ماهانتا در نقش پیامبرى براى اکیستها
مقدمه:
ماهانتا در مکتب اکنکار، جایگاهى بسیار مهم دارد. ماهانتا یا خدامرد، کسى است که با فیض، نورافشانى و راهنمایى خویش، موجب پیشرفت و پیشبرد چلا (نواموزان) مىشود. در مکتب اکنکار ماهانتا نقش پیامبر در دیگر ادیان را ایفا مىکند، اما بر خلاف بسیارى ادیان، این پیامبر یا همان "ماهانتا"، به رعایت بسیارى اصول مکلف نیست که در ادامه به مواردى از این قبیل اشاره مىشود.پال توئیچل، که ماهانتا را چنین معرفى مىکند: رهبر معنوى یا خدا مرد، در راس اک؛ همه کسانى که در عصر حاضر به او روى مىآورند، از ازل با او بوده اند. کالبد ماهانتا اک است که همان جوهر الهى است که از اقیانوس عشق و رحمت جارى است؛ نگهدارنده کل زندگى و کسى که اشکال مختلف حیات را به هم مىبندد؛ واگورو، روشنایىدهنده، حالتى از معرفت الهى که از عناوینى که در مذهب به اشخاص داده مىشود، برتر است. ماهانتا بالاترین سطح اگاهى است. (2)
1) وظیفه اکیست
اگر اکیست بخواهد، به سیر و سلوک بپردازد، و طى طریق کند، باید ماهانتا (استاد حق در قید حیات) را بشناسد و در همه مراحل زندگى شخصى و اجتماعى مطیع محض وى باشد. چلا پس از پیوستن به مکتب اکنکار ، نخست باید سیطره ماهانتا بر خویش را با همه وجود بپذیرد، و سپس با کمک او به سفر روح بپردازد. در واقع ماهانتا همان استاد معنوى و معلمى است که کارش کمک کردن به تازه کارها در انجام تمرین سفر روح(3) است.پال مىگوید: مىتوانید اینها را (ماهانتا)، فرشتگان، سفیران روح، راهنمایان یا اساتید بخوانید. (اکنکار، کلید جهانهاى اسرار/ ص 8)(4)
به ادعاى اکنکار، استادان اک را مىتوان در همه سیارات و طبقات کیهان یافت.
وظیفه آنان یارى بشریت براى تکامل، ارائه تعالیم و یافتن مرید است. آنان مىدانند که این مریدان به سوى استادان حق در قید حیات مىآیند، تا تحت مسئولیت وى قرار گرفته، در جهت متجلى ساختن ویژگىهایى چون عشق و خرد، در این جهان به خدمت گمارده شوند.
2) وظیفه ماهانتا
در مجموعه کتابهاى اکنکار، وظایفى براى ماهانتا مشخص شده که بدین شرح است:الف. تعلیم مریدان در رویا.
ب. هدایت روح به سر منزل الهى.
ج. مسئول انتخاب، تربیت و تعیین جانشین خویش.
د. فراهم کردن شرایط براى صعود نواموزان به سرزمین سوگماد.
ه. نقش حمایت معنوى براى چلاها.
و. ارتباط همیشگى با چلاها در همه مراحل.
پال مىگوید:
استادان اک(5) مىتوانند، انسان را از میان این جهان عبور دهند، چون تنها یک استاد حقیقى مىتواند، در این خطه راهنماى انسان باشد؛ تنها ماهانتا راه را که بسیار صعب العبور و پر فراز و نشیب است مىداند؛ همه مقام او را به عنوان خداوندى به رسمیت مىشناسند. "دقت شود که گاهى ماهانتا در مکتب اکنکار، هم نقش پیامبر را و هم نقش خدایىدارد".
