6) همایون مصباح، سید حسین (1387)، کارکرد حقوقی عدالت در مکتب اهل بیت علیهم السلام، اندیشه ی حوزه، ش 74.
چکیده: از شمار چالش ها و پرسش های عمده ی حقوقی، که در جهان مدرن و پیشرفته ی امروزی و به ویژه تمدن غرب پیش آمده است، این است که عده ای از صاحب نظران، سیاست مداران و استراتژیست های غربی اموری که حتی در اسناد بین الملل به عنوان حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شناخته شده اند را از شمار حقوق انسانی نمی دانند، بلکه مجموعه ای از آرزوها و اهداف... می خوانند که پی گیری آن الزام آور نمی باشد، چون به نظر آنان این امور بسیار مبهم، تعریف ناپذیر و فاقد مختصات حقوق اند و توانایی و قابلیت اجرایی نیز ندارند.
در این نوشتار برای این پرسش ها و چالش ها با توجه به مکتب اهل بیت علیه السلام پاسخ ها و راه حل هایی ارائه شده است که برآیند آن اثبات حقوق دانستن آنها و نیز عملیاتی سازی شان از طریق نهادهای معین می باشد. ساز و کاری که به این برایند می انجامد و در این نوشتار بر آن تأکید شده است، کارکرد حقوقی عدالت (البته با تصویر ویژه ای که از عدالت عرضه شده است) می باشد. کارکرد حقوقی عدالت نخست شاخه ها و مختصات حقوقی را برای امور یاد شده به اثبات می رساند که نتیجه ی آن حقوق دانستن آنهاست. ثانیاً، با توضیح نهادی توانمندی و قدرت، ملکیت مشاع همگان را بر عوامل و منابع حیاتی تثبیت نموده و با نهادینه سازی و تولید همزمان سه گونه فعالیت اجتنابی، حمایتی، حفاظتی، کمک تقویتی، در جامعه نهاده و مراجع مسؤول و ارایی امور یاد شده را معرفی و مشخص می سازد.
7) اصغری، محمود (1387)، اصول راهبردی در سیره ی اقتصادی معصومین علیه السلام، اندیشه ی حوزه، ش 74.
چکیده: از امتیازهای اساسی و برجستگی های ممتاز سیره ی معصومین علیه السلام در بخش اقتصاد، داشتن مجموعه ی الگوهای رفتاری اقتصادی برگرفته از آموزه های قرآنی است، که متناسب با نیازهای واقعی انسان در هر دوره و زمانی می باشد.
این مجموعه ی غنی، دست مایه ی تحول عظیم جامعه ی جاهلی و تغییر بنیادین آن به سمت جامعه ی نمونه ی اسلامی در طول تاریخ اسلام گردید. معصومین علیه السلام، با اتخاذ روش های مناسب و با بهره گیری از تعالیم وحیانی، جریان هنجارسازی رفتارهای اقتصادی را شکل دادند. این رفتارها در برهه ای از تاریخ اسلام، به خصوص در زمان حکومت نبوی و علوی علیه السلام، جلوه ای خاص از خود به نمایش گذاشت.
این مقاله بر اساس چنین فرضی به برخی از مکانیسم ها، اصول و مؤلفه های تأثیرگذار در رفتارهای اقتصادی بر مبنای سیره و آموزه های معصومین علهی السلام در جامعه می پردازد.
8) ظهیری، سید مجید (1387)، معرفت امام و رابطه ی آن با ایمان و نجات، اندیشه ی حوزه، ش 74.
چکیده: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»؛ به راستی تکان دهنده ترین حدیثی است که درباره ی امامت مطرح شده است. مسائل اصلی ای که این مقاله عهده دار پاسخ بدان هاست عبارتند از:
1) معرفت امام به چه معناست؟
2) ارکان معرفت امام چیست؟
3) یک مسلمان چه باید بکند تا معرفت امام برای او تحقق یافته و مرگ جاهلیت شامل حالش نشود؟
4) رابطه ی معرفت امام با اعمال چیست؟ شرط قبولی اعمال است یا صحت یا هر دو؟
5) رابطه ی معرفت امام با ایمان چیست؟
6) آیا معرفت امام شرط نجات است؟
این جستار را می توان به دو بخش تقسیم کرد؛ بخش نخست به تبیین دقیق مبحث معرفت امام و ارکان و لوازم آن، با اتکا به برخی آثار وزین و موثق اعتقادی شیعه، اختصاص دارد و بخش دوم به برخی احادیث مهم در خصوص مبحث معرفت امام و تفسیری که استاد مطهری قدس سره، در خصوص آن احادیث ارائه نموده اند، با اتکاء به سخنان خود استاد، اختصاص دارد. در بخش نخست آمده است که منظور از معرفت امام، شناخت شناسنامه ای نیست، بلکه ارکانی دارد که عبارتند از: اعتقاد به وجوب اطاعت از امام، اعتقاد به گواه بودن امام، عقیده به باب الله و سبیل الله بودن امام، اعتقاد به علم الهی امام، اعتقاد به مفسر حقیقی وحی بودند امام، اعتقاد به رکن توحید بود امام، اعتقاد به عصمت امام و به راستی مهم، اعتقاد به ضرورت دوستی و محبت امام. در بخش دوم به آراء استاد مطهری قدس سره در خصوص جیاگاه معرفت امام در تفکر شیعی و رابطه ی آن با ایمان و عمل و مقوله ی نجات پرداخته شده است. در خصوص مسأله ی نجات، استاد مطهری قدس سره مباحث درخور توجیه دارند که با برخی مباحث کلامی جدید گره خورده است. ایشان در این خصوص، هم با اتکا به روایات، بحثی درون دینی را مطرح می نمایند و هم با اتکا به برخی سخنان ابن سینا و ملاصدرا بحثی فلسفی را ارائه می نمایند.
9) ظهیری، سید مجید (1387)، روش شناسی امامت پژوهی، اندیشه ی حوزه، ش 73.
چکیده: در این مقاله ابتدا میان روش شناسی امامت پژوهی (یعنی پژوهش هایی که موضوع آن امامت است) و روش شناسی فهم کلام امام (یعنی پژوهش هایی که موضوع آنها سخن معصوم است) تفکیکی منطقی ترسیم شده است. پس از تبیین تفکیک فوق برای تحلیل روش شناسی امامت پژوهی، بهترین طریق، شناخت روش در پرتو دانش، تشخیص داده شده است.
در این راستا دانش هایی که به مسأله امامت می پردازند، به دو دسته ی ذیل تقسیم شده اند:
1) دانش های مخبر (اطلاع دهنده ی اخبار امامت)؛
2) دانش های مبین (تبیین کننده ی مساله ی امامت).
به همین ترتیب دانش های دسته ی اول، یعنی دانش های مخبر، خود به دو بخش تقسیم شده اند:
1) دانش هایی که اخبار امامان علیه السلام را به ما می دهند؛
2) دانش هایی که خبر صحیح و معتبر را تشخیص می دهند.
سپس دانش هایی که عهده دار هر یک از وظایف فوق الذکر هستند، به ترتیب برشمرده شده و روش خاصی هر یک تبیین می شود. لازم به ذکر است که نقش دانش هایی که به تبیین مسأله ی امامت می پردازند، معین نمودن رابطه ی متقابل امامت با خدا، انسان، جامعه و جایگاه درست آن در جغرافیای جهان بینی انسانی است.
10) حق پناه، رضا (1387)، امامت شیعی در اندیشه ی امام خمینی قدس سره، اندیشه ی حوزه، ش 73.
چکیده: امامت، ریاست عام دینی است که شخصی از ناحیه ی خداوند، آن را دارا می باشد. امام خمینی قدس سره، درباره امامت، اندیشه ی پویا و تحول بخشی ارائه نموده اند.ایشان با استدلالی عقلی ثابت می کنند که امامت، جهت نگهبانی از دین و اجرای قوانین الهی و تکامل بشر ضرورت دارد. امام، بیان کننده ی خط مشی شیعه و رهبر این تشکیلات بزرگ است. امام، در قوس صعود، از لحاظ درجه ی وجودی، برترین مقام بشری است و مقام امامت، حقیقتی عینی است. آنچه که پیامبر صلی الله علیه و اله و امام را با غیب مرتبط می نماید، عنصر ولایت است. امام، دارای عصمت و مقام ولایت است و منصوب از ناحیه ی خداست، نه وکیل از ناحیه ی مردم. اطاعت از امام در طول اطاعت الهی است و اطاعت از خدا محسوب می گردد. لذا امام، حلقه ی اتصال عالم خلق به حق می باشد. امام، مبدأ فیض یا واسطه ی فیض الهی است، او انسان کامل و مصباح هدایت و راهنمای انسان های سرگشته است. امام در حوزه ی نظری و رفتاری، الگوی کامل انسانیت است و شیعه باید به او مقتدا باشد. دلایلی، وجود و لزوم امامت را عینی می سازد، همچون نشر معارف اسلامی، گسترش عدالت و اجرای احکام دینی و... .
در اندیشه ی امام خمینی قدس سره، مبنای امامت را باید در حدیث ثقلین جستجو نمود. مهجوریت قرآن و عترت، به مهجوریت یکی از آندو است. آن دو، حقیقتی واحدند و دست برداشتن از عترت و مهجوریت آن، سبب مهجوریت قرآن می گردد.
امامان شیعه علیه السلام در عمل خویش، استراتژی واحدی داشتند، اگرچه رویکردها به این استراتژی متغیر و متفاوت بوده است، لکن روح حرکت و نگاه ها واحد بوده است. در این استراتژی واحد، تشکیل حکومت اسلامی، عدالت و ... خط واحد بوده و در هر حال مهجوریت عترت، سبب پیامدهای ناگواری، همچون تفرقه و حاکمیت ستمگران و... شده است.
منبع: اندیشه ی حوزه، شماره ی 84.
چکیده: از شمار چالش ها و پرسش های عمده ی حقوقی، که در جهان مدرن و پیشرفته ی امروزی و به ویژه تمدن غرب پیش آمده است، این است که عده ای از صاحب نظران، سیاست مداران و استراتژیست های غربی اموری که حتی در اسناد بین الملل به عنوان حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شناخته شده اند را از شمار حقوق انسانی نمی دانند، بلکه مجموعه ای از آرزوها و اهداف... می خوانند که پی گیری آن الزام آور نمی باشد، چون به نظر آنان این امور بسیار مبهم، تعریف ناپذیر و فاقد مختصات حقوق اند و توانایی و قابلیت اجرایی نیز ندارند.
در این نوشتار برای این پرسش ها و چالش ها با توجه به مکتب اهل بیت علیه السلام پاسخ ها و راه حل هایی ارائه شده است که برآیند آن اثبات حقوق دانستن آنها و نیز عملیاتی سازی شان از طریق نهادهای معین می باشد. ساز و کاری که به این برایند می انجامد و در این نوشتار بر آن تأکید شده است، کارکرد حقوقی عدالت (البته با تصویر ویژه ای که از عدالت عرضه شده است) می باشد. کارکرد حقوقی عدالت نخست شاخه ها و مختصات حقوقی را برای امور یاد شده به اثبات می رساند که نتیجه ی آن حقوق دانستن آنهاست. ثانیاً، با توضیح نهادی توانمندی و قدرت، ملکیت مشاع همگان را بر عوامل و منابع حیاتی تثبیت نموده و با نهادینه سازی و تولید همزمان سه گونه فعالیت اجتنابی، حمایتی، حفاظتی، کمک تقویتی، در جامعه نهاده و مراجع مسؤول و ارایی امور یاد شده را معرفی و مشخص می سازد.
7) اصغری، محمود (1387)، اصول راهبردی در سیره ی اقتصادی معصومین علیه السلام، اندیشه ی حوزه، ش 74.
چکیده: از امتیازهای اساسی و برجستگی های ممتاز سیره ی معصومین علیه السلام در بخش اقتصاد، داشتن مجموعه ی الگوهای رفتاری اقتصادی برگرفته از آموزه های قرآنی است، که متناسب با نیازهای واقعی انسان در هر دوره و زمانی می باشد.
این مجموعه ی غنی، دست مایه ی تحول عظیم جامعه ی جاهلی و تغییر بنیادین آن به سمت جامعه ی نمونه ی اسلامی در طول تاریخ اسلام گردید. معصومین علیه السلام، با اتخاذ روش های مناسب و با بهره گیری از تعالیم وحیانی، جریان هنجارسازی رفتارهای اقتصادی را شکل دادند. این رفتارها در برهه ای از تاریخ اسلام، به خصوص در زمان حکومت نبوی و علوی علیه السلام، جلوه ای خاص از خود به نمایش گذاشت.
این مقاله بر اساس چنین فرضی به برخی از مکانیسم ها، اصول و مؤلفه های تأثیرگذار در رفتارهای اقتصادی بر مبنای سیره و آموزه های معصومین علهی السلام در جامعه می پردازد.
8) ظهیری، سید مجید (1387)، معرفت امام و رابطه ی آن با ایمان و نجات، اندیشه ی حوزه، ش 74.
چکیده: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه»؛ به راستی تکان دهنده ترین حدیثی است که درباره ی امامت مطرح شده است. مسائل اصلی ای که این مقاله عهده دار پاسخ بدان هاست عبارتند از:
1) معرفت امام به چه معناست؟
2) ارکان معرفت امام چیست؟
3) یک مسلمان چه باید بکند تا معرفت امام برای او تحقق یافته و مرگ جاهلیت شامل حالش نشود؟
4) رابطه ی معرفت امام با اعمال چیست؟ شرط قبولی اعمال است یا صحت یا هر دو؟
5) رابطه ی معرفت امام با ایمان چیست؟
6) آیا معرفت امام شرط نجات است؟
این جستار را می توان به دو بخش تقسیم کرد؛ بخش نخست به تبیین دقیق مبحث معرفت امام و ارکان و لوازم آن، با اتکا به برخی آثار وزین و موثق اعتقادی شیعه، اختصاص دارد و بخش دوم به برخی احادیث مهم در خصوص مبحث معرفت امام و تفسیری که استاد مطهری قدس سره، در خصوص آن احادیث ارائه نموده اند، با اتکاء به سخنان خود استاد، اختصاص دارد. در بخش نخست آمده است که منظور از معرفت امام، شناخت شناسنامه ای نیست، بلکه ارکانی دارد که عبارتند از: اعتقاد به وجوب اطاعت از امام، اعتقاد به گواه بودن امام، عقیده به باب الله و سبیل الله بودن امام، اعتقاد به علم الهی امام، اعتقاد به مفسر حقیقی وحی بودند امام، اعتقاد به رکن توحید بود امام، اعتقاد به عصمت امام و به راستی مهم، اعتقاد به ضرورت دوستی و محبت امام. در بخش دوم به آراء استاد مطهری قدس سره در خصوص جیاگاه معرفت امام در تفکر شیعی و رابطه ی آن با ایمان و عمل و مقوله ی نجات پرداخته شده است. در خصوص مسأله ی نجات، استاد مطهری قدس سره مباحث درخور توجیه دارند که با برخی مباحث کلامی جدید گره خورده است. ایشان در این خصوص، هم با اتکا به روایات، بحثی درون دینی را مطرح می نمایند و هم با اتکا به برخی سخنان ابن سینا و ملاصدرا بحثی فلسفی را ارائه می نمایند.
9) ظهیری، سید مجید (1387)، روش شناسی امامت پژوهی، اندیشه ی حوزه، ش 73.
چکیده: در این مقاله ابتدا میان روش شناسی امامت پژوهی (یعنی پژوهش هایی که موضوع آن امامت است) و روش شناسی فهم کلام امام (یعنی پژوهش هایی که موضوع آنها سخن معصوم است) تفکیکی منطقی ترسیم شده است. پس از تبیین تفکیک فوق برای تحلیل روش شناسی امامت پژوهی، بهترین طریق، شناخت روش در پرتو دانش، تشخیص داده شده است.
در این راستا دانش هایی که به مسأله امامت می پردازند، به دو دسته ی ذیل تقسیم شده اند:
1) دانش های مخبر (اطلاع دهنده ی اخبار امامت)؛
2) دانش های مبین (تبیین کننده ی مساله ی امامت).
به همین ترتیب دانش های دسته ی اول، یعنی دانش های مخبر، خود به دو بخش تقسیم شده اند:
1) دانش هایی که اخبار امامان علیه السلام را به ما می دهند؛
2) دانش هایی که خبر صحیح و معتبر را تشخیص می دهند.
سپس دانش هایی که عهده دار هر یک از وظایف فوق الذکر هستند، به ترتیب برشمرده شده و روش خاصی هر یک تبیین می شود. لازم به ذکر است که نقش دانش هایی که به تبیین مسأله ی امامت می پردازند، معین نمودن رابطه ی متقابل امامت با خدا، انسان، جامعه و جایگاه درست آن در جغرافیای جهان بینی انسانی است.
10) حق پناه، رضا (1387)، امامت شیعی در اندیشه ی امام خمینی قدس سره، اندیشه ی حوزه، ش 73.
چکیده: امامت، ریاست عام دینی است که شخصی از ناحیه ی خداوند، آن را دارا می باشد. امام خمینی قدس سره، درباره امامت، اندیشه ی پویا و تحول بخشی ارائه نموده اند.ایشان با استدلالی عقلی ثابت می کنند که امامت، جهت نگهبانی از دین و اجرای قوانین الهی و تکامل بشر ضرورت دارد. امام، بیان کننده ی خط مشی شیعه و رهبر این تشکیلات بزرگ است. امام، در قوس صعود، از لحاظ درجه ی وجودی، برترین مقام بشری است و مقام امامت، حقیقتی عینی است. آنچه که پیامبر صلی الله علیه و اله و امام را با غیب مرتبط می نماید، عنصر ولایت است. امام، دارای عصمت و مقام ولایت است و منصوب از ناحیه ی خداست، نه وکیل از ناحیه ی مردم. اطاعت از امام در طول اطاعت الهی است و اطاعت از خدا محسوب می گردد. لذا امام، حلقه ی اتصال عالم خلق به حق می باشد. امام، مبدأ فیض یا واسطه ی فیض الهی است، او انسان کامل و مصباح هدایت و راهنمای انسان های سرگشته است. امام در حوزه ی نظری و رفتاری، الگوی کامل انسانیت است و شیعه باید به او مقتدا باشد. دلایلی، وجود و لزوم امامت را عینی می سازد، همچون نشر معارف اسلامی، گسترش عدالت و اجرای احکام دینی و... .
در اندیشه ی امام خمینی قدس سره، مبنای امامت را باید در حدیث ثقلین جستجو نمود. مهجوریت قرآن و عترت، به مهجوریت یکی از آندو است. آن دو، حقیقتی واحدند و دست برداشتن از عترت و مهجوریت آن، سبب مهجوریت قرآن می گردد.
امامان شیعه علیه السلام در عمل خویش، استراتژی واحدی داشتند، اگرچه رویکردها به این استراتژی متغیر و متفاوت بوده است، لکن روح حرکت و نگاه ها واحد بوده است. در این استراتژی واحد، تشکیل حکومت اسلامی، عدالت و ... خط واحد بوده و در هر حال مهجوریت عترت، سبب پیامدهای ناگواری، همچون تفرقه و حاکمیت ستمگران و... شده است.
منبع: اندیشه ی حوزه، شماره ی 84.
/ج