت.
هندوچین و خطرایدئولوژیکی فرانسه بعد از دسامبر 1946 به مبارزات ضد و نقیضی در منطقه هندوچین ادامه داد و مدعی بود که در برابر هجوم و فشار ویت مین (2) از استقلال کامل دولت های هندوچین حمایت می کند. هیچ یک از دولت های هندوچین حاضر به مذاکره با پاریس نشدند؛ هزینه مقابله با مبارزات استعماری برای فرانسه که از آمریکا کمک مالی دریافت می کرد، بسیار سنگین بود و مجبور به عقب نشینی شد.
جنگ هندوچین بعد از سال 1950 مشخص کننده نقطه عطف تعیین کننده ای در حوادث منطقه است. جنگ استعماری به صورت جنگ های ایدئولوژیکی بین دو اردوگاه های کمونیستی و کاپیتالیستی درآمد. چین که در حکم پرچم دار رهایی از سلطه استعمارگران بود به کمک شورشیان پرداخت و امریکا از کمک به فرانسه خودداری نکرد.ژاپن- ژنرال مک آرتور فرمانده کل متفقین به اصلاحات زیادی در ژاپن اقدام کرد و به دموکراتیزه کردن در زمینه های سیاسی و اقتصادی پرداخت. جنگ کره در واقع آزمایشی در مورد وفاداری ژاپن به آمریکا بود. در همین زمان قدرت های نظامی آمریکا در منطقه به حداقل خود رسیده بود. ایالات متحده آمریکا در سپتامبر 1951 به دنبال کنفرانس سانفرانسیسکو قرارداد صلحی با ژاپن امضا کرد که در آن قید شده بود: ژاپن باید جزایر تایوان، کوریل، پسکادور، شبه جزیره کره و قسمت جنوبی ساخالین را آزاد اعلام کند. ژاپن شکست خورده در جنگ در ردیف «دیده بان جهان آزاد» در مقابل شوروی و چین کمونیست قرار گرفت. قرارداد امنیت سانفرانسیسکو که در هشتم سپتامبر 1951 به امضا رسیده بود، دست آمریکا را برای ایجاد پایگاه های نظامی در منطقه، آزاد گذاشت. قرارداد دیگری در اول سپتامبر 1951 در سانفرانسیسکو بین استرالیا، زلاندنو و امریکا به نام پیمان آنزوس (3) به امضا رسید که طبق آن کشورهای مذکور از امنیت اقیانوس آرام دفاع کرده و امریکا به ایجاد پایگاه های نظامی در اقیانوس آرام اقدام کرد.
دخالت آمریکا در کره
در اول ژانویه 1950 اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد تا زمانی که جمهوری خلق چین جای چین آزاد در سازمان ملل متحد را نگیرد، از حضور و فعالیت خود در شورای امنیت خودداری خواهد کرد. ایالات متحده آمریکا در غیاب اتحاد جماهیر شوروی و حق وتوی این کشور با کمک شورای امنیت سازمان ملل توانست به بخش شمالی شبه جزیره کره هجوم آورده و در امور کره دخالت کند. نیروهای سازمان ملل متحد متشکل از لشکرهای آمریکایی و با کمک گروه های انگلیسی و گردان های فرانسوی زیر نظر مک آرتور، فاتح جنگ های اقیانوس آرام و فرمانده کل نیروهای متفقین در ژاپن، وارد عمل شدند. در مراحل اولیه پیشرفت هایی در نزدیکی شهر ساحلی پوسان وجود داشت و نیروهای سازمان ملل متحد در ماه های ژوئن و اوت 1950 به استحکام موقعیت خود در پُل سو - سان پرداختند. در پاییز 1950 تهاجمات متقابل باعث پیشرفت گروه هایسازمان ملل متحد گردید و توانستند از مدار سی و هشت درجه عبور کرده و در سپتامبر - نوامبر 1950 به نزدیکی مرز چین برسند. چین به خاطر محافظت از مرزهای جنوبی خود وارد جنگ شد و با همکاری صدها هزار داوطلب چینی در نوامبر و ژانویه 1951 باعث عقب نشینی نیروهای سازمان ملل متحد گردید. مک آرتور که توانست با تهاجم متقابل در مدار سی و هشت درجه بماند، در آوریل 1951 از رئیس جمهور آمریکا درخواست مجوز برای بمباران مراکز چینی های داوطلب در منچوری کرد. ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا برای جلوگیری از جنگ دیگری در چین، ژنرال میتو بانکر ریجوی (4) را به جای مک آرتور منصوب کرد. ژنرال ریجوی موقعیت موجود را پذیرفت و مذاکرات برای آتش بس شروع شد. ریجوی در آوریل 1952 از کار برکنار و ژنرال کلارک به جای وی منصوب شد. توافق هایی در آوریل 1953 بعد از دو سال مذاکرات برای بازگرداندن زندانیان به کشورهای خود به امضا رسید که کاملاً اجرا نشد. کنوانسیون ترک مخاصمه در پان مون جون (5) در بیست و هفتم ژوئیه 1953 تحت عنوان «صلح سفید» (6) به امضا رسید و پایان جنگ بین دو کره را اعلام کرد که بعد از مرگ استالین به اجرا درآمد. مرزهای بین دو کره بعد از این کنوانسیون با مرز سال 1950 تفاوت چندانی نداشت و تقریباً در طول سی و هشت درجه قرار گرفته بود. با پیشامدهای اخیر، خاوردور به دو بلوک شرق و غرب تقسیم گردید و در شبه جزیره کره نیز دو حکومت متضاد در مقابل یکدیگر قرار گرفتند: حکومت کمونیستی در کره شمالی به رهبری مارشال کیم ایل سونگ و حکومت طرفدار غرب در کره جنوبی به رهبری سینگام رهی.پی نوشت ها :
1. Tchang kai-chek
2. ویت مین- سازمان سیاسی در ویتنام شمالی که به وسیله هوشی مینه تأسیس شد.
3. ANZUS=Australia,New Zealand nad united states(=LAsustralia , la Nouvelle-zelande et les Etats-unis)
اصل پیمان برای مبارزه علیه نظامیگری ژاپن در اقیانوس آرام به وجود آمد.
4. General Matthew Bunker Ridgway
5. pan Mun jon
6. «صلح سفید»، زمانی بین طرفین درگیر منعقد می گردد که در طی مناقشات، غالب و مغلوبی وجود نداشته و طرفین به خاک یکدیگر تجاوز نکرده باشند.
http:fr.wikipedia.org/wiki/paiw-