تمامى پروردگاران،فرمانروایان و ساکنان همه طبقات در مقابل "ماهانتا" کرنش مىکنند.(ص 28 سرزمینهاى دور)(6)
در این مکتب ادعا مىشود که ماهانتا نه انکه انسان است، بلکه اگر لازم شود در قالب انسانى ریخته مىشود، که هم اکنون؛ استاد زنده در قید حیات، سرى هارولد کلمپ(7) به عنوان نهصد و هفتاد و سومین استاد حق در قید حیات است. پیش از ایشان داروین گراس(8) طى سالهاى (1981 - 1971 م) ماهانتا بود، وقبل از وى، پال توئیچل طى سالهاى (1971 - 1965 م) به عنوان اولین استاد حق در قید حیات و کاشف دوباره مکتب اکنکار شناخته مىشد. همه این اساتید وظیفه خویش را ارزانى داشتن آزادى معنوى به همه کسانى که به خودشناسى و خدا شناسى در این زندگى علاقمند هستند، مىدانند.
3) شخصیت ماهانتا
پال توئیچل به عنوان کاشف دوباره دانش باستانى اکنکار، در عصر جدید شناخته مىشود. پس از ایشان داروین گراس عهده دار این منصب شد، و پس از کناره گیرى (یا به تعبیر صحیحتر عزل ایشان)، سرى(9) هارولد کلمپ به عنوان ماهانتا (استاد حق در قید حیات)(10) انتخاب گردید.سرى هارولد کلمپ، در حال حاضر به عنوان ماهانتا و در حال خدمت به جامعه اکیستهاست. کلمپ در رساى پال و گراس چنین مىگوید: پال براى من نقش معلمى را داشت که به نوآموزى تعلیم مىدهد. من باید بسیارى چیزها را در مورد سفر روح مىآموختم؛ ولى داروین در مرحله آموزش، از پال یک مرتبه فراتر رفت؛ او مرا به نقطهاى رساند که دیگر سفر روح ضرورى مىنمود.
کلمپ مىگوید: این نقطه طبقه روح بود .... در این روزها گاهى پال را مىبینم؛ ولى مىدانم که اگر خواستار سفر به سرزمینهاى دور هستم، باید دنباله رو استاد حق در قید حیات فعلى، یعنى سرى داروین گراس باشم. (نسیم تحول/ ص 196)(11)
یکى از نکات اساسى در مکتب اکنکار، تبعیت بى چون و چرا از ماهانتا (استاد حق در قید حیات) است. در عقیده اکیستها، عزل و نصب ماهانتا به دست نظام وایراگى(12) است، و ماهانتا پس از تحمل ریاضتها و تمرینات بسیار، از دست اساتید گذشته اکنکار، به این سمت مفتخر مىشود. پس مقام ماهانتا از طرف پیروان اک، قابل عزل و نصب نیست.
پال مىگوید: پیروان و اساتید نظام باستانى وایراگى، در مراسم انتقال رداى قدرت اک؛ از یک استاد به جانشین وى، حضور مىیابند. اینها استادان مشهور اک و محافظان شریعت کى سوگماد، در معابد حکمت زریناند. ضمن آنکه همه فرمانروایان طبقات گوناگون درون، نمایندگان خود را به این مراسم ارسال مىدارند تا به استاد حق در قید حیات که عصاى قدرت اک را تحویل گرفته و لقب معنوى "ماهانتا" را مىگیرد، تبریک گویند. پس استاد اک، طى نخستین سفر رسمى خود، به جهانهاى مختلف، توسط یک یک این فرمانروایان پذیرائى و خوش آمد گفته مىشود.(دفترچه معنوى / ص 257)(13)
با همه تفصیلى که براى انتخاب "ماهانتا" گفته شد، این روند در مورد داروین گراس، به هیچ وجه رعایت نشد. پس از بروز اختلاف بین گراس و موسسه اکنکار، ایشان مجبور به استعفا گردید؛ پس از ایشان کلمپ به سمت ماهانتا منصوب شد. در صورتى که طبق اصول و قواعد اکنکار و گفته پال توئیچل، این عزل و نصب خلاف قواعد و ضوابط مکتب است.
در مکتب اکنکار، ماهانتا خدا مرد یا همان تجلى اک، به صورت شخصیت، یا استاد راستین و ناظرى که براى رهایىارواح از اسارت و هدایت آنان از جهانهاى پایین به سوى عوالم برتر و خودشناسى مأموریت دارد، شناخته مىشود؛ ماهانتا، معناى زندگى است که در دیگران خفته مانده است؛ ماهانتا، روح بیدار، قابل ارتقا از بعد زمان، مکان و علیت، مسلط به گذشته، حال و آینده است؛ البته براساس مقام والایى که داراست. وظیفه ماهانتا، دفاع از اقتدار الهىو اموراک و چلاهایى است که علاقه و اعتمادشان را به اک نشان دادهاند. نکته اساسى آنکه ماهانتا مجاز نیست، از زمینه فعالیت خود در زندگى کناره گیرى کند، تا زمانى که دیگرى جانشین او شود. وقتى موقعیت او توسط مخالفان غیر متعهد در بین پیروان اک مورد هجوم واقع مىشود، از طریق عوالم درونىبا نیروى اک حمایت مىشود. آنها به استاد حمله کنند، دچار عقوبت خواهند شد، البته نه از سوى خود استاد، بلکه از طرف اک. این نکته یک اصل اساسى در مکتب اکنکار است.
پال مىگوید:تمام اساتید اک در قید حیات، به دنبال نخستین استاد اک "گاکو" که حدود شش میلیون سال پیش، پاى به این دنیا نهاده است، انتخاب شده اند. بعضى آنها ازدواج کرده و بعضى مجرد ماندهاند؛ ولى همه آنها با وفادارىکامل به اک خدمت کرده، و زندگیشان را وقف مسیر اک کردهاند. (واژه نامه اکنکار ص 8)(14)
4)تناقضات موجود
الف: نخستین تناقض در شخصیت ماهانتا این است که یا مىتوان ماهانتا را عزل و نصب کرد یا نمىتوان. پیشتر یاد آور شدیم که عزل و نصب شخصى نیست؛ ولى در مورد داروین گراس و هارولد کلمپ نشان داده شد که هم عزل صورت گرفت و هم نصب، که این با اصول اکنکارهماهنگ نیست.ب: تناقض دوم در مورد ماهیت خود ماهانتا است. گاهى ماهانتا به عنوان ابزار خداوند، در جهانهاى مختلف هستى تلقى مىشود که در آنجا به عنوان ناجى، در ارتباط با خداى اصلى سوگماد(15)، در نظر گرفته مىشود و گاهى پا فراتر گذاشته و ماهانتا را به عیسى و الله مسلمانان تشبیه کرده است.
در نگاه نخست که ماهانتا بعنوان ابزار خدا تلقى شده، گفته مىشود: داراى کالبدهاى پنجگانهاى(16) است که به صورت مرکب، مورد استفاده ماهانتا قرار مىگیرد. کالبد فیزیکى، اثیرى، على، ذهنى و روحى. یا بعضى وقتها معادل کالبدهاى چند گانه فیزیکى، روانى، روحانى و واقعیت، در جهانهاى پایین در کالبد آدمى به صورت پوست و گوشت در آمده و به عنوان ابزار خداوند در جهانهاى مختلف هستى انجام وظیفه مىکند.
در نگاه دیگر از ماهانتا با اینکه داراى کالبد فیزیکى است، به عنوان خدایان ناجى(17) یاد مىشود؛ پال مىگوید:
آگاهى ماهانتا که بصورت فیزیکى، در میان نژادهاى مختلف و ادوار تاریخ بشریت، به عنوان وسیله ارتباطى براىسوگماد "خداى اصلى اکنکار" آشکار مىگردد. شکل ظهور، به عادت و رسوم مردم آن دوره بستگى دارد و نام آن نیز چیزى است که به ذهن آنان آشنا و مأنوس باشد. مثل زئوس براى یونانیان، ژوپیتر براى رومیان، عیسى براىمسیحیان و الله براى مسلمانان و... (واژه نامه اکنکار/ ص 7)
این دو تفسیر در مورد ماهانتا، انسان را به تناقض مىکشاند؛ آیا ماهانتا خداست یا فرستاده خدا.
دیگر آنکه چگونه ماهانتا که نماینده خداست، به عنوان الله مسلمانان فرض شود؛ در حالى که الله در نظر همه مسلمانان خداست؛ نه فرستاده خدا.
در کتاب فلوت خدا نوشته پال توئیچل به روشنى آمده است:
پال توسط مقامات بالاى معنوى (استادان نظام باستانى وایراگى) مأموریت یافت، تکنیکهاى اکنکار را براى مردم این زمان آشکار سازد. (فلوت خدا / ص 11)(18) در مکتب اکنکار، ماهانتا بالاترین مقام معنوى محسوب مىشود و فرد به محض ورود به مکتب، باید تحت تعلیم ماهانتا قرار گیرد. به طور کلى، اکیست باید در مراحل زندگى مطیع دستورالعملهاى ماهانتا باشد. چه افراد معمولى و چه کسانى که مىخواهند، مراحل عالى مکتب را طى کنند. براىمثال پال مىگوید: هر کس مایل باشد، شیوه پیامبرى اک ویدیا(19) را بیاموزد، باید تحت تربیت و دورههاى آموزش بسیار دشوار و طاقت فرسا که تحت نظر استاد حق در قید حیات صورت مىگیرد؛ قرار گیرد و همه دستور العملهاى او را بىچون و چرا تا به آخرین دقایق و جزئیات به انجام رساند. (اک ویدیا /ص 18)(20)
ج: تناقض سوم این که مکتب اکنکار، مقام ماهانتا را بسیار بالا برده و در جایى مقام پیامبرى به او مىدهد؛ ولى هیچ دلیل و مدرکى حاکى از نمایندگى ماهانتا از طرف سوگماد نمىآورد؛ تنها این فرد ماهانتا (پیامبر) معرفى مىکند.
گفته مىشود ماهانتا استاد حقّ در قید حیات، پیامبرى همه امور اکنکار را عهده دار است. هنگامى که او پیامبرىمى کند، در تسلّط کامل و تحت تأثیر محض اک قرار دارد. حالت وى ممکن است، از انگیختن قدرتهاى معنوى که شدّت یافته، تا خلسه و شوریدگى را شامل شود؛ یا مىتواند بخودى خود حاصل شود، یا به کار بستن یک سرى تکنیکها، ذکرها و تمرینات معنوى اک، القا شود یا اینکه مستقیما از سفر روح حاصل شود.
د: به بیان پال، ماهانتا استاد حق در قید حیات، تجسّم و تجلّى کامل سوگماد است؛ (اک ویدیا/ ص 269) ولى دریغ از یک معجزه یا مدرک دال بر این ارتباط. تنها ادعا و ادعا که پال ماهانتا است؛ گراس ماهانتاست. کلمپ ماهانتاست. ولى وقتى در مقابل چنین سوالى قرار مىگیرند که دلیلتان چیست؟ به جاى جواب، شرط و شروط مىگذارند، و در مقام تفسیر و تبیین نحوه عملکرد ماهانتا بر مىآیند.
گفته مىشود که تعلیمات ماهانتا، استاد حق در قید حیات به صورت دوایرى متّحد المرکز رشد مىکند، و از جهان فیزیکى فراتر رفته، به جایى مىرسد که تمامى جهانهاى سوگماد را در بر مىگیرند. او به همه کس، در همه جا آموزش و دستور العمل مىدهد. (اک ویدیا/ ص 35)
گاهى مقام ماهانتا را آنچنان بالا مىبرند که از تمامى خدایان جز سوگماد والا مقامتر مىشود.
پال مىگوید: از آنجا که مقام ماهانتا از پروردگاران تمامى طبقات کیهانهاى گوناگون بالاتر است، مىتواند هرچه میل داشته باشد، با کارماى مریدش انجام دهد.
یا حتى مریدان را ناقص العقل تلقى کرده و افعال ماهانتا را در عین استحکام و تعقل قرار مىدهد.
پال مىگوید: در هر حال، استاد حق در قید، حیات همیشه آنچه مىکند، مىداند؛ یعنى انچه براى چلا بهتر است، زیرا او "ماهانتا" تجسّم همه مهر و محبت زنده عالم براى کسانى است که او را پیرواند. (اک ویدیا/ ص 96)
5) مهمترین وظیفه
مهمترین وظیفه اکیست در مکتب اکنکار، شناخت ماهانتا است. هنگامى که تناسخ(21) را اصل واجب عالم مىدانند، تنها راه رهایى از چرخه تناسخ را، شناخت ماهانتا مىدانند.پال مىگوید؛ تناسخ در این عالم یک روند طولانى و بسیار بطیى است؛ ولیکن مىتواند کوتاه شود، به شرط اینکه شخص بتواند، ماهانتا، استاد حق در قید حیات را بیابد. کسى که به چلاى خود آموزش مىدهد و به او نشان مىدهد که چگونه از چرخ هشتاد و چهار (تناسخ) مىتوان رهایى یافت، و مستقیما، توسط سفر روح به جهانهاى ملکوتى عزیمت کرد. (اک ویدیا/ ص 37)
6) اشکال اساسى
مىتوان شخصیت ماهانتا و وجود ایشان را در یک جمله چنین تبیین کرد: اعتقاد به ماهانتا، براساس ایمان است، نه عقل. یعنى نمىتوان با عقل و تعقل، به سراغ ماهانتا رفت و او را تشخیص داد، یا تایید کرد، بلکه تنها باید به او ایمان آورد.این ایراد در جاى خود توضیح داده شده است که نمىتوان در ابتدا عقل را تعطیل کرد و ایمان آورد. خداوند بر عکس همه موجودات به انسان قدرت تعقل داده است، تا براساس آن سره را از ناسره و حق را از ناحق جدا سازد.
نمىتوان انسان داراى عقل را، در مواجهه با ادعاها و سلیقههاى مختلف، به ایمان بدون تعقل وادار کرد، و به او گفت: ایمان بیاور تا بفهمى. انسان داراى تعقل در مواجهه با هر پیامبرى، اگرچه "ماهانتا"، نخست این سوال در ذهنش رقم مىخورد؛ دلیل ارتباط ماهانتا با خداوند چیست؟ نمىتوان در پاسخ گفت، این سوال مهم نیست، مهم آن است که با تمام وجود به ماهانتا ایمان بیاورى. این جواب، حل مسئله نیست، بلکه پاک کردن صورت مسئله است.
نکته دیگر آنکه ماهانتا در مکتب اکنکار داراى دو وجه است: یک وجه درونى؛ یک وجه بیرونى.
وجه بیرونى به عنوان پیامبر، اکیستها را به سمت خدا راهنمایى مىکند و یک وجه درونى که در چلا ظهور یافته، موجب مىشود اکیست به سوى خدا رهسپار شود.
پال مىگوید؛ ماهانتا بالاترین مقامى است که مىتواند به جهانهاى پائینى بیاید. او یک خدا مرد است که توسط سوگماد تعیین شده، تا "نام"(22) یا کلید پذیرش را اعطا کند. وظیفه اصلى او، نشان دادن مسیر بازگشت دوباره به بهشت به کسانى است که وارد حلقه پذیرش مىشوند. او همچنین به عنوان یک راهنما عمل مىکند. (دفترچه معنوى/ ص 36)
در جایى دیگر از استاد حق در قید حیات، به عنوان شکل درونى معنوى افراد، یاد مىگردد. و گفته مىشود: استاد حقّ، شکل درونى معنوى ماست و از همه چلاهایى که تحت رهبریش قرار دارند، حفاظت مىکند. این فرم درونى شراره الهى است و علت نخستین همه آن چیزى است که در قید هستى است. استاد، صاحب همان سه نشانهاى است که سوگماد متعال داراست:
1) هوشیارى خدایى
2) متجلّى ساختن یا به واقعیت کشاندن هیاتى در قالب استاد که عظیم ترین مجراى حضور خدا است.
3) متجلّى کردن خود اک (دفترچه معنوى/ ص 85)
نتیجه پایانى
در دین اسلام، انسان داراى دو پیامبر است: یک پیامبر بیرون و یک پیامبر درون؛ ولى کیفیت این دو پیامبر با کیفیت پیامبران اکنکار تفاوت دارد. در اسلام، پیامبر بیرون نماینده خدا و تشویق کننده انسان داراى عقل، به سمت حضرت حق است و انسان نیز داراى یک پیامبر درونى، به نام عقل است که براساس این عقل دعوت پیامبر بیرون را تأیید و قبول مىکند.نکته اول: در اکنکار عقل تعطیل است؛ ماهانتا هم درون انسان را پر کرده و هم نقش پیامبر بیرون را بازى مىکند.
در اکنکار جایى براى تعقل و عقل باقى نمىماند. در صورتى که انسان بالوجدان مىداند که عقل داردو براساس این عقل مىتواند، درستى و نادرستى را تشخیص دهد. دین اسلام بر خلاف مکتب اکنکار، در مقام تعطیل عقل نیست، تمامى مراحل اکنکار براساس ایمان است؛ نه عقل. البته ایمان به معناى قبول کردن بدون تعقل و تفکر که مذموم است.
مشعلدار اکنکار در حال حاضر "هارولد کلمپ" است، او عصاى قدرت اکنکار را در نیمه شب 22 اکتبر 1981م از سرى "داروین گراس" دریافت کرد. او خدمات خود را به سوگماد و بشریت، از طریق موسیقى، نوشتهها، کنفرانسها و نوار ادامه مىدهد.
گفته شد که پیش از ایشان سرى داروین گراس، به نام معنوى داپ رن(22) که عصاى قدرت ایشان در نیمه شب 23 اکتبر 1971م در دره شانگتا در معبد "تیر مبر" به او واگذار شد و قبل از او، پال توئیچل به نام راستین معنوى پدار زاسک(23)، ماهانتا استاد اک در قید حیات از سال 1965 تا 1971م بود.
نکته دوم: نکته مهم دیگر در مکتب اکنکار بر خلاف دیگر ادیان، نوع نگاه ایشان به ماهانتا است.
نقش پیامآورى پیامبران ادیان الهى مورد توجه بود، شخصیت فردى آنان نیز در کنار آن مهم مىنمود؛ مثلا پیامبر اسلام پس از گذشت چهل سال به مقام پیامبرى برگزیده شد،و با اثبات شخصیت والاى خویش، افتخار پیامبرى یافت.
حضرت رسول با چهل سال درستکارى ، راستگویى، و امانتدارى به لقب محمد امین معروف گردید. سپس به مقام والاى رسالت برگزیده شد؛ اما پیامبران مکتب اکنکار این گونه نبودند، آنها میان مردم خویش به هیچ صفت اخلاقى متصف نبوده، بلکه به بىاخلاقى نیز متهماند. پال مىگوید: در اکنکار از استاد حق در قید حیات، بت ساخته نمىشود. او در خور عشق و احترام است؛ اما پرستش نمىشود. آنچه اهمیت دارد، نقش استاد است؛ نه شخصیت او. (حکمت باستانى براى عصر حاضر / ص 90)(24) با بیان این مطلب که نقش استاد مهم است، نه شخصیت او، سعى در توجیه شخصیت ماهانتا دارند. مگر مىشود شخصى اهل اخلاق نباشد و از اخلاق صحبت کند؛ مگر مىشود کسى دروغ را تقبیح کند، ولى دروغگو باشد. مگر مىشود کسى اهل منکر باشد و نهى از منکر کند، آن هم چه کسى، شخصیتى مانند پیامبر یا ماهانتا که نقش آورنده دین یا مکتب را دارد، اگر اهل اخلاق نباشد، به کدام گفته او مىتوان اعتماد کرد که دروغ نگفته و واقعاً از سوى پروردگار آمده است.
پی نوشت ها :
1. Mahanta ماهانتا همان استاد معنوى و معلمى مىباشد، که کارش کمک کردن به تازهکارها در انجام تمرین سفر روح است.
2. توئیچل، پال، 1380. واژهنامه اکنکار، ترجمه یحیى فقیه، تهران، انتشارات سى گل، چاپ اول.
3. Soul travel exercises تمرینات معنوى که براى پیروان اکنکار شناخته شده است؛ طریق باستانى آگاهى کامل که بیانگر انعکاس آگاهى درونى است، که به نام سفر روح شهرت دارد.
4. توئیچل، پال، 1379، اکنکار کلید جهان هایاسرار، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، نشر زرین، چاپ اول.
5. Eck masters کسانى هستند که به سلسله نظام وایراگى تعلق دارند، و به اراده خود کالبد فیزیکىشان را ترک گفته و در قالب اتما ساروپ »کالبد معنوى« به سرزمینهاى معنوى سفر مىکنند.
6. توئیچل، پال، 1379، سرزمینهاى نور، ترجمه هوشنگ هوپور، تهران، نشر زرین، چاپ اول.
.Harold Klemp .7
.Darvin Geras .8
.SRI .9
.LIVING ECK MASTER .10
11. کلمپ هارولد، 1377، نسیم تحول، ترجمه مهیار جلالیانى، تهران، نشر دنیاى کتاب، چاپ اول.
12. VIRAGI ADEPTS اساتید باستانى اک که عمر طولانى دارند. اساتید عارف هیمالیا، پیروان وراگى که همراه موجودات عالىتر حلقهاى اسرارآمیز تشکیل مىدهند که بقاء آنها را عرفا و صوفیان در هر عصرى قبول دارند؛ »مردان عادل« که در کتب مقدس غربىها از آنان یاد شده؛ تکامل یافتهگان.
13. توئیچل، پال، 1380، دفترچه معنوى، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، نشر زرین.
14. Sugmad نام خداوند متعال در طریق اک.
(QUINTAN) QUIN BODIES .15
.SAYIOUR GODS .16
17. توئیچل، پال، 1377، نداى الهى، ترجمه رضا جعفرى، تهران، نشر دنیاى کتاب، چاپ دوم.
18. VIDYA - ECK علم پیشگویى آکاسا؛ روش اختصاصى غور در گذشته، حال و آینده، مورد استفاده اساتید نظام وراگى؛ یکى از تجلیات اک، سرشار بودن از آگاهى کامل الهى.
19. توئیچل، پال، 1380، اک. ویدیا (دانش باستانى پیامبرى)، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، نشر زرین، چاپ دوم.
20. REINCARATION تولد دوباره، آمد و رفت روح در کالبد تازه که هر زمان با صورت تازهاى پا به دنیا مىگذارد 999 چرخه تجسم و حلول (تناسخ) در کره زمین وجود دارد. که مجموعه آنها چرخه بزرگ تکامل بسوى مطلق کمال را تشکیل مىدهند.
.NAM .21
.DAP REN .22
PEDDAR ZASKQ .23
24. کدامر، تا دو داگلاس، منسون، 1380، اکنکار حکمت باستانى براى عصر حاضر، ترجمه مهیار جلالیان، تهران، ناشر نور و صوت ایساتیس.