دیدگاهی چند در مورد امیرکبیر

عصر امیرکبیر یکی از دوران های پرماجرا و مهم تاریخ ایران به شمار می رود. ظهور امیرکبیر در این قسمت از تاریخ کشور ما، باعث شگفتی بسیاری از دولت ها و ملت ها شد.
يکشنبه، 14 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دیدگاهی چند در مورد امیرکبیر
دیدگاهی چند در مورد امیرکبیر

نویسنده: عباس رمضانی



 
عصر امیرکبیر یکی از دوران های پرماجرا و مهم تاریخ ایران به شمار می رود. ظهور امیرکبیر در این قسمت از تاریخ کشور ما، باعث شگفتی بسیاری از دولت ها و ملت ها شد. عمده این شگفتی ها و در واقع تأثیرات، به اصلاحات امیرکبیر در زمینه های گوناگون مربوط می شود. برنامه های امیر برای نجات مردم و کشور ثمربخشی آن ها، تعجب همگان را برانگیخت و سبب شد تا افراد خارجی و حتی خود ایرانیان نظرات و قضاوت هایی در رابطه با امیرکبیر مطرح نمایند. به همین دلیل ابتدا نقطه نظرات برخی از ایرانیان درباره امیرکبیر مطرح می شود و سپس نظر بعضی از افراد خارجی ذکر خواهد شد.
این نظرات علاوه بر این که تا حدودی چهره واقعی امیرکبیر را نشان می دهد، اهمیت تاریخ را در نشر واقعیت ها می رساند. امیرکبیر پس از رسیدن به مقام صدارت در کمترین زمان، بزرگترین کارها را انجام داد. اقدامات وی دورنمای روشنی داشت که در صورت تداوم صدارتش، ایران را از حیث علوم و فنون، صنعت، توسعه کشاورزی، فرهنگ، اقتصاد و سیاست، در زمره بزرگترین کشورهای جهان قرار می گرفت.

الف- نظر بعضی از ایرانیان

1. ناظم الاسلام کرمانی

وی نویسنده کتاب تاریخ بیداری ایرانیان است و درباره امیرکبیر گفته است:
« دوست و دشمن او را از نوادر دهر شمرده اند و از خلقت فوق العاده دانسته و کاهای امیر نظام را تربیت و انتظام قشون و اصلاح حال و کار دفتر و مالیه که خرج، دو کرور اضافه بر دخل بود و عمارت و مرمت خرابی های دیگر که به زودی محال می نمود و همه در یکی دو سال صورت گرفت، گواه و دلیل بزرگی اوست (1)».

2. ظل السلطان

شاهزاده ظل السلطان فرزند ناصر الدین شاه است و پس از مرگ امیرکبیر، ناصر الدین شاه یکی از دختران امیر را به ازدواج او درآورد. ظل السلطان در کتاب خود می نویسد:
« ولی از روی انصاف بگویم و خدا را به شهامت می طلبم که در مقام آن مرد نمک به حلال یکتا، غلو نکردم. از خواجه نظام الملک مرحوم، وزیر مشهور و معروف سلاجقه و صاحب ابن عباد وزیر مشهور معروف دیالمه و پرنس بیسمارک و لرد پالمرستون و ریشیلو وزیر مشهور لویی سیزدهم فرانسه و پرنس کارچه کف روس، به حق حق به مراتب با عرضه تر و بهتر بود (2)».
و در جای دیگر می گوید:
« میرزا تقی خان امیرکبیر در اوایل دولت، مدرسه برپا کرد و ترتیب قشون داد، در شهرها قراول خانه ساخت، چاپارخانه دایر نمود، روزنامه راه انداخت، سرش را بیچاره در این راه داد (3)».

3. میرزا عیسی قائم مقام فراهانی

وی پدر میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی است که در بخش های اول درباره او توضیحاتی داده شد. این شخص درباره امیرکبیر چنین گفته است:
« حقیقت، من به کربلایی قربان حسد بردم و بر پسرش می ترسم... این پسر خیلی ترقیات دارد و قوانین بزرگ به روزگار می گذارد (4)».

4. میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی

میرزا ابوالقاسم فرزند عیسی قائم مقام است. وی در تعلیم و تربیت امیرکبیر نقش عمده ای داشته است و مدتی هم صدراعظم محمد شاه قاجار بوده که راجع به وی در بخش چهارم توضیحات بیشتری داده شده است. میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی درباره امیرکبیر می نویسد:
« او در حکم فرزند من است، طمع و توقع این که از دهات من بخورد و ببرد، ندارد... کوچک دل و متعارف و خوش زبان است (5)».

5. دکتر فریدون آدمیت

مرحوم آدمیت، مؤلف کتاب امیرکبیر و ایران است که کامل ترین کتاب هایی است که در رابطه با میرزا تقی خان امیرکبیر به رشته تحریر درآمده است. وی در خصوص امیر می گوید:
« اهمیت مقام تاریخی امیر به سه چیز است: نوآوری در راه نشر فرهنگ و صنعت جدید، پاسداری هویت ملی و استقلال سیاسی ایران در مقابله با تعرض غربی، اصلاحات سیاسی مملکتی و مبارزه با فساد اخلاقی مدنی (6)».

6. میرزا آقاخان نوری

این شخص، صدراعظم بعد از امیرکبیر است، که درباره او در بخش هفتم مطالبی بیان شد. نظر میرزا آقاخان در مورد امیرکبیر را می توان از نامه ای که به برادرزاده اش در فارس نوشته، دریافت. وی نوشته است:
« حالت امروز ایران دخلی به شلوغ کاری و هرزگی ایران عهد حاجی میرزا آقاسی غیر مرحوم ندارد. کار، نظم و حساب به هم رسانیده (7)».

7. محمود حکیمی

محمود نویسنده کتاب تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس است و علاوه بر آن، کتاب های دیگری نیز دارد. وی در همین کتاب پیرامون امیرکبیر چنین نوشته است:
« خدا نبخشد کسانی را که باعث قتل امیرکبیر شدند، والا با بودن او نفوذ روس و انگلیس، برای همیشه در آسیای مرکزی از بین می رفت. در آن زمان ممالک آسیای مرکزی، محتاج به یک مرد مقتدری بود که تمام آن ها را تحت کلمه اسلام متحد نموده و وطنشان را از دستبرد اجانب حفظ کند. اگر صدارت او ده سال طول کشیده بود، نفوذ سیاسی دولت انگلیس در این ممالک برای همیشه از میان می رفت. وی مورخ بود و تلاش می کرد تا بیشتر وقایع را به نفع پادشاهان و درباریان بنویسد و از جهت مورخ درباری بود. در بعضی از نوشته هایش (8) نیز بر ضد امیرکبیر سخن رانده، وی در بسیاری از موارد نیز حقایق را بیان نموده است. در کتابش « صدرالتواریخ» می نویسد:
« در عهد امیر چنان نظمی به کار برد که گرگان را از گوسفندان هراس بود و جمیع رعایا به بودن امیر راضی بودند ولی اعیان مملکت چون مجال تعدی و خودسری نداشتند، به عزل او کوشیدند و آخر پشیمان شده، قدر و مرتبه امیر را شناختند که بقا و دوام او باعث نظام ملک و ملت بود (9)».

ب- نظر بعضی از شخصیت های خارجی در مورد امیرکبیر

1. رابرت گرانت واتسون

وی وقایع نگار دولت انگلیس بود که مدتی در ایران حضور داشت و اطلاعات خود را در رابطه با اوضاع ایران در کتابی تحت عنوان «تاریخ ایران» ثبت و آن را به چاپ رساند. او در رابطه با امیرکبیر معتقد است:
« فوق العاده ترین و حتی شگفت انگیزترین جنبه اخلاقی امیرکبیر، همان فساد ناپذیری مطلق وی بود (10)».
در جای دیگر می افزاید:
« امیر نظام به همان اندازه پرکار بود که غیرت مسؤولیت داشت. روزها و هفته ها می گذشت که بام تا شام کار می کرد و نصیب خود را همان وظیفه مقدس می دانست. دشواری ها و نیرنگ ها نیز او را سست و دل سرد نمی ساخت (11)».

2. کُلُنل جستین شیل

کلنل وزیر مختار انگلیس در زمان ناصر الدین شاه بود و یکی از دشمنان سرسخت امیرکبیر به شمار می رفت، ولی با این همه مخالفت در مورد امیرکبیر اظهار داشته است:
« پول دوستی که خوی ایرانیان است در وجود امیر بی اثر است. به رشوه و عشوه کسی فریفته نمی شود (12)» و در جای دیگر گفته: « امیر جز نیکبختی وطنش چیزی نمی خواهد (13)».

3. لیدی شیل

خانم ماری شیل معروف به لیدی شیل، همسر کلنل شیل وزیر مختار انگلیس بود که در زمان حضور شوهرش در ایران زندگی می کرد. وی خاطرات خود از ایران را تنظیم و به صورت یک کتاب چاپ کرد. او درباره امیرکبیر می نویسد:
« میرزا تقی خان امیرکبیر، صدر اعظم ایران از خیلی جهات مرد برجسته ای به شمار می آید. یکی از آرزوهای بزرگ او این بود که مقام ایران را در بین خانواده ملل، ترقی دهد و این مملکت را از قید اسارتی که به نظر او از جانب سه قدرت بزرگ همسایه اش در آن گرفتار بود، رهایی بخشد (14)».

4. فرانت

این شخص کاردار سفارت انگلیس در تهران بود و ضمن بررسی دوره چهار ماهه اول صدارت امیرکبیر نوشت:
« امیر سخت مشغول اصلاح خطاکاری های دولت زمان محمد شاه است (15)».

5. استیونس

وی کنسول انگلیس در تبریز بود که نظرش در رابطه با امیرکبیر خواهد آمد:
« نظمی که امیر نظام برقرار کرد. و عدالتی که با آن همه رنج و سختی بنیان گذارده بود، رو به تباهی می رود و آشفتگی زمان حاج میرزا آقاسی جای گزین آن می شود. عامه مردم قدر امیر را می شناسند و بر مرگش اسف می خورند. شاه تا زنده است، باید بر فقدان او افسوس بخورد (16)».

6. دکتر پولاک یا «پلاک»

دکتر یاکوب ادوارد پولاک، دارو ساز و پزشک اتریشی بود که به دعوت میرزا تقی خان امیرکبیر، برای تدریس در مدرسه دارالفنون به ایران آمد و در مدرسه، علم طب و جراحی تدریس می کرد. وی پزشک مخصوص ناصر الدین شاه هم بود. این دکتر درباره امیرکبیر می نویسد:
« از نظر سیاست خارجی، همّ امیر همه مصروف آن بود که هر نوع نفوذ و دخالت خارجی را در امور ایران طرد و حتی المقدور مرزهای مملکت را به صورت اصلی احیا و تحکیم کند، منتهی وی به خوبی نقاط ضعف حکومت حاضر را می شناخت و در نتیجه همه را از پیچیده کردن کارها برحذر می داشت (17)».

7. رابرت کرزن

کرزن منشی مخصوص سفیر انگلیس در عثمانی بود. او همان کسی است که دبیر نمایندگی انگلیس را در کنفرانس ارزنه الروم بر عهده داشت. رابرت کرزن در مورد امیرکبیر اظهار داشته است:
« میرزا تقی متهم به هیچ جنایتی نبود، که این چنین ناجوان مردانه به دست شاه کشته شد. او با این عمل به دست خود یکی از بهترین و شرافت مندترین عناصر مملکت را به تحریک عوامل فاسد و اطرافیان فرومایه خویش از میان برداشت.»(18)

8. سرپرسی سایکس

باغ فین داستان رقت آوری دارد، و در انظار مردم بدشگون است، زیرا در حمام متصل به همین باغ بود که رگ های میرزا تقی خان را قطع نمودند و آن وزیر عالی مقام را که می خواست شروع به اصلاحات نماید و شالوده ارتشاء و اختلاس را از بُن براندازد، به قتل رسانیدند. (19)

پی نوشت ها :

1. تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانی، ج1، انتشارات امیرکبیر، ص 51.
2. همان.
3. همان.
4. جامعه شناسی نخبه کشی، علی رضا قلی، نشر نی، ص 110.
5. داستان هایی از زندگی امیرکبیر، محمود حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 36.
6. امیر کبیر و ایران، فریدون آدمیت، انتشارات خوارزمی، ص 215.
7. سه مرد تاریخ ساز، مجتبی فیروزآبادی فراهانی، انتشارات اوستا فراهانی، ص 273.
8. داستان هایی از زندگی امیرکبیر، محمود حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 178.
9. همان، ص 97.
10. داستان هایی از زندگی امیرکبیر، محمود حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 113.
11. همان، ص 107.
12. جامعه شناسی نخبه کشی، علی رضا قلی، نشر نی، ص 112.
13. همان.
14. داستان هایی از زندگی امیرکبیر، محمود حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 219.
15. همان، ص 166.
16. همان، ص 176.
17. همان، ص 224.
18. همان، ص 254.
19. سفرنامه سرپرسی سایکس یا ده هزار میل در ایران، ترجمه حسین سعادت نوری، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص 209.

منبع: رمضانی، عباس؛ (1385)، امیرکبیر، تهران: انتشارات ترفند، چاپ پنجم1387.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط