جهان یونانی زاده می شود

کاوشگران و محققان علوم اجتماعی درباره اصل و منشاء اساطیر همان اندیشه ای را اظهار می کنند که در زمینه مذاهب می اندیشند. بدین معنی که باضطراب ذهنی انسان اشاره نموده و نیازمندی او را در توجیه مفاهیم ناشناخته، اصل
شنبه، 11 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جهان یونانی زاده می شود
جهان یونانی زاده می شود

نویسنده: دکتر سعید فاطمی



 
کاوشگران و محققان علوم اجتماعی درباره اصل و منشاء اساطیر همان اندیشه ای را اظهار می کنند که در زمینه مذاهب می اندیشند. بدین معنی که باضطراب ذهنی انسان اشاره نموده و نیازمندی او را در توجیه مفاهیم ناشناخته، اصل موجودیت (اساطیر) و (مذهب) بشمار میآورند.
(ماکس مولر M. Muller) در کتاب (تحقیق درباره مذاهب) معتقد است که ترس از عوامل طبیعی و انگیزه نیاز بحمایت در برابر این پدیده ها اساس مذهب و میتولوژی را تشکیل میدهد.
شک نیست که پیوندهای موجود بین خدایان یونان و روم و ارتباط آنان با اصول و عناصر طبیعی این نظر را تأیید و تنفیذ میکند.
قهرمان سازی و جلب حمایت او کاملاً جنبه ی ترس از نیروی ناشناخته وی را دارد و هر یک از این قدرتها- مظهر و نشانه اندیشه ای هستند که از آن الهام گرفته اند.
خدایان المپ «Olympe» در کجا زندگی میکردند؟
چرا دست انسانهای عادی بآنها نمیرسید؟
جهان چگونه بوجود آمد و نیستی چگونه بهستی گرائید؟
«رمز» و کنایه هائی که در کار آفرینش و تکوین جهان وجود دارد چرا در اصول افسانه ها و اساطیر منعکس است؟
آیا اساطیر همگام تاریخ زندگی ملت ها ساخته شده است؟ بین قهرمانان «حماسه های ملی» و خدایان میتولوژی چه فرقی است؟
پاسخ باین سؤالات مقداری از مشکلات بحث ما را در آینده آسان خواهد نمود و بهمین جهت است که بصورت کلاسیک روش کاوشگران پیشگام این علم را در مغرب زمین دنبال میکنیم و نخست از بوجود آمدن هستی از نیستی سخن میگوئیم.
$ 6- دوران هرج و مرج و بی نظمی «Le Chaos»
نویسندگان قدیمی میگویند که در شروع جهان، طبیعت جز توده ای غیرمتشکل بنام (کائو) که در حقیقت آن را دوران هرج و مرج و بی نظمی باید بشمار آورد چیز دیگری نبوده است(1).
عناصر طبیعی ناشناخته و مبهم بودند- خورشید انوار خود را منتشر نمیکرد و زمین در وضع فعلی معلق نبود و اقیانوس ها بی کرانه بودند.
سردی و گرمی- رطوبت و خشکی وجود نداشت و بهمین جهت خدائی باید بوجود میآمد تا زمین را از آسمان جدا کند، آب را از خشکی مجزی سازد و کوهها و دریاچه ها و شطوط را زندگی بخشد، تا خورشید بر زمین بتابد و او را بارور سازد و سپس درختان و گیاهان را از بطن زمین برویاند و با آب رودها و چشمه سارها او را سیراب سازد.
ستارگان در پهنای بیکران فلک جای گیرند و در اعماق دریاها ماهی ها زندگی آغاز کنند و در روی زمین حیوانات و پرندگان سکونت نمایند و بدینسان بود که جهان از نیستی هستی یافت و هیچکس باین داستان زندگی جهان چیزی نیفزود زیرا که در ژرفنای اندیشه انسان قرن ها تلاش بی ثمر برای شناخت حقیقت آفرینش جز خاموشی و سکوت یا توّهم و خودآفرینی چیزی نساخت و نپرداخت.
آسمان و زمین (اورانوس و گایا) «Uranus-Gaia»: قدیمیترین خدای افسانه ای، آسمان یا باصطلاح یونانیها «کالوم Caelum» است که زمین یا «تی ته آ Titea» را بهمسری انتخاب کرد.
از همسری زمین و آسمان که همان اورانوس و گایا باشند دو دختر بنام «سی بل Cybele» و «تمیس Themis» بوجود آمدند.
(سی بل دختر آسمان و الهه زمین و حیوانات و همسر ساتورن و مادر ژوپیتر «Jupiter» و نپتون «Neptune» و پلوتن «Pluton» و مظهر نیروهای طبیعی است. تمیس نیز الهه عدالت و قانون و دختر اورانوس و گایا و یکی از همسران زئوس و مادر «پارک ها Parques» است.)
بنا بروایتی که اشیل «Eschyle» نقل کرده «تمیس» مادر «پرومته» است، همچنین چند پسر که بین آنان تی تان «Titan» بزرگتر از همه است (تیتان نام عمومی 6 فرزند ذکور آسمان و زمین «اورانوس و گایا» است که از دودمان اولیه خدایان هستند و جوانتر از همه کرونوس «Cronos» است که خدایان المپ فرزندان او هستند.) هزیود «Hesiode» شاعر قرن هشتم قبل از میلاد و مؤلف مشهور کتاب «کارها و روزها» و همچنین نسب نامه خدایان «تئوگونی»، بتفصیل درباره آنان صحبت کرده است.
ساتورن «Saturne» و اوسئان «Ocean» و ژاپت «Japet» (برادر کرنوس «Cronos» و پدر «پرومته» و «اطلس» و اپیمته «Epimethee» و منتیوس «Menoetios») از همه مشهورتر هستند.
آسمان یعنی «اورانوس» که از نیرو و نبوغ و جسارت فرزندان خود بیمناک بود آنان را در اعماق زمین زندانی کرد. زمین (گایا) که مادر آنها بود نخست جرئت حمایت از فرزندان خود را نداشت اما مهر مادری بر عقل او غلبه یافت و زنجیر از پای فرزندان عصیان زده خویش گشود و بدانها سلاح داد تا آنکه «ساتورن» پدر را از تخت حکمرانی جهان بزیر انداخت و خویشتن بر جای پدر بحکومت نشست.
«تی تان» و «ساتورن» برادر بودند اما چون تیتان برادر بزرگتر بود داعیه حکومت جهان را داشت ولی زمین- مادر آنها- برای ساتورن برتری قائل بود و نتیجه آن شد که قرار گذاشتند هرگز در خانواده آنان فرزند ذکوری بوجود نیاید تا حکومت روزی به (تیتان) برسد.
ساتورن این پیشنهاد را پذیرفت و تمام فرزندان ذکور خود را بلعید.
اکنون که ریشه لغت (کائو Chaos) روشن شد اضافه میکنیم که در یونانی این کلمه بمعنی (باز) و یا (دهان باز) است.
بنابراین (کائو) غرقاب اولیه و بی نظمی و هرج و مرج در ابتدای آفرینش است.
هزیود «Hesiode» در قسمتی از کتاب (نسب نامه یا نسل خدایان «Theogonie») فضا را مورد بحث قرار میدهد نه بی نظیم را، اما «اویدOvide»(2) در کتاب خود بنام «استحاله یا مسخ» درباره متافیزیک و جهان خلأ بحث میکند.
«اوید»، هنگامیکه از «کائو» و بی نظمی جهان صحبت میکند تفسیری بر آن اضافه نمی نماید زیرا منشاء آنرا باز نمیشناسد.
ولی آریستوفان «Aristophane»(3) بعکس «اوید» در کتاب (پرندگان) چنین مینویسد:
جهان در شروع هستی بی نظم بود و شب «ارب Erebe» یعنی فاصله بین زمین و جهنم و همچنین جهیم «تارتار» وجود داشتند (صفحه 693).
اما «هزیود» اساس موجودیت اولیه جهان را «کائو» میشمارد و سپس «زمین» و «عشق» را جان میبخشد.
بنظر «آریستوفان» شب و زمین- هوا و آسمان وجود نداشتند ولی از بطن «ارب» جهش نطفه «ارس Eros» خدای عشق یونانیها (کوپیدون رومیها) بوجود آمد.
در قدیمترین «تئوگنی» که نسب نامه خدایان است (ارس) یا (آمور) همزمان با (گایا) مستقیماً از (کائو) تولد یافت و بیضه ایکه «شب» بوجود آورد چون دو نیمه آن قابل تقسیم نبودند قسمتی «زمین» و سرپوش آن «آسمان» را تشکیل داد.
افلاطون نیز در کتاب معروف خود بنام ضیافت «لوبانکه Le Banquet» بدانگاه که درباره عشق صحبت میکند از زیبائی جسم و نظرات مربوط بروح و اندیشه زیبائی واقعی و جاودانی باقوال دیوتیم «Diotime» یعنی کاهنه ایکه راهنما و معلم سقراط در مورد عشق و زیبائی بوده است توسل میجوید.
بعقیده (دیوتیم) «اروس Eros» واسطه میان خدایان و بشر میباشد و تولد او نتیجه همخوابگی (تدبیر) و (تنگدستی) (Penia-Poros) است.
افسانه های دیگری درباره (ارس) گفته شده است یعنی گاهی او را پسر (ایریس) پیامبر خدایان و مظهر قوس قزح یا (هرمس) فرزند ژوپیتر که خداوند فصاحت و تجارت و دزدی است و یا (آرتمیس) دختر ژوپیتر و لاتن «Latone» که بدستور پدرش قرار شد هرگز ازدواج نکند و بهمین جهت زئوس نیزه های مخصوص و موکبی از (حوریان- نمف ها «Nymphes») در اختیار او گذاشت و او را ملکه جنگل ها نمود.
او بشکار دلبستگی فراوان داشت و روزی بهنگام آب تنی «آکتئون Acteon» شکارچی مشهور او را دید و آرتمیس (دیان Diane رومیها) او را تبدیل به گوزن نمود و سگهای محافظ او را پاره کردند.
سیسرون «Ciceron» ناطق بی همتای رومی (43-106 قبل از میلاد مسیح) و ملقب به (پدر میهن) که (فیلیپیک های «Philippiques») او معروف است در اثر خود بنام (طبیعت خدایان) همه افسانه سازیها و داستان پردازیهای نویسندگان قبل از خویش را جمع آوری کرده است.
پیکرتراشان، نقاشان، سرایندگان، (ارس) را مورد توجه قرار دادند و به تدریج روایات مختلف باعث شد به او یک صورت واقعی در نظر مردم داده شود یعنی معمولاً بصورت کودکی با دو بال و گاهی بدون بال نشان داده میشود که از پریشانی قلوب انسانی لذت میبرد. (ارس) با مشعل خود قلب ها را آتش میزند و با تیرهای خود آنرا مجروح میسازد.
صحنه های جالبی نظیر تنبیه شدن (ارس) و یا مجروح شدن (ارس) هنگام گل چینی در نقاشی های کلاسیک فراوان دیده میشود.
شاعران دوران «هلنیسم» و معتقدان باین مکتب در قرون بعد، این کودک بظاهر معصوم را قادر به وارد آوردن جراحات مهلک میدانسته اند.
(ارس) در داستان و سرگذشت (پسیشه Psyche) که بمعنی «روح» است نقش جالبی ایفا میکند این کلمه در یونانی (پسوخه Psukhe) تلفظ میشود. (پسیشه) یکی از سه دختران زیبای پادشاهی بود که گوئی همگام (آفرودیت) آفریده شده است.
او حسادت ملکه عشق را تحریک کرد تا بجائیکه (ارس Eros) را وادار نمود (پسیشه) را عاشق بدبخت ترین و زشت ترین مردان بنماید.
(ارس) از المپ بزمین فرود آمد اما بدان هنگام که چشمش بزیبائی (پسیشه) افتاد مفتون و مسحور او شد.
(ارس)، (پسیشه) را بقصری برد که جنگلهای فراوانی آنرا احاطه کرده بودند و خود قصر صورت جادوئی داشت و (ارس) که بچشم معشوقه دیده نمیشد هر روز بدیدن (پسیشه) میآمد و آنچه را که معشوقه اش در کارگاه اندیشه خویش نقش آفرینی مینمود برای دلدار آماده میساخت و هرگز نقاب نامرئی او اجازه نمیداد که دیده شود.
روزی (پسیشه) با ملایمت دست های نادیدنی (ارس) را در دست گرفت و از او خواست که سیمای خویش را باو بنمایاند اما (ارس) گفت:
(پسیشه) بگذار خوشبخت باشیم زیرا تا آن زمان که نقاب نامرئی بر چهره ی من است و تا آنگاه که مرا ندیده ای ما هر دو عاشق و معشوق سعادتمندی خواهیم بود و اگر تو این عشق را مکتوم نگاهداری من جاودانه ستایشگر تو خواهم بود. از من مخواه که خود را بتو بشناسانم و کوشش نداشته باش که مرا ببینی، سعی مکن مرا بشناسی، مرا دوست بدار و این پیمان را جاودانه حفظ کن.
اما دو خواهر (پسیشه) که از سعادت او رنج میبردند و بر او حسادت میورزیدند تلاش کردند تا او پیمان خود را با (ارس) نادیده و ناشناخته بشکند.
باو گفتند که عاشقش دیوی بد طینت و وحشتناک است که از نشان دادن سیمای واقعی خود باو هراس دارد؛ خواهران حسود باو گفتند:
اگر میخواهی چهره عاشق خود را به بینی، چراغی در زیر ظرفی مخفی کن و آنکس را که شوهر خویش می پنداری بدان هنگام که بخوابی عمیق فرو رفت او را با چراغ نگاه کن، بدانگاه درخواهی یافت که همسر چه عفریت وحشتناکی شده ای!
(پسیشه) فریب خورد و (ارس) را هنگامیکه خواب بود در زیر نور چراغی که مخفی کرده بود دید... بجای عفریت وحشتناک، جوانی زیبا و معصوم با موهای طلائی بلند و عطرآگین و دهانی تنگ با شانه هائی نظیر عاج و بازوانی نیرومند و چهره ای بسان گل زنبق را در بستر خود خوابیده دید.
چراغ را نزدیک و نزدیکتر نمود اما... قطره ای از روغن سوزان چراغ بر روی شانه (ارس) افتاد، سوخت و بیدار شد و پرواز کرد و بدانجا رفت که هرگز (پسیشه) آن را باز ندید...
(پسیشه) گناه بزرگی مرتکب شده بود و آن محترم نشمردن خواسته شوهرش بود. او بدین ترتیب حمایت (آمور- عشق) را از دست داد و بغضب (آفرودیت) که همیشه به او حسادت مینمود دچار و به اسارت او درآمد ما (ارس) که هنوز هم عاشق بود او را از خواب عمیقی که بدان گرفتار شده بود بیدار ساخت و از (زئوس) خدای خدایان اجازه گرفت که با او دوباره وصلت کند. زئوس موافقت کرد و در نتیجه آفرودیت هم با او از در دوستی درآمد.

پی نوشت ها :

1- در اینجا بحث ریشه لغت (کائو) ضرورت ندارد اما شاید محتاج بیادآوری باشد که کلمه (ک) در اصل یونانی (خ) بوده و بهمان صورت نیز تلفظ میشده است بنابراین (کائو) شاید همان (خائو) و یا (خاویه) که جمع آن (خواء) است باشد و امروزه نیز در زبان عربی متدوال و بمنی هرج و مرج و بی نظمی هم آمده است.
2- اوید شاعر لاتن در حدود سال 43 قبل از میلاد مسیح متولد و بسال 17 بعد از میلاد وفات یافت. او مؤلف متامورفوز Metamorphose (استحاله) و (هنر دوست داشتن) است. اوید از دوستان نزدیک «ویرژیل» و «هراس» بود.
3- مشهورترین شاعر آتن که در (386 تا 450 قبل از میلاد) زندگی میکرد و یازده کمدی او در حقیقت هجویه های سیاسی و ادبی است.

منبع: فاطمی، سعید، (1387)، مبانی فلسفی اساطیر یونان و روم، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط